حُلولیه، عنوانی عام برای فرقههای معتقد به حلول خدا در برخی انسانها. در معنایی عامتر، حلولیه بر انتقال یا حلول روح از جسمی به جسم دیگر نیز دلالت میکند (رجوع کنید به تناسخ*؛ حلول و اتحاد*). در کتابهای ملل و نحل متقدم شیعه و سنّی، نظیر فرقالشیعة حسنبن موسی نوبختی (زنده در قرن سوم)، المقالات و الفرق سعدبن عبداللّه اشعری (متوفی 301) و مقالات الاسلامیّین علیبن اسماعیل اشعری (متوفی 324)، واژه حلولیه بهکار نرفته است و از اواخر قرن چهارم این واژه در منابع ملل و نحل اهلسنّت مشاهده میشود.عام بودن عنوان حلولیه موجب شده است که در این منابع بر سر تعیین تعداد دقیق و مصادیق فرقههای حلولیه و تقسیمبندی و نحوه بیان نامهای آنها، اختلافاتی پدید آید. ابوالحسین محمدبن احمد مَلَطی شافعی (متوفی 377) در التنبیه و الرّد علی أهل الأهواء و البِدَع، حلولیه را از رافضیان، و رافضه را مشتمل بر هجده فرقه دانسته و در این میان، بهگونهای مبهم، کمابیش شش فرقه را، صریحآ یا تلویحآ، از حلولیه برشمرده است (رجوع کنید به ص 22ـ23). عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429) در باب چهارم از الفَرْق بین الفِرَق ــکه در آن فرقههای منتسب به اسلام، اما خارج از دایره اسلام، را معرفی کرده ــ فصلی را به حلولیه اختصاص داده و تعداد فرقههای حلولیه را فیالجمله ده تا دانسته و آنها را نام برده است (رجوع کنید به ص 254). ابوالمظفر شهفوربن طاهر اسفراینی (متوفی 471) در التبصیر فیالدین، تقریبآ طریق بغدادی را پیموده، هرچند تقسیمبندی او را با بیانی دیگر آورده است (رجوع کنید به ص 75ـ76).عنوان حلولیه در منابع سنّی عمومآ برای اشاره به فرقههایی (بهویژه غالیان) به کار رفته است که به حلول خدا در جسم پیشوایانشان معتقد بودهاند. بغدادی در جایی دیگر از الفرق بینالفرق (ص 226)، حلولیه را گروهی از مشبّهه* برشمرده و آن را چنین تعریف کرده است: کسانی که به حلول خدا در امامان و پیشوایان فرق معتقدند و ازاینرو آنان را میپرستند (برای شاهدی دیگر بر ارتباط نزدیک حلولیه و غالیان در منابع رجوع کنید به شهرستانی، قسم 1، ص 155). بهعلاوه، در منابع شیعه و سنّی فرقههای متعدد دیگری معرفی شدهاند که اعتقادات منسوب به آنها با تعریف حلولیه ــ آنگونه که بغدادی ذکر کرده ــ منطبق است، بیآنکه به حلولی بودن آنها تصریح شده یا در تقسیمات مربوط به حلولیه قرار گرفته باشند.در این مقاله، نخست فرقههایی معرفی میشوند که در تقسیمبندی برخی از مللونحلنویسان صریحآ در زمره حلولیه قرار گرفتهاند و سپس فرقههایی که با استناد به گزارشهای موجود از اعتقاداتشان و بنابر تعریف میتوان آنها را از حلولیه دانست. مهمترین فرقههایی که در منابع اهلسنّت از حلولیه دانسته شدهاند، عبارتاند از: سَبَئیه، پیروان عبداللّهبن سبا*، که معتقد بودند روح خدا در علی علیهالسلام حلول کرده و او خداست (بغدادی، ص 255؛ اسفراینی، ص 71)؛ بیانیه*، از شاخههای کیسانیه* و پیروان بیانبن سمعان تمیمی (مقتول در 119)، که به حلول و گردش روح خدا در پیامبران، علی علیهالسلام، محمدبن حنفیه و پسرش ابوهاشم عبداللّه و در نهایت بیانبن سمعان معتقد بودند و ازاینرو مدعیالوهیت وی شدند (بغدادی، همانجا؛ اسفراینی، ص 72ـ73)؛ جناحیه*، که گروهی از آنان مدعی بودند روح خدا در علی علیهالسلام و فرزندانش حلول کرده و سرانجام به معاویةبن عبداللّهبن جعفربن ابیطالب منتقل شده است (بغدادی، همانجا؛ اسفراینی، ص 73)؛ خطّابیه*، پیروان ابوالخطاب اسدی که به الوهیت او و امام علی علیهالسلام تا امام صادق علیهالسلام معتقد بودند (بغدادی، ص 247، 255؛ اسفراینی، ص 73ـ74؛ نیز رجوع کنید به علیبن اسماعیل اشعری، ص10ـ11)؛ ربیعیه و عَمْرویه و مُفَضَّلیه، از شاخههای خطّابیه، که بهترتیب پیروان ابوربیع و عمروبن بیان عِجْلی و مُفَضَّل صِیَرفی بودند و به الوهیت امام صادق علیهالسلام اعتقاد داشتند (اسفراینی، ص 74)؛ مُعَمَّریه، از شاخههای خطّابیه، که علاوه بر ابوالخطاب فردی به نام معمر* را خدا میدانستند و میپرستیدند (همانجا؛ نیز رجوع کنید به علیبن اسماعیل اشعری، ص 11)؛ مُقَنَّعیه یا مُبَیِّضه، از شاخههای رزّامیه* در ماوراءالنهر که پیشوایشان، مشهور به مقنّع خراسانی*، مدعیالوهیت بود (بغدادی، ص 257؛ اسفراینی، ص 76)؛ ابومسلمیه، از شاخههای رزّامیه، که به امامت ابومسلم خراسانی و حلول روح خدا در او اعتقاد داشتند (همانجاها؛ نیز رجوع کنید به علیبن اسماعیل اشعری، ص 21ـ22)؛ بَرکوکیه*، گروهی از ابومسلمیه که در مرو و هرات میزیستند (بغدادی، همانجا)؛ شریعیه و نُمَیریه، به ترتیب پیروان فردی به نام شریعی و جانشینش نمیری، که مدعی بودند خدا در جسم پنجتن* (آلعبا) حلول کرده است و نیز مدعیالوهیت امام صادق علیهالسلام و خودشان بودند (همان، ص 255ـ256؛ اسفراینی، ص 75؛ نیز رجوع کنید به علیبن اسماعیل اشعری، ص 14ـ15)؛ عَذافِره/ عَزاقِریه، پیروان محمدبن علی شلمغانی* معروف به ابنابیالعذافر/ العزاقر، که مدعی حلول روح خدا در خودش بود (بغدادی، ص 264؛ اسفراینی، ص 79)؛ همچنین دو فرقه متعلق به جریان صوفیه، یعنی حُلمانیه، پیروان ابوحلمان دمشقی، که به حلول خدا در افراد زیبارو اعتقاد داشتند و هرگاه صورتی زیبا میدیدند بر آن سجده میکردند (بغدادی، ص 259؛ اسفراینی، ص 77)؛ و حلّاجیه، پیروان حسینبن منصور حلّاج*، که معتقد به حلول روح خدا در او بودند (بغدادی، ص 261؛ اسفراینی، همانجا).برخی از مهمترین فرقههایی که باتوجه به اعتقاداتشان میتوان آنها را از حلولیه شمرد عبارتاند از: اسحاقیه، از شاخههای کیسانیه، پیروان اسحاقبن عمر، که به حلول خدا در حضرت علی و امامان معتقد بودند (ابوالمعالی، ص 51؛ شهرستانی، قسم 1، ص 168ـ169)؛ بَزیغیه*، از فرق خطابیه، پیروان بزیغبن موسی، که امام صادق علیهالسلام را خدا میدانستند (علیبن اسماعیل اشعری، ص 12؛ بغدادی، ص 248ـ249)؛ بشیریه*، پیروان محمدبن بشیر کوفی، که معتقد بودند حضرت محمد پروردگاری است که در جسم افراد منتسب به او حلول میکند (نوبختی، ص 83؛ سعدبن عبداللّه اشعری، ص60)؛ ذمیه*، که قائل به الوهیت امام علی بودند و حضرت محمد را بنده او میدانستند (بغدادی، ص 251؛ اسفراینی، ص 75؛ شهرستانی، قسم 1، ص 156)؛ مخمِّسه*، که به یک معنا گروهی از پیروان ابوالخطاب بودند که میپنداشتند خدا در صورت پنجتن (آلعبا) ظاهر شده است (سعدبن عبداللّه اشعری، ص 56)؛ نُصَیْریه، که عقیده داشتند خدا گاهی در حضرت علی حلول کرده است، از جمله هنگام کندن درِ خیبر (فخررازی، ص 91ـ92؛ نیز رجوع کنید به شهرستانی، قسم 1، ص 168ـ 169)؛ خابِطیه، فرقه منسوب به احمدبن خابط*، از قَدَریه و از پیروان نظّام* معتزلی، که به همراه فضل حَدَثی معتقد بودند که عالَم، دو پروردگار و دو خالق دارد: خدا و عیسیبن مریم علیهالسلام (بغدادی، ص 228، 277؛ اسفراینی، ص 82).همچنین براساس گزارشهای متقدم و متأخر درباره اعتقادات فرق این فرقهها نیز از مصادیق حلولیه به شمار میآیند : حروفیه*، پَسیخانیه (رجوع کنید به پسیخانی*، محمود) و بِکتاشیه*، که گرایش صوفیانه دارند؛ و اهل حق*، بهمنیه، سالمیه*، سلمانیه، فواتیه، قزلباشیه و کاکائیه (رجوع کنید به مشکور، ذیل نام هریک از فرقهها).منابع: محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، بیانالادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، چاپ عباس اقبال آشتیانی و محمدتقی دانشپژوه، به اهتمام محمد دبیرسیاقی، تهران 1376ش؛ شهفوربن طاهر اسفراینی، التبصیر فیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عنالفرق الهالکین، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره 1359/1940؛ سعدبن عبداللّه اشعری، کتابالمقالات و الفرق، چاپ محمدجواد مشکور، تهران 1341ش؛ علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400/ 1980؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره ]بیتا.[؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتابالملل و النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره ?]1375ـ 1965[، چاپ افست قم 1364ش؛ محمدبن عمر فخررازی، اعتقادات فرقالمسلمین و المشرکین، چاپ عبدالرؤوف سعد و مصطفی هواری، قاهره 1398/ 1978؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد 1368ش؛ محمدبن احمد مَلَطی شافعی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره 1418/1997؛ حسنبن موسی نوبختی، فرقالشیعة، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1355/ 1936.