جلگه

معرف

بخشی‌ در قسمت‌ مرکزی‌ شهرستان‌ اصفهان‌
متن
جلگه‌ ، بخشی‌ در قسمت‌ مرکزی‌ شهرستان‌ اصفهان‌. این‌ بخش‌ از شمال‌ به‌ بخش‌ کوهپایه‌، از مشرق‌ به‌ بخشهای‌ بُن‌رود در همین‌ شهرستان‌ و عَقْدا در شهرستان‌ اردکانِ استان‌ یزد، از جنوب‌ به‌ بخشهای‌ جرقویه‌ * علیا و سفلا، و از مغرب‌ به‌ بخش‌ مرکزی‌ شهرستان‌ اصفهان‌ محدود می‌شود و مشتمل‌ است‌ بر دو دهستان‌ به‌نامهای‌ امامزاده‌ عبدالعزیز (به‌ مرکزیت‌ آبادی‌ امامزاده‌ عبدالعزیز) و رودشت‌ (به‌ مرکزیت‌ اِژیه‌)، 32 آبادی‌ و دو شهر اِژیه‌ و هرند (مرکز بخش‌ جلگه‌).کوه‌ منفرد چیرِس‌ (ارتفاع‌ بلندترین‌ قله‌، حدود دو هزار متر) در مشرق‌ دهستان‌ رودشت‌ واقع‌ است‌ (رزم‌آرا، ج‌10، ص‌100). معادن‌ نمک‌ در حدود سه‌ کیلومتری‌ شمال‌ آبادی‌ مادَرْکان‌/ مادرگان‌ (واقع‌ در حدود پنجاه‌ کیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌) قرار دارد ( فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌71، ص‌240).زاینده‌ رود * ، که‌ به‌ باتلاق‌ گاوخونی‌ در مشرق‌ این‌ بخش‌ می‌ریزد، از میان‌ بخش‌ می‌گذرد. بیشتر آبادیهای‌ بخشِ جلگه‌ و نیز شهر اژیه‌، در جلگه‌ زاینده‌رود قرار دارند و از آب‌ آن‌ مشروب‌ می‌شوند. علاوه‌ بر این‌، نهرهای‌ کوچک‌ گیشی‌ و مروان‌ نیز زمینهای‌ بخش‌ را آبیاری‌ می‌کند. آب‌ و هوای‌ بخش‌، نیمه‌ خشک‌ است‌ (همان‌، ج‌71، ص‌219، 242).بخش‌ جلگه‌ از گیا، دارای‌ درخت‌ زبان‌ گنجشک‌ و گز، یونجه‌ و شبدر، و از گیاهان‌ دارویی‌ دارای‌ خارخاسک‌، خاکشیر، گل‌ خطمی‌، کاسنی‌ و شاه‌تره‌ است‌ و از زیا، گرگ‌، روباه‌، شغال‌، کفتار و خرگوش‌، اردک‌، غاز، لک‌لک‌ و مرغابی‌ در آن‌ یافت‌ می‌شود. محصولات‌ عمده‌ آن‌ گندم‌، جو، ذرت‌، چغندرقند، ارزن‌، پنبه‌، شاهدانه‌، تخمه‌ آفتابگردان‌، توت‌، سنجد، پسته‌، بادام‌، زردآلو، انار، آلبالو، به‌، گلابی‌ و انگور است‌. بنشن‌ نیز در آن‌ به‌عمل‌ می‌آید (همان‌، ج‌71، جاهای‌ متعدد).اهالی‌ آن‌ شیعه‌ دوازده‌ امامی‌اند و به‌ فارسی‌ و ترکی آذری‌ سخن‌ می‌گویند (همان‌، ج‌71، ص‌218). شغل‌ بیشتر آنان‌ کارگری‌، کشاورزی‌، باغداری‌، دامداری‌ و تولید صنایع‌دستی‌، از نوع‌ فرش‌بافی‌ است‌ (همان‌، ج‌71، ص‌109).راههای‌ اصلی‌ اصفهان‌ ـ یزد، اصفهان‌ ـ کوهپایه‌ ـ نائین‌، اصفهان‌ ـ شهرزیار از بخش‌ جلگه‌ می‌گذرد و آبادیهای‌ آن‌ با راههای‌ اصلی‌ و فرعی‌ با مرکز بخش‌ مرتبط‌اند. خط‌آهن‌ تهران‌ ـ اصفهان‌ و اصفهان‌ ـ یزد از شمال‌ بخش‌ می‌گذرد.از قدیم‌ترین‌ آبادیهای‌ این‌ بخش‌ است‌: گیشی‌، که‌ نام‌ آن‌ از گِیاردشیر گرفته‌ شده‌؛ مادرکان‌/ مادرگان‌، به‌ معنای‌ جایگاه‌ مادر یا زن‌ مقدّس‌؛ و خورچان‌ به‌ معنای‌ سرزمین‌ روشنی‌ و خورشید (جعفری‌زند، ص‌78، 86، 88).برخی‌ از آثار تاریخی‌ بخش‌ جلگه‌ عبارت‌اند از: زیارتگاه‌ شاه‌عبدالعزیز در آبادی‌ امامزاده‌ عبدالعزیز (درگذشته‌ شاه‌ تُور)، واقع‌ در حدود 95 کیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌؛ برج‌ کبوتر و قلعه‌ای‌ در آبادی‌ پاجیک‌آباد/ باجیک‌آباد، واقع‌ در حدود 65 کیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌؛ ویرانه‌ دو برج‌ کبوتر در آبادی‌ قلعه‌ عبداللّه‌، واقع‌ در حدود 44 کیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ اصفهان‌؛ ویرانه‌ قلعه‌، آتشکده‌، و امامزاده‌ شاه‌عبدالواحد، و شش‌ مسجد قدیمی‌ در آبادی‌ قِهی‌، واقع‌ در حدود 76 کیلومتری‌ مشرق‌ اصفهان‌؛ برج‌ کبوتر در آبادی‌ مارچی‌ یا مارچین‌ ( فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌71، ص‌54ـ55، 142، 156، 195، 203، 242؛ محمودیان‌ و چیت‌ساز، ص‌74).از لحاظ‌ تقسیمات‌ کشوری‌، براساس‌ تصویبنامه‌ هیئت‌ وزیران‌ (به‌ شماره‌ 7364/ ت‌ 75 ک‌) در شهریور 1372، با جدا شدن‌ دو دهستان‌ رودشت‌ و امامزاده‌ عبدالعزیز و شهر هرند از بخش‌ کوهپایه‌، بخش‌ جلگه‌ در شهرستان‌ اصفهان‌ تشکیل‌ شد (ایران‌. وزارت‌ کشور، 1382ش‌، ذیل‌ «استان‌ اصفهان‌»). در 1375ش‌، آبادی‌ اژیه‌ تبدیل‌ به‌ شهر شد (ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، ص‌237).جمعیت‌ بخش‌ در سرشماری‌ 1375ش‌ (با احتساب‌ جمعیت‌ شهر هرند)، 568 ، 18 تن‌ بوده‌ است‌ که‌ از این‌ تعداد 625 ، 9 تن‌ (ح 52%) شهرنشین‌ و 943 ، 8 تن‌ (ح 48%) روستانشین‌ بوده‌اند (مرکز آمار ایران‌، 1376ش‌ الف‌ ، ص‌10، 14؛ همو، 1376ش‌ ب‌ ، ص‌هفتادوپنج‌).پیشینه‌. رودشت‌ از مناطق‌ مهم‌ و قدیمی‌ بخش‌ جلگه‌ به‌ شمار می‌رود که‌ نام‌ آن‌ در منابع‌ به‌صورتهای‌ رُوَیدَشت‌ (رجوع کنید به ابن‌خرداذبه‌، ص‌20؛ مقدسی‌، ص‌396)، رویدست‌ (ابن‌حوقل‌، ص‌366)، رُوذدَشْت‌ و روُدَشت‌ (یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «روذدشت‌»)، روحدشت‌ (ویلز ، ص‌214)، رودشتین‌ (جابری‌ انصاری‌، ص‌22) و رودشت‌ (حمداللّه‌ مستوفی‌، ص‌51) آمده‌ است‌. نام‌ رودشت‌ (رودشتین‌) از «روی‌» و «دو دشت‌»، که‌ یکی‌ از دو دشت‌ از دیگری‌ بلندتر است‌، گرفته‌ شده‌ است‌ (جناب‌ اصفهانی‌، ص‌187). ابن‌خرداذبه‌ در قرن‌ سوم‌ (همانجا)، رودشت‌ را یکی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ ذکر کرده‌ است‌. یعقوبی‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ سوم‌ (ص‌275)، رستاق‌ رودشت‌ را بین‌ اصفهان‌ و یزد (از کوره‌ فارس‌) آورده‌ است‌. در همین‌ دوره‌، ابن‌رسته‌ (ص‌153، 155) نیز آن‌ را یکی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ ثبت‌ نموده‌ و جنس‌ و دوام‌ نوعی‌ فرش‌ و نیز پرده‌ بافته‌ شده‌ آنجا را ستوده‌ و پرده‌های‌ آنجا را برتر از پرده‌های‌ بافت‌ موصل‌ دانسته‌ و افزوده‌ است‌ آب‌ زاینده‌رود، رستاق‌ رودشت‌ را، که‌ آخرین‌ رستاق‌ این‌ مسیر است‌، آبیاری‌ می‌نماید. در البلدان‌ ابن‌فقیه‌ (ص‌263)، رستاق‌ رودشت‌ یکی‌ از هفده‌ رستاق‌ اصفهان‌ ضبط‌ شده‌ است‌.در قرن‌ چهارم‌، ابوالشیخ‌ انصاری‌ (ج‌1، ص‌156) آورده‌ است‌ که‌ در آبادی‌ دِزیه‌ (شهر وَرْزَنه‌ * کنونی‌، مرکز بخش‌بن‌رود) رستاق‌ رودشت‌، کوههای‌ شنی‌ وجود دارد که‌ هیچ‌ بادی‌ نمی‌تواند آن‌ را جابه‌جا کند و در خاک‌ آن‌ چیزی‌ نمی‌روید. ابن‌حوقل‌ در همین‌ دوره‌، رستاق‌ رودشت‌ را دارای‌ ده‌ منبر با زمینهای‌ حاصلخیز و غلات‌ فراوان‌ در ایالت‌ جبال‌ وصف‌ نموده‌ است‌. به‌ گفته‌ وی‌، در هر ماه‌، نُه‌ روز از آب‌ زاینده‌رود به‌ این‌ رستاق‌ می‌رسد و بیشتر خواربار اصفهان‌ از آنجا تأمین‌ می‌شود (همانجا). مافْروخی‌ اصفهانی‌، مؤلف‌ قرن‌ پنجم‌ (ص‌16)، رودشت‌ را یکی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ معرفی‌ کرده‌ و گفته‌ است‌ که‌ در آبادی‌ دزیه‌ رستاق‌ رودشت‌، مهره‌هایی‌ به‌نام‌ مهره‌ تَذَرْک‌ وجود دارد که‌ هنگام‌ بارش‌ تگرگ‌ آن‌ را از حصار قلعه‌ها می‌آویزند تا تگرگ‌ به‌ باران‌ بدل‌ شود. در قرن‌ هفتم‌، یاقوت‌ حموی‌ (همانجا) از آن‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ یاد کرده‌ است‌. در قرن‌ هشتم‌، حمداللّه‌ مستوفی‌ ناحیه‌ رودشت‌ را هشتمین‌ ناحیه‌ اصفهان‌، شامل‌ شصت‌ دیه‌ و قصبه‌هایی‌ از جمله‌ فارفاآن‌ (بزرگ‌ترین‌ قریه‌ آن‌)، قولطان‌، ورزنه‌، اِسْکَران‌ و کَمَندان‌ آورده‌ است‌ که‌ هریک‌ از آنها حدوداً دارای‌ هزار خانه‌، بازار، مسجد، مدرسه‌، خانقاه‌ و حمام‌ بوده‌اند. او حقوق‌ دیوانی‌ ولایت‌ رودشت‌ را پنجاه‌ تومان‌ ذکر کرده‌ و از تربت‌ شیخ‌علی‌ سهل‌ اصفهانی‌، از اکابر اصفهان‌، در آنجا نام‌ برده‌ است‌ (ص‌51). به‌ نوشته‌ او (ص‌216)، زاینده‌رود پس‌ از عبور از ولایت‌ فیروزان‌ و اصفهان‌ در ناحیه‌ رودشت‌، به‌ زمین‌ گاوخونی‌ فرو می‌رود.در باغ‌ آرامگاه‌ صائب‌ اصفهان‌، سنگ‌نوشته‌ای‌ متعلق‌ به‌ دوره‌ شاه‌سلیمان‌ اول‌ صفوی‌ (حک: 1077 یا 1078ـ1105) وجود دارد که‌ از سدی‌، برای‌ سیراب‌ نمودن‌ زمینهای‌ رودشت‌، حکایت‌ می‌کند (هنرفر، 1344ش‌، ص‌637).در دوره‌ قاجار (1210ـ1344) رودشت‌ بلوکی‌ در اصفهان‌ بود که‌ در چند مرحله‌، برای‌ تسخیر اصفهان‌، از آنجا اقدام‌ نمودند (کلانتر، ص‌85؛ هدایت‌، ج‌9، ص‌209ـ211؛ رفیعی‌ مهرآبادی‌، 1342ش‌، بخش‌2، ص‌253).در 1247، زین‌العابدین‌ شیروانی‌ (ص‌297ـ298)، رودشت‌ را بلوکی‌آباد، شامل‌ چهل‌ قریه‌ که‌ بیشتر آبهای‌ آن‌ از کاریز تأمین‌ می‌شود، معرفی‌ کرده‌ و گفته‌ است‌ که‌ مردمش‌ شیعه‌اند. در این‌ زمان‌، به‌ رودشت‌، ناحیه‌ رودشت‌ هم‌ گفته‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌80).در حدود 1284/ 1867 ویلز انگلیسی‌ ــکه‌ به‌ همراه‌ گروهی‌ برای‌ شکار گراز به‌ منطقه‌ رودشت‌ رفته‌ بودــ در میان‌ خرابه‌های‌ وسیع‌ اطراف‌ روستای‌ رودشت‌، به‌ مسجد خشت‌ و گلی‌ برخورد که‌ کاشی‌کاریهای‌ کم‌نظیر به‌ خط‌ عربی‌ داشت‌ و کمی‌ دورتر با تعدادی‌ میل‌ یا برجکهای‌ بلند توخالی‌ مواجه‌ شد (ص‌213ـ214).در 1308، محمدمهدی‌بن‌ محمدرضا ارباب‌ اصفهانی‌ (ص‌21، 112، 306) نوشته‌ است‌ که‌ رودشت‌ از بلوکاتِ آباد و حاصلخیز اصفهان‌، و شامل‌ رودشت‌ علیا و سفلاست‌ که‌ حد مغربش‌ براآن‌، مشرقش‌ بُحَیره‌ [ = باتلاق‌ ] گاوخونی‌، جنوبش‌ زمینهای‌ بین‌ رودشت‌ و جَرقویه‌، و شمالش‌ زمینهای‌ متعلق‌ به‌ قُهپایه‌ (کوهپایه‌) و غیرآباد است‌، گندم‌ و جو و تریاک‌ و صیفی‌ در آن‌ کشت‌ می‌شود و آخرین‌ پل‌ زاینده‌رود، یعنی‌ پل‌ ورزنه‌، در بلوک‌ رودشت‌ قرار دارد.جابری‌ انصاری‌ در کتاب‌ تاریخ‌ اصفهان‌ و ری‌ و همه‌ جهان‌ (ص‌21ـ22)، از قصبه‌ فارفاآنِ رودشت‌ (از شهرهای‌ مشهور و حاکم‌نشین‌) که‌ بلوکات‌ رودشت‌ [ در متن‌ رودشتین‌ ]، جرقویه‌ و قهپایه‌ [ کوهپایه‌ کنونی‌ ] از توابع‌ آن‌ محسوب‌ می‌شده‌، نام‌ برده‌ است‌.در 1303ش‌، میرسیدعلی‌ جناب‌ اصفهانی‌ در کتاب‌ الاصفهان‌ (ص‌179، 187)، رودشت‌ را یکی‌ از بیست‌ بلوک‌ یا رستاق‌ اصفهان‌ در انتهایی‌ترین‌ بلوک‌ اطراف‌ رودخانه‌ زاینده‌رود آورده‌ و نوشته‌ است‌ که‌ ابتدای‌ این‌ بلوک‌ از شهر، شش‌ فرسخ‌ و انتهای‌ آن‌ تا شهر، بیست‌ فرسخ‌ است‌. 807 خانوار دارد و شامل‌ سه‌ بند و سه‌ مادی‌ (رجوع کنید به ادامه‌ مقاله‌) و 36 قریه‌ و 22 مزرعه‌ است‌. زبان‌ بلوک‌ رودشت‌، زبان‌ ولایتی‌ است‌ و چون‌ اکثر لغات‌ آن‌ پهلوی‌ است‌، که‌ عموم‌ زردشتیان‌ به‌کار می‌برند، سایر مردم‌ آن‌ را نمی‌فهمند (همان‌، ص‌128). ایل‌ باصری‌ در آنجا ساکن‌اند و به‌ ترکی‌ صحبت‌ می‌کنند. بخش‌ جلگه‌ پارچه‌های‌ ابریشمی‌، پنبه‌، پرده‌، چادر و نوعی‌ فرش‌ گرانبها دارد (همان‌، ص‌217). در 1309ش‌، رودشت‌ یکی‌ از هجده‌ بلوک‌ اصفهان‌ محسوب‌ می‌شد (رفیعی‌ مهرآبادی‌، 1352ش‌، ص‌8). در 1311ش‌ مسعود کیهان‌ (ج‌2، ص‌423، 427)، رودشت‌ را یکی‌ از بلوک‌ اصفهان‌ با 41 آبادی‌ و 866 ، 1 خانوار به‌ مرکزیت‌ ورزنه‌ ذکر کرده‌ که‌ به‌ دو ناحیه‌ رودشت‌ بالا و پایین‌ تقسیم‌ شده‌ و نوشته‌ است‌ که‌ گندم‌ و پنبه‌ و تریاک‌ دارد، زمینهای‌ آن‌ حاصلخیز است‌ و در بعضی‌ نقاط‌، برنج‌کاری‌ دارد. در 1332ش‌ رزم‌آرا (ج‌10، ص‌100) آن‌ را یکی‌ از دهستانهای‌ بخش‌ کوهپایه‌ در جلگه‌ زاینده‌رود، که‌ صنایع‌دستی‌ و محلی‌ آن‌ پنبه‌ریسی‌ و جوال‌بافی‌ است‌، آورده‌ است‌. تقریباً در همین‌ دوره‌، هنرفر (1346ش‌، ص‌49) بلوک‌ رودشت‌ را شامل‌ روستاهای‌ ابوالخیر، اَشْکُهْرانْ، پاجیک‌آباد، بَلان‌ جُمْبُزه‌، جُندان‌، خورچان‌، خویا، شاه‌تور، شاه‌ کَرَم‌، شهرستان‌، طهمورثات‌ فارفاآن‌، کَفْران‌، کَفْرود، کَلْمان‌ و هراتچی‌ دانسته‌ و نوشته‌ است‌ طبق‌ طومار شیخ‌بهایی‌، آب‌ زاینده‌رود از پانزده‌ اردیبهشت‌ تا آخر آن‌، و از پانزده‌ آذر تا آخر برج‌، مخصوص‌ این‌ بلوک‌ است‌ که‌ در آخرین‌ قسمت‌ سفلای‌ رود قرار دارد. همچنین‌ این‌ بلوک‌، از شش‌ سهم‌ از آب‌ نهرهایی‌ که‌ از رودخانه‌ منشعب‌ می‌شود و آنها را مادی‌ می‌نامند، برخوردار بوده‌ (همان‌، ص‌24) و دارای‌ معدن‌ نمک‌ آبی‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌43).منابع‌: ابن‌حوقل‌؛ ابن‌خرداذبه‌؛ ابن‌رسته‌؛ ابن‌فقیه‌؛ عبداللّه‌بن‌ محمد ابوالشیخ‌، طبقات‌ المحدثین‌ باصبهان‌ و الواردین‌ علیها ، چاپ‌ عبدالغفور عبدالحق‌ حسین‌ بلوشی‌، بیروت‌ 1407ـ1408/ 1987ـ1988؛ محمدمهدی‌بن‌ محمدرضا ارباب‌ اصفهانی‌، نصف‌ جهان‌ فی‌ تعریف‌ الاصفهان‌، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌ 1340ش‌؛ ایران‌. قوانین‌ و احکام‌، مجموعه‌ قوانین‌ سال‌ 1375، تهران‌، روزنامه‌ رسمی‌ کشور، 1376ش‌؛ ایران‌. وزارت‌ کشور. معاونت‌ سیاسی‌. دفتر تقسیمات‌ کشوری‌، نشریه‌ اسامی‌ عناصر و واحدهای‌ تقسیماتی‌ ( به‌ همراه‌ مراکز )، تهران‌ 1384ش‌؛ همو، نشریه‌ تاریخ‌ تأسیس‌ عناصر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ شماره‌ مصوبات‌ آن‌ ، تهران‌ 1382ش‌؛ محمدحسن‌ جابری‌ انصاری‌، تاریخ‌ اصفهان‌ و ری‌ و همه‌ جهان‌، [ اصفهان‌ ] 1321ش‌؛ علیرضا جعفری‌زند، اصفهان‌ پیش‌ از اسلام‌: دوره‌ ساسانی‌ ، تهران‌ 1381ش‌؛ علی‌ جناب‌ اصفهانی‌، الاصفهان‌ ، چاپ‌ عباس‌ نصر، اصفهان‌ 1371ش‌؛ حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهة‌القلوب؛ رزم‌آرا؛ ابوالقاسم‌ رفیعی‌ مهرآبادی‌، آتشکده‌ اردستان‌ ، بخش‌2، تهران‌ 1342ش‌؛ همو، آثار ملی‌ اصفهان‌ ، تهران‌ 1352ش‌؛ زین‌العابدین‌بن‌ اسکندر شیروانی‌، بستان‌السیاحه‌، یا، سیاحت‌نامه، چاپ‌ سنگی‌ تهران‌ 1315، چاپ‌ افست‌ [ بی‌تا. ]؛ فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیهای‌ کشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ، ج‌71: اصفهان‌ ، تهران‌: اداره‌ جغرافیائی‌ ارتش‌، 1367ش‌؛ محمدبن‌ ابوالقاسم‌ کلانتر، روزنامه‌ میرزا محمد کلانتر فارس‌ شامل‌ وقایع‌ قسمتهای‌ جنوبی‌ ایران‌ از سال‌ 1142 تا 1199 هجری‌ قمری‌ ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌، تهران‌ 1362ش‌؛ مسعود کیهان‌، جغرافیای‌ مفصل‌ ایران‌ ، تهران‌ 1310ـ1311ش‌؛ مفضل‌بن‌ سعد مافروخی‌، کتاب‌ محاسن‌ اصفهان‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ حسینی‌ طهرانی‌، تهران‌ 1312ش‌؛ محمد محمودیان‌ و علی‌ چیت‌ساز، برجهای‌ کبوتر اصفهان‌ ، اصفهان‌ 1379ش‌؛ مرکز آمار ایران‌، سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ 1375: شناسنامه‌ آبادیهای‌ کشور، استان‌ اصفهان‌، شهرستان‌ اصفهان‌، تهران‌ 1376ش‌ الف‌ ؛ همو، سرشماری‌ عموی‌ نفوس‌ و مسکن‌ 1375: نتایج‌ تفصیلی‌ کل‌ کشور ، تهران‌ 1376ش‌ ب‌ ؛ مقدسی‌؛ نقشه‌ تقسیمات‌ کشوری‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ، مقیاس‌ 000 ، 500 ، 1:2 ، تهران‌: سازمان‌ نقشه‌برداری‌ کشور، 1379ش‌؛ نقشه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌: براساس‌ تقسیمات‌ کشوری‌ ، مقیاس‌ 000 ، 600 ، 1:1، تهران‌: گیتاشناسی‌، 1383ش‌؛ چارلز جیمز ویلز، ایران‌ در یک‌ قرن‌ پیش‌: سفرنامه‌ دکتر ویلز ، ترجمه‌ غلامحسین‌ قراگوزلو، [تهران‌ ] 1368ش‌؛ رضاقلی‌بن‌ محمدهادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضة‌الصفای‌ ناصری‌ ، در میرخواند، تاریخ‌ روضة‌الصفا ، ج‌8ـ10، تهران‌ 1339ش‌؛ لطف‌اللّه‌ هنرفر، اصفهان‌ ، تهران‌ 1346ش‌؛ همو، گنجینه‌ آثار تاریخی‌ اصفهان‌، اصفهان‌ 1344ش‌؛ یاقوت‌ حموی‌؛ یعقوبی‌، البلدان‌ .
نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده