جزیرة العرب (یا شبه جزیره عربستان )

معرف

پهناورترین‌ شبه‌جزیره ‌ جهان‌، واقع‌ در جنوب‌غربی‌ آسیا
متن
جزیرة ‌العرب‌ (یا شبه‌ جزیره ‌ عربستان‌)، پهناورترین‌ شبه‌جزیره ‌ جهان‌، واقع‌ در جنوب‌غربی‌ آسیا.جزیرة ‌العرب‌ میان‌ آبهای‌ خلیج‌فارس‌، دریاهای‌ عمان‌ و عرب‌ در مشرق‌، اقیانوس‌ هند و خلیج‌ عدن‌ در جنوب‌ و دریای‌ سرخ‌ در مغرب‌ قرار دارد و به‌سبب‌ جریان‌ رودها، از جمله‌ فرات‌، در قسمت‌ شمالی‌ آن‌ ــ که‌ شبه‌جزیره‌ را تقریباً به‌صورت‌ جزیره‌ در آورده‌ است‌ اکثر جغرافیانویسان‌ و مورخان‌ قدیم‌ و جدید آنجا را جزیره ‌العرب‌ نامیده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ابن‌حائک‌، 1403؛ حمزه‌، 1388؛ وهبه‌، 1375؛ کحّاله‌، 1384). در باره ‌ حد شمالی‌ آن‌ اختلاف‌ هست‌. به‌نظر ابن‌حائک‌ و یاقوت‌، این‌ سرزمین‌ از شمال‌ هم‌ با آب‌ محصور است‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ آنجا را جزیره‌ نامیده‌اند. آنها فرات‌ را مرز شمالی‌ جزیره ‌العرب‌ ذکر کرده‌ و نوشته‌اند فرات‌ از سرزمین‌ روم‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و در منطقه ‌ قِنَّسرین‌ * جریان‌ می‌یابد و به‌ جزیره‌ * و سواد عراق‌ می‌رسد و سپس‌ در ناحیه ‌ بصره‌ و اُبُلَّه‌ به‌ دریا می‌پیوندد و تا آبادان‌ ادامه‌ می‌یابد و بدین‌ترتیب‌ مرز شمالی‌ جزیرة‌ العرب‌ را تشکیل‌ می‌دهد (ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 84؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ مادّه‌). در گزارشهای‌ دیگر، شمال‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ صورت‌ خطی‌ فرضی‌ ذکر شده‌ که‌ از شهر غَزّه‌ در فلسطین‌ آغاز می‌شود و پس‌ از عبور از دمشق‌ و فرات‌، به‌ خلیج‌ فارس‌ منتهی‌ می‌گردد ( رجوع کنید به اصمعی‌، مقدمه ‌ آل‌یاسین‌، ص‌ ک‌) یا به‌ صورت‌ خطی‌ فرضی‌ در شمال‌ سوریه‌ و عراق‌ است‌ که‌ با امتداد آن‌، هلال‌ خصیب‌ * جزو جزیرة ‌العرب‌ می‌شود ( رجوع کنید به قدوره‌، ص‌ 11). کحّاله‌ نیز حدشمالی‌ جزیرة ‌العرب‌ را شهر رَقّه‌ در سوریه‌ دانسته‌ است‌ (ص‌ 6، نیز رجوع کنید به ص‌ 5، پانویس‌ 1). همچنین‌، مرز شمالی‌ جزیره ‌العرب‌ را ــ که‌ بخش‌ اصلی‌ شبه‌جزیره‌ را شامل‌ می‌شود می‌توان‌ خط‌ فرضی‌ دیگری‌ دانست‌ که‌ از خلیج‌ عَقَبه‌ تا مصبّ اروندرود در خلیج‌ فارس‌ امتداد دارد (جوادعلی‌، ج‌ 1، ص‌ 143؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر در باره ‌ حدود جزیرة ‌العرب‌ رجوع کنید به کحّاله‌، ص‌ 5 7؛ حمزه‌، ص‌ 11ـ13). در این‌ قسمت‌ بخشهایی‌ از کشورهای‌ اردن‌ و عراق‌ قرار می‌گیرد. همچنین‌ گاهی‌ شبه‌جزیره ‌ سینا نیز جزو جزیرة ‌العرب‌ و در قسمت‌ شمالی‌ آن‌ ذکر می‌شود (جوادعلی‌، ج‌ 1، ص‌ 144).جزیرة ‌العرب‌ مشتمل‌ است‌ بر این‌ کشورها: عربستان‌ سعودی‌ با 000 ، 600 ، 21 تن‌ جمعیت‌، یمن‌ با 000 ، 100 ، 18 تن‌ جمعیت‌ در جنوب‌، عمان‌ با 000 ، 500 ، 2 تن‌ جمعیت‌ در مشرق‌، امارات‌ متحده ‌ عربی‌ با 000 ، 400 ، 2 تن‌ جمعیت‌ در مشرق‌، کویت‌ با 000 ، 000 ، 2 تن‌ جمعیت‌ در شمال‌ و قطر با 000 ، 599تن‌ جمعیت‌ (همه‌ بر اساس‌ آمار 1379 ش‌/ 2000) در ساحل‌ جنوبی‌ خلیج‌فارس‌ ( گیتاشناسی‌ نوین‌ کشورها ، ص‌ 119، 299، 301، 328، 359، 473). تعیین‌ مساحت‌ دقیق‌ جزیره ‌العرب‌، با توجه‌ به‌تفاوتهای‌ مرز شمالی‌آن‌، اندکی‌مشکل‌است‌، با این‌حال‌ مساحت‌ 000 ، 590 ، 2 کیلومترمربع‌ برای‌ این‌ سرزمین‌، که‌ حدود45 آن‌ را کشور عربستان‌ سعودی‌ دربرگرفته‌، پذیرفتنی‌است‌ ( رجوع کنید به ) فرهنگ‌ جدید جغرافیایی‌ وبستر ( ، ذیل‌ "Arabian Peninsula" ).کشور بحرین‌ از نظر طبیعی‌ جزو جزیره ‌العرب‌ نیست‌؛ با این‌حال‌، در منابع‌ گاهی‌ بخشی‌ از آن‌ معرفی‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، همانجا؛ قدوره‌، ص‌ 13) که‌ با بحرین‌ کنونی‌ متفاوت‌ است‌ ( رجوع کنید به بحرین‌ *؛ نیز رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌). طول‌ (شمالی‌ ـ جنوبی‌) جزیرة ‌العرب‌ بیش‌ از 500 ، 2 کیلومتر و عرض‌ آن‌ بیش‌ از 000 ، 2 کیلومتر و اکثر این‌ سرزمین‌ غیرمسکون‌ است‌ (صبری‌پاشا، ص‌ 128؛ قس‌ نافع‌، ص‌ 14، که‌ طول‌ آن‌ را 000 ، 1 و عرض‌ آن‌ را 500 ، 1 کیلومتر ذکر کرده‌ است‌).از لحاظ‌ طبیعی‌ جزیرة ‌العرب‌ مناطق‌ مهمی‌ دارد که‌ از آن‌ جمله‌ است‌: نَفود * در شمال‌، اَحساء * در مشرق‌، حجاز * ، تهامه‌ * و عَسیر * در مغرب‌، دَهْناء * ، نجد * و رُبْع‌الخالی‌ * در مرکز و حَضْرَموت‌ * و ظُفار * در جنوب‌. بیشتر این‌ سرزمین‌ نسبتاً هموار است‌ و ناهمواریها عمدتاً در مغرب‌ و جنوب‌، تقریباً موازی‌ با ساحل‌ دریای‌ سرخ‌ و خلیج‌ عدن‌، امتداد یافته‌ است‌. در دامنه ‌ این‌ ناهمواریها و نیز در سواحل‌ غربی‌، مهم‌ترین‌ و بیشترین‌ شهرها و آبادیها استقرار یافته‌اند. به‌جز مغرب‌ و جنوب‌ و بخشی‌ از مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ که‌ کوهستانی‌ است‌، بقیه ‌ جزیرة ‌العرب‌ را دشتهای‌ کم‌ارتفاع‌ تشکیل‌ می‌دهد و از این‌ لحاظ‌، جزیرة ‌العرب‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ قسمت‌ تقسیم‌ کرد: مشرق‌، از سواحل‌ تا ارتفاع‌ دویست‌ متری‌؛ میانی‌، از ارتفاع‌ دویست‌ تا هزار متری‌؛ و ناهمواریهایی‌ با بیش‌ از هزار متر ارتفاع‌.نَبی‌شعیب‌، به‌ ارتفاع‌ 760 ، 3 متر در مغرب‌ صنعا، بلندترین‌ قله ‌ جزیرة ‌العرب‌ است‌. همچنین‌ کوههایی‌ با بیش‌ از سه‌ هزار متر ارتفاع‌ در جنوب‌غربی‌، جبل‌الاخضر به‌ ارتفاع‌ 018 ، 3 متر در مشرق‌، و کوههایی‌ در مغرب‌ جزیرة ‌العرب‌، مانند سوده‌ (ارتفاع‌ 015 ، 3 متر) و فرواع‌ (ارتفاع‌ 004 ، 3 متر)، از مرتفع‌ترین‌ نقاط‌ هستند. در جزیره ‌العرب‌، ارتفاعات‌ متعدد دیگری‌ امتداد دارد که‌ در کشور عربستان‌، از مغرب‌ به‌ مشرق‌، عبارت‌اند از: ارتفاعات‌ واقع‌ در منطقه ‌ تهامه‌ که‌ به‌سوی‌ مشرق‌ تا کوههای‌ سَرَوات‌ * ــ که‌ از بلاد شام‌ تا یمن‌ ادامه‌ دارد امتداد می‌یابد و به‌ کوههای‌ سَفْحیه‌ معروف‌ است‌. مهم‌ترین‌ کوههای‌ این‌ بخش‌، عَریف‌ (بلندترین‌ قله‌ 632 ، 2 متر)، ثمران‌ (بلندترین‌ قله‌ 621 ، 2 متر)، و شدید (بلندترین‌ قله‌: 419 ، 2 متر) هستند ( موسوعة ‌ اسماء الاماکن‌ ، ج‌ 1، ص‌ 56).علاوه‌ بر سوده‌ و فرواع‌، برخی‌ از کوههای‌ مهم‌ منطقه ‌ حجاز ــ که‌ به‌ سمت‌ جنوب‌ ارتفاع‌ آنها افزایش‌ می‌یابد عبارت‌اند از: مجاز (بلندترین‌ قله‌ 902 ، 2 متر)، صهلاء (بلندترین‌ قله‌ 837 ، 2 متر)، و منعا (بلندترین‌ قله‌ 712 ، 2 متر؛ همان‌، ج‌ 1، ص‌ 56 57؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر در باره ‌ ناهمواریها رجوع کنید به برّو، ص‌ 19ـ 28).جزیرة ‌العرب‌ رود دائمی‌ ندارد (قدوره‌، ص‌ 12؛ حتّی‌ ، ص‌ 18)، ولی‌ صدها رود موسمی‌ در آن‌ هست‌ که‌ وادی‌ یا شعب‌ نامیده‌ می‌شوند. در جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ تعداد وادیها بسیار است‌، ولی‌ طول‌ چندانی‌ ندارند. در عربستان‌ سعودی‌ تعداد وادیهای‌ جنوبی‌ از بخش‌ شرقی‌ آن‌ کمتر است‌، به‌طوری‌ که‌ در ربع‌الخالی‌ هیچ‌ گونه‌ وادی‌ مشاهده‌ نمی‌شود ( موسوعة‌ اسماءالاماکن‌ ، ج‌ 1، ص‌ 79).وادیهای‌ جزیرة ‌العرب‌، باتوجه‌ به‌ منطقه ‌ جریان‌ خود، ویژگیهایی‌ دارند؛ مثلاً، در حجاز، وادیهاهایی‌ که‌ به‌ سمت‌ مغرب‌ جریان‌ دارند، دارای‌ شیب‌ تند و بستر تنگ‌ و عمیق‌ هستند، ولی‌ وادیهایی‌ که‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ جریان‌ دارند، طولانی‌ و دارای‌ شیب‌ ملایم‌اند. وادیهای‌ نجد بستر گسترده‌ دارند، ولی‌ وادیهای‌ شمالی‌ آن‌ دارای‌ بستر کوتاه‌ با شیب‌ کم‌ هستند (همانجا).برخی‌ از مهم‌ترین‌ وادیهای‌ جزیرة ‌العرب‌ عبارت‌اند از: رُمّه‌ * در مرکز جزیرة ‌العرب‌ (در جنوب‌ منطقه ‌ حائل‌)، باطن‌ * در شمال‌، سَهباء * در مرکز به‌ طول‌ حدود 380 کیلومتر (در منطقه ‌ ریاض‌)، حَمْض‌ * در شمال‌غربی‌، دَواسِر * در مناطق‌ عسیر و ریاض‌ که‌ به‌ منطقه ‌ ماسه‌ای‌ اطراف‌ ربع‌الخالی‌ منتهی‌ می‌شود، بیشه‌ به‌ طول‌ حدود 460 کیلومتر در جنوب‌غربی‌ عربستان‌ سعودی‌، تَثْلیث‌ به‌ طول‌ حدود 350 کیلومتر در منطقه ‌ عسیر، و تُرَبَه‌ به‌ طول‌ حدود 330 کیلومتر در منطقه ‌ باحَه‌ ـ مکه‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 79ـ84). همچنین‌ وادیهای‌ اَنْدَم‌ و هَلْفُو در مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ (در عمان‌)، شیهان‌ (در ظُفار)، و مَسیله‌ و خَضِره‌ (در حضرموت‌) در جنوب‌ آن‌ شایان‌ ذکرند ( رجوع کنید به ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 131ـ141). در این‌ وادیها، از قدیم‌ سدهایی‌ احداث‌ شده‌ است‌ (مانند سد مأرب‌ * در یمن‌، سَمَلَّقی‌ نزدیک‌ شهر طائف‌، و حصیر نزدیک‌ خیبر) که‌ آثار برخی‌ از آنها (مثلاً 25 سد در عربستان‌ سعودی‌ رجوع کنید به اطلس‌ المملکة ‌ العربیة ‌ السعودیة‌ ، ص‌ 78) باقی‌ است‌. در سده‌های‌ اخیر نیز سدهای‌ کوچکی‌ برای‌ تأمین‌ آب‌ آشامیدنی‌ یا آبیاری‌ زمینها در جزیره ‌العرب‌ احداث‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به همانجا).واحه‌ها، که‌ زمینهای‌ قابل‌ کشاورزی‌ و سکونت‌اند، حَرَّه‌ها یا اراضی‌ سنگلاخی‌ (با سنگهای‌ ریز و سیاه‌) و سَبخَه‌ها (شوره‌زارها) از مهم‌ترین‌ عوارض‌ طبیعی‌ جزیرة ‌العرب‌اند. این‌ عوارض‌ از قدیم‌ در نحوه ‌ پراکندگی‌ جمعیت‌ تأثیر فراوان‌ داشته‌ است‌، به‌طوری‌که‌ به‌جز سواحل‌، اغلب‌ سکونتگاههای‌ داخلی‌ جزیرة ‌العرب‌ در واحه‌ها شکل‌ یافته‌ و حرّه‌ها و سبخه‌ها معمولاً خالی‌ از سکنه‌اند. در منابع‌ قدیم‌ و معاصر، به‌ برخی‌ از این‌ عوارض‌ اشاره‌ شده‌ که‌ از مهم‌ترین‌ آنهاست‌: واحه‌های‌ جوف‌ * ، تَیماء * ، سَکاکه‌، خیبر، تُربَه‌، مدینه‌، ینْبُع‌ و واحه‌هایی‌ که‌ در نجد واقع‌اند؛ حرّه‌های‌ عُوَیرِض‌، خیبر، بنی‌سلیم‌ (معروف‌ به‌ حرّه ‌ مدینه‌) و خَشَب‌؛ و سبخه‌های‌ مدینه‌، جُبیل‌، احساء، قریات‌المَلْح‌ و سبخه‌ای‌ که‌ میان‌ شهرهای‌ جدّه‌ و رابِـغ‌ واقع‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 236ـ237؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 2، ص‌ 247ـ254؛ کحّاله‌، ص‌ 75ـ79؛ حمزه‌، ص‌ 54- 56، 58 - 59). در موسوعة ‌ اسماءالاماکن‌ فی‌المملکة العربیة ‌ السعودیة (ج‌ 2، ص‌ 475ـ486، ج‌ 3، ص‌ 105ـ115)، نام‌ 323 حرّه‌ و 287 سبخه ‌ بزرگ‌ و کوچک‌ این‌ کشور آمده‌ است‌.آب‌ و هوای‌ جزیرة ‌العرب‌ خشک‌ و صحرایی‌ (با تبخیر زیاد) است‌ و به‌جز قسمت‌ کوهستانی‌ مشرق‌ و جنوب‌غربی‌ (به‌ویژه‌ مغرب‌ یمن‌)، که‌ بارش‌ سالانه ‌ آنجا گاهی‌ به‌ بیش‌ از چهارصد میلیمتر می‌رسد، در بقیه‌ قسمتهای‌ جزیرة ‌العرب‌، میانگین‌ بارش‌ سالانه‌ عمدتاً کمتر از یکصد میلیمتر است‌ (برای‌ مثال‌ رجوع کنید به اطلس‌ المملکة‌ العربیة‌ السعودیة، ص‌ 48). عواملی‌ مانند موقعیت‌ جغرافیایی‌، ناهمواریها، دوری‌ از دریا یا نزدیکی‌ به‌ آن‌ و بادها، در اختلاف‌ آب‌ و هوای‌ مناطق‌ مختلف‌ آن‌ در طول‌ سال‌ تأثیر گذاشته‌ است‌.جزیرة ‌العرب‌ را به‌طور کلی‌ می‌توان‌ به‌ سه‌ بخش‌ آب‌ و هوایی‌ تقسیم‌ کرد:1) فلات‌ داخلی‌، که‌ شامل‌ آن‌ قسمت‌ از مناطق‌ داخلی‌ جزیرة ‌العرب‌ است‌ که‌ میان‌ ارتفاعات‌ غربی‌ در مغرب‌ و سواحل‌ شرقی‌ در مشرق‌ واقع‌ شده‌ است‌. از خصوصیات‌ آب‌ و هوایی‌ این‌ بخش‌، تابستانهای‌ گرم‌ و خشک‌ و زمستانهای‌ سرد و مرطوب‌ است‌. میانگین‌ دمای‌ سالانه‌ در قسمت‌ شمالی‌، بر اساس‌ اطلاعات‌ ایستگاه‌ هواشناسی‌ شهر حائل‌ ْ22، میزان‌ بارش‌ 121 میلیمتر و رطوبت‌ نسبی‌ 30% است‌. در قسمت‌ مرکزی‌، در ایستگاه‌ ریاض‌ میانگین‌ دمای‌ سالانه‌ ْ6ر24، میزان‌ بارش‌ 80 میلیمتر و رطوبت‌ نسبی‌ 35% و در قسمت‌ جنوبی‌ در ایستگاه‌ سُلَیل‌ میانگین‌ دمای‌ سالانه‌ ْ2ر26، میزان‌ بارش‌ 36 میلیمتر و رطوبت‌ نسبی‌ 27% ذکر شده‌ است‌ (احیدب‌، ص‌531).2) سواحل‌. آب‌ و هوای‌ این‌ بخش‌ با اقلیم‌ داخل‌ کشور تفاوت‌ دارد، ولی‌ وجود پستیها و بلندیها و تأثیر موقعیت‌ جغرافیایی‌ موجب‌ شده‌ که‌ آب‌ و هوای‌ سواحل‌ غربی‌ با سواحل‌ شرقی‌، و حتی‌ آب‌ و هوای‌ نیمه ‌ شمالی‌ و جنوبی‌ سواحل‌ غربی‌ مختلف‌ باشد که‌ علت‌ آن‌ دوری‌ سواحل‌ از خط‌ استوا یا نزدیکی‌ آنها به‌ خط‌ استواست‌. میانگین‌ دمای‌ سالانه‌ در سواحل‌ شرقی‌ ْ25 و در شمال‌ سواحل‌ غربی‌ ْ22 است‌ و در جنوب‌ سواحل‌ غربی‌ به‌ ْ28 می‌رسد. میزان‌ بارش‌ سالانه‌ نیز در سواحل‌ شرقی‌ 80 میلیمتر و در ساحل‌ غربی‌ 50 میلیمتر است‌ (همان‌، ص‌ 532؛ نیز رجوع کنید به واین‌، ص‌ 173ـ174).3) نواحی‌ کوهستانی‌. این‌ اقلیم‌ شامل‌ ارتفاعات‌ مغرب‌ و جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ است‌ که‌ با افزایش‌ ارتفاع‌، از دمای‌ هوای‌ آن‌ کاسته‌ می‌شود. میانگین‌ بارش‌ سالانه‌ در ارتفاعات‌ جنوب‌غربی‌ 250 میلیمتر و در ارتفاعات‌ شمال‌ 50 میلیمتر است‌ (احیدب‌، ص‌ 535 536).دما و تبخیر زیاد و رطوبت‌ و بارش‌ اندک‌ در جزیرة ‌العرب‌ سبب‌ کم‌آبی‌، پوشش‌ گیاهی ضعیف‌ و زراعتِ اندک‌ شده‌ ( رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌) که‌ برای‌ مقابله‌ با آن‌ و تأمین‌ آب‌، به‌ ویژه‌ آب‌ آشامیدنی‌، علاوه‌ بر احداث‌ سدها، در شهرهای‌ ساحلی‌ آب‌ شور دریاها به‌ آب‌ شیرین‌ تبدیل‌ و به‌ قسمتهای‌ داخلی‌ جزیره ‌العرب‌ منتقل‌ گردیده‌ است‌. در عربستان‌ سعودی‌ بیشتر آب‌ آشامیدنی‌ شهرهای‌ ریاض‌، مکه‌ و مدینه‌ با همین‌ روش‌، به‌ترتیب‌ از طریق‌ شهرهای‌ دَمّام‌، جُبیل‌، شُعَیبیه‌ (بندرگاه‌ قدیمی‌ مکه‌) وینْبُع‌، تأمین‌ می‌شود ( رجوع کنید به اطلس‌ المملکة ‌ العربیة ‌ السعودیة، ص‌80).در طول‌ سال‌ بادهایی‌ معروف‌ به‌ سَموم‌، صبا و وَمْدْ در جزیره ‌العرب‌ می‌وزد (حمزه‌، ص‌ 65). این‌ بادها، که‌ در تعدیل‌ دما و افزایش‌ رطوبت‌ مؤثرند، در ماههای‌ گرم‌ عمدتاً از شمال‌، شمال‌غربی‌ و مغرب‌ و در بقیه ‌ سال‌ از جنوب‌ و مشرق‌ می‌وزند ( رجوع کنید به همان‌، ص‌ 51).پوشش‌ گیاهی‌ در جزیرة ‌العرب‌ اندک‌ است‌ و در آن‌، تنها گیاهان‌ مقاوم‌ در برابر خشکی‌ رشد و نمو دارند. خرما، بخور، تاک‌، حنا و بوته‌های‌ صحرایی‌ از مهم‌ترین‌ گونه‌های‌ گیاهی‌ جزیره ‌العرب‌ به‌ شمار می‌آیند. از جمله‌ حیوانات‌ آنجا، علاوه‌ بر شتر که‌ تقریباً در سراسر جزیره ‌العرب‌ بومی‌ شمرده‌ می‌شود، اسب‌ عربی‌، الاغ‌، غزال‌، گرگ‌، شغال‌ و انواع‌ پرندگان‌ است‌ (قدوره‌، ص‌ 12ـ13؛ قلقشندی‌، ج‌ 4، ص‌ 247ـ248، ج‌ 5، ص‌ 16؛ حتّی‌، ص‌ 18ـ20؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر در باره ‌ پوشش‌ گیاهی‌ و جانوران‌ جزیرة ‌العرب‌ رجوع کنید به کحّاله‌، ص‌ 25ـ26؛ برّو، ص‌ 35ـ37؛ در باره ‌ جغرافیای‌ طبیعی‌ جزیرة ‌العرب‌ رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 1، ص‌ 534 539).از لحاظ‌ اقتصادی‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ صادرات‌ نفت‌ و صنایع‌ وابسته‌ به‌ آن‌ متکی‌ است‌. در دهه ‌ 1300 ش‌/1920 در جزیره ‌العرب‌ نفت‌ کشف‌ شد و در پی‌ تحولات‌ جهانی‌ نفت‌، تا اواسط‌ سده چهاردهم‌/ بیستم‌، بیشتر کشورهای‌ جزیره ‌العرب‌ جزو صادرکنندگان‌ نفت‌ شدند (شاتولوس‌، ص‌ 88ـ89؛ نیز رجوع کنید به نفت‌ * ). استخراج‌ نفت‌ موجب‌ فراوانی‌ سرمایه‌، جمعیت‌پذیری‌ و دگرگونی‌ ترکیب‌ و تراکم‌ جمعیت‌ در جزیرة ‌العرب‌ شده‌ است‌، به‌طوری‌ که‌ جزیرة ‌العرب‌ را به‌ سه‌ منطقه ‌ جمعیتی‌ می‌توان‌ تقسیم‌ کرد: منطقه ‌ جمعیتی‌ قدیم‌ روستایی‌ با تراکم‌ جمعیت‌ متوسط‌ و شهرنشینی‌ پایین‌، منطقه ‌ جمعیتی‌ حاشیه ‌ مناطق‌ نفتی‌ که‌ در نیم‌ قرن‌ اخیر دارای‌ جمعیت‌ شده‌اند و تراکم‌ جمعیتی‌ نسبتاً بالایی‌ دارند، منطقه ‌ بیابانی‌ که‌ خود دارای‌ دو نوع‌ جمعیت‌ است‌: سنّتی‌ بسیار پراکنده‌ (کوچ‌رو و یکجا نشین‌ در واحه‌ها) با تراکم‌ بسیار اندک‌ و جمعیت‌ شهری‌ با نرخ‌ رشد سریع‌ که‌ متأثر از مهاجرت‌ و یکجانشین‌ شدن‌ جمعیت‌ سنّتی‌ است‌. شهرهای‌ مهم‌ عربستان‌ جزو دسته ‌ اخیر به‌شمار می‌آیند (فارژ ، ص‌ 223ـ224).به‌جز صنعت‌ نفت‌، صنایع‌ وابسته‌ به‌ دریا و صیادی‌، که‌ تقریباً در سراسر سواحل‌ جزیرة ‌العرب‌ رایج‌ است‌، و نیز صنایع‌ آهنگری‌، نساجی‌ و ساخت‌ ظروف‌ از جمله‌ صنایع‌ آنجاست‌ (رجوع کنید به کحّاله‌، ص‌ 26ـ27). کشاورزی‌ در جزیرة ‌العرب‌ به‌ آب‌ و هوای‌ مناطق‌ وابسته‌ است‌. مثلاً، فقط‌ در بعضی‌ وادیها، یمن‌، عسیر و برخی‌ نواحی‌ ساحلی‌ زراعت‌ منظم‌ صورت‌ می‌گیرد (حتّی‌، ص‌ 18). گندم‌، جو و در بعضی‌ قسمتها برنج‌ و قهوه‌ از مهم‌ترین‌ محصولات‌ جزیرة ‌العرب‌ است‌ (قدوره‌، ص‌ 13). در تولید محصولات‌ باغی‌ نیز جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ (به‌ویژه‌ یمن‌) و حجاز از بقیه‌ مهم‌ترند. انواع‌ خرما، گردو، هلو، انگور، موز و بادام‌ از جمله‌ فرآورده‌های‌ آنهاست‌ که‌ در منابع‌ قدیم‌ نیز به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به خوری‌، ص‌ 15ـ24).ریاض‌، مکه‌، مدینه‌، جدّه‌، طائف‌، ظهران‌، صنعا، عدن‌، مسقط‌،، دبی‌، ابوظبی‌، کویت‌ و دوحه‌ مهم‌ترین‌ شهرهای‌ کنونی‌ جزیرة ‌العرب‌اند. راههایی‌ که‌ این‌ شهرها را به‌هم‌ مرتبط‌ می‌کنند، مهم‌ترین‌ جاده‌های‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌شمار می‌روند. این‌ راهها عبارت‌اند از: جاده‌های‌ ریاض‌ ـ کویت‌، ریاض‌ ـ دوحه‌ که‌ از شهر سَلْوی‌' می‌گذرد؛ ریاض‌ ـ مکه‌، ریاض‌ ـ مدینه‌، مکه‌ ـ مدینه‌، مسقط‌ ـ عدن‌ که‌ از سراسر جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ می‌گذرد؛ و عدن‌ مکه‌ که‌ هم‌ از ساحل‌ غربی‌ و هم‌ از نواحی‌ کوهستانی‌ می‌گذرد. برخی‌ از این‌ راهها منطبق‌ بر راههای‌ قدیمی‌ و کاروانرو دوره ‌ جاهلیت‌ و پس‌ از اسلام‌ است‌ که‌ در منابع‌ قدیم‌ به‌ آنها اشاره‌ شده‌ است‌. راههای‌ مَعْدِن‌ نَقرَه‌ ـ مکه‌؛ بغداد ـ مکه‌ که‌ بیش‌ از 275 فرسخ‌ بود و از بیابان‌ عبور می‌کرد؛ مکه‌ ـ مدینه‌ که‌ بیشتر مورد استفاده ‌ کاروانها و تجار شمال‌ و جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ بود؛ راههای‌ یمن‌ ـ مکه‌، بصره‌ ـ مکه‌؛ یمامه‌ ـ مکه‌، عمان‌ ـ مکه‌ که‌ از سواحل‌ عبور می‌کرد؛ دمشق‌ ـ مکه‌ و بصره‌ ـ یمامه‌ معروف‌ترین‌ مسیرهای‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌شمار می‌رفتند و برای‌ دسترسی‌ مردم‌ به‌ مکه‌، که‌ مرکز دینی‌ و تجاری‌ جزیرة ‌العرب‌ بود، اهمیت‌ فراوان‌ داشتند (رجوع کنید به ابن‌خرداذبه‌، ص‌ 125ـ132، 134ـ136، 146ـ 151). جغرافیانویسان‌ سده‌های‌ اولیه اسلامی‌، مانند ابن‌فقیه‌ (ص‌ 22) و یعقوبی‌ ( البلدان‌ ، ص‌ 311ـ312، 317) و ابن‌رُسته‌ (ص‌ 177ـ 184)، به‌ تفصیل‌ و با ذکر مسافات‌ و منازلِ واقع‌ در مسیر، در باره ‌ این‌ راهها گزارش‌ داده‌اند (نیز رجوع کنید به جوادعلی‌، ج‌ 7، ص‌ 331ـ 364؛ مهران‌، ص‌ 133ـ136).مردم‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ زبان‌ عربی‌ سخن‌ می‌گویند. قبایل‌ بنی‌هاشم‌ *، عَنَزَه‌ *، جُهَینه‌، بنی‌حرب‌، مُطَیر، قریش‌ * و ثَقیف‌ * برخی‌ از قبایل‌ آنجا هستند (صبری‌پاشا، ص‌ 202 به‌ بعد؛ نیز رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌).پیشینه‌پیش‌ از اسلام‌. بیشتر اطلاعات‌ ما در باره ‌ جزیرة ‌العرب‌ برگرفته‌ از متون‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ دوره ‌ اسلامی‌ است‌ و نخستین‌ نوشته‌های‌ دوره ‌ اسلامی‌، به‌ویژه‌ در باره ‌ تاریخ‌ دینی‌ مردم‌ عرب‌ و جغرافیای‌ ناحیه‌ای‌، دست‌ کم‌ تا سده ‌ سوم‌ منحصر به‌ جزیرة ‌العرب‌ است‌. در میان‌ این‌ نوشته‌ها، این‌ منابع‌ ــ که‌ برخی‌ از آنها در دسترس‌ نیست‌ به‌ سبب‌ استفاده ‌ مؤلفان‌ سده‌های‌ بعد اهمیت‌ بیشتری‌ دارد: اَلْاَصنام‌ تألیف‌ هشام‌بن‌ محمد کَلْبی‌ (متوفی‌ 204) در باره ‌ دین‌ مردم‌ عرب‌ که‌ احتمالاً با استفاده‌ از مطالب‌ محمدبن‌ اسحاق‌بن‌ یسار (متوفی‌ 150 یا 151) در باره ‌ تاریخ‌ بت‌پرستی‌ جزیرة ‌العرب‌ نوشته‌ شده‌ است‌؛ جزیرة ‌العرب‌تألیف‌ ابوسعید عبدالملک‌ اصمعی‌ (متوفی‌ 216) که‌ منبع‌ مهم‌ یاقوت‌ حموی‌ در تألیف‌ معجم‌البلدان‌ در سده‌ هفتم‌ بوده‌ است‌ (در باره ‌جزیرة ‌العربِ اصمعی‌ رجوع کنید به اصفهانی‌، ص‌10ـ43)؛ رساله ‌ سعدان‌بن‌ مبارک‌ (از شاگردان‌ اصمعی‌) که‌ مطالب‌ کتابش‌ از حدود جزیرة ‌العرب‌ فراتر نرفته‌ بود؛ نوشته‌های‌ عَرّام‌بن‌ اَصْبَغ‌ سُلَمی‌ (متوفی‌ 231)، از جمله‌ کتاب‌ أسماء جبالِ تَهامة و سکّانِها و ما فیها من‌ القُری‌ و ماینْبُت‌ علیها من‌ الاشجار و مافیها مِن‌ المیاه‌ ، که‌ حسن‌بن‌ عبداللّه‌ سیرافی‌ (متوفی‌ ح 368) و بَکری‌ (متوفی‌ 487؛ مؤلف‌ کتابهای‌ معجم‌ ما استعجم‌ و المسالک‌ و الممالک‌ ) و یاقوت‌ حموی‌ از آن‌ استفاده‌ کرده‌اند؛ کتاب‌ جزیرة ‌العرب تألیف‌ سیرافی‌؛ و کتابهای‌ باارزش‌ صفه ‌ جزیرة ‌العرب‌ اثر ابن‌حائک‌ و بلاد العرب‌ اثر اصفهانی‌.در منابع‌، جزیرة ‌العرب‌ با نامهای‌ مختلفی‌ چون‌ دیار عرب‌ (اصطخری‌، ص‌ 12)، بلاد عرب‌ (مسعودی‌، ص‌ 79؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ مادّه‌؛ نافع‌، ص‌ 15) و گاهی‌ جزیره‌ (ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 89؛ ناصرخسرو، ص‌ 123؛ حربی‌، جاهای‌ متعدد) شناسانده‌ شده‌ که‌ غیر از جزیره ‌ واقع‌ در بین‌النهرین‌ شمالی‌ است‌ ( رجوع کنید به جزیره‌ 2). مراد از «مَنْ حَولَها» در قرآن‌ کریم‌ («وَلِتُنْذِرَ اُمَّ الـقُری‌' وَ مَنْ حَوْلَه'ا»؛ انعام‌: 92؛ شوری‌: 7) نیز، بنا بر یک‌ تفسیر، جزیرة ‌العرب‌ است‌ ( رجوع کنید به طبرسی‌، ج‌ 4، ص‌516 517، ج‌ 9، ص‌ 34؛ طباطبائی‌، ج‌ 7، ص‌ 279ـ280).جزیرة ‌العرب‌ در نوشته‌های‌ یونانیان‌ باستان‌ به‌ سه‌ قسمت‌ تقسیم‌ شده‌ بود: بلاد سنگی‌ در شمال‌، بلاد سعیده‌ یا عربستان‌ خوشبخت‌ که‌ شامل‌ سرزمینهای‌ خوش‌ آب‌ و هوا به‌ویژه‌ در جنوب‌ بود، و بلاد صحرایی‌ در بخشهای‌ داخلی‌ جزیرة ‌العرب‌ (جوادعلی‌، ج‌ 1، ص‌ 163ـ167؛ کحّاله‌، ص‌ 39). در تقسیم‌بندی‌ بخشهای‌ چهارگانه ‌ آباد زمین‌، که‌ ابن‌خرداذبه‌ (ص‌ 155) آن‌ را ذکر کرده‌، جزیرة ‌العرب‌ جزو بخش‌ اِتْیوفیا بوده‌ و در اقالیم‌ هفت‌گانه‌، جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ (شامل‌ نواحی‌ ظفار، عمان‌، حضرموت‌، نجران‌، عدن‌ و صنعا) در اقلیم‌ اول‌ و بقیه ‌ جزیرة ‌العرب‌ (مانند یمامه‌، بحرین‌ و حجاز) در اقلیم‌ دوم‌ بوده‌ است‌ (ابن‌رسته‌، ص‌ 96؛ مقدسی‌، ص‌ 59ـ60؛ ابن‌خلدون‌، ج‌ 1، ص‌ 104ـ105).جزیرة ‌العرب‌ از نخستین‌ سکونتگاههای‌ بشری‌ و خاستگاه‌ نژاد سامی‌ شمرده‌ می‌شود و اقوامی‌ که‌ بعدها در جزیرة ‌العرب‌ یا بین‌النهرین‌ تمدنهایی‌ برجا گذاشته‌اند، در آنجا نشو و نما یافته‌اند ( رجوع کنید به دینوری‌، ص‌ 3؛ حتّی‌، ص‌ 3ـ4).تاریخ‌ کهن‌ جزیرة ‌العرب‌ را می‌توان‌ با تشکیل‌ حکومتهای‌ قومی‌ و قبیله‌ای‌ مرتبط‌ دانست‌. شاید قدیم‌ترین‌ حکومتهای‌ قومی‌ تشکیل‌ شده‌ در جزیرة ‌العرب‌ مربوط‌ باشد به‌ قوم‌ عاد * که‌ در میان‌ عمان‌ و حضرموت‌ می‌زیستند، قوم‌ ثمود * که‌ میان‌ حجاز و شام‌ بودند و قوم‌ سبأ که‌ ساکن‌ جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ بودند. در باره ‌ این‌ اقوام‌ در قرآن‌ کریم‌ مطالبی‌ آمده‌ است‌ (مثلاً در باره ‌ قوم‌ عاد رجوع کنید به اعراف‌: 65ـ72، هود: 50ـ60؛ در باره ‌ ثمود رجوع کنید به اعراف‌: 73ـ84، هود: 61 68؛ در باره ‌ سبأ رجوع کنید به سبأ: 15ـ 19). سه‌ قوم‌ مذکور و نیز قبایل‌ معروف‌ دیگر مانند عَمالِقه‌ * که‌ در بخشهای‌ جنوبی‌ و غربی‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌سر می‌بردند، مَدْین‌، طَسْم‌، جَدیس‌، عبدضَخم‌ که‌ در طائف‌ بودند و اَمیم‌ که‌ میان‌ نواحی‌ یمامه‌ و شَحر زندگی‌ می‌کردند، از جمله‌ قبایل‌ کهن‌ عرب‌ بودند که‌ در جزیرة ‌العرب‌ حکومتهای‌ قبیله‌ای‌ داشتند ( رجوع کنید به دینوری‌، همانجا؛ طبری‌، ج‌ 1، ص‌ 626؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 148ـ 150). اینان‌ از قبایل‌ عرب‌ بائده‌ یا از بین‌ رفته‌ (در مقابل‌ عرب‌ باقیه‌ که‌ اخلافشان‌ تا امروز باقی‌ مانده‌اند) بودند و در بررسیهای‌ قوم‌ عرب‌ اهمیت‌ بسیار دارند (رجوع کنید به عرب‌ * ). قبایل‌ جُرْهُم‌ * اول‌ در یمن‌، جرهم‌ دوم‌ در مکه‌، خزاعه‌ در حجاز، قُضاعه‌ در تهامه‌، لَخْم‌ * و جذام‌ * و غسانیان‌ * هر سه‌ در مغرب‌ جزیرة ‌العرب‌، کِنْده‌ در مرکز، اوس‌ و خزرج‌ در یثرب‌ از دیگر قبایل‌ مهم‌ و معروف‌ عرب‌اند که‌ در جزیرة ‌العرب‌ حکومتهای‌ قبیله‌ای‌ داشتند و با نام‌ قبایل‌ عرب‌ باقیه‌ شناسانده‌ می‌شوند (در باره ‌ عرب‌ بائده‌ و باقیه‌ رجوع کنید به ابن‌سعید مغربی‌، ج‌ 1، ص‌ 45ـ84؛ سعد زغلول‌، ص‌ 107ـ 200؛ مهران‌، ص‌ 155ـ194). بیشتر این‌ قبایل‌ و همچنین‌ برخی‌ قبایل‌ دیگر ساکن‌ جزیرة ‌العرب‌ در واقع‌ مهاجرانی‌ بودند که‌ از جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌، به‌ویژه‌ یمن‌، به‌ عللی‌ چون‌ خشکسالی‌ و شکسته‌ شدن‌ سد مأرب‌ در بلاد سبأ به‌ بخشهای‌ دیگر جزیرة ‌العرب‌ رفته‌ بودند. با شکسته‌ شدن‌ سد مأرب‌ بر اثر سیل‌ عَرِم‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ ( رجوع کنید به سبأ: 15ـ17)، قوم‌ ازد به‌ مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ (عمان‌)، قبایل‌ اوس‌ و خزرج‌ به‌ یثرب‌، قبیله ‌ جذام‌ به‌ مغرب‌ و غسانیان‌ به‌ مغرب‌ جزیرة ‌العرب‌ و شام‌ کوچ‌ کردند (جرافی‌ یمنی‌، ص‌ 73ـ74؛ ابوخلیل‌، 1423 ب‌ ، ص‌ 148).در تاریخ‌ پیش‌ از میلاد و نخستین‌ سده‌های‌ میلادی‌ جزیره ‌العرب‌، مهاجرت‌ برخی‌ قبایل‌ به‌ شام‌ و بین‌النهرین‌ نیز یکی‌ از تحولات‌ مهم‌ به‌شمار می‌آید و از آن‌ به‌ دوره ‌ مهاجرت‌ از جزیرة ‌العرب‌ یاد می‌شود. مهاجرت‌ اکدیها و آشوریها در حدود 3500 ق‌ م‌ به‌ بین‌النهرین‌ که‌ تمدنهای‌ مهمی‌ در آنجا پدید آوردند، کوچ‌ کنعانیان‌ و عَموریان‌ از مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ شام‌ در حدود 2500 ق‌ م‌، مهاجرت‌ آرامیها از نواحی‌ غربی‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ شام‌ و کوچ‌ بخشی‌ از قبیله ‌ نَبَطی‌ به‌ شام‌ در حدود 500 ق‌ م‌ از جمله‌ مهاجرتهای‌ این‌ دوره‌ بوده‌ است‌ (ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌ 5؛ حتّی‌، ص‌10ـ11). تنوخیان‌ نیز از قبایل‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌شمار می‌آیند که‌ با مهاجرت‌ به‌ شمال‌، حکومت‌ مستقلی‌ تشکیل‌ دادند ( رجوع کنید به تنوخ‌ * ). علاوه‌ بر اینها، دو قبیله ‌ معروف‌ قحطان‌ که‌ در یمن‌ زندگی‌ می‌کردند و عدنان‌ که‌ با مهاجرت‌ از جزیرة ‌العرب‌ به‌ بین‌النهرین‌ شمالی‌، حکومتهای‌ ربیعه‌ و مُضَر را تشکیل‌ دادند، در میان‌ قبایل‌ جزیرة ‌العرب‌ اهمیت‌ بسیار داشتند (دینوری‌، ص‌ 7؛ حمزه‌، ص‌ 248ـ249). همچنین‌ در میان‌ حکومتهای‌ جزیرة ‌العرب‌، دولتهای‌ مَعین‌، کِنده‌، حضرموت‌ و قَتَبان‌ کهن‌ترین‌ دولتهای‌ پیش‌ از دوره ‌ جاهلیت‌ شناسانده‌ شده‌اند (مهران‌، ص‌ 213ـ 218، 235ـ260، 599ـ604؛ عبدالعزیز صالح‌، ص‌ 63ـ92).به‌لحاظ‌ دینی‌، در جزیرة ‌العرب‌، نخستین‌بار یکتاپرستی‌ در زمان‌ حضرت‌ ابراهیم‌ ترویج‌ شد که‌ بر اثر آن‌ یکتاپرستی‌ در حجاز و به‌ویژه‌ مکه‌ رواج‌ یافت‌ ( رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 1، ص‌ 309). پس‌ از آن‌، یهودیان‌ در سه‌ دوره‌ وارد جزیرة ‌العرب‌ شدند و به‌ نشر یکتاپرستی‌ پرداختند: مهاجرت‌ قبیله ‌ شمعون‌ از فلسطین‌ به‌ شمال‌ حجاز در زمان‌ داوود پیامبر، کوچ‌ یهودیان‌ به‌ حجاز در پی‌ فتوحات‌ بابلیان‌ و آشوریان‌ در سرزمین‌ شام‌، و کوچ‌ دیگر یهودیان‌ در سده ‌ اول‌ میلادی‌ به‌ جزیرة ‌العرب‌ و سکونت‌ آنان‌ در کنار دیگر یهودیان‌ (حمزه‌، ص‌ 258ـ259). در سده‌های‌ بعد، مبلّغان‌ مسیحی‌ دین‌ خود را در جزیرة ‌العرب‌، به‌ویژه‌ در یمن‌ و نجران‌، رواج‌ دادند. گسترش‌ مسیحیت‌ و سکونت‌ پیروان‌ این‌ دین‌ در سرزمینهای‌ مجاور یهودیان‌ و نیز در کنار بت‌پرستان‌ بدوی‌، ترکیب‌ دینی‌ جدیدی‌ در جزیرة ‌العرب‌ در سده‌های‌ پس‌ از میلاد پدید آورده‌ بود که‌ بعضاً به‌ درگیری‌ می‌انجامید. مثلاً، ذونواس‌ * (پادشاه‌ حِمْیری‌ جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌؛ حک : 515ـ525 میلادی‌) پس‌ از آنکه‌ در حدود 521 میلادی‌ یهودی‌ شد، با مسیحیان‌ نجران‌ جنگید و بسیاری‌ از آنان‌ را کشت‌. وی‌ سپس‌ در جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ تبلیغ‌ یهودیت‌ پرداخت‌ و در صورت‌ نپذیرفتن‌ مردم‌، آنان‌ را می‌کشت‌. این‌ اقدامات‌ سریعاً به‌ لشکرکشی‌ حبشیها به‌ جزیرة ‌العرب‌ و تصرف‌ بخشهایی‌ از حجاز، تهامه‌ و یمن‌ و نیز پایان‌ دادن‌ به‌ حکومت‌ ذونواس‌ انجامید (ابن‌حبیب‌، ص‌ 368؛ ابن‌حائک‌، 1931، ج‌ 8، ص‌ 294؛ دینوری‌، ص‌ 61ـ63). در جزیره ‌العرب‌ پیش‌ از دوره ‌ جاهلیت‌، علاوه‌ بر منازعاتی‌ که‌ منشأ دینی‌ داشت‌ یا تهدیداتی‌ که‌ قبایل‌ و حکومتهای‌ خارج‌ از جزیرة ‌العرب‌ می‌کردند، جنگهای‌ قبیله‌ای‌ داخلی‌، مانند جنگ‌ میان‌ دولتهای‌ کنده‌ و حضرموت‌، نیز روی‌ می‌داد ( رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 1، ص‌ 216ـ220؛ زیدان‌، ص‌ 125ـ135).در تاریخ‌ پیش‌ از اسلام‌ جزیرة ‌العرب‌، دوره ‌ جاهلیت‌ * ، به‌ خصوص‌ سده ‌ منتهی‌ به‌ ظهور اسلام‌، و وضع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و فرهنگی‌ عرب‌ در این‌ دوره‌ اهمیت‌ بسیار دارد و بیشتر مورخان‌ و نسب‌شناسان‌، که‌ تاریخ‌ پیش‌ از اسلام‌ جزیرة ‌العرب‌ را بررسی‌ کرده‌اند، بر این‌ دوره‌ تأکید بیشتری‌ داشته‌اند. این‌ دوره‌ که‌ نامش‌ چهار بار با ملامت‌ در قرآن‌ آمده‌ (مثلاً، آل‌عمران‌: 154؛ مائده‌: 50)، در واقع‌ زمان‌ فترت‌ جزیرة ‌العرب‌ در زمینه‌های‌ اجتماعی‌، اخلاقی‌، دینی‌ و شیوه ‌ زندگی‌ بود و در آن‌ اعراب‌ به‌ قبیله‌ و خویشاوندی‌ تعصب‌ داشتند و به‌ آداب‌ و رسوم‌ بدوی‌ بسیار پایبند بودند. در دوره ‌ جاهلیت‌، جزیرة ‌العرب‌ از وحدت‌ سیاسی‌ یا مذهبی‌ برخوردار نبود و چند حکومت‌ نیرومند و تأثیرگذار (مانند روم‌ در شمال‌، ایران‌ در شمال‌ و مشرق‌، و حبشه‌ در مغرب‌) هریک‌ به‌ نوعی‌ بر بخشهایی‌ از آن‌ مسلط‌ بودند. حکومتهای‌ داخلی‌ جزیرة ‌العرب‌ نیز ــ به‌جز در جنوب‌ که‌ به‌صورت‌ پادشاهی‌ اداره‌ می‌شد (رجوع کنید به دینوری‌، ص‌ 62ـ63؛ یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 1، ص‌ 195ـ205) همچنان‌ به‌صورت‌ قبیله‌ای‌ بود و دولت‌ کنده‌ * از مهم‌ترین‌ و نیرومندترین‌ آنها در مرکز جزیرة ‌العرب‌ به‌شمار می‌رفت‌ (شامی‌، ص‌ 47، 54). قریش‌ در حجاز و به‌ویژه‌ مکه‌ سرآمد بقیه ‌ قبایل‌ بود. برای‌ این‌ قبیله‌ بازرگانی‌ و بت‌پرستی‌ مهم‌تر از هر امر دیگری‌ بود و بنا بر سوره ‌ قریش‌ در قرآن‌ کریم‌ ( رجوع کنید به طبرسی‌، ج‌10، ص‌ 829)، آنان‌ دو کوچ‌ تجاری‌ تابستانه‌ به‌ شام‌ و عراق‌ و زمستانه‌ به‌ یمن‌ و حبشه‌ داشتند. نبطیها نیز با گسترش‌ قلمروشان‌ در جنوب‌ شام‌، بخشی‌ از شمال‌غربی‌ جزیرة ‌العرب‌ را در اختیار داشتند ( رجوع کنید به ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌ 25؛ همو، 1423 ب‌ ، ص‌ 157).در جزیرة ‌العرب‌ در دوره ‌ جاهلیت‌ و نیز پس‌ از ورود اسلام‌ ( رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌)، جنگهای‌ عمده‌ای‌ روی‌ داد که‌ به‌سبب‌ اهمیت‌ آنها، برخی‌ از این‌ جنگها به‌ ایام‌ عرب‌ معروف‌ شدند. این‌ جنگها به‌ دلایلی‌ چون‌ اختلافات‌ قبیله‌ای‌، دستیابی‌ به‌ آب‌ و چراگاه‌ یا خونخواهی‌ و انتقام‌ صورت‌ می‌گرفت‌ (جوادعلی‌، ج‌ 4، ص‌ 214؛ ضیف‌، ص‌ 61ـ62). برخی‌ مؤلفان‌ ــ از جمله‌ اصفهانی‌ که‌ عدد ایام‌ عرب‌ در دوره ‌ جاهلیت‌ را 700 ، 1 مورد ذکر کرده‌ است‌ (به‌ نقل‌ آلوسی‌، ج‌ 2، ص‌ 68) به‌ تحقیق‌ در ایام‌ عرب‌ پرداخته‌ و در باره ‌ آن‌ گزارشهای‌ مفصّلی‌ داده‌اند ( رجوع کنید به جادالمولی‌ و دیگران‌؛ ابوعبیده‌، جاهای‌ متعدد؛ آلوسی‌، ج‌ 2، ص‌ 68ـ75؛ سعد زغلول‌، ص‌ 311ـ319). برخی‌ از معروف‌ترین‌ ایام‌ عرب‌ در دوره ‌ جاهلی‌ عبارت‌ بودند از: بَسوس‌ * ؛ بُعاث‌ * ؛ جَبَله‌ * ، برگرفته‌ از نام‌ جنگ‌ جبله‌ که‌ در آن‌ قبیله ‌ تمیم‌ * و متحدانش‌ از قبایل‌ عامربن‌ صَعْصَعه‌ شکست‌ خوردند؛ و یوم‌ فِجار، برگرفته‌ از نام‌ جنگ‌ فجار که‌ میان‌ قریش‌ و کنانه‌ و برخی‌ از قبایل‌ قیس‌بن‌ عیلام‌ (از گروههای‌ بزرگ‌ شمال‌ جزیره ‌العرب‌) در سال‌ سی‌ام‌ زندگی‌ حضرت‌ محمد صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلم‌ روی‌ داد ( رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 15ـ 16؛ ابن‌اثیر، ج‌ 1، ص‌ 583 585؛ فجار * ، جنگ‌؛ نیز رجوع کنید به ایام‌العرب‌ * ).در دوره ‌ جاهلیت‌، حجاز مرکز اصلی‌ فعالیتهای‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌، تجاری‌ و ادبی‌ جزیرة ‌العرب‌ بود و شهر مکه‌ مهم‌ترین‌ شهر جزیره ‌العرب‌ و مرکز اصلی‌ بازرگانی‌ و بت‌پرستی‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و محل‌ التقای‌ فرهنگهای‌ گوناگونِ قبایلی‌ بود که‌ هر سال‌ از داخل‌ و خارج‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ آنجا می‌رفتند (شامی‌، ص‌ 55). در این‌ دوره‌، تعصبات‌ خویشاوندی‌، زنده‌ به‌ گور کردن‌ دختران‌ و برده‌داری‌ ( رجوع کنید به برده‌ و برده‌داری‌ * ) در جزیرة ‌العرب‌ رایج‌ بود و هر قبیله‌ آداب‌ و رسوم‌ مخصوص‌ به‌ خود و قلمرو خاصی‌ داشت‌ (همان‌، ص‌ 47ـ52). به‌لحاظ‌ معماری مساکن‌ و سکونتگاهها، جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ که‌ از تمدن‌ و شهرنشینی‌ بیشتری‌ برخوردار بود، از بقیه ‌ قسمتها وضع‌ بهتری‌ داشت‌ که‌ وجود قصرهای‌ مجلل‌ و کثرت‌ شهرهای‌ بزرگ‌ در آنجا، مؤید آن‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌حائک‌، 1931، ج‌ 8، ص‌ 5 135). تجارت‌، چه‌ در داخل‌ جزیرة ‌العرب‌ و چه‌ با مناطق‌ مجاور، اهمیت‌ بسیار داشت‌ و شغل‌ اصلی‌ مردم‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و از راههای‌ کاروانرو و راههای‌ دریایی‌ صورت‌ می‌گرفت‌ ( رجوع کنید به دلّو، ج‌ 1، ص‌ 93ـ125). بازارهای‌ دوره ‌ جاهلی‌، که‌ مهم‌ترین‌ مراکز بازرگانی‌ به‌ شمار می‌رفتند، به‌ دو صورت‌ ثابت‌ و موسمی‌ برپا می‌شدند (رجوع کنید به بازار * : بخش‌ 6). بازارها علاوه‌ بر آنکه‌ محل‌ دادوستد کالا به‌ شمار می‌آمدند، محل‌ ارتباط‌ قبایل‌ و تشکیل‌ اجتماعات‌ ادبی‌ بودند و در آنها، شاعران‌، از جمله‌ نابغه‌ ذُبیانی‌، زُهَیربن‌ ابوسُلمی‌' و اَعشی‌' وائل‌، سروده‌هایشان‌ را می‌خواندند ( رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 1، ص‌ 262ـ269). از میان‌ بازارهای‌ دوره ‌ جاهلی‌، بازارهای‌ عُکاظ‌ نزدیک‌ طائف‌، دُومة ‌الجَندل‌ در شمال‌ جزیرة ‌العرب‌، ذوالمجاز در حجاز و مَجَنّة ‌ نزدیک‌ مکه‌ معروف‌ بودند. برخی‌ از این‌ بازارها، بازار کالای‌ خاصی‌ بودند؛ مثلاً، بازار عرق‌ به‌ ادویه‌ و عطریات‌، بازار هَجَر در مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ خرما، و بازار صنعا به‌ مروارید و چرم‌ و آهن‌ اختصاص‌ داشت‌. هر بازار در زمان‌ خاصی‌ از سال‌ برپا می‌شد، از جمله‌ دومة ‌الجندل‌ در ربیع‌الاول‌، بازار صُحار در رجب‌، و بازار عدن‌ در رمضان‌ (یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 1، ص‌270ـ271؛ جوادعلی‌، ج‌ 7، ص‌ 365ـ386؛ نیز رجوع کنید به افغانی‌، جاهای‌ متعدد). حجاز با آنکه‌ به‌سبب‌ راههای‌ صعب‌العبور با دیگر نواحی‌ مرکزی‌ و شرقی‌ جزیره ‌العرب‌ ارتباط‌ کمی‌ داشت‌، به‌ دلیل‌ داشتن‌ چند شهر مهم‌، مانند مکه‌ و یثرب‌ و طائف‌، بر دیگر مناطق‌ جزیرة ‌العرب‌ در دوره ‌ جاهلی‌ برتری‌ داشت‌. این‌ برتری‌ را می‌توان‌ با غلبه ‌ حبشیان‌ و سپس‌ ایرانیان‌ بر یمن‌ و بازماندن‌ یمنیها از بازرگانی گسترده‌ مرتبط‌ دانست‌، زیرا در پی‌ همین‌ تحولات‌ بود که‌ قریش‌ در مکه‌ تجارت‌ جزیره ‌العرب‌ را در اختیار گرفت‌ و مکه‌ و یثرب‌، که‌ حاصلخیز و در مسیر کاروانها بودند، دو مرکز تجاری‌ مهم‌ جزیرة ‌العرب‌ شدند.در جزیرة ‌العربِ دوره ‌ جاهلی‌ ادیان‌ متعددی‌ رواج‌ داشت‌. پیروان‌ دین‌ حنیف‌ ــ که‌ بسیاری‌ از آموزه‌ها و آیینهای‌ آن‌ با تحریف‌ و نادرستی‌ و شرک‌ آمیخته‌ شده‌ بود در حجاز بودند و مراسم‌ حج‌ و طواف‌ را هر سال‌ برپا می‌کردند، بت‌پرستی‌ با انواع‌ بتها و مراسم‌ گوناگون‌ (رجوع کنید به بت‌/ بت‌پرستی‌ * ؛ توحید * )، مسیحیت‌ (به‌ویژه‌ در یمن‌) و یهودیت‌ (در یثرب‌ و پیرامون‌ آن‌) شایع‌ بود و زردشتیان‌ و پیروان‌ برخی‌ مذاهب‌ دیگر حضور پراکنده‌ داشتند (دینوری‌، ص‌ 64؛ شامی‌، ص‌ 57 60). به‌ گفته ‌ ابن‌رسته‌ (ص‌ 217)، مسیحیت‌ در میان‌ غسانیان‌ و ربیعه‌ و برخی‌ قبایل‌ قضاعه‌، یهودیت‌ در میان‌ حِمْیریان‌ ( رجوع کنید به تُبَّع‌* ) و بنی‌کنانه‌ و بنی‌حارثه‌ و کنده‌، و بت‌پرستی‌ در میان‌ قریش‌ پیروانِ فراوانی‌ داشت‌ (نیز رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 1، ص‌ 254ـ257؛ دلّو، ج‌ 2، ص‌ 165ـ166، 216ـ217، 219ـ232).از وقایع‌ مهم‌ عصر جاهلی‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ (سوره ‌ فیل‌) به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌، هجوم‌ اَبرَهه * حبشی‌ به‌ مکه‌ برای‌ ویران‌ کردن‌ کعبه‌ بود که‌ در سال‌ 570 میلادی‌ (عام‌الفیل‌) روی‌ داد و سپاه‌ عظیم‌ ابرهه‌ و خود او یکسر نابود شدند. همچنین‌ مرمت‌ خانه ‌ کعبه‌ از رویدادهای‌ دوره ‌ جاهلیت‌ به‌شمار می‌آید. در هنگام‌ مرمت‌، طوایف‌ قریش‌ برای‌ کسبِ افتخارِ نصبِ حجرالاسود در جای‌ خود، دچار اختلاف‌ شدند و منازعه‌ با پیشنهاد محمد امین‌ ــ که‌ 35 ساله‌ بود پایان‌ یافت‌ (یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 19ـ20؛ ابن‌اثیر، ج‌ 2، ص‌ 42ـ45).پس‌ از اسلام‌. جزیرة ‌العرب‌ خاستگاه‌ دین‌ اسلام‌ است‌. نخستین‌ تبلیغ‌ برای‌ دین‌ اسلام‌ در جزیرة ‌العرب‌ و در مکه‌ صورت‌ گرفت‌، اگرچه‌ با مقاومت‌ برخی‌ از بزرگان‌ قریش‌ همراه‌ شد. سپس‌ پیامبر دعوت‌ خود را عمومیت‌ بخشید و شهرهای‌ مجاور مکه‌، مانند طائف‌، و دیگر قبایل‌ جزیرة ‌العرب‌ را به‌ اسلام‌ فراخواند. اوس‌ و خزرج‌ از جمله‌ این‌ قبایل‌ بودند که‌ در زمان‌ حج‌، دعوت‌ پیامبر را پذیرفتند ( رجوع کنید به بیعت‌ عَقَبه‌ *). این‌ امر نقطه ‌ عطفی‌ در گسترش‌ دین‌ اسلام‌ در جزیرة ‌العرب‌ به‌شمار می‌رود، زیرا مسلمانان‌ مکه‌ که‌ قریش‌ آنان‌ را تهدید می‌کردند، با هجرت‌ به‌ یثرب‌ (محل‌ سکونت‌ اوس‌ و خزرج‌)، به‌ تثبیت‌ و تبلیغ‌ دین‌ اسلام‌ پرداختند. در زمان‌ حضور پیامبر در مدینه‌، قریش‌ و یهودیان‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ مخالفت‌ با اسلام‌ ادامه‌ دادند و سالها برای‌ مقابله‌ با آن‌ کوشیدند که‌ منجر به‌ غزواتی‌ چون‌ بدر * ، احد * ، بنی‌قَینُقاع‌ * ، بنی‌نضیر * ، خیبر * و خندق‌ * شد ( رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 152ـ154). به‌سبب‌ اهمیت‌ این‌ غزوات‌، برخی‌ از آنها و نیز دیگر جنگهای‌ صدر اسلام‌ به‌ عنوان‌ ایام‌ عرب‌ در اسلام‌ شناسانده‌ شدند ( رجوع کنید به جادالمولی‌ و دیگران‌، ص‌ ک‌؛ ابراهیم‌ و بجاوی‌، ص‌ 479ـ481).پیامبر پس‌ از شکست‌ دادن‌ دشمنان‌ در این‌ نبردها و با فتح‌ بدون‌ خونریزی‌ مکه‌ در رمضان‌ سال‌ هشتم‌ (ابن‌قتیبه‌، ص‌ 96)، موجبات‌ انتشار بیشتر اسلام‌ را فراهم‌ آورد، به‌طوری‌ که‌ در سال‌ هشتم‌ مردم‌ سراسر حجاز به‌ اسلام‌ پیوستند. پس‌ از فتح‌ مکه‌، دعوت‌ دیگر نواحی‌ جزیره ‌العرب‌ به‌ اسلام‌ با فرستادن‌ نمایندگانی‌ از سوی‌ پیامبر ادامه‌ یافت‌. ابوزید انصاری‌ برای‌ دعوت‌ قوم‌ اَزْد روانه ‌ عمان‌ شد، زیادبن‌ لبید بَیاضی‌ به‌ ولایت‌ حضرموت‌ منصوب‌ گردید و با ضمیمه‌ شدن‌ کنده‌ به‌ حضرموت‌، این‌ نواحی‌ در قلمرو اسلامی‌ قرار گرفت‌ (بلاذری‌، ص‌ 93، 103). اهالی‌ یمامه‌ نیز به‌ دعوت‌ فرستادگان‌ پیامبر، اسلام‌ را قبول‌ کردند و یمنیها با فرستادن‌ هیئتهایی‌ نزد پیامبر، دعوت‌ اسلامی‌ را پذیرفتند (همان‌، ص‌ 92ـ93، 118ـ119). بنا بر مطالب‌ مورخان‌، می‌توان‌ گفت‌ در زمان‌ حیات‌ پیامبر اکرم‌، اسلام‌ سراسر جزیره ‌العرب‌ را فراگرفت‌. مؤید این‌ نکته‌ آن‌ است‌ که‌ پیامبر اکرم‌ در سال‌ نهم‌، لشکری‌ از مسلمانان‌ را برای‌ مقابله‌ با رومیان‌، که‌ در شام‌ به‌سر می‌بردند، به‌ تبوک‌ فرستاد. با این‌ حال‌، برخی‌ از گروههایی‌ که‌ اسلام‌ را نپذیرفته‌ بودند، مانند مسیحیان‌ و یهودیان‌ و پیروان‌ دیگر ادیان‌، به‌ صورت‌ پراکنده‌ در جزیرة ‌العرب‌ به‌سر می‌بردند ( رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌).در زمان‌ حیات‌ پیامبر بود که‌ بسیاری‌ از تعصبات‌ دوره ‌ جاهلی‌ اعراب‌ و آداب‌ و رسوم‌ خرافی‌ و شرک‌آلود از بین‌ رفت‌ و امت‌ اسلام‌، مبتنی‌ بر مناسبات‌ اسلامی‌ و نه‌ روابط‌ سببی‌ و نسبی‌ و قبیله‌ای‌، شکل‌ گرفت‌. مکه‌ و مدینه‌ نیز همچنان‌ به‌ عنوان‌ مهم‌ترین‌ مراکز دینی‌، فرهنگی‌ و تجاری‌ جزیرة ‌العرب‌ جایگاه‌ ویژه‌ای‌ داشتند ( رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌).پس‌ از وفات‌ پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ در صفر سال‌ یازدهم‌، عده‌ای‌ از اهالی‌ جزیرة ‌العرب‌، به‌ویژه‌ در نواحی‌ شرقی‌ عمان‌ و یمامه‌ و بحرین‌، مرتد شدند و ابوبکر (حک : 11ـ13)، طی‌ نبردهایی‌ معروف‌ به‌ رِدَّه‌، آنان‌ را سرکوب‌ کرد ( رجوع کنید به بلاذری‌، ص‌ 131ـ149؛ یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 131ـ132). ابن‌اثیر در کتاب‌ الکامل‌ فی‌التاریخ‌ و در ذکر وقایع‌ سال‌ یازدهم‌، در باره ‌ جنگهای‌ رِدّه‌ با اهالی‌ یمامه‌، بحرین‌، عمان‌، مَهرَه‌، یمن‌، حضرموت‌، کنده‌ و قبایل‌ بنی‌عامر، هَوازِن‌ و سُلَیم‌ شرح‌ مفصّلی‌ آورده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ 2، ص‌ 349ـ383؛ نیز رجوع کنید به ردّه‌ * ). ابوبکر، در زمان‌ حکومتش‌، برای‌ هریک‌ از نواحی‌ جزیرة ‌العرب‌ (مانند مکه‌، طائف‌، یمامه‌ و بحرین‌) امیرانی‌ منصوب‌ کرد ( رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، همانجا؛ باوزیر، ص‌ 96) و سپس‌ متوجه‌ شام‌ و بین‌النهرین‌ شد. توجه‌ ابوبکر به‌ فتح‌ سرزمینهای‌ شمالی‌ جزیرة ‌العرب‌ ( رجوع کنید به بلاذری‌، ص‌ 149 به‌ بعد) نشان‌ می‌دهد که‌ ساکنان‌ بیشتر نواحی‌ جزیرة ‌العرب‌ در زمان‌ وی‌ مسلمان‌ شده‌ بودند و اقلیتها تهدیدی‌ به‌ شمار نمی‌آمدند. در زمان‌ عمر خطّاب‌ (حک : 13ـ23) ــ که‌ مسلمانان‌، عراق‌ و شام‌ و بیشتر مناطق‌ ایران‌ را فتح‌ کرده‌ بودند ( رجوع کنید به یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 139ـ 161) به‌سبب‌ فتنه‌های‌ غیرمسلمانان‌، مقرر شد هیچ‌کس‌ در جزیرة ‌العرب‌ دینی‌ به‌جز اسلام‌ نداشته‌ باشد. از این‌رو، تمام‌ پیمانها با ادیان‌ دیگر از بین‌ رفت‌ و یهودیان‌ خیبر به‌ شام‌ و مسیحیان‌ نجران‌ به‌ عراق‌ و شام‌ منتقل‌ شدند (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 155؛ حتّی‌، ص‌ 169). عُمَر پنج‌ والی‌ را حاکم‌ مناطق‌ جزیرة ‌العرب‌ کرد: زیادبن‌ لبید در بعضی‌ قسمتهای‌ یمن‌، ابوهُرَیرْه‌ در عمان‌، نافع‌بن‌ حارث‌ در مکه‌، یعلی‌بن‌ مَنیه ‌ تمیمی‌ در صنعا و حارث‌بن‌ ابی‌العاص‌ ثقفی‌ در بحرین‌ حکومت‌ داشتند (یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 161). در زمان‌ خلافت‌ امام‌ علی‌ علیه‌السلام‌ (35ـ40)، برخی‌ از صحابیان‌ پس‌ از پیمان‌شکنی‌ به‌ بصره‌ رفتند. این‌ امر به‌ همراه‌ فتنه‌های‌ معاویه‌ در دمشق‌ موجب‌ آشفتگی‌ سیاسی‌ در شام‌ و عراق‌ شد و از این‌رو امام‌، در رجب‌ سال‌ 36، مرکز خلافت‌ را از مدینه‌ به‌ کوفه‌ در عراق‌ منتقل‌ کرد که‌ نخستین‌ انتقال‌ مرکز حکومت‌ به‌ خارج‌ از جزیرة ‌العرب‌ به‌ شمار می‌آید. پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌ و بازگشت‌ امام‌ حسن‌ علیه‌السلام‌ به‌ مدینه‌، جزیرة ‌العرب‌ مجدداً کانون‌ حکومت‌ اسلامی‌ شد ( رجوع کنید به دینوری‌، ص‌ 143ـ144، 216ـ 218؛ یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 178ـ182).در دوره ‌ امویان‌ (41ـ132)، با انتخاب‌ دمشق‌ به‌ عنوان‌ مرکز سیاسی‌ بنی‌امیه‌ و استقرار حکام‌ اموی‌ در آنجا، نقش‌ سیاسی‌ جزیره ‌العرب‌ و به‌ویژه‌ حجاز کاهش‌ یافت‌، با این‌ حال‌ خلفای‌ اموی‌ به‌ جزیرة ‌العرب‌ توجه‌ بسیار داشتند و با انتخاب‌ امیرانی‌ از بنی‌امیه‌ برای‌ نواحی‌ مختلف‌ آن‌، در پی‌ تسلط‌ کامل‌ بر جزیرة ‌العرب‌ بودند. برای‌ نمونه‌، در زمان‌ معاویه‌ (متوفی‌60)، ولیدبن‌ عُتبه ‌بن‌ ابوسفیان‌ به‌ حکومت‌ مدینه‌ و یحیی‌بن‌ حکیم‌بن‌ صَفْوان‌ بنی‌امیه‌ به‌ حکومت‌ مکه‌ منصوب‌ شدند یا در زمان‌ ولیدبن‌ عبدالملک‌ (حک : 86 96)، عمربن‌ عبدالعزیزبن‌ مروان‌ در سالهای‌ 87 تا 93 والی‌ مدینه‌ بود (دینوری‌، ص‌ 227، 326؛ ابن‌اثیر، ج‌ 4، ص‌ 526 527). از رویدادهای‌ مهم‌ جزیرة ‌العرب‌ در دوره ‌ اموی‌، رفتن‌ بزرگان‌ اِباضیه‌، که‌ از خوارج‌ بودند ( رجوع کنید به ابن‌رسته‌، ص‌ 217)، به‌ نواحی‌ شرقی‌ جزیرة ‌العرب‌ و بصره‌ و انتشار عقاید آنان‌ در آنجا بود که‌ پس‌ از جدا شدنشان‌ از عبداللّه‌بن‌ زبیر در سال‌ 64 روی‌ داد (ابن‌اثیر، ج‌ 4، ص‌ 165ـ 168). در همین‌ دوره‌، عبداللّه‌بن‌ زبیر در حجاز قیام‌ کرد که‌ با بیعت‌ اهالی‌ حجاز و تهامه‌ همراه‌ شد. این‌ قیام‌، با لشکرکشی‌ حجاج‌بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ (حاکم‌ اموی‌) به‌ مکه‌، در سال‌ 73 پایان‌ یافت‌ (دینوری‌، ص‌ 264؛ ابن‌اثیر، ج‌ 4، ص‌ 348ـ 359). به‌جز وی‌، ابویحیی‌ عبداللّه‌بن‌ یحیی‌بن‌ عمربن‌ اسود کندی‌، از قاضیان‌ اهل‌ حضرموت‌، در 128 شورش‌ کرد و به‌ اتفاق‌ فرستادگان‌ اباضی‌، بخشی‌ از جنوب‌ جزیرة ‌العرب‌ را تصرف‌ کرد و صنعا را به‌ پایتختی‌ خود برگزید. اینان‌ در 129 به‌ فرماندهی‌ ابوحمزه ‌ خارجی‌، از اباضیان‌ بصره‌، مکه‌ را بدون‌ خونریزی‌، و در 130 مدینه‌ را پس‌ از جنگ‌ سختی‌ در قُدَید تصرف‌ کردند، اما در نهایت‌ سرکوب‌ شدند (طبری‌، ج‌ 7، ص‌ 348، 374ـ375، 393ـ395).در دوره ‌ عباسیان‌ (132ـ656)، که‌ مرکزیت‌ سیاسی‌ از دمشق‌ به‌ بغداد منتقل‌ شد، جزیرة ‌العرب‌ با آنکه‌ مدتی‌ در اختیار آنان‌ بود، با تحولات‌ گوناگونی‌ روبه‌رو شد. تحولاتی‌ که‌ در حجاز و یمن‌ و قسمتی‌ از مشرق‌ جزیره ‌العرب‌، که‌ کانون‌ توجه‌ عباسیان‌ بود، روی‌ داد اهمیت‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌. در 134، حکام‌ عباسی‌ اباضیان‌ را که‌ در عمان‌ حکومت‌ مستقلی‌ تشکیل‌ داده‌ بودند، سرکوب‌ کردند و امام‌ آنان‌ را کشتند ( رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 7، ص‌ 462ـ464). با این‌حال‌، اباضیه‌ مجدداً در سده‌های‌ بعد بر عمان‌ مسلط‌ شدند ( رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج‌ 9، ص‌ 565) و این‌ تسلط‌ قرنها تداوم‌ یافت‌. در 145، عده‌ای‌ از علویان‌ به‌ سرپرستی‌ محمدبن‌ عبداللّه‌بن‌ حسن‌بن‌ حسن‌بن‌ علی‌، ملقب‌ به‌ نفس‌ زکیه‌، در مدینه‌ بر ضد ابوجعفر منصور عباسی‌ قیام‌ کردند که‌ از مهم‌ترین‌ قیامهای‌ سده ‌ دوم‌ جزیرة ‌العرب‌ به‌ شمار می‌رود (دینوری‌، ص‌ 385؛ ابن‌اثیر، ج‌ 5، ص‌ 529-543، 553- 555). خروج‌ عبدالرحمان‌ احمد در یمن‌ در سال‌ 207 و خروج‌ قرمطیان‌ در مشرق‌ جزیرة ‌العرب‌ در 286 از مهم‌ترین‌ رویدادهای‌ جزیرة ‌العرب‌ در سده ‌ سوم‌ است‌. قرمطیان‌ ابتدا بر بحرین‌ مسلط‌ شدند و حکومت‌ مستقلی‌ تشکیل‌ دادند، سپس‌ در قرن‌ چهارم‌، مکه‌ و بیشتر جزیرة ‌العرب‌ را تصرف‌ کردند، به‌طوری‌ که‌ تنها بخشی‌ از حجاز که‌ در اختیار فاطمیان‌ (حک : 297ـ567) بود و یمن‌ که‌ بنی‌زیاد در آن‌ بودند ( رجوع کنید به ادامه ‌ مقاله‌)، از سیطره ‌ آنان‌ خارج‌ بود (ابن‌اثیر، ج‌ 6، ص‌ 381، ج‌ 7، ص‌ 493ـ495، ج‌ 8، ص‌ 207؛ صبری‌پاشا، ص‌ 108ـ110؛ ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌ 56 - 57). مغرب‌ جزیرة ‌العرب‌ را در سده‌های‌ چهارم‌ تا ششم‌ فاطمیان‌ تصرف‌ و اداره‌ کردند (صبری‌پاشا، ص‌ 59). در یمن‌، بنی‌زیاد از اوایل‌ سده ‌ سوم‌ حکومتی‌ مستقل‌ به‌ مرکزیت‌ زَبید تشکیل‌ دادند که‌ تا 407 ادامه‌ یافت‌. پس‌ از آنان‌، بنونَجاح‌ از 412 تا اواسط‌ سده ‌ ششم‌ بر جنوب‌غربی‌ جزیرة ‌العرب‌ مسلط‌ شدند (همان‌، ص‌ 103ـ104). پس‌ از بنونجاح‌، بنومهدی‌ (از 553 تا 569) حکومت‌ مستقلی‌ در یمن‌ داشتند که‌ ایوبیان‌ آن‌ را از بین‌ بردند. ایوبیان‌ تا اواسط‌ سده ‌ هفتم‌ در بخشی‌ از جزیرة ‌العرب‌ باقی‌ ماندند، اما در نهایت‌ بنورسول‌، که‌ تا 858 یا 859 در یمن‌ حکومت‌ کردند، آنان‌ را به‌ویژه‌ در شهرهای‌ تَعِزّ و زبید سرکوب‌ کردند. پس‌ از بنورسول‌، طاهریان‌ تا 922 بر آنجا مسلط‌ شدند (همان‌، ص‌ 59، 104ـ106؛ ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌60ـ61؛ د. اسلام‌ ، ج‌ 1، ص‌ 553). وضع‌ شهر مکه‌ در دوره ‌ عباسیان‌ به‌ گونه ‌ دیگر بود؛ این‌ شهر را، که‌ تا سال‌ 358 مرکز امارتی‌ تابع‌ بغداد بود و نماینده ‌ عباسیان‌ بر آن‌ حکومت‌ می‌کرد، از این‌ سال‌ به‌ بعد، حدود هزار سال‌، شرفای‌ مکه‌ اداره‌ کردند (وهبه‌، ص‌ 148؛ د. اسلام‌ ، ج‌ 1، ص‌ 552).از سده ‌ سوم‌ تا هفتم‌، که‌ دوره ‌ رونق‌ مطالعات‌ جغرافیایی‌ مسلمانان‌ به‌شمار می‌آید، مطالب‌ مربوط‌ به‌ جزیرة ‌العرب‌ در منابع‌ جغرافیایی‌ اسلامی‌ برجسته‌تر از بقیه ‌ سرزمینهاست‌، به‌ویژه‌ آنکه‌ برخی‌ از مؤلفان‌ بزرگ‌ این‌ سده‌ها، مانند اصطخری‌ و ابن‌حوقل‌ و مقدسی‌، همانگونه‌ که‌ خود ذکر کرده‌اند، به‌سبب‌ وجود شهرهای‌ مقدّس‌ مکه‌ و مدینه‌ و وجود کعبه‌ و نیز برخاستن‌ دین‌ اسلام‌ از این‌ سرزمین‌، شرح‌ سرزمینهای‌ جهان‌ اسلام‌ را از جزیرة ‌العرب‌ و شهرهای‌ مقدّس‌ آن‌ آغاز کرده‌اند ( رجوع کنید به اصطخری‌، ص‌ 12؛ ابن‌حوقل‌، ص‌ 18؛ مقدسی‌، ص‌ 67). ابن‌خرداذبه‌ (ص‌ 125 به‌ بعد) بیشتر قسمتهای‌ جزیرة ‌العرب‌ و مخصوصاً نواحی‌ مهم‌ آن‌، مانند مکه‌ و مدینه‌ و یمن‌، را در بخشِ تَیمَن‌/ تیمان‌ (بلاد جنوب‌) شرح‌ داده‌ و ابن‌فقیه‌ (ص‌ 16ـ 29) و اصطخری‌ (ص‌ 12ـ 28) به‌ وصف‌ مفصّل‌ هر یک‌ از نواحی‌ جزیرة ‌العرب‌ مانند تهامه‌، حجاز، یمامه‌ و شهرهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ مجزا پرداخته‌اند. به‌ نوشته‌ دمشقی‌ (معروف‌ به‌ شیخِ رَبوَه‌، متوفی‌ 727)، این‌ سرزمین‌ بدان‌ سبب‌ جزیره ‌العرب‌ نامیده‌ می‌شود که‌ دریای‌ هند و بحرقُلْزُم‌ ( رجوع کنید به بحراحمر * ) و دجله‌ و فرات‌ پیرامون‌ آن‌ است‌ و ساکنانش‌ عرب‌اند (ص‌ 283ـ290). در میان‌ نوشته‌های‌ جغرافیایی‌ دوره ‌ اسلامی‌، جزیرة ‌العرب‌ به‌ پنج‌ قسمت‌ تهامه‌، حجاز، نجد، عَروض‌ و یمن‌ تقسیم‌ شده‌ بود که‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ به‌ ابن‌عباس‌ منسوب‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 85؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 146؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ مادّه‌؛ نیز رجوع کنید به حربی‌، ص‌ 531؛ قس‌ اصمعی‌، ص‌ 27ـ29، 57 که‌ جزیره ‌العرب‌ را به‌ چهار قسمت‌ حجاز، نجد، یمن‌ و غور یا تهامه‌ تقسیم‌ کرده‌ بود؛ رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، همانجا). طول‌ جزیرة ‌العرب‌ از حدود شام‌ تا یمن‌ 52 مرحله‌ و عرض‌ آن‌ 30 مرحله‌ ذکر شده‌ است‌ (بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 148). ناصرخسرو، که‌ خود به‌ جزیرة ‌العرب‌ سفر کرده‌ بود، طول‌ آن‌ را از کوفه‌ در شمال‌ تا عدن‌ در جنوب‌ پانصد فرسنگ‌ و عرض‌ آن‌ را از بندر جار * در مغرب‌ تا عمان‌ در مشرق‌ چهارصد فرسنگ‌ دانسته‌ و گفته‌ است‌ که‌ از مکه‌ تا یمن‌ سرزمین‌ حمیریها و از مکه‌ تا کوفه‌ سرزمین‌ مردم‌ عرب‌ بوده‌ است‌ (ص‌ 123).در کتاب‌ مجهول‌المؤلف‌ حدود العالم‌ من‌ المشرق‌ الی‌ المغرب‌ (ص‌ 164ـ169)، جزیرة ‌العرب‌ ناحیه‌ای‌ بزرگ‌، گرمسیر و سرزمینی‌ بیابانی‌ و خرماخیز با شهرهای‌ بسیار وصف‌ شده‌ است‌ . مقدسی‌ در اواخر سده ‌ چهارم‌، توجه‌ بیشتری‌ به‌ جزیرة ‌العرب‌ داشته‌ و در باره ‌ آنجا مطالب‌ ارزنده‌ و مفصّلی‌ نوشته‌ است‌. وی‌ جزیرة ‌العرب‌ را به‌ چهار کوره ‌ بزرگ‌ (حجاز به‌ مرکزیت‌ مکه‌، یمن‌ با دو بخش‌ به‌ مرکزیت‌ شهرهای‌ صنعا و زبید، عمان‌ به‌ مرکزیت‌ صحار، و هَجَر به‌ مرکزیت‌ احساء) و چهار ناحیه ‌ نیکو (احقاف‌، اشحار، یمامه‌ و قُرح‌) تقسیم‌ کرده‌ و به‌ تفصیل‌ در باره ‌ هر یک‌ از آنها سخن‌ گفته‌ است‌ ( رجوع کنید به ص‌ 67ـ 95). به‌ گفته ‌ وی‌، به‌جز رشته‌ کوه‌ سَرات‌ * ، که‌ مهم‌ترین‌ رشته‌کوه‌ جزیرة ‌العرب‌ با آب‌ و هوای‌ سرد و البته‌ پرمیوه‌ معرفی‌ شده‌ است‌، بقیه ‌ جزیرة ‌العرب‌ سرزمینی‌ گرم‌ است‌ و میوه ‌ اندکی‌ دارد. صنعا سرآمد شهرها و عدن‌ مهم‌ترین‌ بندر تجاری‌ آن‌ است‌. به‌سبب‌ وجود بندرهای‌ مهم‌ و بازارهای‌ بزرگ‌، بازرگانی‌ در جزیره ‌العرب‌ پرسود است‌ (ص‌ 67، 95ـ97؛ نیز رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ مادّه‌). در نوشته ‌ مقدسی‌ (ص‌ 104) از حکومت‌ بنی‌زیاد در یمن‌، آل‌قحطان‌ در نواحی‌ کوهستانی‌، دیلمیان‌ در عمان‌ و قرامطه‌ در هجر یاد شده‌ است‌. از لحاظ‌ دینی‌، شیعیان‌ در عمان‌ و صَعْده‌ و هجر، و سنّیها در مکه‌ و تهامه‌ و صنعا و قرح‌ به‌سر می‌بردند و در نجد و برخی‌ نواحی‌ یمن‌ مذهب‌ سُفیان‌ و به‌طور کلی‌ یهودیان‌ منطقه ‌ نجد و برخی‌ نواحی‌ یمن‌ بیشتر از مسیحیان‌ بودند. مردم‌ جزیرة ‌العرب‌ ریز اندام‌ بودند و به‌جز در صحار، که‌ به‌ فارسی‌ سخن‌ می‌گفتند، بقیه‌ عرب‌زبان‌ بودند. در عدن‌ و جدّه‌ نیز برخی‌ از ایرانیان‌ زندگی‌ می‌کردند که‌ به‌ عربی‌ سخن‌ می‌گفتند (همان‌، ص‌ 95ـ96، 105). علاوه‌ بر اینها، مقدسی‌ مطالب‌ مفیدی‌ در باره ‌ آداب‌ و رسوم‌ مردم‌، پراکندگی‌ قبایل‌ آنجا، معادن‌، میزان‌ مالیات‌ و گمرک‌ در بندرها و سکه‌های‌ رایج‌ ذکر کرده‌ و با تفصیل‌ بیشتر به‌ اندازه‌ و فاصله ‌ میان‌ شهرهای‌ جزیرة ‌العرب‌ و فواصل‌ میان‌ شهرهای‌ مهم‌ آن‌ با شهرهای‌ مهم‌ خارج‌ از جزیره ‌العرب‌ پرداخته‌ است‌ ( رجوع کنید به ص‌ 98ـ113).از لحاظ‌ سیاسی‌، مغرب‌ جزیرة ‌العرب‌ و به‌ خصوص‌ حجاز، پس‌ از دوره ‌ عباسیان‌، همچنان‌ کانون‌ توجه‌ حکام‌ و دولتها به‌شمار می‌رفت‌. این‌ قسمت‌ تقریباً از نیمه ‌ سده ‌ هفتم‌ تا 784 در دست‌ حکام‌ مملوکی‌ مصر و پس‌ از آن‌ تا 922 در اختیار چرکسهای‌ مصری‌ ــ که‌ حکام‌ محلی‌ یمن‌ نیز از آنان‌ پیروی‌ می‌کردند بود (صبری‌پاشا، ص‌60ـ61؛ ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌110). در 917، پرتغالیها بخشی‌ از جنوب‌ و مشرق‌ جزیره ‌العرب‌ را تصرف‌ کردند (صبری‌پاشا، ص‌ 106؛ ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، همانجا). در 922 و 923 عثمانیها با نفوذ در سواحل‌ شرقی‌ جزیره ‌العرب‌ از یک‌ سو و نفوذ در سراسر سواحل‌ غربی‌ که‌ تا باب‌المندب‌ در جنوب‌ امتداد می‌یافت‌ از سوی‌ دیگر، بیشتر جزیره ‌العرب‌، به‌ویژه‌ مناطق‌ مهم‌ آن‌ شامل‌ احساء و یمن‌ و حجاز، را ضمیمه ‌ قلمرو خود کردند (حمزه‌، ص‌ 303؛ صبری‌پاشا، ص‌ 111، مقدمه ‌ متولی‌ و مرسی‌، ص‌ 16، 18ـ20؛ ابوخلیل‌، 1423 الف‌ ، ص‌ 115، 118). در سده‌های‌ بعد، قلمرو عثمانیها در جزیره ‌العرب‌ تا روی‌ کار آمدن‌ وهابیان‌ گسترش‌ یافت‌.از اواسط‌ سده ‌ دوازدهم‌ به‌ بعد، محمدبن‌ عبدالوهاب‌ (مؤسس‌ مذهب‌ وهابی‌، متوفی‌ 1206) و پیروانش‌ به‌ نشر و تثبیت‌ عقاید خود در جزیرة ‌العرب‌ پرداختند. ابتدا، محمدبن‌ سعود، حکمران‌ شهر دِرعیه‌ در مشرق‌ جزیره ‌العرب‌، و اهالی‌ درعیه‌ و سپس‌ مردم‌ وادی‌ حنیفه‌ و اهالی‌ نجد از محمدبن‌ عبدالوهاب‌ پیروی‌ کردند و بدین‌ترتیب‌، وهابیان‌ بر قسمتی‌ از مشرق‌ جزیره ‌العرب‌ مسلط‌ شدند (عثمان‌بن‌ عبداللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 11ـ15؛ امین‌، ص‌ 3ـ6). به‌دنبال‌ آن‌، وهابیان‌ که‌ با تهدید و جنگ‌ و کشتار به‌ انتشار عقاید خود می‌پرداختند، قلمرو خود را گسترش‌ دادند، به‌طوری‌ که‌ تا 1218، به‌جز مکه‌ و مدینه‌ و جدّه‌ و بخشی‌ از سواحل‌ غربی‌، تقریباً سراسر جزیره ‌العرب‌ را تصرف‌ کردند (صبری‌پاشا، ص‌ 112ـ117؛ الاطلس‌ التاریخی‌ للمملکة ‌ العربیة‌ السعودیة، ص‌ 54 -57). هجوم‌ وهابیها به‌ حدی‌ بود که‌ به‌جز یمن‌، که‌ از اوایل‌ سده ‌ یازدهم‌ تا اواسط‌ سده ‌ سیزدهم‌ در اختیار زیدیه‌ و تقریباً در آرامش‌ بود ( رجوع کنید به حداد، ج‌ 2، ص‌ 215ـ235)، بسیاری‌ از نواحی‌ جزیره ‌العرب‌ در سده ‌ سیزدهم‌ محل‌ درگیریهای‌ متعدد میان‌ وهابیان‌ و عثمانیها یا حکام‌ محلی‌ شد. برای‌ مثال‌، وهابیان‌ با شرفای‌ مکه‌ در سالهای‌ 1205 تا 1220 بیش‌ از پنجاه‌ بار جنگیدند (امین‌، ص‌10) یا محمدعلی‌ پاشا و ابراهیم‌پاشا از 1226 تا 1234 بارها در قسمتهای‌ مختلف‌ جزیرة ‌العرب‌ با وهابیها مقابله‌ کردند و محمدعلی‌ پاشا ضمن‌ آنکه‌ در 1228 مکه‌ و مدینه‌ را در اختیار گرفت‌، مدتی‌ بر حجاز امارت‌ داشت‌ (عثمان‌بن‌ عبداللّه‌، ج‌ 1، ص‌160ـ163؛ مختار، ج‌ 1، ص‌ 118ـ187؛ صبری‌پاشا، ص‌ 116).در نهایت‌، سعودیها در 1319 مقدمات‌ تشکیل‌ مملکت‌ عربی‌ را در جزیرة ‌العرب‌ فراهم‌ آوردند و ابتدا نجد و احساء و سپس‌ شمال‌ جزیره ‌العرب‌ (مناطق‌ جبل‌ شَمَّر، حائل‌ و تیماء) و پس‌ از آن‌ عسیر، حجاز و ربع‌الخالی‌ را تصرف‌ و سرانجام‌ در 1311 ش‌/1932 کشور عربستان‌ سعودی‌ را ایجاد کردند ( رجوع کنید به عربستان‌ سعودی‌ * ). پس‌ از تشکیل‌ کشور عربستان‌ سعودی‌ و افزایش‌ قدرت‌ سعودیها در مناطق‌ داخلی‌ جزیرة ‌العرب‌، مرزهای‌ جدیدی‌ در این‌ سرزمین‌ ایجاد شد ــ مانند مرز عربستان‌ سعودی‌ و یمن‌ که‌ پس‌ از پیمان‌ طائف‌ در 1315 ش‌/ 1936 تثبیت‌ شد ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ج‌ 1، ص‌ 539) ــ و به‌تدریج‌ کشورهای‌ کنونی‌ جزیرة ‌العرب‌ شکل‌ گرفتند (برای‌ اطلاع‌ تکمیلی‌ از سرگذشت‌ مناطق‌ مختلف‌ جزیره ‌العرب‌، به‌ویژه‌ در دوره ‌ معاصر رجوع کنید به امارات‌ متحده‌ عربی‌ *، عُمان* ، کویت‌ * ، یمن‌ * ).در باره ‌ جزیرة ‌العرب‌، بررسیها و مطالعات‌ باارزشی‌ در سده‌های‌ اخیر، مخصوصاً پس‌ از سده ‌ یازدهم‌/ هفدهم‌، صورت‌ گرفته‌ است‌. تحقیقات‌ و مطالعات‌ شرق‌شناسان‌ و سیاحان‌، بعضاً با هدف‌ استعماری‌، و بررسیهای‌ محققان‌ عرب‌، تبیین‌کننده ‌ وضع‌ طبیعی‌، سیاسی‌، تاریخی‌ و فرهنگی‌ جزیرة ‌العرب‌ در این‌ سده‌هاست‌. بررسیهای‌ فورستر در سده ‌ یازدهم‌/ هفدهم‌ در باره ‌ سواحل‌ جزیره ‌العرب‌ (صبری‌پاشا، مقدمه ‌ متولی‌ ـ مرسی‌، ص‌ 9)، مطالعات‌ نیبور (1348 ش‌/1969) در باره ‌ مناطق‌ مختلف‌ و شهرهای‌ جزیرة ‌العرب‌ در سده ‌ دوازدهم‌/ هجدهم‌ که‌ حاوی‌ اطلاعات‌ فراوان‌ و سودمندی‌ است‌، بررسیهای‌ بورکهارت‌ (1351 ش‌/1972) در باره ‌ وضع‌ جزیرة ‌العرب‌ در سده ‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌ که‌ اطلاعات‌ مفیدی‌ را در بر دارد و مطالعات‌ ژان‌ژاک‌ بربی‌ (1421) در باره ‌ جزیرة ‌العرب‌، از جمله‌ مطالعات‌ شرق‌شناسان‌ است‌. در میان‌ تحقیقات‌ پژوهشگران‌ عرب‌ نیز این‌ آثار در خور ذکر است‌: المفصّل‌ فی‌تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ تألیف‌ جوادعلی‌، جزیرة ‌العرب‌ فی‌القرن‌ العشرین‌ تألیف‌ حافظ‌ وهْبه‌، مرآة‌ جزیرة ‌العرب‌ تألیف‌ ایوب‌ صبری‌پاشا، جغرافیه ‌ شبه‌جزیره ‌العرب‌ تألیف‌ عمررضا کحّاله‌ و قلب‌ جزیرة ‌العرب‌ اثر فؤاد حمزه‌ (برای‌ اطلاع‌ بیشتر از مطالعات‌ سده‌های‌ اخیر در باره ‌جزیرة ‌العرب‌ رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ج‌ 1، ص‌ 534؛ الرحلات‌ الی‌ شبه‌الجزیرة العربیة‌ ، 1424).منابع‌: علاوه‌ بر قرآن‌؛ محمود شکری‌ آلوسی‌، بلوغ‌ الارب‌ فی‌ معرفة‌ احوال‌ العرب‌ ، چاپ‌ محمد بهجه ‌ اثری‌، بیروت‌ [? 1314 ]؛ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌ و علی‌ محمد بجاوی‌، ایام‌ العرب‌ فی‌ الاسلام‌ ، بیروت‌ 1408/1988؛ ابن‌اثیر؛ ابن‌حائک‌، الاکلیل‌ ، ج‌ 8 ، چاپ‌ انستاس‌ ماری‌ کرملی‌، بغداد 1931؛ همو، صفة‌ جزیرة العرب‌ ، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، صنعا 1403/1983؛ ابن‌حبیب‌، کتاب‌ المحبّر، چاپ‌ ایلزه‌ لیشتن‌ اشتتر، حیدرآباد دکن‌ 1361/1942، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ [ بی‌تا. ]؛ ابن‌حوقل‌؛ ابن‌خرداذبه‌؛ ابن‌خلدون‌؛ ابن‌رسته‌؛ ابن‌سعید مغربی‌، نشوة الطرب‌ فی‌تاریخ‌ جاهلیة العرب‌ ، چاپ‌ نصرت‌ عبدالرحمان‌، عمان‌ 1402/1982؛ ابن‌فقیه‌؛ ابن‌قتیبه‌، المعارف، بیروت‌ 1407/1987؛ شوقی‌ ابوخلیل‌، اطلس‌ التاریخ‌ العربی‌ الاسلامی‌ ، بیروت‌ 1423 الف‌ ؛ همو، اطلس‌ القرآن‌: اماکن‌، اقوام‌، اعلام‌ ، بیروت‌ 1423 ب‌ ؛ معمربن‌ مثنی‌ ابوعبیده‌، کتاب‌ ایام‌العرب‌ قبل‌الاسلام‌ ، چاپ‌ عادل‌ جاسم‌ بیاتی‌، بیروت‌ 1407/1987؛ ابراهیم‌ احیدب‌، «المناخ‌»، در الموسوعة‌ الجغرافیة‌ للعالم‌ الاسلامی‌ ، ج‌ 3، قسم‌ 1، ریاض‌: وزارة‌ التعالیم‌ العالی‌، 1419/ 1999؛ اصطخری‌؛ حسن‌بن‌ عبداللّه‌ اصفهانی‌، بلاد العرب‌، چاپ‌ حمد جاسر و صالح‌علی‌، ریاض‌ 1388/1968؛ عبدالملک‌بن‌ قریب‌ اصمعی‌، تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ ، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌یاسین‌، بغداد 1379/ 1959؛ الاطلس‌ التاریخی‌ للمملکة‌ العربیة‌ السعودیة ریاض‌: دارة‌ الملک‌ عبدالعزیز، 1421/2000؛ اطلس‌ المملکة‌ العربیة السعودیة، ریاض‌: وزارة التعلیم العالی‌، 1420/2000؛ سعید افغانی‌، اسواق‌ العرب‌ فی‌ الجاهلیة ‌ و الاسلام‌ ، قاهره‌ 1413/1993؛ محسن‌ امین‌، کشف‌ الارتیاب‌ ، تهران‌ 1347؛ سعید عوض‌ باوزیر، معالم‌ تاریخ‌ الجزیرة‌ العربیة ، عدن‌ 1385/1966؛ توفیق‌ برّو، تاریخ‌ العرب‌ القدیم‌ ، دمشق‌ 1982، چاپ‌ افست‌ 1988؛ عبداللّه‌بن‌ عبدالعزیز بکری‌، کتاب‌ المسالک‌ و الممالک‌ ، چاپ‌ ادریان‌ فان‌ لیوفن‌ و اندری‌ فری‌، تونس‌ 1992؛ بلاذری‌ (بیروت‌)؛ ژان‌ژاک‌ بربی‌، جزیرة ‌العرب‌ ، ترجمة ‌ نجدة ‌ هاجر و سعید غز، قاهره‌ 1421/2001؛ محمداحمد جادالمولی‌، علی‌محمد بجاوی‌، و محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، ایام‌ العرب‌ فی‌ الجاهلیة، [ دمشق‌ ] 1361/1942؛ عبداللّه‌ جرافی‌ یمنی‌، المقطتف‌ فی‌ تاریخ‌ الیمن‌ ، بیروت‌ 1407/1987؛ جوادعلی‌، المُفَصَّل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ ، بیروت‌ 1976ـ 1978؛ محمدیحیی‌ حداد، تاریخ‌ الیمن‌ السیاسی‌ ، بیروت‌ 1407/1986؛ حدودالعالم‌ ؛ ابراهیم‌بن‌ اسحاق‌ حربی‌، کتاب‌ المناسک‌ و اماکن‌ طرق‌ الحج‌ و معالم‌ الجزیرة، چاپ‌ حمد جاسر، ریاض‌ 1401/1981؛ فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب‌، ریاض‌ 1388/ 1968؛ یوسف‌ قزما خوری‌، «جزیره ‌العرب‌: معادنها، حیوانها، اثمارها، نباتها، کما ذکرها الجغرافیون‌ العرب‌»، الابحاث‌ ، ج‌ 21، ش‌ 1 (مارس‌ 1968)؛ برهان‌الدین‌ دلّو، جزیرة ‌العرب‌ قبل‌ الاسلام‌: التاریخ‌ الاقتصادی‌، الاجتماعی‌، الثقافی‌ و السیاسی‌ ، بیروت‌ 1989؛ محمدبن‌ ابی‌طالب‌ دمشقی‌، کتاب‌ نخبة ‌الدهر فی‌ عجائب‌ البر و البحر، بیروت‌ 1408/1988؛ احمدبن‌ داوود دینوری‌، الاخبار الطوال‌ ، چاپ‌ عبدالمنعم‌ عامر، مصر [ 1379/1959 ]، چاپ‌ افست‌ بغداد [ بی‌تا. ]؛ الرحلات‌ الی‌ شبه‌الجزیرة العربیة ، ریاض‌: دارة ‌الملک‌ عبدالعزیز، 1424؛ جرجی‌ زیدان‌، العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ ، بیروت‌: منشورات‌ دار مکتبة ‌ الحیاة ‌، [ بی‌تا. ]؛ سعدزغلول‌ عبدالحمید، فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، بیروت‌ 1976؛ میشل‌ شاتولوس‌، «تاریخچه ‌ مختصر نفت‌ در شبه‌جزیره ‌ عربستان‌»، در شبه‌جزیره ‌ عربستان‌ در عصر حاضر ، زیر نظر پل‌ بون‌ آنفان‌، ترجمه ‌ اسداللّه‌ علوی‌، ج‌ 1، مشهد 1378 ش‌؛ فاطمه‌ قدوره‌ شامی‌، تطور تاریخ‌ العرب‌: السیاسی‌ و الحضاری‌، من‌ العصر الجاهلی‌ الی‌ العصر الاموی‌ ، بیروت‌ 1997؛ ایوب‌ صبری‌پاشا، مرآة ‌ جزیرة ‌العرب‌ ، ترجمه ‌ و تعلیق‌ احمد فؤاد متولی‌ و صفصافی‌ احمد مرسی‌، قاهره‌ 1419/1999؛ شوقی‌ ضیف‌، العصر الجاهلی‌ ، قاهره‌ [ 1977 ]؛ طباطبائی‌؛ طبرسی‌؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ عبدالعزیز صالح‌، تاریخ‌ شبه‌الجزیرة العربیة‌ فی‌ عصورها القدیمة‌ ، قاهره‌ 1988؛ عثمان‌بن‌ عبداللّه‌، عنوان‌ المجد فی‌ تاریخ‌ نجد، ریاض‌: مکتبة ‌ الریاض‌ الحدیثة‌، [ بی‌تا. ]؛ فیلیپ‌ فارژ، «وضعیت‌ جمعیتی‌ کشورهای‌ شبه‌جزیره ‌ عربستان‌»، در شبه‌جزیره ‌ عربستان‌ در عصر حاضر، همان‌؛ زاهیه ‌ قدوره‌، شبه‌الجزیرة ‌ العربیة ‌: کیاناتها السیاسیة‌ ، بیروت‌: دارالنهضة‌ العربیة‌، [ بی‌تا. ]؛ قلقشندی‌؛ عمررضا کحّاله‌، جغرافیه ‌ شبه‌ جزیرة ‌العرب‌، چاپ‌ احمدعلی‌، مکه‌ 1384/1964؛ گیتاشناسی‌ نوین‌ کشورها ، گردآوری‌ و ترجمه ‌عباس‌ جعفری‌، تهران‌: گیتاشناسی‌، 1382 ش‌؛ صلاح‌الدین‌ مختار، تاریخ‌ المملکة العربیة ‌ السعودیة ‌ فی‌ ماضیها و حاضرها ، بیروت‌: دارمکتبة ‌ الحیاة ‌، [ بی‌تا. ]؛ مسعودی‌، تنبیه‌ ؛ مقدسی‌؛ موسوعة‌ اسماء الاماکن‌ فی‌ المملکة العربیة‌ السعودیة ، ریاض‌: داره ‌الملک‌ عبدالعزیز، 1424/2003؛ محمد بیومی‌ مهران‌، دراسات‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ القدیم، اسکندریه‌: دارالمعرفة ‌ الجامعیة ‌، [بی‌تا. ]؛ ناصرخسرو، سفرنامه ‌ حکیم‌ ناصرخسرو قبادیانی‌ مروزی‌ ، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛ محمد مبروک‌ نافع‌، عصر ماقبل‌ الاسلام، مصر 1952؛ پیتر واین‌، تراث‌ عمان‌، لندن‌ 1995؛ حافظ‌ وهبه‌، جزیرة ‌العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، قاهره‌ [? 1375/1956]؛ یاقوت‌ حموی‌؛ یعقوبی‌، البلدان‌ ؛ همو، تاریخ‌؛John Lewis Burckhardt, Travels in Arabia , London [1829?], repr. Beirut 1972; El2 , s.v. " A l- ـ Arab-Djazirat al- ـ Arab" (by G. Rentz); Philip Hitti, History of the Arabs: from the earliest times to the present , London 1985; Carsten Niebuhr, Beschrebung von Arabien , Graz 1969; Webster's new geographical dictionary , Springfield, Mass. 1988.
نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 10
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده