6) جراید در افغانستان. نخستین جریده افغانستان به نام کابل در 1284 در دوره محمداعظمخان (حک : 1284ـ 1285) منتشر شد که بانی و مؤسس آن سیدجمالالدین اسدآبادی * بود. در دوره امیر شیرعلیخان (حک : 1280ـ 1296)، همین نشریه با نام شمسالنهار * در 1290 به کوشش میرزاعبدالعلی، از خوشنویسان ماهر دربار او، به چاپ رسید، اما چون هیچ نسخهای از جریده کابل به دست نیامده است، احتمال میرود نام اصلی جریده کابل همان شمسالنهار باشد که به مناسبت محل چاپش، مردم آن را جریده کابل میخواندند (رشتیا، ص 321؛ قس آهنگ، ج 1، ص 16، 119ـ120). شمسالنهار بیش از پنج سال، تا هجوم دوم انگلیسیها به افغانستان (1296/ 1879)، ابتدا هر هفته و سپس هر پانزده روز و در اواخر، ماهانه منتشر میگردید. در این نشریه افزون بر مطالبی از میرزا عبدالعلی، که از وی به عنوان مُهْتَمم در جریده نام برده شده است، مقالات و ترجمههایی از عبدالقادرخان پشاوری (پیشاوری، شاعر و نویسنده دربار شیرعلیخان که علاوه بر فارسی و پشتو، به زبانهای پنجابی، اردو و انگلیسی نیز تسلط داشت)، درج میشد (انصاری، ص 55؛ «ادبیات معاصر افغانستان»، ص 376ـ377).نابسامانیهایی که در افغانستان، در پی دومین تجاوز انگلیسیها بهآنجا، پدید آمد، با روی کار آمدن امیرعبدالرحمانخان در 1297 بهبود نیافت. در دوره وی (حک : 1297ـ 1318) وضع فرهنگ در افغانستان از پیش بدتر و بیسوادی همهگیر و گسترده شد (رجوع کنید بهعبدالرحمانخان، ج 2، ص 356). در دوره زمامداری عبدالرحمانخان یک دستگاه ماشین لیتوگرافی وارد افغانستان شد، اما از آن برای چاپ و نشر فرمانها و نامههای امیر استفاده میکردند و هیچ جریدهای با آن منتشر نمیشد (غبار، ج 1، ص 65).تحول عمده در عرصه مطبوعات و روزنامهنگاری افغانستان، پس از روی کار آمدن حبیباللّه (حک : 1319ـ 1337)، پسر عبدالرحمان خان، به وجود آمد. وی، که نمیخواست سیاست خشن پدرش را ادامه دهد، اصلاحاتی کرد که مهمترین آنها، تأسیس مدارس جدید و انتشار جراید بود که در تحول افکار و باورها در افغانستان تأثیر ژرفی گذاشت (انصاری، ص 76ـ77). در این زمان، افزون بر چاپخانه دارالسلطنه، چاپخانههای دیگر تأسیس و نیز دستگاههای مجلدسازی و صحافی وارد افغانستان شد (تنویر، ص50). در چنین اوضاعی، با تلاش اندیشمندانی مانند مولوی عبدالرئوفخان خاکی قندهاری (شاعر و مدرّس مدرسه شاهی) و مولوی محمد سَرْوَر واصف متخلص به تاجر (معلم مدرسه حبیبیه * و از مشروطهخواهانی که در زمان حکومت حبیباللّه اعدام گردید)، انجمن سراج الاخبار در کابل بنیاد گردید که هدفش بیدار ساختن مردم و آشنا کردن آنان با مدنیت جدید و وقایع تازه دنیا بود (انصاری، ص 65ـ67، 133ـ 137؛ حبیبی، ص 25ـ26). به همین منظور، انجمن، مجوز انتشار جریده سراجالاخبار را در 25 صفر 1323، در چهارمین سال سلطنت امیرحبیباللّه، گرفت و در ذیقعده 1323 نخستین شماره آن منتشر شد (حبیبی، ص 28).در نخستین شماره سراجالاخبار، اعضای انجمن خواست خود را آشنا ساختن مردم افغانستان با رویدادهای کشورشان و دیگر کشورها، دگرگونیهای جهان، پیشرفتها، واپسگراییها، نیرومندیها، ناتوانیها و فزونخواهیها عنوان کردند (حائری، فصلنامه مطالعات تاریخی ، ش 1، ص20ـ21). نخستین شماره سراجالاخبار ، که در 36 صفحه تهیه شده بود، پس از انتشار با موانعی از جانب انگلستان مواجه گردید و بیش از یک شماره آن اجازه چاپ نیافت (حبیبی، همانجا؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 463). این ممنوعیت شش سال طول کشید و پس از کوششهای فراوانِ شماری از روشنفکران و روزنامهنگاران افغانی، بهویژه محمود طرزی * که از تبعید در ترکیه به کشور بازگشته بود، سراجالاخبار بار دیگر اجازه انتشار یافت و در 16 مهر 1290/ ذیقعده 1329، به نام سراجالاخبار افغانیه چاپ شد و این بار محمود طرزی، که از پیروان سیدجمالالدین اسدآبادی به شمار میآمد و به هنگام اقامتش در ترکیه از محضر او بهره برده بود (رجوع کنید به غبار، ج 1، ص 723؛ عصمتاللهی، ص 108، 326ـ 327؛ حائری، فصلنامه مطالعات تاریخی ، ش 1، ص 35)، با درایت و بدون ایجاد هیاهو و ترساندن دربار، نشر جریده را ادامه داد (حبیبی، ص 146).محتوای اصلی مضامین سراجالاخبار افغانیه در این دوره، ملیگرایی آمیخته با اندیشه پاناسلامیسم (اتحاد اسلام) و مبارزه با استعمار بود (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 464) و با وصف مشکلات داخلی ناشی از حکومت مطلقه استبدادی و موانع خارجی (دستاندازیهای استعمار) به حیات خویش ادامه داد و جوانان پرشور آن روز، مانند عبدالهادی داوی متخلص به پریشان * و عبدالرحمان لُودین متخلص به کبریت، با نوشتن مقالههای روشنگرانه و سرودن اشعار، سهم مهمی در بیداری ملت افغانستان، بهویژه در نیل به استقلال، داشتند (رجوع کنید به انصاری، ص 151ـ165).سراجالاخبار افغانیه در رواجِ نگارش ساده و علمی در ادبیات افغانستان مؤثر بود («ادبیات معاصر افغانستان»، ص 387). در مهر 1296/ محرّم 1337، انجمن سراجالاخبار، سراجالاطفال را برای کودکان و نوجوانان این سرزمین منتشر کرد. سراجالاخبار تنها نشریه افغانستان بود که انتشار آن با تغییر سلطنت و قتل امیرحبیباللّه در 1337 قطع نشد بلکه همان نویسندگان قبلی، در زمان اماناللّهخان (حک : 1298 ش 1307 ش/ 1919ـ1929) نیز به کار مطبوعاتی خود ادامه دادند و فقط نام آن را امان افغان گذاشتند (رشتیا، ص 322). در پی استقلال افغانستان (1337/ 1919)، که آزادی بیشتری را برای نویسندگان و فعالان سیاسی در پی داشت، تعداد مدارس و باسوادان و نیز شماره نشریههای افغانستان افزایش و از نظر کیفی ارتقا یافت و حتی قانون مطبوعات در افغانستان پدید آمد و اولین دادگاه مطبوعاتی ایجاد شد (عصمتاللهی، ص120). در این دوره، جراید دو زبانه (پشتو و دری) در مرکز (کابل) و ولایات افغانستان منتشر شد که نشان میداد زبان پشتو نیز در کنار فارسی (دری) وارد عرصه مطبوعات شده است؛ جرایدی مانند افغان (1269)، حقیقت (1303)، طلوع افغان(1300)، و پشتون ژَغْ (به معنای آوای پشتون، 1307؛ عصمتاللهی، ص 339ـ344).در مادّه یازده «نظامنامه اساسی دولت عَلیه افغانستان» (قانون اساسی) مصوب 1303 ش، در باره آزادی مطبوعات آمده است: «مطبوعات و چاپ روزنامههای داخلی مطابق حکم قوانین مربوطه آزاد است و حق چاپ روزنامهها مختص به دولت و اتباع افغانستان است» (کمال، ص 144). در پی تدوین قانون مطبوعات وتعیین چارچوب قانونی برای فعالیت روزنامهنگاران، ریاست مستقل مطبوعات در افغانستان شکل گرفت که سرپرستی امور مطبوعاتی را برعهده داشت و اخبار داخلی و خارجی را پس از تهیه و ترجمه برای جراید کابل و ولایات میفرستاد (رجوع کنید به تنویر، ص 75ـ76). در مجموع، افزون بر کابل در بیشتر مراکز ولایات نیز نشریههایی منتشر شد که تعداد آنها به نوزده عنوان رسید، از جمله ستاره افغان در شهر جبلالسراج، اتفاق اسلام در هرات، طلوع افغان در قندهار و بیدار در مزار شریف («چهل سال ژورنالیزم در افغانستان»، ص 90).پیش از تدوین قانون مطبوعات، جراید افغانستان یا دولتی بودند یا وابسته به دولت و دربار، اما از 15 اردیبهشت 1306 جریده انیس منتشر شد که نخستین جریده آزاد و غیردولتی، به سردبیری غلام محییالدین انیس، بود که باب تازهای نیز در عرصه مطبوعات افغانستان گشود («خلاصه تاریخ جرائد در افغانستان»، ص 154). این وضع، بر اثر شورشهای داخلی در مخالفت با اصلاحات غربگرایانه اماناللّهخان * و سپس فرار او از کشور، تغییر یافت و پادشاه جدید، حبیباللّه بچه سقا * (تاریخ روی کار آمدن او: 1307 ش)، که از حمایت شماری از علمای مذهبی برخوردار و مخالف اصلاحات فرهنگی اماناللّه بود، تغییر کرد. او اجازه داد که انتشار چند جریده در کابل و برخی ولایات، در صورت پیروی از سیاستهای فرمانروای جدید، ادامه یابد؛ از اینرو، در طول فرمانروایی نُه ماههاش، حبیبالاسلام در کابل، رهبر اسلام در مزار شریف، مؤیدالاسلام در قندهار، الایمان در سرخرود و نهضهالحبیب در خانآباد منتشر شدند («نگاهی تاریخی به ادبیات معاصر دری افغانستان»، ص 1012). محتوای آنها گزارش اقدامات دولت جدید و موضوعات دینی بود، زیرا پیش از این، علمای مذهبی در اعلامیهای، پادشاه پیشین، اماناللّه، را به بیدینی متهم کرده بودند (استوارت ، ص 83ـ84) و جریده حبیبالاسلام و سایر جراید میبایست، بنا بر خواست علما، به محتوای مذهبی و دینی مطالب میافزودند («چهل سال ژورنالیزم در افغانستان»، ص 91). با روی کار آمدن محمدنادرشاه (1308 ش)، با آنکه قانون اساسی جدید مطبوعاتی را که خلاف مذهب نبودند آزاد اعلام کرد و دسترسی به اخبار را از حقوق اتباع افغانستان دانست (کمال، ص 163)، چندان تحولی در روزنامهنگاری پدید نیامد. سپس با ممیزی و نظارت شدید از سوی حاکمیت، دورهای بسیار دشوار در تاریخ مطبوعات و جراید افغانستان آغاز شد، زیرا حکومت از انتشار مطبوعات آزاد جلوگیری کرد و جریده آزاد انیس را هم پس از زندانی ساختن مدیر آن، غلاممحییالدین انیس، دولتی نمود. از سوی دیگر، دولت انجمنی به نام انجمن ادبی تأسیس کرد و در آن شاعرانِ موافق را گرد آورد تا مجلهای به نام کابل را انتشار دهند (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 619ـ620؛ «نگاهی تاریخی به ادبیات معاصر دری افغانستان»، ص 1014).بدینترتیب، در دوره محمدنادرشاه افغان، مطبوعات دولتی رشد کردند. محمد نادرشاه، که از اهمیت تبلیغات آگاه بود، به این زمینه توجه کرد و این چنین بود که جراید دولتی یا وفادار به دولت مجال فعالیت یافتند و شمار آنها به شانزده جریده رسید؛ مهمترین آنها عبارت بودند از: اتحاد مشرقی، اصلاح، بیدار، اتحاد، آئینه عرفان، مجله کابل، هرات، طلوع افغان، و اقتصاد («چهل سال ژورنالیزم در افغانستان»، ص 92). در این میان، بهویژه جریده اصلاح شایان توجه است، زیرا این نشریه که محمدنادرشاه آن را در 1308 ش بنیان گذاشت، تبدیل به ترجمان (ارگان) حاکمیت شد و چون حکومت از آزادی بیان و اندیشه میترسید، با روشنفکران مخالفت میکرد (رشتیا، ص 322ـ323؛ انصاری، ص 208). در این جریده مردم آشکارا به خودداری از گفتار سیاسی و اجتماعی در باره میهنشان فراخوانده میشدند (غبار، ج 2، ص 87).در 1312 ش، پس از کشته شدن محمدنادرشاه، فرزند جوانش، محمدظاهر، پادشاه افغانستان شد. در هفده سال اول فرمانروایی او، که عمویش محمدهاشمخان نخستوزیر بود، آزادی مطبوعات در افغانستان کاملاً از بین رفت و برای نظارت و تسلط بیشتر دولت، در 1318 ش ریاست مستقل مطبوعات به وجود آمد. با آنکه برخی نویسندگان میکوشیدند از طریق مجلات تخصصی که وزارتخانهها منتشر میکردند، افکار آزاد و مطالب پژوهشی و انتقادی خود را منتشر سازند، به علت ممیزی موفق نمیشدند. در نتیجه، برخی از ایشان شغلشان را از دست دادند و زندانی شدند (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 651ـ652).در پی استعفای محمدهاشمخان در 1325 ش، برادرش شاهمحمود، نخستوزیر افغانستان شد. وی بر خلاف محمدهاشمخان، در زمینههای سیاسی و اجتماعی اصلاحاتی کرد و از جمله در عرصه مطبوعات و احزاب، آزادیهای قانونی را به رسمیت شناخت و بهویژه تدوین و تصویب قانونِ مطبوعات در 1330 ش، در روزگار او، به آزاداندیشان و مخالفان فرصت داد تا جراید غیردولتی و آزاد منتشر نمایند (رجوع کنید به ارغنداوی، ص 68ـ69).یکی از نخستین جراید پس از تصویب قانون مطبوعات، جریده غیردولتی اَنگار (آذرخش) به سردبیری فیض محمد اَنگار بود که ترجمان جنبش ویش زِلْمیان (جوانان بیدار) به شمار میآمد. این جنبش به صورت سازمان سراسری ملی در 1325 ش ایجاد گردید. گردانندگان اصلی آن بیشتر نمایندگان پشتو زبان روشناندیش کابل، جلالآباد و قندهار بودند و بسیاری از رجال سیاسی و اجتماعی آن عصر نوشتههای خود را در نشریه انگار منتشر میکردند؛ اشخاصی مانند میرغلام محمدغبار، مورخ و از رجال منتقد و چپگرا و هوادار پرشور «جنبش جوانان بیدار»؛ عبدالرحمان محمودی، از چهرههای سیاسی چپ تندرو؛ نورمحمد تَرَهکی * ، از بنیانگذاران و رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان (و رئیسجمهور افغانستان در 1357ـ 1358 ش)؛ احمدعلی کهزاد، رئیس انجمن تاریخ؛ و عبدالرئوف بینوا و گلپاچا الفت، از ادیبان معروف ملیگرای پشتون. در سر مقاله جریده انگار در 10 اسفند 1329، اهداف اساسی این جماعت «خدمت به ملت افغان، مبارزه در برابر مردم فریبی، زورگویی، خودکامگی، استثمار، خیانت، رشوهخواری و رسم و رواجهای خرافی» اعلام گردید و در همین شماره نورمحمد ترهکی نیز زیرعنوان «ما چه میخواهیم؟»، از دیدگاه خود، خواستهای اساسی مردم را برشمرد ( افغانستان: مسایل جنگ و صلح ، ص 115، 119، 124).جراید دیگری نیز منتشر شدند که بعداً ترجمان سازمانها و احزاب مختلف سیاسی گردیدند، بهویژه جرایدی چون وطن که نخستین شماره آن در اول فروردین 1330 بهچاپ رسید و سردبیری آن ابتدا به عهده میرغلام محمدغبار بود، سپس علیمحمد خروش و پس از شماره هفتم میرمحمدصدیق فرهنگ، رجل اجتماعی و مورخ مشهور، سردبیر آن شدند (همان، ص120).تقریباً در همین زمان جریده غیردولتی دیگری به نام ندای خلق آغاز به کار کرد که ناشر آن عبدالرحمان محمودی و مدیر مسئول آن عبدالحمید مبارز بود (ارغنداوی، ص 69). در نخستین شماره نشریه، در بهار 1330، آمده است: «جریده ندای خلق، خدمتگار و رهنمای مردم است و به خاطر حقوق مردم مبارزه میکند. هدف آن دستیابی به تشکیل پارلمان آزاد بر اساس انتخابات آزاد است» ( افغانستان: مسایل جنگ و صلح ، همانجا). عبدالحی حبیبی، ادیب و مورخ افغان، از خانواده مشهور محقق قندهاری بود که چون شرایط داخلی کشورش را برای فعالیتهای آزاد مساعد نمیدید به پیشاور در پاکستان کوچید و در 1330 ش حزب سیاسی «آزاد افغانستان» را بنیاد گذاشت و خود رئیس موقتی آن شد و جریدهای نیز با همین نام انتشار داد که اولین شمارهاش در 1330 ش در پاکستان منتشر شد (رجوع کنید به حائری، فصلنامه مطالعات تاریخی ، ش 2، ص 153). جریده آزاد افغانستان ، متفاوت با جراید داخل کشور، آشکارا با دولت به مخالفت میپرداخت و شاید به همین سبب بود که از ناشر آن (عبدالحی حبیبی) در مجلس افغانستان سلب تابعیت گردید ( افغانستان: مسایل جنگ و صلح ، ص 126). از دیگر جراید آزاد و غیردولتی این روزگار همچنین نیلاب ، جریده پشتوزبان وُلُس (ملت) و آئینه در کابل و نیز جریده اَتوم در میمنه درخور ذکرند (رجوع کنید بهفرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 663).شاهمحمودخان پس از هفت سال صدارت ــ که نسبت به دورههای پیش و پس از او احساس مصونیت در مردم بیشتر بود (رجوع کنید به همان، ج 1، قسمت 2، ص 673) در شهریور 1332 استعفا کرد و محمدداوود به نخستوزیری رسید. او در خط مشی خویش بر خلافِ شاهمحمود، مردم سالاری را به فراموشی سپرد، حکومت نظامی را مجدداً برقرار کرد (غبار، ج 2، ص 271) و در نخستین اقدام، قانون مطبوعات را لغو نمود (تنویر، ص 133). محمدداوود با توسعه مطبوعات آزاد و آزادی روزنامهنگاری مخالف بود، از اینرو از انتشار روزنامههای غیردولتی جلوگیری کرد. در این دوره نشریات دولتی رو به فزونی نهاد تا جایی که در 1337 ش پنجاه نشریه در کابل و ولایات افغانستان منتشر میگردید، که از جمله آنها بود: روزنامههای اتفاق اسلام، طلوع افغان، اصلاح، انیس، جریده اقتصاد، جریده سُتوری ، و مجلات عرفان، آریانا، پیام حق، اخبار افغانستان، و حقوق («چهل سال ژورنالیزم در افغانستان»، ص 97ـ 98).نبود آزادی بیان، اجازه انتشار نداشتن جراید آزاد، ممنوعیت تشکیل اجتماعات، تظاهرات و احزاب سیاسی و دیگر محدودیتها در دوره صدارت محمدداوودخان در افغانستان، دلالت بر استبداد دولت داشت، در حالی که شرایط جهانی بیش از آن، استمرار استبداد را برنمیتافت، از اینرو محمدداوود در 19 اسفند 1340 استعفا کرد و علت آن را گشودن راه بر روی تحولات اجتماعی و سیاسی پیاده نمود (رجوع کنید بههارون، ص 56ـ57) و به این ترتیب راه برای آغاز دورهای در افغانستان باز شد که در تاریخ معاصر این کشور به دهه دموکراسی معروف است. در این دوره (1342ـ1352 ش) تغییرات مهمی در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان صورت گرفت، از جمله در آغاز دوره مذکور، با تصویب قانون اساسی جدید در 1343 ش، و تغییر قانون مطبوعات، اداره جراید و مطبوعات کشور از انحصار دولت خارج گردید. در مادّه 31 قانون مذکور نیز آزادی بیان و طبع و نشر برای تمامی اتباع افغانستان تضمین شد، بهگونهای که افراد بتوانند از آزادی بیان و انتشار مطالب، بدون ارائه پیش از چاپ آن به مقامات دولتی، برخوردار شوند (عصمتاللهی، ص 138ـ146؛ کمال، ص 222). بدینترتیب، ممیزی پیش از نشر و دیگر اقدامات پیشگیرانه کنار گذاشته شد.شرایط جدید باعث شد تا انواع جراید غیردولتی مجال ظهور یابند و گروههای مختلف جامعه از طریق آنها دیدگاهها و آرایشان را به آگاهی دیگران برسانند. از جمله نشریات غیردولتی، جریده مساوات ، ترجمان حزب دموکراتهای مترقی به رهبری مِیوَنْدوال بود که در آن افزون بر وی، عبدالرئوف بینوا و عبدالحی حبیبی مطالبی را به پشتو و فارسی (دری) مینگاشتند (افغانستان : مسایل جنگ و صلح ، ص 136). حزب مزبور در دوره صدارت محمدهاشم میوندوال و در 1346 ش تأسیس یافت و مرام اصلیاش دین اسلام، سلطنتطلبی، ملیگرایی و دموکراسی اعلام شد و سپس سوسیالیسم نیز بر آن افزوده گردید (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 752). جریده دیگر، افغان ملت ، به سردبیری غلام محمد فرهاد، بود که در آن حبیباللّه رفیع، علیاحمد ملّتیار و قدرتاللّه حدّاد افکار و خواستهای سازمان «افغان سوسیال دموکرات» را منتشر میساختند و به نفع انضمام مناطق پشتوننشین پاکستان به افغانستان، قلم میزدند (تنویر، ص 158؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 735، 750؛ نیز رجوع کنید به فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 664ـ666). جریده دیگر خلق نام داشت که به حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به رهبری نورمحمد ترهکی، وابسته بود. این جریده که با استفاده از قانون جدید در 22 فروردین 1345 آغاز به کار نمود، در نخستین و دومین شمارهاش مرامنامه حزب مذکور را منتشر ساخت (کشتمند، ج 1، ص 154). شاخه دیگر جریان چپگرایان طرفدار شوروی، در افغانستان جریده پرچم را در 24 اسفند 1346 به سردبیری و مدیر مسئولی سلیمان لایق و میراکبر خیبر منتشر نمود و اعلام کرد که متعلق به حزب دموکراتیک خلق افغانستان است (رجوع کنید به تنویر، ص 159).از میان اسلامگرایان، جریده گَهیح (فجر) به سردبیری و مدیریت منهاجالدین گهیح (گهیج) و عبدالسلیم قربانی شایان توجه است. انتشار این جریده به دو زبان فارسی دری و پشتو از 21 مهر 1347 آغاز شد و تا ترور منهاجالدین گهیح در 1351 ش ادامه یافت و مقالات اسلامی و فلسفی را در رد ماتریالیسم دیالکتیک و مخالف با جریانهای مادّیگرا و ضد اسلامی در افغانستان منتشر ساخت (همان، ص 166؛ خسروشاهی، ص 139ـ144).برخی دیگر از جراید آزاد و غیردولتی دهه دموکراسی عبارت بودند از: آزادی، اتحاد ملی، اَتوم، افغان، افکارنو، پامیر، پیام وجدان، پیام امروز، پیام، جبهه ملی، خیبر، مردم، سبا، ملت، معرفت، ندای خلق، ندای حق، نیلاب، وحدت، وطن، وُلُس، هدف، و برید (کمال، ص 196ـ199). به جز جریده سبا که دارای چاپخانه کوچکی بود، جراید دیگر در چاپخانه دولتی به چاپ میرسیدند (کشککی، ص190). از جانب حکومت نیز در خلال این دوره، چهار روزنامه اصلاح، انیس ، هیواد (میهن)، و کابل تایمز در کابل، و جراید کوچکی نیز در دوازده ولایت افغانستان منتشر میشد (همان، ص 202).دهه دموکراسی در افغانستان سرانجام با کودتای محمدداوود در 26 تیر 1352 و اعلام جمهوری در افغانستان به پایان رسید و محمدداوود این بار نیز مانند گذشته روند توسعه آزادی مطبوعات را متوقف ساخت. در این دوره، با آنکه در مادّه 38 قانون اساسی مصوب 1356 ش، آزادی فکر و بیان و مطبوعات بهرسمیت شناخته شد، آنچه در عمل روی داد جلوگیری از چاپ و انتشار جراید غیردولتی بود. بنابراین، نشریات دولتی افزایش یافت بهنحوی که در 1354 ش چهار روزنامه ( جمهوریت، انیس، هیواد و کابل تایمز ) و مجلههای ژُوَنْدُون (زندگی ) ، پیام حق ، پشتون ژغ ، انیس اطفال ، نَنْگَرهار، کندهار، آریانا و افغانستان ، هرات و کمکیا نوانیس در کابل، یک مجله در هرات و هجده جریده دولتی در ولایات افغانستان منتشر شد (عصمتاللهی، ص 147ـ150؛ دافغانستان کالنی ، 1354 ش، ص90).نظارتِ شدید بر مطبوعات و جلوگیری از فعالیت جراید آزاد، با کودتای مارکسیستها در اردیبهشت 1357 در کابل و روی کار آمدن حکومت طرفدار شوروی در افغانستان و جنگ داخلی متعاقب آن، باز هم شدت یافت. در دوره زمامداری مارکسیستها، نظام مطبوعاتی در افغانستان متلاشی شد، بسیاری از روزنامهنگاران و نویسندگان، زندانی یا کشته شدند یا از کشور گریختند. نشریات بسیاری تعطیل شد و نیز بسیاری از مراکز چاپ و نشر از بین رفت. از سوی دیگر، مطبوعات افغانستان ابزاری برای تبلیغ و تهییج و نیز سازماندهی مردم در زمینه مقاصد حزب حاکم و دولت کمونیستی شدند (عصمتاللهی، ص 151) و پس از اینکه روسها افغانستان را اشغال کردند، مطبوعات کشور در انحصار روسها قرار گرفت و مشاوران مطبوعاتی و نشریاتی روس در سازمانهای تبلیغی افغانستان امور مهم را در دست گرفتند (تنویر، ص 302).در این دوره، مهمترین نشریه کمونیستها به نام حقیقت انقلاب ثور به سردبیری صدیق رهپو (کاوون) و مدیریت ظاهر طنین از 6 دی 1358 آغاز به کار کرد که در بر دارنده اخبار، اعلامیهها، مقالههای سیاسی و مطالب مارکسیستی ـ لنینیستی بود (همان، ص 306). جراید دیگری نیز در دوره حاکمیت مارکسیستها منتشر شد، از جمله: افغانستان امروز ، اخبار هفته، اردو، پیشاهنگ، حقیقت سرباز، درفش جوانان، زندهگی حزبی، دوستی، فرهنگ خلق ، و صدای وطن (همان، ص 308ـ313).حاکمیت مارکسیستها و اشغال افغانستان به دست روسها، به تشکیل و گسترش نهضت مقاومت اسلامی در این کشور انجامید و مهاجرتهای وسیع افغانها به ایران و پاکستان، جامعه افغانستان را وارد مرحله جدیدی از تاریخ معاصرش ساخت. در این مرحله، در عرصه مطبوعات و روزنامهنگاری نیز دگرگونیهایی به وجود آمد. مطبوعاتِ ویژه مقاومت اسلامی با ادبیات خاص خود شکل گرفت. این مطبوعات غالباً در ضدیت با مارکسیسم و تجاوز شوروی و جنایات عوامل دستنشانده آن کشور در افغانستان و در دفاع از اسلام و میهن (به لحاظ کیفی در درجات متفاوت و از نظر کمّی در سطح زیاد و گسترده)، خبر، گزارش، مصاحبه، مقاله، عکس و از این قبیل منتشر میساختند و میکوشیدند برخی واقعیات از اشغال کشور و مبارزه ملت افغانستان را منعکس سازند. بدینترتیب، گروههای مختلف مجاهدان و مهاجران دهها جریده منتشر کردند که فهرست آنها بسیار طولانی است (رجوع کنید به «فهرست جراید و مجلات جهاد افغانستان»، ص 77ـ83). با پیروزی مجاهدان در اردیبهشت 1371 و تأسیس دولت اسلامی در افغانستان، شمار زیادی از جراید نهضت مقاومت به داخل کشور منتقل شدند، اما بر اثر جنگهای خونین و ویرانگر گروهی و حزبی، گسترش ناامنی و ایجاد فضای هراس و وحشت، مطبوعات مقاومت افغانستان نیز سیر قهقرایی پیمودند و از رشد و بالندگی سالهای پیش از پیروزی مجاهدان بازماندند. بعدها با حاکمیت طالبان * در افغانستان، روزنامهنگاری و نشر جراید نیز کاملاً در اختیار حکومت متعصب مذهبی قرار گرفت و جرایدی مانند شریعت ، حزب مؤمن، الخلافة الاسلامیة در افغانستان صرفاً منعکسکننده اخبار جنگ، فرمانهای رهبران طالبان، اعلامیههای دولتی و دیگر دیدگاههای گروه طالبان بودند. در این دوره هیچ جریده آزاد و مخالفی مجال چاپ و انتشار در داخل افغانستان نیافت (رجوع کنید به عصمتاللهی، ص 161ـ162).حادثه تاریخی 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 امریکا و در پی آن حمله امریکا به افغانستان و سرنگونی طالبان، زمینه را برای آغاز فعالیت جراید مساعد ساخت و سپس در فضایی که از حیث چاپ و نشر در افغانستان پدید آمد، جراید آزاد و غیردولتی نیز شروع به کار کردند. بر اساس اعلام وزارت فرهنگ افغانستان، شمار آنها در پایان 1381 ش به 82 نشریه در کابل رسید. در همین زمان 21 نشریه در ولایات افغانستان فعال بودهاند ( دافغانستان کالنی ، 1380ـ1381 ش، ص 549ـ553) که برخی از آنها عبارتاند از: پیام ملت، فردا، نجات، هفتهنامه کابل، سیرت، آئینه زن، کلید، حقایق، آوای مردم، کاروان دموکراسی، آفتاب شرق، رسالت، مشاوره دموکراتیک، افغان ملت، نوای بازرگان، عدالت، عروج، هریوا، حقوق مردم، اصلاح ملی، نگاه معاصر، وفاق، رشاد، خط سوم، اتفاق اسلام و توسعه .منابع: محمدکاظم آهنگ، سیر ژورنالیزم در افغانستان ، ج 1، کابل 1349 ش؛ «ادبیات معاصر افغانستان»، دافغانستان کالنی (1336ـ 1337 ش)؛ عبدالعلی ارغنداوی، تاریخ شفاهی افغانستان ( 1992ـ 1900 میلادی )، بهاهتمام صفااخوان، تهران 1380 ش؛ رئا تالی استوارت، جرقههای آتش در افغانستان ، ترجمه و نگارش یارمحمد کوهسار ـ کابلی، پیشاور 1380 ش؛ افغانستان: مسایل جنگ و صلح ، نویسندگان: گروهی از دانشمندان و پژوهشگران روسی و افغانی، زیرنظر آ.د. داویدف، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: میوند، [بیتا. ]؛ فاروق انصاری، تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان: 1312ـ1259 ش/ 1933ـ 1880 م، بررسی موردی قندهار ، تهران 1381 ش؛ محمدحلیم تنویر، تاریخ و روزنامهنگاری افغانستان ، هلند 1378 ش؛ «چهل سال ژورنالیزم در افغانستان»، دافغانستان کالنی (1336ـ1337 ش)؛ عبدالهادی حائری، «پژوهشی پیرامون مفهوم نوین آزادی از دیدگاه پارسیزبانان افغانستان»، فصلنامه مطالعات تاریخی ، سال 2، ش 1 (بهار 1369)، ش 2 (تابستان 1369)؛ عبدالحی حبیبی، جنبش مشروطیت در افغانستان ، قم 1372 ش؛ هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان ، تهران 1370 ش؛ «خلاصه تاریخ جرائد در افغانستان»، سالنامه کابل (1311 ش)؛ قاسم رشتیا، «مطبوعات در افغانستان»، دکابل کالنی (1325ـ1326 ش)؛ عبدالرحمانخان، امیر افغانستان، سفرنامه و خاطرات امیرعبدالرحمانخان و تاریخ افغانستان: از 1747 تا 1900 م ، به کوشش ایرج افشار سیستانی، ترجمه غلام مرتضیخان قندهاری، تهران 1369 ش؛ محمدهاشم عصمتاللهی، نظام مطبوعات افغانستان ، تهران 1382 ش؛ غلام محمدغبار، افغانستان در مسیر تاریخ ، ج 1، قم 1359 ش، ج 2، چاپ حشمت خلیل غبار، ویرجینیا 1999، چاپ افست تهران 1378 ش؛ میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر ، قم 1374 ش؛ «فهرست جراید و مجلات جهاد افغانستان»، افغان جهاد ، ش 4 (1367 ش)؛ سلطان علی کشتمند، یادداشتهای سیاسی و رویدادهای تاریخی: خاطرات شخصی با برهههائی از تاریخ سیاسی معاصر افغانستان، [ بیجا ]: نجیب کبیر، 2002؛ صباحالدین کشککی، دهه قانون اساسی: غفلتزدهگی فغانها و فرصتطلبی روسها ، پیشاور 1377 ش؛ محمدناصر کمال، افغانستان: سرزمین آریا، پیشاور 1377 ش؛ «نگاهی تاریخی به ادبیات معاصر دری افغانستان»، دافغانستان کالنی (1358 ش)؛ ا. هارون، داؤودخان در چنگال ک. ج. ب ، ترجمه، تصحیح و تذکر از حامد، پیشاور 1379 ش.