حداد سیدهاشم موسوی

معرف

عارف شیعی قرن چهاردهم، از سلسله عارفان متشرع عتبات عالیات در کربلا و نجف
متن
حَدّاد، سیدهاشم موسوی، عارف شیعی قرن چهاردهم، از سلسله عارفان متشرع عتبات عالیات در کربلا و نجف.وی در 1318 در کربلا به‌دنیا آمد. جدش، سیدحسن، از شیعیان هند بود که در نزاع میان دو طایفه در هند، به‌دست گروه غالب اسیر شد. آنان وی را به خانواده‌ای شیعی فروختند و آن خانواده هم در مهاجرت به کربلا، او را با خود به آنجا بردند و آزاد کردند. وی در کربلا به سقایی پرداخت و در همانجا ازدواج کرد. از یکی از فرزندان او، به نام سیدقاسم، سه فرزند باقی ماند که سیدهاشم حدّاد بزرگ‌ترین آنها بود.حدّاد در کربلا شروع به کسب علم کرد و برای ادامه تحصیل به نجف رفت و حجره‌ای در مدرسه هندی گرفت و در آنجا با سیدعلی قاضی طباطبایی آشنا شد و 28 سال در کربلا و نجف با او در ارتباط بود. با آنکه قاضی شاگردانی همانند شیخ‌محمدتقی آملی و سیدمحمدحسین طباطبایی داشت، اما حدّاد مورد توجه خاص او بود، که می‌توان دلیل این توجه را شدت تجرید حدّاد دانست.حدّاد شاگردان بسیاری داشت، اما مشهورترین و مهم‌ترین آنها سیدمحمدحسین حسینی طهرانی بود که 28 سال با وی مراوده داشت و بعدها یادنامه‌ای با عنوان روح مجرد (مشهد 1418) درباره زندگی و طریق سلوک حدّاد نوشت. حدّاد از راه نعل‌سازی و نعل‌کوبی امرار معاش می‌کرد، لذا مدتی به نعل‌بند مشهور بود اما بعدها خود، این لقب را به حدّاد تغییر داد. وی با آنکه در فقر به‌سر می‌برد، از کسی کمک مالی نمی‌خواست و آنچه را هم که داشت، در اختیار فقیران قرار می‌داد. حدّاد به شهرهای عراق و نیز سوریه و مکه و مدینه سفر کرد و دو ماه هم به ایران آمد و با آیت‌اللّه میلانی و سیدمحمدحسین طباطبایی و بانو امین اصفهانی و مرتضی مطهری دیدار کرد.سیدهاشم حدّاد کتاب یا رساله‌ای از خود برجای نگذاشته و فقط سیدمحمدحسین حسینی طهرانی در روح مجرد، حالات و سخنان عرفانی او را نقل کرده است. به نوشته او، حدّاد در توحید بسیار تعصب داشت و کلمه فنا بیش از هر واژه دیگری بر زبان او جاری بود. حدّاد معتقد بود که توجه به صحت یا بطلان عمل، موجب غفلت از حق و ابتلا به دوگانه‌پرستی می‌گردد. به نظر حدّاد، وحدت وجود از معارف بسیار عالی است که کسی قادر به ادراک آن ــ کما هو حقّه ــ نیست و معنای آن نزد حدّاد این است که جز خدا چیز دیگری وجود بالذات و مستقل ندارد؛ یعنی، وجود حقیقی، اوست و دیگر موجودات، عین وابستگی و نیاز به حق هستند. همچنین به نظر او، اینکه حاجی در اعمال و مناسک حج، خصوصآ در رمی جمره اولی و وسطی، رو به قبله شیطان را رمی می‌کند و در رمی‌جمره عقبه، پشت به قبله این عمل را انجام می‌دهد، بدان معناست که حاجی باتوجه به اصل توحید، که بدون سمت و سوی است و نیز با نفسی که توجه به آن سمت و سویی ندارد، شیطان را رمی می‌کند. به نظر او، رمی‌جمره عقبه از دو رمی دیگر زلال‌تر و به توحید نزدیک‌تر است. او شهادت امام حسین علیه‌السلام‌راعالی‌ترین منظر عشق و زیباترین جلوه جلال و جمال و نیکوترین مظاهر اسماء رحمت و غضب الهی می‌دانست. به نظر او، اگر گوشه‌ای از تجلیات الهی در عاشورا را به سالکان نشان دهند تا ابد مدهوش می‌گردند. شیوه نگرش او به شهادت امام حسین علیه‌السلام مسبوق به توصیف عرفانی جلال‌الدین مولوی از عاشورا در مثنوی (تصحیح نیکلسون، چاپ پورجوادی، تهران 1363ش، ج 3، دفتر6، ص 316ـ320) است. وی با آنکه برخی آرای ابن‌عربی را پذیرفته بود، اما از وی انتقاد نیز می‌کرد.حسینی طهرانی، حدّاد را در عرفان، کامل دانسته است، اما برخی متشرعان از او انتقاد کرده‌اند که مهم‌ترین آنها مربوط به مسئله وحدت وجود و نقل سخنان محیی‌الدین ابن‌عربی و قرائت مثنوی جلال‌الدین مولوی و تمایلات عارفانه اوست. حدّاد به آن ایرادها پاسخ داد. وی در رمضان 1404/ مهر 1363 در کربلا وفات یافت. از او تنها چند نامه کوتاه باقی مانده که مشتمل بر مطالب عرفانی و دستورهای سلوکی است که برخی استنادات آن فارسی است. وی به اشعار فارسی شمس‌مغربی، حافظ و مولوی علاقه فراوان داشت و، به مناسبت، به آنها استناد کرده است.منبع اصلی مطالب این مقاله اثر زیر است : محمدحسین حسینی طهرانی، روح مجرد: یادنامه موحد عظیم و عارف کبیر حاج سیدهاشم موسوی حداد، مشهد 1427.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده