بهاءالدین اِرْبِلی ، ابوالحسن علیبن عیسی هَکّاری، محدّث، مورّخ، ادیب و شاعر نامبردار شیعی سدة هفتم. در اِرْبِل زاده شد و همانجا پرورش یافت (فرّوخ، ج 3، ص 661). تنها کسی که تاریخ ولادت او را به صراحت 625 دانسته ابنحبیب حلبی (متوفی 779) است (ج 1، ص 161). پدرش فخرالدین عیسی، معروف به ابنجِجْنی حاکم اربل و نواحی آن بود و در 664 در همانجا درگذشت (ابنفُوَطی، 1965، ج 4، قسم3، ص 274ـ 275). اربلی نزد شماری از علمای عامّه و خاصّه دانش آموخت و از بسیاری اجازة روایت یافت (بهاءالدین اربلی، 1388، مقدمة جبوری، ص 18ـ19؛ افندی اصفهانی، ج 4، ص 166ـ 168؛ امینی، ج 5، ص 446ـ447؛ فرّوخ، همانجا). برخی از آنان عبارتاند از: رضیالدین علیبن طاوس (متوفی 664) که اربلی با وی مباحثات علمی داشت، جلالالدین عبدالحمیدبن فخّار موسوی، تاجالدین علیبن انجب معروف به ابنساعی بغدادی (متوفی 674)، حافظ ابوعبدالله محمدبن یوسف گنجی شافعی (متوفی 657: بهاءالدین اربلی، 1401، ج 1، ص 14، 108، 347، 363ـ364، ج 2، ص 75، 372، ج 3، ص 43، 265؛ قمی، 1357ـ 1358، ج 1، ص 199ـ200؛ امینی، ج 5، ص 446).جمعی از بزرگان نیز نزد او درس خوانده و از او روایت کردهاند، از جمله علامة حلّی و برادرش رضیالدین علیبن مطهّر، احمدبن عثمان نصیبی فقیه مالکی، عبدالرزاقبن فوطی (رجوع کنید به حرّعاملی، 1362 ش، ج 2، ص 8، 26، 61، 63، 147، 164، 288؛ امینی، ج 5 ، ص 447ـ 448؛ بهاءالدین اربلی، 1388، مقدمة جبوری، ص 19ـ20). جمعی نیز نزد او کشفالغمّة را قرائت کردهاند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 218ـ 219؛ امین، ج 3، ص 135).اربلی در زمان حکومت تاجالدینبن صَلایا در اربل به دبیری پرداخت و کاتب وی بود و پس از سقوط اربل به دست مغولان (رجوع کنید به رشیدالدین فضلالله، ج 2، ص 716) به گفتة خود در رجب 660 به بغداد رفت و در زمان علاءالدین عطاملک جوینی * (متوفی 681) در دیوان انشا به دبیری پرداخت (ابنشاکر کتبی، ج3، ص 57؛ صفدی، ج 21، ص 279؛ ابنفوطی، 1351، ص341). اربلی در بغداد از اطرافیان عطاملک جوینی (بهاءالدین اربلی، 1404، ص 47) و در سفر و حضر همراه او بود و در منزلی مشرف بر دجله و معروف به «دیوان شرابی» اقامت داشت و بیشترین آثار خود را در همین زمان تألیف کرد و در 678 تعمیر مسجدی معروف به جامع بابالسیف را عهدهدار گشت (همو، 1388، ص 85ـ86، مقدمة جبوری، ص 14؛ وصّاف حضرة، ص 104؛ ابنفوطی، 1351، ص 277ـ 278، 366).در 680 به سعایت دشمنان، اباقاخان مغول پسر هلاکو (حک : 663ـ680) به جوینی بدبین شد و دستور داد که جوینی و برخی همراهانش، از جمله اربلی، را به اردوی او در همدان ببرند، ولی پیش از آنکه آنان به همدان رسند در گردنة اسدآباد خبر فوت خان مغول منتشر شد و پس از وی تکودار احمد، برادر اباقاخان، ایلخان شد و جوینی مجدداً به حکومت بغداد گماشته شد و اربلی همچنان با او بود تا اینکه جوینی در 681 درگذشت (وصّاف حضرة، ص 104ـ 105؛ بهاءالدین اربلی، ترجمة فارسی، ج 1، مقدمة شعرانی، ص 8 ـ 9). در 687 سعدالدوله یهودی موصلی ـ وزیر ارغون خان ـ مسلمانان را آزار بسیار کرد، و اربلی نیز مدتی از کار برکنار شد تا اینکه سعدالدوله در 690 به قتل رسید (همان، ج 1، مقدمة شعرانی، ص 6؛ ابنفوطی، 1351، ص 454؛ ابنشاکر کتبی؛ صفدی، همانجاها). اربلی سالهای آخر عمر خود را خانهنشین شد و به تألیف پرداخت (بهاءالدین اربلی، ترجمة فارسی، ج 1، مقدمة شعرانی، ص 6، 13؛ فرّوخ، ج 3، ص 662؛ ابنفوطی، 1351؛ ابنشاکر کتبی؛ صفدی، همانجاها).اربلی بنابر مشهور در 692 (ابنحبیب، همانجا؛ بغدادی، هدیةالعارفین ، ج 1، ستون 714؛ آقابزرگ طهرانی، 1392، ص 107؛ زرکلی، ج 4، ص 318) یا 693 (ابنفوطی، 1351، ص 480؛ حرّ عاملی، 1362 ش، ج 2، ص 195، پانویس1) در بغداد درگذشت. البته ابنعماد حنبلی (ج 5، ص 383) سال درگذشت او را 683 دانسته است. او را در خانة مسکونیش معروف به کارپردازخانه واقع در غرب بغداد به خاک سپردند (آقابزرگ طهرانی، 1392، همانجا). محدّث قمی بر سر مزار او رفته است (1327 ش، ج 1، ص 317)، ولی امروزه آن خانه ویران گشته و اثری از آن بر جای نمانده است (بهاءالدین اربلی، 1388، مقدمة جبوری، ص 18).دربارة وزارت اربلی اختلاف است؛ برخی او را صاحب وزارت و صدارت خوانده و یکی از سیاستمداران زمان خویش دانستهاند (ابنشاکر کتبی، همانجا؛ صفدی، ج 21، ص 378؛ ابنعماد، همانجا؛ افندی اصفهانی، ج 4، ص 166؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 1، ص 218؛ امینی، ج 5، ص 446). ابوالحسن شعرانی نیز وزیر بودن او را با چنان علم و فضل بعید ندانسته است (بهاءالدین اربلی، ترجمة فارسی، ج 1، مقدمة شعرانی، ص 11). برخی هم احتمال دادهاند که علیبن عیسی وزیر ـ معروف به ابنجرّاح (متوفی 334) ـ شخص دیگری بوده و وزارت «مقتدر» و «قادر» عباسی را عهدهدار بوده است (خوانساری، ج 4، ص 341؛ قمی، 1357ـ 1358، ج 2، ص 15؛ نیز رجوع کنید به زرکلی، ج 4، ص 317؛ مدرس تبریزی، ج 1، ص 102).به نوشتة افندی اصفهانی (ج 4، ص 169) میرداماد در شرعةالتسمیة دربارة اربلی تعبیری آورده که یکی از شاگردان وی آن را دالّ بر امامی نبودن اربلی از نظر میرداماد دانسته و او را زیدیمذهب خوانده است. از آنجا که اربلی در مواضع متعددی از کشف الغمه (رجوع کنید به دنبالة مقاله) به امامی بودن خود تصریح کرده، زیدی خواندن وی نادرست است. به نظر افندی اصفهانی (همانجا) شاید منشأ این اشتباه آن باشد که یکی از دانشمندان زیدیّه کتابی به نام کشف الغمه تألیف کرده است (وی نسخهای از این کتاب را در تبریز دیده بوده است؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 18، ص 47). در منابع کهن نیز به امامی بودن اربلی اشارت رفته است (ابنشاکر کتبی، همانجا؛ صفدی، ج 21، ص 379).با توجه به استادان اربلی، جامعیّت وی در علوم مختلف معلوم میشود. او را از مشاهیر ائمة علم نحو و عربیّت (صدر، ص 130)، شاعر و کاتب دیوان (ابنشاکرکتبی؛ صفدی، همانجاها)، مورّخ، ادیب و فقیه (ابنحبیب؛ امینی، همانجاها)، محدّثی صدوق، ثقه و مذکور در سند اجازات (حرّعاملی، 1403، ج 20، ص 43؛ مجلسی، ج 1، ص 10، 29) دانستهاند. به گفتة فضلبن روزبهان شافعی، اربلی ـ به اتفاق جمیع امامیّه ـ از بزرگان علما و در نقل مطالب امین است (شوشتری، ج 1، ص 29).اربلی بیتردید از شاعران و نثرنویسان بزرگ سدة هفتم است. نثر او در آثارش ممتاز و استوار است (رجوع کنید به دنبالة مقاله). وی در نوجوانی شعر میسروده (بهاءالدین اربلی، 1404، ص 246) و در بیشتر ابواب و فنون شعر عرب طبعآزمایی کرده است (رجوع کنید به همو، 1388، مقدمة جبوری، ص 24؛ همو، 1401، ج 1، ص 270ـ271؛ همو، 1404، ص 111، 166، 246 ـ247، 388، 421ـ424؛ ابنفوطی، 1351، ص 380ـ 381؛ امینی، ج 5، ص 444ـ445).اربلی علاوه بر اینکه قصائدی در مدح اهل بیت علیهمالسلام سروده، از راویان شعر حضرت علی علیهالسلام نیز بوده است (امینی، ج 2، ص 26). قدرت شاعری او را میتوان در ابیاتی که بالبداهه سروده و نیز در نشستهای ادبی او با جوینی، ابنصلایا و دیگران یافت (بهاءالدین اربلی، 1388، ص 85 ـ 86؛ همو، 1404، ص 153ـ154، 161ـ162، 166، 204، 242، 380، 389).اربلی فرزندی به نام ابوالفتح محمّدبن علی داشته که به گفتة ابنشاکر کتبی (ج 3، ص 58) و صفدی (همانجا) پس از فوت پدر در حالت فقر از دنیا رفته است و او نیز فاضل، شاعر و ادیب بوده و کشف الغمّة را روایت کرده است (حرّعاملی، 1362 ش، ج 2، ص 288). نوة اربلی ـ عیسیبن محمّد ـ نیز فاضل و شاعر بوده و کتاب کشف الغمّة را از جدّش روایت کرده است (همان، ج 2، ص 212).آثار اربلی عبارتاند از: 1) کشف الغمّة فی معرفة الائمّة که از منابع معتبر در شرححال پیامبر اسلام، حضرت خدیجه، حضرت فاطمه و امامان دوازدهگانه علیهمالسلام به شمار میآید. این کتاب دو جزء دارد: جزءِ اول دربرگیرندة زندگانی پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و امام علیعلیهالسلام است و تاریخ اتمام آن شعبان 678 است (ج 2، ص 70) و جزءِ دوم دربرگیرندة زندگانی حضرت فاطمه و حضرت خدیجه و امامان علیهمالسلام است و تاریخ اتمام آن رمضان 687 ذکر شده است (ج 3، ص 343). وی در مقدمة کتاب (ج 1، ص 3) صراحتاً تشیّع خود را اعلام داشته و «اهلبیت» علیهمالسلام را «ثانی ثقلین» دانسته، دوستی و دشمنی با آنان را دوستی و دشمنی با خدا عنوان کرده است. او چند مناظره با دانشمندان اهلسنت داشته (ج 1، ص 85، 340) و تعبیراتی همچون «اصحابنا الشیعة» (ج 2، ص 86) و «انّا معاشر الشیعة» (ج 2، ص 52) دارد. اربلی در کشف الغمّه راه اختصار را پیموده (ج 1، ص 6، ج 3، ص 86) و روایات هر باب را نخست از طریق اهل سنت و سپس از طریق شیعه روایت کرده (ج 2، ص 75) و از منابع مختلف شیعه و سنی بهره برده است (ج 1، ص 84، 108، 338ـ339، ج2، ص 155، 353؛ امینی، ج 5، ص 447؛ آقابزرگ طهرانی، 1392، ص 108)، ولی فرصت بازنگری منابع را نیافته است (ج 3، ص 343). او در پایان هر باب قصیدهای نیز در مدح یا مرثیة اهلبیت علیهمالسلام سروده است. این کتاب از منابع وسائل الشیعة (رجوع کنید به ج 20، ص 43) و بحارالانوار (رجوع کنید به ج 1، ص 10، 29) و عبارات آن در غایت فصاحت و مشتمل بر اشعاری نیکو و اخباری مستند است (بهاءالدین اربلی، ترجمة فارسی، ج 1، مقدمة شعرانی، ص 16). کشفالغمّه چندینبار تلخیص و ترجمه شده است (رجوع کنید به افندی اصفهانی، ج 1، ص 177، ج 5، ص 343؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 4، ص 139، 425؛ اربلی، 1388، مقدمة جبوری، ص 22). همچنین بعضی از بخشهای آن جداگانه با عنوانهای حیاة الامامین زینالعابدین و محمدالباقر و حیاةالامام جعفرالصّادق چاپ شده است (اربلی، 1388، همانجا؛ قس زرکلی، ج 4، ص 319 که اولی را اثری مستقل دانسته است). 2) التذکرة الفخریّة که به گفتة اربلی (ص 48ـ 49) آن را به درخواست فخرالدین منوچهربن ابیالکرم همدانی نایب عطاملک جوینی تألیف کرده است (نیز رجوع کنید به ابنفوطی، 1965، ج 4، قسم3، ص 419ـ420) و بیشتر به اشعار معاصران و نوپردازان نظر دارد. مؤلف به درخواست فخرالدین پارهای دوبیتی، مَوالیا و موشّحات نیز بر آن افزوده است (ص 49) هر چند کاتب نسخه بر آنها دست نیافته است (ص 490). به گفتة ابنفوطی (1965، ج 4، قسم3، ص 419) را تاریخ تألیف کتاب 671 بوده است. اربلی در التذکرة الفخریّه غنا و اصوات مغنّیان را بررسی کرده و در هر باب مقدمهای به اسلوب ترسّل و مسجّع آورده که از ویژگیهای نثر آن دوران حکایت دارد (مقدمه، ص 13) این کتاب علاوه بر مقدمه شامل هشت باب در معانی غنایی و توصیف طبیعت و مدح و فخریات است. و اربلی در آن علاوه بر نقل اشعار به نقد آنها نیز پرداخته و معیارهای جدیدی در نقد عرضه کرده است (رجوع کنید به ص 142، 145، 146، 227). او به سرقتهای برخی شاعران از دیگران (رجوع کنید به ص 142، 145، 146، 243) و به احوال شعرا و برخی ابیات آنان اشاره کرده است که در دیگر منابع یافت نمیشود (رجوع کنید به ص 85، 112، 174، 189، 192، 242). 3) رسالة الطیف ( طیف الانشاء رجوع کنید به بغدادی، هدیةالعارفین ، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، 1392، ص 107؛ کحّاله، ج 7، ص 163) به نثر که از آثار گرانبهای اربلی است و دربرگیرندة اخبار و اشعار شاعران جاهلی، اسلام و برخی معاصران مؤلف، و نیز خود او است که بخشی از این ابیات در دیگر کتابها یافت نمیشود. مؤلف در این کتاب راه «طیف الخیال» علمالهدی * را پیموده و به برخی ابیات بُحتری * و ابوتمّام * اشاره کرده است. او میان اسلوب «مقامهنویسی» و طیف الخیال جمع بسته و نیم نگاهی نیز به رسالةالغفران ابوالعلاء * مَعرّی داشته است. اربلی مانند سیّد مرتضی که نقدی علمی به کار بسته و اقوال آمِدی را رد کرده و از ابوتمّام و بحتری دفاع نموده، رفتار نکرده و با ذوقی شاعرانه کتاب را تألیف کرده است (مقدمة جبوری، ص 32ـ35). این کتاب نمونهای زیبا از تواناییهای ادبی اربلی است (فرّوخ، همانجا). او گوشههایی از زندگانی و موقعیّتهای خود را در این کتاب بیان کرده است (ص 70ـ74). 4) دیوان شعر (حرّعاملی، 1362 ش، ج 2، ص 195؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 9، قسم1، ص 67)، محقّقان التذکرة الفخریّة بر نسخة خطی آن دست یافتهاند (مقدمه، ص 22). 5) المقامات الاربع که شامل مقامههای بغدادیّه، دمشقیّه، حلبیّه و مصریّه است (ابنشاکر کتبی، ج 3، ص 57؛ صفدی؛ ابنعماد؛ بغدادی، هدیةالعارفین ، همانجاها؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 22، ص 8؛ زرکلی، ج 4، ص 318). 6) چند رساله (حرّعاملی، 1362 ش؛ فرّوخ، همانجاها). 7) جلوة العشّاق و خلوة المشتاق (فرّوخ؛ کحّاله، همانجاها). 8) نزهةالاخبار [ الاخیار ] فی ابتداء الدنیا و قدر القویّ الجبّار (همانجاها).آثاری نیز که بدو منسوب است اینهاست: اربعین ، مشتمل بر چهل حدیث مختصر (محدّث، ج 2، ص 1158)؛ حدائق البیان فی شرح التبیان فی المعانی و البیان (ظاهراً انتساب این کتاب به اربلی اشتباه است رجوع کنید به بهاءالدین اربلی، 1404، مقدمه، ص 22)؛ برهة من الدهر (بغدادی، ایضاح المکنون ؛ ج 1، ستون 180).منابع: محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: الانوار الساطعة فی المائة السابعة ، چاپ علینقی منزوی، بیروت 1392/1972؛ ابنحبیب، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه ، چاپ محمد محمدامین، قاهره 1976ـ1986؛ ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات ، چاپ احسان عباس، بیروت 1973ـ1974؛ ابنعماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت 1399/1979؛ ابنفُوَطی، تلخیص مجمع الا´داب فی معجم الالقاب ، جزء4، قسم3، چاپ مصطفی جواد، دمشق 1965؛ همو، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فی المائة السابعة ، چاپ مصطفی جواد، بغداد 1351؛ عبداللهبن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی، قم 1401؛ محسن امین، اعیان الشیعة ، چاپ حسن امین، بیروت 1403/ 1983؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ، ج 2، بیروت 1397/1977، ج 5، بیروت 1387/1967؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون ، ج 1، در حاجی خلیفه، کشف الظنون ، ج 3، بیروت 1410/1990؛ همو، هدیةالعارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه، کشف الظنون ، ج 5، بیروت 1410/1990؛ علیبن عیسی بهاءالدین اربلی، التذکرة الفخریّة ، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بغداد 1404/ 1984؛ همو، رسالة الطیف ، چاپ عبدالله جبوری، بغداد 1388/1968؛ همو، کشف الغمّة فی معرفة الائمّة ، چاپ هاشم رسولی محلاّ تی، بیروت 1401/1981؛ همان، با ترجمة فارسی به نام ترجمة المناقب ، از علیبن حسین زوارئی، با مقدمة ابوالحسن شعرانی، چاپ ابراهیم میانجی، قم 1364 ش؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، امل الا´مل ، چاپ احمد حسینی، ج 2، قم 1362 ش؛ همو، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت 1403/ 1983؛ محمد باقربن زینالعابدین خوانساری، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم 1390ـ 1392؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ ، چاپ بهمن کریمی،تهران 1362 ش؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1980؛ نوراللهبن شریفالدین شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل ، چاپ مرعشی نجفی، ج 1، قم [ تاریخ مقدمه 1377 ] ؛ حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام ، عراق [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ خلیلبن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات ، ج 21، چاپ محمد حجیری، اشتوتگارت 1411/1991؛ عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی ، ج 3، بیروت 1989؛ عباس قمی، فوائد الرضویّه: زندگانی علمای مذهب شیعه ، تهران [ تاریخ مقدمه 1327 ش ] ؛ همو، کتاب الکنی و الالقاب ، صیدا 1357ـ 1358، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ جلالالدین محدث، تعلیقات نقض ، تهران 1358 ش؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب ، تهران 1369 ش؛ عبداللهبن فضلالله وصّاف حضرة، تاریخ وصاف ، چاپ سنگی بمبئی 1269.