حدیثه

معرف

نام چند شهر در عراق و شامات، از جمله در موصل و انبار
متن
حَدیثَه، نام چند شهر در عراق و شامات، از جمله در موصل و انبار. حدیثه در لغت به معنای شهر جدید یا نوشهر است و علاوه بر حدیثه موصل و حدیثه فرات، حدیثه مَعَرّة النُّعمان و حدیثه غوطه (رجوع کنید به یاقوت حموی، 1846، ص 123ـ 124) نیز شهرت دارند. این مقاله درباره حدیثه موصل و فرات است. واژه حدیثه به صورت حُدَیثَه نیز ضبط شده است (رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج 3، ص 411، 416). منسوبان به حدیثه موصل و حدیثه فرات، حدثی، حدیثی و حدثانی خوانده می‌شدند (رجوع کنید به سمعانی، ج2، ص 188؛ یاقوت حموی، 1965، ج 2، ص224).1) حدیثه موصل. شهر باستانی حدیثه موصل در کرانه شرقی رود زاب بزرگ و در محل تلاقی این رود با دجله، در شمال عراق و نزدیکی موصل قرار داشت (اصطخری، ص 75). امروزه ویرانه‌های آن در محلی به‌نام تل‌الشعیر برجای مانده است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hadihta"). از گزارش حمزه اصفهانی (ص 47ـ48) چنین برمی‌آید که این شهر را شاپور دوم، ساسانی (متوفی 379 میلادی) ساخته بود (نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، 1965، ج 2، ص 222) و به آن نوکَرد می‌گفتند (رجوع کنید به لسترنج، ص90ـ91). این شهر تا زمان مروان ‌بن محمد، آخرین خلیفه اموی (متوفی 132)، به همین نام شهرت داشت تا آنکه وی شهر را بازسازی کرد و آن را به عربی حدیثه نامید (یاقوت حموی، 1965، همانجا). اما بلاذری (ص 464ـ 465) در وجه‌تسمیه این شهر دو دلیل دیگر نیز بیان کرده است: اول اینکه چون این شهر بعد از موصل آباد گردید حدیثه نام گرفت و دوم آنکه مهاجرانی که از حدیثه انبار به آنجا مهاجرت کردند نام شهر خود، یعنی حدیثه، را بر آن نهادند و مسجدی در آنجا ساختند (نیز رجوع کنید به ابن‌فقیه، ص 129).این شهرِ دایره‌ای شکل در منتهاالیه شمال منطقه سواد عراق، و در واقع در حد شمالی عراق قدیم، واقع بود (ابن‌خلّکان، ج 3، ص 56ـ57؛ قلقشندی، ج 4، ص 327؛ زبیدی، ص 72) و از بغداد 58 فرسخ و از موصل 14 فرسخ فاصله داشت (ابن‌خرداذبه، ص 93؛ حمداللّه مستوفی، ص 173؛ قس ابن‌حوقل، ص 219، که فاصله حدیثه تا موصل را نه فرسخ ذکر کرده است). شهر بر پادگانه (تراس)های رود دجله حالتی پرتگاهی داشت. جامع آنجا نزدیک رود طیلسان بود و به‌جز این مسجد، که معماری شرقی داشت، بقیه ساختمانهای شهر، گِلی بودند (مقدسی، ص 139). به سبب آب فراوان دجله، حدیثه آباد و حاصلخیز بود و کشاورزی، به‌ویژه کشت غلات، در آن رواج داشت (اصطخری، همانجا؛ ادریسی، ج 2، ص 658). اهالی حدیثه برای بهره‌گیری بهتر از آب دجله، چرخابهایی در مسیر رود ساخته بودند (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج 8، ص 220). کوه بارِمّا* نزدیک شهر بود (ادریسی، همانجا). مالیات سالیانه حدیثه، به همراه چند شهر نزدیک آن، به 000،300، 6 درهم می‌رسید (قدامةبن جعفر، ص 245).