جمعیت جوانانمسلمان (جمعیة الشبانالمسلمین)، از سازمانهای اسلامگرای معاصر که در آذر 1306/ دسامبر 1927 در قاهره تأسیس شد (حسینی، ص11).در پی فروپاشی خلافت عثمانی که به تأسیس حکومت سکولار ترکیه منجر شد، اندیشههای مبتنی بر لیبرالیزم، مقابله با سنّتها بهویژه دین، و تأسیس احزاب سکولار در دیگر کشورهای اسلامی از جمله مصر گسترش یافت. ازاینرو گروهی از اسلامگرایان مصری که نگران سقوط اخلاقی جامعه بودند، گردهم آمدند. دانشجویان دانشگاه دارالعلوم (دانشگاه تربیت معلم در قاهره)، از جمله حسنالبنّا * ، و جوانانی از دانشگاه الازهر و علما و فعالان اسلامی، مانند محبالدین خطیب و رشیدرضا *، نشستهای متعددی برای بررسی و ساماندهی اوضاع و احوال کشور برگزار کردند. این نشستها به ایجاد هستهای مرکزی، و در نهایت به انتشار مجله اسلامی الفتح، به مدیریت محبالدین خطیب، روزنامهنگار و از پیشگامان مبارز مسلمان در مصر، انجامید. هدف از انتشار این مجله جذب جوانان مسلمان و تحصیلکرده بود (بنّاء، 1422، ص46ـ47، 50ـ51).گروهی از این جوانان، پس از فارغالتحصیل شدن از دارالعلوم، جمعیت جوانان مسلمان را تأسیس کردند (رجوع کنید به همان، ص51). حسنالبنا که فعالیت بسیاری در شکلگیری این جمعیت کرده بود، در 1306ش/ 1927 به شهر اسماعیلیه منتقل شد، اما پیوند خود را با قاهره و بهویژه مجله الفتح حفظ کرد و زمانی که از تأسیس جمعیت آگاه شد، در نامهای به عبدالحمید بیگ سعید، رئیس جمعیت، عضویت خود را در این جمعیت اعلام کرد. وی با اینکه یک سال بعد، جنبش اخوانالمسلمین را در اسماعیلیه تأسیس کرد، ارتباط خود را با جمعیت جوانان مسلمان حفظ نمود و در نهایت در بهمن 1327ش/ فوریه 1949، در مقابل در ورودی مرکز همین جمعیت، به قتل رسید (همان، ص66، 72ـ74؛ ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد(، ذیل مادّه؛ محمود عبدالحلیم، ج1، ص68).علاوه بر تأثیر تحولات دهه 1300ش/ 1920، به نظر میرسد جمعیت جوانان مسلمان از جمعیت جوانان مسیحی (تأسیس در 1302ش/ 1923 در قاهره) نیز الگو گرفته بود. این دو جمعیت شباهتهای بسیاری با یکدیگر داشتند، از جمله اینکه طبق اساسنامه جمعیت جوانان مسلمان، این جوانان حق دخالت در مسائل سیاسی را نداشتند و تنها می بایستی به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، ورزشی و هنری میپرداختند. اعضای انجمن جوانان مسیحی نیز میبایست از همین مقررات پیروی میکردند (حسینی، همانجا).از جمله مؤسسان جمعیت، این اشخاص بودند: عبدالحمید بیگ سعید (رئیس جمعیت و عضو مجلس نمایندگان مصر، یحیی احمد دردیری، دبیر جمعیت، که بعدها در کتابِ الطریق به معرفی جمعیت پرداخت؛ شیخ محمدالخضر حسین، که در سالهای 1331ـ1333ش/ 1952ـ1954 سمت شیخالازهر را به دست آورد؛ محبالدین خطیب و محمد غمراوی (رجوع کنید به بنّاء، 1422، ص66؛ ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد (، همانجا). شیخ محمود عبدالحلیم، از دیگر شیوخ الازهر از 1352 تا 1357ش/ 1973ـ1978، نیز در دوران تحصیل خود در فعالیتهای جمعیت شرکت میکرد.جمعیت جوانان مسلمان در آغاز به عنوان سازمانی اجتماعی، فرهنگی، دینی و با هدف پاسخ به نیازهای جوانان مصری پاگرفت. مراکز اصلی آن اجتماعات ادبیـ آموزشی بود و جمعیت، اعضایش را تشویق میکرد که برای دیگران الگوی اخلاقی باشند ( ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد (، همانجا)؛ اما، بهرغم اساسنامه، ورود رهبران جمعیت به بسیاری از بحثهای سیاسی اجتنابناپذیر بود. ازاینرو، دردیری و دیگر مبلّغان جمعیت، در نوشتههایشان از تقویت حضور غیرمسلمانان در مصر و تأثیر آنان بر زندگی مسلمانان، مهاجرت یهودیان به فلسطین و فعالیت سازمانهای صهیونیستی و استعمار فرانسه در الجزایر و مغرب انتقاد می کردند (همانجا).تأسیس اخوانالمسلمین بهرهبری حسنالبنّا، بهرغم عضویت او در جمعیت جوانان مسلمان، این شائبه را ایجاد کرد که این دو سازمان از یکدیگر فاصله گرفتهاند (بنّاء، 1422، ص80، 96، 148). صالح حربپاشا، رهبر تشکیلات جمعیت جوانان مسلمان در 1315ش/ 1936، اهداف هر دو سازمان را یکی می دانست و بر استمرار همکاری دو گروه تأکید می کرد. حسن البنّا نیز در 1317ش/ 1938 در یکی از سخنرانیهایش، ضمن یکی دانستن اهداف آنها، وجود برخی اختلافات دو سازمان را در شیوه عمل، برنامهها و ویژگیهای اعضا یادآوری کرد (بنّاء، 2006؛ نیز رجوع کنید به حسینی، ص12ـ13). با وجود این، همکاری دو سازمان ادامه داشت، به گونهای که مدیریت نخستین نشریه اخوانالمسلمین را با همین عنوان ــکه بیش از چند شماره آن منتشر نشدــ محبالدین خطیب برعهده داشت (بنّاء، 1422، ص27). گذشته از اختلاف در شیوه، واقعیت این بود که بیشتر بنیانگذاران جمعیت جوانان مسلمان به حزب الوطنی گرایش داشتند، حزبی که بیشتر به میهنپرستی شهرت داشت. همین موضوع باعث میشد که از اخوانالمسلمین، که دیدگاهی زیربنایی تر و تأثیرگذارتر درباره اسلام داشتند، فاصله بگیرند (حسینی، ص25).جمعیت جوانان مسلمان نیز، همچون اخوانالمسلمین، شعبههایی در دیگر کشورهای خاورمیانه (غالباً در فلسطین، سوریه و عراق) تأسیس کرد ( ) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد (، همانجا). این جمعیت در مصر نیز بهتدریج گسترش یافت؛ یکی از شعب آن در طَنطا، در مصر، از شعبههای فعال جمعیت محسوب می شود (سالیوان، ص219).فعالیتهای جمعیت در زمینههای گوناگونی است. افزون بر فعالیتهای فرهنگی و انتشار مجلهای با عنوان الشُبّان المسلمون ، عرضه خدمات اجتماعی و اقتصادی به نیازمندان، باعث شهرت و محبوبیت عمومی آن شده است (همان، ص219ـ222).منابع: حسن بَنّاء، مذکِّرات الدعوة و الداعیة، اسکندریه 1422/2001؛ اسحاق موسی حسینی، الاخوان المسلمون: کبری الحرکات الاسلامیة الحدیثة، بیروت 1955؛ محمود عبدالحلیم، الاخوان المسلمون: احداث صنعت التاریخ، رؤیة من الدّاخل، اسکندریه 1424/2004؛Hasan Banna, "The message of the fifth conference: the objective of al-Ikhwan and the characteristics of the Da'wah", in Muslim American Society of Minnesota , 7 July 2005. [Online]. Available: http://www.masmn.org/ documents/ Books/ Hasan- A l-Banna/ Rasail/ 006.htm [5 March 2006]; The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Jamiyat al-shubban al-Muslimin" (by Matthew S. Gordon); Denis Sullivan, "Islam and development in Egypt: civil society and the state", in Islam, Muslims and the modern state: case studies of Muslims in the thirteen countries , ed. Hussin Mutalib, Taj U l-Islam Hashmi, New York: St. Martin's Press, 1994.