حُبّ و بُغض، دو مفهوم در قرآن و حدیث و اخلاق، به معنای دوستی و دشمنی. حُب در لغت، مصدر فعل «حَبَّ یحِبُّ» است که از جمله به معنای لزوم و ثبات و نیز دوستی و کشش نفس به سوی چیزی خواستنی است و این معنا از همان لزوم و ثبات اخذ شده است (جوهری؛ ابنفارس؛ طریحی، ذیل «حب/ حبب»؛ راغب اصفهانی، ذیل «بغض»؛ زبیدی، ذیل «حب/حبب»). در مقابل، بغض به معنای دشمنی و تنفر از چیزی است که مورد پسند انسان نباشد (جوهری؛ ابنفارس؛ راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «بغض»).حب در اصطلاح، گرایش به سوی چیزی لذتبخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست که اگر شدت یابد عشق نامیده میشود (غزالی، ج 4، ص 314؛ طباطبائی، ج 1، ص 410ـ411). این انفعال نفسانی تابع ادراک و معرفت است و از شناخت زیباییهای ذاتی محبوب یا از احسان وی نشئت میگیرد (غزالی، همانجا؛ ابنعاشور، ج 3، ص 225) و دارای مراتب شدت و ضعف و دربرگیرنده امور مادّی و غیرمادّی است (طباطبائی، ج 1، ص 411). تعلق میان مُحِب و محبوب، باعث کشش انسان به سوی محبوب میشود که با رسیدن به آن، نقص وی به کمال تبدیل میشود و نیازهای مادّی و معنویاش برطرف میگردد (همان، ج 3، ص 158؛ صلیبا، ج 1، ص 439). برخی واژههای هممعنا با حب عبارتاند از: وُدّ (راغب اصفهانی؛ ابنمنظور، ذیل «ودد»)، خُلَّت (راغب اصفهانی، ذیل «خلّ»؛ ابنمنظور، ذیل «خلل»)، الفت (ابنفارس؛ راغب اصفهانی، ذیل «الف»؛ طوسی، التبیان، ج 5، ص 151)، وَلایة (ابنمنظور؛ زبیدی، ذیل «ولی»)، علاقة (طریحی، ذیل «علق»)، و هوی (خلیلبن احمد، ذیل «هوی»؛ طریحی، ذیل «هوا»).بُغض در اصطلاح نفرت از چیزی آزار دهنده و مخالف با طبع است که اگر فزونی یابد، مَقْت (بیزاری، عداوت) و بَغْضاء (کینه، دشمنی) خوانده میشود (غزالی، همانجا؛ فیومی؛ طریحی، ذیل «بغض»). بغض هنگام تضاد چیزی با محبوب ایجاد میشود، لذا اگر محبوبی وجود نداشته باشد مبغوضی نیز نخواهد بود (ابنتیمیه، ص 7ـ8). برخی واژههای هممعنا با بغض عبارتاند از: قَلی (خلیلبن احمد؛ راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «قلی»)، شَنَآن (راغب اصفهانی؛ ابنمنظور؛ طریحی، ذیل «شنا/ شنأ»)، فِرْک (خلیلبن احمد؛ طریحی، ذیل «فرک») و کراهت (زمخشری، ج 4، ص 374).در قرآن کریم حب و مشتقات آن 82 بار و البَغضاء، که تنها شکل به کار رفته از مادّه بغض است، پنج بار بهکار رفته است (رجوع کنید به محمدفؤاد عبدالباقی، ذیل «ح ب ب» و «ب غ ض»). در برخی آیات قرآن (برای نمونه رجوع کنید به آلعمران: 31؛ مائده: 54) به رابطه حب میان خدا و بندگان اشاره شده است. طباطبائی (ج 17، ص 53) حب خدا به بنده را احسان خاص او دانسته است که از صفات فعل الهی اوست. وی (همانجا) حب خدا به انسان را گسترش رحمت او بر شخص و کشیده شدنش به سوی خدا و بغض خدا را دوری رحمتالهی از انسان میداند. خدا حب خود به بنده را در اموری همچون اعطای توفیق طاعت و عبادت، هدایت به دین، برداشتن حجاب از قلب (طریحی، ج 1، ص 440)، بخشایش (قرطبی، ج 4، ص 60) و پاداش (زمخشری، ج 1، ص 646) جلوهگر میسازد.براساس آیات قرآن، برخی بهرهمندان از حبالهی عبارتاند از: توبهکنندگان (بقره: 222)، پرهیزکاران (آلعمران: 76؛ توبه : 4، 7)، مجاهدان در راه خدا (صف: 4)، توکلکنندگان به خدا (آلعمران: 159)، شکیبایان (آل عمران: 146) و پیروی کنندگان از پیامبر (آل عمران: 31). همچنین براساس روایات، علمآموزی (رجوع کنید به مجلسی، ج 71، ص 283)، بیرغبتی به دنیا (حرّ عاملی، ج 9، ص 450)، نیکی به والدین (همان، ج 4، ص 112ـ113؛ مجلسی، ج 71، ص 70)، شاد کردن دل مسلمان (مجلسی، ج 71، ص 283)، یاری رساندن به دادخواهان (کلینی، ج 4، ص 27؛ مجلسی، ج 71، ص 365) و تلاوت قرآن (مجلسی، ج 89، ص 18) از اعمالی است که خدا آنها را دوست دارد.از نشانههای دوستی خدا با بنده، داشتن فهم عمیق در دین، قناعت (همان، ج 100، ص 26)، قلب سلیم (آمدی، ج 2، ص 322) و ابتلا (کلینی، ج 2، ص 253) است. ابنقیم جوزیه (ج 3، ص 17ـ18) به جاآوردن نوافل (رجوع کنید به نافله*)، شکسته شدن قلب در پیشگاه خدا و مناجات با او را از عوامل جلب محبتالهی دانسته است. بنابر حدیث نبوی مشهور به «حدیث قرب نوافل»، هرگاه بنده از طریق نوافل به خدا تقرب جوید خدا او را دوست خواهد داشت و آنگاه که دوستش بدارد گوش و چشم و دست و پای او میشود و هر آنچه بخواهد به او عطا میکند (رجوع کنید به بخاری، ج 7، ص 190؛ برقی، ج 1، ص 190).براساس آیات قرآن، از جمله محرومان از دوستی خدا عبارتاند از: کافران (آل عمران: 32؛ روم: 45)، تجاوزکاران (بقره: 190؛ مائده87:)، مفسدان (مائده: 64؛ قصص: 77)، اسرافکنندگان (انعام: 141؛ اعراف: 31)، ستمکاران (آلعمران : 57، 140)، مستکبران (نحل: 23) و خیانتپیشگان (انفال : 58). بنابر روایات، دشنام دهندگان، لعنت کنندگان و طعنه زنندگان بر مؤمنان (رجوع کنید به کلینی، ج 2، ص 324؛ ابنشعبه، ص 296، 300)، پیشوایان ستمکار (مجلسی، ج 72، ص 351)، سخنچینان و تفرقهافکنان (ثعلبی، ج 10، ص 11؛ مجلسی، ج 68، ص 383) از جمله کسانی هستند که خدا آنها را دشمن میدارد. حب الهی موضوع مباحثات کلامی نیز بوده است. غزالی (ج 4، ص 311) حب الهی را بالاترین مقام انسانی دانسته که مقامهای پیشین، نظیر توبه و صبر و زهد، مقدمه آن است و مقامها و درجات بعدی، مانند شوق و انس و رضا، ثمرات و نتایج آن محسوب میشود. بهعقیده وی (ج 4، ص 333)، سعادتمندترین مردم در آخرت کسی است که در دنیا بیشترین میزان حبالهی را داشته باشد، زیرا درجه لذات انسانها در آخرت متناسب با میزان حب آنان به خداست.در همین سیاق، او حب انسان به غیر خدا را، اگر با حب الهی نسبتی نداشته باشد، ناشی از جهل و قصور در معرفت خدا میداند، بنابراین حب پیامبر و دانشمندان و پرهیزگاران را، که خاستگاه آن، حب به خداست، پسندیده میشمرد (ص 318). وی، سپس اسباب و عوامل پنجگانه حب را در انسان برمیشمرد و شرح میدهد که چگونه هر یک از این عوامل به حب الهی منجر میشود: 1) حب ذات از آنرو به حب الهی منتهی میشود که خداوند، خالق و وجود دهنده انسان است و کمال و دوام و بقای او از خداست؛ 2) حب به کسی که به انسان احسان میکند، بنابراین انسان به خدا که احسانکننده به اوست و با آفریدنش و عطای نعمتهای بسیار، بیشترین احسان را در حق وی کرده، محبت میورزد؛ 3) حب به افراد از آنرو که محسناند، سبب حب الهی خواهد بود زیرا خداوند با خلق موجودات و انعام به آنها نیکوکار و محسن به همه آنهاست؛ 4)حبّ جمال به حب الهی منجر میشود، زیرا خداوند جمال مطلق است؛ 5)حب ناشی از هم سنخی، با این توضیح که از انسان خواسته شده در اکتساب صفات الهی مانند علم و برّ و احسان و مهرورزی به بندگان و سایر مکارم شریعت بکوشد، و این سبب قرب به خدا و به تبَع آن محبت الهی میشود. از آن بالاتر، خدا در آدمی از روحی دمیده است که درک حقیقت آن بیرون از حدّ عقل است و آدم به اعتبار همین مناسبت، مسجود فرشتگان و شایسته خلافت الهی شده است. این مناسبت و هم سنخی، بالاترین پیوند محبت را ایجاد میکند.