خیابانی شیخ محمد

معرف

واعظ و روحانی مبارز و آزادی‌خواه و رهبر نهضت آزادیستان
متن
خیابانی، شیخ‌محمد، واعظ و روحانی مبارز و آزادی‌خواه و رهبر نهضت آزادیستان. او در 1297 در خامنه* در آذربایجان شرقی به دنیا آمد. پدرش، حاجی عبدالحمید، در پتروفسک ، از شهرهای قفقاز، به تجارت اشتغال داشت. محمد تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند، سپس به پتروفسک رفت و در تجارتخانه پدرش به کار پرداخت. وی مدتی بعد به ایران بازگشت و در تبریز به تحصیل علوم دینی روی آورد و فقه و اصول را از حاجی‌میرزا ابوالحسن آقا اَنگجی فراگرفت (بادامچی، ص 23؛ آذری، 1354ش، ص 10). محمد برخلاف دیگر طلّاب که به فراگیری فقه و اصول قناعت می‌کردند، ریاضیات و حکمت و طبیعیات و تاریخ و ادبیات را نیز آموخت و در اندک مدتی به مدارج بالای علمی نایل شد (بادامچی، همانجا؛ کسروی، 1376ش، ص 91). او در مدرسة طالبیّة تبریز به تدریس پرداخت و به گفتة کسروی (1376ش، ص 91ـ92) آرزو داشت از «پیش‌نمازان شناخته و بنام تبریز گردد»، لذا پس از آنکه در مسجد کریم‌خان محلة خیابان تبریز پیشنماز شد، تدریس را رها کرد. خیابانی چندی نیز پیشنماز مسجدجامع بود (بادامچی، ص24). کسروی (1376ش، ص92ـ 93) مدعی است که خیابانی در آغاز جنبش مشروطه‌خواهی «از عالم مشروطه‌خواهی و اصلاح مملکت بسی دور بود» ولی پس از به توپ بستن مجلس در 1326، برخلاف بسیاری از علما، به آزادی‌خواهان پیوست (قس همو، 1381ش، ص 263، که نوشته است خیابانی از جمله کسانی بود که با آزادی همراهی نمود و در مشروطه‌خواهی پایدار ماند). گفته می‌شود خیابانی به هنگام تحصیل در قفقاز به عقاید افراطی گرایش یافت و در نهضت مشروطه از جمله مبارزان صنف بزازان بود (آبراهامیان ، ص 112).پس از به توپ بستن مجلس که ادارة امور در تبریز مختل شد، انجمنی برای بسامان کردن امور برپا گردید که خیابانی از منتخبان آن بود (← امیرخیزی، ص 137). در همان زمان، انجمن ایالتی تبریز پس از ناامید شدن از همراهی عین‌الدوله ــ فرمانده نیروهای اعزامی محمدعلی شاه ــ با مشروطه‌خواهان، با تنظیم لایحه‌ای با وی اتمام حجت کرد که این لایحه را خیابانی به همراه سه تن دیگر نزد عین‌الدوله بردند و با وی مذاکره کردند که نتیجه‌ای عاید نشد (← همان، ص 164ـ166؛ کسروی، 1381ش، ص 748؛ نیز ← انجمن، سال 3، ش 6، 17 شعبان 1326، ص 1ـ4). پس از فتح تهران و تشکیل مجلس دوم، خیابانی به نمایندگی مجلس انتخاب شد. درپی اولتیماتوم روسیه به دولت ایران در 1329، وی در مخالفت با آن در مجلس سخنرانی کرد (کسروی، 1378ش، ص 477، 491، 676؛ برای متن سخنرانی خیابانی ← مجلس، ج 5، ش 62، 14 ذیحجه 1329، ص 2). خیابانی پس از آنکه دولت صمصام‌السلطنه اولتیماتوم را پذیرفت و مجلس را بست، به مخالفت خود ادامه داد و در پی دستگیری نمایندگان مخالف، راهی قفقاز شد و چندی در پتروفسک گذراند (تقی‌یووا ، ص 32؛ کسروی، 1378ش، ص 676؛ بادامچی، ص 26). وی پس از مدتی به تبریز بازگشت ولی به سبب آنکه تبریز در اشغال روسها بود و فعالیت سیاسی امکان نداشت، به تجارت روی آورد (بادامچی، همانجا؛ آذری، 1354ش، ص 37ـ38).پس از انقلاب 1917 روسیه، زمینه برای فعالیتهای سیاسی آزادی‌خواهان فراهم شد. از همین‌رو کمیته ایالتی آذربایجان فرقة دموکرات ایران، فعالیت خود را از سرگرفت و روزنامة تجدد، ترجمان فرقه، با مدیریت خیابانی در جمادی‌الآخره 1335 منتشر شد (کسروی، 1376ش، ص 102ـ105؛ صدرهاشمی، ج 2، ص 105). در اوایل ذیقعده 1335، اجلاس ایالتی فرقه در تبریز برگزار گردید که در آن با تأکید بر «لاینفک بودن آذربایجان از ایران»، خیابانی به رهبری فرقه برگزیده شد. این اجلاس باانتخاب کمیته‌های ایالتی و صدور قطعنامه‌هایی دربارة مسائل عمده کشور و تعیین خط‌مشی فرقه پایان یافت (← تجدد، سال 1، ش 35، 10 ذیقعده 1335، ص 1ـ2).خیابانی اگر چه در مجلس دوم در جناح نمایندگان فرقة دموکرات ایران بوده (محمدتقی بهار، ج 1، ص 49)، در مواردی اعلام کرده‌است که رسماً عضو هیچ فرقه‌ای نیست و روش مشخصی در پیشبرد اندیشه‌هایش دارد (مجلس، سال 5، ش 67ـ68، 4 ربیع‌الاول 1329، ص 3؛ تقی‌زاده، ص 649). با این همه، به‌رغم ادعای وی مبنی بر عضو نبودن در هیچ‌یک از فراکسیونهای مجلس، با چپ‌گرایان مجلس هم‌رأی و در جریان اولتیماتوم، رسماً عضو تشکیلات فرقة دموکرات بوده است (بادامچی، ص 25؛ کسروی، 1376ش، ص 103). وی در نطقهای روزانه خود در جریان قیام بارها دموکراتها را نیروهای پیشاهنگ ترقی و تجدد در دورة پانزده ساله پس از نهضت مشروطیت ایران خوانده است (برای نمونه ← ص 83 ، 88 ، 93).کمیتة ایالتی آذربایجانِ فرقه دموکرات ایران به رهبری خیابانی شعبه‌ای از فرقه دموکرات ایران به شمار می‌رفت، ولی چون کمیتة مرکزی تهران هنوز تشکیل نشده بود، می‌توانست در صورت لزوم با سازمانهای نقاط دیگر ایران ارتباط برقرار کند (تجدد، سال 1، ش 35، 10 ذیقعده 1335، ص 2). این کمیته در جریان اختلافات دموکراتهای تهران و گردآمدن آنها در دو تشکیلات رقیب تشکیلی و ضدتشکیلی (← محمدتقی بهار، ج 1، ص 27)، عملاً مستقل باقی‌ماند. کمیته ایالتی به‌تدریج بر دامنة فعالیتهای خود افزود و به انحای مختلف، دولت را برای اعمال اصلاحات اساسی زیرفشار گذاشت؛ چنان‌که اعتراض دموکراتها به رهبری خیابانی به ترکیب دولت عین‌الدوله، از علل عمدة سقوط سریع دولت مذکور به شمار می‌رود (← رئیس‌نیا، ص 363؛ داودی، ص 256ـ261). همچنین، دموکراتهای آذربایجان از روی کار آمدن مستوفی‌الممالک استقبال کردند (← تجدد، سال 1، ش 69، 12 ربیع‌الثانی 1336، ص 1).پس از اشغال تبریز از سوی نیروهای عثمانی، فعالیت کمیته با مانع جدّی مواجه شد. عثمانیها برای رشد و توسعة جمعیت اتحاد اسلام که در تبریز تشکیل داده بودند، کمیته را زیر فشار قراردادند و حتی خیابانی را با دو تن از یارانش دستگیر و به ارومیه و سپس به قارْص تبعید کردند که بازگشت آنها به تبریز تا صفر 1337 طول کشید (رئیس‌نیا، ص 366؛ بادامچی، ص30ـ31؛ کسروی، 1376ش، ص 119ـ121؛ اتابکی، 1389ش، ص 55ـ56). با عقب‌نشینی عثمانیها از آذربایجان (← رئیس‌نیا، همانجا) دموکراتها دست به کار تجدید سازمان فرقه شدند. در همان زمان خیابانی به تبریز بازگشت و رهبری دموکراتها را به دست گرفت. دموکراتها از همان ایام به دو دسته تقسیم شدند: «تجددیون»، به رهبری خیابانی؛ و «تنقیدیون» که به شیوة رهبری خیابانی انتقاد داشتند، به رهبری زین‌العابدین کاظم‌زاده (← کسروی، 1376ش، ص 125ـ133).در همان زمان که دولت وثوق‌الدوله* بر سر کار بود و احساسات عمومی و ملی برضد قرارداد 1919 برانگیخته شده بود، دموکراتهای تبریز به رهبری خیابانی در رجب 1338/ فروردین 1299 قیام کردند. گفته شده که اقدامات تضییقی وثوق‌الدوله بر دموکراتهای تبریز ــ که پس از انتخاب شدن آنان به نمایندگی مجلس از مشارکت مؤثر آنان در مجلس بر ضد دولت و قرارداد 1919 نگران بودــ از علل عمدة قیام خیابانی است (← آذری، 1352ش، ص 163ـ164؛ بادامچی، ص 32ـ 33؛ روئین‌دژ، ص300؛ نیز ← قرارداد 1919*). اما کسروی (1378ش، ص 846) تأکید کرده که هواداران خیابانی در برابر قرارداد 1919 سکوت کردند و خود خیابانی نیز اظهارنظری نکرد. کاتوزیان (ص 269، 290ـ291، 304) هم با استدلالهایی این ادعا را که قیام خیابانی عمدتاً واکنشی در برابر وثوق‌الدوله و قرارداد 1919 بود، مردود دانسته است. در عین‌حال، گزارش مفصّل اعمال خشونت‌بار و تحریک‌آمیز مأموران اعزامی نظمیه از تهران، به ریاست ماژور بی‌یِورلنگ سوئدی و معاون او که منجر به در گرفتن قیام در روزهای 16 و 17 فروردین شد، در روزنامة تجدد (ش 45، 17 رجب 1338، ص2ـ3) مندرج است. سه‌روز پس از درگرفتن قیام، «هیئت‌مدیرة اجتماعات» دموکراتها در بیانیه‌ای به زبانهای فارسی و فرانسه ضمن اشاره به «قیام آزادی‌خواهان شهر تبریز» در برابر «اقدامات ضدمشروطیت» حکومت، برنامة آزادی‌خواهان را برقرار داشتن آسایش عمومی و از قوه به فعل درآوردن نظام مشروطیت اعلام داشت (← همان، ش 46، 25 رجب 1338، ص 2).خیابانی پس از آن در نطقهای روزانه در «صحن تجدد»، اصول کلی و اهداف قیام را به طور پراکنده و گاه سربسته برای هواخواهان خود بازگو می‌کرد. اهمّ این اهداف عبارت بود از حفظ دستاوردهای نهضت مشروطیت و اجرای کامل اصول قانون اساسی، تأمین استقلال و آزادی و امنیت، برقراری عدالت و مساوات، اصلاحات اساسی اداری، تصفیة ادارات از عناصر ناباب و سپردن کارهای ملت به اشخاص صالح، تأسیس حکومتی مبتنی بر اصول دموکراسی و تلاش برای پیشرفت و تعالی کشور (← خیابانی، ص 74، 96، 110، و جاهای دیگر). خیابانی همچنین بر استقلال قیام از قوای بیگانه تأکید داشت و استمداد از نیروهای خارجی را به شدت نفی می‌کرد (← ص 76، 85، 101ـ102).با این همه، خیابانی و یارانش با گفتن «مرام نگفتنی است» (← هدایت، ص 315) و «هرگز تهران به مقاصد این قیام پی نخواهد برد» (خیابانی، ص 74) اهداف قیام را در هاله‌ای از ابهام فرو بردند. گفتنی است برخلاف کسانی چون مهدیقلی هدایت (ص 318) و عبداللّه مستوفی (ج 3، ص 130) که خیابانی را تجزیه‌طلب دانسته و بر وی خرده گرفته‌اند، قیام وی «به نام ایرانیت»، دفاع «از حقوق دموکراسی ایران» در برابر وطن‌فروشان، با تأکید بر این نکته بود که «در انجام این قیام، ایران یک شکل جدید... بر خود بگیرد که تمام عالم تصدیق نمایند که ایران عقب‌نمانده و به زمان خود تأسی جسته است» (← خیابانی، ص 84 ـ 85؛ آذری، 1354ش، ص 366، 377). کاتوزیان برخلاف نظری که تغییر نام آذربایجان به آزادیستان (← کسروی، 1378ش، ص 873؛ همو، 1376ش، ص 154، 163ـ 164) را دلیلی بر تجزیه‌طلبی قیام خیابانی می‌داند، باتوجه به شعار «آذربایجان جزء لاینفک ایران است» و شواهد دیگر، اتهام تجزیه‌طلبی خیابانی را نفی می‌کند (← ص 266، 269، 286ـ 287، 291). طی قیام خیابانی که شش ماه طول کشید، برای انجام اصلاحات اساسی در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تلاش شد که برخی از آنها چنین بود: لغو انواع مالیاتها و فقط به‌رسمیت شناختن مالیات بر درآمد، واگذاری رایگان زمینهای خالصه به دهقانان، ملی کردن آبها، تشکیل انجمن جمعیت نشر معارف به منظور باسواد کردن کودکان و نوجوانان، تأسیس مدارس جدید، احداث کارخانه، ایجاد سازمانهای عام‌المنفعه چون دارالعَجَزه و دارالمساکین و خانه تربیت، ایجاد شالودة نظمیه و ژاندارمری به سبک جدید، تأسیس بانک کشاورزی و ملی، برگزاری انتخابات ایالتی و ولایتی و انتشار مجلة ادبی آزادیستان (← ناهیدی‌آذر، ص 213ـ230).پس از روی کار آمدن دولت میرزاحسن مشیرالدوله، مذاکره با خیابانی آغاز شد که طی آن، دولت با تأکید بر موقوف‌الاجرا ماندن قرارداد 1919 و آزادی مطبوعات، وعده داد مجلس شورای ملی ــ که خیابانی با پنج دموکرات دیگر به نمایندگی آن انتخاب شده بودندــ هرچه زودتر افتتاح شود (مستوفی، ج 3، ص 128؛ آذری، 1354ش، ص 224ـ227)، ولی وعده‌های آشتی‌جویانه دولت، خیابانی را به ترک قیام وانداشت. ازاین‌رو مخبرالسلطنه، از وزیران کابینه مشیرالدوله، به سِمَت والی آذربایجان منصوب شد تا امور را فیصله دهد. خیابانی گمان نمی‌برد مخبرالسلطنه بر ضد وی به اسلحه متوسل شود، اما مخبرالسلطنه مشغول تهیه قوا بود و سرانجام قیام را به یاری قزاقها سرکوب کرد و خیابانی نیز پس از کشف مخفیگاهش کشته شد (بادامچی، ص 35ـ39؛ کسروی، 1376ش، ص 164ـ167؛ همو، 1378ش، ص890 ـ893). ادعای هدایت (همانجا) مبنی بر خودکشی خیابانی، به گفتة کسروی (1378ش، ص 893) عاری از حقیقت است.مرگ خیابانی موجب تأثر و تأسف شد و شاعرانی چون ملک‌الشعرای بهار، عارف قزوینی، محمدعلی صفوت و علی‌اکبر آگاه در رثای او شعرهایی سرودند (← ناهیدی‌آذر، ص 285ـ287). مهدی بامداد (ج 6، ص 198) او را مردی بااستعداد، درستکار و ناطق زبردست دانسته و قیام وی در برابر خیانت وثوق‌الدوله و قرارداد 1919 را ستوده است. حسین مکی (ج 1، ص 36) ضمن اشاره به دانشمندی و زبان‌دانی خیابانی، بر اینکه وی به جای ایجاد نیروی مسلح به تربیت معنوی مردم همت گماشته و با نطقهای خود سعی در تنویر افکار عمومی داشته، تأکید کرده و بی‌توجهی خیابانی به جمع‌آوری نیروی نظامی را دلیل شکست قیام دانسته‌است. دو دستگی و نبود وحدت در کادر رهبری دموکراتها و اختلاف خیابانی با دو دسته رادیکال و اصلاح‌طلب، جدّی نگرفتن نیروی قزاقها و خلع سلاح نکردن آنها، فقدان نیروی نظامی قوی و متشکل، ارتباط برقرار نکردن با جنبشهای میرزاکوچک‌خان و تنگستانیها و محدود کردن قیام به تبریز از علل شکست قیام خیابانی است (← ناهیدی‌آذر، ص 291ـ295).در واکنش به سرکوب قیام خیابانی، دست‌کم دو قیام در آذربایجان صورت گرفت: جنبش «قیامیون انتقامیون» به رهبری زین‌العابدین قیامی، از یاران خیابانی و رئیس دیوان عالی عدالت آذربایجان در دوره حکومت فرقه دموکرات، که بی‌نتیجه بود (← اتابکی، 1376ش، ص 66، 142)؛ و قیام ابوالقاسم لاهوتی* که یک هفته پس از سربرآوردن سرکوب شد (← بیات، ص 48ـ49، 74).جنبش خیابانی در دوره‌ای بحرانی از تاریخ ایران و مقارن با استقرار نظام شوروی و ورود بلشویکها به قفقاز و تهدید مرزهای ایران از سوی آنها و نیز تحمیل قرارداد 1919 به دولت دست‌نشاندة وثوق‌الدوله به منظور پرکردن خلأ ناشی از عقب‌نشینی نیروهای روسی از شمال ایران و جلوگیری از نفوذ ارتش سرخ به‌وقوع پیوست. حدود پنج ماه پس از سرکوب جنبش خیابانی، کودتای سوم اسفند 1299 به شکل‌گیری دولت تمرکزگرایی راه گشود که در عرض کمتر از یک سال جنبش کلنل‌پسیان* در خراسان را در نیمة اول مهر 1300 (← مهرداد بهار، ص 22ـ34) و جنبش جنگل* را در نیمة اول آذر همان سال و قیام لاهوتی را در 19 بهمن همان سال (← بیات، ص 75ـ76) سرکوب کرد. فرقة دموکرات آذربایجان (1324ـ 1325ش) خود را ادامة حزب دموکرات ایران، که خیابانی رهبر شاخة آذربایجان آن بود، وانمود می‌کرد (مجتهدی، ص 74، 119)؛ اما آرمانها و وابستگیها و عملکرد سیاسی و اجتماعی آن هیچ سنخیتی با این حزب نداشت (← کسروی، 1376ش، مقدمة کاتوزیان، ص 72ـ73؛ اتابکی، 1376ش، ص 200ـ201).از دو ازدواج خیابانی چهار پسر و دو دختر به‌جاماند (بادامچی، ص 39). به گفتة نوة وی، فرامرز خیابانی‌اصل (مصاحبه، مورخ 18 مهر 1390)، چند ماه پس از کشته شدن خیابانی در 29 ذیحجه 1338، خانواده‌اش به تهران مهاجرت کردند. پیکرش را که به طور موقت در گورستان امامزاده حمزة تبریز دفن شده بود، به تهران منتقل کرده ودر صحن حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپردند.منابع : علی آذری، قیام شیخ‌محمد خیابانی در تبریز، ]تهران[ 1354ش؛ همو، قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان در خراسان، تهران 1329ش، چاپ افست 1352ش؛ تورج اتابکی، آذربایجان در ایران معاصر، ترجمة محمدکریم اشراق، تهران 1376ش؛ همو، «پیش به سوی شرق: فعالیت تشکیلات سرّی عثمانی در ایران»، در ایران و جنگ جهانی اول : آوردگاه ابردولت‌ها، ترجمة حسن افشار، تهران: نشر ماهی، 1389ش؛ اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، تبریز 1339ش؛ ایران در آستانة قرن بیستم: سفرنامه هیأت نویسندگان و محققین ماهنامه نشنال جئوگرافیک از ایران در سال 1921/1300ھ .ش که به قتل ماژور ایمبری کنسول آمریکا در سال 1303 انجامید، برگردان میترا معتضد، تهران: البرز، 1376ش؛ محمدعلی بادامچی، «شیخ‌محمد خیابانی»، در شرح‌حال و اقدامات شیخ‌محمد خیابانی، برلین: ایرانشهر، 1304/1926، چاپ افست تهران 1356ش؛ مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران 1347ـ1351ش؛ محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران 1323ـ1363ش؛ مهرداد بهار، دربارة قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی‌خان پسیان، تهران 1369ش؛ کاوه بیات، کودتای لاهوتی: تبریز، بهمن 1300، تهران 1376ش؛ حسن تقی‌زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی‌زاده، چاپ ایرج‌افشار، تهران 1372ش؛ محمد خیابانی، نطقهای شیخ‌محمد خیابانی، گردآوری بهرام خیابانی، ]تهران 1337ش[؛ مهدی داودی، عین‌الدوله و رژیم مشروطه، تهران 1357ش؛ جبرئیل روئین‌دژ، «انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و جنبش خیابانی»، در انقلاب اکتبر و ایران : مجموعه سخنرانیهای سمینارهای علمی حزب توده ایران بمناسبت پنجاهمین سالگذشت انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، ]بی‌جا[: حزب توده ایران، 1346ش؛ رحیم رئیس‌نیا، «مقاومت تبریز در برابر قشونهای روسی و عثمانی در جریان جنگ جهانی اول»، در ایران و جنگ جهانی اول: مجموعه مقالات سمینار، به کوشش صفا اخوان، تهران : مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380ش؛ محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان 1363ـ1364ش؛ محمدعلی کاتوزیان، تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران 1381ش؛ احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران 1381ش؛ همو، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران 1378ش؛ همو، قیام شیخ محمد خیابانی، تهران 1376ش؛ عبداللّه مجتهدی، بحران آذربایجان (سالهای 1324ـ1325ش): خاطرات مرحوم آیت‌اللّه میرزا عبداللّه مجتهدی، به‌کوشش رسول جعفریان، تهران 1381ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران 1377ش؛ حسین مکی، تاریخ بیست‌سالة ایران، ج 1، تهران 1363ش؛ عبدالحسین ناهیدی‌آذر، جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی: انقلاب سوم مشروطیت، تبریز 1379ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1375ش؛Ervand Abrahamian, Iran between two revolutions, Princeton, N. J. 1983; Sh. A. Taghiyevā, 1920-ci il Tabriz Üsyān, Baku 1990.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده