جعفری محمدتقی

معرف

متفکر و عالم‌ دینی‌ معاصر

متن

جعفری ، محمدتقی ، متفکر و عالم دینی معاصر. او در مرداد ۱۳۰۴ در تبریز زاده شد. تحصیلات را در دبستان اعتماد آغاز کرد و در ایام تحصیل دانش آموز برجسته ای بود، اما به سبب مشکلات مالی خانواده ناگزیر شد مدرسه را رها کند و به کار بپردازد. مدتی تمام روز را کار می کرد، اما بعد نیمی از روز را به کار و نیم دیگر را به تحصیل علوم حوزوی در مدرسه طالبیه پرداخت و مقدمات و ادبیات عرب را نزد استادان آن مدرسه آموخت (جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۱۱ـ۱۶؛ چراغ فروزان ، ص یازده ـ دوازده ؛ نصری ، ص ۳). وی در حدود ۱۳۱۹ ش ، برای ادامه تحصیلات عازم تهران شد و به مدرسه مروی رفت . در تهران دو سال نزد شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول آموخت و بخش حکمت منظومه ملاهادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را نزد میرزا مهدی آشتیانی فرا گرفت (جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۱۷؛ نصری ، همانجا). در حدود ۱۳۲۳ ش به قم رفت و در آنجا در حلقه درس استادان حوزه ، از جمله امام خمینی و سیدمحمد حجت کوه کمری ، شرکت نمود و در سلک اهل علم در آمد. اقامت وی در قم بیش از یک سال طول نکشید و او به سبب بیماری مادرش ، که به فوت او انجامید، به تبریز بازگشت (جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۱۹؛ نصری ، ص ۴).جعفری در ۱۳۲۵ ش ، به توصیه آیت اللّه میرزا فتاح شهیدی و کمکهای مالی او، برای ادامه تحصیل به نجف رفت و حدود یازده سال در آنجا ماند. مدت کوتاهی در مدرسه بادکوبه ایها و سپس در مدرسه صدر اقامت داشت . در حوزه نجف ، در دروس خارج فقه و اصول شرکت کرد و مباحثی از فقه را نزد شیخ محمدکاظم شیرازی ، حدود دو دوره اصول فقه و نیز ابوابی از فقه (مانند مکاسب محرمه ) را نزد سیدابوالقاسم خویی و کتاب صید و ذباحه را نزد سید محمود شاهرودی خواند. همچنین حدود یک سال و نیم در مجالس درس آیت اللّه حکیم و هفت سال در دوره درسهای سیدعبدالهادی شیرازی شرکت کرد. قاعده فَراغ و تجاوز را نیز نزد آیت اللّه سیدجمال الدین گلپایگانی آموخت . همچنین در درسهای فقه و اصول آیت اللّه میلانی شرکت کرد و نزد شیخ صدرا قفقازی و شیخ مرتضی طالقانی فلسفه و عرفان و اخلاق خواند (جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۲۰ـ ۲۱؛ نصری ، ص ۴ـ ۵). پس از تحصیل نزد این استادان ، جعفری به تدریس فقه و اصول ، خصوصاً کتابهای مکاسب و کفایه ، پرداخت . در همین ایام نیز دست به قلم برد و قسمتی از تقریرات درس اصول آیت اللّه خویی را با عنوان امربین الامرین فی الجبروالتفویض (نجف ۱۳۷۱) و نیز رساله فقهی الرضاع (نجف ۱۳۷۱) را بر مبنای درسهای آیت اللّه سید عبدالهادی شیرازی تحریر کرد. همچنین جلد اول از مجموعه سه جلدی ارتباط انسان و جهان را در همین ایام ، و دو جلد بعدی را در مشهد تألیف کرد. او در ایام اقامتش در نجف ــ که کم و بیش با مضایق مالی توأم بود به تدریس فلسفه نیز پرداخت . شهید آیت اللّه محمدباقر صدر یکی از شاگردان جعفری در این دوره بود (نصری ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۲۰ـ۲۹).جعفری ، به توصیه استادانش ، به ایران بازگشت و نخست به قم و سپس به مشهد رفت . در مشهد از آیت اللّه میلانی گواهی اجتهاد گرفت ( چراغ فروزان ، ص شانزده )، سپس مشهد را ترک کرد و تهران را برای اقامت دائم برگزید. وی عمر خود را صرف تحقیق و سخنرانی و تدریس و تألیف کرد. او علاوه بر علوم حوزوی ، همواره می کوشید از علوم و معارف غربی و جدید نیز مطّلع باشد و بر همین اساس ، مناسباتش با اهل علم محدود به علمای دین نبود، بلکه با دانشمندانی مانند محمود حسابی و فضل اللّه رضا نیز جلسات منظم داشت ( رجوع کنید به جعفری ، ۱۳۸۰ ش ، ص ۳۲ـ ۳۸؛ نصری ، ص ۷ـ ۸).جعفری از حدود ۱۳۴۳ ش مخاطبان دانشگاهی پیدا کرد و با سخنرانی در دانشگاهها یا برگزاری جلسات درس در منزل برای دانشجویان ، با آنها ارتباط برقرار کرد. علاوه بر دانشجویان ، عامه مردم نیز به وی علاقه مند بودند و او گاه در مساجد و جلسات دینی نیز سخنرانی می کرد. مدتی نیز عضو هیئت مدیره حسینیه ارشاد بود و در آنجا هم سخنرانی می کرد، اما از این مسئولیت کناره گرفت ( رجوع کنید به گواهی ،ص ۴۴۰؛ چراغ فروزان ، ص ۵۳ ۵۷). از دهه ۱۳۵۰ ش ، مخاطبان جعفری به تدریج افزایش یافت و منزل او محل رفت و آمد گروههای گوناگون ، به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان ، شد ( رجوع کنید به چراغ فروزان ، ص ۷۰ـ ۷۱، ۱۴۷ـ۱۵۶). همین اقبال ، حساسیت بیشتر ساواک را ــ که او را از حدود ۱۳۴۲ ش زیر نظر داشت و در ۱۳۴۴ و ۱۳۴۶ ش احضارش کرده بود ( رجوع کنید به همان ، ص ۳۴) برانگیخت ( رجوع کنید به همان ، ص ۲۳، ۷۳، ۱۵۳، ۱۹۴). جعفری با امام خمینی و شرکت فقها در امور سیاسی و اجتماعی همدل و موافق بود ( رجوع کنید به همان ، ص ۲۱۳ـ ۲۱۴)، اما پس از پیروزی انقلاب مسئولیت اجرایی نپذیرفت ، زیرا وظیفه و مسئولیت خود را منحصر به فعالیت علمی و فرهنگی می دانست و در این دوران ، بر حجم فعالیتهای علمی خود افزود. او در ۲۵ آبان ۱۳۷۷، بر اثر بیماری ، درگذشت و در مشهد به خاک سپرده شد.از محمدتقی جعفری آثار فراوانی به جامانده است که از یک سو حاکی از پشتکار و اشتغال دائم علمی او و از سوی دیگر حاکی از وسعت مشرب ، خردگرایی و پرهیز از تقلید، تعلقات دینی عمیق و علاقه او به علوم و معارف بشری به معنای عام کلمه است ، چنانکه او از سویی به فلسفه (بیشتر فلسفه مشائی ) علاقه داشت و از سوی دیگر اهل ذوق و شعر بود ( رجوع کنید به حکیمی ، ص ۹۸)، از سویی به عرفان دلبستگی داشت و از سوی دیگر متوجه علوم نو و حقوق و اجتماعیات و فلسفه جدید بود. رویکرد او مجموعاً رویکردی استدلالی و منطق باور بود و لذا چه در فلسفه اسلامی چه در فلسفه جدید و چه در پرداختن به دیگر علوم و معارف ، می کوشید از مسیربحث استدلالی خارج نشود. همین علاقه به منطق و استدلال مبنای داوری او در باره آثار و آرای اشخاص بود ( رجوع کنید به نصری ، ص ۱۳ـ۱۶، ۶۹؛ غیاثی کرمانی ، ص ۸۹ ۹۰).آثار جعفری حوزه های گوناگونی را در بر می گیرد که برخی از آنها عبارت اند از: اخلاق (وجدان ، تهران ۱۳۴۲ ش ؛ اخلاق و مذهب ، تهران ۱۳۵۴ ش )، فلسفه و کلام ( جبر و اختیار ، تهران ۱۳۳۴ ش ؛ سخنی کوتاه در علم امام ، تهران ۱۳۵۱ ش )، فقه ( رسائل فقهی ، تهران ۱۳۷۷ ش ، که تکمیل شده منابع فقه ، تهران ۱۳۴۹ ش است )، انسان شناسی ( آفرینش و انسان ، تهران ۱۳۵۱ ش ؛ انسان در افق قرآن از نظر فردی و اجتماعی ، اصفهان ۱۳۴۹ ش ؛ ارتباط انسان و جهان و انعکاس تحول مادّه فلسفی و جرم فیزیکی در ادراک بشر از قدیمترین ازمنه فلسفه تا قرن حاضر ، تهران ۱۳۳۷ ش )، فلسفه علم ( تحقیقی در فلسفه علم ، تهران ۱۳۷۲ ش )، فلسفه دین ( فلسفه دین ، تهران ۱۳۷۵ ش ، ۲ ج )، فلسفه هنر ( فلسفه زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام ، تهران ۱۳۶۹ ش )، فلسفه حقوق ( اعلامیه جهانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب ، تهران ۱۳۷۰ ش )، علم و دین ( رابطه علم و حقیقت ، تبریز ۱۳۴۵ ش ؛ علم از دیدگاه اسلام ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛ تعاون الدین و العلم ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛ علم در خدمت انسان ، تهران ۱۳۴۴ ش ؛ علم و دین در حیات معقول ، تهران ۱۳۶۹ ش )، قرآن پژوهی ( حرکت و تحول از دیدگاه قرآن ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛ شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛ انسان در افق قرآن ، اصفهان ۱۳۴۹ ش )، عرفان ( عرفان اسلامی ، تهران ۱۳۷۳ ش )، ادبیات ( حکمت ، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجوی ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛ تحلیل شخصیت خیام ، تهران ۱۳۶۸ ش )، و نقد و بررسی و تحشیه آثار متفکران غربی ( توضیح و بررسی مصاحبه ی برتراند راسل ـ وایت ، تهران ۱۳۴۲ ش ؛ بررسی و نقد افکار راسل ، تهران ۱۳۶۴ ش ؛ بررسی و نقد نظریات هیوم در چهار مسأله فلسفی ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛ حاشیه بر برگزیده افکار راسل ، تهران ۱۳۵۰ ش ؛ حاشیه بر سرگذشت اندیشه ها ، اثر آلفرد نورث وایتهد ، تهران ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش ؛ حاشیه بر ادیان زنده جهان ، اثر رابرت ا. هیوم ، تهران ۱۳۶۹ ش ).وی همچنین در باره ائمه علیهم السلام نیز به تحقیق و تألیف پرداخته است ( رجوع کنید به نیایش حسین در عرفات ، تهران ۱۳۴۷ ش ؛ و امام حسین : شهید فرهنگ پیشرو انسانیت ، تهران ۱۳۸۰ ش ). اما عمده ترین آثار جعفری در وهله اول در باره امام علی علیه السلام و نهج البلاغه ( رجوع کنید به ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، تهران ۱۳۵۷ـ ۱۳۷۸ ش ، ۲۷ جلد؛ خدا و جهان و انسان از دیدگاه علی بن ابیطالب ( ع ) و نهج البلاغه، تهران ۱۳۵۹ ش ؛ و علی و مسأله مرگ ، تهران ۱۳۵۲ ش ) و در مرتبه بعد در باره مولوی است ( رجوع کنید به تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۵۷ ش ، ۱۵ ج ؛ از دریا به دریا ( کشف الابیات مثنوی)، تهران ۱۳۶۴ ش ، ۴۱ ج ؛ عقل وعاقل و معقول ،تهران ۱۳۵۹ش ؛ و عوامل جذابیت در سخنان جلال الدین محمد مولوی ، تبریز ۱۳۷۶ ش ). گفتنی است که شرح و تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی و هم ترجمه و تفسیر نهج البلاغه در میان آثار جعفری ، بیش از دیگر تألیفات او اهمیت دارد. رویکرد اثر اول ، که جعفری آن را در طول شش سال تلاش بی وقفه (۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش ) به سامان رساند، تبیین اصول جهان بینی جلال الدین مولوی در مثنوی است . جعفری با اعتقاد و تصریح به اینکه مثنوی یکی از درخشان ترین تجلی گاههای فرهنگ اسلامی است ، این ویژگی را در شرح خود باز نموده و درعین حال ، از نقد اظهارات و آرای مولوی غفلت نورزیده است (نصری ، ص ۷۷ـ۷۹). اما اثر دوم ، که جعفری پس از شرح مثنوی بدان پرداخت ، قرار بود در مجموعه ای ۳۵ جلدی تدوین یابد ( شریعه ی خرد ، دیباچه رشاد، ص ح ) ولی فقط تا مجلد ۲۷ (تا خطبه ۱۸۵) منتشر شد (۱۳۷۸ ش ). وی در مقدمه یک جلدی کتاب ، پس از بحثی تفصیلی در باره رسالت انسانی و ویژگیهای آن ، به این موضوع پرداخته که امام علی علیه السلام نماینده کامل رسالتهای کلی انسانی است و سخنان او «به جهت وابستگی تمام به قرآن ... عالی ترین مفسر قرآن و روشنگر واقعیات انسان و جهان است » (۱۳۵۷، ج ۱، ص ۳۰۴). در واقع ، جعفری از این منظر که نهج البلاغه معرّف جنبه های گوناگون رسالت انسانی است ، به تفسیر این کتاب پرداخته است .مجموعه ای از مصاحبه ها ( تکاپوی اندیشه ها ، تهران ۱۳۷۳ش ، ۲ ج ) و مقاله ها و سخنرانیها ( پیام خرد ، تهران ۱۳۷۷ ش ) نیز از جعفری به چاپ رسیده است . علاوه بر بُعد علمی ، حسن سلوک و مکارم اخلاقی وی نیز سبب شده است که آثاری در باره شخصیت او منتشر شود (برای نمونه رجوع کنید به غیاثی کرمانی ، ۱۳۸۰ ش ).

منابع : محمدتقی جعفری ، آفاق مرزبانی : گفت و گوهایی با علامه محمدتقی جعفری، [ گفتگو از ] عبداللّه نصری ، تهران ۱۳۸۰ ش ؛ همو، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، تهران ۱۳۵۷ـ ۱۳۷۸ ش ؛ چراغ فروزان : استاد علامه آیت اللّه محمدتقی جعفری تبریزی ، تهران : وزارت اطلاعات ، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، ۱۳۷۷ ش ؛ محمدرضا حکیمی ، «سیمای جامعیت »، در شریعه ی خرد: یادنگار کنگره ی نکوداشت منزلت علمی استاد علامه محمدتقی جعفری ، زیرنظر علی اکبر رشاد، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، ۱۳۷۶ ش ؛ محمدرضا غیاثی کرمانی ، ابن سینای زمان : علامه جعفری ، زندگی نامه و خاطرات ، قم ۱۳۸۰ ش ؛ عبدالرحیم گواهی ، «جهانی که بنشسته در گوشه یی »، در شریعه ی خرد، همان ؛ عبداللّه نصری ، تکاپوگر اندیشه ها: زندگی ، آثار و اندیشه های استاد محمدتقی جعفری، تهران ۱۳۷۶ ش .

نظر شما
مولفان
گروه
کلام و فرق ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده