حبش حاسب، شهرت احمدبن عبداللّه مروزی، معروف به حبشبن عبداللّه، منجم مشهور در دوره مأمون و معتصم عباسی در قرن سوم و مؤلف چند کتاب نجومی.به رغم باقی ماندن بسیاری از آثار حبش، اطلاعات راجع به زندگی او بسیار کم است. به قراینی، میتوان کنیه او را ابوجعفر دانست، اما از سوی دیگر در نوشتههای ابنندیم (ص 334) و قفطی (ص 396) از شخص دیگری به نام ابوجعفربن احمدبن عبداللّهبن حبش ــکه در نگاه نخست فرزند حبش به نظر میآید، البته قفطی (همانجا) از او با عنوان «ولد حبش» یاد کرده ــ سخن به میان آمده که کتاب الاسطرلاب المسطح به وی منسوب است. اما از حبش هم کتابی به نام عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ باقی مانده که در نخستین سطر آن نام مؤلف به صورت ابوجعفر احمدبن عبدالله آمده است (رجوع کنید به گ 141ر؛ نیز رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم ذیل "Habash al-Hasib al-Marwazi"؛ سلان، ص 432). چون احتمال دارد واژه مبطخ به صورت «مسطح» قرائت شده باشد ــکه از جمله در نوشتههای ابوریحان بیرونی نیز تکرار شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله، بخش آثار)ــ ممکن است ابنندیم و قفطی از یک شخص، یک بار ذیل نام او و بار دیگر ذیل نام ابوجعفربن احمد یاد کرده باشند. لقب حاسب (محاسبهکننده) که در زیج حبش آمده (رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 69پ) و بسیاری دیگر (از جمله ابنندیم، همانجا؛ قفطی، ص170) نیز آن را تکرار کردهاند، نشان از اشتهار او در جنبههای عملی و محاسباتی نجوم دارد. این لقب عنوانی عام برای برخی ریاضیدانان و منجمان معاصر حبش نیز بوده است (از جمله رجوع کنید به یحییبن ابیمنصور، ص 4).نسبت حبش همواره مروزی ذکر شده است (رجوع کنید به ابنندیم؛ قفطی، همانجاها؛ ابنعبری، ص 236) که نشان میدهد او یا نیاکانش اصالتآ اهل مرو بودهاند. در عین حال به سکونت او در بغداد نیز اشاره شده است (قفطی، ابنعبری، همانجاها) و از رصدهای او در سامرا اطلاعاتی وجود دارد (رجوع کنید به ادامه مقاله). یکی از آثار او زیج دمشقی (ابنندیم؛ قفطی، همانجاها) نام دارد که شاید برآمده از کوششها و پژوهشهای نجومی او در دمشق باشد. به نوشته ابنندیم و قفطی (همانجاها)، حبش بیش از یکصد سال و در زمان مأمون و معتصم زندگی کرد. از رصدهای حبش که در طی سالیان صورت گرفته، در لابهلای آثار خود وی و برخی منجمان پس از او (و از همه مهمتر، ابنیونس، متوفی 399) قرینههایی هست که جملگی نشاندهنده دوره تقریبی فعالیتهای علمی حبشاند. از مهمترین این قراین، محاسبات عددی وی برای رؤیت هلال رمضان سال 246 در سامرا بود که، به ادعای خود حبش، درستی آن با رصد تأیید شد (رجوع کنید به زیج، نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 222 رـ223ر). ابنیونس (ص 106) از حبش نقل کرده است که ستاره قلب الاسد در سال 214 در حضور مأمون رصد شد. همچنین ابنیونس (ص 108) رصدی را از حبش در 216 هجری ( 199 یزدگردی)، گزارش کرده و به رصدهای او از دو مقارنه در روزهای پنجم رجب و ششم رمضان سال 250 اشاره نموده است. ابنیونس (ص 106)، از قول حبش، درباره رصدهای انجام شده در دمشق، مقدار عددی طول دایرةالبروجی ستاره قلبالاسد را در سال 217، براساس آنچه رصدگران اندازه گرفته بودند، آورده است؛ البته درباره همکاری احتمالی حبش با منجمان رصدخانه دیرمُران دمشق، که در دوره مأمون فعالیت میکردند، اطلاعی در دست نیست.هنگامی که معتصم، در 221، مرکز خلافت را از بغداد به سامرا انتقال داد، حبش نیز به سامرا نقل مکان کرد و در این شهر به کارهای علمی پرداخت. تقریباً تمام محاسبات و دادههای نجومی که در زیج حبش وجود دارد، براساس مختصات جغرافیایی سامرا (= سرّ منرأی) انجام شده است، مانند محاسبه سِعَةالمَشرق سامرا (قوسی از دایره افق که واجد بیشترین دور شدگی محل طلوع خورشید از محل طلوع آن در موضع اعتدالین میباشد؛ نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 126) و محاسبه و پیشبینی رؤیت هلال برای این شهر (همان، گ 222ر ـ 223ر).از تاریخ فوت حبش اطلاعی در دست نیست. این را میدانیم که محمدبن عمر بازیار، مشهور به ابنبازیار*، منجم ایرانی (متوفی ح 245) شاگرد او بوده است (رجوع کنید به ابنندیم، همانجا).دستاوردهای علمی. حبش جزو نخستین نسل از منجمان دوره اسلامی است؛ نسلی که تحت تأثیر آرای پیشینیان و آثار ترجمه شده از دیگر تمدنها، بهویژه یونان، به فعالیت میپرداختند. در این میان حبش، احتمالا به سبب تهیه کردن مجموعهای از زیجهای دوره اسلامی که هرکدام متعلق به یکی از این مبادی بودهاند، جایگاه ممتازی دارد. یکی از سه زیج حبش به روش ]اصحاب[ سِندِ هند (سنّت نجومی هند باستان) و تحت تأثیر دانش نجوم هندی تألیف شده است. زیج دیگر، به نام زیج شاه، بنابر گزارش دیگر نویسندگان، مجموعه کوچکی بوده که احتمالا نامِ آن از سنّت نجومی ایرانیان گرفته شده است (رجوع کنید به مسعودی، ص 222؛ ابنصاعد اندلسی، ص 224؛ قفطی، ص170؛ ابنعبری، ص 236). سومین زیج، به تصریح مسعودی (همانجا)، براساس نجوم یونانی و برآمده از آرای بطلمیوس* و ثاون (تئون، ریاضیدان و منجم یونانیِ قرن چهارم میلادی) پدید آمده بوده و زیج ممتحن نامیده میشده است.پژوهشهای نجومی حبش تقریبآ مقارن پژوهشهای منجمان معروف به «اصحاب ممتحن» که زیر نظر یحییبن ابیمنصور، (درباره او رجوع کنید به بنومنجم*) فعالیت میکردند بوده است، اما نمیتوان حبش را از افراد این گروه بهشمار آورد. حبش هنگامی که از رصدهای اصحاب ممتحن یاد میکند (از جمله در زیج خود رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ70پ) خود را جزو آنان معرفی نمیکند. قرینه دیگر، یادکرد ابوریحان بیرونی از کوشش این افراد برای بهدست آوردن مقدار میل اعظم در بغداد و دمشق (سالهای 216ـ 217) است. وی (1962، ص 60ـ 86) به کوششهای یحییبنابیمنصور و خالد مرورودی* و دیگران اشاره نموده، اما به آرای حبش در این زمینه اشارهای نکرده است، در حالی که کوششهای حبش در این زمینه در نوع خود چشمگیر بوده و ابنیونس (ص 223) به نقل از وی، دو مقدار برای میل اعظم ذکر کرده است، یکی َ35 و ْ 23 و دیگری َ33 و ْ23.یکی از دستاوردهای مهم حبش، گزارش او از اقدام منجمان دوره اسلامی برای تعیین اندازه محیط کره زمین است. این گزارش، کهنترین ثبت این واقعه محسوب میگردد. براساس نوشته وی (2000، ص 232ـ233)، گروهی از منجمان در دشت سِنجار، با رصد ارتفاع نصفالنهاری خورشید، یک درجه از محیط کره زمین را محاسبه نمودند. این گزارش حبش به آثار ابنیونس (رجوع کنید به نالینو، ص 281ـ284) و ابوریحان بیرونی (1962، ص 201ـ 204) راه یافته است (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به نالینو، ص 284ـ 286). در عین حال، ابوریحان بیرونی (1962، همانجا) ــکه گزارش این فعالیت را از نوشتههای ]کثیرالدین[ فرغانی* نیز آورده است ــ باتوجه به اختلاف این دو روایت مجبور به طرح جدولی برای نشان دادن نسبت این تفاوت در کل دستاورد دانشمندان انجامدهنده آن شده است (رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1962، ص 205ـ206).از دستاوردهای جالب توجه حبش، که شاهدی بر وسعت دانش نجومی اوست، راهحل او برای تعیین سَمتِ قبله است (رجوع کنید به کندی و عید، ص 5ـ8). حبش همچون دیگر منجمان همعصر خود از روش ترسیمی برای تعیین سمت قبله استفاده کرده است. از او رساله جداگانهای درباره تعیین سمت قبله به جای نمانده، اما در بخش کوچکی از زیج او (نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 151) درباره تعیین سمت قبله سامرا گزارشی داده شده است. ابوریحان بیرونی در نامهای به ابوسعید سجزی (رجوع کنید به رسالةٌ الی ابیسعید السجزی، گ 136پ ـ 138پ) گزارش جامعی از کوشش حبش در تعیین جهت قبله و اختلاف این روش با روش ابونصر عراق* ارائه کرده است. شکل ترسیم شده در این نامه دقیقاً همان شکلی است که در زیج حبش (نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 195پ ـ 196ر) آمده است (برای گزارشی از تحلیل این روش قبلهیابی حبش رجوع کنید به کندی و عید، همانجا). برگرن (ص 70ـ80) روش حبش را در تعیین سمت قبله، با دو روش ابوریحان بیرونی و روش ابنهیثم مقایسه و بررسی نموده است.کمابیش آرای نجومی گوناگونی در آثار حبش وجود دارد، که در برخی موارد، عمیقاند. او در زیج خود معادلهای را که بعدها کپلر حل کرد و به «معادله کپلر» معروف شد، یعنی Y= X+KsinX، با استفاده از گونهای از روش تکرار حل کرد (رجوع کنید به کندی، 1969، ص 248ـ250) و از این روش برای محاسبه زمان دقیق خورشیدگرفتگی، با توجه به تغییرات اختلاف منظر طولی قمر، بهره برد (رجوع کنید به حبش حاسب، زیج، نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 210پ ـ 211ر). حبش ادعا نکرده که محاسبات این روش ابداع اوست و احتمالا این روش نیز، مانند برخی روشهای دیگر، از نجوم هندی به نجوم دوره اسلامی راه یافته است (کندی، 1969، ص 248). اما این موضوع درباره چند جدولی که در زیج حبش، و با عنوان کلی «جدول تقویم» یا «جداول تقویم» ذکر شدهاند، مصداق ندارد. در این جدولها حبش مجموعهای از چهار تابع را جدولبندی کرده است (رجوع کنید به زیج، نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 147پ ـ 148پ). او از قاعدهای خلاقانه در ترکیب این توابع برای حل عددی مسائل متعارف نجوم کروی استفاده کرده است (رجوع کنید به ایرانی، که پایاننامه خود را درباره این جدولها با عنوان )«جدول تقویم حبش حاسب»( تألیف کرده است، نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1985، مقدمه دبارنو، ص 54ـ63). این جداول حبش، نخستین مجموعه از جداول در نوع خود هستند و مؤلفان بعدی به تقلید از او مجموعههای این چنینی از توابع را استخراج کردهاند. اکثر این مؤلفان گاه کار خود را برتر از کار