خُزَیمةبن خازم، کنیهاش ابوالعباس، والی و سردار در دوره چهار تن از خلفای عباسی.خاندان وی اصالتآ از عرب بنیتمیم بودند که در اواخر دوره امویان در شهر مرورود خراسان سکنا داشتند (رجوع کنید به طبری، سلسله، ص 1959). از وی با نسبتهایی چون تمیمی، نَهْشَلی، و خراسانی یاد شده است (رجوع کنید به یعقوبی، ج 2، ص 426؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص 301؛ ابنعماد، ج 2، ص 6). با این حال خطیب بغدادی (همانجا) بر اصالت خراسانی او تأکید کرده است. از سال تولد و دوران کودکی تا جوانی وی اطلاعی ذکری نشده، اما با استناد به گفته طبری (سلسله 2، ص 1960) در حوادث سال 129 که خزیمه را مبشر پیروزی پدرش، خازمبن خزیمه*، از سرداران ابومسلم خراسانی، بر حاکم امویِ مرورود ذکر کرده آشکار است که سال تولد خزیمه پیش از 120 بوده است.موقعیت مستحکم و سوابق درخشان خازم در دستگاه خلافت عباسی راه ورود به ساختار قدرت را برای فرزندان وی، از جمله خزیمه که ظاهرآ مهتر فرزندان او بود (رجوع کنید به ابنکلبی، ج 1، ص 300)، فراهم ساخت و خزیمه یکی از سرداران بلندپایه عباسی شد (ابنعماد، همانجا).اخبار تاریخی درباره خزیمه و پدرش گهگاه در هم آمیخته است (برای نمونه رجوع کنید به دینوری، ص 396). با اینحال با توجه به اینکه زمان درگذشت پدرش روزگار منصور (حک : 136ـ158) ذکر شده (بلاذری، 1996ـ2000، ج 11، ص 164) و نیز برخی قرائن تاریخی، تردیدی نیست که آغاز فعالیتهای جدّی سیاسی نظامی وی به دوران منصور بازمیگردد. مسکویه، ضمن وقایع سال 141، از اعزام خزیمه به مرورود در معیت پدرش و مهدی ولیعهد عباسی، برای سرکوب عبدالجباربن عبدالرحمان اَزْدی* و نیز از اعزام وی به طبرستان برای جنگ با اسپهبد طبرستان یاد کرده است (ج 3، ص 375ـ377؛ قس دینوری، ص 385، که رویداد اخیر را در سال 143 دانسته است).درباره فعالیتهای خزیمه در دوران مهدی عباسی، احمدبن محمد خوافی (ج 1، ص 227) از اعزام او به هرات در 159 و اقامت دو سال و هفت ماهه وی در این شهر خبر داده است. به دنبال درگذشت هادی (حک: 169ـ170) و جانشینی جبریِ جعفربن هادی به جای هارون، خزیمه به اتکای نیروی نظامی و با تهدید کردن جعفر موفق شد سرنوشت خلافت را به نفع هارون (حک : 170ـ193) تغییر دهد (طبری، سلسله 3، ص 602ـ603؛ مسکویه، ج 3، ص 504). این واقعه مقام خزیمه را در دستگاه خلافت عباسی برتری بخشید و وی در زمره بزرگان و معتمدان کشوری و لشکری قرار گرفت (رجوع کنید به همانجاها).در منابع تاریخی، از امارت خزیمه بر شهرها و ایالات تحت تسلط عباسیان، نحوه حکومت و برخی اقدامات او در دوره خلافت 23 ساله هارونالرشید، سخن گفته شده است. وی در مأموریتی از طرف هارون، شورش ارمنستان را که پس از مرگ مهدی آغاز شده بود، فرو نشاند و به مدت یک سال و دو ماه، به عنوان حاکم این ایالت مهم و مرزی ایفای وظیفه نمود (یعقوبی، همانجا). دیگر اقدامات و سمتهای نظامی و حکومتی خزیمه در این دوره بدین شرح است: امارت بصره، احتمالا بین 175 تا 176 (خلیفةبن خیاط، ص 378؛ طبری، سلسله 3، ص 740)؛ امارت ارمینیه و آذربایجان به طور همزمان و اقداماتی چون بنای بارویی مستحکم و اسکان لشکریان بسیار در این ولایت (بلاذری، 1413، ص330)؛ دوبار حکومت بر جزیره که مرتبه دوم آن تا درگذشت هارون ادامه داشت (خلیفةبن خیاط، ص 380)؛ حکومت بر شهر نصیبین در 183، برای پشتیبانی از یزیدبن مَزْیَد که در این زمان علاوه بر حکومت آذربایجان، به امارت ارمینیه نیز مأموریت یافته بود (طبری، سلسله 3، ص 648؛ مسکویه، ج 3، ص 526)؛ و اعزام به منطقه جبل در 192 برای سرکوب خرّمیان شورشی (خلیفةبن خیاط، ص377).برخی از اقدامات مثبت خزیمه و یزید در ارمینیه، آذربایجان و نصیبین عبارت بودند از جبران تباهیهای حاکم پیشین ارمینیه (سعیدبن سلم)، سامان بخشیدن به امور، بیرون راندن اقوام مهاجم خزر، مسدود ساختن محل رخنه مهاجمان و امنیت بخشیدن به این مناطق (طبری، همانجا). با اینحال، خزیمه در دومین مأموریت حکومتی بر ارمینیه (احتمالا 189) که یکسال به طول انجامید، اقدامات خشن و ناخوشایندی ذکر کرد، که دستگیری و قتل بطریقها و شاهزادگان ارمنی از آن جمله است. همچنین خزیمه شورشیان منطقه گرگان و قوم صِناریّه ارمینیه را با فرستادن سپاهی سرکوب کرد (یعقوبی، ج 2، ص 428).خلیفةبن خیاط (ص 382) از انتصاب وی به سمت صاحب شرطگی بغداد نیز سخن گفته است. در عین حال، وظیفه پیشکاری قاسم، پسر هارون و سومین ولیعهد وی، نیز در سال 192 به خزیمه سپرده شد (طبری، سلسله 3، ص 730). آنچه موقعیت مستحکم خزیمه را در دربار هارون بیش از پیش مینمایاند، حضور وی در زمره تأییدکنندگان عهد ولایتعهدی جانشینان هارون است که پیشتر در 186 تنظیم گردیده و به دیوار کعبه آویخته شده بود (رجوع کنید به یعقوبی، ج 2، ص 416ـ421).در سال 194 و در پی اقدام امین (حک : 193ـ198) به عزل برادرش، قاسم مؤتمن، از حکومت جزیره، شام، قِنَّسْرین، عَواصم و ثُغور، حکومت این نواحی به خزیمةبن خازم سپرده شد (طبری، سلسله3، ص 776). در این دوره، سیاستهای ستیزهجویانه و پیمانشکنانه امین، منجر به فاصله گرفتن خزیمه از خلیفه گردید و او با تصمیم امین مبنی بر عزل مأمون از ولایتعهدی مخالفت کرد (مسعودی، ج 4، ص 263). با اینهمه، خزیمه تا وقتی که سپاه مأمون بغداد را محاصره کرد (198)، به امین وفادار ماند و حتی با شروع جنگ، فرماندهی بخشی از سپاهیان وی را برعهده داشت (رجوع کنید به طبری، سلسله 3، ص 904). گفته شده است که خزیمه بر دروازه منتهی به پل بغداد (بابالجسر) نظارت داشت و قصرش هم همانجا بود (بلاذری، 1997ـ2000، ج 11، ص 164؛ نیز رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 9، ص 301: درب خزیمه). گسترش دامنه نبرد، آشفتگی اوضاع بغداد و بالاخره درخواست طاهربن حسین (فرمانده سپاه مأمون) از خزیمه برای پیوستن به سپاهیان مأمون، خزیمه را به تردید افکند و سرانجام به خلع امین از خلافت و اعلان بیعت با مأمون رضایت داد. وی با قطع کردن پل بغداد، عملا رو در روی امین قرار گرفت (یعقوبی، ج 2، ص 441؛ طبری، سلسله 3، ص 904ـ905). این اقدام که در پیروزی سپاه مأمون تأثیر فراوانی داشت، بعدها در اشعاری مورد تمجید واقع شد (رجوع کنید به طبری، سلسله 3، ص 905ـ906). پس از شکست امین، کاخ خزیمه به منزله محل اجتماع هَرْثَمه، از سرداران مأمون، و برخی از نیروهایش مورد استفاده قرار گرفت. حتی امین نیز درصدد برآمد در همان مکان به هرثمه پناهنده شود (طبری، سلسله 3، ص 916ـ917). از این کاخ تا سالهای دراز پس از خزیمه نیز استفاده میشد، چنانکه در 235، متوکل عباسی برای تصفیه حساب با ایتاخ*، از سرداران مشهور دوره معتصم تا متوکل، از این مکان استفاده کرد (همان، سلسله 3، ص 1384ـ1387).در 201، اندک زمانی پس از استقرار خلافت مأمون، میان اهالی بغداد به زعامت منصوربن مهدی عباسی و حسنبن سهل، نماینده مأمون در بغداد، درگیری آغاز شد. خزیمه به عنوان سپهسالار سپاه بغداد، مأمور جنگ با لشکر حسنبن سهل به سرداری حُمَیْد طوسی شد. وی سپس اداره امور شهر را در دست گرفت و با حمایت مردم و همراهی کسانی چون محمدبن ابیخالد و پسرش برضد حسنبن سهل جنگید (همان، سلسله 3، ص 1004ـ1006).این تحرکات، چندی بعد، به شرکت خزیمه در اتحاد سهگانه خزیمةبن خازم، منصوربن مهدی و فضلبن ربیع و بیعت آنان با سهلبن سلامه، از مدعیان خلافت، انجامید (همان، سلسله 3، ص 1011). این اتحاد به زودی و در 202 با تسلیم شدن خزیمه و دو تن دیگر از موافقان جانشینی منصور پس از مأمون، در مقابل طرفداران جانشینی ابراهیمبن مهدی، از خاندان عباسی، از هم گسست (همان، سلسله 3، ص 1028).تاریخ وفات خزیمه را 12 شعبان 203 دانستهاند (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 9، ص 302؛ ابنعماد، ج 2، ص 6). از اعقاب و فرزندان وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه در یک مورد از تمیمبن خزیمةبن خازم، از شعرای عصر مأمون (رجوع کنید به ابنابیطاهر، ص 156ـ157)، در موردی دیگر از جریربن خزیمةبن خازم که به سال 206 درگذشت (مسعودی، ج 4، ص 330)، یاد شده است. خطیب بغدادی حدیث مُسنَدی از خزیمةبن خازم نقل کرده است (رجوع کنید به ج 9، ص 301).منابع :ابنابیطاهر، کتاب بغداد، چاپ محمدزاهد کوثری، ]قاهره [1368/1949؛ ابنعماد؛ ابنکلبی، جمهرةالنسب لابنالکلبی، ج 1، چاپ محمود فردوس عظم، قاهره ?] 1982[؛ احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1996ـ2000؛ همو، کتاب فتوحالبلدان، چاپ دخویه، لیدن 1866، چاپ افست فرانکفورت 1413/1992؛ خطیببغدادی؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقیبن خالد ]مخلد[، چاپ سهیل زکار، بیروت 1414/1993؛ احمدبن محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ محمود فرخ، مشهد 1339ـ1341ش؛ احمدبن داود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مسکویه؛ یعقوبی، تاریخ.