زنوزی ، ملاعبد الله

معرف

مؤسس حوزه فلسفى تهران.
متن

زُنوزى، ملاعبداللّه، مؤسس حوزه فلسفى تهران. او فرزند بيرمقلى، ملقب به باباخان، بود و در ۱۱۸۰ در زنوز از توابع مرند آذربايجان متولد شد. چنان كه پسرش، آقاعلى مدرسِ طهرانى*، در سرگذشت نامه او نوشته است، ملاعبداللّه براى فراگيرى زبان و ادبيات عربى به خوى رفت و در اين علم چنان تبحر يافت كه به ملاعبداللّه نحوى معروف شد. سپس براى ادامه تحصيلات به كربلا رفت و نزد آقاسيدعلى طباطبايى* اصول فقه آموخت. پس از چندى به قم رفت و قوانين الاصول را نزد مؤلف آن ميرزاابوالقاسم قمى*، معروف به ميرزاى قمى، آموخت و سپس به اصفهان سفر كرد و نزد استادانى مانند آخوند ملاعلى نورى*، آقاسيدمحمد طباطبايى، صاحبِ المناهل و مفاتيح الاصول (فرزند آقاسيدعلى طباطبايى)، و سيدمحمدباقر شَفتى* به ترتيب حكمت، اصول فقه و فقه را فراگرفت و به قدر امكان به تحصيل رياضيات نيز پرداخت (مدرس طهرانى، ۱۳۷۸ش، ج ۳، ص ۱۴۵ـ ۱۴۶ و ص ۱۴۶، پانويس ۲؛ مدرس گيلانى، ص۱۱۶). به گفته كنت دوگوبينو[۱] (ج ۱، ص ۱۰۹)، ملاعبداللّه در كلام شاگرد آقامحمد بيدآبادى* بوده است، اما در اين گزارش ترديد هست زيرا نه در شرح حال بيدآبادى نامى از زنوزى در زمره شاگردانش ذكر شده و نه در زندگينامه ملاعبداللّه گزارشى در اين باره آمده است. حوزه فلسفى اصفهان، پس از حمله محمود افغان به آنجا و محاصره شهر و آشوب و بى ثباتى كه در اصفهان تا ظهور سلسله قاجار ادامه يافت، به تدريج از رونق افتاد. پس از تأسيس مدرسه مروى به دست محمدحسين خان مروى در ۱۲۳۲، فتحعلى شاه قاجار (حك : ۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) از ملاعلى نورى دعوت كرد كه از اصفهان به تهران بيايد و در اين مدرسه به تربيت طلاب علوم عقلى بپردازد. ملاعلى نورى به سبب كثرت شاگردان و احتمال برهم خوردن وضع تحصيل آنها اين دعوت را نپذيرفت و به جاى خود، ملاعبداللّه زنوزى را به تهران فرستاد. حكيم زنوزى در ۱۲۳۷ به تهران وارد شد. به اين ترتيب، مى توان او را مؤسس حوزه فلسفى تهران دانست ( مدرس طهرانى، ۱۳۷۸ش، ج ۳، ص ۱۴۶؛ كوربن[۲] ، ص۴۹۰ـ۴۹۱؛ تهران*، بخش حوزه فلسفى و عرفانى تهران). زنوزى بيست سال در مدرسه مروى به تدريس علوم اسلامى مشغول و همواره مورد احترام بود. او در ۱۲۵۷ در تهران درگذشت (مدرس طهرانى، همانجا). زنوزى خود را به مشرب فلسفى خاصى ملتزم نكرد. او مدتها فقط به مطالعه آثار ملاصدرا پرداخت و به رموز و نكات دقيق و پيچيدگيهاى حكمت متعاليه و آثار ملاصدرا ــاز جمله الاسفار الاربعة العقلية، الشواهد الربوبية و المبدأ و المعاد ــو عقايد وى در تفسير آيات و شرح روايات راجع به عقايد، مانند شرح اصول كافى، تسلط و احاطه داشت. او بسيارى از آثار ملاصدرا را با دقت و بدون غلط به خط خود استنساخ كرد (زنوزى، ۱۳۵۴ش، مقدمه آشتيانى، ص ۳). آقاعلى مدرس طهرانى، فرزندش، ميرزاابوالقاسم كلانتر تهرانى*، سيدعلى تنكابنى و ملاحسين خوئى از شاگردان زنوزى بودند (← همانجا؛ صدوقى سها، ص ۴۸۲؛ مدرس طهرانى، ۱۳۷۸ش، ج ۱، مقدمه كديور، ص ۲۴). آقاعلى مدرس طهرانى از آرا و انديشه هاى پدرش بسيار بهره برده و به آنها استناد كرده است (براى نمونه ← ۱۳۸۰ش، ص ۷۷، ۱۵۴ـ ۱۶۵، ۱۷۵). برخى از آثار زنوزى به اين شرح است : ۱) لمعات الهيّه مشتمل بر مباحث الهيات به معناى خاص. اين اثر با تصحيح و تحقيق و مقدمه سيدجلال الدين آشتيانى و مقدمه انگليسى سيدحسين نصر در تهران (۱۳۵۴ش) چاپ و منتشر شد. آقاعلى مدرس طهرانى بر اين كتاب حاشيه نوشته و در بعضى موارد عقيده پدر را مورد مناقشه قرار داده است (زنوزى، ۱۳۶۱ش الف، مقدمه آشتيانى، ص ۳). ۲) انوار جليّه در شرح حديث كميل، معروف به حديث حقيقت؛ اين كتاب را نيز سيدجلال الدين آشتيانى در تهران (۱۳۵۴ش) تصحيح و چاپ كرده است. ۳) منتخب الخاقانى فى كشف حقايق عرفانى در باب الهيات به معناى خاص كه در جمادى الاولى ۱۲۴۰ تأليف شد و نجيب مايل هروى آن را در تهران (۱۳۶۱ش) تصحيح و منتشر كرد. ۴) رساله علميه در كشف عقوبات اخرويه كه نسخه اى از آن به خط محمدباقر جهرمى در كتابخانه ملى به شماره ۶۸۰ موجود است (← انوار، ج ۲، ص ۱۷۹ـ۱۸۰؛ قس زنوزى، ۱۳۶۱ش ب، مقدمه مايل هروى، ص ۱۵؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۲۱، ص ۱۸۷ كه آن را با عنوان معارف معرفى كرده اند). ويژگى ممتاز آثار ملاعبداللّه زنوزى اين است كه همگى به فارسى تأليف شده اند. نكته ديگر اينكه او با فتحعلى شاه قاجار، كه به فلسفه علاقه مند بود، مناسبات خوبى داشت و به همين جهت، غالب آثارش را به نام يا به درخواست شاه نگاشت ( زنوزى، ۱۳۶۱ش ب، ص ۲۲ـ۲۵؛ همو، ۱۳۵۴ش، ص ۷ـ۱۱؛ همو، ۱۳۶۱ش الف، ص ۴ـ۷؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص۲۰). از ديگر آثار زنوزى حاشيه بر برخى از آثار ملاصدراست از جمله بر الاسفار الاربعة، الشواهد الربوبية، المبدأ و المعاد و اسرار الآيات (زنوزى، ۱۳۶۱ش ب، همان مقدمه، ص ۱۵؛ همو، ۱۳۵۴ش، همان مقدمه، ص ۴). او همچنين حاشيه اى بر شوارق الالهام ملاعبدالرزاق لاهيجى* نوشته كه به انضمام شوارق در تهران در ۱۳۱۱ چاپ سنگى شده است.

منابع : آقابزرگ طهرانى؛ عبداللّه انوار، فهرست نسخ خطى كتابخانه ملى ايران، ج ۲، تهران ۱۳۶۹ش؛ عبداللّه بن بيرمقلى زُنوزى، انوار جليّة، چاپ جلال الدين آشتيانى، تهران ۱۳۵۴ش؛ همو، لمعات الهيّه، چاپ جلال الدين آشتيانى، تهران ۱۳۶۱ش الف؛ همو، منتخب الخاقانى فى كشف حقايق عرفانى، چاپ نجيب مايل هروى، تهران ۱۳۶۱ش ب؛ منوچهر صدوقى سها، تاريخ حكماء و عرفاى متأخر، تهران ۱۳۸۱ش؛ هانرى كوربن، تاريخ فلسفه اسلامى، ترجمه جواد طباطبائى، تهران ۱۳۸۰ش؛ آقاعلى بن عبداللّه مدرس طهرانى، بدايع الحكم، چاپ محمدجواد ساروى و رسول فتحى مجد، تبريز ۱۳۸۰ش؛ همو، مجموعه مصنفات حكيم مؤسس آقاعلى مدرس طهرانى، چاپ محسن كديور، تهران ۱۳۷۸ش؛ مرتضى مدرس گيلانى، منتخب معجم الحكماء، چاپ منوچر صدوقى سها، تهران ۱۳۸۴ش؛

Joseph Arthur Gobineau, L es religions et les philosophies dans l‘A sie centrale, Paris ۱۹۲۳.

/ نكو كريم لو /

۱. Comte de Gobineau ۲. Henry Corbin

نظر شما
مولفان
گروه
فلسفه ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده