خوری، خلیل جبرائیل یوحنا، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و دولتمرد مسیحی لبنانی. او در 1252 در روستای شویفات لبنان به دنیا آمد، و در پنج سالگی همراه خانوادهاش به بیروت رفت. تحصیلات خود را در مدارس ارتدوکسها آغاز کرد و زبانهای ترکی و فرانسه را نزد معلمان خصوصی فراگرفت (جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 168؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 102). وی به مجالس ادبی ناصیف یازجی (← یازجی*، خاندان) رفت و به جمع شاگردان وی پیوست (مقدسی، 1963، ص 62؛ شامی، ج 3، ص 142).خلیل از آغاز شعرسرایی در جوانی، سیاست راضی نگهداشتن دولت عثمانی را در پیش گرفت. او با سرودن اشعار روان در مدح امیران و بزرگان، موردتوجه محافل سیاسی واقع شد و شاعرالدوله لقب گرفت (مارون عَبّود، ص 115ـ116؛ جرجی زیدان، تراجم، ج 2، ص 171؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 103).خلیل در 1273/1857، با وارد کردن ماشینآلات و لوازم چاپ از فرانسه و انگلستان چاپخانه ملی سوریه را تأسیس کرد (نصولی، ص 131؛ مقدسی، 1963، ص 39؛ جرجی زیدان، تاریخ، ج 4، ص 56). او علاوه بر انتشار کتابهای حقوقی، ادبی، تاریخی و مانند آن، در 1274 برای انتشار هفتهنامه حدیقةالاخبار (طرّازی، ج 1، جزء1، ص 102؛ ادیب مروه، ص 151؛ قس د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «جریده»، که به اشتباه نام آن را حدیقةالافکار آورده؛ درباره این نشریه ← جراید* : بخش 1)، که اولین هفتهنامه عربی (لویس شیخو، 1900، ص 998؛ قس الجریدة، ص :17 نشریه دو هفتگی) خارج از پایتخت عثمانی (استانبول) بود، مجوز رسمی گرفت (جرجیزیدان، تاریخ، ج 4، ص 56، 64؛ یوسف اسعد داغر، 1978، ص 15؛ طرّازی، همانجا) این هفتهنامه با حمایت دولت منتشر میشد (الجریدة؛ د.اسلام، همانجاها).حدیقةالاخبار نظر مستشرقان را به خود جلب کرد، چنانکه ژوزف رنو ، رئیس انجمن آسیایی در پاریس ، در ذیقعده1274/ ژوئن 1858 آن را در ردیف نشریات معتبر اروپایی برشمرد، و فلیشر (متوفی 1305/1888) مستشرق آلمانی آنرا زبان حال تمدن سوری دانست (← طرّازی، ج 1، جزء1، ص 57). در این نشریه علاوه بر خبر رسانی به موضوعات متنوع ادبی، سیاسی، اخلاقی، فکاهی و مسائلی چون ساختن مدرسه و آموزش و گسترش کشاورزی و صنعت پرداخته میشد (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 12؛ طرّازی، همانجا). در 1277، فؤادپاشا، نماینده دولت عثمانی در سوریه، خلیل را به عنوان مترجم و مشاور امین خود برگزید. او در برابر پرداخت حقوق و پاداشهایی حدیقةالاخبار را نشریه شبه رسمی حکومت قرار داد (عیسی اسکندر معلوف، همانجا؛ یوسفاسعد داغر، 1972ـ1983، ج 2، ص 337). پس از بازگشت فؤادپاشا به استانبول، خلیل کار را با نماینده بعدی دولت ادامه داد (← یوسف الیان سرکیس، ج 1، ص 846؛ جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 169). در پی آن، مقامهای رسمی گوناگونی به او واگذار شد ()دایرةالمعارف ادبیات عربی( ، ذیل مادّه). حدیقةالاخبار از 1274/1858 به دو زبان عربی و فرانسه منتشر شد (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 12ـ13؛ د.اسلام، همانجا؛ قس طرّازی، ج 1، جزء1، ص 58، که 1285/ 1868 را تاریخ انتشار به دو زبان عربی و فرانسه دانسته است). در 1324/1906 به سبب بیماری خلیل، که به مرگ او انجامید، انتشار این نشریه متوقف شد. سپس برادرانش ودیع و حنّا خوری در 1326/1908 انتشار آن را به صورت روزنامه، از سرگرفتند. حدیقةالاخبار اولین نشریه عربی بود که جشن پنجاه سالگیاش برگزار شد و با وجود وقفههایی تا 1329/1911 منتشر شد (طرّازی، ج 1، جزء1، ص 58، 60؛ ادیب مروه، همانجا).سمتهایی که خلیل پس از 1277/1860 برعهده داشت عبارتاند از: بازرس مدارس غیرمسلمانان، مدیر چاپخانه و مجله رسمی سوریه، بازرس افتخاری انتشارات و مدارس لبنان، مدیر امور بیگانگان در سوریه (جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص170؛ عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 14؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 104) و مدیر انتشارات در دمشق (یوسف الیان سرکیس، همانجا).خلیل همچنین عضو الجمعیةالعلمیةالسوریة بود (جرجی زیدان، تاریخ، ج 4، ص 80؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 76). هدف این انجمن ــکه دولت آن را در 1285/1868 به رسمیت شناخت ــ گسترش و ارتقای علوم و فنون بود و بسیاری از شخصیتهای عرصه فرهنگ، ادب و سیاست در این انجمن عضو بودند (جرجیزیدان، تاریخ، ج 4، ص80ـ81؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 75ـ76). خلیل از موقعیت و نفوذ خود برای خدمات فرهنگی نیز بهره برد، چنانکه برای مجلات عربی به ویژه المقتطف و الجنان امتیازاتی از دولت عثمانی گرفت (طرّازی، ج 1، جزء2، ص 54؛ عیسی اسکندر معلوف، همانجا).خوری به سبب فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و به پاس مدایحی که برای امیران و کارگزاران عثمانی سروده بود و نیز به سبب عضویت در هیئتهای استقبال از مهمانان بلندپایه خارجی، جایگاه والایی در حکومت عثمانی و نزد شخصیتهای خارجی به دست آورد. او دهها مدال، نشان و هدیه دریافت کرد (← عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 33، ش 12، ص 994، ج 34، ش 1، همانجا؛ جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 170ـ 171؛ طرّازی، ج 1، جزء1، ص 104ـ105).خوری را از پیشوایان نوآوری در شعر و نثر دانستهاند. چنانکه فاخوری (ص 22، 123) وی را در شعر همچون محمود سامی بارودی*، و در نثر از پیروان سبک نوپردازانه احمد فارِس شدیاق* به شمار آورده است. در شعرِ خلیل مضامین پیشینیان با بیانی نو عرضه میشود (مارون عَبّود، ص 114) و از مهمترین ویژگیهای آن نوآوری در تصویرپردازی و لطافت در تعابیر است (جیوسی ، ج 1، ص 34). غزل او زیبا و شعرش موردتوجه معاصرانش بود (← طرّازی، ج1، جزء1، ص103؛ مارون عبّود، ص109، 115). لویس شیخو (1991، ص334) در میان شاعران آن روزگار فقط شعر ناصیف یازجی را در استواری و شیوایی برتر از شعر او دانسته است. گرچه خوری از نخستین کسانی بود که در سرودن شعر الگوهای کهن را رها کرد و نخستین گام را برای سرودن شعر داستانی برداشت (جیوسی، ج 1، ص 34، 57؛ )دایرةالمعارف ادبیات عربی(، همانجا)، اما تمایل به شیوه ستایشگری سنّتی (← یوسف اسعد داغر، 1972ـ1983؛ عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 33، ش 12، همانجاها) و طبیعت غیرانقلابی موضوعات شعریاش مانع از تأثیر حقیقی و ماندگار اشعارش شد (جیوسی، ج 1، ص 34).مستشرقان بعضی از قصاید خلیل را ترجمه کردهاند و در مجلات اروپایی به چاپ رساندهاند، از جمله ژوزف رنو پارهای از اشعار نوگرایانه او را به زبان فرانسه ترجمه کرد و در مجلات این کشور به چاپ رساند. لامارتین ، شاعر فرانسوی، نیز باخلیل دوستی و مکاتبه داشت و با ستایش او در برخی از مقالاتش نام وی را در اروپا مطرح کرد. خلیل با برخی از شاعران ترک، ایرانی و عرب نیز مکاتبه میکرد (← عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 33، ش 12؛ طرّازی، همانجاها؛ جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 171؛ یوسف اسعد داغر، 1972ـ1983، همانجا) و بسیاری از ادبای عرب، از جمله ناصیف یازجی (← یازجی*، خاندان) و ابراهیم أحدب*، او را ستودهاند (← عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 33، ش 12، ص 994ـ996). خلیل از حامیان دولت عثمانی بود و معالیقی (ص 46) به اشتباه، قصیده فارِس خوری در برشمردن سیاستهای نادرست عبدالحمید دوم (حک : 1293ـ1327) را به خلیل منسوب کرده است (نیز ← مقدسی، 1982، ص 52).از خلیل خوری با عنوان پدر روزنامه عربی یاد شدهاست (← یوسف اسعد داغر، 1972ـ1983، همانجا)، و جرجی زیدان* (تاریخ، ج 4، ص 250ـ251) فضیلت تاریخی او را تأسیس مراکز روزنامهنگاری عربی دانسته است. خوری در 19 رمضان 1325 در بیروت درگذشت (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 14).آثار چاپی. 1) نثر. داستان تمثیلی النعمان و حنظلة که ابراهیم یازجی (← یازجی*، خاندان) بعدها آن را به شعر سرود (← طرّازی، ج 1، جزء1، ص 103ـ104؛ کحّاله، ج 3، ص 116؛ یوسف اسعد داغر، 1972ـ1983، ج 2، ص 339)؛ وی! إذَنْ لَسْتُ بإفْرَنجی، داستان اخلاقی و اجتماعی (طرّازی، ج 1، جزء1، ص 104؛ جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 172) که ابتدا در روزنامه و سپس به صورت کتاب در چاپخانه ملی سوریه منتشر شد (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 12)؛ خرابات سوریا، متن سخنرانی ایراد شده در 10 شعبان 1275 در الجمعیةالعلمیة السوریة درباره آثار باستانی سوریه (بروکلمان ، )ذیل(، ج 2، ص 757؛ طرّازی؛ یوسفالیان سرکیس، همانجاها). این اثر در 1278 در چاپخانه ملی سوریه چاپ شد (یوسف اسعد داغر، 1972ـ1983، ج 2، ص 338؛ قس لویس شیخو، 1924، ص 270، که نام آن را جزو آثار چاپ نشده درج کرده است).2) شعر. النشائدالفُؤادیة (سرودههای قلبی)، شامل خلاصهای از زندگینامه فؤادپاشا و حوادث دوران وی همراه با اشعاری در مدح او (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 33، ش 12، ص 1000؛ طرّازی، همانجا) که در 1280/1863 در بیروت چاپ شد (بروکلمان، همانجا؛ واندایک ، ص 485).پنج مجموعه شعر به نامهای زَهْرالربی فی شِعرالصِبا (بیروت 1273/1857؛ واندایک، همانجا؛ بغدادی، ج 1، ستون 617)؛ العصرالجدید (بیروت 1279/1863)؛ السمیرالامین (بیروت 1284/ 1867ـ1868؛ بغدادی، ج 2، ستون 28، 101؛ بروکلمان، همانجا)؛ الشادیات (بیروت 1292/1875؛ یوسف اسعد داغر، 1972ـ 1983، همانجا؛ قس بغدادی، ج 2، ستون :38 مصر) و النفحات (بیروت 1301/1884؛ بروکلمان؛ یوسف اسعد داغر، 1972ـ 1983؛ کحّاله، همانجاها).آثار چاپ نشده. «تاریخ مصر» که آن را پس از حوادث 1277 (جرجیزیدان، تراجم، ج 2، ص 170) به اشاره سعیدپاشا، خدیو مصر، نوشت و در 1281 به اسماعیلپاشا عرضه کرد و دو هزار لیره پاداش گرفت (لویس شیخو، 1924؛ طرّازی، همانجاها؛ عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1، ص 13)؛ «تکملة العِبَر» اثر صبحی پاشا که تتمه تاریخ ابنخلدون در دو جلد به زبان ترکی بود و آن را به زبان عربی ترجمه کرد (عیسی اسکندر معلوف، المقتطف، ج 34، ش 1؛ لویس شیخو، 1924، همانجاها).منابع : ادیب مروه، الصحافةالعربیة: نشأتها و تطورها، بیروت 1961؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج 1ـ2، در حاجیخلیفه، ج 3ـ4؛ جرجی زیدان، تراجم مشاهیر الشرق فی القرن التاسع عشر، بیروت : دارمکتبة الحیاة، ]بیتا.[؛ همو، کتاب تاریخ آداباللغة العربیة، مصر 1911ـ1914؛ الجریدة، او، الصحافة عندالمسلمین، بقلم هارتمان و دیگران، ]ترجمة [ابراهیم خورشید، عبدالحمید یونس، و حسن عثمان، بیروت: دارالکتاب اللبنانی، 1984؛ یحیی شامی، موسوعة شعراء العرب، بیروت 1999؛ فیلیب دی طرّازی، تاریخالصحافةالعربیة، بیروت 1913ـ1933؛ عیسی اسکندر معلوف، «خلیل الخوری اللبنانی»، المقتطف، ج 33، ش 12 (ذیقعده 1326)، ج 34، ش 1 (ذیحجه 1326)؛ حنّا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب الحدیث، بیروت 1986؛ عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ مارون عَبّود، روّادالنهضة الحدیثة، بیروت ] 1966[؛ لویس شیخو، تاریخالآداب العربیة فی القرن التاسع عشر و الربع الاول من القرن العشرین، بیروت 1991؛ همو، «تاریخ فنّ الطباعة فی المشرق»، المشرق، ش 21 (1 تشرینالثانی 1900)؛ همو، «المخطوطات العربیة لکتبة النصرانیة»، همان، ش 4 (1924)؛ منذر معالیقی، معالم الفکر العربی فی عصر النهضة العربیة، بیروت ?] 1986[؛ انیس خوری مقدسی، الاتجاهات الادبیة فی العالم العربی الحدیث، بیروت 1982؛ همو، الفنون الادبیة و اعلامها فی النهضة العربیة الحدیثة، بیروت 1963؛ انیس نصولی، اسبابالنهضة العربیة فی القرن التاسع عشر، حققه و قَدَّم له عبداللّه طباع، بیروت 1405/1985؛ ادوارد واندایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر 1313/1896، چاپ افست قم 1409؛ یوسف اسعد داغر، قاموسالصحافة اللبنانیة: 1858ـ 1974، بیروت ] 1978[؛ همو، مصادرالدراسة الادبیة، بیروت 1972ـ1983؛ یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; EI2arDj, s.v. "((da" (by B. Lewis and Ch. Pellat); Encyclopedia of Arabic literature, ed. Julie Scott Meisami and Paul Starkey, London 1998, s.v. "Al-Khu(r((, Khal((l" (by adKhP.C. Sadgrove); Salma (ra Jayyusi, Trends and movements in modern Arabic poetry, Leiden 1977.