حاجی گرای

معرف

مؤسس خانات کریمه
متن
حاجی‌گِرای، مؤسس خانات کریمه. به نوشته ابوالغازی بهادرخان، حاجی‌گرای فرزند غیاث‌الدین‌بن تاشتیمور بوده (ص 178) و خودِ حاجی‌گرای نیز در سکه‌هایش خود را «السطان حاجی‌کری‌بن غیاث‌الدین» نامیده است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hadj dji"؛ قس لین‌پول، ص 235 که تاشتیمورخان را پدر حاجی‌گرای‌خان و نیای خانهای کریمه دانسته است). غیاث‌الدین و دولت‌بردی، برادرش، به منظور استقرار حاکمیت خود بر کریمه*، به مبارزه با رقیبان خویش پرداختند و چند سالی بر آنجا فرمان راندند. یاکوبُفسکی(ص 298ـ299، 306) مبارزات دولت بردی را از 823 تا 834/ دهه 1420 در کریمه و استقرار نیروها و وابستگانش را در آنجا زمینه‌ساز حکومت حاجی‌گرای‌خان در سالهای بعد دانسته است.حاجی‌گرای‌خان در نزدیکی تروکی، واقع در لیتوانی، به‌دنیا آمد (د. اسلام، همانجا) و بنابر منابع محلی چون گُلبن‌خانان (تألیف حکیم‌گرای، چاپ استانبول 1327) وی در قبیله گرای به دنیا آمد (د.ا.د.ترک، ذیل "Haci Giray I" ؛ نیز رجوع کنید به گرای*، سلسله). یاشار یوجل و علی سویم (ج 2، ص 186ـ187)، تصرف کریمه با استفاده از کشمکشهای درونی خانات اردوی زرین* و اعلام خانیِ حاجی‌گرای را در 842 دانسته و توضیح داده‌اند که پس از استقرار وی در کریمه و ضرب سکه به‌نام خود، خان اردوی زرین به او حمله کرد. حاجی‌گرای از کریمه گریخت و پس از هفت سال به یاری رؤسای ایلات طرفدار خود، نیروهای اردوی زرین را از کریمه بیرون کرد و دوباره بر تخت خانی نشست.از حاجی‌گرای دو سکه به‌دست آمده است که یکی در 845 در صُلْغات و دیگری در 847 در قرق‌یر ضرب گردیده است (د.ا.د.ترک، همانجا). بنابر وقایعنامه‌های لیتوانیایی و لهستانی، تاتارهای قبایل پرکوپ، بارین و شیرین، که خانشان بدون برجای گذاشتن وارثی درگذشته بود، در 847 به کازیمیر، بزرگ‌ترین دوک لیتوانی، متوسل شدند و از وی درخواست کردند که حاجی‌گرای را، که از اردوی زرین گریخته و به آنجا پناه برده بود، برای رسیدن به خانی پشتیبانی کند. بدین‌ترتیب، حاجی‌گرای دوباره بر تخت خانی کریمه نشست و از آن پس سکه‌های کریمه به نام وی ضرب گردید و مُهر جدیدی با نقش یک بوف، به‌جای مهر سابق تاتارهای قپچاق*، متداول شد (رجوع کنید به فیشر، ص 3ـ4). اگرچه درباره تاریخ اعلام خانی حاجی‌گرای اختلاف هست، درباره اینکه وی بنیان‌گذار خانات کریمه* و نخستین خان رسمی آن بوده است، اتفاق نظر وجود دارد (رجوع کنید به لین‌پول، ص 236؛ لین‌پول و همکاران، ج 2، ص 425؛ باسورث، ص 157).حاجی‌گرای‌خان پس از به‌دست آوردن مجدد مقام خانی، برای تأمین تداوم استقلال خانات کریمه، سیاستی مبتنی بر دو اصل در پیش گرفت: جلب رضایت رؤسای قبایل تاتار (که از دیرباز محل اتکای اردوی زرین بودند)، برای مهاجرت آنان به کریمه به منظور افزودن بر نیروی خویش (فیشر، ص 5)؛ و یافتن متحدانی از میان فرمانروایان کشورهای مجاور در برابر تهدیدهای مستمر خانات اردوی زرین. بر همین اساس، حاجی‌گرای به اتحاد با لهستان و لیتوانی تمایل یافت (یاکوبفسکی، ص 306) و میان آنان قرارداد دوستی بسته شد. پس از آن، حاجی‌گرای خان در 856 به‌خان متجاوز اردوی زرین، سیداحمدخان، حمله کرد و با همدستی نیروهای لهستانی ـ لیتوانیایی او را شکست داد (فیشر، ص 4؛ اوزون چارشیلی، ج 2، ص 131). پدید آمدن مناسبات دوستی میان کریمه و امیرنشین مسکو، که باج‌گزار اردوی زرین بود، نیز ریشه در تهدیدات اردوی زرین داشت. وقتی سیداحمدخان در 870 به قصد لشکرکشی به مسکو به کنار رود دُن رسید، مورد حمله نیروهای تحت فرمان حاجی‌گرای خان قرار گرفت و ناگزیر عقب‌نشینی کرد (یاکوبفسکی، ص 307). باتوجه به مناسبات دوستانه حاجی‌گرای با امرای مسیحی مذکور، پاپ پائولوس دوم در 870، سفیری نزد حاجی‌گرای‌خان گسیل داشت و از وی خواست تا در جنگ صلیبی قریب‌الوقوعی بر ضد عثمانی، به فرماندهی فردریک سوم، امپراتور روم شرکت کند. اما حاجی‌گرای خان، به دلیل مناسبات دوستانه‌ای که با سلطان محمد فاتح داشت، درخواست پاپ را نپذیرفت (اوزون چارشیلی، همانجا؛ یوجل و سویم، ج 2، ص 187).پس از اینکه سلطان محمد فاتح در 857 قسطنطنیه را فتح کرد و تنگه‌های بسفر و داردانل تحت نظارت دولت عثمانی قرارگرفتند، تحول عمده‌ای در اوضاع سیاسی منطقه دریای سیاه رخ داد (فیشر، ص 4ـ5). چون حاجی‌گرای خان به پادشاه لهستان ـ لیتوانی، متحد مسیحی خود، اعتماد نداشت، برای تصرف کفه و به اطاعت درآوردن جنواییها از سلطان‌محمد فاتح کمک خواست. حاجی‌گرای در نبردی در 837 جنوواییها را شکست داده بود. وی گرچه در آن زمان کفه را به محاصره درآورد، موفق به گشودن آن نشد (رجوع کنید به طوغان، ص 354؛ اوزون چارشیلی، ج 2، ص 130؛ د. اسلام، همانجا). محمد فاتح نیز که در اندیشه تسلط عثمانی بر دریای سیاه بود، در پاسخ به تقاضای حاجی‌گرای‌خان، در تابستان 858، ناوگانی مرکّب از پنجاه تا شصت فروند کشتی جنگی به‌سوی کفه اعزام داشت. هم‌زمان، حاجی‌گرای‌خان با هفت هزار نیروی سوار، شهر را از سمت خشکی به محاصره درآورد. جنوواییها چون موقعیت خود را در خطر دیدند، با قبول پرداخت مبالغی به عثمانیها و به حاجی‌گرای به‌عنوان مالیات، توافق آنها را برای رفع محاصره کفه جلب کردند (طوغان، همانجا). جنوواییها بعدها با همکاری اشراف محلی، حاجی‌گرای را از سمت خانی برکنار کردند و پسرش، حیدر/ آیدار، را به‌جای وی نشاندند، لیکن حاجی‌گرای چند ماه بعد فرزند خود را وادار به فرار کرد و خود دوباره بر تخت خانی نشست. وی از آن پس مناسبات حسنه‌ای با جنوواییها برقرار کرد، تا آنکه در تابستان 871 ــاحتمالا در نتیجه مسمومیت به دست رؤسای ایلاتی که از تسلط روزافزون وی بر خویش ناراضی بودندــ درگذشت. مرگ وی سرآغاز کشمکشهای پسرانش شد، که تا استیلای عثمانی در 880 بر شبه‌جزیره کریمه و دست‌نشانده شدن گرای‌خانیان ادامه یافت (فیشر، ص 7).منابع : ابوالغازی بهادرخان، شجره ترک، چاپ پیتر د مزون، سن‌پطرزبورگ 1287/1871، چاپ افست آمستردام 1970؛ استنلی لین پول و همکاران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ترجمه صادق سجادی، تهران 1363ـ1370ش؛Clifford Edmund Bosworth, The Islamic dynasties: a chronological and genealogical handbook, Edinburgh 1980; EI2, s.v. "Hadj dji Giray" (by Halil Inalcik); Alan Fisher, The Crimean Tatars, Stanford, Calif., 1987; Stanley Lane-Pool, The Mohammadan dynasties: chronological and genealogical tables with historical introductions, London 1894, repr. 2002; Ahmed Zeki Velidi Togan, Umumi Turk tarihine giris, Istanbul 1981; TDVIA, s.v. "Haci Giray I" (by Ahmet Mutlu); Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli Tarihi, vol.2, Ankara 1983; A. Y. Yakubovskii, Alt in ordu ve inhitati, tr. Hasan Eren, Istanbul 1955; Yasar Yucel and Ali Sevim, Turkiye tarihi, Ankara 1990-1992.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده