دایه، نجمالدین ← نجم رازیNNNNدبّاج، خاندان ← اسحاقوندانNNNNدبّ اصغر/ دبّ اکبر ← بناتالنعشNNNNدبّاغ، ابوزید عبدالرحمانبن محمد انصاری قَیْروانی، فقیه، محدّث و مورخ مالکی قرن هفتم. او به دبّاغ مشهور است (عبدری، ص 163؛ وزیر، ج 1، ص 249؛ بغدادی، ج 1، ستون 526)، اما وادیآشی (ص 65) و مخلوف (ص 193) وی را ابندباغ نامیدهاند (دربارة این نامگذاری ← دبّاغ، ج 4، ص 90). لقب اُسَیْدی هم برای او بهسبب انتساب به اُسیدبن حُضیر*، صحابی پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، بهکار رفته است (← ابناثیر، ج 1، ص 92ـ93؛ عبدری، همانجا؛ ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 234ـ235؛ تنبکتی، ص 240؛ قس صَفَدی، ج 3، ص 39؛ بغدادی، همانجا که آن را اسدی نقل کردهاند).دبّاغ در 605 در قَیْروان، شهری در تونس، به دنیا آمد (عبدری، ص 164؛ وادیآشی، همانجا؛ ابنتغری بِردی، ج 7، ص 223). بهگفتة خود وی (ج 3، ص 210ـ212) پدرش، ابوعبداللّه محمدبن علی، اهل زهد و عبادت، صاحب کرامت و شاگرد کسانی چون ابومَدْیَن اندلسی و ابوعبداللّه هَوّاری (هر دو از مشایخ صوفیه) بودهاست. از کودکی و جوانیِ عبدالرحمان اطلاع چندانی در دست نیست، فقط میدانیم که در سیزده سالگی پدرش را از دست داد (← همان، ج 3، ص 212). از شمار زیاد استادان و مشایخ حدیثی او، که بیش از هشتاد تن بودهاند (← همان، ج 4، ص 88؛ عبدری؛ مخلوف، همانجاها)، و نیز از آثار او چنین برمیآید که از دورة جوانی در فراگیری علوم دینی، بهویژه فقه و حدیث، کوشا بودهاست. برخی از استادان و مشایخ دبّاغ، علاوهبر پدرش، عبارتاند از: صالحبن شجاع مُدْلِجی، عبدالرحمانبن طلحه، عبدالسلامبن عبدالغالب صوفی، ابوالقاسمبن حاسب، عثمانبن سفیان معروف به ابنشُقَر، ابنعبدالجلیل اَزْدی، محمدبن ابراهیم حنفی، و امینالدینبن ابوطلحه (وادیآشی، ص 65ـ66؛ صفدی؛ مخلوف، همانجاها).دبّاغ پس از سالها دانشاندوزی به جایگاه رفیعی در دانش رسید. شرححالنگاران وی را فقیه، محدّث، مورخ، آگاه به علوم عقلی و نقلی و بزرگترین عالم قیروان در زمان خود خواندهاند (برای نمونه ← عبدری، ص 163ـ164؛ وادیآشی، ص 65؛ ابنتغریبردی، همانجا). محمدبن محمد عَبدَری فاسی و محمدبن جابر وادیآشی* اندلسی از شاگردان دبّاغ بودند (← عبدری، ص 164؛ وادیآشی، ص 66).عَبْدَری که دبّاغ را ملاقات کردهاست، وی را دانشمندی پرتلاش، نیکمحضر و دارای اخلاقی پسندیده دانستهاست (← ص 164ـ165). دبّاغ به گردآوری آثار گذشتگان و استنساخ آنها علاقهمند بود (← دبّاغ، همانجا). از محتوای برخی از آثار دبّاغ برمیآید که او به تصوف تمایل داشتهاست (← ادامة مقاله). او در 699 در قیروان درگذشت و در گورستان باب تونس، به خاک سپرده شد (دبّاغ، ج 4، ص 91؛ وادیآشی؛ صفدی، همانجاها).بیشتر آثار دبّاغ در موضوع حدیث، تاریخ، فقه و شرح احوال عالمان و صوفیان قیروان است که عبارتاند از: 1) الاربعون حدیثاً التُّساعیة؛ 2) کتابُ الاحادیثالاربعین فی عموم رحمةاللّه لسائرالمؤمنین؛ 3) سراجالمتقین المنتخب من کلام سیّدالمرسلین؛ 4) جَلاءالافکار فی مناقبالانصار؛ 5) شرحی بر تهذیبالمدوّنة از ابوسعید بَراذِعی؛ 6) کرامات ابییوسف الدَّهْمانی؛ 7) مشارق انوارالقلوب و مفاتح اسرارالغیوب، دربارة تصوف، چاپ بیروت در 1338ش/ 1959؛ 8) واسطةالنظام فی تواریخ ملوک الاسلام/ تاریخ ملوکالاسلام؛ 9) مناهج اهلالدین و طرائق امة (ائمّة) المتقین فی ذکر من کان بالقیروان منالصحابة والتابعین و مشاهیرالعلماء الراسخین و افاضل الاولیاء و الصالحین. عبدری (ص 165) کتاب اخیر را معالمالایمان و رَوْضاتُ الرضوان فی مناقبالمشهورین من صُلَحاءالقَیْروان نامیدهاست. اصل کتاب، خلاصة الطبقات اثر عتیقبن خلف تُجیبی با افزودههایی از آثار دیگر و نیز نقل حوادث دورة مؤلف است که به تاریخ شهر قیروان و طبقات عالمان آن در ادوار مختلف پرداختهاست. کسانی چون ابوالقاسم ابنناجی تنوخی (متوفی 839) و محمدبن صالح قیروانی بر آن تکمله نگاشتهاند. این اثر نخست در 1330/ 1912 در تونس با تکمله و تعلیقات ابنناجی و سپس در مصر و تونس به چاپ رسید (← وادیآشی، ص 66؛ صفدی، همانجا؛ بغدادی، ج 1، ستون 526؛ کنانی قیروانی، ص ن ـ ص؛ محمد محفوظ، ج 2، ص 290ـ291؛ برای پارهای از اشعار دبّاغ ← دبّاغ، ج 4، ص 89 ـ90).منابع: ابناثیر، اسدالغابة فی معرفةالصحابة، تهران: انتشارات اسماعیلیان، ]بیتا.[؛ ابنتغریبردی، المنهلالصافی، ج 7، چاپ محمد محمد امین، ]قاهره[1994؛ ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت 1415/1995؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 5؛ احمدبابابن احمد تنبکتی، نیلالابتهاج بتطریزالدیباج، چاپ عبدالحمید عبداللّه هرامه، طرابلس 1398/1989؛ عبدالرحمانبن محمد دبّاغ، معالمالایمان فی معرفة اهلالقیروان، اکمله و علق علیه ابوالفضلبن عیسی تنوخی، ج 3، چاپ محمد ماضور، تونس ] 1978[، ج 4، چاپ محمد مجدوب و عبدالعزیز مجدوب، تونس ]بیتا.[؛ خلیلبن ایبک صَفَدی، اعیانالعصر و اعوانالنصر، چاپ علی ابوزید و دیگران، دمشق 1418/1998؛ محمدبن محمد عبدری، رحلةالعبدری، چاپ علی ابراهیم کردی، دمشق 1419/1999؛ محمدبن صالح کنانی قیروانی، تکمیلالصلحاء والاعیان لمعالمالایمان فی اولیاءالقیروان، چاپ محمد عنّابی، تونس 1970؛ محمد محفوظ، تراجمالمؤلفینالتونسیین، بیروت 1982ـ1986؛ محمدبن محمد مخلوف، شجرةالنور الزکیة فی طبقاتالمالکیة، قاهره 1349ـ1350، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن جابر وادیآشی، برنامج ابنجابر الوادی آشی، چاپ محمدحبیب هیله، تونس 1401/1981؛ محمدبن محمد وزیر، الحلل السندسیة فی الاخبارالتونسیة، چاپ محمد حبیب هیله، بیروت 1985.