ساخت مقاله

شـرح:

بخش «ساخت مقاله» از کتاب شیوه نامه دانشنامه جهان اسلام

تهیه و تنظیم: احمد سمیعی(گیلانی)

مطالب کلّی

اجزای اصلی مقاله عبارت‌اند از: مدخل، ملحقات مدخل، معرّف مدخل، بدنة مقاله، منابع، امضا.

بعضی از مقاله‌ها دارای عناوین فرعی یا بخشهای متعددند، همچنین برخی از مقاله‌ها دارای تکمله‌اند.

هریک از بخشهای مقاله و همچنین تکمله، منابع‌ِ خاصّ خود را دارد.

هریک از بخشهای مقاله‌ (درصورتی که نویسندة جداگانه داشته باشند) و همچنین تکمله دارای امضای خاصّ خودند.

مدخل

مدخل همان عنوان مقاله است.

مدخل بر دو نوع است:‌ اصلی، ارجاعی

هر مدخل ارجاعی به یکی از مدخلهای اصلی رجوع داده می‌شود و ذیل آن مطلبی دربارة مدخل نمی‌‌آید:

بابافرید >> فریدالدین گنج شکر

اگر دو یا چند مدخل ارجاعی داشته باشیم که مشترک لفظی باشند در ارجاع هریک از آنها به مدخلهای اصلی توضیح کوتاهی به عنوان وجه‌تمایز درون پرانتز افزوده می‌شود:

بعث (زنده شدن مردگان) >> قیامت

  بعث (ارسال رُسُل) >> بعثت

وجوه ارجاع در مدخلهای ارجاعی متعدّد است و از جملة آنهاست: غیراشهر به اشهر، لقب به اسم، اثر به اثرآفرین یا موضوع اثر، ضبطی به ضبط دیگر، اخصّ به اعمّ یا جزء به کلّ یا زیرمجموعه به مجموعه، مندرج به شامل یا عضو مجموعه به مجموعه، نام منسوخ به نام رایج و بعکس، کنیه به لقب یا اسم یا بعکس، واژه‌ای به مرادف آن و نظایر آنها:

ابن‌مُعَلَّم >> مفید

بَتول >>  فاطمه

بابُرْنامه >> بابر، ظهیرالدین

باتوم >> باطوم

باخْتر >> جهات اصلی

بَرْشَویش >> صورتهای فلکی

بابااَحْمَدی >> بختیاری، ایل

بارْفُروش >> بابل

ابن‌فُنْدُق >> بیهقی

ابن‌فَلّاح >> عبدالله‌بن میمون

ابن‌مُسْکویه >> ابوعلی مسکویه

آدینه >> جمعه

اگر دو مدخلْ مشترکِ لفظی باشند، برای آسانیِ ارجاعْ شماره‌گذاری می‌شوند:

باطن (۱)     از نامهای خداوند

باطن (۲)    ناحیه‌ای در عربستان

استان، شهرستان و شهرِ همنامْ ذیلِ یک مدخل با سه عنوان فرعی می‌آیند:

کِرْمان، استان و شهرستان و شهری در ....

                                     ۱) استان ....

                                    ۲) شهرستان ....

                                    ۳) شهر ....

شهرستان و شهرِ همنامْ ذیلِ یک مدخل با دو عنوان فرعی می‌آیند:

بابُلْسَر، شهرستان و شهری در مازندران

                                     ۱) شهرستان ...

                                    ۲) شهر، ...

مدخل به لحاظ عبارت‌بندی دو نوع است: مستقیم، معکوس.

در مدخلِ مستقیم عبارتِ مدخل به همان ترتیب که نوشته شده‌است خوانده می‌شود:

                                               بابُلسَر

                                               بَرَکَتُ اللهِ بِلْگَرامی

بُرْهانُ‌الدْین قُطْبِ عالَم

عبارت مدخلِ معکوس دو جزء‌ دارد: صدر، ذیل. ذیل بعد از صدر نوشته می‌شود و با ویرگول از آن جدا می‌گردد، ولی قبل از صدر خوانده می‌شود:

بابا لُقْمانِ سَرَخْسی، بُقْعَة

که خوانده می‌شود: بقعة بابالقمانِ سرخسی.

وجه تقسیمِ عبارتِ بعضی از مدخلها به صدر و ذ‌یل این است که عنوانهایی چون دریا، دریاچه، بقعه، مسجد و مانند اینها گاهی به صورت جزئی از اجزای اسم عَلَم درمی‌آیند؛ مانند دریای خزر، دریاچة اورمیه، بقعة باباقاسم، مسجد شیخ‌لطف‌الله و، برای آسانی مراجعه، بهتر است به ترتیبِ جزء ‌اخصّ ـ جزء اعم مرتّب شوند، به این صورت:

    خَزَر، دریایِ

اورْمِیَه، دریاچة

                                                                                        باباقاسِم، بقعة

                                                                                     شیخ‌لُطْفُ‌الله، مسجدِ

همواره عنوان اشهر است که عبارت مدخل اصلی، خواه مستقیم و خواه معکوس، را می‌سازد.

عناوین و القاب، مثل آقا، امام، امامزاده، بابا، سلطان، امیر، شاه، شاهزاده، ملّا، میرزا، در «ذیل» مدخل می‌آیند مگر آنکه برای صاحب آنها عَلَم و جزئی از عنوان اشهر باشند:

                                          غَزّالی، امام مُحَمَّد

                                          امامزاده قاسِم

در تنظیم الفبایی مدخلها عوامل زیر به‌ترتیب دخیل‌اند:

الف) لفظِ مدخل (در مدخل مستقیم) و لفظ صدرِ مدخل (در مدخل معکوس)؛

ب) لفظ ذیلِ مدخل، اگر دو یا چند مدخل در صدر مشترک باشند؛

ج) ملحقات مدخل ، اگر دو یا چند مدخل در عبارت مشترک باشند:

                                         باخْتر، روزنامة

                                         باخْتر، مجلة

                                        بابُر، ابوالقاسم میرزا بن بایسنقربن شاهرخ

                                        بابُر، ظهیرالدین محمد

اگر لفظ مدخلِ اصلی مدلولهای متعدّد خویشاوند داشته باشد، این مدلولها در معرّف ذکر می‌شوند، سپس شرح هریک از آ‌نها ذیل عنوان فرعی جداگانه می‌آید:

                                     بابُل، شهرستان و شهری در استان مازندران

                                    ۱) شهرستان، ...

                                    ۲) شهر، ...

«الـ» در آغاز عنوان مدخل در ترتیب الفبایی به حساب نمی‌آیند:

الکِنْدی («کندی» حساب می‌شود)

کرسی همزه در ترتیب الفبایی مدخل ملاک است:

سورِیّه

                                                         سوئز

در ترتیب الفبایی مدخل «آ» (الف با مدّ) پیش از «ا» (الف بدون مدّ) می‌آید:

آیینه

اِبْراهیم

 

ملحقات

ملحقات مدخل یا برای توضیح و تخصیص مدخل به‌کار می‌روند یا دربارة آن اطلاعاتی از نوع فقه‌اللغه‌ای به‌دست می‌دهند که جزء تعریف و شرح مدخل نیستند، مانند تعلّق زبانی، معنی لغوی، وجه‌تسمیه، ریشه، نام پیشین، نام‌ کنونی، ضبط پیشین، ضبط کنونی، ضبط در زبانهای دیگر، املای دیگر، لغتی (= گونه‌ای) در ...، عنوان کاملتر، انتساب به...، انتساب لفظ و اصطلاح به رشته‌ای از علوم و فنون و معارف، نام علمی یا اصطلاحیِ دیگر، معرّب ...، ضبط فرنگی، قیود تحدیدی (اول، دوم، ...، کبیر، صغیر، کهین، مهین، اکبر، اوسط، اصغر)،‌ تعلّق مکانی و نظایر آنها:

بابُ‌اللّان (باب اَلّان، به فارسی «درِ آلان»...)

بَنْگ (پهلوی: بنگ/ منگ)

خُرَّمْشَهْر (درگذشته: مُحَمَّره)

بابُ‌الاَبْواب (در بندِ کنونی)

بُروجِرْد (درگذشته: بُروگِرد)

بابِ سَرْعَسْکَردی (یا سرعسکر قاپی‌سی)

بالی بادْرا (نام ترکی شهر پاترا)

باتاک (یا باتَک/ بَتَّک...)

بابا‌رُکْنُ‌الدّینِ شیرازی (مسعودبن عبدالله)

بالُوی (منسوب به بالویه)

اِصْفَهان (در موسیقی)

باج (معرّب باژ فارسی در دورة اسلامی)

اَلْجَزائرُالخالدِات (... مأخوذ از لاتینی Foutunatae Insulae)

بِچ (نام شهر وین نزد عثمانیها)

اَحْمَد (اول)

بُرْهان مِسْکین (هروی)

 

معرّف

معرّف مدخل عبارتی است که مدلول مدخل را به اجمال می‌شناساند و حتّی‌الامکان در آن فعل به‌کار نمی‌رود:

باباداغلی، شهری در دوبریجه، جزو رومانی کنونی.

باب رُکْنُ‌الدّینِ شیرازی، مسعودبن عبدالله، عارف قرن هشتم.

باباشَمَل، از جراید انتقادی و طنزآمیز پس از شهریور ۱۳۲۰.

بابَلْیون، شهری باستانی در مصر، نزدیک قاهرة کنونی.

 

بدنه

بدنة مقاله بخش اصلی و حاوی اطلاعات اساسی دربارة مدخل است. بدنه گاهی دارای چند قسمت با عنوانهای فرعی است.

مطالب بدنه ذیل عنوان اصلی و عنوانهای فرعی درج می‌شود. باید مواظب بود که در قسمتهای متعدّد مقاله تکرار روی ندهد و اگر نیاز به ذکر مطلبی باشد که جای درخور آن در سطور بالاتر یا پایینتر است، با ارجاعْ به آن مطلب اشاره شود.

منابع

منابع بعد از بدنة مقاله در دو بخش جداگانه می‌آید: ابتدا منابع به خط فارسی/ عربی و سپس منابع به خط لاتینی.

مشخصات کتابشناسیِ همة مآخذی که در متن از آنها استفاده شده باید ذیل منابع بیاید و حتی‌الامکان به متن حواله داده نشود.

و نیز << ۱۲ کتابشناسی

امضا

امضا به مقاله اعتبار می‌دهد. عبارت‌بندی امضا برحسب اینکه مقاله ترجمه، تألیف، تلخیص، تلفیق، بازنگاری و صاحب مقاله یک یا چند تن باشد فرق می‌کند. شیوة تنظیم آن به این شرح است:

الف) نام منبع ترجمه،‌ پس از نام مؤلف و در پرانتز می‌آید؛

ب) امضا بین دو خط مورّب قرار می‌گیرد؛

ج) در مقالات ترجمه‌ای حرف اول اسم کوچک مؤلف ذکر می‌شود، مگر آنکه نتوانیم معادل آوایی آن را در فارسی تشخیص دهیم:

/ عباس زریاب/ (تألیف)

/ هیئت تحریریه/ (مقالة‌ تألیفی که دربازنگاری تغییر ساختی و محتوایی اساسی کرده‌است)

/ ک. کاهن (د. اسلام)/ (ترجمه از دایرة‌المعارف اسلام با یک مؤلف)

/ د. ژیماره (>اسماء و صفات الهی<)/ (ترجمه از منبعی غیر از دایرة‌المعارفها)

/ ج.ب. هریسن، پ. هاردی (د.اسلام)/ (ترجمه از دایرة‌المعارف با دو مؤلف)

/ و. مینورسکی (د.اسلام)؛ پرویز اذکائی/ (ترجمه با تکمله)

/ حامد الگار،‌ تلخیص از (ایرانیکا)/ (تلخیص)

/ د.م. دانلپ مستخرج از (د. اسلام)/ (استخراج بعضی مطالب)

/ د. م. دانلپ (د. اسلام)؛ با اضافاتی از (بریتانیکا)/ (ترجمه با اضافات)

 

 در مقاله‌های ترجمه شده از دایرة‌المعارفها، اگر عنوان متن اصلی از نظر الفبایی با عنوان دانشنامه نخواند، عبارتِ «ذیل...» افزوده می‌شود، مثلاً در امضای مقالة «بازداری» دانشنامه که از مقالة «بیزرة» د.‌اسلام ترجمه شد‌ه‌است.

   / ف. ویره (د.‌اسلام) ذیل بیزره /

 

جنبه‌های مختلف شرح مدخل در بدنه ممکن است ذیل عنوانهای فرعی درج شود. مثلاً در زندگینامه‌ها، باتوجه به حجم مقاله، می‌توان سوانح زندگی،‌ آثار، دستیاران، شاگردان، زندگی علمی و زندگی سیاسی را ذیل عنوانهای فرعی آورد.