رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن

معرف

محمدبن حسن، نحوى شيعى سده هفتم.
متن

رضى الدين استرآبادى، محمدبن حسن، نحوى شيعى سده هفتم. در هيچ يك از منابع، تاريخ و محل ولادت او مشخص نشده است. ظاهرآ بقاعى* (متوفى ۸۸۵) نخستين كسى است كه به طور كامل نام او را آورده است ( ← ج ۱، ص ۲۳۰). او فاضل رضى يا شارح رضى نيز خوانده شده است (نمازى شاهرودى، ج ۴، ص ۱۶۱). مشهورترين لقب وى نجم الائمه است كه ميرسيد شريف جرجانى* (متوفى ۸۱۶) به او داده است ( ← تفتازانى، حواشى جرجانى، ص ۷۰، ۳۴۹) و ديگران نيز از شريف جرجانى پيروى كرده اند (خوانسارى، ج ۳، ص ۳۴۸). علامه، نجم الدين، امام مشهور، فاضل الامة، عالم كامل، امام النحاة، فخرالاعاجم و صدرالاعاظم از ديگر القاب وى است ( ← بقاعى، همانجا؛ سيوطى، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۵۶۷؛ عبدالقادربن عمر بغدادى، ج ۱، ص ۲۹؛ كنتورى، ص ۳۴۵؛ قمى، ج ۳، ص ۳۷۳؛ براى ديگر لقبهاى او ← حرّ عاملى، قسم ۲، ص ۲۵۵؛ كنتورى، ص ۳۳۸، ۳۴۸؛ خوانسارى، ج ۳، ص ۳۴۶ـ۳۴۷؛ امين، ج ۹، ص ۱۵۲). از زندگانى، استادان و شاگردان رضى الدين استرآبادى اطلاعى دردست نيست، جز آنكه منسوب به استرآباد* است و دو كتاب معروف خود شرح الكافية و شرح الشافية را در نجف تأليف كرده است ( ← ادامه مقاله). شايد به همين سبب برخى معاصران گفته اند كه وى بيشتر عمر خود را در نجف گذرانده است ( ← اقبال آشتيانى، ص ۵۰۵؛ صفا، ج ۳، بخش ۱، ص ۲۸۹؛ قس منابع كهن كه به اين موضوع اشاره نكرده اند). از ميان نويسندگان اهل سنّت، طاشكوپرى زاده (متوفى ۹۶۸؛ ج ۱، ص ۱۶۳) و ابن قاضى (متوفى ۱۰۲۵؛ ج ۱، ص ۲۷۳) به تشيّع رضى الدين استرآبادى تصريح كرده اند. رضى الدين نيز در آثارش، تشيّع خود را آشكار كرده است ( ← ادامه مقاله). سيوطى (۱۳۸۴، ج ۱، ص ۵۶۸) درگذشت رضى الدين را در ۶۸۴ يا ۶۸۶ دانسته و به پيروى از وى، ابن قاضى (همانجا) و ابن عماد (ج ۵، ص ۳۹۵) نيز همين دو تاريخ را آورده اند. بروكلمان[۱] نيز در يك موضع (ج ۵، ص۳۱۰) ۶۸۶ و در جاى ديگر (ج ۵، ص ۳۲۷) ۶۸۴ را آورده است. شوشترى (ج ۳، ص ۵۷۳) ۶۸۶ را آورده و به تبع او ديگر مؤلفان از جمله حرّعاملى (قسم ۲، ص ۲۵۵)، افندى (ج ۵، ص ۵۳) و خوانسارى (ج ۳، ص ۳۴۸) نيز همان تاريخ را آورده اند. برخى نيز ۶۸۷ را سال وفات وى ذكر كرده اند (براى نمونه ← مدّرس تبريزى، ج ۲، ص ۳۱۷). با توجه به اينكه رضى الدين استرآبادى شرح كافيه خود را در شوال ۶۸۶ به پايان برده ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۸، ج ۴، ص ۴۹۷؛ قس شوشترى؛ افندى، همانجاها؛ بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۰ كه تاريخ فراغت از تأليف را ۶۸۳ و يوسف اليان سركيس، ج ۱، ستون ۹۴۰ كه ۶۸۴ ذكر كرده