حبش میدانستند، اما در واقع از همان روش اساسی وی برای استخراج این توابع استفاده میکردند. در جدول تقویم زیج حبش (رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، همانجا) او توابع موردنظر خود را با کارکردهای چندگانه در نجوم دوره اسلامی ارائه کرده است (رجوع کنید به کندی، 1374ش، ص 126) که از جمله آنها استفاده از این توابع در محاسبه مطالع فلکالبروج و میل ستارگان و مانند آنهاست. یکی از مهمترین گزارشهای موجود درباره این جدولها، رساله نسبتآ مفصّل ابونصرِ عراق، در قالب نامهای به ابوریحان بیرونی (رجوع کنید به رسالة ابینصر منصوربن علیبن عراق...الی ابیالریحان...) چگونگی استفاده از این جدولها را وصف نموده و عینآ یکی از جدولها (بین ص 2 و 3) را آورده است (قس حبش حاسب، زیج، نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، همانجا).مجموعه آرا و دستاوردهای نجومی حبش نشان میدهد که او دانشمندی بوده که در زمان خود در شاخههای کاربردی ریاضی در دانش نجوم تبحر داشته است. بسیاری از آرای او در نوشتههای نسلهای بعدی منجمان منعکس شده است، بهویژه گروهی از آنان که دانش نجومی آنها آنقدر وسعت داشت که به دستاوردها یا نظریات جدید بینجامد (از جمله رجوع کنید به ابونصر عراق، رسالة فی البرهان علی عمل حبش فی مطالع السمت فی زیجه؛ ابوریحان بیرونی، 1923، ص 196). بنابه گزارش عبداللّهبن مسرور* حاسب در کتاب عللالزیجات (گ 1پ)، بنواماجور* نیز بخشی از جدولهای نجومی زیج حبش را تصحیح و بازنویسی کرده بودند.آثار. در میان آثار منسوب به حبش حاسب (رجوع کنید به ابنندیم، ص 334؛ قفطی، ص170)، کتابهایی هستند که به سبب عدم اطلاع کافی درباره آنها، شاید هرگز نتوان نسبت آنها را با آثار موجود حبش اثبات نمود؛ از جمله، زیجهای مأمونی و دمشقی، که ابنندیم (همانجا) آنها را از حبش دانسته است. علاوه بر فهرستی که برخی نویسندگان دوره اسلامی از آثار حبش تهیه کردهاند (رجوع کنید به ابنندیم؛ قفطی، همانجاها)، کمابیش به برخی آرای او و نام بعضی آثارش در متون نجومی دوره اسلامی نیز برمیخوریم؛ از جمله ]کتاب فی[ صنعةالاسطرلاب الشمالی و الجنوبی و الرسالة الکاملة فی رؤیة الهلال، که ابونصر عراق (رسالة دوائرالسموت فیالاسطرلاب، ص 13؛ همو، رسالة فی البرهان علی عمل حبش فی مطالع السمت فی زیجه، ص 3) به آنها اشاره کرده است. باتوجه به ذکر نام پارهای از آثار حبش در متون مختلف، هنوز فهرست جامعی از آثار او تهیه نشده است، اما چند فهرست درهمکرد از این آثار وجود دارد (رجوع کنید به بروکلمان، ج 1، ص250، )ذیل(، ج 1، ص 393؛ سزگین، ج 5، ص 276، ج 6، ص 173ـ175؛ روزنفلد و احساناوغلو، ص 27ـ 28). آثار موجود حبش به این شرحاند :1) زیج حبش، مهمترین اثر باقی مانده از او، که دو دستنویس از آن شناسایی شده است: یکی در ترکیه (رجوع کنید به کراوزه، ص 446) و دیگری در آلمان (رجوع کنید به آلوارت، ج 5، ص200). در ابتدای دستنویس محفوظ در ترکیه (رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، گ 69 پ) عنوان این کتاب زیج دمشقی است، اما در ابتدای نسخه آلمان (رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه دولتی برلین، گ 1 پ) عنوان خاصی برای کتاب درج نشده است. چون کل این زیج نتیجه پژوهشهای حبش در سامراست، احتمالا عنوان زیج دمشقی را کاتبی آشنا با سنّت کتابشناسی در دوره اسلامی به این دستنویس داده و احتمالا، براساس نوشته ابنندیم (همانجا)، از اینکه حبش زیجی با این عنوان داشته آگاه بوده است. امروزه مشخص شده که دستنویس موجود در آلمان بازنویسی جدیدی از نسخه استانبول است (برای آگاهی از مشخصات و عنوان فصول زیج در این دستنویس رجوع کنید به آلوارت، ج 5، ص200ـ203). این بازنویسی احتمالا پس از سال 511 هجری انجام شده است (رجوع کنید به کندی، 1374ش، ص 19). در دستنویس استانبول جداول و فهرست ستارگان برای سال 304 تنظیم شدهاند (کونیچ، ص 285). کندی (1374ش، ص 117ـ130) گزارشی مختصر از محتویات این دو دستنویس فراهم آورده است. آیدین صاییلی مقدمه حبش در این زیج را، به همراه ترجمه انگلیسی آن، در )مجله دانشکده زبان و تاریخ ـ جغرافیای دانشگاه آنکارا( (ج 13، ش 4، 1955) به چاپ رسانده است (نیز رجوع کنید به دبارنو، ص 38ـ66؛ برای میکروفیلمی از نسخه ترکیه در ایران رجوع کنید به دانشپژوه، 1348ش،ج1، ص434). مقدمه دستنویس ترکیه، از این نظر اهمیت دارد که در آن درباره فرمان مأمون ــمبنی بر جمعآوری و بررسی کتابهای نجومی گذشتگان و همچنین دستور وی به یحییبن ابیمنصور برای تشکیل حلقهای علمی از منجمان ــ مطالبی آمده است.2) فی معرفة الکرة و العمل بها، رسالهای در دو مقاله، درباره چگونگی ساخت و کاربردهای کره فلکی. مقاله اول این کتاب به چگونگی ساخت کره فلکی و مقاله دوم آن در چهارده باب به کار با کره فلکی اختصاص دارد، اگرچه گزارش بسیار مختصری در هر کدام از این بابها درباره کاربردهای کره فلکی داده شده است. این رساله حبش، در کنار رساله قسطابن لوقا* به نام رسالة فی الکرة ذات الکرسی الآفاقی (رجوع کنید به حبش حاسب، 1408ـ 1409، فهرست منابع از کرموش فراجی، ص 264)، از نخستین رسالهها در موضوعِ ساخت و کار کره فلکی به شمار میآیند (رجوع کنید به لورچ و کونیچ، ص 69). علاوه بر دستنویسهای موجود از این کتاب (درباره این دستنویسها رجوع کنید به سزگین، ج 6، ص 174ـ175؛ لورچ و کونیچ، ص 76؛ حبش حاسب، 1408ـ1409، مقدمه کرموش فراجی، ص 245ـ246)، دو چاپ نیز از این رساله وجود دارد: چاپ لورچ و کونیچ به همراه ترجمه انگلیسی متن رساله (چاپ اول 1364ش/ 1985، چاپ دوم 1374ش/ 1995) و چاپ کرموش فراجی در 1408ـ1409. این رساله و رساله العمل بالاسطرلاب الکری و عجائبه، درباره ساز و کار اسطرلاب کروی (درباره این رساله رجوع کنید به ادامه مقاله) از نخستین نمونههای توصیف این ابزارها در نجوم دوره اسلامی به شمار میآیند.3) عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ. تنها دستنویس این کتاب در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری میشود (رجوع کنید به سلان، ص 432). در این کتاب، حبش به چگونگی ساز و کار اسطرلاب مبطخ (خربزه شکل) پرداخته است. روش محاسبه کمانهای مورد نیاز در اسطرلاب مبطخ جالبتوجه است. در این روش معمولا نموداری دقیق مبتنی بر روشهای مثلثاتی رسم میشود، سپس مثالی عددی عرضه میگردد. ریاضیدانان هندی از چنین روشهایی استفاده میکردند، اما روشهای آنان به پیچیدگی روش حبش نیستند. بهویژه که در منابع هندی به استفاده از پرگار برای رسم چنین نمودارهایی، اشارهای نشده است.ابوریحان بیرونی در رسالة فی تسطیح الصور و تبطیخ الکور (ص 305) از این رساله حبش یاد کرده و آن را رسالهای کوچک دانسته است. رساله حبش به همراه ترجمهانگلیسی آن، به تصحیح و ترجمه کندی، کونیچ و لورچ در )اسطرلاب مُبَطَّخ در نجوم اسلامی( چاپ اشتوتگارت 1378ش/ 1999 آمده است.4) رسالة فی عمل الصَفیحة الجامعة. به دلیل قرار گرفتن این رساله ضمن مجموعهای با نویسندگان ناشناس در انگلستان، بهرغم معرفی آن از سوی نویسندگان مختلف، مؤلف آن ناشناس مانده بود (رجوع کنید به سزگین، ج 6، ص 281، که مؤلف آن را ناشناس دانسته است)، اما با پژوهشهای شارت و اشمیدل تعلق آن به حبش قطعی شده است (رجوع کنید به حبش حاسب، 2001، مقدمه شارت و اشمیدل، ص110ـ114). در این رساله طرز کار ابزار نجومی پیچیدهای، که از سه ربع مُجَیب و یک عِضاده تشکیل شده، آمده است؛ ابزاری که چگونگی کار با آن هنوز روشن نیست. حبش همچنین برای استفاده از این وسیله جدولهایی شامل مختصات تعدادی از ستارگان و نیز توابع نجوم کروی طراحی کرده است (رجوع کنید به 2001، ص 129). در عین حال شباهتهایی نیز بین آنچه درباره این وسیله شرح داده شده و محاسبات مربوط به اسطرلاب مبطخ دیده میشود. متن عربی این رساله، به همراه ترجمه انگلیسی آن، را شارت و اشمیدل به چاپ رساندهاند.5) العمل بالاسطرلاب الکُری و عجائبه (سزگین، ج 6، ص 175؛ نیز رجوع کنید به کراوزه، ص 447). در این رساله حبش به بحث استفاده از اسطرلاب کروی در عرضهای جغرافیایی خاص پرداخته است. این رساله تاکنون به چاپ نرسیده، اما تنها رسالهای از حبش است که احتمالا نسخهای از آن در ایران نگهداری میشود (رجوع کنید به دانشپژوه، 1341ش، ص120 که آن را حبیشبن عبداللّه ثبت کرده است).6) الاجرام و الابعاد (حبش حاسب، 2000، ص 232) ــکه به نام ابعاد و اجرام نیز شناخته میشود (ابوریحان بیرونی، 1962، ص 199، 202؛ نیز رجوع کنید به سزگین، ج 5، ص 276)ــ رساله کوچکی است که با توضیح دستاورد منجمان مأمون در اندازهگیری طول یک درجه از نصفالنهار محیط زمین آغاز میشود. در ادامه، حبش با محاسباتی، مقادیری را برای قطر و محیط خورشید و ماه و فلکهایشان عرضه میکند و به روش اندازهگیری فاصله بین بغداد و مکه میپردازد. وی همچنین به توضیح دشواریهای رصدهای دقیق با ابزارهای بسیار بزرگ به سبب تغییر شکل ابزارها بر اثر تابیدگی آنها میپردازد. ابوریحان بیرونی از این رساله بارها در کتاب تحدید نهایات الاماکن (ص 199، 202، و جاهای دیگر) یاد کرده است. از این کتاب چند نسخه خطی وجود دارد و کینگ متن آن را به چاپ رسانده است (درباره این کتاب رجوع کنید به لانگرمن، ص 108ـ128).7) کتاب العمل بذات الحَلَق لبطلمیوس (برای نسخههای خطی رجوع کنید به کراوزه، ص 446؛ نیز رجوع کنید به سزگین، ج 6، ص 175، که این کتاب را به صورت معرفة کیفیة الرصد و العمل بذات الحلق معرفی کرده است). حبش در این رساله ابزاری را شرح داده که ترکیبی است از تواناییهای ذاتالحلق ابداعی بطلمیوس و اسطرلابهای مبطخ (رجوع کنید به چلنتانو، ص 19ـ20، 24ـ33، 46ـ 53). متن رساله حبش بسیار شبیه رساله یعقوببن اسحاق کِنْدی در همین زمینه است، با عنوان شرح الآلة المعروفة بذات الحلق التی ذکرها بطلمیوس فی اول القول الخامس من کتاب المجسطی (رجوع کنید به روزنفلد و احسان اوغلو، ص40)؛ اما رساله کندی در بیشتر بخشها مفصّلتر از رساله حبش و همراه با مقدمهای طولانی است. شاید رساله کِنْدی اقتباسی از رساله حبش بوده است.سزگین (همانجا)، به نقل از ابونصر عراق و ابنصلاح همدانی، رسالهای به نام صنعةالاسطرلاب المسطح را به حبش نسبت داده است؛ اما باتوجه به امکان قرائتالمبطخ به المسطح در دستنویسها، به نظر میرسد بتوان استنادات ابونصر عراق و ابنصلاح را به رساله اسطرلاب مبطخ حبش دانست، نه رساله مستقلی درباره اسطرلاب مسطح از او.منابع : ابنصاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم: تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران 1376ش؛ ابنعبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانی یسوعی، لبنان 1403/1983؛ ابنندیم (تهران)؛ ابنیونس، الزیج الکبیرالحاکمی، نسخه خطی کتابخانه لیدن، ش 143or.؛ نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ ابوریحان بیرونی، الآثارالباقیة عنالقرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ 1923؛ همو، تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، چاپ محمدبن تاویت طنجی، آنکارا 1962؛ همو، رسالة الی ابیسعید السجزی فی معرفة القبلة، نسخه خطی کتابخانه لیدن، ش 16/ 168or.؛ همو، رسالة فی تسطیح الصور و تبطیخ الکور، نسخه خطی کتابخانه دانشگاه لیدن، ش 15/ 14.ro؛ ابونصر عراق، رسائل ابینصر منصوربن عراق الی البیرونی، حیدرآباد، دکن 1367/1948؛ احمدبن عبداللّه حبش حاسب، رسالة فی عملالصفیحةالجامعة، چاپ فرانسیس شارته و پترا اشمیدل، درFrancois Charette and Petra G.Schmidl, "A universal plate for timekeeping by the stars by Habash al-Hasib: text, translation and preliminary commentary", Suhayl, 2(2001);همو، زیج، نسخه خطی کتابخانه دولتی برلین، ش 5750، نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ همان، نسخه خطی کتابخانه ینیجامع استانبول، ش 784، میکروفیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 211؛ همو، فی معرفةالکرة و العملبها، چاپ عدنان علی کرموش فراجی، در مجلة معهد المخطوطاتالعربیة، ج 32، ش 2 (ذیقعده 1408ـ جمادیالاولی 1409)؛ همو، کتابالاجرام و الابعاد، چاپ دیوید کینگ، درDavid A. King, "Too many cooks... a new account of the earliest Muslim geodetic measurements", Suhayl, 1(2000);همو، کتاب عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ، نسخه خطی کتابخانه ملی فرانسه، ش 30/2457؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 1، تهران 1348ش؛ همو، «فهرست نسخههای خطی کتابخانه خصوصی دکتر اصغر مهدوی»، در نسخههای خطی: نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، دفتر2، زیرنظر محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران 1341ش؛ عبداللّهبن مسرور حاسب، کتاب علل الزیجات، نسخه خطی کتابخانه ملی مصر، مجموعه تیمور پاشا، ش 99؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ 1903؛ ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ترجمه محمد باقری، تهران 1374ش؛ مسعودی، تنبیه؛ کارلو آلفونسو نالینو، علمالفلک: تاریخه عندالعرب فی القرون الوسطی، رم 1911، چاپ افست قاهره ]بیتا.[؛ یحییبن ابیمنصور، الزیج المأمونی الممتحن، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه اسکوریال، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1406/1986؛Abu Rayhan Biruni, Kitab Maqaid ilm al-hay'a: la trigonometrie spherique chez les Arabes de l'Est a la fin du xe siecle, ed. and trans. by Marie-Therese Debarnot, Damas 1985; W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der koniglichen Bibliothek zu Berlin, Berlin 1887-1899; J. L. Berggren, "A comparison of four analemmas for determining the azimuth of the qibla", Journal for the history of Arabic science, vol.4, no.1 (Fall 1980); Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937- 1942; G. Celentano, "L'Epistola di al-Kindi sulla sfera armillare", Supplemento n.33 agli Annali, vol.42 (1982), fasc. 4, Istituto Orientale di Napoli, Naples 1982; Marie-Therese Debarnot, "The Zij of Habash al-Hasib: a survey of MS Istanbul Yeni Cami 784", in From deferent to equant: a volume of studies in the history of science in the ancient and medieval Near East in honor of E. S. Kennedy, ed. David A. King and George Saliba, New York: The New York Academy of Sciences, 1987; EI2, s.v. "Habash al- Hasib al-Marwazi" (by W. Hartner); Edward Stewart Kennedy, "An early method successive approximations", Centaurus, 13 (1969), repr.in Edward S. Kennedy, Studies in the Islamic exact sciences, Beirut 1983; Edward Stewart Kennedy and Yusuf Id, "A letter of al-Biruni: Habash al-Hasib's analemma for the qibla", Historia mathematica, vol.1 (1974), repr.in ibid; Max Krause, "Stambuler Handschriften islamischer Mathematiker", Quellen und studien zur Geschichte der Mathematik, Astronomie und Physik, pt. B: study 3 (1936); Paul Kunitzsch, "Die arabische Herkunft von zwei Sternverzeichnissen in cod. Vat.gr. 1056", Zeitschrift der Deutschen Morgenlandischen Gesellschaft, 120 (1970), repr.in Paul Kunitzch, The Arabs and the stars: texts and traditions on the fixed stars, and their influence in Medieval Europe, Northampton 1989; Y. T. Langermann, "The book of bodies and distances of Habash al-Hasib", Centauvus, 28 (1985); Richard P. Lorch and Paul Kunitzsch, "Habash al-Hasib's book on the sphere and its use", in Zeitschrift fur Geschichte der arabisch- islamischen Wissenschaften, 2, Frankfort on the Main, 1985, repr. in Richard P. Lorch, Arabic mathematical sciences: instruments, texts, transmission, Aldershot, Gt. Brit, 1995; Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin I(hsanoglu, Mathematicians, astronomers, and other scholars of Islamic civilization and their works (7th-19th c.), I(stanbul 2003; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-; M. Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris 1883-1895.