جهمیه* و معتزله* معتقدند که خدا نه دوست میدارد و نه دوست داشته میشود. به نظر آنان متعلَّق هر حبی، امری مادّی است و از اینرو، نمیتوان حب انسان را به خدا در معنای حقیقی آن تصور کرد. آنان نصوص موجود درباره حب میان بنده و خدا را تأویل میکنند و عقیده دارند مقصود از حب بندگان به خدا، دوست داشتن طاعت و عبادت او و فزونی اعمال نیک برای رسیدن به ثواب است و منظور از حب خدا به بندگان، احسان او به ایشان، مدح و اعطای ثواب به آنان و اراده این امور از سوی خداست (رجوع کنید به ابنقیم جوزیه، ج 3، ص 19ـ21؛ جاراللّه، ص 55ـ58؛ برای نقد این نظریه رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به غزالی، ج 4، ص 311ـ313).طباطبائی (ج 1، ص 411)، با استناد به آیه 165 سوره بقره، حب بنده به خدا را حقیقی و متعلَّق حب را فراتر از امور مادّی دانسته است. منشأ چنین حبی کمال مطلق بودن خدا و مشاهده احسان و جمال اوست (آلوسی، ج 2، ص 34؛ طباطبائی، ج 1، ص 374). حب به خدا با میزان معرفت به او ارتباط مستقیم دارد؛ یعنی، هر چه شناخت انسان از خدا بیشتر باشد دوستی او نیز عمیقتر خواهد بود (رجوع کنید به فخررازی، ج 4، ص 233).در حدیثی، راوی از امام صادق علیهالسلام میپرسد که آیا حب و بغض جزء ایمان است؟ امام پاسخ میدهد: «هلالدّینُ (الایمان) إلّا الحب و البغض» آیا دین (ایمان) چیزی جز حب و بغض است؟ (برقی، ج 1، ص 409؛ کلینی، ج 2، ص 125). رسول اکرم نیز در حدیثی حب و بغض در راه خدا و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او را محکمترین دستگیره ایمان میداند (ابنحنبل، ج 4، ص 286؛ حاکم نیشابوری، ج 2، ص 480). غزالی (ج 2، ص 174)، با استناد به این حدیث، نتیجه گرفته که لازم است انسان دشمنانی داشته باشد که در راه خدا به آنان بغض ورزد و دوستانی که در راه خدا آنان را دوست بدارد.حب، با توجه به متعلَّق آن، به ممدوح و مذموم تقسیم میشود. حب به خدا و دوستان خدا و آنچه انسان را به خدا نزدیک میکند ممدوح است و دوست داشتن آنچه مبغوض خداست و چیزی که باعث از بین رفتن محبت خدا یا کاهش آن میشود، مذموم است (عبدالرحمان، ص 38ـ40). طباطبائی (ج 3، ص 106)، در ذیل آیه 14 سوره آلعمران («زُینَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوات...») در تبیین محبت مذموم، معتقد است مقصود از حب شهوات، علاقه عادی نیست زیرا اصل علاقهمندی، امری فطری است، بلکه مراد دلدادگی و دوستی شدید دنیاست.زمخشری (ج 4، ص 219ـ220) ذیل آیه 23 سوره شوری («... قُل لا اَسْئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً إلّا الْمَوَدَّةَ فِیالْقُربی») نقل کرده که از رسول اکرم درباره مقصود از «القربی»، که در این آیه دوستی با آنان خواسته شده است، پرسیدند و ایشان پاسخ دادند که مقصود علی و فاطمه و دو پسر آنها هستند. ثعلبی (ج 8، ص 314) در تبیین جایگاه آل محمد، حدیثی از رسول اکرم نقل میکند که هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود شهید و بخشوده و دارای ایمان کامل است (نیز رجوع کنید به زمخشری، همانجا). در احادیث، به حب اهل بیت و بغض دشمنان آنان بسیار سفارش شده و برای این حب و بغض ثمرات بسیاری ذکر گردیده که از جمله آنهاست: گشایش درهای رحمت الهی (مفید، ص 271؛ طوسی، الامالی، ص 34)، آمرزش گناهان (ابنبابویه، 1368ش، ص 170)، نیل به شفاعت رسول اکرم (مجلسی، ج 27، ص 85) و جای گرفتن در بالاترین درجات بهشت (برقی، ج 1، ص 153). در حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده که «خدا را به خاطر نعمتهایش، مرا به خاطر دوستیتان به خدا، و اهل بیتم را به خاطر حب من دوست بدارید» (ابنبابویه، 1417، ص 446؛ طوسی، الامالی، ص 632ـ633؛ برای مجموعه کامل این روایات رجوع کنید به مجلسی، ج 27، ص 51ـ165؛ برای تفصیل بحث رجوع کنید به تولّی*؛ تبرّی*).منابع : علاوه بر قرآن؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روحالمعانی، بیروت : داراحیاء التراث العربی، ]بیتا.[؛ عبدالواحدبن محمدآمدی، غررالحکم و درر الکلم آمدی، با شرح و ترجمه فارسی هاشم رسولی محلاتی، تهران 1380ش؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم 1368ش؛ ابنتیمیه، قاعدة فیالمحبة، چاپ محمدرشاد سالم، قاهره ]بیتا.[؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت : دارصادر، ]بیتا.[؛ ابنشعبه، تحف العقول عن آلالرسولصلیالله علیه، چاپ عیاکبر غفاری، قم 1363ش؛ ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر، تونس 1984؛ ابنفارس؛ ابنقیم جوزیه، مدارج السالکین بین منازل «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، ج 3، بیروت 1408/1988؛ ابنمنظور؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ احمدبن محمد برقی، المحاسن، چاپ مهدی رجائی، قم 1413؛ احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیرالثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت 1422/2002؛ مهایوسف جاراللّه، الحب و البغض فی القرآن الکریم، بیروت 1422/2001؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره 1376، چاپ افست بیروت 1407؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، ]بیتا.[؛ حرّ عاملی؛ خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران [? 1332ش[؛ محمدبن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت 1414/ 1994؛ زمخشری؛ جمیل صلیبا، المعجم الفلسفی بالالفاظ العربیة و الفرنسیة و الانکلیزیة و اللاتینیة، بیروت 1414/1994؛ طباطبائی؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم 1414؛ همو، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ]بیتا.[؛ غسان احمد عبدالرحمان، محبةاللّه و رسوله فیالکتاب و السنة، بیروت 1425؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت 1406/1986؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره ]بیتا.[، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ احمدبن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ]بیروت[: دارالفکر، ]بیتا.[؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت 1405/1985؛ کلینی؛ مجلسی؛ محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره 1364، چاپ افست تهران [? 1397[؛ محمدبن محمدمفید، الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، بیروت 1414/1993.