خویی، میرزاحبیباللّه، فقیه، ادیب و عالم امامی قرن سیزدهم و چهاردهم و شارح نهجالبلاغه. وی به نقل ثقةالاسلام تبریزی (ج 1، ص 481) از خود او، در 1265 (قس آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 1، ص 362؛ عرشی، ص 154) در شهر خوی (عرشی، همانجا) و در خانوادهای ثروتمند و محترم (رجوع کنید به حسینی، ج 1، ص 250) به دنیا آمد. خویی بیش از بیست سال داشت که برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت (رجوع کنید به خویی، ج 1، مقدمه علیاصغر حسینیخوئی، ص 8) و از محضر استادانی چون میرزاحبیباللّه رشتی*، میرزای شیرازی* (آقابزرگ طهرانی، 1404، همانجا) و سیدحسین کوهکمری* معروف به سیدحسین ترک (متوفی 1299؛ ثقةالاسلام تبریزی، همانجا) بهرهمند شد. ثقةالاسلام تبریزی (همانجا) همچنین ملاعلی، فرزند حاجمیرزاخلیل طهرانی (متوفی 1297)، را در شمار استادان او نام برده است. میرزاحبیباللّه در 1291، پس از حدود پنج سال تحصیل در نجف، به زادگاهش بازگشت (رجوع کنید به خویی، ج 1، همان مقدمه، ص 8). به گفته سیدعبدالزهرا حسینی (همانجا)، او در پی برخی اختلافات مالی میان پدرش و شخصی دیگر و اظهار رأی به نفع طرف مقابل که موجب رنجش پدرش شد، گوشه عزلت گزید و همت خود را مصروف نوشتن شرحی بر نهجالبلاغه کرد، اما پیش از آنکه تألیف خود را به پایان برساند و پس از عرضه بخشهایی از آن به مظفرالدینشاه قاجار (حک : 1313ـ1324) و صدور فرمان شاه برای چاپ آن، در تهران در حدود 1325 وفات یافت (ثقةالاسلام تبریزی، ج 1، ص 483). آقابزرگ طهرانی (1403، ج 14، ص 123، ج 23، ص157؛ همو،1404، همانجا)، زرکلی (ج2، ص166) و حسینی (ج 1، ص 249) سال وفات او را 1324 و امین (ج 4، ص 561) و امینی (ج 4، ص 263) 1326 ذکر کردهاند. پیکر او را در حرم حضرت عبدالعظیم در ری به خاک سپردند (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 14، ص 123؛ خویی، ج 1، همان مقدمه، ص 10).حاجمیرزا حبیباللّه خویی با شرح نهجالبلاغه، معروف به منهاجالبراعة فی شرح نهجالبلاغة، در میان اهل علم نامبردار است (زرکلی، همانجا). گفتنی است که شرح قطبالدین راوندی (متوفی 573) بر نهجالبلاغه نیز به همین نام است.شرح خویی که از گستردهترین شروح نهجالبلاغه در بین شیعه امامیه بهشمار میرود، نشاندهنده تتبع مؤلف در آثار پیشینیان و متأخران و چیرهدستی او در دانشهای گوناگون و معارف الهی است (رجوع کنید به بروجردی و صدرایی خویی، ص 137ـ 138؛ خویی، ج 1، همان مقدمه، ص 7). نویسنده در مقدمه (ج 1، ص 14ـ16)، برخی از ویژگیهای اثر خود را چنین برشمرده است: ضبط شماره متن خطبهها، نامهها و کلمات قصار تا در صورت تکرار به بخشهای پیشین ارجاع داده شود؛ تقسیم خطبهها و بخشهای طولانی به چند فقره، جداسازی لغت، معنا و اعراب و ذکر نکات لطیف ادبی؛ شرح آمیخته با متن (مَزجی)؛ نقد برخی از آرای ابنابیالحدید؛ اشاره به حوادث تاریخی مذکور در نهجالبلاغه؛ ذکر سند خطبهها و نامهها و حکمتها، تا حد ممکن، با مراجعه به منابع معتبر و متقدم شیعه که گاه متن روایات از این طریق، با آنچه سیدرضی نقل کرده متفاوت است.مؤلف در مقدمه (ج 1، ص 14) از سه شرح راوندی، ابنابیالحدید و ابنمیثم بر نهجالبلاغه، شرح ابنمیثم را برتر دانسته، اما اشکال این شرح را تکیه بر روش معقول و کلامی و خالی بودن آن از فواید حدیثی و اخبار اهل بیت ذکر کرده است. وی سپس نوشته چون هیچکدام از شروح موجود، آنگونه که باید سزاوار نهجالبلاغه نیست، دستاندر کار شرح خود شده است (نیز رجوع کنید به عرشی، ص 154). وی در بخش اعظمی از مقدمه کتاب خود (ج 1، ص 18ـ178) به ذکر مباحث الفاظ، اقسام حقیقت و مجاز، تشبیه، استعاره و بیشتر مباحث دانش بلاغت پرداخته و آنها را با متن نهجالبلاغه تطبیق داده که نشاندهنده مهارت وی در ادبیات است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 26، 34، 86، 126). خویی در تألیف این شرح از منابع متعدد حدیثی و کلامی و فلسفی استفاده کرده است، از جمله شرح اصول کافی ملاصدرا (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 265، 283، ج 4، ص 229)، بحارالانوار (برای نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 8، 36)، شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 302ـ304) و اسفار (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 302، 304). دشتی (ص 18) با اینکه این شرح را بسیار مفید و غنی و دارای نظم و ترتیبی حساب شده میخواند، از حیث جمعآوری همه مدارک نهجالبلاغه کافی نمیشمرد و فاقد نظم و ترتیب در ارائه اسناد و مدارک بهشمار میآورد؛ بهگونهای که مؤلف گاه برای یک خطبه چند مدرک را نام برده و برای چندین خطبه یا نامه، مدرکی ارائه نکرده است.مؤلف، نخست هر بخش از متن را در فصول و بخشهای مختلف ذکر میکند و پس از آن به بحث درباره لغات، اعراب و معنای آن میپردازد و سپس آن را به فارسی ترجمه میکند؛ البته عمده تحقیقات و مباحث اجتهادی او در این شرح، ذیل عنوان «المَعْنی» میگنجد و این شیوه تقریبآ تا پایان کتاب ادامه یافته است (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 23، ص 157؛ عرشی، همانجا). خویی تا بخشی از خطبه شماره 228 نهجالبلاغه را شرح کرده بود که مرگ امانش نداد (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 14، ص 123؛ حسینی، ج 1، ص 249).نسخههای به خط مؤلفِ این شرح در شش جلد در کتابخانه آیتاللّه مرعشینجفی نگهداری میشود (رجوع کنید به حسینی اشکوری، 1354ـ1376ش، ج 1، ص 299) و در چهارده مجلد در تهران و قم به تصحیح سیدابراهیم میانجی بهچاپ رسیده است. شرح ناتمام میرزاحبیباللّه خویی را ابتدا محمدباقر کمرهای و پس از او حسن حسنزاده آملی تکمیل کردند. چاپ دیگری از این کتاب نیز در بیروت (1387ش/ 2008) صورت گرفته است.حاجمیرزا حبیباللّه خویی آثار دیگری نیز دارد که برخی از آنها عبارتاند از: حاشیه بر فرائدالاصول شیخانصاری که تقریرات درس استادش، سیدحسین کوهکمری، است (خویی، ج 1، همان مقدمه، ص 8ـ9) و شاید همان کتابی باشد که ثقةالاسلام تبریزی (ج 1، ص 483) از آن با عنوان منتخبالفن فی حجیّةالقطع و الظّن یاد کرده است؛ حاشیه بر برخی ابواب کتاب قوانینالاصول محقق قمی (همانجا)؛ شرح مباحث قضا و شهادات از کتاب الدروس الشرعیة شهید اول (همانجا)؛ کتاب الجُنةالواقیة شامل دعاهای روزهای ماه رمضان و شرح آنها (همانجا)، شاید همان کتابی باشد که از آن با عنوان تحفةالصائمین فی شرح الادعیة الثلاثین یاد شده است (خویی، ج 1، همان مقدمه، ص 9)؛ شرح کتاب العوامل فی النحو (همان مقدمه، ص 8)؛ رسالهای در رد صوفیه، دربردارنده مطالب جلد ششم شرحش بر نهجالبلاغه، در نقد تصوف (همانجا؛ نیز رجوع کنید به عرشی، همانجا)؛ کتاب احقاق الحق فی تحقیق المشتق (ثقةالاسلام تبریزی، همانجا) که حسینی اشکوری (1414، ج1، ص 138) از آن با عنوان تحقیق الحق فی شرح المشتق یاد کرده است. او همچنین رسالههای متعددی در موضوعات فقهی و اصولی بهنگارش درآوردهاست (خویی، ج1، همان مقدمه، ص 9).منابع : آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلامالشیعة : نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم 1ـ4، 1404؛ امین؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم 1416ـ1422/ 1995ـ2002؛ مصطفی بروجردی و علی صدرایی خویی، «شرحهای نهجالبلاغه»، در دانشنامه امام علی (ع)، زیرنظر علیاکبر رشاد، ج 12، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مرکز نشر آثار، 1380ش؛ علیبن موسی ثقةالاسلام تبریزی، مرآةالکتب، چاپ محمدعلی حائری، قم 1414ـ؛ عبدالزهرا حسینی، مصادر نهجالبلاغة و اسانیده، بیروت 1405/1985؛ احمد حسینی اشکوری، تراجمالرجال، قم 1414؛ همو، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّهالعظمی مرعشی نجفی، قم 1354ـ 1376ش؛ حبیباللّهبن محمدهاشم خویی، منهاجالبراعة ]فی [شرح نهجالبلاغة، چاپ علی عاشور، بیروت 1429/2008؛ محمد دشتی، روشهای تحقیق در اسناد و مدارک نهجالبلاغه همراه با اسناد و مدارک نهجالبلاغه، قم 1368ش؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1999؛ امتیاز علیخان عرشی، استناد نهجالبلاغه، ترجمه، تعلیقات و حواشی از مرتضی آیتاللّهزاده شیرازی، تهران 1363ش.