برائت از مشرکین ، تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها. توسّعاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود.در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید «شرک * » و مشرکان ، و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدّی به مقابله با آنان (نساء: ۴۸، ۱۱۶؛ انعام : ۷۹، ۱۰۶؛ یونس : ۱۰۵؛ حجر: ۹۴؛ قصص : ۸۷؛ روم : ۳۱؛ فصلت : ۶۰؛ توبه : ۵، ۳۶؛ بیّنه : ۶؛ احزاب : ۷۳؛ فتح : ۶) و به برائت انبیاء از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک » و «موضوع له شرک » تصریح شده است (انعام : ۱۹، ۷۸؛ توبه : ۳، ۱۱۴؛ هود: ۳۵، ۵۴؛ یونس : ۴۱؛ شعرا: ۲۱۶؛ زحرف : ۲۶). نمونه بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین ، بنابر قرآن (ممتحنه : ۴) حضرت ابراهیم (ع ) و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران ، این نکته را افاده می کند که این عمل علاوه بر صبغه اعتقادی ، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان ، موحّدان را از مشرکان و کافران متمایز می کند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز «برائت » را به معنای بیزاری و اجتناب ، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته اند (راغب اصفهانی ، ص ۴۵؛ المعجم الوسیط ، ج ۱، ص ۴۶؛ طبرسی ، ج ۵، ص ۵؛ لسان التنزیل ، ص ۱۶۶؛ قرطبی ، ج ۸، ص ۶۳ و نیز رجوع کنید به برائت * ).اعلان عمومی «برائت از مشرکین » و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (۸ ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست (ده آیة اول رجوع کنید به ابن کثیر، تفسیر ، ج ۲، ص ۲۸۷ـ۲۹۳) سورة برائت متکفّل این اعلان بود. حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اکرم (ص ) در مراسح حج سال نهم هجرت ابلاغ کرد (رجوع کنید به برائت * ، سوره ) آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن ، تمامی مشرکان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیه سوم سوره برائت ، تکرار آیة اول نیست ؛ آیه اول اعلام برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن ، و خطاب آیه سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است ، نه خاصّ مشرکین ، تا همه بدانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری ، پس از سپری شدن ماههای حرام ، آماده سازند (طباطبایی ، ج ۹، ص ۱۴۹؛ زحیلی ، ج ۱۰، ص ۱۰۳؛ قطب ، ج ۴، ص ۱۱۵ـ۱۳۹؛ فخر رازی ، ج ۱۵، ص ۲۲۲؛ زمخشری ، ج ۲، ص ۲۴۴). به نظر برخی مفسران ، حج سال نهم را از آنرو «حج اکبر» می نامند که عزتِ کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد (آلوسی ، ج ۱۰، ص ۴۶(.بسیاری از محدّثان و مفسران با استناد به روایات گوناگون ، حج اکبر را روز عید قربان می دانند (ابن عربی ، ج ۲، ص ۸۹۷؛ طباطبائی ، همانجا؛ طبرسی ، ج ۶، ص ۶۳ـ۶۶؛ حویزی ، ج ۲، ص ۱۸۵ـ۱۸۶؛ طبری ، جامع البیان ، ج ۱۰، ص ۴۹؛ قطب ، ج ۴، ص ۱۳۶؛ ناصف ، ج ۴، ص ۱۲۹؛ راغب اصفهانی ، ص ۱۰۷؛ مجلسی ، ج ۹۶، ص ۳۵۸). در عید قربان سال دهم (حجة الوداع ) نیز رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد (ابن عربی ، ج ۲، ص ۸۹۸؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج ۲، ص ۲۹۰؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج ۳، ص ۲۱۱، ابن هشام ، ج ۴، ص ۲۵۲؛ فخر رازی ، ج ۱۵، ص ۲۲۱(.در ابلاغ «برائت از مشرکین »، حضرت علی علیه السلام ، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی &#۳۹;، با شمشیر برهنه ، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت ، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد (حویزی ، ج ۲، ص ۱۷۹؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ۲۹۰؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج ۳، ص ۲۰۹ـ۲۱۰؛ طبرسی ، ج ۵، ص ۶ـ۷) مضمون «اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه درباره مشرکان (۱۱ـ ۲۸)، ذمیّان مشرک و کافر (۲۹ـ۳۲)، زراندوزان (۳۴ـ۳۵) و منافقان (۵۰ـ۵۷) - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست ، بلکه این مضمون و نحوه ابلاغ ، بیان کننده یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان ، روشن سازد (فخر رازی ، ج ۱۵، ص ۲۲۰ـ۲۲۱؛ آلوسی ، همانجا؛ زمخشری ، همانجا) در واقع ، اعلان برائت ، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعة اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «ولایت » (نساء: ۸۹)، «رکون » (هود: ۱۱۳)، «تولّی &#۳۹;» (مائده : ۵۱)، «سبیل » (نساء: ۱۴۱) و «حُبّ» (آل عمران : ۱۱۹) نسبت به آنها نفی و با اذان برائت ، جنبة سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است (عبده ، ج ۱۰، ص ۱۸۲(.تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب ، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیة تولی و تبری کاملاً از آیات سورة برائت مستفاد می شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری می شود (قطب ، ج ۴، ص ۹۱ـ۱۰۹).شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب ، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن ، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی ، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانة و مشی ستمگرانه و تجاوز کارانة آنهاست (امام خمینی ره ، ج ۲۰، ص ۱۱۲). بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است (ممتحنه : ۸).از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت ، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت ، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان ، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیه سوم سوره توبه نیز می توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج ، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست . آیات قرآنی درباره کعبه و مکه ، با تعابیری چون قیاماً للناس (مائده :۹۷)؛ مثابةً للناسِ و اَمْناً (بقره : ۱۲۵)؛ وُضِعَ للناس (آل عمران : ۹۶) و مُبارکاً و هدیً للعالمین (آل عمران : ۹۶)، ماهیت اجتماعی بیت الله الحرام ، و به تبع آن حج را بیان می کند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت دین والحج تقویة للدینِ: ص ۱۱۹۷)؛ ( نهج البلاغه ، حکمت ۲۴۴)، و معرفی اسلام (همانجا) تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی ، آشنایی مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر می شود (حرعاملی ، ۱۴۰۳، ج ۸، ص ۹؛ابن بابویه ، ۱۳۸۵، ص ۴۰۵، حدیث ۶).همچنانکه روایات دیگری ، ارتباط حج با ولایت و رهبری (کلینی ، ج ۱، ۳۹۲؛ مجلسی ، ج ۹۹، ص ۳۷۴)، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به اهتمام حکومت (کلینی ، ج ۴، ص ۲۷۲؛ ابن بابویه ، ۱۳۹۳، ج ۲، ص ۴۲۰؛ حرّ عاملی ، ج ۸، ص ۱۶) را بیان می دارد، و گواه آن است که حج فریضه ای است با جنبه های گوناگون توحیدی ، و آمیزه ای است از عبادات و اجتماعیات ؛ حتی برخی مفسران ، منافع یاد شده در آیة ۳۲ سورة حج را اعم از منافع معنوی و مادی ، مانند سیاست ، ولایت ، تعاون و همبستگی ، رفاه عمومی ، تدبیر و توسعه تجارت ، و رفع دیگر حوایج می دانند. (طباطبائی ، ج ۱۴، ص ۳۶۹) که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می کند (قطب ، ج ۵، ص ۵۹۲). (برای تفصیل بیشتر دراین باره رجوع کنید به حج ).نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمة اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : ۱) در سال هفتم هجرت ، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامه حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوه آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند (طبرسی ، ج ۹، ص ۱۲۷؛ ابن هشام ، ج ۴، ص ۱۳؛ مجلسی ، ج ۹۹، ص ۹۵؛ حرّ عاملی ، ۱۴۰۳، ج ۱۳، ص ۳۵۲؛ ابن حنبل ، ج ۱، ص ۲۲۱) شخص رسول اکرم ، پس از طواف و سعی ، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد (ابن حنبل ، ج ۴، ص ۳۸۱). ۲) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد. ۳) در سال دهم ، حجة الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود (طبری ، جامع البیان ، ج ۲، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶؛ یعقوبی ، ج ۲، ص ۱۰۹ـ۱۱۲؛ ابن هشام ، ج ۴، ص ۲۵۰؛ امینی ، ج ۱، ص ۹ـ۱۰). ۴) در سال ۵۸، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت (طبرسی ، ج ۲، ص ۳۹۶؛ ابن شعبة ، ص ۲۶۹؛ عامری ، ص ۲۰۶ـ۲۰۷). ۵) در سال ۶۰، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهره حکومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد (مقرم ، ص ۷۲؛ یعقوبی ، ج ۲، ص ۲۴۹؛ حسن ابراهیم حسن ، ج ۱، ص ۳۹۹؛ مجلسی ، ج ۴۴، ص ۳۶۵؛ حرّ عاملی ، ۱۴۰۳، ج ۱۴، ص ۳۱۰ـ۳۱۱). ۶) عبدالملک ، خلیفه اموی (حک : ۶۵ـ۸۶)، در موسم حج ، با امام سجاد علیه السلام مواجه شد. امام در نشستی ، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد (مجلسی ، ج ۴۶، ص ۱۲۰؛ حرّعاملی ، ۱۳۵۷ ش ، ج ۷،ص ۳۲). ۷) زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیه السلام را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد علیه السلام ، قصیده معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول ، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد (مجلسی ، ج ۴۶، ص ۱۲۴؛ ابن شهرآشوب ، ج ۴، ص ۱۶۹ـ۱۷۲؛ شوشتری ، ج ۱۲، ص ۱۳۶). ۸) دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد علیه السلام در عرفه و منی ( صحیفة سجادیه ، ص ۲۹۸ـ ۳۴۷). ۹) در روایت حبابة الوالبیه و ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیه السلام در ایام حج مشکلات مردم را حل می فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر علیه السلام را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد (ابن شهرآشوب ، ج ۴، ص ۱۸۲؛ مجلسی ، ج ۴۶، ص ۲۵۹). ۱۰) تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیه السلام در جوار حرم و کعبه (مجلسی ، ج ۱۱، ص ۲۴۱، ج ۴۶، ص ۲۸۱، ۳۵۴) و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین (همان ، ج ۲۳، ص ۲۱۴). از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج (همان ، ج ۱۸، ص ۳۰۸؛ کلینی ، ج ۸، ص ۱۲۰). ۱۱) معرفی کردن امام جعفر صادق ، امام موسی کاظم علیهماالسلام را به ولایت در راه مکه (ابن بابویه ، ۱۳۶۳ ش ، ج ۱، ص ۲۳؛ مجلسی ، ج ۴۸، ص ۱۲، ج ۴۹، ص ۱۱). ۱۲) مباحثات امام جعفر صادق علیه السلام با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه (مجلسی ، ج ۱۰، ص ۲۰۹، ج ۳، ص ۳۳، ج ۹۹، ص ۲۸؛ کلینی ، ج ۴، ص ۱۹۷) و مجادلات علمی ایشان با معتزله (کلینی ، ج ۵، ص ۲۳؛ حر عاملی ، ۱۴۰۳، ج ۱۵، ص ۴۱؛ مجلسی ، ج ۴۷، ص ۲۱۳ـ۲۱۴)؛ ۱۳) ماجرای طالبیان در زمان هادی ، خلیفه عباسی (حک : ۱۶۹ـ۱۷۰)، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند (ابن کثیر، البدایة ، ج ۱۰، ذیل حوادث سال ۱۶۹) تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حملة سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه ، به شهادت رسیدند (یعقوبی ، ج ۲، ص ۴۰۵). ۱۴) اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام (سیوطی ، الحاوی ، ج ۲، ص ۲۳۰ـ۲۳۱؛ حرّ عاملی ، ۱۴۰۳، ج ۳، ص ۵۱۷؛ ابن ماجه ، ج ۲، ص ۱۳۶۶؛ ابوداود، ج ۲، ص ۴۳؛ مجلسی ، ج ۱۳، ص ۱۷۹،ج ۵۲، ص ۲۲۲، ۲۳۷).
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. (ناصف ، ج ۲، ص ۱۳۲؛ ابن اسحاق ، ص ۹۷، ۱۰۱ـ۱۰۲؛ شهرستانی ، ج ۲، ص ۲۳۲ ـ ۳۴، ۲۴۷؛ یعقوبی ، ج ۱، ص ۲۵۴ ـ۲۵۷؛ ابن هشام ، ج ۱، ص ۸۵، ۲۱۱ـ۲۱۶) و با بعثت پیامبر اکرم ، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد (شلتوت ، ص ۱۱۳ـ۱۱۵). پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری ، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد. امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۳۰ آبان ۱۳۵۸)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست . تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی (حج : ۲۷) تطهیر آن از همة ناپاکیها و پلیدیها (ارجاس ؛ بقره : ۱۲۵) که بالاترین آنها شرک است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین (توبه : ۱، ۳) و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همه بت شکنیها از کعبه سر ] چشمه [ گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند (امام خمینی (ره )، ۱۰۵، ص ۲۲۱).وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغة اصلی و تأکید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگره عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود (همان ، ج ۹، ص ۲۲۵). موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامه بت شکنیهای انبیاء حق (همان ، ج ۲۰، ص ۱۸)، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها (همان ، ج ۱۹، ص ۲۰۱) و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها (همان ، ج ۱۵، ص ۱۲۳) می توان سراغ گرفت . خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان ، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است (همان ، ج ۲۰، ص ۱۱۱) از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود (همان ، ج ۲۰،ص ۲۱) و دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است (همان ، ج ۲۰، ص ۱۰). بدین ترتیب ، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان ، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به وحدت ایمانی است (همان ، ج ۱۹، ص ۱۹۷) و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی ، و عطف نفرتها و دشمنیها به دشمن مشترک را در پی دارد (همان ، ج ۱۳، ص ۱۸(.با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط الید و مصلح دینی ، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشرکین » در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی ، به همراه حجاج غیر ایرانی ، پس از پیمودن مسیرهایی ، در محل معینی تجمع می کردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محکوم کردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند این روال تا ۱۳۶۶ ش ادامه داشت ، اما در این سال ، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه ، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه ۱۴۰۷/ ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در مکه برگزار شود (میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۴۷۶)، اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب ، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت ، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۴۴۳ـ۴۴۶) به آنان حمله کردند. درنتیجه این حمله و هجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند (ظفر بنگاش ؛ میردامادی ، ۱۳۶۷ ش ؛ قحطانی ، صراع ؛ صاحب تقی ؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ). میان سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ ش درباره اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامه ملک خالدبن عبدالعزیز در ۱۸/۷/۶۰، ج ۱۵، ص ۱۸۶) و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنّت انبیا و رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السّلام و حتی نظر علمای معاصر (شلتوت ، ص ۱۳۰ـ۱۳۷؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۲۷۷ ـ ۲۸۵) مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج » (بقره : ۱۹۷)، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق (انعام : ۱۰۸) دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند (هیئة الکبار العلماء، ش ۲۳، ص ۳۸۹ـ۳۹۴). دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است (مملکة العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، ص ۶ـ۷، ۱۴۰۶).پس از حادثة ذیحجة ۱۴۰۷/ مرداد ۱۳۶۶، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۶۵ـ۷۷). و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند ( عکاظ ، ش ۷۶۹۹، مورخ ۸/۱۲/۱۴۰۷؛ الشرق الاوسط ، ش ۳۱۶۸، مورخ ۷/۱۲/۱۴۰۷) در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه ، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته شدگان زنان ـ بوده اند و ۶۴۹ زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد ( عکاظ ، همانجا). به رغم پوشش خبری یکسویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن ، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت ( لارپوبلیکا ، مورخ ، ۴/۸/۱۹۸۷؛ اکونومیست ، ص ۴۴ـ۴۵). همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می کرد ( وال استریت ژورنال ، مورخ ۵/۸/۱۹۸۷؛ میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۶۴۱؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۲۳۱ـ۲۳۵).اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده ای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج ، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج ، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع ، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند ( النهار العربی ، مورخ ۲۵/۸/۱۹۸۷؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۱۴۱ـ ۱۵۵). همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی : ۳۲۵ نفر ـ ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد؛ میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۶۷۹ـ ۶۹۱) توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن ، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل ، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «جنگ تحمیلی » (آغاز ۱۳۵۸ ش ) طی مقالات ، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص ۳۰۱ـ۳۳۸، ۴۰۱ـ۴۱۴، ۴۳۹ـ۴۴۴؛ آلوارو رانزونی ، ص ۱۰۸ـ۱۱۲؛ صاحب تقی ، ص ۲۳ـ۳۴؛ ظفر بنگاش ، ص ۵۰ـ ۵۵؛ «الحلمة الاعلامیة ...»، ص ۱۶ـ۱۷؛ میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۵۷۰ ـ۶۲۰؛ مفتی اوغلو آتاسوی ، «خادم الحرمین ...»؛ الوحدة الاسلامیه ، میردامادی ، ۱۳۶۷ ش ، ص ۳۰۲ـ۳۲۱؛ عبدالکریم ابونصر، ص ۱۷؛ کمال قهرمان ، «بیرفاجعه مین »؛ سعید شعبان ، «البراته ...». چندی بعد رئیس جمهور ایران ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثة مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی کرد (میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۵۳۴(کمی پس از کشتار مکه ، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثة ششم ذیحجه ۱۴۰۷ و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر ۱۳۶۶ (۲۳ تا ۲۷ نوامبر ۱۹۸۷) با عنوان «قداست و امنیت حرم » با حضور علمای اهل سنت و تشیع از ۴۳ کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعة ششم ذیحجه ۱۴۰۷ در کمیسیونهای چهارگانه آن ، قطعنامه ای در ۱۲ ماده تصویب ، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره ، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. کنگره ، روز ششم ذیحجههر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان ، حرمین شریفین را اداره کنند (ظفر بنگاش ، ص ۱۰۰ـ۱۰۱؛ میردامادی ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۵۱۷ ـ ۵۱۹).کنفرانس بین المللی دیگری در لندن ، از ششم تا نهم ژانویة ۱۹۸۸ تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئلة آیندة حرمین و فاجعة مکه بررسی شد. در قطعنامة پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم ، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین ، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و ادارة حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید. (صدیقی ، ص ۹۷ ـ ۹۹،۱۱۸ـ۱۲۲؛ ظفر بنگاش ، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۸).شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعة ششم ذیحجه ۱۴۰۷، دارای سوابق و نمونه های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای ادارة حرمین و امنیت آن و استفادة واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی ، دربارة رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأکید بسیار شده است (جوادی آملی ، ۱۳۷۲ ش ، ص ۱۷ ـ ۳۳؛ خامنه ای ، ص ۱۷۵ ـ ۲۱۲؛ جوادی آملی ، ۱۳۶۷ ش ؛ «امن الحرمین ...» ص ۵۸۸ ـ ۵۹۲؛ امام خمینی ، ج ۲۰، ص ۱۳۴). از جمله حملة سپاهیان یزیدبن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه (طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۴۲۷؛ یعقوبی ، ج ۲، ص ۲۹۹)؛ هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه (دینوری ، ص ۳۱۴ـ۳۱۵)؛ فتنة قرامطه در مکه (جعفری ، ص ۷۱ ـ ۸۷ ؛ مسکویه ، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، ج ۸، ص ۲۰۷-۲۰۸). کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه های واهی (رجوع کنید به جعفریان )؛ حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در /۱۸۰۲ (ظفر بنگاش ، ص ۵۷)؛ وقعة الجلالیه در ۱۴۰۱ حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی ، مستقر در یمن به مکه (رجوع کنید به بهوتی حنبلی )؛ سرکوب قیام حرم در ۱۳۵۸ ش / نوامبر ۱۹۷۹ و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام (سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان ؛ ظفر بنگاش ، ص ۹۵ ـ ۹۶). همچنین نظریات منحرفانة وهابیّت ، (مذهب رسمی آل سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام (رضوی ، ص ۱۱۳ـ۱۳۶؛ امین )؛ و فاجعه تونل منی در ۱۳۶۷ ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید (خامنه ای ، ص ۲۵۳)؛ حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم (ناصف ،ج ۲، ص ۱۷۲)، نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست (خامنه ای ، ص ۲۱۵ ـ ۲۵۰)؛ و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است (بخاری جعفی ، ج ۴، ص ۶۶؛ ابوداود، همانجا؛ نوری ، ج ۲، ص ۲۶۲؛ طوسی ، ج ۲، ص ۴۷) ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است (هیئة الکبارالعلماء، ش ۲۹، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۰) و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیه مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان ، منافات دارد (خامنه ای ، ص ۲۱۰). بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در ۱۹۸۷ م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای ۱۳۶۷ ش / ۱۳۶۹ ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از ۱۳۷۰ ش مجدداً، در مکه انجام شد: در ۱۳۷۰ ش ، ششم ذیحجه ۱۴۱۱، در مقابل بعثه آیة الله خامنه ای (سرهنگی ، گیویان ، و بهبودی ، ص ۲۱۲ ـ ۲۲۲)؛ ۱۳۷۱ ش ، ششم ذیحجه ۱۴۱۲ در اطراف بعثه آیة الله خامنه ای (جعفریان و خسروی ، ص ۱۱۳ ـ ۱۴۵). و از ۱۳۷۲ ش / ۱۴۱۳ به بعد، به رغم توافق سال ۱۳۷۰ با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت ، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی ، در منی و عرفات (مهدوی راد و جعفریان ، ص ۱۴۳ ـ ۱۶۷).
منابع : علاوه بر قرآن ؛ محمدبن عبدالله آلوسی ، روح المعانی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲؛ ابن اسحاق ، کتاب السیر و المغازی ، چاپ سهیل زکار، قم ۱۳۶۸ ش ؛ ابن بابویه ، علل الشرایع ، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶؛ همو، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی حسینی لاجوردی ، قم ۱۳۶۳ ش ؛ همو، من لایحضره الفقیه ، قم ۱۳۹۳؛ ابن حنبل ، مسند احمدبن حنبل ، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛ ابن شعبة ، تحف العقول عن آل الرسول ، ترجمه احمد جنتی عطائی ، تهران ] تاریخ مقدمه ۱۳۵۴ ش [ ؛ ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج ۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی ، قم ] ۱۳۷۹ [ ؛ ابن عربی ، احکام القرآن ، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة فی التاریخ ، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲؛ همو، تفسیر القرآن العظیم ، چاپ خلیل میس ، بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن ماجه ، سنن ابن ماجه ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی ، بیروت ۱۳۷۳/۱۹۵۳؛ ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ سلیمان بن اُشعت ابوداود، سنن ابی داود ، مصر ۱۳۷۱/۱۹۵۲؛ عبدالکریم ابونصر، «الصدمه »، المستقبل ، سال ۲۱، ش ۵۴۶ (۸ اوت ۱۹۸۷)؛ «امن الحرمین الشریفین و تحدید عدد الحجیج »، بحوث و فتاوی اسلامیة فی قضایا معاصره ، باشراف جادالحق علی جادالحق ، قاهره ۱۹۹۲؛ محسن امین ، کشف الارتیاب در اتباع محمدبن عبدالوهاب ، ترجمه علی اکبر تهرانی ] تهران ۱۳۳۵ ش [ ؛ عبدالحسین امینی ، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ ظفر بنگاش ، کشتار مکه و آیندة حرمین ، ترجمة هادی دبستانی ، تهران ۱۳۶۸ ش ؛ منصوربن یونس بهوتی حنبلی ، اعلام الاعلام ، بیروت ۱۴۰۹؛ صاحب تقی ، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیة ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛ یعقوب جعفری ، «فتنة قرامطه در مکه »، میقات حج ، ش ۵ (پاییز ۱۳۷۲)؛ رسول جعفریان ، «حجاج شیعی در دورة صفوی »، میقات حج ، ش ۴ (تابستان ۱۳۷۲)؛ رسول جعفریان و محمدعلی خسروی ، با کاروان ابراهیم در سال ۷۱ ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ عبدالله جوادی آملی ، «خصوصیت فقهی محدودة کعبه »، میقات حج ، ش ۵ (پاییز ۱۳۷۲)؛ همو، قداست و امنیت حرم ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛ محمدبن حسن حرّ عاملی ، اثبات الهداة بالفصوص والمعجزات ، چاپ هاشم رسولی ، ج ۷، با شرح و ترجمة فارسی احمد جنتی ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛ همو، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ حسن ابراهیم حسن ، تاریخ الاسلام ، بیروت ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷؛ «الحملة الاعلامیة تستسلم امام تسرب الحائق »، العالم ، سال ۴، ش ۱۸۴، (۱۵ اوت ۱۹۸۷)؛ عبدعلی بن جمعه حویزی ، کتاب تفسیر نورالثقلین ، چاپ هاشم رسولی محلاتی ، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵؛ محمد خامنه ای ، حج از دیدگاه حقوق بین الملل ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ روح الله خمینی ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، صحیفة نور ، تهران ۱۳۶۱ ش ـ؛ احمدبن داود دینوری ، الاخبار الطوال ، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش ؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، تهران ] تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش [ ؛ مرتضی رضوی ، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة ، استانبول ۱۹۸۶؛ وهبه مصطفی زحیلی ، « تفسیر المنیر فی العقیدة و الشریفة والمنهج »، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛ محمودبن عمر زمحشری ، الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل ، بیروت ] بی تا. [ ؛ مرتضی سرهنگی ، عبدالله گیویان ، و هدایت الله بهبودی ، سیمای حج در سال ۷۰ ، ] تهران [ ۱۳۷۱ ش ؛ عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، الحاوی للفتاوی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ همو، الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور ، قم ۱۴۰۴؛ سعید شعبان ، «البرائة من المشرکین فی الحج و سواه »، سلسله ابحاث و تحقیقات حول الحج ، ش ۷ (۱۴۰۸)؛ محمود شلتوت ، الاسلام عقیدة و شریعة ، قاهره ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ نورالله بن شریف الدین شوشتری ، احقاق الحق و ازهاق الباطل ، ج ۱۲، قم ] بی تا. [ ؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی ، الملل و النحل ، چاپ محمد سیدکیلانی ، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ حکیم صدیقی ، نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران ، ترجمه هادی خسروشاهی ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛ محمد حسین طباطبائی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴؛ فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ محمدبن جریر طبری ، تاریخ الامم والملوک ، بیروت ۱۴۱۱؛ همو، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمدبن حسن طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیه ، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی ، تهران ۱۳۸۷، سلیم بن قیس عامری ، کتاب سلیم بن قیس الکوفی ، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛ محمد عبده ، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار ، تالیف محمدرشید رضا، ج ۱۰، مصر ۱۳۶۸؛ علی بن ابیطالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فیض الاسلام ، تهران ۱۳۵۱ ش ؛ علی بن حسین (ع ) امام چهارم ، صحیفة سجادیه ، ترجمه عبدالمحمد آیتی ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛ محمدبن عمر فخررازی ، التفسیر الکبیر ، قاهره ] بی تا. [ ؛ چاپ افست تهران ] بی تا. [ ؛ فهد قحطانی ، صراع الاجنحة فی العائلة السعودیة ، لندن ۱۹۸۸؛ همو، مجزرة مکه : قصة المَذبَحة السعودیة للحجاج ، لندن ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ محمدبن احمد قرطبی ، الجامع الاحکام القرآن ، ج ۸، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش ؛ سید قطب ، فی ظلال القرآن ، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷؛ محمدبن یعقوب کلینی ، الکافی ، چاپ علی اکبر غفاری ، بیروت ۱۴۰۱؛ لسان التنزیل ، چاپ مهدی محقق ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ محمدباقربن محمد تقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ احمدبن محمد مسکویه ، کتاب تجارب الامم ، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛ چاپ افست بغداد ] بی تا. [ ؛ المعجم الوسیط ، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛ عبدالرزاق مقرم ، مقتل الحسین (ع ) و حدیث کربلا نجف ۱۳۷۶؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ، نظرة علی مذبحة الحرم ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛ مملکته العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، جزوه امنیت و سلامت حج ، ریاض ۱۴۰۶؛ محمدعلی مهدوی راد و رسول جعفریان ، با کاروان عشق ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛ حسن میردامادی ، آن سوی حج خونین ، یا، تبلیغات آل سعود ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛ همو، جنایت وهابیّت ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛ منصور علی ناصف ، التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛ حسین بن محمدتقی نوری ، مستدرک الوسائل ، ج ۲، تهران ۱۳۱۹، چاپ افست ۱۳۸۳؛ هیئة الکبار العلماء، «قرار هیئة الکبار العلماء»، مجلة البحوث الاسلامی ، ش ۲۳ (۱۴۰۸ـ۱۴۰۹)، ش ۲۹ (۱۴۱۰ـ۱۴۱۱)؛ احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، بیروت ] بی تا. [ ؛Alvaro Ranzoni, "Lottenia peril massacro", panaroma , XXV, no ۱۱۱۷ (۱۳ Sep. ۱۹۸۷); Mدftiog § lu, Atasoy, "Ha ª dim-دl-Ha ª rameyen yok, Ha ª dim-il Mد í rikin", Giris ¤ im , (۱ October ۱۹۸۷); A Desecration", The Economist , CCCIV, ۷۵۱۰, (۸ August ۱۹۸۷); Islamic Revolution Organization in the Arabian Peninsula, Al-Haram revolt , [S.l.] ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱; Kemal Kahraman, "Bir facianin anatomisi", Islam , no. ۴۶۶۰ (۱ Sep. ۱۹۸۷).