دانشنامة قَدَرخان، لغتنامهای فارسی تألیف اَشرافبن شرف مذکِّر فاروقی در مالوة هند که در 21 ذیحجه 807 تکمیل شد. این اثر به قَدَرخان، فرزند دلاورخان غوری تقدیم شدهاست. اشراف، اهل بخش چندیری، واقع در مالوه بود، ولی دربارة زندگی یا دیگر آثار وی اطلاعاتی در دست نیست.از این لغتنامه تنها یک نسخه در مؤسسة نسخههای خطی فرهنگستان علوم جمهوری آذربایجان وجود دارد که نسخهای کامل است و بهخوبی حفظ شدهاست. این نسخه شامل 227 برگ در اندازه 7ر13×23 سانتیمتر، هر صفحه شامل نه یا ده سطر است و به شکل نسخة خطی صحافی شدهاست. متن نسخه به خط ثلث درشت و سیاه و سرمدخلها و نامهای شاعران به شنگرف نوشته شدهاست. در انجامة نسخه (گ 227ر) تاریخ کتابت آن 29 ذیحجه 811 و نام کاتب اسحاقبن ابراهیم بخارایی آمدهاست. این نسخه در قرن چهاردهم/ بیستم شناخته شده، ولی تاکنون به چاپ نرسیدهاست. نسخه شامل یک دیباچه (گ 1 پ تا 10 پ) و بیستودو باب است. نویسنده در دیباچة اثر، اظهار داشته که واژگانی را از شاهنامة فردوسی، اسکندرنامة نظامی گنجوی و آثار شاعران دیگر تعریف کرده، ولی خود او این لغتنامه را برای استفاده از آثار علمی نیز مفید دانسته و آن را کلیدی خوانده که قفل گنجینههای علما و شاعران را میگشاید (گ 4پ). لغات پزشکی و نام داروها نیز در این اثر تعریف شدهاست. در اواخر این دیباچه، فهرستی از اسامی ماهها و روزها در زبان فارسی قدیم و مناسبتهای مندرج در تقویم فارسی آمدهاست (گ 8پ ـ 10پ).این لغتنامه با 419،2 مدخل، دامنهای وسیع از لغات عمومی و همچنین اسامی گیاهان و جانوران را دربردارد. بابها براساس حروف پایانی لغات تنظیم و بهترتیب حروف الفبای فارسی دستهبندی شدهاست و تقسیمبندی دیگری در ساختار آن وجود ندارد. در داخل بابها، مدخلها ظاهراً ترتیب خاصی ندارند. تعاریف کوتاهاند و در مواردی صرفاً مترادف مدخل ذکر شدهاست. شیوه تلفظ مدخلها نیز، جز در موارد التباس، ارائه نشدهاست. عناصر عربی و نیز لغاتی با ریشه یونانی و سریانی نیز در این اثر وجود دارد که به اصل آنها اشاره نشدهاست. نویسنده گاهی بهجای تعاریف فارسی، تنها معادلهایی به زبان هندی دادهاست. دانشنامة قدرخان مانند بسیاری از لغتنامههای فارسی سدههای نهم و دهم همة معانی و تعاریف واژه را دربر ندارد، بلکه فقط به یک تعریف اکتفا کردهاست.بااینحال، ویژگی چنین آثاری ذکر شواهد متعدد است. دانشنامة قدرخان برای بسیاری از لغات دو یا سه شاهد شعری ذکر کرده و به بیش از 75 تن از شعرای ماوراءالنهر، خراسان و آذربایجان، از قرنهای چهارم تا هشتم استناد کردهاست که از آن جملهاند: ابوعبداللّه جعفربن محمد رودکی، ابوشَکور بلخی، شهید بلخی، ابومؤید بلخی، ابومنصور محمد دقیقی، ابوالقاسم فردوسی، اسدی طوسی، ابوالقاسم حسنبن احمد عنصری، مسعودسعدسلمان، ناصرخسرو قبادیانی، اوحدالدین علیبن محمد انوری، ظهیر فاریابی، کمالالدین اسماعیل، محمدبن علی سوزنی سمرقندی، نظامی، فرخی سیستانی، ابوالعلاء شوشتری، ابوالمَثَل بخاری، امیرخسرو دهلوی، ازرقی هروی و شاعرهای به نام دخترِ کاغذمال. بهعلاوه، موارد بسیاری هم بدون نام نویسنده و با عباراتی همچون «بزرگی گفت» یا «قائل گوید» در این نسخه وجود دارد. بررسی این اثر نشان میدهد که صاحبان این اقوال شعرایی چون رودکی، سوزنی، لَبیبی، افضلالدین خاقانی شروانی، ابوالعباس طَیان، اورمزدی، ابوالحسن علی مُنجیک ترمذی، ابوشعیب هروی، ابوشکور بلخی، شهید بلخی و چند شاعر دیگر بودهاند.نویسنده در دیباچة اثر ذکر کردهاست که از لغتنامههای فارسی پیشین بهره جسته، ولی نامی از آنها نیاورده و در تعاریف لغات نیز اشارهای به آنها نکردهاست. باوجود این تأثیر لغت فُرس اثر اسدی طوسی* (متعلق به قرن پنجم) در این کتاب مشهود است. فرهنگنویسان بعدی نامی از دانشنامة قدرخان نبردهاند. سنّت فرهنگنویسی فارسی، که به قرن پنجم بازمیگردد، در اواخر قرن هفتم در هند بسیار رونق یافت. دانشنامة قدرخان در کنار آثار معتبری همچون فرهنگ قوّاس، اثر فخر قوّاس (تألیف پیش از 716)، دستورالافاضل* فی اللغات الفضائل اثر حاجب خیرات معروف به رفیع دهلوی (تألیف 743)، ادات الفضلا اثر قاضیخان بدر محمد دهلوی ]ملقب به[دهاروال* (تألیف 822)، فرهنگ زفانگویا و جهانپویا، اثر بدرالدین ابراهیم/ ابراهیمی (تألیف پیش از 837) و بحرالفضائل اثر محمدبن قوام بلخی کَرئی (837) متعلق به این مکتب است.منابع :S.I. Baevskiĭ, "Sposoby podtver ditel'nogo tsitirovaniya v rannikh persidskikh slovaryakh"(شیوههای ذکر شاهد مثال در فرهنگهای کهن فارسی)،in Pis'mennye pamyatniki i problemy istorii kul'tury narodov Vostoka (in Cyrillic)(نوشتههایی دربارة آثار و مسائل تاریخی و فرهنگی اقوام شرقی)،Moscow 1972, 3-8; Sh. Khuseınzoda and R. Khoshim, "Donishnomai Kadarkhon' va akhamiyati on dar omukhtani merosi adabii mo va osori Rūdakı"(دانشنامة قدرخان و اهمیت آن در آموختن میراث ادبی ما و آثار رودکی)،in Sukhansaroi Pandzhrūd [ba yodi ustod Ru(dak] (in Cyrillic)(سخنسرای پنج رود: به یاد استاد رودکی)،Stalinabad [Dushanbe] 1958, 64-83; M. Mamedova, "O rukopisyakh, otnosyashchikhsya k grammatike i leksike Farsidskogo yazyka"(دربارة نسخههای خطی مربوط به دستور و لغت زبان فارسی)،in Trudy respublikanskogo rukopisnogo fonda (in Cyrillic)(خلاصة گفتارها دربارة مجموعه نسخههای خطی جمهوری ]آذربایجان[)،I, Baku 1961, 108-114.