دانش، احسان، شاعر و نویسندة اردو زبان قرن چهاردهم. نام وی احسانالحق و نام پدرش دانشعلی بود. بههمین سبب، او احسانبن دانش و سپس احسان دانش خوانده شد. اجدادش در باغپت ، از توابع میرت، در ایالت اوتارپرادش، میزیستند و منصب قضا داشتند. پدرش بهعلت تنگدستی به کاندهلا ، از توابع مظفرنگر، مهاجرت کرد و نزد خانوادة همسرش ساکن شد. احسانالحق در 1293ش/1914 در آنجا به دنیا آمد (دانش، جهان دانش، ص 17، 24؛ رفعت مالک، ص 42).او پس از یادگیری مقدمات علوم دینی، به علت فقر در همان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کرد و همراه پدرش به کارگری مشغول شد. در حدود 1304ش/1925، به لاهور رفت و تا پایان عمر (1361ش/1982) در آنجا ماندگار شد (دانش، جهان دانش، ص 33، 376؛ همو، «احسان دانش»، حصة 1، ص 38ـ 39؛ شورش کشمیری، ص 294؛ ملسیانی، ص 129).دانشاز اوان کودکی به شعرگویی علاقهمند بود. او فن شعر را نزد قاضی محمد ذکی (متوفی 1318ش/ 1939) و شمسالعلما تاجور نجیبآبادی (متوفی 1330ش/ 1951) فراگرفت و از شعرای اردو و فارسیزبانی چون میرتقی میر*، غالب دهلوی*، امیرعلیشیر نوایی*، امیرخسرو دهلوی*، حافظ*، مولوی* و عرفی شیرازی* تأثیر پذیرفت (← دانش، جهان دانش، ص 67، 149، 421، 423، 500؛ همو، جهانِ دگر، ص 37، 513؛ هاشمی، ص 63). او در آغاز، «احسان» و بعدها «دانش» نیز تخلص میکرد (برای نمونه ← دانش، مقامات، ص 35، 77؛ همو، زنجیر بهاران، ص 125، 136؛ رفعت مالک، همانجا). سرودههای وی از 1308ش/1929 در مجلههای مختلف، مانند ادبی دنیا، و شاهد چاپ میشد (← دانش، جهان دانش، ص 311، 397ـ398، 492).دانش با درآمد حاصل از شعرگویی، انتشارات و کتابخانة «مکتب دانش» را در لاهور تأسیس کرد و نسخههای خطی نفیسی را در آنجا گرد آورد. او بعدها با تشکیل «انجمن تعمیر ادب»، بر فعالیت ادبی خود افزود (دانش، «احسان دانش»، ص 40؛ د. اردو، تکمله، ذیل «احسان دانش»).بیش از بیست کتاب در قالب شعر و نثر از دانش به چاپ رسیدهاست. حدیث ادب، مجموعه شعری در قالب غزل، و رموز غالب، شرحی منثور بر دیوان غالب، از اولین تألیفات وی است (← دانش، جهان دانش، ص 573). سرودههایش در قالبهای مختلف شعری مانند غزل، قطعه، انواع مسمط و مثنوی و مستزاد، در مجموعههایی با عناوین مختلف به چاپ رسیدهاست (برای نمونه ← همان، ص 72ـ83، و جاهای دیگر؛ همو، نفیر فطرت، ص 174ـ 176، 210، و جاهای دیگر؛همو، شیرازه، ص 20، 211، و جاهای دیگر).مهمترین موضوع شعر دانش مشکلات و دغدغههای کارگران است. بههمیندلیل، وی را شاعر مزدور (شاعر کارگر) خواندهاند (مقبول جهانگیر، ص 14؛ برای نمونه ← دانش، فصل سلاسل، ص 30ـ31). او مضامین اجتماعی، اخلاقی و گاه عرفانی را با محتوایی انقلابی بازگو کرده و بیانی ساده و روان، آمیخته با زبان روزمره و تشبیهات و استعارههای نو به کار گرفتهاست (لدهیانوی، ص 386؛ کامل، ص 1469؛ برای نمونه ← دانش، میراث مومن، ص 106ـ107؛ همو، فصل سلاسل، ص 39، 61). بهسبب محتوای شعرش، جنبش ترقیخواه (ترقیپسند تحریک) وی را «شاعر برادر» میخواند ولی بیتوجهی دانش به این جنبش منجر به مخالفت آنها با وی شد (دانش، جهان دانش، ص 520ـ521؛ کامل، همانجا). دانش برای حمایت از مستضعفان به نهضت خاکسار* پیوست. در حالی که جنبش «نیازمندان لاهور» با وی و شعرهایش مخالفت میکرد (دانش، جهان دانش، ص 483؛ شورش کشمیری، ص 299، 302).نعتهای دانش از نظر موضوع متنوع و از نظر اسلوب قوی است. شعر بلند دارین (لاهور 1394)، در قالب مسدس، از نعتهای معروف وی به اردوست (← ریاض مجید، ص 492، 517).اشعار دانش به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. از جمله منتخبی از سرودههایش به روسی در مسکو به چاپ رسیدهاست (دانش، جهان دانش، ص 378، پانویس).در بین آثار منثور وی، جهان دانش (لاهور 1975) و جهاندگر (لاهور 2001) از مشهورترین زندگینامههای خودنوشت به زبان اردو بهشمار میآید. او در جهان دانش، مجموعهای از رویدادهای زندگی خود را صادقانه بیان کرده و در جهان دگر، که بخش دوم جهان دانش است، بیش از پرداختن به احوال شخصی، شرححال مختصری از معاصرانش ذکر کردهاست. در این اثر، دیدگاههای مذهبی، اجتماعی و سیاسی دانش و نظر وی دربارة مکاتب فکری همعصرش نمایان است (← امجد علی شاکر، ص 22).تذکیر و تأنیث (لاهور 1970) و اردو مترادفات (لاهور 1970) از تألیفات مهم وی در حیطة زبانشناسی است. از مطالعه این دو اثر برمیآید که دانش زبانهای دیگر مثل انگلیسی، ترکی، چینی، روسی، سنسکریت، عربی و فارسی را میشناختهاست (← شاهجهانپوری، ص 92؛ سلیم اختر، ص 359ـ360؛ برای برخی دیگر از آثار وی ← دانش، جهان دانش، ص 647ـ648). به پاس خدمات ادبی دانش، حکومت پاکستان به وی نشان «ستاره پاکستان» را اعطا کرد (د. اردو، تکمله، همانجا). معاصران دانش فضائل اخلاقی وی را ستودهاند (برای نمونه ← شورش کشمیری، ص 303؛ مقبول جهانگیر، همانجا؛ امجد علی شاکر، ص 23).منابع : اردو دائرة معارف اسلامیه، تکمله، لاهور 1423/2002ـ ، ذیل «احسان دانش» (از خورشید خاور امروهی)؛ امجد علی شاکر، چند معتبر حواﻟﮯ، لاهور 2010؛ احسان دانش، «احسان دانش»، در بیسوﯾﮞ صدیﻤیﮞ اردو غزل، مرتبة نیاز فتحپوری، لاهور: الوقار پبلی کیشنز، 2007؛ همو، جهان دانش، لاهور 2002؛ همو، جهان دگر، لاهور 2001؛ همو، زنجیر بهاراﮟ، لاهور 2000؛ همو، شیرازه، لاهور: مکتبة دانش، ]بیتا.[؛ همو، فصل سلاسل، لاهور 1980؛ همو، مقامات، لاهور: مکتبة دانش، ]بیتا.[؛ همو، میراث مومن، لاهور 1968؛ همو، نفیر فطرت، لاهور: مکتبة دانش، ]بیتا.[؛ رفعت مالک، «احسان دانش»، ماوراﻨﮢﺭ نیشنل، ج 9، ش 3 (2008)؛ ریاض مجید، اردوﻤﯾﮞ نعت گوئی، لاهور 1990؛ سلیم اختر، هاﮄﮭ همارﮯ قلم هوﺋﮯ، لاهور 1995؛ ابوسلمان شاهجهانپوری، کتابیات پاکستان ﮐﮯ اخبارات و رسائل، اسلامآباد 1984؛شورش کشمیری، مضامین شورش: آغاشورش کاشمیری کی غیر مدون ادبی اور تاثراتی تحریرﯾﮞ، ترتیب و تدوین محمد اقبال جاوید، لاهور 2001؛ محمد وارث کامل، «احسان دانش»، نقوش ]ویژهنامة شخصیتها[، ش 2 (1956)؛ اصغر حسینخاﮞ نظیر لدهیانوی، تذکره شعراﺋﮯ اردو، لاهور 1953؛ مقبول جهانگیر، یاران نجد، لاهور 1976؛ گوهر ملسیانی، عضر حاضرﮐﮯ نعتگو، صادقآباد 1983؛ ضمیر احمد هاشمی، اوراق گل، رامپور 1944.