اند) و شرح شافيه را نيز در ربيع الاول ۶۸۸ به انجام رسانده است ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۵، ج ۳، ص ۳۳۴)، قطعآ درگذشت او پس از اين تاريخ بوده است. يوسف اليان سركيس (همانجا) حدود ۷۰۰ و امين (ج ۹، ص ۱۵۱) اواخر سده هفتم را زمان وفات وى دانسته اند. امين (همانجا) تصريح كرده كه سال فراغت از تأليف كتاب شرح الكافية، به اشتباه سال درگذشت رضى الدين دانسته شده است. در برخى منابع نام رضى الدين استرآبادى با ميرفخرالدين محمدبن حسين استرآبادى سماكى/ سمناكى، صاحب حاشيه بر تهذيب المنطق و الكلام* (براى نمونه ← حاجى خليفه، ج ۱، ستون ۵۱۶) خلط شده است. اسماعيل پاشا بغدادى (ج ۶، ستون ۱۳۴) و كحّاله (ج ۹، ص ۱۸۳) به غلط، آثار ميرفخرالدين را به رضى الدين استرآبادى نسبت داده اند. آثار آثار رضى الدين عبارت اند از: ۱) شرح الكافية. اين كتاب شرحى است بر الكافية (مقدمة فى النحو) جمال الدين عثمان بن عمر ابن حاجب* (متوفى ۶۴۶). به گفته سيوطى (۱۳۸۴، ج ۱، ص ۵۶۷)، در ميان شرحهاى كافيه* و كتابهاى نحو، نظيرى براى شرح رضى الدين در گردآورى، تحقيق و حُسن تعليل يافت نمى شود. سيوطى (همانجا) همچنين بيان كرده كه اين امر سبب اقبال مردم به اين شرح شده است و نحويان در درسها و نگاشته هايشان بدان مراجعه كرده اند. به گفته حاجى خليفه (ج ۲، ستون ۱۳۷۰)، شرح رضى الدين بزرگ ترين شرح بر الكافية است. مهم ترين حاشيه اى كه بر اين شرح نوشته شده از ميرسيدشريف جرجانى است. اين حواشى گاه در معانى برخى واژه ها (براى نمونه ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۶۶، ج ۱، ص ۲، حاشيه جرجانى) و گاه در شرح و توضيح مباحث رضى الدين است (براى نمونه ← همان، ج ۱، ص ۵۸، همان حاشيه). جرجانى در اجازه اى كه براى يكى از شاگردانش در ۸۰۲ در سمرقند نگاشته است، اهميت اين شرح را باز گفته و كوششهاى خود را براى رفع نقايص آن بيان كرده است ( ← عبدالقادربن عمر بغدادى، ج ۱، ص ۲۹ـ۳۰). به گفته رضى الدين استرآبادى (۱۳۹۸، ج ۱، ص ۱۷)، وى نخست قصد داشته به درخواست يكى از شاگردانش تعليقاتى بر كتاب ابن حاجب بنگارد، ولى پس از شروع، به شرح آن پرداخته است. رضى الدين (۱۳۹۸، ج ۱، ص ۱۸، ج ۴، ص ۴۹۷) همچنين افزوده است كه اگر شرحش پذيرفته شود از بركات «آستان مقدس غروى» است كه اين شرح در آنجا نگاشته شده است. به گفته مصحح كتاب (همان، ج ۱، ص ۱۸، پانويس ۱) منظور از آن، قبر مطهر حضرت محمد صلى اللّه عليه وآله وسلم است. البته عبدالسلام محمد هارون به درستى آن را منسوب به غَرى و بارگاه حضرت على عليه السلام در نجف دانسته است ( ← عبدالقادربن عمر بغدادى، ج ۱، ص ۲۸، پانويس ۱). اين شرح دربرگيرنده تمام مباحث نحوى است ( ← طاشكوپرى زاده، ج ۱، ص ۱۶۲) و بحق مى توان آن را دانشنامه اى در علم نحو ناميد. تفصيل مباحث و اشاره به آراى نحويان مكتب بصره و كوفه و گاه برگزيدن رأيى مخالف آنان با استدلالهاى قوى، شرح رضى الدين را ممتاز كرده است ( ← ادامه مقاله). اهم ويژگيهاى اين شرح عبارت اند از: تحقيقات ارزشمندى كه غالبآ در آثار پيشين يكجا گرد نيامده است، مانند مبحث چگونگى نگارش تاريخ ماهها در زبان عربى ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۸، ج ۳، ص ۳۱۲ـ۳۱۴)؛ كاربردهاى «ة» تأنيث و انواع آن ( ← همان، ج ۳، ص ۳۲۴ـ ۳۲۹)؛ ذكر آراى اهل لغت در برخى از مباحث نحوى (ج ۱، ص ۳۱۲، ج ۲، ص۴۸۰)؛ به كارگيرى اصطلاحات منطقى و فلسفى در استدلالهاى نحوى (ج ۱، ص ۴۳، ۵۳، ۵۵، ۵۸، ۶۷، ۱۰۱)؛ تفصيل آراى نحويان و ردّ و اثبات مطالب آنان با شيوه هاى استدلالى (ج ۲، ص ۲۹۷، ۳۳۶ـ۳۳۸، ج ۳، ص ۲۰۸ـ ۲۱۲)؛ نقد آراى ابن حاجب (ج ۲، ص ۲۳۰، ۲۷۷ـ۲۷۸، ۳۴۵)؛ استقلال در برخورد با آراى كوفيان و بصريان (ج ۱، ص ۲۸۸، ج ۲، ص ۳۷۱، ۴۱۸، ج ۳، ص ۳۶۰ـ۳۶۱)؛ داورى ميان نحويان (ج ۱، ص ۳۴۶، ۴۲۲، ج ۲، ص ۲۵۹، ۲۷۹)؛ نقد شواهد شعرى نحويان (ج ۳، ص ۴۲۲)؛ اشاره به تركيبهاى مختلف در عبارتهاى عربى (ج ۲، ص ۴۶۳)؛ استناد فراوان به آراى سيبويه (ج ۳، ص ۱۳۲، ۲۰۷، ۲۵۶) كه به گفته طاشكوپرى زاده (ج ۱، ص ۱۶۳) در ميان متأخران هيچ كس مانند رضى الدين استرآبادى از نكته هاى دقيقِ الكتاب سيبويه آگاهى نداشته است؛ استفاده فراوان از اشعار عربى براى مباحث نحوى تا بدانجا كه خِزانة الادب و لبّ لباب لسان العرب، اثر ارزشمند عبدالقادر بغدادى (متوفى ۱۰۹۳)، شرح ۹۵۷ شاهد شعرىِ شرح الكافية است ( ← عبدالقادربن عمر بغدادى، مقدمه عبدالسلام محمد هارون، ج ۱، ص ۱۹)؛ استشهاد فراوان به آيات قرآن ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۸، ج ۵، فهارس، ص ۷ـ۴۳) كه گاه با ذكر دقايق آن آيات همراه است (براى نمونه ← همان، ج ۴، ص ۶۲، ۱۵۱، ۲۱۰)؛ استشهاد به احاديث نبوى ( ← همان، ج ۵، فهارس، ص ۴۵ـ۴۷) و تفسير اين احاديث ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۱)؛ استشهاد به سخنان حضرت على عليه السلام ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۸، ج ۵، فهارس، ص ۴۷ـ۴۸) كه پيش از آن در كتابهاى نحو رايج نبود. همين امر و تمجيد از مقام حضرت على ( ← همان، ج ۳، ص ۴۵۵) و آوردن عباراتى همچون اسْتَخْلَفَ المرتضى المصطفى ]پيامبر، على عليه السلام را به جانشينى برگزيد[ (ج ۱، ص ۱۹۱) و الحسينُ ثالثُ الاثْنَىْعشر ]امام حسين عليه السلام سومين امام از امامان دوازده گانه است[ (ج ۳، ص ۱۳۷) از دلايل تشيّع رضى الدين استرآبادى محسوب مى شود. اين كتاب جايگاهى بلند در علم نحو يافته، و نحويان عرب و ايرانى و ترك از آن بسيار استفاده كرده اند ( ← امين، ج ۹، ص ۱۵۲). بسيارى از پديدآورندگان آثار ادبى در استدلالهاى نحوى و بلاغى از ديدگاههاى رضى الدين استرآبادى بهره برده اند (براى نمونه در سده هاى مختلف ← تفتازانى، حواشى جرجانى، ص ۷۰، ۳۴۹؛ بقاعى، ج ۱، ص ۲۳۰؛ سنهورى، ج ۱، ص ۱۵۴؛ سيوطى، ۱۳۷۵ش، ج ۱، ص ۸۵؛ دسوقى، ج ۱، ص ۱۴). نسخه هاى اين كتاب در كتابخانه هاى بسيارى از كشورها، ازجمله ايران، مصر، الجزاير، پاكستان، هند و آلمان (برلين) موجود بوده است ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۰؛ ايمن فؤاد سيد، ج ۲، ص ۵۹). ظاهرآ نخستين چاپ سنگى كتاب نيز در ۱۲۷۱ در تهران بوده و سپس بارها در بسيارى از كشورها به چاپ رسيده است ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۰ـ ۳۱۱؛ يوسف اليان سركيس، ج ۱، ستون ۹۴۱؛ مشار، ستون ۵۶۰). اين كتاب در ۱۲۷۵ نيز با حواشى ميرسيدشريف جرجانى در استانبول چاپ شد ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۱). زركلى (ج ۶، ص ۸۶) به اشتباه نام كتاب را الوافية فى شرح الكافية آورده و حال آنكه اين عنوانِ كتاب ركن الدين حسن استرآبادى* (متوفى ۷۱۷) است ( ← حاجى خليفه، ج ۲، ستون ۱۳۷۰؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۲۵، ص ۱۸). البته رضى الدين استرآبادى بارها كتاب خود را شرح الكافية ناميده است (براى نمونه ← ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۲۴۷، ج ۲، ص ۲۱۳، ۲۳۲، ۲۹۶). بهترين چاپ شرح الكافية باعنوان شرح الرضى على الكافية به تصحيح يوسف حسن عمر در پنج مجلد در ۱۳۹۸/۱۹۷۸ در دانشگاه قاريونس بنغازى به چاپ رسيده است. تلخيصى از شرح رضى الدين استرآبادى نيز موجود است ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۱۱). همچنين مباحث شرح رضى الدين استرآبادى براساس ابواب الفيه ابن مالك نيز با عنوان الانوار البهية فى ترتيب الرضى على الالفية تنظيم شده است ( ← عيسى اسكندر معلوف، ص ۳۴۱). ۲) شرح الشافية. اين كتاب دومين اثر مهم رضى الدين و شرحى لطيف و جامع ( ← شوشترى، ج ۳، ص ۵۷۳؛ حاجى خليفه، ج ۲، ستون ۱۰۲۱) بر مقدمة فى الصرف يا شافيه*، اثر ابن حاجب، است. اين شرح از مهم ترين منابع علم صرف به شمار مى رود. پرداختن به نوادر علم صرف و بررسى و نقد آراى صرفيان پيشين ( ← ادامه مقاله) بر ارزشهاى كتاب افزوده و تا حدى كمال يافته كه مباحث مطرح شده نيازى به بررسى بيشتر ندارد ( ← رضى الدين استرآبادى، ۱۳۹۵، ج ۱، مقدمه محمدنورالحسن و ديگران، ص ۳). رضى الدين در آغاز شرح خود گفته كه شارحان بيشتر به نحو و اعراب توجه دارند تا علم تصريف و حال آنكه هر دو فن مورد نيازند، ازاين رو او به شرح اين كتاب پرداخته كه در تصريف و خط است ( ← همان، ج ۱، ص ۱). بسيارى از ويژگيهاى مطرح شده در شرح الكافية، در شرح الشافية نيز مصداق دارد. آوردن آراى دانشمندان علم صرف (براى ذكر نام برخى از آنان ← همان، ج ۱، فهرس اعلام، ص ۱۰ـ۱۶) و ردّ و اثبات گفته هاى آنان و داورى ميانشان (براى نمونه ← همان، ج ۱، ص ۲۱۴ـ۲۱۶، ج ۲، ص ۱۹۴ـ۱۹۵، ج ۳، ص ۶۳ـ۶۶)، كه بر ارزش كتاب افزوده، نشان دهنده استقلال رأى رضى الدين استرآبادى است. استشهاد فراوان به اشعار نيز از ويژگيهاى اين شرح است. به گفته عبدالقادربن عمر بغدادى، كه شواهد شعرى شرح الشافية را نيز شرح كرده است، تعداد آنها ۱۹۶ بيت است كه او آنها را همراه با ۵۲ شاهد شعرىِ اثرى معروف به شرح جارْبَرْدى (از احمدبن حسن جاربردى*) يكجا گرد آورده است ( ← همان، ج ۴، ص ۳). رضى الدين بارها در اين كتاب به ديگر اثر خود شرح الكافية اشاره كرده و برخى مطالب را بدانجا ارجاع داده است (براى نمونه ← ج ۱، ص ۲۴۷، ج ۲، ص ۲۱۳، ۲۳۲، ۲۹۶). او در شرح الشافية در كنار ذكر شاهد از قرآن كريم (براى نمونه ← ج ۱، ص ۱۶۵، ۱۷۶، ج ۲، ص ۱۵۴، ۲۳۸)، به احاديث نبوى ( ← ج ۱، ص ۳۷، ج ۲، ص ۳۳۶، ج ۳، ص ۲۱۶) و سخنان حضرت على ( ← ج ۱، ص ۷۸، ۱۰۴، ج ۲، ص ۱۳۴) نيز استشهاد كرده است. از مباحث جالب توجه كتاب آوردن اصل فارسى برخى واژه هاى مُعرّب است (براى نمونه ← ج ۱، ص ۲۶۴؛ واژه استبرق، ج ۲، ص ۱۸۶، واژه صولج و صولجان). رضى الدين استرآبادى در پايان كتاب به پيروى از ابن حاجب مطالبى چون مبحث مخارج حروف ( ← ج ۳، ص ۲۵۰ـ۲۵۷)، صفات حروف (مَجْهوره و مَهْموسه؛ ← ج ۳، ص ۲۵۷ـ۲۶۴)، مباحث راجع به خط و كتابت و فصل و وصل حروف را به تفصيل بيان كرده است ( ← ج ۳، ص ۳۱۲ـ۳۳۳). ظاهرآ كتاب نخستين بار در ۱۲۶۲ در لكهنو و سپس در ۱۲۸۰ در تهران و پس از آن در لاهور و قاهره به چاپ رسيده است ( ← بروكلمان، ج ۵، ص ۳۲۷؛ مشار، ستون ۵۵۱). بهترين چاپ كتاب به همت محمد نورحسن، محمد زفزاف و محمد محيى الدين عبدالحميد در سه مجلد به انجام رسيده و مجلدى نيز، كه همان شرح ابيات كتاب به قلم عبدالقادربن عمر بغدادى است، به عنوان مجلد چهارم بدان افزوده شده و در ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵ در بيروت به چاپ رسيده است. اقبال عمومى به شرح الكافية در نحو بيش از شرح الشافية بوده است، زيرا معمولا توجه به علم نحو بيش از علم صرف است (نيز ← شوشترى، ج ۳، ص ۵۷۳). ۳) شرح القصائد العلويات السبع. اين قصائد سروده ابن ابى الحديد*، شاعر و اديب معتزلى، است كه رضى الدين آنها را شرح كرده است ( ← حرّ عاملى، ج ۲، ص ۲۵۵؛ كنتورى، ص ۳۴۵؛ افندى، ج ۵، ص ۵۳؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۱۳، ص ۳۹۱). ۴) نظم اللالى المبدعة فى صفة الكتابة المخترعة، منظومه اى در هشت باب در زمينه كتابت است. نسخه اى از آن در دارالكتب قاهره موجود است (ايمن فؤاد سيد، ج ۳، ص ۱۷۰).

منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن عماد؛ ابن قاضى، درّة الحجال فى اسماءالرجال (ذيل وفيات الاعيان)، چاپ محمد احمدى ابوالنور، ج ۱، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛ عبداللّه بن عيسى افندى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، چاپ احمد حسينى، قم ۱۴۰۱ـ۱۴۱۵؛ عباس اقبال آشتيانى، تاريخ مغول: از حمله چنگيز تا تشكيل دولت تيمورى، تهران ۱۳۶۴ش؛ امين؛ ايمن فؤاد سيد، فهرست المخطوطات: نشرة بالمخطوطات التى اقتنتها الدار من سنة ۱۹۳۶ـ ۱۹۵۵، قاهره ۱۳۸۰ـ۱۳۸۳/ ۱۹۶۱ـ۱۹۶۳؛ كارل بروكلمان، تاريخ الادب العربى، ج ۵، نقله الى العربية رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵؛ اسماعيل بغدادى، هدية العارفين، ج ۲، در حاجى خليفه، ج ۶؛ عبدالقادربن عمر بغدادى، خزانة الادب و لبّلباب لسان العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹؛ ابراهيم بن عمر بقاعى، نظم الدرر فى تناسب الآيات والسور، چاپ عبدالرزاق غالب المهدى، بيروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛ مسعودبن عمر تفتازانى، كتاب المطوّل فى شرح تلخيص المفتاح، و بهامشه حاشية الميرسيد شريف، ]استانبول [۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷؛ حاجى خليفه؛ محمدبن حسن حرّعاملى، امل الآمل، چاپ احمد حسينى، بغداد ?] ۱۳۸۵[، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش؛ خوانسارى؛ محمدبن احمد دسوقى، حاشية الدسوقى على كتاب مغنى اللبيب، مصر ۱۳۵۸، چاپ افست اصفهان ]بى تا.[؛ محمدبن حسن رضى الدين استرآبادى، شرح الرضى على الكافية، چاپ يوسف حسن عمر، ]بى جا[: جامعة قاريونس، ۱۳۹۸/۱۹۷۸؛ همو، شرح الكافية فى النحو، و بهامشه حاشية للسيد شريف الجرجانى، ]تهران[ ۱۳۱۰، چاپ افست ۱۳۶۶ش؛ همو، شرح شافية ابن الحاجب، چاپ محمد نور الحسن، محمد زفزاف، و محمد محيى الدين عبدالحميد، بيروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛ خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت ۱۹۹۹؛ على بن عبداللّه سنهورى، شرح الآجرومية فى علم العربية، چاپ محمدخليل عبدالعزيز شرف، قاهره ۱۴۲۷/۲۰۰۶؛ عبدالرحمان بن ابى بكر سيوطى، بغية الوعاة فى طبقات اللغويين و النحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره ۱۳۸۴؛ همو، النهجة المرضية فى شرح الالفية، ج ۱، چاپ نقى منفرد، قم ۱۳۷۵ش؛ نوراللّه بن شريف الدين شوشترى، مجالس المؤمنين، چاپ ابراهيم عرب پور و ديگران، مشهد ۱۳۹۲ـ۱۳۹۳ش؛ ذبيح اللّه صفا، تاريخ ادبيات در ايران و در قلمرو زبان پارسى، ج ۳، بخش ۱، تهران ۱۳۷۸ش؛ احمدبن مصطفى طاشكوپرى زاده، كتاب مفتاح السعادة و مصباح السيادة، ج ۱، حيدرآباد، دكن ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛ عيسى اسكندر معلوف، «من نفائس الخزانة التيمورية»، مجلة المجمع العلمى العربى، ج ۳، ش ۱۱ (ربيع الاول و ربيع الآخر ۱۳۴۲)؛ عباس قمى، سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، ]تهران[ ۱۴۱۴؛ عمررضا كحّاله، معجم المؤلفين، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بيروت ]بى تا.[؛ اعجاز حسين بن محمدقلى كنتورى، كشف الحجب و الاستار عن اسماء الكتب و الاسفار، قم ۱۴۰۹؛ محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش؛ خانبابا مشار، فهرست كتابهاى چاپى عربى، تهران ۱۳۴۴ش؛ على نمازى شاهرودى، مستدرك سفينة البحار، چاپ حسن نمازى، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹؛ يوسف اليان سركيس، معجم المطبوعات العربيّة و المعرّبة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.

/ باقر قربانى زرّين /

نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده