خورشیدبانو ناتوان، شاعره نامدار قفقاز در سده سیزدهم که به ترکی و فارسی شعر میسرود. پدرش مهدی قلیخان جوانشیر (متوفی 1261) آخرین خانِ خاننشین قرهباغ (د.آ.، ج 6، ص 467) و مادرش بدرجهانبیگم، مشهور به خانقیزی (دخترِ خان)، نوه خان معروف گنجه، جوادخان زیاد اوغلی قاجار، بود (قاسمزاده ، ص 161؛ هیئت، ج 1،ص 237).خورشیدبانو در شوشی، مرکز خاننشین قرهباغ، به دنیا آمد. در تاریخ تولد او اختلاف است. به قولی در 25 صفر 1246 (← د. ا. د. ترک، ذیل مادّه؛ قاسمزاده، ص 160؛ جعفرزاده ، ص 79)و به روایتی در ربیعالاول 1248 (د.آ.، ج 7، ص 163) یا در 1253/1837 (کوچرلی، ج 2، بخش 1، ص 214) زاده شد. دو عمه او آغابیگم آغا، از زنان فتحعلیشاه قاجار، و گوهرآغا نیز به ترکی و فارسی شعر میسرودند (← تربیت، ص 8ـ9؛ دولتآبادی، ص 162ـ163؛ مجتهدزاده، ص 7ـ8؛ جعفرزاده، ص 72، 79). خورشیدبانو بیشتر تحت سرپرستی گوهرآغا بود و به شعر و موسیقی و نقاشی علاقهمند شد. از معلمان خصوصی عربی و فارسی را آموخت و آثار شاعران کهن از جمله فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ، امیرعلیشیر نوائی و فضولی* (شاعر سده دهم) را مطالعه کرد و خود نیز به سرودن شعر پرداخت (← جعفرزاده، ص 79؛ د.آ.، ج 7، ص 163ـ164؛ د.ا.د.ترک، همانجا).خورشیدبانو دو بار ازدواج کرد. بار اول در نوجوانی به اجبار ورنتسوف ، نایبالسلطنه قفقاز، با ژنرال خصای خاناوسمییف ، از اعیان داغستان ازدواج کرد و پس از به دنیا آوردن دو فرزند از او جدا شد. بار دوم با یکی از سادات قرهباغ، آقاسیدحسین شوشایی، ازدواج کرد که حاصل آن پنج فرزند بود (هیئت، ج 1، ص 238؛ جعفرزاده، همانجا؛ قس کوچرلی، ج 2، بخش 1، ص 215).خورشیدبانو زنی نیکوکار بود و به مستمندان یاری میرساند و با استفاده از دارایی خود در شوشی جاده، پل و آبانبار ساخت و در 1291 آب گوارایی را با هزینه سنگین از فاصله شش کیلومتری به آنجا انتقال داد. همچنین چشمهای (آبانبار شیردار) به نام امام حسین علیهالسلام بنا کرد که به نام خان قیزی بولاغی (چشمه دخترخان) معروف شد (← نواب، ص 98ـ 99؛ قاسمزاده، ص 161).او از محافل شعر و شاعری نیز حمایت میکرد و در 1289 به انجمن ادبی «مجلس انس» پیوست که در حدود 1281 در شوشی تأسیس شده بود. از آن پس بعضی از جلسههای مجلس انس در خانه او برگزار شد. هم زمان به حمایت انجمن ادبی دیگری در شوشی به نام مجلس فراموشان یا خاموشان پرداخت که به کوشش میرمحسن نواب برپا شده بود. با مشهور شدن این مجالس، در شهرهای دیگر قفقاز، انجمنهای ادبی دیگری از جمله بیتالصفا* (در شماخی)، مجمعالشعرا (در باکو) و انجمن شعرا (در اردوباد) شکل گرفت و پیوندهایی بین آنها و مجالس شوشی برقرار شد. در این مجالس اشعار شاعران قدیم از جمله فردوسی، خیام، خاقانی، نظامی، سعدی، حافظ و فضولی قرائت و شرح و تفسیر میشد و شاعران در استقبال از شعرهای آنان اشعاری میسرودند و با یکدیگر مشاعره میکردند (← کوچرلی، همانجا؛ قاسمزاده، ص 158ـ160).خورشیدبانو ناتوان از اواخر دهه 1260 به سرودن شعر در قالبهای سنّتی قدیم، بهویژه غزل، به فارسی و ترکی آذربایجانی پرداخت و در منطقه قفقاز شهرت یافت، چنان که شاعران آن منطقه اشعار خود را برای ارزیابی به نزد او میفرستادند، شعر خود را به وی تقدیم میکردند یا در استقبال اشعار او شعر میسرودند (← جعفرزاده، ص 80ـ81؛ هیئت، ج 1، ص 238ـ 239). اشعار خورشیدبانو بیشتر احساسی و عاطفی است. او را در شعر و شاعری ادامهدهنده راه فضولی ذکر کردهاند (← جعفرزاده، ص 80؛ هیئت، ج 1، ص 237؛ د. ا. د. ترک، همانجا).در 1302 یکی از فرزندان او در هفده سالگی درگذشت. از آن پس خورشیدبانو دچار نوعی افسردگی شد و اندوه و نومیدی بر شعر او سایه افکند. بیشتر شعرهای او به نوعی با مرگ فرزندش پیوند دارد (← قاسمزاده، ص 161ـ162؛ جعفرزاده، ص 79، 81).به گفته میرمحسن نواب، که معاصر خورشیدبانو بوده، اشعار وی پراکنده بوده است (ص 99). اشعار گردآوری شده او در 1317ش/ 1938، 1335ش/ 1956 و 1360ش/ 1981 در باکو منتشر و گزیدههایی از آنها به زبان روسی نیز ترجمه شده است (← د.آ.، ج7، ص 163ـ164؛ برای نمونههایی از اشعار فارسی و ترکی او ← نواب، ص 99، 100؛ مجتهدزاده، ص275ـ 277؛ کوچرلی، ج 2، بخش 1، ص 216ـ217؛ هیئت، ج 1، ص 238ـ243؛ دولتآبادی، ص 207ـ208، جعفرزاده، ص 82ـ88).خورشیدبانو در نقاشی و گلدوزی نیز تبحر داشت (نواب، ص 99؛ د.آ.، همانجا). در سفر الکساندر دوما (پدر) به باکو،خورشیدبانو یکی از کارهای دستی خود را به وی هدیه کرد و دوما نیز شطرنجی نفیس به او بخشید (د.آ.، همانجا). دوما در سفرنامه خود به این ملاقات اشاره کرده است (← جعفرزاده، ص 81؛ د. ا. د. ترک، همانجا). در مؤسسه دستنوشتههای جمهوری آذربایجان مجموعهای به نام گل دفتری (دفتر گل)، اثر خورشیدبانو ناتوان (تألیف در 1303)، نگهداری میشود. او در هر صفحه از این مجموعه نقشی با قلم سیاه کشیده و در صفحهای دیگر شعری متناسب آن نقش نوشته است. دسته گلی که با ابریشم و دانههای مروارید بر پارچهای مخملی در این مجموعه دوخته شده، نشاندهنده ذوق و هنر ممتاز خورشیدبانو ناتوان است (جعفرزاده، ص 82).بر مُهر خورشیدبانو بیت «نشیند با ملک زانو به زانو/ کنیز فاطمه خورشیدبانو» حک شده بود (کوچرلی، ج 2، بخش 1، ص 219). او در 1315 درگذشت (مجتهدزاده، ص 273؛ د.آ.، همانجا).شاعر آذربایجانی، محمد راحم (متوفی 1356ش/ 1977) منظومهای درباره خورشیدبانو سروده و الیاس افندیف در 1357ش/ 1978 نمایشنامه ناتوان را بر اساس زندگی خورشیدبانو نوشته که چند بار اجرا شده است. در 1339ش/ 1960 مجسمه خورشیدبانو را در باکو برپا کردند (د. آ. د. ا. د. ترک، همانجاها).منابع : محمدعلی تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران 1314ش؛ عزیز دولتآبادی، سرایندگان شعر پارسی در قفقاز، تهران 1370ش؛ فریدونبک کوچرلی، آذربایجان ادبیاتی تاریخی ماتریالْلَری (به خط سیریلی)، ج 2، بخش 1، باکو 1926؛ محمد مجتهدزاده، ریاضالعاشقین، استانبول 1328؛ میرمحسنبن میراحمد نواب، تذکره نواب، باکو 1331/ 1913؛ جواد هیئت، آذربایجان ادبیات تاریخینه بیرباخیش، تهران 1358ـ1369ش؛A(zarba(yja(n Sa(vet ensiklopediya(s, Baku 1976-1987; Aziza Jafarza(da, A(zarba(yja(n ashq va shair qa(dnla(r (in Cyrillic), Baku 1991; F. Qa(s(mza(da, "XIX asrin birinji ya(r(s(nda( adabiyyat", in A(zarba(yja(n adabiyya(t ta(rikhi, vol.2, ed. Samad Vurghun, Mirza Ibra(himov, and M. A(rif Da(da(shza(da, Baku 1960; TDVI(A, s.v. "Hur(id B(n( N(tevan" (by Yavuz Akp(nar).