تاریخانه ، مسجدی متعلق به نیمة قرن دوم واقع در جنوبشرقی دامغان. در بارة نام آن معمولاً گفته میشود که « تاری » واژهای ترکی به معنای «خدا» و تاریخانه به معنای خانة خدا یا مسجد است (گدار، مهر ، سال1، ش1، ص 63؛ زمرشیدی، ص 24؛ افشارفر، مسجد ، سال6، ش33، ص 86)، لیکن کاربرد تاری به معنای «تاریک» در متون کهن فارسی (برای نمونه رجوع کنید به دقیقی، ص60؛ فردوسی، ج 2، ص130؛ منوچهری، ص 13؛ ناصرخسرو، ص 75، 488) و در محاورة مردم سمنان و دامغان (رجوع کنید به ستوده، ذیل «تاری»)، و نیز ضبط «تاریکخانه» در نوشتههای بسیاری از محققان (برای نمونه رجوع کنید به پوپ، 1366ش، ص 78، 80؛ شرودر ، ص 933؛ پترسن، ص 189)، داوری قطعی در بارة اصل واژه را دشوار کرده است. این مسجد را به سبب ستونهای متعدد آن ــ چنانکه در ایران معمول بوده ــ «چهل ستون» هم گفتهاند (اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 271؛ گدار، همانجا).نخستین بار مقدسی (ص 356) در سدة چهارم، ضمن وصف دامغان، از «جامع پاکیزه و نیکوی» آن یاد کرده است. با توجه به تاریخ بنای مسجد جامع کنونی دامغان ــ که با مشخصاتِ سلجوقی، به احتمال بسیار متعلق به نیمة دوم قرن پنجم هجری است (رجوع کنید به ویلسون، ص 158؛ افشارفر، مسجد ، سال7، ش39، ص 83) ــ و نیز زمان دیدار مقدسی از دامغان در 375، میتوان گفت که منظور مقدسی از جامع پاکیزة شهر، همان تاریخانه بوده است. احتمالاً این مسجد تا زمان دیدار مقدسی و قبل از بنای جامع جدید، به تاریخانه مشهور نبوده و مانند بسیاری از مساجد دیگر تنها عنوان «جامع» بر آن اطلاق میشده است.ظاهراً پس از مسجد فَهْرَج * ، تاریخانه قدیمترین مسجد برجای مانده در ایران است. هرچند کتیبهای که تاریخ بنای آن را نشان دهد، وجود ندارد، از روی سبک بنا میتوان تاریخ تقریبی آن را حدس زد؛ بیشتر باستانشناسان و محققان، این بنا را از بناهای قرن دوم میدانند، برخی نیز احتمال دادهاند که تاریخانه بر بقایای آتشکده یا معبدی متعلق به دورة قبل از اسلام ساخته شده باشد (موسوی، ص 36ـ37)، اما از آنجا که منبر تاریخانه از ابتدا در طرح مسجد وجود داشته، قدیمترین زمان ممکن، اواخر دورة اموی (40ـ132) است، زیرا در این دوره منبر جزو ملزومات مسجد شد و در معماری مساجد رواج یافت (گدار، مهر ، سال1، ش2، ص 107). از طرف دیگر، طاقهای تاریخانه در عین شباهت بسیار به طاقهای تخممرغی دورة ساسانی، اندک تمایلی به طاقهای جناغی و منکسر پیدا کرده است و آغاز تبدیل طاقهای ساسانی به طاقهای منکسر در قرن دوم در بینالنهرین بوده است (قس درگاههای دروازة بغداد بازماندة قصری که هارونالرشید در 174 بنا کرد، در گدار، مهر ، سال1، ش2، ص 109). بنابراین، اگر تحول معماری را در ایران و بینالنهرین همزمان بدانیم، میتوان تصور کرد که تاریخانه میان قدیمترین زمان ممکن یعنی اواخر دورة اموی و خلافت هارون (170ـ193) ساخته شده است. شباهت بسیار طاقهای تاریخانه به طاقهای قصر اُخَیضِر * (ساخته شده در اواسط قرن دوم) به تأیید این تاریخ کمک میکند (گدار؛ قس شرودر، همانجاها).