دانشسرای عالی، نهادی عمومی و دولتی برای تربیت دبیران مدارس دورة متوسطه. پس از تأسیس دارالفنون* در 1268، به نحو فزایندهای تأسیس مدارس به سبک جدید با اقبال عمومی مواجه شد. در 1272 با تأسیس وزارت علوم، دولت رسماً متولی برنامهریزی تعلیم و تربیت ملی و این وزارتخانه یگانه مرجع رسمی این امر در سطح کشور شد. با گسترش روزافزون مدارس، الزامات و نیازهای جدیدی مطرح گردید که از جمله آنها لزوم تربیت معلمان شایسته برای تدریس در مدارس کشور بود (طوسی، ص 7ـ8؛ صافی، 1391ش، ص 7). بهرغم وجود این نیازها و کوشش برای رفع آنها، برنامهای جامع و بلندمدت تنظیم نشد و برنامههایی که اجرا شدند چون با اوضاع زمان و مکان هماهنگ نبودند، بهناچار متوقف گردیدند یا تغییراتی اساسی در آنها به وجود آمد (طوسی، ص 51ـ52؛ نیز ← ادامة مقاله). مهمترین مراکز تربیت معلم که طی دهههای گذشته تأسیس شدند، عبارت بودند از :1) دارالمعلمین مرکزی، که از 1279ش در دو شعبة ابتدایی و عالی شروع به فعالیت کرد. دارالمعلمین، دولتی بود و به رایگان زیر نظر وزارت علوم (در این دوره: وزارت معارف) اداره میشد. 2)دارالمعلمات، که همزمان با دارالمعلمین مرکزی، بهمنظور تربیت معلمان زن برای تدریس در مدارس دخترانه تأسیس شد. 3) دارالمعلمین شبانة اکابر، که اساسنامهاش در 1306ش تصویب شد و هدف از تأسیس آن، رفع نقایص تعلیمی و تحصیلی معلمان مدارس ابتدایی بود. 4) دارالمعلمین ابتدایی ولایات و ایالات، که به منظور تأمین معلمان مدارس ابتدایی استانها و شهرهای ایران تشکیل شد. 5)دارالمعلمین عالی، که اساسنامهاش در 1308ش تصویب شد. بر پایة آن، گسترش دبیرستانها و تربیت و تأمین دبیران که تا 1307ش به عهده دارالمعلمین مرکزی بود، به دارالمعلمین عالی واگذار شد و مقرر گردید تا در دو قسمت ادبی (شامل شعبههای «فلسفه و ادبیات» و «تاریخ و جغرافیا») و علمی (شامل شعبههای «فیزیک و شیمی»، «تاریخ طبیعی» و «ریاضیات»)، طی دورههای سهساله به تربیت دبیر با مدرک لیسانس بپردازد (تربیت معلم در اسناد شورای عالی آموزش و پرورش، ص 14ـ47؛ خوینژاد، ص 3ـ5؛ صافی، 1385ش، ص 178ـ 179).در اسفند 1312، قوانین جدیدی به تصویب رسید که به موجب آنها تغییراتی در نظام آموزشی کشور پدید آمد. دانشسرا جای دارالمعلمین را گرفت و دارالمعلمین و دارالمعلمات تعطیل شدند (صافی، 1381ش،ص94؛همو، 1385ش،ص179ـ180).دانشسرای مقدماتی. هدف از تأسیس آن تربیت آموزگار برای مدارس ابتدایی بود. شرط ورود به دانشسرای مقدماتی، داشتن تحصیلات سهساله متوسطه بود و به فارغالتحصیلان آن، پس از سه سال تحصیل، مدرک دیپلم دانشسرا اعطا میشد. برنامههای درسی مصوب شورای عالی معارف (در 1313ش) طی سالهای متمادی با تغییرات اندکی در محتوای آنها اجرا گردید. در 1350ش، پس از ایجاد دورة راهنمایی تحصیلی، در اساسنامه و برنامة دانشسراهای مقدماتی تجدیدنظر شد و بر پایه قوانین جدید، دارندگان مدرک دوم متوسطه (دهم) میتوانستند به این دانشسرا وارد شوند. این مراکز تا 1359ش فعال بودند و پس از آن منحل شدند (همو، 1391ش، ص 15ـ20).دانشسرای عالی. اساسنامة این دانشسرا در 20 شهریور 1313 به تصویب شورای عالی معارف رسید و در آن، هدف از تأسیس دانشسرای عالی، تربیت دبیر برای دانشسراهای مقدماتی و دبیرستانها، و مدیر و مفتش برای وزارت معارف ذکر شد. در این اساسنامه، سپردن تعهدنامه، ارائه گواهی حسن اخلاق از مدرسه، صحت مزاج و استعداد جسمانی و تصدیقنامة متوسطة از شرطهای ورود داوطلب تحصیل به دانشسرای عالی اعلام گردید. دانشسرای عالی شامل دو بخش علمی و ادبی و یک شعبه علوم تربیتی بود و رشتههای تحصیلی آن عبارت بودند از: زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیا، علوم تربیتی و اجتماعی و فلسفه، زبان خارجه و علوم ریاضی، فیزیک، شیمی و علوم طبیعی. در شعبه علوم تربیتی، روانشناسی، علوم اجتماعی، فلسفه تربیت، اصول تعلیموتربیت و تشکیلات معارفی، اصول تربیت معلم، تاریخ تعلیموتربیت، و مبانی تعلیمات متوسطه تدریس میشد (تربیت معلم در اسناد شورای عالی آموزشوپرورش، ص80 ـ81).پس از تأسیس دانشگاه تهران* در 1313ش، آموزش بخش ادبی دانشسرای عالی به دانشکدة ادبیات و بخش علمی آن به دانشکدة علوم واگذار شد. از این پس، دانشسرای عالی استقلال خود را از دست داد و زیر نظر دانشگاه تهران اداره میشد (صافی، 1387ش، ص 184؛ صدیقاعلم، ج 2، ص 337ـ 338). در 1338ش، دانشسرای عالی تهران از دانشگاه تهران جدا شد و زیر نظر مستقیم وزارت فرهنگ قرار گرفت. طبق این قانون، رئیس دانشسرای عالی عضو دائم و رسمی شورای عالی فرهنگ شد. دانشسرای عالی افزون بر تربیت دبیر، مکلف گردید تا رشتههای تعلیماتی مخصوص برای تربیت مدیران و بازرسان مدارس و سایر کارمندان تعلیماتی وزارت فرهنگ دایر کند و فارغالتحصیلان دانشسرای عالی موظف شدند پنج سال اول خدمت خود را در شهرستانهای موردنظر وزارت فرهنگ بگذرانند (صافی، 1381ش، ص 141ـ142؛ طوسی، ص 56). داوطلبان تحصیل در دانشسرای عالی از این پس از میان فارغالتحصیلان دورة کامل متوسطه یا دارندگان مدرک لیسانس رشتههای مورد نیاز از طریق آزمون انتخاب میشدند. دورة تحصیل برای فارغالتحصیلان متوسطه حداقل سه سال و برای دارندگان لیسانس حداقل یک سال بود. به فارغالتحصیلان دانشسرای عالی، دانشنامة معلمی اعطا میگردید (صافی، 1387ش، همانجا).در 1343ش، براساس مصوبة هیئت وزیران، دانشسرای عالی تهران منحل، و سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی به جای آن تأسیس شد، اما این سازمان نیز با موانع فراوان روبهرو شد و نتوانست جوابگوی نیازهای کشور در زمینة تربیت دبیر باشد. در نتیجه در 1346ش، بار دیگر دانشسرای عالی دایر شد و چهار مؤسسة تربیت دبیر، تربیت مدیر و راهنمای تعلیماتی، تدریس ریاضیات، و تحقیقات و مطالعات تربیتی برای آن در نظر گرفته شد. همچنین، دانشسرای عالی مکلف گردید طی یک دورة چهارساله لیسانس و یک دورة دو ساله فوقلیسانس، به تربیت دبیر برای وزارت آموزش و پرورش بپردازد (همان، ص 185؛ طوسی، ص 58). در 1352ش، تشکیلات اداری و آموزشی دانشسرای عالی، شامل دانشکدة تربیت معلم علوم، دانشکدة تربیت معلم ادبیات و علوم انسانی، و دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی بود. نام دانشسرای عالی نیز به دانشگاه تربیت معلم تغییر یافت. هدف دانشگاه تربیت معلم، تربیت معلمان و دبیران متخصص در زمینههای گوناگون علوم و فنون و ادبیات، تحقیق و مطالعه در علوم تربیتی، تربیت مدیران و کارشناسان امور آموزشی و متخصصان راهنمایی و مشاوره و سنجش و اندازهگیری اعلام گردید (صافی، 1387ش، ص 186).افزون بر این، برخی از مراکزی که تا پیش از انقلاب اسلامی 1357ش برای تربیت معلم تأسیس شدند، عبارت بودند از : دانشسرای تربیت بدنی (شروع فعالیت از 1327ش)؛ دانشسرای کشاورزی (تأسیس در 1328ش، بهمنظور تربیت آموزگاران فنی برای دبستانهای کشاورزی روستایی) و مراکز تربیت معلم دوساله روستایی دختران (برای تأمین معلمان زن در مناطق روستایی)؛ مرکز تربیت معلم دورة راهنمایی تحصیلی؛ دانشسراهای عشایری (تأسیس در 1334ش، بهمنظور تربیت معلم برای دبستانهای کشور)؛ سپاه دانش (تأسیس در 1341ش در برنامهای ضربتی برای مبارزه با بیسوادی در روستاهای کشور)؛ دانشسرای عالی صنعتی (تأسیس در 1343ش، با هدف تربیت دبیران فنی که بعدها دانشگاه علم و صنعت شد)؛ تربیت معلم کودکان استثنایی (تأسیس در 1347ش)؛ مرکز تربیت معلم دینی؛ مرکز تربیت معلم یِشیوا (برای تأمین معلمان شهروندان کلیمی)؛ دانشسرای هنر (بهمنظور تأمین معلمان هنرِ مدارس ابتدایی)؛ دانشسرای عالی سپاه دانش (با هدف تأمین دبیران و راهنمایان تعلیماتی از طریق انتخاب و تربیت سپاهیان ممتاز)؛ مدارس عالی (با هدف تربیت معلم در مدارس عالی کشور، مانند مدرسة عالی دختران و مدرسة عالی پارس؛ طوسی، ص 52ـ55؛ صافی، 1387ش، ص 185ـ186؛ همو، 1391ش، ص 25ـ34).مراکز تربیت معلم و دانشسراها از سال تحصیلی 1312ـ 1313ش تا 1355ـ1356ش، از نظر تعداد واحدهای سازمانی، دانشجو و کارکنان آموزشی و اداری بهتدریج توسعه یافتند. طی این دوران، برخی از آنها در مقاطعی منحل و مجدداً دایر شدند. برای نمونه، در سال تحصیلی 1313ـ1314ش، هفت دانشسرای مقدماتی با 542 دانشآموز فعالیت داشت که این تعداد در 1354ـ1355ش به 123 دانشسرا رسید (صافی، 1391ش، ص 34ـ35).پس از انقلاب اسلامی، تغییرات گستردهای در اساسنامهها، برنامههای درسی و آییننامههای آموزشی به وجود آمد. دانشسراهای مقدماتی و روستایی که در شهرهای مختلف ایران فعالیت داشتند، بهتدریج تعطیل شدند و دانشسراهای راهنمایی نیز که در 28 مرکزِ روزانه به تربیت دبیر اشتغال داشتند، به مراکز تربیت معلم دوساله تغییر نام دادند. مطابق اساسنامه مصوب 2 شهریور 1361 شورای عالی آموزشوپرورش، این مراکز به صورت شبانهروزی اداره میشدند، به فارغالتحصیلان آنها گواهینامة کاردانی اعطا میگردید و متقاضیان از طریق کنکور جذب میشدند. رشتههای تحصیلی این مراکز عبارت بودند از : آموزش ابتدایی، ادبیات فارسی، علوم اجتماعی، ریاضی، علوم تجربی، زبان انگلیسی، امور پرورشی، دینی و عربی، هنر، تربیت بدنی، حرفهوفن و آموزش کودکان استثنایی با چهار گرایشِ نابینا، ناشنوا، عقبماندة ذهنی و ناسازگار. در 1361ش، نیاز به فارغالتحصیلان رشته آموزش ابتدایی مراکز تربیت معلم، مسئولان وزارت آموزشوپرورش را برآن داشت تا بار دیگر دانشسراهای مقدماتی و دانشسراهای روستایی را تأسیس کنند. بر پایة اساسنامة مصوب 1362ش، دانشسراهای تربیت معلم طی دورههای چهارساله به داوطلبانِ حداقل چهاردهساله و حداکثر هفدهساله، دیپلم کامل متوسطه در رشتة آموزش و پرورش ابتدایی اعطا میکرد. داوطلبان پس از شرکت در امتحان ورودی، براساس سهمیه هر منطقه انتخاب و متعهد میشدند پس از پایان تحصیل، در محل خدمت تعیینشده، در مدارس ابتدایی روستاها تدریس کنند (همان، ص 37ـ39، 46). در 1365ش، بهدلیل افزایش جمعیت دانشآموزان دورة ابتدایی و کمبود معلم، وزارت آموزشوپرورش بار دیگر دانشسراهای دوساله را تأسیس کرد و از میان دارندگان مدارک تحصیلی دوم متوسطه دانشجو پذیرفت، اما افزایش جمعیت دانشآموزی الزامات فراوانی را ایجاب میکرد. ازاینرو، در کنار این تمهیدات، برنامههای دیگری نیز برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون آموزشی در سطح کشور تدارک دیده شد، از جمله : تأسیس مراکز تربیت معلم فنیوحرفهای (دارندگان دیپلم کامل متوسطه در رشتههای فنیوحرفهای پس از جذب از طریق کنکور سراسری و دو سال تحصیل در یکی از رشتههای فنی این مراکز، مدرک کاردانی دریافت میکنند)؛ تأمین و تربیت دبیران رشتههای مختلف تحصیلی از میان دانشجویان دانشگاه تربیت معلم و نیز سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی (با اختصاص بخشی از ظرفیت دانشجویی به رشتههای دبیری)؛ آموزش ضمن خدمت در وزارت آموزشوپرورش (در قالب روشهای کوتاهمدت و بلندمدت)؛ طرح آموزشیاران نهضت سوادآموزی؛ اجرای طرح سربازمعلم؛ بهکارگیری معلمان حقالتدریسی تماموقت یا نیمهوقت (همان، ص 47ـ57).رویکردهای متفاوت در زمینة ساختار تربیت معلم و روشهای تأمین معلم در سیاستگذاری و برنامهریزی تربیت معلم در وزارت آموزشوپرورش سبب شد تا از 1381ش بهبعد، مراکز تربیت معلم دوساله و چهارساله تعطیل شوند یا تعداد مراکز دوساله محدود گردد. همچنین، دانشگاههای تربیت معلم به تربیت دانشجوی آزاد بپردازند و در کنکور سراسری برای مراکز تربیت معلم دوساله، دانشجویی پذیرفته نشود. بااینهمه در 1385ش، تجمیع مراکز تربیت معلم وزارت آموزشوپرورش و مراکز عالی فنیوحرفهای در اولویت قرار گرفت و به منظور ارتقای این مراکز و تأمین نیروی انسانی این وزارتخانه، اساسنامة دانشگاه پیامبر اعظم صلیاللّهعلیهو آلهوسلم تهیه و در شورای گسترش وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری به تصویب رسید. براساس مُفاد آن مقرر شد تا مراکز تربیت معلم دوساله و مراکز عالی فنیوحرفهای وابسته به آموزشوپرورش در حوزة دانشگاه پیامبر اعظم فعالیت کنند. در 1389ش، اساسنامة تأسیس دانشگاه فرهنگیان در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و مقرر شد در هر استان، دانشگاه فرهنگیان تأسیس و زیرنظر وزارت آموزشوپرورش فعالیت کند و مراکز تربیت معلم به عنوان دانشکدهای از این دانشگاه باشند (همان، ص 59ـ73).بدینترتیب دانشگاه فرهنگیان جایگزین دانشگاه پیامبر اعظم شد. در 11 دی 1390 با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی نام دانشگاه تربیت معلم به خوارزمی تغییر یافت و عملاً در پی آن کارکرد دانشگاه که تربیت معلم بود، منتفی شد. در حال حاضر (1391ش) دو دانشگاه رجایی و فرهنگیان متولی تربیت معلم در کشور هستند.منابع : تربیت معلم در اسناد شورای عالی آموزش و پرورش، تألیف جواد شرکاییاردکانی، تهران: دبیرخانة شورای عالی آموزش و پرورش، 1388ش؛ غلامرضا خوینژاد، سیر تحول و گسترش تربیت معلم در ایران، مشهد 1355ش؛ احمد صافی، بررسی سیر تاریخی و تکوینی قوانین آموزش و پرورش ایران از سال 1286 شمسی تا 1380، ]تهران[ 1381ش؛ همو، تربیت معلم در ایران، ژاپن، مالزی، آلمان، انگلستان، هند و پاکستان، تهران 1391ش؛ همو، سازمان و قوانین آموزشوپرورش ایران، تهران 1385ش؛ همو، «سیر تحول تربیت معلم در آموزش و پرورش معاصر ایران: گذشته، حال و آینده»، فصلنامة تعلیموتربیت، سال 24، ش 4 (زمستان 1387)؛ عیسی صدیقاعلم، یادگار عمر، تهران 1338ـ1356ش؛ محمدعلی طوسی، سازمان و ادارة آموزشوپرورش در ایران، تهران 1351ش.