بیدآبادی ، آقامحمد ، حکیم و عارف قرن دوازدهم. پدرش مولی محمدرفیع از زاهدان و مجتهدان گیلان و مازندران بود که به اصفهان رفت و در محلة بیدآباد اینشهر ساکن شد. آقامحمد در آنجا بهدنیا آمد، و شهرتش به سبب اقامت طولانی او در بیدآباد است (مدرستبریزی، ج 1، ص 301؛ حبیبآبادی، ج 1، ص 66).استادان وی در معقول و منقول، ملاعبدالله حکیم (متوفی 1162)، ملااسماعیل خواجویی (متوفی 1173) و میرزا محمدتقی الماسی (متوفی 1159) بودهاند (آقابزرگ طهرانی، ص 695؛ حبیبآبادی، ج 1، ص 67؛ صدرالدین شیرازی، مقدمة آشتیانی، ص صدوبیست). اساساً اهمیت ویژة بیدآبادی در انتقال میراث فلسفی ملاصدرا به نسل پس از خود است، زیرا اندیشههای ملاصدرا که ارزش و اهمیت والای آن تا مدتها ناشناخته مانده بود، به سعی شاگرد مشهور بیدآبادی، ملاعلی نوری، به طور شایستهای معرفی گردید. بنابراین، بیدآبادی را میتوان احیاکننده و مروج فلسفة ملاصدرا دانست (مطهری، ص 594)؛ هر چند بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است.بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطبالدین نیریزی * (1100ـ 1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه، بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد (معصوم علیشاه، ج 3، ص 215). گفتهاند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سیّداحمد کربلایی، سیّد مرتضی کشمیری، ملافتحعلی سلطانآبادی، ملاحسینقلی همدانی و سیّدمهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است ( منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ، ج 2، مقدمة آشتیانی، ص پانزده، پانویس 11). تبحُرّ وی در علم کیمیا نیز ادعا شده است (خوانساری، ج 7، ص 123).بیدآبادی در فقه قائل به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام دوازدهم علیهالسلام بود، و چون در اصفهان نماز جمعه برگزار میشد، برای رعایت فاصلة لازم بین دو نماز جمعه، به روستای رِنان در بلوک ماربین میرفت و در آنجا اقامة نماز جمعه میکرد (همانجا). همچنین، خوانساری (ج 7، ص 124) به نقل از مُنیةالمرتاد میرزا محمد اخباری، بیدآبادی را در زمرة مخالفان نظریة اجتهاد و مدافعان نظریة اخباری نام برده است.بیدآبادی به توجهی که حکومت وقت به وی میکرد بیاعتنا بود، و اموالی را که به رسم هدیه برای او میفرستادند، نمیپذیرفت. وی به زهد و قناعت در معاش میکوشید، و برای امرار معاش، به زراعت و شَعربافی میپرداخت. در قحطی اصفهان، برای همدردی با قحطیزدگان، ششماه به خوردن زردک خام اکتفا کرد (مهدوی، ص 483؛ خوانساری، ج 7، ص 123).شاگردان مهم بیدآبادی عبارتاند از: ملاعلی نوری، ملامحراب گیلانی، حاج محمد ابراهیم کرباسی ـ که طبق وصیت پدرش تحت تربیت و تعلیم خاصّ بیدآبادی بوده است ( رجوع کنید به گزی برخواری، ص 48) ـ میرزا ابوالقاسم خاتونآبادی، ملاعبدالکریم اشراقی قاینی، سیّدحسین قزوینی، میرزاابوالقاسم قمی، ملانظرعلی گیلانی، صدرالدین محمد دزفولی، اسماعیل جزایری و میرزا هدایتالله مشهدی. مولی مهدی نراقی و میرزا محمدعلی میرزامظفر، مدرس آثار شیخ اشراق، را نیز از زمرة شاگردان او دانستهاند (لاهیجی، مقدمة آشتیانی، ص 68؛ منتخباتیاز آثار حکمای الهیایران ، ج 4، ص 296ـ297؛ حبیبآبادی، ج 1، ص 67ـ 68؛ مدرس هاشمی، مقدمة کرباسی، ص 13؛ مطهری، ص 598). بیدآبادی در 1197 (یا اول محرّم 1198) وفات یافت، و مقبرة وی در تخت پولاد اصفهان، جنب مقبرة پدرش در شرق تکیة خوانساریها (آقاحسین خوانساری)، جای دارد (خوانساری، همانجا؛ حبیبآبادی، ص69؛ مهدوی، ص 483ـ484).بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است، که عبارتاند از: 1) تفسیرقرآن به عربی (دانشپژوه، ج 8، ص 448، ش 1854)؛ 2) رسالهای به فارسی با عنوان فیعلمالتوحید علی نهجالتجرید ، که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران (ج 4، ص 303) چاپ شده است؛ 3) رسالة حُسن دل ، به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی؛ 4) «رساله در سیر وسلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمة فارسی در مجلة پیام حوزه (1372 ش) به چاپ رسیده است؛ 5) «رساله در سیروسلوک» در پاسخ سیدحسین قزوینی که مکرراً (از جمله در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، تیر 1364؛ کیهان اندیشه ، فروردین و اردیبهشت 1366) چاپ شده است؛ 6) «فصلی در آداب تخلیه و تحلیه» (چاپ شده در وحید ، تیر 1352؛ حوزه ، آذر و دی 1368). رسالهای با عنوان سیروسلوک نیز منسوب به بیدآبادی است که همراه با شرح میرسیدحسین مدرس هاشمی، در 1377 ش منتشر شده است. نراقی (ص389) نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.طریقه و مشرب فکری آقامحمد، جمع میان عرفان، قرآن و برهان بوده است (مدرس هاشمی، مقدمة کرباسی، ص 20). او در طریقة عرفانی و سلوکی خود، جمع میان ظاهر و باطن میکند و هریک را بدون دیگری ناقص میداند (همان، مقدمة کرباسی، ص 25). وی در یکی از رسائل خود دربارة سیروسلوک ( وحید ، دورة 11، ش 4، ص 389) از همت، تأمل، ذکر موت (خانة دل از غیر حق خالی کردن)، عبودیّت و ربوبیت سخن گفته و مطالبش را با ابیات عارفانی چون حافظ آمیخته است.وی در حسن دل مخاطب خود را از اسلام مقالی و توحیدِ لسانی برحذر داشته و حیات ابدی را در موت پیش از مرگ طبیعی دانسته است. مرگ ارادی، به نظر او، میراندن شهوت و غضب به فرمان عقل و شرع است (ص30، 35). او جهل را «عماء معنوی» میداند (همان، ص 35). بیدآبادی در همان رساله (ص 41ـ46) اصناف آدمیان، تقوا، ورع و توحید را به انواع مختلف تقسیم میکند و، مثلاً، توحید را چهار قسم میداند: توحید اهل تقلید، توحید اصحاب و ارباب رسوم، توحید اصحاب مکاشفه، توحید فناء فیالله. بیدآبادی تزکیة نفس و تصفیة قلب و تجلیة روح را در ظاهر و باطن در متابعت از آل رسولالله صلواتاللهعلیهم میداند (همان، ص 50). به عقیدة وی تا کسی به مرتبة محبت فایز نشود، اسلام و ایمان نخواهد داشت (مدرس هاشمی، ص 189).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الکواکب المنتشرة فی القرن الثانی بعدالعشرة ، چاپ علی نقی منزوی، تهران 1372ش؛ آقامحمدبن محمدرفیع بیدآبادی، حسندل درسیر و سلوک الیاللّه ، چاپ علی صدرایی خوئی و محمدجواد نورمحمدی، ] قم [ 1376 ش؛ همو، «دو رساله از آقامحمد بیدآبادی در سیروسلوک» چاپ حسین مدرسی طباطبائی، وحید ،دورة 11، ش 4 (تیر 1352)؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالا´ثاردر احوال رجال دورة قاجار ، ج 1، اصفهان 1377 ش؛ محمدباقربن زینالعابدین خوانساری، روضاتالجنات فی احوال العلماء والسادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم 1390ـ1392؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست نسخههای خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، ج 8 ، تهران 1339 ش؛ محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فیالمناهج السلوکیة ، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، چاپ افست تهران 1360 ش؛ عبدالکریمبن مهدی گزی برخواری، تذکرة القبور ، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم 1371ش؛ محمدجعفر لاهیجی، شرح رسالة المشاعر ملاصدرا ، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ] تاریخ مقدمه 1343 ش [ ؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب ، تهران 1369 ش؛ حسن مدرس هاشمی، شرح رسالة سیروسلوک ، چاپ علی کرباسی، ] قم [ 1377 ش؛ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران ، تهران 1370 ش؛ محمد معصومبن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق ، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران 1339ـ1345ش؛ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر ، تهیه و تحقیق و مقدمه و تعلیق از جلالالدین آشتیانی، ج 2، تهران 1354 ش، ج 4، مشهد 1358 ش؛ مصلحالدین مهدوی، تذکرةالقبور، یا، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، اصفهان 1348 ش؛ احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب الخزاین ، چاپ حسن حسنزاده آملی و علیاکبر غفاری، تهران ?] 1380 [ .