ساکنان حدیثه در زمان حکومت ساسانیان، یهودی بودند، اما با گسترش مسیحیت در شمال عراق، به دین جدید گرویدند (رجوع کنید به مورونی، ص 307ـ308). شاپور دوم، که از انتشار دین مسیح سخت نگران بود، به مقابله با دین جدید پرداخت (رجوع کنید به اعظمی، ص 35ـ36)، اما بنابر گزارشهای دوران اسلامی، با وجود اقدامات ساسانیان، مسیحیت همچنان در حدیثه به حیات خود ادامه داد (برای نمونه رجوع کنید به ابن‌اثیر، همانجا) و در دوران امویان و عباسیان، حدیثه از شهرهای اسقف‌نشین شمال عراق به‌شمار می‌آمد (رجوع کنید به ابونا، ج 2، ص 84، 111، 116، 157، 170، 175، 187، ج 3، ص 52). با ورود اسلام و مهاجرت گسترده اعراب به شمال عراق، جمعیت حدیثه به ترکیبی از غیرعربها و عربها، به‌ویژه اَزْدیها، تغییر یافت (رجوع کنید به حمیری، ص 190).حدیثه به هنگام فتح موصل در سال 20 در دوران خلافت عمربن خطّاب به روی سپاه اسلام گشوده شد (رجوع کنید به ابن‌فقیه، همانجا؛ بلاذری، ص 463ـ465). عمر، هَرْثَمَةبن عَرْفَجَه بارِقی را به ولایت موصل منصوب کرد. در اینکه هرثمه موصل را زودتر آباد کرد یا حدیثه را، اختلاف هست (رجوع کنید به بلاذری، ص 464ـ465؛ دینوری، ص 166ـ167). اما چون در صدر اسلام و پیش از رشد و گسترش موصل، حدیثه شهر مهم منطقه بود (رجوع کنید به ابوالفداء، ص 287)، بهسازی حدیثه پیش از موصل محتمل‌تر است. به‌هر حال، به هنگام ورود هرثمه، حدیثه روستایی قدیمی و مسیحی‌نشین بود و دو کنیسه نیز داشت. وی حدیثه را دوباره ساخت و قلعه‌ای در آن بنا نهاد و گروهی از اعراب را در آن سکنا داد (ابن‌فقیه، همانجا؛ بلاذری، ص 465). ولیدبن عقبه در سال 24، به هنگام بازگشت از لشکرکشی به آذربایجان و ارمنستان، در حدیثه مستقر شد و در همانجا، به دستور عثمان، سپاهی برای کمک به سپاهیان شام در مقابل رومیان گسیل داشت (طبری، ج 4، ص 246ـ247).احتمالاً اوج شکوه و آبادی حدیثه در دوران خلافت عباسیان بوده است، زیرا خلفای عباسی به این شهر سفر می‌کرده‌اند، از جمله منصور در 149 (ازدی، ص 211) و هادی در 170 (طبری، ج 8، ص 212؛ ابن‌اثیر، ج 6، ص 98ـ99). از سال 252 خوارج در حدیثه قدرت یافتند و نبردهای بسیاری در آنجا به وقوع پیوست. در این سال، مُساوِربن عبدالحمید خارجی در بوازیج* سر به شورش برداشت و با سپاهی به حدیثه روی آورد و حدیثه و موصل را تصرف کرد. بعد از این پیروزی، بر شمار یاران او افزوده شد. لشکر موصل در 254 به مقابله برخاست و مساور در سال 255، بار دیگر موصل را تصرف کرد، اما به‌سبب بی‌اعتمادی به مردم موصل، به حدیثه رفت و آنجا را پایگاه خود قرار داد (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج 7، ص 175، 188، 205). مساور سال بعد، پس از شکست دادن گروهی از همکیشان مخالفش، بر بیشتر عراق مسلط شد و قدرت بیشتری یافت، به گونه‌ای که از پرداخت مالیات به خلیفه خودداری کرد. خلیفه، برای مطیع کردن وی، سپاهی به فرماندهی موسی‌بن بغا به حدیثه گسیل کرد، اما این سپاه، به‌سبب حوادث مرکز خلافت که در پی آن امرای قدرتمند ترک، خلیفه را بر کنار کردند، بدون نتیجه بازگشت. اندکی بعد، معتمد عباسی به خلافت رسید و سپاهی به فرماندهی مفلح به حدیثه فرستاد، اما مساور از حدیثه خارج شده بود. مفلح پس از چند روز توقف در حدیثه، به دلیل ناتوانی در شکست خوارج، به سامرا رفت. پس از بازگشت او، مساور به حدیثه رفت و این شهر و شهرهای اطراف آن را به تصرف خود درآورد و از پرداخت مالیات آن نواحی به دستگاه خلافت، خودداری کرد (همان، ج 7، ص 226ـ227؛ نیز رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج 3، ص 364ـ366).بعد از مرگ مساور، در 267 خوارج در نزدیکی موصل در مقابل هم صف‌آرایی کردند. در این نبرد هارون، فرمانده یکی از دسته‌ها، شکست خورد اما به حدیثه پناه برد و با گردآوری یاران و تطمیع عده‌ای از سپاهیان مقابل و نیز با حمایت قبیله بنی‌تغلب و کردان جلالیه، رقیب خود را شکست داد و حدیثه را مرکز خود ساخت (ابن‌اثیر، ج 7، ص 359ـ360؛ نیز رجوع کنید به ابن ‌خلدون، ج 3، ص 410ـ411). در 269، معتمد عباسی که از قدرت موفق، برادر سیاستمدارش، بیمناک بود، در اندیشه اتحاد با احمدبن طولون (متوفی 270، مؤسس خاندان طولونیان) برآمد؛ ازاین‌رو، از مرکز خلافت به حدیثه رفت، اما موفق با کمک متحدانش، او را از حدیثه بازگرداند (رجوع کنید به مسعودی، ج 5، ص 119؛ ذهبی، ج 12، ص 547ـ548؛ مقریزی، ج 1، ص 423؛ سیوطی، ص 292).در 318، شورشی در موصل به‌وقوع پیوست. شورشیان بعد از گرفتن خراج از اهالی چندین شهر، به حدیثه روی آوردند و از مسلمانان زکات و از مسیحیان، که هنوز در ساختار جمعیتی و مذهبی حدیثه به‌حیات خود ادامه می‌دادند، جزیه خواستند، اما اهالی مقاومت کردند؛ ازاین‌رو، شورشیان شش چرخاب حدیثه را به آتش کشیدند و از دجله گذر کردند (ابن‌اثیر، ج 8، ص220). از نیمه نخست سده چهارم که حدیثه مدتی پایگاه امرای حمدانی شد، به مدت چندین دهه بارها سپاهیان حمدانی و آل‌بویه به آنجا حمله کردند (رجوع کنید به طبری، ج 11، ص 142ـ153؛ مسکویه، ج 2، ص 109، 170ـ172، 205ـ207، 378ـ386؛ ابن‌اثیر، ج 8، ص 466ـ467، 619؛ ابن‌عبری، 1958، ص 171). در 536 اتابک عمادالدین زنگی‌بن آقسنقر حدیثه را بعد از یک سال محاصره تصرف کرد (ابن‌اثیر، ج 11، ص 88).شهر حدیثه براثر تحولات حوضه رود زاب (لسترنج، ص 91) و سرانجام بر اثر هجوم مغولان، ویران شد (د.اسلام، همانجا). جهانگردانی که در دوره معاصر این منطقه را دیده‌اند، به ویرانی آن اشاره کرده‌اند (رجوع کنید به ریچ، ج 2، ص 134؛ اُتس، ص20).از جمله بزرگان حدیثه موصل، ابوالحسن علی‌بن عبدالرحمان سِمِنْجانی حدیثی، فقیه، بوده است (ابن‌قیسرانی، ص 53ـ54؛ یاقوت حموی، 1965، ج 2، ص 223).2) حدیثه فرات، شهرستان و شهری در استان انبار در مغرب عراق، در مسیر بغداد به عانه و حلب. شهرستان حدیثه از دو ناحیه، به نامهای حقلانیه و یروانه، تشکیل شده است (عانی، ج 1، ص 24).شهر حدیثه فرات، که حدیثه نوره نیز خوانده می‌شود (حازمی همدانی، ج 1، ص 326؛ یاقوت حموی، 1965، همانجا)، در΄7 َْ34 عرض شمالی و ΄23 َْ42 طول شرقی، در ساحل رود فرات، در 260 کیلومتری شمال‌غربی بغداد و 74 کیلومتری جنوب‌شرقی شهر عانه قرار دارد. این شهر از سه قسمت تشکیل شده است: دو قسمت آن در دو طرف رود و قسمت سوم به صورت جزیره‌ای در وسط رود قرار دارد ()اطلس جامع جهان تایمز( ، نقشه 35؛ حسنی، قسم 2، ص 272).حدیثه فرات در سده‌های اولیه اسلامی از توابع فرات به‌شمار می‌آمد (ابن‌خرداذبه، ص 74؛ ابن‌فقیه، ص 133). قلعه مستحکم آن، که به صورت جزیره‌ای در وسط رود فرات قرار داشت (یاقوت حموی، 1965، همانجا؛ ابن‌سعید مغربی، ص 156؛ حافظ ابرو، ج 2، ص 27)، هسته اولیه شهر به‌شمار می‌آید، چرا که پس از فتح این قلعه به‌دست سپاهیان اسلام، مِدْلاج‌بن عمرو سُلَمی بنای شهر حدیثه را در ساحل فرات پایه‌ریزی کرد (بلاذری، ص 246). بنابر منابع قدیم، این شهر در شمالی‌ترین قسمت سرزمین بین‌النهرین و میان دو شهر انبار و عانه واقع بود (رجوع کنید به ابوالفداء، ص 286ـ287؛ حمداللّه مستوفی، ص 36؛ نیز رجوع کنید به لسترنج، ص 64). حدیثه شهری آباد و بسیار حاصلخیز بود (رجوع کنید به حمداللّه مستوفی، ص 39ـ40؛ ابن‌بطوطه، ج 2، ص 663) و با چرخابهای بزرگی (ناعوره)، که در قسمتهای پرشیب رود قرار داشتند، آبیاری می‌شد (د. اسلام، همانجا). در سالهای 652 تا 654، براثر طغیان فرات، آبْ ناحیه وسیع اطراف این رود، از جمله حدیثه، را در برگرفت و خساراتی به شهر وارد شد (ابن‌فُوَطی، ص 272، 277، 319). در 841، بر اثر شیوع وبا در عراق، بیشتر ساکنان حدیثه هلاک شدند (رجوع کنید به عزّاوی، ج 3، ص 99).در 315، سراسر عراق صحنه شورش قرمطیان بود. آنان پس از ناکامی اولیه در تصرف شهر انبار، با استفاده از کشتیهایی که در شهر حدیثه لنگر انداخته بودند و گذر از معبر رود فرات، سپاه خلیفه را شکست دادند و شهر انبار را گشودند (رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج 3، ص 469ـ470).در 450 ارسلان بساسیری، از امرای نامدار ترک، بر خلیفه عباسی شورید و پس از خلع قائم بامراللّه، وی را در قلعه شهر حدیثه، که به داشتن استحکامات شهره بود، حبس کرد (ابن‌ازرق، ص 152ـ153؛ قلقشندی، ج 6، ص 406؛ حافظ ابرو، همانجا). سپس به‌نام مستنصر، خلیفه فاطمی مصر، خطبه خواند و سکه زد (ابن‌ازرق، همانجا)، اما سال بعد، طغرل سلجوقی که به هواداری از قائم بامراللّه به عراق رفته بود، بساسیری را به قتل رساند و قائم را به بغداد بازگرداند و بر تخت خلافت نشاند (همان، ص 156ـ157، 159؛ ابن‌میسر، ص 18ـ 19،21؛ ابن‌عبری، 1932، ج 1، ص 214ـ215؛ هندوشاه‌بن سنجر، ص 255ـ256). در 497 ملک بلک*بن بهرام‌بن اُرْتُق، حدیثه را گشود (ابن‌اثیر، ج10، ص 368). در 517 سلیمان‌بن مُهارش، فرمانروای حدیثه، در جدال مسترشد باللّه عباسی و دُبَیس‌بن صدقه، از خلیفه جانب‌داری کرد؛ ازاین‌رو، خلیفه پایگاه خود را در حدیثه قرار داد و توانست دبیس را شکست دهد (ابن‌جوزی، ج 17، ص 216ـ217؛ ابن‌اثیر، ج10، ص 607؛ ابن‌خلدون، ج 3، ص620ـ621). در 585، ناصرلدین‌اللّه عباسی به حدیثه لشکر کشید، اما به‌سبب مقاومت ساکنان شهر، محاصره به طول انجامید و در نهایت، پس از کشته شدن بسیاری از اهالی، در 586 مردم شهر در قبال دریافت تیولهای دیگر، حدیثه را به خلیفه تسلیم کردند (ابن‌اثیر، ج 12، ص 58ـ 59). به نوشته سمعانی (ج 5، ص 499) مردم حدیثه پیرو فرقه نُصَیریه* بوده‌اند.رویدادهای پس از سرنگونی عباسیان، حاکی از آسیب دیدن حدیثه فرات از حمله مغولهاست (رجوع کنید به ذهبی، ج 23، ص 171؛ مقریزی، ج 1، ص700؛ ابن‌تغری بردی، 1984، ج 2، ص 77ـ78)، در 921، عثمانیها این شهر را تصرف کردند (عزاوی، ج 3، ص 356).قرار گرفتن حدیثه در کنار رود قابل کشتی‌رانی فرات، در سده‌های اخیر موقعیت ویژه‌ای برای این شهر ایجاد کرده است. برای بهبود رفت‌وآمد در این رود از حدیثه تا شرقُرنه در جنوب عراق، طرحهایی اندیشیده شد (رجوع کنید به )راهنمای اقتصادی خاورمیانه(، ص 178ـ179). خط لوله انتقال نفت کرکوک ـ به ساحل مدیترانه، که عملیات ساخت آن در 1311ش/ 1932 آغاز شد، در این شهر به دو شاخه منشعب می‌شود. با اشغال فلسطین در 1327ش/1948، به‌جای شاخه نفت حیفا، خط لوله‌ای از کرکوک به بانیاس در 1331ش/ 1952 احداث شد (حسنی، قسم 2، ص 221ـ222). برای ذخیره آب فرات و آبیاری اراضی، سد حدیثه احداث شد ()راهنمای اقتصادی خاورمیانه(، ص 173). در 1366ش/ 1987، از راه‌آهن حدیثه ـ کرکوک بهره‌برداری شد (مکملی، ج 1، ص 253).از جمله محدّثان و راویان پیش از سده هفتم در حدیثه فرات، این اشخاص بودند: سُوَیدبن سعید حدثانی (ابن‌سعد، ج 2، ص 383؛ نیز رجوع کنید به صفدی، ص 162)؛ سعیدبن عبداللّه حدثانی (یاقوت حموی، 1965، ج 2، ص 224)؛ روح‌بن احمد حدیثی، قاضی‌القضات بغداد (ابن‌تغری بردی، 1383ـ1392، ج 6، ص 75)؛ ابوجعفر نفیس‌بن وَهبان حدیثی یا حدثانی؛ و یعیش‌بن جهم حدیثی (سمعانی، ج 2، ص 188؛ نیز رجوع کنید به ابن‌ماکولا، ج 3، ص20ـ22).منابع : ابن‌اثیر؛ ابن‌ازرق، تاریخ الفارقی، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، بیروت 1974؛ ابن ‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمدعبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابن‌تغری بردی، المنهل الصافی، ج 2، چاپ محمد محمد امین، قاهره 1984؛ همو، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره [? 1383[ـ1392/[? 1963[ـ1972؛ ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابن ‌حوقل؛ ابن‌خرداذبه؛ ابن‌خلدون؛ ابن‌خلّکان؛ ابن‌سعد (بیروت)؛ ابن‌سعید مغربی، کتاب الجغرافیا، چاپ اسماعیل عربی، بیروت 1970؛ ابن‌عبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطوان صالحانی یسوعی، بیروت 1958؛ ابن‌فقیه؛ ابن‌فُوَطی، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فی المائة السابعة، چاپ مصطفی جواد، بغداد 1351؛ ابن‌قیسرانی، المؤتلف و المختلف، المعروف بالانساب المتفقة فی الخط المتماثلة فی النقط و الضبط، بیروت 1411/1991؛ ابن‌ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف من الأسماء و الکنی و الأنساب، چاپ عبدالرحمان‌بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد، دکن 1381ـ1406/ 1962ـ1986؛ ابن‌میسر، المنتقی من اخبار مصر، انتقاه تقی‌الدین احمدبن علی مقریزی، چاپ ایمن فؤاد سید، قاهره [? 1981[؛ اسماعیل‌بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس 1840؛ البیر ابونا، تاریخ الکنیسة السریانیة الشرقیة، بیروت، ج 2، 3، 1993؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الآفاق، بیروت 1409/1989؛ یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، چاپ علی حبیبه، قاهره 1387/1967؛ اصطخری؛ علی ظریف اعظمی، تاریخ الدول الفارسیة فی العراق، بغداد 1346/1927؛ بلاذری (بیروت)؛ محمدبن موسی حازمی همدانی، الأماکن، او، مااتّفق لفظه و افترق مسمّاه من الامکنة، چاپ حمد جاسر، ریاض ]بی‌تا.[؛ عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، چاپ صادق سجادی، تهران 1375ـ1378ش؛ عبدالرزاق حسنی، العراق قدیماً و حدیثاً، صیدا 1377/ 1958؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛ حمزةبن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء علیهم الصلاة والسلام، بیروت : دارمکتبة الحیاة، ]بی‌تا.[؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الرّوض المعطار فی خبر الأقطار، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛ ذهبی؛ محمدحسین زبیدی، العراق فی العصر البویهی: التنظیمات السیاسیة و الاداریة و الاقتصادیة، 334ه ـ 447ه / 945م ـ 1058م، قاهره 1969؛ سمعانی؛ عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، بیروت 1408 / 1988؛ خلیل‌بن ایبک صفدی، نکت الهمیان فی نکت العُمیان، مصر 1329/1911؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ خالد عبدالمنعم عانی، موسوعة العراق الحدیث، بغداد 1977؛ عباس عزّاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد 1353ـ1376/ 1935ـ1956، چاپ افست قم 1369ش؛ قدامةبن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1889، چاپ افست 1967؛ قلقشندی؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مسکویه؛ مقدسی؛ احمدبن علی مقریزی، کتاب المقفّی‌الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت 1411/1991؛ محمدکاظم مکملی، تاریخ جامع راه‌آهن، ج 1، تهران 1377ش؛ هندوشاه‌بن سنجر، تجارب‌السلّف، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1357ش؛ یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1846، چاپ افست بغداد ]بی‌تا.[؛ همو، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛EI2, s.v. "Haditha" (by E. Herzfeld); IbnIbri, The chronography of Gregory Abu'l Faraj the son of Aaron, the Hebrew physician commonly known as Bar Hebraeus, being the first part of his political history of the world, translated from the Syriac, by Ernest A. Wallis Budge, London 1932; Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930; Middle East economic handbook, London: Euromonitor, Publications, 1986; Michael G. Morony, Iraq after the Muslim conquest, Princeton, N.J., 1984; David Oates, Studies in the ancient history of northern Iraq, London 1968; Claudius James Rich, Narrative of a residence in Koordistan, and on the site of ancient Nineveh; with journal of a voyage down the Tigris to Bagdad and an account of a visit to Shirauz and Persepolis, London 1836, repr. Farnborough, Engl. 1972; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده