جمالمَلَطی، یوسفبنموسی، فقیه و قاضی حنفی قرنهشتم. ویدر 725 یا 726 (رجوع کنید به سخاوی، ج10، ص335؛ طباخ، ج5، ص133) در مَلَطیه* ، ناحیهای در آسیای صغیر، زادهشد (ابنحجر عسقلانی، ص115، پانویس9). به نوشته مورخان، اصل او از خَرْتَبِرْت، شهری در دیارْبَکر(رجوع کنید به یاقوتحموی، ذیل«خَرتَبِرت»)، بود (ابنعماد، ج7، ص؛ سخاوی، همانجا).ملطی در حلب به تحصیل علوم اسلامی پرداخت(ابنعماد؛ سخاوی؛ طباخ، همانجاها). به گزارش ابن حجر عسقلانی(ص116)، وی با سفر به شام از علمای آنجا بهره برد و سرانجام رهسپار مصر شد و مدتی طولانی در مدرسهصَرْغَتْمَشیه، که امیرسیفالدین صرغتمش در 757 آن را در قاهره تأسیس کرده بود ( رجوع کنید به طباخ، همانجا؛ غنیمه، ص144)، نزد قوامالدیناتقانی، فقیه حنفی(متوفی758)، فقه آموخت و در آن مدرسه معید شد (سخاوی؛ طباخ، همانجاها). پس از فوت قوام، وی در درس ارشدالدین سرائی حنفی(متوفی775) حضور یافت. همچنینعلوم گوناگون را نزد علاء ترکمانی(متوفی750) و ابنهشام(عالمنحوی، متوفی) و مُغْلَطای بنقَلیج(متوفی762) و عزالدینابن جماعة(متوفی767) فراگرفت(طباخ؛ سخاوی، همانجاها).ملطیسپسبهحلببازگشتو بهتدریسو افتا پرداختو از عالمان برجسته حنفی و رئیس حنفیان آنجا گردید. ابن تغری بِردی، حاکم حلب، وی را به تدریس در مدرسه خود گماشت(طباخ، ج5، ص134؛ سخا وی، همانجا). بدرالدینمحمود عینی(متوفی855) از ملطی در زمره مشایخ خود نام برده است( رجوع کنید به ابنتغریبردی، ج16، ص8ـ9؛ سخاوی، ج10، ص336).جمالملطی، پساز حدود سیسالاقامتدر حلب، در سال800 بهدعوتملکظاهر بَرقوق* ، سلطانمصر، بهمصر رفتو جانشینشمسالدینطرابلسی(متوفی799)، قاضیالقضاتحنفیان، شد (ابنتغریبردی، ج12، ص157). ویپساز مرگ محمودبنعبداللّه معروف به گلستانی در 801، در کنار قضاوت به تدریس در صرغتمشیه پرداخت( رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ص، 116؛ ابنعماد، همانجا).شرح حال نویسان روش قضاوت و احکام قضایی ملطی را در دوران کوتاه مسئولیتش، غیرمنتظره و ناخوشایند وصف کردهاند ( رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ص116؛ طباخ، همانجا). همچنین شیوه سلوک او را با مردم نکوهیدهاند (سخاوی، ج، ص336؛ طباخ، همانجا). به علاوه، برخی آرای فقهی نادر و خلاف مشهور، مانند جواز استعمال حشیش، از او نقل شده است(ابن حجر عسقلانی؛ طباخ، همانجاها). گفتهاند که ملطی در گردآوری مال حریص بود و ثروت فراوانی به دست آورد ( رجوع کنید به ابنعماد؛ سخاوی، همانجاها).ویدر کسب علم بسیار کوشا و با استعداد بود. در بارهحضور ذهنو توانعلمیاش گفتهاند که هر روز، بدون نیاز به مطالعه، بیشاز پنجاه فتوا صادر میکرد ( رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی؛ سخاوی؛ طباخ، همانجاها). ملطی در ربیعالا´خر 803 در قاهره درگذشت(ابنحجر عسقلانی، همانجا؛ جابی، ج2، ص971؛ طباخ، ج5، ص135).اثر مشهور او، کتاب المُعْتَصَرمنالمختصر، در فقه حنفی است( رجوع کنید به سخاوی، همانجا) که با عنوان کاملِ المعتصر منالمختصر من مشکل الآثارللطحاوی پساز 1320 در 475 صفحه در حیدرآباد دکن چاپ شد. در واقع، اینکتابخلاصه المختصر قاضی ابوالولید ابنرشد قرطبی(متوفی520)، فقیه مالکی، استکهخود تلخیصی انتقادیاز کتاب مُشکلالآثار ابوجعفر طَحاوی* (متوفی321)، فقیه مشهور حنفی، است. جمال ملطی، ضمن تلخیص کتاب المختصر، به انتقادهای ابن رشد از طحاوی پاسخ گفته و از آرایحنفیان دفاع کرده است(رجوع کنید به طباخ، ج5، ص134 و پانویس1؛ طحاوی، ج1، مقدمهنجار، ص53).منابع: ابنتغریبردی، النجومالزاهرة فیملوک مصر و القاهرة، قاهره [?1383 ] 1392/ [? 1963]-1972؛ ابنحجر عسقلانی، ذیلالدرر الکامنة، چاپ عدنان درویش، قاهره 1412/1992؛ ابنعماد؛ بسام عبدالوهاب جابی، معجمالاعلام: معجمتراجملاشهر الرجالو النساءمنالعربو المستعربین و المستشرقین، لیماسول، قبرس 1407 /1987؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضَّوء اللامعلاهلالقرنالتاسع، بیروت: دارمکتبة الحیاة، [ بیتا.]؛ عبدالرحمان بنابیبکر سیوطی، حسنالمحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، چاپمحمد ابوالفضل ابراهیم، [قاهره ] 1387؛ محمد راغبطباخ، اعلامالنبلاء بتاریخحلبالشّهباء، چاپمحمد کمال، حلب1408ـ1409/ 1988ـ 1989؛ احمدبنمحمد طحاوی، شرح معانیالا´ثار، چاپ محمد زهری نجار و محمد سید جادالحق، بیروت1414/ 1994؛ محمدعبدالرحیمغنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نوراللّه کسائی، تهران1364 ش؛ احمد بنعلی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق1270، چاپ افست قاهره [ بیتا. ]؛ یاقوتحموی.