جزیره(2) ، منطقهای در بینالنهرین شمالی. این جزیره تقریباً بین َ20 33 تا ْ38 عرض شمالی و َ30 36 تا ْ44 طول شرقی واقع شده است. جای آن امروزه با قسمتی از جنوبشرقی ترکیه و مشرق سوریه و استانهای شمالی عراق، مانند صلاحالدین، انبار، نینوا، دَهوک و قسمتی از بغداد، برابری میکند.بخش اعظم جزیره در منطقهای پست و کمارتفاع قرار دارد که به جلگه دجله و فرات یا جلگه بینالنهرین معروف است.این منطقه به مفهوم جغرافیایی، جزیره نیست، ولی چون میان رودهای دجله و فرات قرار گرفته، جزیره نامیده شده است ( حدودالعالم ، ص 155؛ قزوینی، ص 235). طول این منطقه سیصد کیلومتر (از دیاربکر تا بغداد)، میانگین عرض آن دویست کیلومتر، و مساحت آن حدود 000 ، 140 کیلومترمربع است (وجدی، ج 3، ص 91).جزیره از نظر طبیعی، از شمال به جنوب، به پنج منطقه علیای جزیره، فلات علیای دجله، جزیره الدنیا، وادی فرات و منطقه بادیة الجزیره تقسیم میشود ( الموسوعة العربیة، ذیل «الجزیرة ( مابینالنهرین ) »). جزیره از شمال به کوههای توروس، آنتیتوروس و کوههای شرقی ترکیه محدود است. کوه تاریخی مجاور این منطقه، کوه جودی * است که بر شهر جزیره ابنعمر * ، در مشرق دجله، مشرف است. دینوری (متوفی 282؛ ص 1) این کوه را، به همراه آبادیهای باقَرْدی' و بازَبْدی'، جزو جزیره ذکر کرده است. از دیگر کوههای جزیره است: قراجاداغ، واقع در میان شهر آمِد و فرات؛ طُور عَبدین (ماسیوس؛ رجوع کنید به غنیمه، ص 44)، میان ماردین و جزیره ابنعمر؛ عبدالعزیز (ارتفاع 920 متر)، میان بَلیخ و خابور؛ سِنْجار (ارتفاع 453 ، 1 متر)، میان خابور و دجله؛ و مَکحول در جنوب موصل (ابنشداد، ج 3، قسم 1، مقدمه عبّاره، ص 39ـ40؛ محجوب، ج 12، ص 177). ارتفاعات ماردین در نزدیکی نصیبین، بالوسا که آبهای آن شهر نصیبین را مشروب میکند (ابنحوقل، ص 211؛ ابنسعید مغربی، ص90)، باسورین، فیسابور/ فیشابور و ثمانین که هر سه به کوه جودی متصلاند، و کوه شهرْزور در این منطقه واقعاند (قدامه بن جعفر، ص 245؛ ابنحوقل، ص 219، 225؛ ادریسی، ج 2، ص 664).بزرگترین حوضه آبی این منطقه ثَرْثار است. رودهای متعددی نیز در این جزیره جاری است که مهمترین و بزرگترین آنها دجله و فرات است که به ترتیب مرزهای شرقی و غربی جزیره را تشکیل میدهند.رود دجله از کوههای شرقی ترکیه و رود فرات از کوههای ترکیه در شمال دریاچه وان و جنوب دریای سیاه سرچشمه میگیرد و، پس از عبور از کرانههای غربی و شرقی جزیره، در نزدیکی قُرْنَه به هم میپیوندند و شط العرب را تشکیل میدهند (جمال بابان، ج 1، ص 113، 219؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ج10، ص 275، ج 17، ص 255). در اوایل 1333 ش/ 1954، طغیان رود دجله موجب شد که سطح آب تا نه متر بالا بیاید و خسارات زیادی به بار آورد؛ از اینرو، سدّ ثرثار برای کاهش طغیان این رود و آبیاری زمینها احداث گردید ( الموسوعة العربیة العالمیة، ج 16، ص 164).رودهای بلیخ، خابور و ساجور به فرات میریزند و رودهای خابور، زاب بزرگ، زاب کوچک، عُظَیم و دیاله به دجله میپیوندند. جریان این رودها به همراه دجله و فرات و رودهای کوچک موجب شده است که جزیره یکی از مناطق پُرآب شود (همان، ج10، ص 275، ج 16، ص 164، ج 17، ص 255).آب و هوای جنوب جزیره از شمال آن گرمتر است؛ میانگین دمای سالانه در جنوب جزیره حدود ْ25 و در شمال که برفگیر است بین ْ1 تا ْ5 است. میزان بارش در قسمت شمالی جزیره بین 800 تا 000 ، 1 میلیمتر و در جنوب و مرکز بین 50 تا 400 میلیمتر متغیر است و 50 تا 60% بارش در زمستان صورت میگیرد ( الموسوعة العربیة، همانجا). گیاهان جزیره ناچیز و بیشتر از نوع شبهصحراییاند که در مقابل خشکی مقاومت دارند. از جانوران، خرس، گرگ و شیر در آن یافت میشود. کشاورزی از قدیمترین فعالیتهای اقتصادی جزیره است که به صورت گسترده در تمام نقاط جزیره به چشم میخورد، بهطوری که بخش زراعی در این منطقه 40% درآمد ملی سوریه و 70 تا 80% درآمد ملی عراق (بدون محاسبه درآمد نفتی در دو کشور) را تشکیل میدهد (سامی، ذیل مادّه؛ الموسوعه العربیه ، همانجا). در جنوبشرقی ترکیه، در قسمت علیای جزیره، نیز طرح زراعی ـ آبی گاپ ( G.A.P ) به اجرا در آمده است که بزرگترین طرح زراعی و تولیدی خاورمیانه محسوب میشود ( الموسوعة العربیة، همانجا). کشاورزی در شمال جزیره به صورت دیم و آبی است، ولی در مرکز و جنوب جزیره، به سبب کمبود باران، بیشتر به صورت آبی است. انگور، زیتون، توت، بادام، انجیر، انار، پرتقال، لیمو، گلابی، زردآلو، شفتالو، گیلاس و آلبالو از محصولات جزیره است. نخلستانهای جزیره نیز بیشتر در قسمت جنوبی متمرکزند. دامداری، بهویژه پرورش گوسفند و گاو (در مرکز جزیره)، و نیز پرورش بز، اسب و شتر در کنار کشاورزی صورت میگیرد. در وادیها و در قسمت شمالی جزیره نیز پرورش گاو رایج است (سامی؛ الموسوعة العربیة، همانجاها).جزیره از قرن سوم تا هفتم از مراکز مهم بازرگانی به شمار میرفت که به علت حملات مغولها مدتی این بازرگانی راکد ماند ولی مجدداً فعالیتهای اقتصادی در آنجا رونق گرفت. ابناثیر (ج 12، ص 355)، ضمن اشاره به اهمیت تجارت در این سرزمین، از حسن رفتار قطبالدین محمدبن مودود (متوفی 616)، حاکم سِنجار * (شهری در غرب موصل)، با بازرگانان سخن گفته است. فعالیت بازرگانی جزیره احتمالاً مرهون راههای تجاری آنجا بوده است. در قرن هفتم، یاقوت حموی (ذیل «السکة ») به پنج راه تجاری در جزیره، که بغداد را به موصل وصل میکرد. اشاره کرده است. مهمترین راههای ارتباطی جزیره بودند: جاده بغداد ـ موصل که به موازات کناره غربی دجله امتداد داشت و از نزدیک سامرا و تکریت میگذشت؛ موصل ـ نصیبین که از شهرهای بلد * ، باعَیناثا * ، بَرْقَعید * ، اَذْرَمَه و تلّ فَرَاشَه عبور میکرد؛ نصیبین ـ اَرْزَن که از دارا، کَفَرْتُوثا، قصر بنینازع، آمِد و مَیافارِقِین میگذشت؛ آمِد (دیار بکر * ) ـ رَقَّه * که از شِمشاط، تل جفر/ تلجوفر، جَرنان، جُلّاب، رُها، حرّان * و باجروان * میگذشت؛ و راه بلد به سنجار و قَرقِیسیا * . ابنخرداذبه (ص 93ـ96) مسافت این راهها را با فرسخ ذکر کرده است. در قرن چهارم، اصطخری (ص 72) مسافت بین شهرهای جزیره را با مرحله و روز سنجیده است. ابوالفداء در وصف راههای جزیره، به جاده انبار تا تکریت و موصل و سپس تا آمد و سُمَیساط اشاره کرده و نوشته است که در نزدیکی شهر نصیبین شاخهای از این جاده تا رأسالعَین و رَقَّه امتداد داشت و شاخه دیگر از حرّان، رُها و برقعید عبور میکرد و به شهر بلد میرسید (ص 273ـ274؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به سوادی عبدمحمد، ص 286ـ 288).علاوه بر راههای داخلی، جزیره از طریق راههای دیگری با سرزمینهای مجاور ارتباط داشت. مهمترین این راهها عبارت بودند از: راه رقّه به ثغور جزیره ( رجوع کنید به ثغور *)؛ راه عَینالتَّمْر به بُصری' * ؛ راه جزیره به بندرهای ساحل مدیترانه مانند لاذقیه، بیروت و صیدا، که از شهرهای حلب و انطاکیه میگذشت؛ و راه رقّه به حِمْص و دمشق ( رجوع کنید به ابنخرداذبه، ص 97ـ 98). از دیگر جادههای مهم، جادهای بود که جزیره را با سرزمینهای فارس و ارمنستان مرتبط میساخت. این جاده از شهر میافارقین شروع میشد، به ارزن و اَخلاط (در مرز سرزمینهای اسلامی و ارمینیه) میرسید و از آنجا به خوی، مرند و سپس تبریز منتهی میگردید. جاده دیگری هم از میافارقین آغاز میشد و از آنجا به آمد و سپس به حَرّان و از آنجا به سوی حلب میرفت. ناصرخسرو (ص 9ـ17) به این جاده، که مشرق جزیره را به مغرب آن متصل میکرد، اشاره کرده و نوشته است که تجار از دیاربکر در جزیره تا شهر حلب میرفتند. قُدامة بن جعفر (ص 225) نیز به جادهای اشاره کرده که برای حمل نقشه بوده است. در ایام زنگیان و اَرتُقیان، افرادی بودند که برای رفتن از شهری به شهر دیگر با چندین راه آشنا بودند، مثلاً از شهر جَبِلْتا تا شهر سِن، ده راه، از شهر سن به حَدیثه نُه راه، از جزیره تا حلب 97 راه و از شهر نصیبین تا قالِیقَلا 32 راه وجود داشته است ( رجوع کنید به همان، ص 225ـ229؛ سوادی عبدمحمد، ص 287ـ 288).از راههای آبی دجله و فرات و شعبات آن ــ از جمله راه آبی بغداد به موصل که از سامرا و تکریت میگذشت و راه آبی بغداد به عانه که از انبار، هیت و حدیثه عبور میکرد برای حمل و نقل استفاده میشد (سوادی عبدمحمد، ص 288). جزیره با سرزمینهای مجاور، مثل بلاد شام، فارس و مصر، مناسبات تجاری داشت. از جمله بازارهای معروف جزیره، سوق طعام، سوق بز و سوق عطارین بودند (ابنازرق، ص80، 206؛ یاقوت حموی، ذیل «باعَشیقّا»؛ برای اطلاع بیشتر در باره این بازارها رجوع کنید به سوادی عبدمحمد، ص 292ـ294).پیشینه. در منابع از جزیره با نامهای متعددی یاد شده است، از جمله جزیره فراتیه یا بلاد فراتیه (ابنخلّکان، ج 1، ص 83؛ ابوالفداء، ص 273)، جزیره عراقیه (سوادی عبدمحمد، ص 285)، جزیره اَقور (یاقوت حموی، ذیل «جزیرة أقُور») و اقلیم اقور (مقدسی، ص 136). جزیره منطقهای قدیمی است و برخی تمدنهای اولیه و شهرهای کهن بینالنهرین در آنجا شکوفا شده است. اشکانیان (حک : ح 250 ق م ـ ح 226 میلادی) پیش از میلاد دولت نیرومندی در جزیره داشتند (اعتمادالسلطنه، ص 252ـ254). شهر باستانی الحَضْر نیز از پیش از میلاد تا نیمه سده سوم میلادی مرکز مهمی در جزیره بود. این شهر در جنوب موصل و کرانه نهری که به ثرثار منتهی میشد، تقریباً در قلب جزیره قرار داشت و ویرانههای آن امروزه باقی است (ابوخلیل، ص 24؛ نیز رجوع کنید به الحَضْر * ). در نیمه دوم سده سوم میلادی، بخش شرقی جزیره جزو قلمرو ساسانیان بود و بخش غربی آن تابع حکام شهر تدمر * بود ( رجوع کنید به همان، ص 26). به نوشته یاقوت حموی (همانجا) وقتی که قبیله قضاعه از جزیرة العرب * به جزیره مهاجرت کردند، عمروبن مالک تزیدی به تزید و بنوعوفبن رَبّان و جَرمبن رَبّان به اطراف جزیره رفتند و با اهالی آنجا مخلوط شدند و کمکم جمعیت آنان فزونی یافت و بر طایفهای از طوایف بومی فایق آمدند. در حوادثی که میان آنان و اهالی جزیره رخ داد، ایرانیان مقیم جزیره را شکست دادند ولی شاپور ذوالاکتاف بدانجا حمله کرد و شهر تزید را فتح نمود و پس از غارت آنجا بسیاری از افراد قضاعه را کشت. عدهای نیز از این منطقه به شام کوچ کردند (همانجا).در آغاز دوره اسلامی، رومیان بر قسمت غربی و اطراف جزیره و ایرانیان بر قسمت شرقی آن تسلط داشتند (غندور، ص 35؛ نیز رجوع کند به ابوخلیل، همانجا).در سال 17، زمانی که سعدبن ابیوقاص در کوفه بود، رومیان لشکر اسلام به فرماندهی ابوعبیده جراح را در شهر حمص محاصره کردند، سعد لشکری با چندین فرمانده ــ که یکی از آنان عِیاضبن غَنْم بود بدان سو فرستاد. رومیان با شنیدن لشکرکشی مسلمانان از حمص خارج شدند و به سرزمین خود بازگشتند. سعدبن ابیوقاص، در نامهای از عیاضبن غنم خواست به جزیره حمله کند، عیاض نیز در همین سال جزیره را فتح کرد. فتح جزیره از فتح سرزمینهای دیگر بسیار آسانتر بود و مردم به اطاعت عیاض در آمدند و پرداخت جزیه و خراج را قبول کردند. پس از فوت ابوعبیده جراح در سال 18، عیاضبن غنم جانشین وی شد و به دستور عمربن خطّاب (حک : 13ـ23) در نیمه شعبان سال 18 ولایت جزیره را به عهده گرفت (ابنسعد، ج 7، ص 398؛ بلاذری، 1407، ص 236؛ یاقوت حموی، همانجا؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ ، ج 2، ص150؛ طبری، ج 4، ص 53ـ56؛ سالم، ص 514ـ515).در باره فتح جزیره و شهرهای آن میان مورخان اختلاف هست. ابناثیر (ج 2، ص 523 524، 532 535) و ابنکثیر (ج 7، ص 73ـ74، 78ـ79) فتح تکریت و موصل را در سال 16 و فتح جزیره را در سال 17 ذکر کردهاند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به محمود شیت خطاب، مجلة المجمعالعلمی العراقی ، ج 36، ش 2، ص 13ـ51). به نوشته ابنفقیه (ص 132)، در زمان عمربن خطّاب در جزیره جایی نماند که عیاضبن غنم فتح نکرده باشد. پس از عیاضبن غنم که نخستین والی جزیره از سوی عمربن خطّاب بود، معاویة بن ابیسفیان در زمان عثمانبن عفان (حک : 23ـ 35) مدتی والی جزیره شد و پس از وی ضَحّاکبن قَیس فِهْری اداره امور جزیره را برعهده گرفت (ابنشداد، ج 3، قسم 1، ص 10ـ11). در میان والیان جزیره در سده اول، نام مالک اشتر نَخَعی و شَبیببن عباس نیز دیده میشود. امام علی علیهالسلام پس از جنگ صفّین شبیب را در سال 37 والی جزیره کرد ( رجوع کنید به همان، ج 3، قسم 1، ص 11).از جمله وقایع جزیره در دوره امویان (41ـ132)، درگیری دائمی دو قبیله قیس و تغلب * بود. در زمان خلافت عبدالملکبن مروان (65ـ86) منازل تغلبیها بین خابور، فرات و دجله بود که منطقه بین قَرْقیسیا و موصل در شمال و عانه و تکریت در جنوب را شامل میشد و کمکم گسترش یافت و به جزیره ابنعمر رسید ( رجوع کنید به بلاذری، 1936، ج 5، ص 313ـ314؛ فیصل، ص 27).منطقه بنیتغلب منطقهای بزرگ و ثروتمند بود و به همین سبب رقبا، مانند قبیله قیس، به آن چشمطمع داشتند؛ از اینرو، جنگهای دو قبیله قیس و تغلب بسیار شدید و خشونتبار بود و بهسبب اهمیت این جنگها، برخی از آنها با نام ایام ذکر شدهاند، مانند یوم ماکِسین، یوم ثرثار اول، یوم ثرثار دوم، یوم فُدَین، یوم حَشّاک که درآن عُمَیربن حباب سُلَمی کشته شد، یوم کحیل و یوم بشر (بلاذری، 1936، ج 5، ص 316ـ331؛ غندور، ص 42). از دیگر وقایع عصر اموی، شورش خوارج در جزیره در سال 119 بود ( رجوع کنید به ابناثیر، ج 5، ص 209ـ210).در دوره عباسیان (حک : 132ـ656)، وقایعی در جزیره رخ داد که مهمترین آنها بدین شرح بود: قیام مردم جزیره برضد ابوالعباس سَفّاح، نخستین خلیفه عباسی (حک : 132ـ136)، در 132 (همان، ج 5، ص 434ـ435؛ ابنشداد، ج 3، قسم 1، ص 17)؛ جنگها و شورشهای خوارج؛ حملات قرمَطیان به متملکات عباسیان و جنگ با مقامات مرکزی آنها؛ جنگ میان رؤسای مناطق مختلف جزیره و درگیریهای بین آنها که دولت عباسی را دچار هراس میساخت؛ جنگ و کشتار قبیلهای در داخل جزیره؛ غارت و شورشهای خوارج بنیشیبان و ادامه آن تا جزیره ابنعمر مانند شورش مُلبِدبن حَرمَلَه شیبانی در 136، شورش صَحْصَح خارجی در 171 و حرکتش به سمت موصل (ابناثیر، ج 6، ص 112)، شورش ولیدبن طریف شیبانی خارجی در 178 (همان، ج 6، ص 141ـ143)، شورش فیصلبن ابیسعید در 180، شورش محمدبن عمر شیبانی در زمان خلافت واثق باللّه (حک : 227ـ232) و شورش مادربن عبدالحمید شاری در نیمه قرن سوم؛ و عزل عباسبن محمد از حکومت جزیره از سوی برادرش، خلیفه منصور (حک : 136ـ 158)، در 155 (همان، ج 6، ص 6). سرانجام قرمطیان، با حمله به شهرهای عراق و جزیره، موجب ضعف دولت عباسیان شدند و از سال 211 به بصره و موصل و دیگر شهرهای جزیره حمله کردند (غندور، ص 53- 54).در دوره عباسیان، برخی والیان جزیره، والی ثغور و عواصم * (استحکامات مرزی مسلمانان در شمال جزیره) جزیره نیز بودند (برای نمونه رجوع کنید به ابنشداد، ج 3، قسم 1، ص 25). در اواسط نیمه دوم سده سوم، جزیره مدتی تابع حکومت طولونیانِ (حک : ح 254ـ292) مصر شد و اسحاقبن کُنْداج و پس از وی محمدبن ابیساج و سپس فرزندش اسحاق بر آن حکومت کردند تا آنکه معتضد عباسی (حک : 279ـ289) در 279 آن را تصرف و ضمیمه حکومت عباسیان کرد (همان، ج 3، قسم 1، ص 28ـ29، مقدمه عبّاره، ص 43). عضدالدوله (حک : 338ـ 372) در 367 جزیره را تابع بغداد کرد؛ اما پیش از آن، جزیره موطن حمدانیان (اواخر قرن سوم ـ 369) بود که موصل را مرکز خود قرار داده بودند (همان، ج 3، قسم 1، ص 319ـ 325، مقدمه عبّاره، همانجا).جزیره در سده ششم مدتی تابع حکام سلجوقی (حک : 429ـ اوایل قرن هشتم) شد (ابوخلیل، ص 64). در همین سده، اتابکان زنگی جزیره را تصرف کردند و در آنجا حکومت مستقلی تشکیل دادند. از میان حکام آنها، عمادالدین زنگی (مؤسس زنگیان در موصل؛ حک : 521ـ541) و نورالدین محمد زنگی (حک : 541ـ569) معروفتر از بقیه بودند (ابنشداد، ج 3، قسم 1، ص 167ـ184؛ ابوخلیل، ص 88؛ برای اطلاع بیشتر در باره اتابکان جزیره رجوع کنید به همان، ص 202ـ204). در نیمه دوم سده ششم نیز ایوبیان بیشتر سرزمین جزیره، بهویژه بخشهای شمالی آن، را تصرف کردند و بزرگان آنها در شهرهایی مانند میافارقین و حصن کیفا حکومتهایی تشکیل دادند (ابوخلیل، ص 89، 208ـ209). تشکیل امارت رُها در بخش غربی جزیره از سوی صلیبیان ــ که طی جنگهای طولانی قسمتی از سرزمینهای اسلامی را در مشرق مدیترانه تصرف کرده بودند نیز نشان دهنده حکومت آنها بر بخشهایی از جزیره در همین زمانهاست (همان، ص 86).یکی از دلایل اهمیت جزیره در منابع تاریخی و جغرافیایی، مهاجرت سه قبیله ربیعه، مُضَر و بکر از جزیرة العرب به این منطقه است. پس از سکونت این قبایل، جزیره به سه دیار (جمعدار به معنای مسکن و محل) تقسیم شد: دیار ربیعه در مشرق و مرکز، دیار مضر در مغرب و جنوب، و دیار بکر در شمال؛ مسکن هر قبیلهای به اسم آن قبیله نامیده شد.در قرن سوم، ابنخرداذبه (ص 73، 95)، قدامة بن جعفر (ص 245ـ246)، یعقوبی (البلدان ، ص 237)، ابنرسته (ص 107) و ابنفقیه (س 133)، هنگام وصف جزیره، فقط از دو دیار ربیعه و مضر نام بردهاند، ضمن آنکه در تقسیمبندی کورهها و دیار و شهرهای تابع آنها تفاوتهایی در منابع دیده میشود ( رجوع کنید به ادامه مقاله).ابنخرداذبه، در ذکر نواحی جزیره، از ناحیه فرات، مشتمل بر هفت شهر، نام برده و خراج دیار مضر را 000 ، 600 ، 5 درهم، خراج کوره موصل را 000 ، 000 ، 4 و خراج دیار ربیعه را 000 ، 700 ، 7 درهم ذکر کرده است. وی رَقّه را مرکز دیار مضر معرفی کرده و از دیگر شهرهای آن (رُها، رافِقَه، حَرّان، سُمَیساط، سَروج و رأس کَیفا) نام برده و از شهرهای دیار ربیعه نیز نَصیبین، اَرْزَن، آمد، رأسالعَین، مَیافارقین، ماردین، بَلَد، سنجار، قَرْدَی (باقردی') و بازَبْدَی' را ذکر کرده است (ص 73ـ74، 94ـ 95)؛ اما، قدامه بن جعفر (همانجا)، قردی و بازبدی را از توابع موصل آورده و شهرهای دارا و کفرتوثا را نیز جزو دیار ربیعه و شهرهای هیت، عانه، رَحْبَه و قرقیسیا را جزو شهرهای دیار مضر بهشمار آورده است. ابنرسته (ص 106ـ107)، ضمن اشاره به کوره جزیره (مشتمل بر هفده شهر)، کوره موصل (شامل نه شهر) را از آن جدا کرده و به شرح ثغور جزیره پرداخته و بهترتیب شهرهای شِمْشاط، مَلَطیه، زِبَطْرَه، مَرْعَش، حَدَث، سُمَیساط و حصن منصور را نام برده است. ابنفقیه (ص 133ـ136) در ذکر جزیره با اشاره به تقسیمبندی کورهها، شهرهای قرقیسیا، رَحْبَه، هِیت، عانات (عانه) و حدیثه را جزو ناحیه فرات بهشمار آورده و خراج شهرهای کورههای جزیره و دیار ربیعه را 800 ، 715 ، 7 درهم ذکر کرده است. محمود شیت خطاب، از مؤلفان معاصر، که در باره بلاد جزیره در قبل از اسلام و اوایل دوره اسلامی تحقیق کرده، علاوه بر ذکر مطالبی در باره وضع اقتصادی جزیره، تعداد شهرهای جزیره را در اوایل دوره اسلامی چنین برشمرده است: دیار ربیعه 36 شهر، دیار مضر 18 شهر و دیار بکر 20 شهر. او همچنین در باره شش شهر در ثغور جزیره و نیز در باره ساکنان جزیره، شامل اعراب، کردها و آرامیها، مطالبی آورده است ( رجوع کنید به محمود شیت خطاب، مجلة المجمعالعلمی العراقی ، ج 36، ش 1، ص 3ـ61، ش 2، ص 3ـ13).در قرن چهارم، اصطخری (ص 71) و ابنحوقل (ص 208) جزیره را با دو دیار ربیعه و مضر معرفی کردهاند. اصطخری موقعیت جزیره را بهطور کامل چنین شرح داده است: جزیره بین دجله و فرات واقع است. مرز غربی آن از رود فرات، در نزدیکی شهر ملطیه، آغاز میشود و به سمت سمیساط و از آنجا به سمت جسر مَنْبِـج تا بالس و رقّه تا قرقیسیا، رحبه، هیت و انبار میرود، از اینجا حد فرات قطع میشود و به سوی جزیره تا تکریت بر کناره دجله میرود که مرز جنوبی جزیره است. از آنجا مرز شرقی جزیره بر کرانه دجله و در امتداد شهرهای حدیثه و موصل و جزیره ابنعمر است تا به آمِد برسد. حد شمالی آن از دجله در این نقطه آغاز میشود و، در فاصلهای دور از ارمینیه، به سمت سمیساط و در ادامه به همان نقطه از رود فرات در نزدیکی ملطیه، میرسد و شهرها و آبادیهای واقع در این منطقه جزیره خوانده میشود (ص 71ـ72؛ برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابنحوقل، ص 208ـ209).در قرن چهارم، ابنحوقل (ص 209) در باره حاصلخیزی و شهرهای نیکوی آنجا مطالبی آورده و مؤلف نامعلوم حدودالعالم من المشرق الی المغرب (ص 155ـ157) به ناحیه آبادان و خرّم جزیره با 22 شهر اشاره کرده است. در کتاب حدودالعالم (ص 154)، شهر تکریت * میان جزیره و عراق و در ناحیه عراق شناسانده شده است (قس ابنسعید مغربی، همانجا، که تکریت را شهری در جزیره معرفی کرده است). در اواخر همین قرن، مقدسی (ص 137) ضمن اشاره به اینکه جزیره از مشاهد و منازل انبیا و اولیاست، از سه دیار آن، ربیعه و مضر و دیاربکر، نام برده است. وی در تقسیمبندی جدیدش از جزیره، آنجا را به سه کوره (هر دیار یک کوره) و چهار ناحیه تقسیم کرد: در دیار مضر شهرهای باجروان، رها و حرّان قرار داشت و قصبه آن رقّه بود؛ در دیار بکر شهرهای میافارقین و حصن کیفا قرار داشت و قصبه آن شهر آمد بود؛ دیار ربیعه علاوه بر شهر موصل، که قصبه این دیار بود، شهرهای ثمانین، برقعید، سنجار، تلاَعفَر/ تَلَّعْفَر، نصیبین، حدیثه و رأسالعین را نیز شامل میشد و جزیره ابنعمر از نواحی این دیار به شمار میرفت (ص 137ـ 138).در قرن پنجم، بکری (ج 1، ص 441) نیز فقط به دو دیار، ربیعه و مضر، با توابع بسیار اشاره کرده و از آنها با نام کورههای جزیره نام برده است (نیز رجوع کنید به ادریسی، ج 2، ص 655).درمیان مؤلفان سدههای بعد، یاقوت حموی در کتاب معجمالبلدان (همانجا) جزیره را شامل دو دیار و قزوینی در آثارالبلاد و اخبارالعباد (همانجا) و ابنشداد در الاعلاقالخطیرة فی ذکر أمراء الشام و الجزیرة (ج 3، قسم 1، ص 4ـ5)، جزیره را شامل سه دیار ذکر کردهاند.در قرن هشتم، ابوالفداء (ص 273ـ 288) جزیره را شامل دیار ربیعه، مضر و قسمتی از دیاربکر و مشتمل بر 35 شهر معرفی نموده است. در همین قرن حمداللّه مستوفی (ص 102) سخنی از دیار مضر به میان نیاورده و جزیره را گرمسیر و شامل 29 شهر با دو دیار بکر و ربیعه معرفی کرده و افزوده است که حدود جزیره با ولایت روم، ارمن، شام، کردستان و عراق عرب پیوسته و شهر موصل دارالملک آنجاست. به گفته وی (همانجا)، حقوق دیوانی جزیره که در زمان اتابکان هزار تومان بوده، در زمان وی 5 ر192 تومان بوده است. در قرن نهم، حافظ ابرو (ج 2، ص 21ـ 43) هنگام ذکر دیار جزیره از قبایل ربیعه و مُضر و در ذکر بلاد جزیره از دیاربکر و شهرهای آن نام برده و 32 شهر و قلعه در جزیره را وصف کرده است.از سده سوم تا نهم، به ویژه پس از قرن هفتم، در جزیره وقایعی رخ داد، از جمله در 597 و 600 زلزله به شهرهای جزیره آسیب جدّی رساند (ابناثیر، ج 12، ص170، 198)؛ در نیمه دوم سده هفتم مغولها به جزیره حمله و شهرهای آن را ویران کردند (برای نمونه رجوع کنید به ابنشداد، ج 3، قسم 1، ص 212؛ سامی، همانجا)؛ در اواخر سده هشتم تیمور گورکانی (حک :771ـ807) آنجا را تصرف کرد (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 478ـ479)؛ در اوایل دوره صفوی (حک : ح 906ـ1135) و در پی حملات حکام صفوی به این منطقه، جزیره به قلمرو صفویان در آمد ( رجوع کنید به اسکندرمنشی، ج 1، ص 31ـ32، ج 2، ص 764، ج 3، ص 1006ـ1007) و اندکی بعد، عثمانیها ابتدا دیار بکر و سپس کل جزیره را ضمیمه قلمرو خود کردند تا آنکه پس از جنگ جهانی اول (1914ـ 1918)، که به فروپاشی و تجزیه عثمانی انجامید، و در پی اقداماتی چون قیامهای مردمی و دخالتهای دولت بریتانیا، جزیره به کشور عراق الحاق شد ( رجوع کنید به الموسوعة العربیة العالمیة، ج 16، ص 179ـ 183). از جزیره بزرگان بسیاری برخاستهاند که به شهرهای مختلف آن منسوباند (برای نمونه رجوع کنید به تکریت * ، جزیره ابنعمر * ، موصل * ).نیز رجوع کنید به دیاربکر * ، دیار ربیعه * ، دیار مضر *منابع: ابناثیر؛ ابنازرق، تاریخ الفارقی ، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، بیروت 1974؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ ابنخلّکان؛ ابنرسته؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنسعید مغربی، کتاب بسطالارض فیالطّول والعرض، چاپ خوان قرنیط خینیس، تطوان 1958؛ ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة ، ج 3، قسم 1، چاپ یحیی عبّاره ، دمشق 1978؛ ابنفقیه؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت 1408/1988؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس 1840؛ شوقی ابوخلیل، اطلس التاریخ العربی الاسلامی ، بیروت 1423/2002؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة،[ بیتا. ]؛ اسکندرمنشی؛ اصطخری؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، درر التّیجان درتاریخ بنیالاشکان = تاریخ اشکانیان، چاپ نعمت احمدی، تهران 1371 ش؛ جمال بابان، اصول اسماءالمدن و المواقع العراقیة، ج 1، بغداد 1989؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ ادریان فان لیوفن و اندریفری، تونس 1992؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ، ج 5، چاپ گویتین، اورشلیم 1936، چاپ افست بغداد [ بیتا. ]؛ همو، فتوح البلدان ، چاپ عبداللّه انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت 1407/1987؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظ برو، جغرافیای حافظ ابرو، ج 2، چاپ صادق سجادی، تهران 1378 ش؛ حدودالعالم ؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر [1379/1959 ]، چاپ افست بغداد [ بیتا. ]؛ سیدعبدالعزیز سالم، تاریخ الدّولة العربیة : تاریخ العرب منذ عصر الجاهلیة حتی سقوط الامویة، بیروت [ ? 1970 ]؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛ سوادی عبدمحمد، «النشاط التجاری و النظام النقدی فی بلاد ' الجزیرة الفراتیة ، »، المورد، ج10، ش 1 (ربیع 1401)؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان ، چاپ محمد عباسی، تهران 1336 ش؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محمدیوسف غندور، جزیره ابنعمر: منذ تأسیسها حتیالفتح العثمانی، نحو 200ـ921 ه/ 815ـ1515 م ، بیروت 1990؛ یوسف رزقاللّه غنیمه، نزهة المشتاق فی تاریخ یهود العراق ، [ قاهره ] 1421/2001؛ شکری فیصل، المجتمعات الاسلامیة فیالقرن الاول: نشأتها، مقوّماتها، تطوّرها اللغوی و الادبی ، بیروت 1981؛ قدامه بن جعفر؛ زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد ، چاپ فردیناندو وستنفلد، گوتینگن 1848، چاپ افست ویسبادن 1967؛ فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة ، ج 26، قاهره: دارالغد العربی، [ بیتا. ]؛ محمود شیت خطاب، «بلادالجزیره قبل الفتحالاسلامی و فی أیامه»، مجلة المجمعالعلمیالعراقی ، ج 36، ش 1 (رجب 1405)، ش 2 (شوال 1405)؛ مقدسی؛ الموسوعة العربیة، دمشق: هیئة الموسوعة العربیة، 1998ـ ، ذیل «الجزیرة (مابینالنهرین)» (از عادل عبدالسلام)؛ الموسوعة العربیة العالمیة،ریاض: مؤسسه اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، 1419/1999؛ ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ نقشه راهنمای عراق ، مقیاس 000 ، 200 ، 1:1، تهران: گیتاشناسی، [ بیتا. ]؛ نقشه عمومی خاورمیانه ، مقیاس 000 ، 750 ،1:3 ، تهران: گیتاشناسی، 1382 ش؛ محمد فرید وجدی، دائرة معارف القرن الرابع عشر/ العشرین، بیروت: دارالمعرفة ، [ بیتا. ]؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان؛ همو، تاریخ .