جرجانی، اسماعیل بن حسین، پزشک و نویسنده ایرانی قرن پنجم و ششم که به ویژه آثار پزشکی مهمی به زبان فارسی تألیف کرد. برای او چندین لقب و کنیه ذکر شده است، از جمله ابوابراهیم، زینالدین، شرفالدین، علوی حسینی و طبیب علوی (رجوع کنید به بیهقی، ص 172؛ سمعانی، ج 1، ص 90؛ ابنابیاصیبعه، ج 2، ص 31؛ یاقوت حموی، ج 2، ص 54؛ ابنفضلاللّه عمری، سفر 9، ص 258؛ برای صورت القاب متعدد و گاه متناقض جرجانی رجوع کنید به دانشپژوه، 1335 ش، ص 755). بهرغم اهمیت فراوان جرجانی در تطور دانش پزشکی در ایران، دانستههای بسیاری از زندگی او در دست نیست. کهنترین اطلاع از زندگی جرجانی نوشته مورخ همعصرش، محمودبن محمدبن عباس خوارزمی (492ـ 568)، در کتاب گمشده تاریخ خوارزم میباشد که تنها به واسطه نوشته سمعانی به دست ما رسیده است. بر اساس نوشته خوارزمی، جرجانی مدتها در گرگانج (از شهرهای پر رونق خوارزم در اوایل دوره خوارزمشاهیان) زندگی کرد و در 531 در مرو درگذشت (رجوع کنید به سمعانی، ج 1، ص 91). یاقوت حموی نیز (همانجا) اطلاع چندی در باره زندگی جرجانی به دست داده است؛ بنا به نوشته او، جرجانی در جرجان به دنیا آمد. ابتدا در خوارزم و سپس در مرو زندگی کرد و در 531 در همانجا درگذشت. یاقوت (همانجا) همچنین ابوالقاسم قُشَیری *(376ـ 465)، صوفی و فقیه مشهور، را از جمله استادان جرجانی دانسته و نیز نوشته که جرجانی به ابوسعد عبدالکریمبن محمد سَمْعانی (506 562)، محدّث و مورخ و نسبشناس مشهور، اجازه روایت حدیث داده است. این نوشته یاقوت، که نویسندگان معاصر بسیاری (از جمله تاجبخش، ج 2، ص 318) آن را تکرار کردهاند، با توجه به این که سمعانی در میان آثار متعدد خود تنها در بخش کوچکی از التَحْبیر (همانجا) به جرجانی اشاره کرده و از جمله در معجمالشیوخ خود (که اختصاص به معرفی استادان و بزرگان عصر خود دارد) نامی از جرجانی نبرده است، درست به نظر نمیرسد.پارهای از اطلاعات در باره زندگی جرجانی از لابهلای آثار متعدد خودش به دست میآید. در سطور نخستینِ ذخیره خوارزمشاهی، مهمترین اثر تألیفی جرجانی به فارسی، او از ورود خود به خوارزم در زمان امارت قطبالدین محمد خوارزمشاه، امیر محلی خوارزم (حک : 490 یا 491ـ521)، در 504 یاد کرده است (ص 2). در همین موضع از ویرایش عربی این کتاب که به نام الذخیرة الخوارزمشاهیة مشهور است، جرجانی (گ 2 ر) از جمعآوری ذخیره در سن هفتاد سالگی یاد کرده است. بر اساس مطلب اخیر، بسیاری (از جمله نجمآبادی، ج 2، ص 719؛ تاجبخش، ج 2، ص 318؛ معطر و شمس اردکانی، ص 7) سال تولد جرجانی را 434 نوشتهاند. در حالی که چون این روایت در نسخههای متعدد فارسی ذخیره خوارزمشاهی (که در دسترس است) ذکر نشده، به نظر میرسد اشاره به هفتاد سالگی مؤلف معطوف به زمان پایان یافتن متن فارسی ذخیره در دوره حکومت قطبالدین محمد و پس از ورود او به خوارزم در 504 باشد و نه الزاماً سن او به هنگام ورودش به خوارزم. در نسخه فارسی این کتاب (ص 644)، جرجانی از سفر خود به قم یاد کرده است. از زمان این سفر اطلاعی در دست نیست، جز اینکه قاعدتاً باید پیش از 504 و زمان ورود او به خوارزم باشد. جرجانی همچنین (همانجا) از اشتغالش به سرپرستی داروخانه بهاءالدوله در خوارزم و اشتهارش که باعث مراجعه بسیار مردم به او میشد، یاد کرده است. او کتاب دیگر خود الاَغراض الطِبیة(خلاصه ذخیره خوارزمشاهی ) را در زمان حکومت ابوالمظفر اَتْسِزْبن محمد (حک :521- 551)، پادشاه خوارزمشاهی و فرزند قطبالدین محمد، و بنا به سفارش مجدالدین ابومحمد صاحببن محمدبخاری، وزیر اتسز که اطلاع دیگری از او در دست نیست، تألیف کرد (رجوع کنید به جرجانی، 1345 ش، ص 3). ذکر نام ابومحمد بخاری و تألیف کتاب به دستور او یقیناً مربوط به شروع حکومت مستقل اتسز بر منطقه خوارزم (535- 551) و ادامه یافتن زندگی جرجانی تا این زمان میباشد (برای آگاهی بیشتر در باره دوران حکومت اتسز رجوع کنید به قفس اوغلو، ص 54 90). جرجانی در زمان نوشتن کتاب دیگرش، تدبیر یوم ولیلة، هنوز در گرگانج زندگی میکرد (رجوع کنید به گ 237 پ). از اینرو، این نوشته یاقوت (همانجا) که جرجانی در مرو زندگی کرد و در همانجا درگذشت، در صورت صحت، تنها معطوف به دوره کوتاهی از اواخر زندگی او میباشد. بیهقی نیز (همانجا) از دیدارش با جرجانی در سرخس در 531 یاد کرده است.برای فوت جرجانی تاریخهای متعددی ذکر شده، که در میان آنها تاریخ مورد نظر یاقوت (همانجا) یعنی 531 که بسیاری از معاصران (از جمله دهخدا، ذیل «اسماعیل جرجانی»؛ تاجبخش، ج 2، ص 319؛ معطر و شمس اردکانی، ص 10) نیز آن را نقل کردهاند، با توجه به ادامه زندگی جرجانی تا دوره حکومت مستقل اتسز در خوارزم صحیح به نظر نمیرسد. حاجیخلیفه (ج 1، ستون 130) که تاریخهای متعددی را برای سال فوت جرجانی بر شمرده، سال 535 را نیز ذکر نموده است. ابنابیاصیبعه (ج 2، ص 32) پادشاه معاصر جرجانی را علاءالدین محمد خوارزمشاه (حک : 596 -617)، از آخرین پادشاهان خوارزمشاهی، دانسته است. این اشتباه به علت درک نادرست ابنابیاصیبعه از نام علاءالدین که لقب قطبالدین محمد هم بوده، رخداده است و به نوشتههای خواندمیر (ج 2، ص 641) و حمداللّه مستوفی (ص 686) نیز راه یافته است (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به دهخدا، همانجا؛ عرفانیان، ج 19، ص 199، پانویس 1).سمعانی (ج 1، ص 91) و یاقوت (همانجا) تنها ابوالقاسم قشیری را به عنوان استاد جرجانی بر شمردهاند. در حالی که، جرجانی پزشکی را از ابنابیصادق * نیشابوری (ح 385ـ470)، شاگرد بلافصل ابنسینا، آموخت (الگود ، ص 215). جرجانی خود در موارد متعدد در ذخیره خوارزمشاهی (از جمله ص 34ـ 35) از او یاد کرده است. از دیگر اشخاص و منابعی که جرجانی به استفاده از آنها در تألیف ذخیره خوارزمشاهی (که دست کم مادر چهار کتاب دیگر او نیز به شمار میرود) اشاره کرده، از پزشکان اسلامی، ابوعلی سینا (رجوع کنید به جرجانی، 1355 ش، ص 416، 497، 544، 630)، محمدبن زکریا رازی (همان، ص 491، 507)، ابوالحسن طبری تُرَنجی (همان، ص 507، 525) و احمد فرخ (همان، ص 416) هستند که البته از میان آنها تنها از احمد فرخ (همانجا) به عنوان استاد یاد کرده است؛ از پزشکان یونانی، جالینوس (همان، ص 342، 360، 517، 690)، بقراط (همان، ص 467، 525) و اَهْرُن (همان، ص 491) را نام برده و به هنگام برشمردن بیماریهای چشم، به استفاده از مهمترین اثر چشم پزشکی اسلامی، تذکرة الکحالین * علیبن عیسی کحال (همان، ص 342)، و به هنگام بحث در باره بیماریهای معده، به بهرهگیری از نسخه عیسی صُهاربُخت و داروهای ذکر شده در آن (همان، ص 439) اشاره کرده است.مهمترین نقش جرجانی در تکوین دانش پزشکی در ایران، گذشته از اهمیت او به عنوان پزشک، تألیف بزرگترین و کهنترین آثار پزشکی به زبان فارسی است. تا زمان جرجانی، منابع دانش پزشکی دوره اسلامی، چه ترجمههای آثار دانشمندان یونانی و چه آثار تألیفی پزشکانِ حتی ایرانی، عموماً به زبان عربی بود. کتابهای پزشکی فارسی بسیار محدود و عموماً هر یک از آنها نخستین اثر فارسی در موضوعات گوناگون پزشکی بودند. این آثار عبارتاند از: هدایة المتعلمین (تألیف نیمه دوم سده چهارم)، کهنترین پزشکینامه فارسی، نوشته ابوبکر ربیعبن احمد اَخَوینی بخاری؛ الابنیة عنالحقایق الادویة (تألیف سده چهارم)، نوشته ابومنصور موفقبن علی هروی؛ دانشنامه حکیم مَیسَری (تألیف 370)؛ نورالعیون فی امراضالعین و اسبابها و علاجاتها (تألیف 480)، کهنترین چشم پزشکینامه فارسی، نوشته ابوروح محمدبن منصوربن ابوعبداللّه جرجانی مشهور به زریندست و چند رساله کوتاه از ابنسینا، از جمله رسائل رگشناسی و حفظالصحة (برای آگاهی از مشخصات این آثار پزشکی رجوع کنید به استوری ، ج 2، بخش 2، ص 197ـ207). در حالی که، ذخیره خوارزمشاهی چه از نظر شمول بر شاخهای دانش پزشکی و چه از نظر وسعت و دامنه مطالب، به تنهایی از مجموعه این آثار مهمتر و بزرگتر میباشد (رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی * ).آثار فارسی جرجانی یعنی یادگار و ذخیره خوارزمشاهی و دو خلاصه ذخیره ( خُفی عَلایی و الاَغراض الطِبیة) مجموعه مهم و جالب توجهی از لغات پزشکی، نام اندامهای بدن، بیماریها و داروها و نیز بسیاری از افعال و واژگان فارسی است که امروزه دیگر در زبان فارسی به کار نمیروند؛ از جمله فعل بیزاندن (نرم و غربال کردن، به صورت «ببیزند»، جرجانی، 1355 ش، ص 725)، سائیدن (مخلوط کردن، به صورت «بسایند»؛ همان، ص 619)، بدگواریدن (بد هضم کردن غذا؛ همان، ص 442)، دشخواری (دشواری؛ همان، ص 427)، دستکاری (جراحی؛ همان، ص 374)، سِپُرز (طحال؛ همان، ص 55)، گُرده (کلیه؛ همان، ص 56)، و ناخُنه (بیماری چشمی، در عربی ظُفْرِه؛ همان، ص 351). در مورد نام داروها، اگر چه جرجانی در قَرابادینِ (بخش مربوط به معرفی داروها در کتابهای پزشکی) ذخیره خوارزمشاهی (ص 651ـ 745) و کتابهای چهارم و پنجم الاغراض الطبیة (ص 585 - 715) نام داروهای مفرد و مرکّب را زیر عنوان عربی آنها آورده اما در موارد متعدد معادل فارسی و گویشی آنها را نیز ذکر کرده است، برای مثال ترب (در عربی فُجْل، جرجانی، 1345 ش، ص 598)، و پیازْموش (در عربی اَسْقیل، همو، 1355 ش، ص 743). در میان آثار جرجانی، تنها کتاب الاغراض الطبیة از نظر کاربرد واژگان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است (برای این بررسی رجوع کنید به اعلم، ص 216ـ220).روی هم رفته، نقش جرجانی در تکوین دانش پزشکی در ایران باید در دو زمینه، یکی به عنوان پزشکی حاذق و کثیرالتألیف و دیگری پزشکی فارسینویس و لغتشناس و کسی که واژگان فارسی بسیاری در پزشکی وضع کرده است، بررسی نمود (برای بررسی نقش جرجانی در این دو زمینه رجوع کنید به نفیسی، ص 44ـ 45؛ الگود، ص 215ـ 218؛ معطر، ص 14ـ17؛ نیز رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی *).اگر چه آثار جرجانی خیلی زود و به سرعت پس از تألیف، بین مردم مشهور شد (بیهقی، ص 172 که از احیای دانش پزشکی با آثار او سخن رانده و نظامی، ص 110ـ112 که چهار عنوان از آثار جرجانی را جزو آثاری برشمرده است که هر فرد مایل به پزشک شدن باید آنها را در سطوح گوناگون مطالعه کند)، رویکرد متفاوتی بین رواج آثار او در ایران و خارج از ایران وجود دارد. در حالی که، ذخیره خوارزمشاهی تنها کتابی است که از فارسی به عبری ترجمه شده است (الگود، ص 216؛ دانشپژوه، 1335 ش، ص 756)، در میان پزشکان و داروشناسان ایرانی در دوران تکوین دانش پزشکی در ایران، افراد معدودی به آرای او استناد کردهاند؛ نه حکیم مؤمن، که در دیباچه تحفه (ص 2ـ3) فهرست مطولی از 24 اثر ارجاعی خود بر شمرده، از آثار جرجانی ذکری به میان آورده است و نه عقیلی علوی شیرازی در مخزنالادویة. از میان پزشکان ایرانی، تنها فخرالدین رازی به هنگام تألیف رساله حفظالبدن از جرجانی نام برده (فونان، ص 45) و بهاءالدوله رازی در خلاصه التجارب در پارهای موارد (از جمله گ 249 ر، گ 344 پ) از آرای پزشکی جرجانی یاد کرده است. رستم گرگانی، پزشک همشهری جرجانی که در اواسط قرن دهم به هند مهاجرت کرد،کتاب خود در معرفی انواع داروهای مفرد و مرکّب را به تقلید از ذخیره خوارزمشاهی، ذخیره نظام شاهی نام نهاد (برای آگاهی بیشتر در باره این کتاب رجوع کنید به افشار و دانش پژوه، ج 2، ص 385).جرجانی علاوه بر پزشکی آثاری نیز در موضوع فلسفه و اخلاق نوشته است. اما اختصار این رسائل در مقایسه با آثار متعدد و حجیم پزشکی او و بیتوجهی به آنها در طول سالیان مانع از آن شده است که از جرجانی علاوه بر پزشک با عنوان فیلسوف نیز یاد شود. جرجانی آثار خود را به دو زبان فارسی و عربی نوشته و شهرزوری (ص 98ـ99) چهار بیت از اشعار عربی او را ذکر کرده است.علاوه بر ذخیره خوارزمشاهی و برگردان عربی آن، الذخیرة الخوارزمشاهیة (رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج 1، ص 323)، الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة و برگردان عربی آن، التذکرة الاشرفیة فی الصناعة الطبیة (رجوع کنید به سلان ، ص 528؛ بروکلمان، ج 1، ص 621، ( ذیل ) ، ج 1، ص 890) و خُفی عَلایی ، آثار جرجانی عبارتاند از: 1) فیالتحلیل، رساله کوچکی در هشت برگ در موضوع فلسفه به عربی، که تاکنون تنها یک نسخه از آن شناسایی شده است ( رجوع کنید به درنبورگ ، ج 1، ص 422؛ بروکلمان، ج 1، ص 641)؛ 2) تدبیر یوم ولیلة، رسالهای به زبان عربی در موضوع پزشکی (رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج 5، ص 192)؛ 3) کتاب در علم تشریح، به فارسی در موضوع پزشکی (رجوع کنید به فونان، ص 5؛ استوری، همانجا؛ منزوی، ج 5، ص 3373)، از این کتاب نیز تاکنون تنها یک نسخه شناسایی شده است؛ 4) حفظالصحة، رسالهای به فارسی در موضوع پزشکی در شانزده باب (اته ، ج 1، ص 372)؛ 5) زبدة ( فی ) الطب، کتابی به عربی در موضوع پزشکی و داروسازی، از این رساله نسخ متعددی وجود دارد (رجوع کنید به بروکلمان، ( ذیل )، ج 1، ص 890؛ آربری ، ج 4، ص 78؛ اولمان، ص 161؛ افشار و دانشپژوه، ج 7، ص 291؛ منزوی، ج 5، ص 3496)؛ 6) فیالقیاس، رساله بسیار کوچکی به عربی در موضوع منطق تنها شامل دو برگ، از این رساله تاکنون تنها یک نسخه شناسایی شده است (درنبورگ، همانجا)؛ 7) رسالة المُنَبِّهة، رسالهای به عربی در موضوع اخلاق، از این رساله چند نسخه خطی وجود دارد (رجوع کنید به آلوارت، ج 7، ص 641؛ بروکلمان، ج 1، ص 641، ( ذیل )، ج 1، ص 890). دو میکروفیلم از این رساله متعلق به نسخههای آن در ترکیه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد (رجوع کنید به دانشپژوه، 1348 ش، ج 1، ص 431ـ436)؛ 8) یادگار، کتابی به فارسی در پزشکی، این کتاب در اصل خلاصهای از ذخیره خوارزمشاهی است (منزوی، ج 5، ص 3767؛ برای آگاهی بیشتر در باره این کتاب رجوع کنید به فونان، ص 105؛ استوری، ج 2، بخش 2، ص 211؛ آقا، ص 39). بیهقی (ص 172) از رسائل طبالملوکی و وصیتنامه جرجانی یاد کرده که از آنها تاکنون هیچ نسخهای شناسایی نشده است. همچنین ابناسفندیار (ص 137) از ترجمه فارسی قانون ابنسینا اثر سیداسماعیل جرجانی یاد کرده است. به نظر سیدحسین نصر (ص 30)، ذخیره همان ترجمه قانون ابنسینا به فارسی است؛ در حالی که پیش از آنکه بتوان ذخیره را ترجمه صِرفی از قانون دانست، باید آن را کتابی به شمار آورد که تحت تأثیر سنّت سینایی در پزشکی اسلامی نوشته شده است (برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی *). همچنین، بروکلمان (( ذیل)، ج 1، ص 890) از رساله الاجوبة الطبّیة جرجانی در کتابخانه آصفیه هندوستان یاد کرده است. در فهرست این کتابخانه (رجوع کنید به بهادر، حصه 3، ص 403)، رساله مورد نظر بروکلمان همان الاغراض الطبّیة معرفی شده است (برای فهرستی تفصیلی از آثار تألیفی جرجانی اعم از موجود و مفقود رجوع کنید به اشمیتس و معطر، ص 338ـ360).بین آثار پزشکان ایرانی و فارسی زبان، آثار جرجانی بیش از همه به صورتهای گوناگون چاپ شده است. نخستین چاپ از میان آثار جرجانی، چاپ خفی علایی و ذخیره خوارزمشاهی در هندوستان و به صورت سنگی میباشد (برای آگاهی از زمان این چاپها رجوع کنید به مُشار، ج 1، ستون 582). در ایران دست کم سه تصحیح از بخشهایی از ذخیره خوارزمشاهی صورت گرفته است (کتابهای اول و دوم، به تصحیح محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران 1344ـ 1348 ش؛ کتاب اول، به تصحیح اعتمادی، شهراد و مصطفوی، تهران 1345 ش؛ کتابهای اول و دوم به تصحیح محمدرضا محرری، تهران 1380 ش، چاپ و تصحیح سایر مجلدات این کتاب هنوز ادامه دارد). یک چاپ عکسی از همین اثر (به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران 1355 ش)، چاپی عکسی از الاغراض الطبیة(به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران 1345 ش) و تصحیحی از خفی علایی (به کوشش علیاکبر ولایتی و محمود نجمآبادی، تهران 1369 ش) نیز حاصل کوشش دانشمندان معاصر برای احیای آثار جرجانی است. یکی از مهمترین و علمیترین پژوهشهای انجام شده در باره ذخیره خوارزمشاهی ، بررسی بخش چشم پزشکی این کتاب است که تییری دو کروسل د پس انجام داده است. جدیدترین کوشش در این زمینه، تصحیح مهدی محقق (تهران 1381 ش) از یادگار میباشد.منابع: ابنابیاصیبعه، کتاب عیونالانباء فی طبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیسبن طحان [ آوگوست مولر ]، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال، تهران [? 1320 ش ]؛ ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، سفر 9، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه استانبول، مجموعه ایاصوفیه، ش 3422، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1408/1988؛ هوشنگ اعلم، «واژگان فارسی پزشکی سیداسماعیل جرجانی در الاغراض الطبیه »، در مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حکیم سیداسماعیل جرجانی ، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی، 1381 ش؛ ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملک ، تهران 1352 ش ـ ؛ بهاءالدوله رازی، خلاصة التجارب ، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ش 6038؛ میرعثمان علیخان بهادر، فهرست مشروح بعض کتب نفیسه قلمیه مخزونه کتب خانه آصفیه سرکار عالی، حیدرآباد دکن 1357؛ علیبن زید بیهقی، تاریخ حکماء الاسلام ، چاپ محمد کردعلی، دمشق 1365/1946؛ حسن تاجبخش، تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران ، تهران 1372ـ1375 ش؛ اسماعیلبن حسن جرجانی، تدبیر یوم و لیله، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، ش 24/807؛ همو، ذخیرة خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخهای خطی، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355 ش؛ همان، ترجمه عربی: الذخیرة الخوارزمشاهیه، نسخه خطی کتابخانه دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، ش 113؛ همو، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، عکس نسخه مکتوب در سال 789 هجری محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران 1345 ش؛ حاجی خلیفه؛ حکیم مؤمن؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده ؛ خواندمیر؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابخانه اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج 3، بخش 2، تهران 1335 ش؛ همو، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج 1، تهران 1348 ش؛ دهخدا؛ محمدبن منصور زریندست، نورالعیون، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 2270؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، التحبیر فیالمعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد 1395/1975؛ محمدبن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و الفلاسفه، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن 1396/1976؛ غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج 19، مشهد 1380 ش؛ ابراهیم قفساوغلو، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمه داود اصفهانیان، تهران 1367 ش؛ خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران 1340ـ1344 ش؛ فریبرز معطر، «جرجانی و فرهنگ پزشکی»، کیهان فرهنگی ، سال 9، ش 8 (آبان 1371)؛ فریبرز معطر و محمدرضا شمس اردکانی، «بررسی احوال و آثار حکیم سیداسماعیل جرجانی»، در مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حکیم سیداسماعیل جرجانی ، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی، 1381 ش؛ احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران 1374 ش ـ ؛ محمود نجمآبادی، تاریخ طب در ایران ، تهران 1341ـ1353 ش؛ حسین نصر، «طب سنتی ایران و اهمیت امروزی آن»، در مجموعه مقالات در باره طب سنتی ایران ، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1362 ش؛ احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران 1333 ش؛ یاقوت حموی؛Zouhir M. Agha, Bibliography of Islamic medicine and pharmacy , Leiden 1983; W. Ahlwardt, Die Handschriften - Verzeichnisse der Koiglichen Bibliothek zu Berlin: Verzeichniss der arabischen Handschriften , vol. 7, Berlin 1895; Arthur J. Arberry, The Chester Beatty Library: a handlist of the Arabic manuscripts , vol.4, Dublin 1959; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplemetband , 1937-1942; Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de l'Escurial , vol. 1, Paris 1903; Cyril L. Elgood, A medical history of Persia and the Eastern Caliphate , Cambridge 1951; Hermann Ethإ, Catalogue of Persian manuscripts in the Library of the India Office , Oxford 1903-1937; Adolf Mauriz Fonahn, Zur Quellenkunde der persischen Medizin , Lepzig 1910; Abbas Naficy, La mإdecine en Perse: des origins a nous jours, ses fondements thإoriques d'apres l'Encyclopedia medicale de Gorgani , Paris 1933; R. Schmitz and Fariborz Moattar, "Zur Biobibliographie Isma ـ il Gorganis (1040- 1136). Der `Schatz des Konigs von Hwarazm ", Sudhoffs Archiv Geschichte der Medizin , 57 (1973); M.Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes , Paris 1883-1895; Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio- bibliographical survey , vol. 2, pt. 2, London 1971; Manfred Ullmann, Die Medizin im Islam , Leiden 1970.