خوانساری، ابوتراب، فقیه، رجالی و مفسر امامی ایرانی قرن سیزدهم و چهاردهم. نام کامل او عبدالعلیبن محمدمهدیبن حسن موسوی خوانساری، لقبش ضیاءالدین و کنیهاش ابوتراب و به این کنیه مشهور است. وی در 1271 در خوانسار به دنیا آمد (آقابزرگ طهرانی، مُصَفَّیالمَقال، ستون 24). پدرش، سیدجعفربن محمدمهدی (متوفی 1280)، از نوادگان جعفربن حسین خوانساری معروف به میرکبیر (متوفی 1157)، و از شاگردان صاحب جواهر و شیخانصاری و دارای آثار فقهی بود (دربارة او ← موسوی اصفهانی، ج 2، ص 49). جد وی، سیدمحمدمهدی خوانساری، از علمای رجال و صاحب عدیمة النظیر فی احوال ابیبصیر است (دربارة او ← همان، ج 2، ص50ـ51). ابوتراب خوانساری قرآن و ادبیات عربی را در زادگاهش آموخت. پس از مرگ پدر، پسر عمهاش، محمدعلی خوانساری (متوفی 1286) صاحب الصراط المستقیم فی اصول آل ابراهیم، سرپرستی او را برعهده گرفت و عبدالعلی مقدمات اصول و فقه و حدیث را نزد وی آموخت و از او اجازه نقل حدیث دریافت کرد (← آقابزرگ طهرانی، طبقات : نقباء، قسم 1، ص 27ـ28 ؛ همان: الکرام، قسم 1، ص 66ـ67؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 10، 49ـ50). پس از وفات سیدمحمدعلی، سیدابوتراب برای امرارمعاش در زمینهای زراعی که از پدرش به ارث رسیدهبود، کشاورزی میکرد (ابنالرضا، ج 1، ص 299).خوانساری در 1291 به اصفهان رفت و نزد محمدباقر اصفهانی و عالمانی چون محمدباقر خوانساری*، صاحب روضات الجنات و برادر وی میرزا محمدهاشم خوانساری* چهارسوقی، به تحصیل علوم دینی ادامه داد (تبریزی خیابانی، ص 234، 237ـ238؛ امین، ج 8 ، ص 29؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، همانجا). وی در 1295 (قس آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 27 :1299؛ همو، مصفّیالمقال، ستون 24 :1296) به نجف رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند. در آنجا فقه و اصول را در سطح عالی نزد سیدحسین کوهکمری* تبریزی (متوفی 1299) فراگرفت و پس از وفات استادش، علاوه بر تدریس در حوزة نجف، منصب افتاء و امامت جماعت را نیز به دست آورد (← امین، همانجا؛ مدرس تبریزی، ج 2، ص 188). وی همچنین از شماری از فقها اجازة نقل حدیث دریافت کرد، از جمله لطفاللّه مازندرانی نجفی و محمدحسین کاظمی (تبریزی خیابانی، ص 237ـ238؛ امین؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، همانجاها؛ برای فهرستی از استادان او ← موسوی اصفهانی، ج 2، ص 15ـ17؛ حسینییزدی و همکاران، ص 284ـ286).خوانساری در طول مدت تدریس، شاگردان فراوانی از مناطق گوناگون مانند احساء، قطیف، بحرین، جبلعامل، هند و ایران تربیت کرد، از جمله: خواهرزادگان او میرمحمدحسین و محمدحسن، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدعلی حمّاری، سیدمحسن حکیم، ابوالحسن شعرانی، سیدناصربن هاشم موسوی احسایی و موسیبن عبداللّه هَجَری (← تبریزی خیابانی، ص 239؛ حرزالدین، ج 3، ص 310؛ حسینی یزدی و همکاران، ص 286ـ290). همچنین آقابزرگ طهرانی (الذریعة، ج 4، ص 173) از خوانساری به «شیخنا» تعبیر و در کتاب خود مطالب گوناگونی از وی نقل کرده است (برای نمونه ← همان، ج 1، ص 479، ج 6، ص 252، ج 10، ص 153، ج 16، ص 264). به گفتة موسوی اصفهانی (ج 2، ص 6)، وی اعلم علمای زمان خود و در علوم جغرافیا و ریاضیات و هندسه نیز متبحر بود و به گزارش او (ج 2، ص 4ـ7) و منابع دیگر، خوانساری دارای اوصاف اخلاقی نیکو از جمله تعبد، زهد، تقوا و التزام به ادای آداب و سنن شرعی بود (برای نمونه ← مدرس تبریزی؛ امین، همانجاها). وی افزون بر فقه و اصول، در علم رجال نیز تبحر داشت (امین، همانجا؛ آلمحبوبه، ج 3، ص 379) و شماری از شاگردانش تقریرات درس رجال وی را به صورت کتاب مستقلی عرضه کردهاند، از جمله ابراهیم کلباسی با نام دُرَرُ المقالِ فی علمَیِ الدرایة و الرجال و ابوالقاسم خوانساری ریاضی با عنوان الفوائد الرجالیة (← آقابزرگ طهرانی، مصفّیالمقال، ستون10، 34؛ همو، الذریعة،ج 8، ص 135). وی با فقه اهل سنّت نیز آشنا بود (تبریزی خیابانی، ص 233).خوانساری در 1346 در نجف درگذشت و پس از نمازگزاردن سیدابوالحسن اصفهانی بر وی، در وادیالسلام نجف دفن و در رثای او قصایدی سروده شد (← موسوی اصفهانی، ج 2، ص 43ـ44؛ حبیبآبادی، ج 6، ص 1982؛ تبریزی خیابانی، ص 240). پسران ابوتراب خوانساری، محمدعلی و محمدمهدی و محمدحسین، هر سه در زمان حیات پدر وفات کردند (موسوی اصفهانی، ج 2، ص 49؛ حبیبآبادی، همانجا). محمدمهدی موسوی اصفهانی کتاب مواهب الباری فی ترجمة العلامة الخوانساری را در شرححال خوانساری نوشته است (← موسوی اصفهانی، ج2، ص4، 42).آثار : خوانساری از جوانی نوشتن را آغاز کرد (کشوری، ص 12) و آثار بسیاری در زمینههای مختلف نگاشت که بالغ بر 45 عنوان است. نسخة اصلی بسیاری از آثار وی نزد سیدمحمدرضا تبریزی نجفی، وصی او، بوده است (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 2، ص 117، 202، ج 16، ص 281). خوانساری فهرستی از آثار خود فراهم آورده بود که آقابزرگ طهرانی آن را دیده و در الذریعه در معرفی تألیفات وی از آن استفاده کرده است (برای نمونه ← ج 2، ص 202، ج 5، ص190). آثار او در علوم مختلف دینی بوده است: در فقه، سُبُل ُالرَّشاد را در شرح رساله نجاةالعباد صاحب جواهر نگاشت که بخش روزه و ارث آن در 1332 در تهران چاپ سنگی شد. وی حاشیهای نیز بر این رساله با عنوان فوزالمعاد و سلامةالمرصاد نوشته که در واقع گزیده آرایش در سُبُلالرّشاد بوده و در نجف چاپ شده است. دیگر آثار مهم فقهی او عبارتاند از قصدالسبیل فی الاحکام المستنبطة من الدلیل، در فقه استدلالی؛ الفقهالاستدلالی، در ابواب بیع و نکاح؛ التنبیه فی ما أخطأالسید فیه، رسالهای در نقد شماری از فتاوی فقیه معاصرش سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337)؛ رسالة عملیه به فارسی؛ و رسالههایی دربارة مناسک حج، ربا، مَهریه و نماز جمعه (← تبریزی خیابانی، ص 235ـ237؛ امین، ج 8 ، ص 30؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 12، ص 133ـ134، 213، ج 16، ص 281، ج 17، ص 99).خوانساری آثار متعددی در علم اصول دارد، از جمله: حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری، الاحکام الوضعیة، یک دورة مفصّل و یک دورة مختصر اصول فقه، و رسالههایی در موضوعات متنوع مانند واجب مطلق و مشروط، تعارض ادلّه و مبحث اقل و اکثر استقلالی و ارتباطی (← تبریزی خیابانی، ص 236ـ237؛ امین، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 2، ص 117، 201ـ202، ج 17، ص 99).اثر مهم حدیثی او، الصَراح فی الاحادیث الحسان و الصحاح است که در آن تمام احادیث فقهی صحیح و حسن را که بر پایة آن فتوا داده، گرد آورده و به موضوعاتی مانند چگونگی دلالت آنها، شرح حال راویان، و کسانی که مطابق یا مخالف با این احادیث فتوا دادهاند، پرداخته است (تبریزی خیابانی، ص 237؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 15، ص 32). به علاوه، خوانساری در علم رجال آثاری نگاشته است، از جمله الفوائد الرجالیة، مشتمل بر پانصد نکته رجالی؛ رسالهای در شرح حال ابوبصیر و اسحاقبن عمار؛ و حاشیه بر منتهی المقال فی احوال الرجال ابوعلی حائری* (تبریزی خیابانی، ص 236ـ237؛ امین، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 4، ص 148، ج 16، ص 336).آثار مهم خوانساری در زمینة قرآن عبارت است از: البیان فی تفسیرالقرآن، تفسیری مأثور از برخی سور قرآن با استفاده از احادیث امامان شیعه؛ و لُبّ اللُباب فی تفسیر احکام الکتاب، در تفسیر آیاتالاحکام (تبریزی خیابانی، ص 236؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 3، ص 172، ج 18، ص 283). آقابزرگ طهرانی (الذریعة، ج 4، ص 335) تفسیر سورة اخلاص با نام اسرارالتوحید را به خوانساری نسبت داده اما در جای دیگری از الذریعة (ج 2، ص 43) این اظهارنظر را اصلاح کرده و کتاب مذکور را متعلق به سیدابوتراب حسینی قائنی دانسته است.خوانساری در علم کلام هم آثاری دارد، از جمله الدُّرُالفرید (النضید) فی شرح التجرید، مصباح الصالحین فی اصولالدین و النجوم الزاهرات فی اثبات امامة الائمة الهداة (تبریزی خیابانی، ص 236ـ237؛ امین، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 8 ، ص80). علاوه بر این آثار، پاسخ خوانساری به پرسشهای ساکنان مناطق مختلف در مجموعههایی گردآوری شده است، از جمله: المسائل البحرانیة؛ المسائل الکاظمیة؛ المسائل الخوانساریة (← امین، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 20، ص 338؛ برای فهرست آثار خوانساری ← موسوی اصفهانی، ج 2، ص 11ـ14؛ ابنالرضا، ج 1، ص 292ـ298؛ حسینی یزدی و همکاران، ص 290ـ297). خوانساری قصیده عامالخوارق را در هفتاد بیت دربارة معجزات مرقد حضرت علی علیهالسلام سروده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 17، ص 119). رضا استادی این قصیده را در پیوست کتاب خود، یادنامه علامه مرحوم آقاسید ابوتراب خوانساری، آورده است. نسخههایی از آثار خوانساری به خط خود وی در حسینیه شوشتریها در نجف نگهداری میشود (← اسماعیلیان و استادی، ص 801، 868ـ869، 872).منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/ 1983؛ همو، طبقات اعلامالشیعة: الکرام البررة، قسم 1ـ2، مشهد 1404؛ همان: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، قسم 1ـ4، مشهد 1404؛ همو، مُصَفَّی المَقال فی مُصَنِّفی علمالرجال، چاپ احمد منزوی، تهران 1377ش؛ جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضی النجف و حاضرها، بیروت 1406/ 1986؛ مهدی ابنالرضا، ضیاءالابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم 1382ش؛ اسداللّه اسماعیلیان و رضا استادی، «فهرست نسخههای خطی کتابخانه حسینیه شوشتریها (عراق، نجف)»، در نسخههای خطی: نشریه کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، دفتر11 و 12، زیرنظر محمدتقی دانشپژوه و اسماعیل حاکمی، تهران 1362ش؛ امین؛ علی تبریزی خیابانی، علمای معاصر، چاپ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم 1382ش؛ محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار، ج 6، اصفهان 1364ش؛ محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم 1405؛ محمدعلی حسینی یزدی، رسول علوی، و علیاکبر زمانینژاد، دانشمندان خوانسار، قم 1378ش؛ احمدرضا کشوری، فرزانگان خوانسار، قم 1378ش؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، تهران 1369ش؛ محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضاتالجنات، بغداد ?] 1348[.