تاریخانه مطابق با طرح عربی، دارای حیاط تقریباً مربع (72ر26*72ر25 متر) و بدون حوض است. در سمت جنوب (قبله) آن، تالاری ستوندار (شبستان) با سه ردیف ستون به موازات دیوار قبله و در سه سمت دیگر آن یک ردیف رواق ساخته شده است. تالار ستوندار، دارای هفت ناو طولی در جهت قبله و سه ناو عرضی است. ناو میانی که محراب و منبر در آن قرار دارد، عریضتر از ناوهای طرفین است و به همین نسبت دهانة طاقی که در مرکز رواق سمت قبله قرار دارد، از دهانههای دیگر عریضتر و بلندتر است. این نحوه ساختمان را میتوان مقدمة احداث ایوان بزرگ در وسط هر یک از جبهههای صحنهای مساجد در سبک معروف به عباسی (ایرانی) دانست (شرودر، همانجا؛ زمرشیدی، ص 24ـ 25؛ مصطفوی، ص 62؛ گدار، مهر ، سال1، ش1، ص 61).تاریخانه در اصل 34 ستون (هجده ستون در شبستان و شانزده ستون در رواقها) داشته (رجوع کنید به نقشة کفبنا)، اما به نوشتة اعتمادالسلطنه (همانجا) ــ که در دورة ناصرالدین شاه آنجا را دیده بوده ــ از این بنا، 24 ستون باقی بوده است. پس از او، هوتم شیندلر (ص 159) تعداد ستونها را 22 ضبط کرده است. اکنون 26 ستون شبستان و شماری از ستونهای رواقها برجای مانده است. قطر این ستونها حدود 6ر1 متر، محیط آنها 90ر4 تا 97ر4 متر، ارتفاع هر یک از سطح زمین تا محلی که طاق بر آن متکی است، 84ر2 متر و تا پشت بام 6 متر است. آجرهای مربعِ به کار رفته در ستونها به پیروی از آجرچینی دورة اشکانی و ساسانی متناوباً بهصورت افقی و عمودی چیده شدهاند (یغمائی، ص 499ـ500؛ افشارفر، مسجد ، سال6، ش33، ص 89).رواقهای این مسجد فاقد سقف بوده است. به گزارش گدار ( مهر ، سال1، ش2، ص 105ـ106) کسی که مأمور تعمیر آن شده بوده، به جای آنکه طاقهای ضربی معمول در معماری ساسانی را بسازد، از بالای ستونی به ستون دیگر و موازی با دیوار قبله، دستکهایی کار گذاشته و روی آن طاقهای نازک و سبُک و گلابیشکل ساخته بوده که هیچ تناسبی با ستونهای محکم و قطور تاریخانه نداشته است. این طاقها اکنون از بین رفتهاند.محراب مسجد دارای قوسی مازهدار و عمیق و پلان مستطیل شکل است، ارتفاع آن 335 و عرض آن 142 سانتیمتر است و 50 سانتیمتر از کف مسجد پایینتر و کاهگل اندود است که احتمالاً در اصل مانند ستونها دارای گچبری بوده است. محراب مذکور به علت استقرار منبر در سمت راست آن، در وسط دیوار قبله قرار نگرفته است (سجادی، ج 1، ص 69). گدار ( مهر ، سال1، ش1، ص 64، پانویس2) احتمال داده است که محراب قدیم بکلی از بین رفته و در دورة تیموریان به جای آن طاقنمای مورّبی ساختهاند تا جهت قبله را که در ابتدا درست معیّن نکرده بودند، اصلاح کنند.در ساختمان تاریخانه بجز آجر در ساختن ستونها و طاقهای ضربی و گِل و خشت در سقفهای گهوارهای و برای پرکردن فضاهای خالی، از چوب هم به مقدار کم، استفاده شده است؛ جهت استواری و اتصال محکم قوسها به ستون و دیوار از قطعات چوب استفاده شده است. در محور هر طاقی یک سوراخ تقریباً 30*30 سانتیمتری که جای سرتیر است، معلوم میکند که تیر حمالِ بسیار قطوری هر جرز را به دیوار متصل میکرده است، ولی این شیوه فقط در رواقهای حیاط مشاهده میشود (گدار، مهر ، سال1، ش2، ص 106؛ شرودر، همانجا).تاریخانه از طرف شمالغربی سه در و از طرف شمالشرقی پنج در داشته که به رواقهایی باز میشده که اینک از میان رفتهاند (گدار، مهر ، سال1، ش2، ص 104).هیچ پلهای در میان کف رواقها و کف صحن وجود ندارد. به نظر میآید که تمام سطح بنا همیشه یکدست بوده و کف قسمتهای مسقّف هم مانند قسمتهای دیگر فقط خاک بوده و مفروش به سنگ و آجر و... نبوده است (همان، ص 106).در ضلع غربی و متصل به بنا، منارة خشتی تاریخانه به ارتفاع 5ر6 متر قرار داشته (شرودر، ص 934) که در زلزلة 241 یا 242 قومس (رجوع کنید به طبری، سلسلة سوم، ص 1433ـ1434؛ حمزه اصفهانی، ص 145) ویران شده و حدود 180 سال بعد، منارة جدید مدوّر آجرکاری در نزدیکی جای منارة قبلی ساخته شده است. این مناره در حدود 420 به دستور ابوحرب بختیار * ، حاکم دامغان، بنا شده است. از بخش باقیماندة کتیبة کوفی این مناره ــ این کتیبه تا پیش از گزارش اعتمادالسلطنه (ج 3، ص 272) نامعلوم بود ــ و مقایسة آن با کتیبة کوفی برج مقبرهای پیرعلمدار * ، میتوان تاریخ احداث مناره را استنتاج کرد ( بناهای آرامگاهی ، ص 377؛ افشارفر، مسجد ، سال6، ش33، ص 91). به گفتة ویلسون (ص 158)؛ این مناره که بین سالهای 417 تا 420 ساخته شده و اولین منارة مدوّر ایران است؛ 26 متر ارتفاع و 86 پله دارد و بدون پایه، از سطح زمین ساخته شده است. محیط آن در سطح زمین 13 و در بالاترین نقطه 6 متر است. تمام مناره آجرکاری است. کتیبة کوفی در ارتفاع 5ر10 متری قرار دارد (یغمائی، ص500؛ افشارفر، مسجد ، سال 6، ش 33، ص 92). شکل مخروطی مناره و نحوة آجرکاری و تزیینات آن به سبک سلجوقی باعث شده که از این مناره بیشتر باعنوان منارة سلجوقی یاد شود (رجوع کنید به اوکین، ص 133؛ پترسن، ص 189؛ گدار، مهر ، سال 1، ش 1، ص 64؛ نیز رجوع کنید به شرودر، تصویر ش 314).همة عوامل و عناصر معماری تاریخانه جز طرح عربی آن، ادامة سنّت معماری ساسانی است. شیوة طاقزنی، استفاده از پوششهای گهوارهای، قوسهای تخممرغیِ کمی به تیزی متمایل شده (قس کاخ اشکانی آشور، کاخهای ساسانی فیروزآباد و سروستان و طاق کسری، در پوپ، 1366ش، تصاویر ش 34 الف، 34 ب، 41، 42 الف، 43، 44، 51)، ستونهای قطور و سرستون نازک به عنوان پایة قوسها (قس سرستونهای کاخ سروستان، در پوپ، 1977، ج 2، تصویر ش 152)، مصالح اصلی (آجر، خشت، چوب)، ابعاد آجرهای به کار رفته در ستون و نحوة چیدن دایرهوار آنها، چِفْدهای مازهای (طاقهای منحنی)، نبودن پی، زینت اصلی بنا (گچبری)، ایوان به عنوان عنصر مرکزی در نمای بنا و غیره دقیقاً مطابق با سبک و سنّت معماری ساسانی است (رجوع کنید به پوپ، 1366ش، ص80؛ شرودر، ص 933ـ 934؛ گدار، مهر ، سال 1، ش 2، ص 102ـ104؛ تجویدی، ص 32؛ زمانی، ص 83 ـ 85؛ پیرنیا، ص 9، 11). نتایج حفریات هیئت باستانشناسی امریکایی به سرپرستی اریش اشمیت در تپهحصار دامغان در 1310ش/ 1931 و مقایسة سبک معماری آثار ساسانی مکشوف در آنجا با سبک معماری مسجد تاریخانه، این شباهت و اثرپذیری را تأیید میکند. این هیئت در حفاری و خاکبرداری قسمتی از مسجد، چند تکه خرده سفال که دقیقاً نمیتوان تاریخ آنها را تعیین کرد و آثار و بقایایی از دورة اسلامی به دست آورد (افشارفر، مسجد ، سال 6، ش 33، ص 88). این شباهت آشکار، ایستویک را که در دورة نادرشاه (1148ـ1160) تاریخانه را دیده، به خطا انداخته است؛ وی خرابههای آن را ویرانة یکی از قصرهای هکاتومپیلوس (هِکْتوم پیل یونانی = شهر صد دروازه، پایتخت اشکانیان) پنداشته است (گدار، مهر ، سال1، ش1، ص 61).امروزه طاقهای رواقها از میان رفته و فقط پایة یکی از آنها باقی مانده است. در تعمیرات جدید، منبر آن را برداشتهاند. حدود صد سال پیش آیتاللّه میرزاآقا عالمی در مرمت مسجد کوشید و از 1358ش به همت ابوالقاسم عالمی و ابوالقاسم بنائیان و سیدعلیاکبر خاتمی صحن جدید مسجد که در شمال تاریخانه قرار دارد، ساخته و در 1364ـ 1365 ش افتتاح شد (افشارفر، مسجد ، سال6، ش 33، ص 88 ـ90).ادارة کل باستانشناسی این مسجد را در 15 دی 1310 ذیل شمارة 80 به ثبت رساند (برزین، ص40).منابع: محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، مطلعالشمس ، چاپ سنگی تهران، 1301ـ1303، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران 1362ـ1363ش؛ ناصر افشارفر، «مسجد تاریخانة دامغان»، مسجد ، سال6، ش33 (مرداد و شهریور 1376)؛ همو، «مسجد جامع دامغان»، مسجد ، سال7، ش39 (مرداد و شهریور 1377)؛ برنارد اوکین، «مساجد ایران و آسیای مرکزی»، ترجمة عبداللّه برادران، فصلنامة هنر ، ش33 (تابستان و پاییز 1376)؛ پروین برزین، «مسجد تاریخانة دامغان: مسجدی از قرن دوم هجری»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش37 (آبان 1344)؛ بناهای آرامگاهی ، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1376ش؛ آرتور اپهام پوپ، معماری ایران ، ترجمة غلامحسین صدریافشار، ارومیه 1366ش؛ محمدکریم پیرنیا، «چفدها و طاقها»، اثر ، ش24 (پاییز 1373)؛ اکبر تجویدی، «سهم معماری ایرانی در پیدایش معماری اسلامی در قرون اولیه هجری»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش47 (شهریور 1345)؛ حمزةبن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة و السلام ، بیروت: دار مکتبة الحیاة، ] بیتا. [ ؛ محمدبن احمد دقیقی، دیوان ، چاپ محمدجواد شریعت، تهران 1368ش؛ عباس زمانی، تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی ، تهران 1355ش؛ حسین زمرشیدی، مسجد در معماری ایران ، تهران 1374ش؛ منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخهای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی ، ج 1، تهران 1342ش؛ علی سجادی، سیر تحول محراب در معماری اسلامی ایران از آغاز تا حملة مغول ، ج 1، تهران 1375ش؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامة فردوسی ، ج 2، چاپ برتلس و دیگران، مسکو 1963؛ آندره گدار، «تاریخانة دامغان»، مهر ، سال1، ش1 (خرداد 1312)، ش2 (تیر 1312)؛ محمدتقی مصطفوی، نگاهی به هنر معماری ایران ، تهران 1346ش؛ مقدسی؛ احمدبن قوص منوچهری، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1347ش؛ احمد موسوی، «تاریخ شهر دامغان»، در بناها و شهر دامغان ، تهران: نشر فضا، 1368ش؛ ناصر خسرو، دیوان ، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ?] 1365ش [ ؛ کریستی ویلسون، تاریخ صنایع ایران ، ترجمة عبداللّه فریار، تهران 1366 ش؛ ا. هوتم شیندلر، سفرنامة خراسان ، در سه سفرنامة هرات، مرو، مشهد ، چاپ قدرتاللّه روشنی، تهران: دانشگاه تهران، 1347ش؛ اقبال یغمائی، «آثار تاریخی دامغان»، مهر ، سال 6، ش 6 و 7 (آبان و آذر 1317)؛Andrew Petersen, Dictionary of Islamic architecture , London 1996; Arthur Upham Pope, ed., A survey of Persian art , Tehran 1977; Eric Schroeder, "Standing monuments of the first period", in Arthur Upham Pope, ibid, vol 3.