دراز محمدعبدالله

معرف

عالم و مفسر معاصر مصری

متن

دراز، محمدعبداللّه، عالم و مفسر معاصر مصری. در 1312 (1273ش) در روستای محلَّةْ دیایْ واقع در شمال مصر، در مرکز جلگة نیل، به دنیا آمد. در کودکی وارد مدرسة قرآن روستا شد و هنوز ده سال از عمرش نگذشته بود که قرآن را حفظ کرد و قرائات مختلف قرآنی را فراگرفت (محسن دراز، ص 13؛ نیز ← محمدعبداللّه دراز، 1427، ص 17). پدرش، عبداللّه دراز، از بزرگان علمای الازهر و مؤلف و مدرّس فقه اللغة عربی، مایل بود فرزندش در علوم دینی ادامه تحصیل دهد. دراز با حمایت محمد عبده*، مفتی معروف مصر، در 1323 در انجمن علمی ـ دینی جدید الازهر در شهر اسکندریه شرکت کرد؛ و پس از آنکه در این انجمن دوره هایی را با موفقیت گذراند، در 1334/1916 به تدریس در آنجا مشغول شد. او همگام با تدریس، در کلاسهای شبانة زبان فرانسه نیز اسم نویسی کرد. در 1307ش/ 1928، او را برای تدریس در مراحل عالی دانشگاه الازهر برگزیدند و از سال بعد در بخش دروس تخصصی به تدریس پرداخت (بیومی، ص 37؛ محسن دراز، ص 13ـ14).در 1315ش/ 1936 پس از بازگشت از حج، به سفارش دانشگاه الازهر از سوی ملک فؤاد، پادشاه مصر، در رأس هیئتی مطالعاتی به فرانسه اعزام شد (محسن دراز، ص 14). در آنجا به دانشکدة ادبیات دانشگاه سوربون رفت و در 1319ش/ 1940 مدرک لیسانس گرفت (محمدعبداللّه دراز، 1425، ص د). در مدت اقامتش در فرانسه (1315ـ1327ش/1936ـ1948) برای اصلاح تصویر نادرست یا مغرضانه ای که برخی مستشرقان از اسلام ارائه می دادند، به مطالعه عمیق قرآن و معارف اسلامی پرداخت. دراز در 1326ش/1947 در رشتة فلسفة ادیان از دانشگاه سوربون دکتری گرفت. در 1327ش/ 1948 به مصر بازگشت و در 1328ش/1949 عضو هیئت کبارالعلماء در الازهر شد. او در دانشکده های مختلف از جمله دانشکدة اصول الدین، دروسی همچون تاریخ ادیان، فلسفه، اخلاق و تفسیر تدریس می کرد (محسن دراز، ص 14 و پانویس 1، ص 17).او در فعالیتهای سیاسی مهم نیز شرکت می کرد و مناصبی دولتی هم یافت (← محمد عبداللّه دراز، 1425، ص ﻫ ). افزون بر این، او در رأس گروهی از دانشجویان و به طرق مختلف، چه در قالب نوشتن مقالاتی و چه ایراد خطبه هایی به زبان فرانسوی، در جنبشهای ضداشغال انگلیس برای استقلال مصر، فعالیت می کرد (محسن دراز،ص14).دراز در جنگ جهانی دوم (1939ـ1945)، همراه با خانواده اش در پاریس ساکن بود. اما پس از بازگشت به مصر، بی درنگ، فعالیتهای سیاسی را از سر گرفت. پس از کودتای نظامی تیر 1331/ ژوئیه 1952، نیروهای آزادی بخش که محمدعبداللّه دراز را از نوشته ها و نطقهایش می شناختند، به وی منصب ریاست الازهر را پیشنهاد کردند، اما وی علی رغم اصرار آنان نپذیرفت. او در 1337ش/ 1958 هنگامی که برای حضور در کنگره ای به لاهور رفته بود، درگذشت. پیکرش را در الازهر تشییع کردند و در قاهره به خاک سپردند (← همان، ص 15، 17ـ 18؛ قرضاوی، ص 25).به گفتة بعضی از نزدیکانش همچون محمد ابوزهره، استاد حقوق دانشگاه فؤاد اول در مصر، اقامت طولانی در اروپا بر اخلاق و دینداری دراز تأثیری نگذاشته بود (← رجب عبدالمنصف، ص 81). در واقع با اینکه دراز دانش آموخته الازهر و سوربون بود و از نزدیک با فرهنگ اسلامی و غربی آشنا بود، آرا و عقاید سنّتی خود را کاملاً حفظ کرده و از این نظر در نقطة مقابل همگنان خود، مانند طه حسین*، بود.دراز در موضوعهای فقه، اخلاق، سنّت، تاریخ ادیان و قرآن کریم چندین اثر تألیف کرده است. النبأالعظیم، مدخل إلی القرآن الکریم و تعریف بالقرآن از آثار قرآنی اوست که تفسیر و علوم قرآنی در آنها عموماً برپایه آرای سنّتی است، اما گاه دربارة اسلوب و ادبیات قرآن آرایی بدیع نیز بیان کرده است.او در > «آشنایی با قرآن: توضیحی تاریخی، تحلیلی و تطبیقی»< یکی از دو رسالة دکتری اش، در سه بخش تاریخی، تحلیلی و نقدی و به شیوة جدلی دربارة رسالت و تاریخ قرآن بحث کرده است (برای جایگاه دراز در زمینة سیر تاریخی آرای مربوط به تاریخ قرآن ← کریمی نیا ، 2011). به نظر بعضی، همچون رجب بَیّومی، دراز این اثر را برای تصحیح اشتباههای مستشرقان نگاشته است (← بدوی، ص 233). این اثر را محمد عبدالعظیم علی با نام مدخل الی القرآن الکریم: عرضٌ تاریخی و تحلیلٌ مقارَن، از فرانسوی به عربی (کویت در سال 1391/ 1971) و صالح آکدمیر از فرانسوی به ترکی استانبولی (آنکارا 2000) ترجمه کرده اند.دراز در النبأالعظیم (ص 127) وحیانی بودن قرآن را با نظر به اعجاز بیانی و ادبی آن، اثبات کرده است. به عقیدة وی ( 1424ج، ص 124ـ 125)، قرآن، سراسر، ایجاز است یعنی بیشترین معنا با کمترین الفاظ بیان شده است (نیز ← همو، 1376، ص 127ـ 130). او (1376، ص 131) همچنین وجود کلام زائد را در قرآن به طور کلی نفی می کند.دیدگاه وی دربارة موسیقی قرآن که آن را «تألیف صوتی» می نامد، معروف است. او قرآن را دارای آهنگی می داند که با نغمه های موسیقایی و اوزان شعر تطابق ندارد. به نظر وی وقتی انسان قصیده ای را می شنود که اوزان در آن، بیت بیت و شطرشطر متحدند و قطعاتی از موسیقی را می شنود که به هم شبیه اند دیری نمی پاید که گوش از آن آزرده و طبع ملول می شود، در حالی که از قرآن همیشه صوتهای جدید و متنوع می شنود که میان اسباب، اوتاد و فواصل در حرکت اند و هریک به نحوی قلب را تحت تأثیر قرار می دهد و از شنیدن مکرر آن هیچ ملالی حاصل نمی شود، بلکه طبع را تشنه تر می کند و این زیبایی موسیقایی بر هیچ کس، حتی آن که عربی نمی داند، پوشیده نیست (← همو، 1424ج، ص 124ـ 126؛ برای اطلاع بیشتر دربارة عقیدة او در باب اعجاز صوتی قرآن و تشبیه این تألیف صوتی به صدف برای گوهر ← همو، 1376، ص 101ـ 106). این اثر را سوات ییلدیریم از عربی به ترکی استانبولی ترجمه کرده که در 2006 در استانبول چاپ شده است.روایاتی که دراز نقل می کند، غالباً از طریق سماع و اجازه از شیوخ حدیث مصریش است، اما در پذیرش یا رد آنها، روش کارشناسانة خاصی ندارد (← 1425، مقدمه، ص ج، د)؛ مثلاً برخی گزارشهای روایی دربارة شروع وحی را صحیح می داند؛ از جمله ماجرای ضَمّ (با دست فشردن) پیامبر به دست جبرئیل در حدیث «بدء الوحی» (← 1424ج، ص 28)، خبر دادن رسول خدا از نبوت خود به وَرَقَة بن نَوفَل، پسرعموی خدیجه سلام اللّه علیها (همان، ص 29)، و فترت وحی طی حدود سه سال (همان، ص30). او همچنین این حدیث منقول از پیامبر اکرم را که می گوید: «من در زمان پادشاه عادل زاده شدم»، پذیرفته است (← همان، ص 32). دراز برای تأیید گزارشهای تاریخی به کتب شیعه از جمله الاعتقادات ابن بابویه، که از آن به نام الام یاد کرده است، توجه می کند و با اشاره به روایتی در باب یکی بودن برخی سوره ها، تأییدی بر قرآن متداول میان مردم آورده است. دراز در این زمینه تنها تفاوت میان شیعه و سنّی را در تقسیم سوره ها و رقم بندی آنها دانسته و توضیح داده است که این تفاوت صرفاً نظری است (← همان، ص 41ـ42، 47ـ49).به نظر دراز ( 1424ج، ص 36ـ37)، قرآن در زمان رسول اکرم به صورت پراکنده و نه مدون، در نسخه هایی وجود داشته است و زیدبن ثابت و معاویه بیش از دیگر کاتبان مصحف به کار نگارش و جمع قرآن اهتمام داشتند. او (1424، ص 39) یکی ازعوامل انتخاب زید برای جمع قرآن در زمان ابوبکر را حضور وی در آخرین تلاوت پیامبر دانسته و برای این سخن، به تاریخ القرآن ابوعبداللّه زنجانی، عالم شیعی، استناد کرده است. او (1385، ص 164) هم نوا با شوالی ، جمع عثمان را با جمع ابوبکر یکی دانسته است. به نظر دراز ( 1424ج، ص40) در مصحف رسمی، اسامی سوره ها وجود نداشته است. او ( 1424ج، ص40ـ42، 52، پانویس 2) با عقیدة تحریف قرآن به شدت مخالف است و در ردّ نظر بعضی از شیعیان که معتقد بودند قرآن را عثمان تحریف کرده است، البته بدون ذکر مرجع سخن خود، امام علی علیه السلام را مدافع عثمان معرفی می کند و از قول نولدکه تأییدی بر صحت مصحف عثمان آورده است (دربارة عقیده شیعه ← خویی، ص 195ـ201).دراز ( 1424ج، ص 47ـ49) سورة «نورَیْن» را جعلی دانسته و به شدت آرای آرتور جفری* دربارة تشبیه قرآن به انجیل را رد کرده است (برای سایر آرای او در زمینة مقایسة قرآن با کتب الهی پیشین ← همان، ص 93ـ119).دربارة تناسب و ترتیب آیات در سوره های قرآن، به نظر دراز ( 1424ج، ص 127ـ128)، روش قرآن بیان بیش از موضوعی واحد در یک سوره است. به اعتقاد او ترتیب آیات در سوره های قرآن را شخص پیامبر تعیین کرده و به اصطلاح توقیفی بوده است (← همان، ص 129ـ130)؛ همچنان که ترتیب چینش سوره ها را نیز توقیفی دانسته است (← همو، 1424الف، ص 46ـ47، نیز ← ص 48ـ59). در باب منشأ وحی، دراز به اثبات ربانی بودن آن پرداخته و به بعضی از شبهات مستشرقان در این زمینه پاسخ گفته است (← همو، 1424ج، ص 131ـ135). با این حال، او گاه دربارة برخی داستانها، مانند داستان بَحیرای راهب، تشکیک کرده (← همان، ص 143) و گاه در جای دیگر، دربارة آن سکوت کرده است (← همو، 1384، ص 272).او ( 1424ج، ص 145ـ157، 180ـ191) همچنین نظریة گلدتسیهر را در باب تأثر پیامبر از زندگی و سنّتهای قومش، با استنادهای فراوان از جمله از اقوال دیگر مستشرقان، رد می کند؛ و با استدلالهای گوناگون، نظریة اُمّی بودن آن حضرت را اثبات می کند، آرای مستشرقان را در این باره نقد می کند و به خصوص، در باب عدم استفادة پیامبر اسلام از کتابهای امم گذشته دلایلی مختلف ذکر می کند (نیز ← همو، 1424ب، ص 101ـ106).دراز قرائات قرآن را خبر واحد شمرده (1385، ص 163) و به اشکالات کسانی که قرائات را متواتر می دانند، پاسخ داده است (← 1424الف، ص 66ـ68). به نظر او (1424الف، ص 44) حروف مقطعه در آغاز برخی سوره ها حکمتی دارند که فقط خدا می داند و ما آن را به عنوان امری وحیانی می پذیریم. او دربارة سبب نزول، طرفدار عموم لفظ است، اما در مورد طریقة این قاعده طرفدار سخن شاطبی در الموافقات است که مراتب عموم را سه قسم دانسته است: عموم وصفی، عموم در استعمال لغوی و عموم در استعمال شرعی (← همان، ص 85 ـ90).بعضی از آثار دراز عبارت اند از: «نَظَرات فی فاتحة الکتاب الحکیم» که اولین بار در المجلة، شمارة 7، در 1376 چاپ شد (← همان، ص 97ـ107)؛ «حلقات تفسیر موضوعی لفاتحة الکتاب و سورة البقرة» که شش حلقه را مجلة الإذاعة و التلفزیون انتشار داد (← همان، ص 109ـ136)؛ «تفسیر آیة السِلْم (آیات 208ـ209 بقرة)» که در مجلة الازهر، مجلد 24، در 1372 چاپ شد (← همان، ص 137ـ141)؛ «تفسیر آیة القِسط» که در 11 نوامبر 1952 از رادیو قاهره پخش شد (← همان، ص 143ـ146)؛ و نیز «تَقْدِمات التلاوة لبعض السور القرآنیة» (← همان، ص 147ـ240).دراز در حوزة حدیث نیز آثاری درخورتوجه برجای نهاده است؛ برای نمونه چهل حدیث اعتقادی در حوزة اصول دین را شرح کرده که در مجموعه ای به نام المختار من کنوز السنة النبویة در 1425 در کویت چاپ شده است. اولین حدیث کتاب در موضوع آغاز وحی است. او در این کتاب (ص 18) آغاز نزول قرآن را 17 رمضان و مدت فترت وحی را دو سال و نیم (← ص 38) دانسته است (نیز ← همو، 1424ج، ص 28، 30). به نظر او (1425، ص 452) نقص در سند سبب رد متن حدیث نمی شود، بلکه اگر متن حدیث باتوجه به کتاب و سنّت تأیید شود، صحیح است. او در این اثر گاه روش شرح روایات با استفاده از یکدیگر را انتخاب می کند (برای نمونه ← ص 372، 488)؛ و به ابن تیمیه و آرای او به دیده احترام و قبول می نگرد (← ص 408، نیز ← ص ک). در این کتاب او به اصول و قواعد مذهب شیعه، چندان توجهی ندارد؛ برای نمونه تعبیر «آل» را با اینکه اهل سنّت خود در حدیث «صلوات» نقل کرده اند، از صیغة صلوات حذف کرده و شرح حال ابوذر را به شیوه ای بیان کرده است که هیچ اعتراضی بر معاویه و عثمان وارد نشود (← ص 156).از دیگر آثار مهم او المیزان بین السنة و البدعة است که در آن به موضوعاتی چون معنای بدعت و سنّت، ریشة حدوث بدعتها یا منشأ بدعت گذاری در دین و آرای مختلف در این زمینه می پردازد. او (1427، ص 114) معتقد است که بنابر اجماع دانشمندان اهل سنّت، صحیح بخاری و مسلم از حوزة نقد اخبار خارج اند؛ زیرا آنان صحیح ترینها را در کتابهای خود آورده اند (نیز← محمد ابوسید احمد، ص 101ـ102).یکی از مهم ترین آثار دراز در زمینة تفسیر موضوعی >«نظام اخلاقی قرآن: بررسی تطبیقی نظام اخلاقی قرآن»<، رسالة دکتری اوست. متن اصلی آن به زبان فرانسوی بود و سالها بعد عبدالصبور شاهین آن را تحت عنوان دستورالاخلاق فی القرآن، به عربی ترجمه و در بیروت منتشر کرد (برای توضیح بیشتر دربارة متن عربی کتاب ← باغستانی، ص 4ـ7). این اثر با ترجمة محمدرضا عطائی، با عنوان آئین اخلاق در قرآن، در 1387ش در مشهد به فارسی منتشر شده است. همچنین، آن را دنیل رابینسون و ربه کا مسترتون، در 1387ش/ 2008 به انگلیسی در لندن، اونْوِر گونای و امراللّه یوکس در 1388ش/ 2009 به ترکی استانبولی در استانبول و محمدسلیمان بن حاجی یاسین، در کوآلالامپور در 1366ش/1987 به مالایی ترجمه و چاپ کرده اند.این کتاب در حدود هشتصد صفحه، شامل یک مقدمه و پنج فصل با عناوین الزام، مسئولیت، جزاء، نیت و انگیزه ها، جهد و بخشی پایانی با نام اخلاق عملی تدوین شده است. او در این کتاب، مکاتب اخلاقی غرب را نقد کرده و دربارة مکتب اخلاقی اسلام با روش تطبیقی بحث کرده است. مشوق او در انتخاب این موضوع، لوئی ماسینیون ، مستشرق معروف فرانسوی، بوده و برای نگارش آن کتابخانة خود را در اختیارش نهاده است (محمدعبداللّه دراز، 1393، ص 17). وی در این کتاب (ص 7ـ 8) از علمای شیعه مانند احمدبن محمد اردبیلی مشهور به مقدس اردبیلی* و اثرش زبدة البیان فی آیات الاحکام و احمدبن اسماعیل جزائری نجفی و اثر او قلائد الدرر فی بیان احکام الآیات بالاثر نام برده و تا حدی نیز آنها را نقد کرده است (نیز ← احمد مصطفی فضلیه، 1426، ص60ـ61). احمد مصطفی فضلیه دربارة این نوشته، کتابی با عنوان حول رسالة دستورالاخلاق فی القرآن نوشته است. حلیم کوچکوزو نیز شرحی به ترکی استانبولی بر آن نوشته و محمد عبدالعظیم علی، آن را با نام مختصر دستورالاخلاق فی القرآن، تلخیص و چاپ کرده است (← احمد مصطفی فضلیه، 1426، ص 99، 100، پانویس 1). محتوای این کتاب نشان می دهد که هرچند بخشی از علایق و مطالعه های دراز دربارة فلسفه بوده، به نظر وی قرآن و تعالیم آن، فلسفی، عملی ـ فلسفی یا تعلیمی ـ فلسفی نیست و قرآن شیوه ای منحصر به فرد در زمینة تعالیم اخلاقی دارد (← همان، ص 67ـ68).حاصل مجموعه سخنرانیهای رادیویی دراز در موضوع اخلاق قرآنی، کتابی دیگر است به نام مِنْ خُلُقِ القُرآن. متن این سخنان به تحقیق عبداللّه انصاری گردآوری و در 1399 (1358ش) در قطر چاپ شده است.آثار پرشمار دراز در زمینه های دیگر عبارت اند از: 1) المجتمع الصالح و کیف یتکوّن: دوازده جلسه سخنرانی در زمینة جامعة شایسته که در 1333ش/1954 از رادیو قاهره پخش شده است (← محمدعبداللّه دراز، 1424الف، ص 271ـ321). 2)مقاله «رأی الاسلام فی القتال» در مجلة الازهر (محرّم 1372، ج 24، ص 15ـ20). 3) مقاله ای به فرانسوی که ترجمة عربی آن به نام «الازهر الجامعة القدیمة الحدیثة» در مجلة الازهر (ربیع الآخر ـ جمادی الآخره 1371، ج 23، ص 297ـ301، 393ـ400، 481ـ 484) چاپ شد. او این مقاله را در پاسخ به درخواست وزارت خارجة مصر، برای درج در مجلة فرانسوی لوموند دیپلوماتیک ، به مناسبت برپایی ششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس (1951ـ1952/ 1320ـ1331ش) نوشت (← محمدعبداللّه دراز، 1424الف، ص 335ـ340). 4) «النقد الفنی لمشروع ترتیب القرآن الکریم حسب نزوله» در مجلة الازهر (محرّم 1370، ج 22، ص 784ـ796). 5) «حضارة الاسلام و اثرها فی الحضارة الحدیثة» در المجلة (رمضان 1376، ش 4، ص 41ـ45). 6) «موقف الاسلام من الادیان الاخری و علاقته بها» که موضوع سخنرانی وی در کنگرة لاهور بود و در مجلة لواءالاسلام، ش 11، در 1377 به چاپ رسید (← محمد عبداللّه دراز، 1424الف، ص 363ـ371). 7) «کیف ننتصر علی أنفسنا: تنظیم العلاقة بین الإرادة و الغرائز» در مجلة الازهر (رجب 1372، ج 25، ص 802ـ808). 8) «الهجرة النبویة بدایة عهد جدید للانسانیة» در مجلة الاسلام در 1372 (← محمد عبداللّه دراز، 1424الف، ص 383ـ386). 9) نامة دراز به آلبرت جران ، مستشار سیاسی ایالات متحده در لیبی، با عنوان الدین: بحوث مُمَهَّدة لدراسة تاریخ الادیان، که پسرش محسن دراز بر آن مقدمه ای به زبان فرانسوی نوشت و در قاهره در 1385ش/2006 منتشر شد. 10) زادالمسلم للدین و الحیاة که دربردارندة سخنان رادیویی دراز و مقالات دینی و اجتماعی اوست، که احمد مصطفی فضلیه آن را گردآوری کرده و با مقدمة یوسف قَرَضاوی در کویت (1383ش/2004) چاپ شده است.مقاله های «مبادی القانون الدولی العام فی الاسلام» (← رسالة الاسلام، جمادی الآخره 1369، سال 2، ص 148ـ163؛ الازهر، رجب 1371، ج 23، ص 577ـ 581) و «الربا فی نظر القانون الاسلامی» (الازهر، محرّم ـ ربیع الاول 1371، ج 23، ص 11ـ 17، 105ـ112، 188ـ192) نیز از آثار اوست. دراز، همچنین، کتاب الموافقات ابواسحاق شاطبی (متوفی 790) را که پدرش شرح و احادیثش را تخریج کرده بود، ضبط،ترقیم و شرح حال نگاری و در 1369/ 1411 در بیروت چاپ کرد. او بر کتاب الظاهرة القرآنیة مالک بن نبی (1905ـ1973) نیز مقدمه ای به فرانسوی در پاریس در 1325ش/ 1946 نوشت که در 1947 همانجا چاپ شد. عبدالصبور شاهین این کتاب را همراه با مقدمة دراز به عربی ترجمه کرده که در دمشق به طبع رسیده است (برای مشاهدة دیگر آثار ← محمدعبداللّه دراز، 1424الف، ص 391ـ 419).از سرشناس ترین شاگردان دراز می توان از یوسف قَرَضاوی، انور جُندی، سیدمحمد بَدَوی، توفیق محمد سبع، عبدالصبور شاهین و رجب عبدالمنصف نام برد (← جندی، ص 55ـ 56، 80 ـ82 ؛ احمد مصطفی فضلیه، 1426، ص10؛ نیز ← محمد عبداللّه دراز، 1393، ص ک د، ک ه).منابع : احمد مصطفی فضلیه، حول رسالة دستورالاخلاق فی القرآن للدکتور محمدعبداللّه دراز، کویت 1426/2005؛ همو، «الشریعة بین المسیو البیر جران و العالم الازهری د. عبداللّه دراز»، در محمدعبداللّه دراز: دراسات و بحوث باقلام تلامذته و معاصروه، جمع و اعداد احمد مصطفی فضلیه، کویت: دارالقلم، 1428/2007؛ اسماعیل باغستانی، «آئین نامه اخلاق قرآنی»، کتاب ماه دین، سال 7، ش 1 (آبان 1382)؛ سیدمحمد بدوی، «دراسة حول مدخل الی القرآن الکریم»، در محمد عبداللّه دراز : دراسات و بحوث باقلام تلامذته و معاصروه، همان؛ محمدرجب بیومی، «الاستاذ الدکتور محمد عبداللّه دراز: عالم مجدد و باحث منهجی متفرد»، در همان؛ انور جندی، «الاستاد الدکتور محمد عبداللّه دراز فی آثاره العلمیة»، در همان؛ ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت 1395/1975؛ محسن دراز، «السیرة الذاتیة»، ]ترجمة محمد عبدالعظیم علی[، در همان؛ محمدعبداللّه دراز، «الاسلام و القتال»، در همان؛ همو، «تعریف بالقرآن»، ترجمة احمد محمد بریری، رسالة الاسلام، ش 55 و 56 (محرّم 1384)، ش 58 (محرّم ?1385)؛ همو، حصاد قلم : مقالات و بحوث للشیخ محمد عبداللّه دراز، چاپ احمد مصطفی فضلیه، کویت 1424الف؛ همو، دراسات اسلامیة فی العلاقات الاجتماعیة و الدولیة، چاپ احمد مصطفی فضلیه، کویت 1424ب؛ همو، دستور الاخلاق فی القرآن: دراسة مقارنة للاخلاق النظریة فی القرآن، چاپ عبدالصبور شاهین، کویت 1393/1973؛ همو، المختار من کنوز السنة النبویة شرح اربعین حدیثاً فی اصول الدین، کویت 1425/2004؛ همو، مدخل الی القرآن الکریم: عرض تاریخی و تحلیل مقارن، ترجمة محمد عبدالعظیم علی، کویت 1424ج؛ همو، المیزان بین السنة و البدعة، چاپ احمد مصطفی فضلیه، کویت 1427/2006؛ همو، النبأالعظیم: نظرات جدیدة فی القرآن، کویت ?]1376/ 1957[؛ رجب عبدالمنصف، «من اعلام الفکر المعاصر: الدکتور محمدعبداللّه دراز»، در محمدعبداللّه دراز: دراسات و بحوث باقلام تلامذته و معاصروه، همان؛ یوسف قرضاوی، «محمدعبداللّه دراز: العالم العلامة، الحبر البحر الفهامة»، در همان؛ محمد ابوسیداحمد، «کلمة عن کتاب المیزان بین السنة و البدعة»، در همان؛Morteza Karimi-Nia, "The historiography of the Qur&39;ān Muslim world: before and after Theodor Nöldeke", the in delivered in Academie des inscriptions et belles-lettres colloque: "Les origines du Coran. Le Coran des origines", Paris, 3-4 March 2011.

نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده