خزر، دریا، بزرگترین دریاچه کره زمین، در شمال ایران. این دریاچه که به علت بزرگی در منابع قدیم و حتی جدید تسامحآ دریا هم خوانده شده، در واقع از نوع دریای بسته و بزرگترین نمونه آن است (کاظمی، ص 8). دریاچه خزر از جنوب به ایران، از مغرب به جمهوری آذربایجان، از شمالغربی به فدراسیون روسیه، از شمالشرقی به قزاقستان و از مشرق به ترکمنستان محدود است (رجوع کنید به مفخّم پایان، ص 67؛ امیراحمدیان، 1380ش، ص 142). این دریاچه تقریبآ بین ْ37 و ْ47 عرضشمالی و ْ46 و ْ54 طول شرقی قرار گرفته است ()اطلس تایمز، نقشه 41().این مقاله مشتمل است بر :1) جغرافیای طبیعی2) جغرافیای تاریخی3) فعالیتهای اقتصادی4) محیط زیست5) نظام حقوقی1) جغرافیای طبیعیالف) ریختشناسی و آبشناسی. دریای خزر از نظر شکل جغرافیایی، آب و هوا و وضع آبنگاری از شمال به جنوب به حوضههای شمالی به وسعت 942 ،91کیلومترمربع، مرکزی به وسعت 812،137 کیلومترمربع و جنوبی به وسعت 648، 148 کیلومترمربع تقسیم میشود. حد فاصل حوضه شمالی که کمعمقترین منطقه آبهای خزر است، و حوضه مرکزی، خطی فرضی به طول 225 کیلومتر است که از جزیره چچن در مغرب تا دماغه تیوب ـ قراگان در مشرق کشیده میشود. رودهای بزرگی مانند اِمبا، اورال، ولگا، کوما و تِرِک در حوضه مرکزی به خزر میریزند. این حوضه زمستانهای بسیار سرد و یخبندان و تابستانهای بسیار گرم دارد. حد فاصل حوضه مرکزی و حوضه جنوبی خطی فرضی به طول 303 کیلومتر میان جزیره ژیلویی در مغرب و دماغه کولی ـ مایاک در مشرق است. ژرفای متوسط حوضه مرکزی 6ر175 متر و عمیقترین نقطه آن هشتصد متر است. رودهای سولَک و سمور در این حوضه وارد خزر میشوند (مفخّم پایان، ص 69ـ74 و نقشه 17). حوضه جنوبی چهارگوشه است و حدود صد رود در آن جریان دارد که مهمترین آنها ارس، سفیدرود، گرگان و اترک است. آب و هوای آن معتدل و ژرفای متوسط آن 325 متر و حداکثر ژرفای آن 025 ،1متر است (همان، ص 73ـ79، 111؛ د.ایرانیکا، ج 5، ص 48).بیشترین طول دریای خزر 204 ،1کیلومتر، بین خلیج بوگاتینسکی در شمال و سواحل مازندران در جنوب است. عرض متوسط آن 320 کیلومتر (از 203 تا 555 کیلومتر) و طول خط ساحلی آن500،6 کیلومتر است. از این مقدار، 900،1 کیلومتر متعلق به ساحل قزاقستان، 768 ،1کیلومتر متعلق به ساحل ترکمنستان، 355 ،1کیلومتر متعلق به ساحل فدراسیون روسیه، 820 کیلومتر مربوط به ساحل جمهوری آذربایجان و 657 کیلومتر متعلق به ساحل ایران است. براساس محاسبات 1365ش/ 1986، سطح دریاچه 400، 378 کیلومترمربع و حجم آن 600 ،78کیلومتر مکعب تخمین زده شده است (بریمانی، ص 21؛ د. ایرانیکا، همانجا؛ امیراحمدیان، 1380ش، ص 142؛ همو، 1375ش، ص 17).دریای خزر تقریبآ جذر و مد ندارد (مفخّم پایان، ص 150). درجه حرارت آب دریای خزر، در نقاط مختلف آن، بسیار متفاوت است. در شمال، در زمستان میانگین درجه حرارت آب به ْ12- و در تابستان به ْ25 میرسد. در جنوب، میانگین درجه حرارت در زمستان ْ6 و در تابستان ْ28 است (شناخت دریای مازندران و پیرامون آن، ص 22ـ23).ب) نوسانات سطح آب. ارتفاع سطح آب دریای خزر دائمآ در حال تغییر است. تغییرات کوتاهمدت از حدود ده دقیقه تا چهار ساعت طول میکشد و دامنه نوساناتی در حدود سه تا بیست سانتیمتر دارد. در دریای خزر، تغییرات وابسته به فشار بارومتری نیز دیده میشود. در مناطق فشار بالا، سطح آب پایین میآید و در مناطق فشار پایین، سطح آب بالا میرود. در برابر یک میلیمتر تغییر فشار، در حدود 5ر13 میلیمتر اختلاف سطح آب دیده میشود. بادها نیز بر سطح دریا اثر میگذارند. بادهایی که از جانب خشکی میوزند باعث پایین رفتن سطح آب و بادهایی که از سمت دریا به خشکی میوزند، باعث بالارفتن سطح آب میشوند (مفخّمپایان، ص 149ـ151). بهعلاوه، سطح آب دریای خزر دستخوش تغییرات سالیانهای است که ناشی از نزولات، مقدار آبی که از رودخانهها به آن وارد میشود، تبخیر و تغییرات فصلی است (همان، ص 154ـ158؛ بریمانی، ص 85، 87).ارتفاع سطح دریای خزر نسبت به دریاهای آزاد در ادوار مختلف زمینشناسی نوسان داشته است. در سالهای 1279ـ 1308ش/1900ـ1929، سطح خزر دوران نسبتآ آرامی را پشت سر گذاشته و 6ر25 الی 6ر26 متر پایینتر از سطح آبهای آزاد بوده است. در سالهای 1308ـ1356ش/ 1929ـ 1977، سطح آب افت شدیدی داشته و از 1357 تا 1374ش/ 1978ـ1995، سطح آب خزر به اندازه 5ر2 متر بالا آمده است. متوسط سالیانه افزایش آب دریا چهارده سانتیمتر است و این میزان در بعضی سالها تا 5ر2 برابر افزایش یافته است. طبق محاسبات انجامشده، آب دریای خزر تا سالهای 1399ـ 1404ش/ 2020ـ2025 بهطور میانگین در حدود 27 متر بالا میآید و سپس پایین خواهد رفت (بوداغاف، ص 171؛ سالیکوف، ص 173).ج) پوشش گیاهی و جانوری. در دریای خزر 575 گونه گیاه شمارش شده است که در بین آنها پنجگونه گیاه آلی و 285 گونه جلبک وجود دارد (امیراحمدیان، 1375ش، ص 24).برخی جانوران آبزی پراهمیت از نظر تجارت و شیلات بهفراوانی در این دریا زندگی میکنند. تعداد جانوران آبزی بومی بیش از سیصدگونه است. بیش از صدگونه ماهی دارد که تعدادی از آنها برای تخمریزی از دریای خزر به رودخانهها مهاجرت میکنند. بهترین این ماهیان، ششگونه و زیرگونه از ماهیهای خاویاریاند. فُک دریای خزر یکی از تنها دوگونه فک آب شیرین در جهان است (امام و رسولی، ص80ـ81).هیئتهای علمی ماهیشناسی متعددی درباره ماهیهای خزر مطالعه کردهاند، از جمله هیئت علمی ماهیشناسی دریای مازندران در1312ش (بریمانی،ص66). مهمترین ماهیهای دریای خزر عبارتاند از: آزاد، اردکماهی، اِسبِلِه، ارنکه، استرالیا، اوزونبرون یا دراکول، بلوکا یا فیلماهی، تاسماهی، سسماهی، سفید، سوف، سیم، شکماهی، شیب، کپور، کفال، کلمه یا تلاجی، کولی و گاوماهی. ماهی خاویار دریاچه خزر شهرت جهانی دارد (همان، ص 227ـ239؛ شناخت دریای مازندران و پیرامون آن، ص 50ـ68؛ کاظمی، ص 8ـ9). برخی دریای خزر را تنها مجموعه آبهای جهان میدانند که دارای دو منبع ارزشمند یعنی نفت و خاویار است (اسدیکیا، 1377ش، ص 36).د) رودها و جزایر. عمدهترین رودهایی که به دریای خزر میریزند، عبارتاند از: 1. اِمبا، که از قزاقستان غربی سرچشمه میگیرد و از شمالشرقی به خزر میریزد. 2. اورال یا ایک، که از رشته کوههای اورال جنوبی شروع و از سوی شمال وارد خزر میشود. 3. ولگا یا اتل، که از ارتفاعات والدای در استان توِر سرچشمه میگیرد و از شمال غربی به خزر میپیوندد. 4. کوما، که سرچشمه آن در دامنه شمالی کوههای البروس و مصب آن در مغرب دریاست. 5. تِرِک، از جنوبغربی دامنه کوههای کازبک یا قبق در قفقاز سرچشمه میگیرد و از مغرب به خزر میریزد. 6. سمور، که سرچشمههای آن در کوهساران قفقاز و داغستان است و از مغرب وارد خزر میشود. 7. ارس یا آراکس (دائیتیای مذکور در وندیداد، برای نمونه رجوع کنید به فرگرد1، بند3، فرگرد2 ، بند21)، از کوه هزاربر در جنوب ارزروم ترکیه سرچشمه میگیرد و از جنوب غربی وارد خزر میشود. 8. سفیدرود یا آماردی یا قزلاوزن، از بلندیهای چهلچشمه کردستان آغاز میشود و در کرانه جنوبی خزر پایان میپذیرد. 9.چالوس/ شالوس، از کندوان شروع و در کرانه جنوبی دریا به آن میپیوندد. 10. هراز، که از دره لار در شمال تهران شروع میشود و در کرانه جنوبی به دریا میریزد. 11. بابُل، که از کوههای سوادکوه سرچشمه میگیرد و در کنار بندر بابلسر یا مشهدسر وارد دریا میشود. 12. تِجِن، از کوههای هزارجریب شروع میگردد و در کرانه جنوبی به خزر میپیوندد. 13. نکا/ نیکا، سرچشمههای آن در شاهکوه و کوههای هزارجریب است و در کرانه جنوبی به دریا میریزد. 14. گرگان، از کوههای آلاداغ در نزدیکی بجنورد شروع میشود و در کرانههای جنوبشرقی به خزر میریزد. 15. اترک، از هزارمسجد سرچشمه میگیرد و در خلیج حسینقلی به دریا میریزد. 16. جیحون یا آمودریا، از کوههای هندوکش سرچشمه میگیرد، که گاهی به آرال و گاهی به خزر میریخت و اکنون به آرال میریزد (بریمانی، ص 25ـ38؛ نیز رجوع کنید به شناخت دریای مازندران و پیرامون آن، ص 137ـ185).جزایر مهم خزر از نظر امکان دریانوردی، معادن، صید ماهی یا شکار سگ آبی عبارتاند از: جزیره چتیریخ بورگونی یا چهارتپه که از نظر کشتیرانی بسیار مهم است، به درازای یک کیلومتر و پهنای 750 متر در جنوب دلتای رود ولگا؛ جزایر بوئینسک، کیرل و لبیاژی در قسمت شرقی بخش شمالی؛ جزایر تیولن یا سگ آبی، از جمله کولالی به طول 32 کیلومتر و عرض شرقی ـ غربی دو کیلومتر در نزدیکی شبهجزیره منقشلاق؛ چلکن یا جزیره نفت به وسعت پانصد کیلومتر مربع، جزو ترکمنستان و دارای بزرگترین معادن نفتی و مومیایی (زوکریت) ترکمنستان؛ اگورچینسک به طول 36 کیلومتر و عرض 2 کیلومتر در جنوب چگن؛ آشوراده بزرگ و متوسط و کوچک در مشرق شبهجزیره میانکاله که در حال حاضر هرسه به هم متصل و به شبهجزیره پیوستهاند؛ ژیلویی یا سهیلان (تنها جزیره مسکون)؛ و ساری/سارا (دارای آب شیرین) به طول 8 کیلومتر و عرض 5ر1 کیلومتردر نزدیکی لنکران (مفخّمپایان، ص100ـ102؛ بریمانی، ص 47ـ48). شبهجزیرههای مهم آن نیز عبارتاند از: بوزاچ در شمالشرقی؛ منقشلاق یا سیاهکوه در کرانه شرقی؛ میانکاله در کرانه جنوبی، در خاک ایران؛ و آبشرون در کرانه غربی که شهر و بندر باکو در کرانه جنوبی آن واقع است (بریمانی، ص 14، پانویس 1، ص 48ـ50).شهرهای ساحلی و بندرهای عمده خزر اینها هستند: آستاراخان/ حاجی طرخان/ هشترخان در شمال دریا در دلتای رود ولگا؛ گورو در دلتای رود اورال؛ الکساندروسک یا فورتاوریسک در کرانه شبهجزیره منقشلاق؛ حسینقلی در کنار خلیج حسینقلی؛ در کرانههای ایران: گمیشان یا گمشتپه، خواجه نَفَس، بندرترکمن، نوشهر، چالوس، رامسر، انزلی و آستارا؛ بندرهای جمهوری آذربایجان و روسیه : لنکران، بادکوبه/ باکو، دربند یا بابالابواب، و ماخاچ قلعه (همان، ص 51ـ59؛ نیز رجوع کنید به مفخّمپایان، ص 45ـ47).ه ) پیشینه زمینشناسی. در ابتدای دوره سوم زمینشناسی و ماقبل آن، به جای دریای سیاه و دریاچه خزر و دریاچه آرال فعلی، دریای عظیمی به نام اقیانوس تتیس وجود داشته که از مغرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با اقیانوس هند و از شمال از طریق دشتهای سیبری شرقی با اقیانوس منجمد شمالی مرتبط بودهاست. در اواسط دوره میوسن، این اقیانوس تجزیه شد و در پایان دوره پلیاوسن، این دریا شکل کنونی خود را گرفت (بریمانی، ص 66ـ70).به هنگام یخبندان بزرگ، سطح دریای خزر هشتاد متر از سطح کنونیاش بالاتر بود. این میزان در قرن چهارم پیش از میلاد به 812ر19 متر بالای سطح دریای سیاه رسید. در آغاز قرن اول میلادی، آب دریای خزر همسطح آبهای آزاد بود و این کاهش تا قرن ششم/ دوازدهم ادامه داشت. حداکثر کاهش سطح آب دریای خزر در 529 بوده که 9ر30 متر پایینتر از سطح اقیانوس بوده است. سطح آب دریا در 706 دوباره بالا آمد و به 50ر14- رسید. ارتفاع متوسط سطح این دریا در 1329ش در بندر انزلی نسبت به دریای سیاه 947ر28- متر بوده است (همان، ص 22؛ مفخّمپایان، ص 168ـ180).دریای خزر برای اولینبار در 1132/ 1719 به فرمان پترکبیر نقشهبرداری شد. از 1155 تا 1157/ 1742 تا 1744 نیز دو انگلیسی به امر نادرشاه در این دریا به اکتشافات و تحقیقات مشغول شدند. نخستینبار در 1176/ 1762 از کرانههای جنوبی و در 1178ـ1179/ 1764ـ1765 از کرانه خاوری آن نقشهبرداری شد. در 1248/1832، اطلس مفصّل دریای خزر در روسیه انتشار یافت. در 1241/ 1825 برای اولینبار بخشی از کرانههایشرقی آن مورد مطالعه قرار گرفت و در 1248 و 1250 و 1252/ 1832 و 1934 و 1836، تمام کرانههای شرقی آن را تا استرآباد مطالعه و بررسی کردند. بالاخره در 1287/ 1870، نقشه عمومی و تفصیلی دریای خزر و اطلس قسمتهای مختلف آن با تعیین اعماق نقاط مختلف تهیه و در 1294/ 1877 در روسیه منتشر شد (بریمانی، ص 62ـ65).2) جغرافیای تاریخیالف) نامها. این دریا به سبب حضور اقوام ساکن در سرزمینها و شهرهای اطرافش، در طول تاریخ بیش از 36 نام گرفته است، از جمله بحر خراسانی، بحر جرجان، بحر قزوین، کاسپین، بحر طبرستان، آبْسکون، مازندران، دیلم، ساری، جیلان/ گیلان، مغان، بابالابواب (دربند)، شیروان و بحرالجبال. نام خزر که در آثار جغرافیایی عربی و فارسی دیده میشود، از قوم خزر گرفته شده که در قرن اول یا دوم هجری یک چند سواحل غربی این دریا را در تصرف خود داشتند (رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «بحرالخزر»؛ مفخّم پایان، ص 37ـ47؛ د.ایرانیکا، ج 5، ص 51؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «بحرالخزر»؛ نیز رجوع کنید به خزرها*). این تعدد نامها گاه به اشتباه نیز منجر شده، چنانکه حمداللّه مستوفی (ج 1، ص 239) اطلاق نام قلزم (دریای سرخ) را بر این دریا اشتباه دانسته است.ب) دریای خزر در آثار جغرافیدانان مسلمان. پیش از فتح ایران به دست مسلمانان، دریای خزر کمتر شناخته شده بود (ایرانیکا، همانجا). براساس یک گزارش از هرودوت (کتاب 1، بند 203)، برای طی این دریا از جنوب به شمال پانزده روز و از مشرق به مغرب، از وسیع ترین قسمت آن، هشت روز وقت لازم بوده است. ابنخرداذبه در قرن سوم این دریا را بحرِ جیلان، بحرِ جرجان (ص 124) و بحرالخزر (ص 103ـ105) نامیده است. در این قرن، او و خوارزمی و ابنرسته و ابنفقیه اشارهای به بسته بودن این دریا نکردهاند. یعقوبی (ص 276ـ277) آن را بحرالدیلم نامیده و نوشته است که این دریا به اقیانوس راه دارد.در قرن چهارم، مؤلف ناشناخته حدودالعالم (ص 96) حدود این دریا را شرح داده و درازا و پهنای آن را 400×400 فرسنگ دانسته، اما درباره بسته بودن آن چیزی نگفته است. اصطخری (ص 218) و ابنحوقل (ص 388) دریای خزر را دریایی بسته دانستهاند. مسعودی (ج 1، ص 273) به ارتباط این دریا با دریای سیاه از طریق رود خزر اشاره کردهاست. بکری (ج 1، ص 207) از آن با عنوان بحرالخزری یا بحرالخزر نامبرده و آن را یکی از پنج دریای بزرگ به شمار آورده است.در قرن هشتم، حمداللّه مستوفی (همانجا) دریای خزر را دریایی با آبهای تیره وصف کرده که اعماقش قابل دیدن نیست. امواج آن از دریاهای دیگر بلندتر است و گردابهای عظیمی دارد که کشتیها را در خود فرو میبرد. او (همانجا) طول دریا را 260 و عرض آن را 200 فرسنگ و محیطش را تقریبآ هزار فرسنگ ذکر کردهاست.ج) فعالیتهای تجاری و کشتیرانی. پیشینه تجارت در دریای خزر به قرن سوم بازمیگردد. جغرافیدانان مسلمان در قرن سوم نوشتهاند که تجار روس با عبور از عرض دریای خزر، پوست خز، پوست روباه و شمشیر به بندرهای موردنظر خود حمل میکردند (رجوع کنید به ابنفقیه، ص270ـ271؛ ابنخرداذبه، ص 154). در سالهای پایانی قرن سوم، روسها بارها، از جمله در زمان حسنبن زیدبن محمد*، بنیانگذار سلسله علویان* طبرستان، به بندرهای ایران در سواحل خزر حمله کردند (رجوع کنید به مسعودی، ج 2، ص20ـ21؛ ابناسفندیار، ج 1، ص 266) که این امر مناسبات تجاری را تحتتأثیر قرار داد. به نوشته ابنحوقل (ص 339، 382ـ383)، آبسکون* و بابالابواب* (دربند) از بندرهای اصلی تجاری در ساحل دریای خزر و مرکز تجارت ابریشم و پوشاک کتان بودند. خزرها در شهر اتل، برده، موم، عسل و پوست خز از روسیه و بلغار وارد میکردند. استادکاران مسلمان در گرگان و طبرستان پوشاک تولید میکردند (همان، ص 392). تجارت دریایی میان بندرهای گیلان و دیلم و آمل رونق داشت و باکو مرکز تجارت نفت سفید بود (مسعودی، ج 2، ص 25). به نوشته اصطخری (ص 219)، در ناحیه دَهستان*، در پنجاه فرسنگی آبسکون، مردم برای صید ماهی گرد میآمدند. ماهیگیری پررونق بود و موجب تمرکز جمعیت در دَهستان شده بود و بخش انبوهی از غذای ساکنان این ناحیه را تشکیل میداد (ابنحوقل، ص 388). در دَهستان، حواصیل و باز نیز شکار میشد (حدودالعالم، ص60). به نوشته مسعودی (ج 2، ص 27)، در جزایر مقابل ساحل گرگان نیز باز سفید صید میشد.حاکمیت مغولان در قرن هفتم، دریای خزر را دستکم برای مدتی، از سلطه روسها خارج ساخت. این اوضاع به گسترش تجارت دریایی در خزر انجامید. دریانوردان جنووایی کشتیهای خود را به دریای خزر بردند و در آنجا به تجارت پرداختند. در قرن یازدهم تا سیزدهم، ابریشم گیلان به صورت کالای تجارت جهانی درآمد (بارتولد، ص 92). تجار آسیای مرکزی و هند از طریق دریای سیاه به اروپا میرفتند و دریای خزر به حلقه اتصال این مسیر تجاری بزرگ بدل شد. در این دوره، کالاهایی از هند به آستاراخان وارد میشد و سپس از راه خشکی به بندر تانا (آزوف) حمل میگردید. در حدود یک قرن بعد، اروپاییها با دریای خزر آشناتر شدند و در منابع اروپایی بارها از این دریا به اسامی گوناگون نامبرده شد (د.ایرانیکا، ج 5، ص 53). در 798، تیمور آستاراخان را ویران کرد و تجارت دریایی در دریای خزر آسیب جدّی دید (بارتولد، ص 119ـ120). با این همه، در پایان قرن نهم هنوز تجارت عمدهای بین دربند و آستاراخان وجود داشت (د. ایرانیکا، ج 5، ص 54).در 960، بریتانیا با اجازه تزار روسیه، شرکت تجاری مسکوی را برای تجارت روسیه با سرزمینهای مشرق و جنوب دریای خزر تأسیس کرد. روسها در دوره صفوی از راه ولگا و دریای خزر، خز، چرم خام، پارچه کتانی و چیت، ماهوت، مس، شکر، عسل، خاویار و ماهی به ایران صادر میکردند. از ایران نیز پارچههای اطلس، مخمل، ابریشم، مروارید، فیروزه و خشکبار به روسیه صادر میشد (مفخّم پایان، ص 402ـ403). در دوره صفوی، بارها هیئتهایی از ایران و روسیه از طریق دریای خزر رفت وآمد کردند. در 1011، امپراتور آلمان هیئتی به دربار شاه عباس فرستاد، که پس از 31 روز دریانوردی در دریای خزر به شهر لنگرود وارد شد (رجوع کنید به همان، ص 284ـ287).آدام اولئاریوس، جهانگرد آلمانی که در 1056 به منطقه سفر کرد، نوشته است که ایرانیها، تاتارها و روسها در تابستان با کشتیهای بادبانی در دریای خزر کشتیرانی میکنند، اما از آنجا که کشتیهای آنان مجهز نیست و به خوبی از آنها مراقبت نمیکنند، همواره برابر باد میرانند و جرأت کشتیرانی در میان دریا را ندارند و در نزدیکی ساحل کشتیرانی میکنند (ص 37). در این دوره به دلیل ضعف نظامی کشتیهای ایرانی، مهاجمان قزاق بارها به سواحل ایران حمله میبردند، از جمله در 1077 که قزاقان روس در حمله به فرحآباد مازندران، ناوگان ایرانی را که برای دفاع تجهیز شده بود، نابود کردند (د. ایرانیکا، ج 5، ص 55؛ مفخّمپایان، ص 287ـ288). در 1134 و 1148، که روسها دربند، باکو و بخشی از گیلان را اشغال کردند، ناخداهای روسی فرصت آشنایی با سواحل جنوبی دریای خزر را به دست آوردند و تنها کشتیرانان این دریا بودند (د. ایرانیکا، همانجا).در زمان نادرشاه و براساس گزارش گمرکی بندر حاجی طرخان (آستاراخان)، بازرگانان از ملیتهای گوناگون، از جمله روسی، ایرانی، ارمنی، هندی و بازرگانان خیوه و بخارا و ترکیه کالاهای خود را از طریق دریای مازندران به حاجی طرخان یا باکو و بندرانزلی حملونقل میکردند (مفخّمپایان، ص 403ـ 404). چارلز فرانسیس مکنزی، نخستین کنسول انگلیس در رشت، از حمل و نقل کالا در بندرهای دریای خزر، از جمله واردات نفت، فلزات، ظروف سفالین و پارچه از روسیه، نمک از ترکستان و برنج از مازندران یاد کرده است (رجوع کنید به ص 31ـ32). در 1154/1741، جان التون (بازرگان انگلیسی)، به خدمت نادرشاه درآمد و مأمور ساختن کشتیهایی مانند کشتیهای اروپایی شد. نادرشاه وی را مباشر سواحل دریای خزر و ملقب به جمالبیگ کرد. التون در نزدیکی لنگرود به ساختن کشتی پرداخت و از جمله ناوی مجهز به دو توپ ساخت (مفخّمپایان، ص 289).3) فعالیتهای اقتصادیالف) کشتیرانی و دریانوردی. دریای خزر اگرچه دریایی بسته است، اما شبکه راههای آبی آن از طریق رودها و آبراهههای آبی واقع در روسیه، با دریای آزوف، دریای سیاه، دریای سفید و دریای بالتیک ارتباط دارد. این شبکه عظیم حملونقل آبی که سرزمینها و مناطق مختلف را به هم مرتبط میسازد، نشاندهنده اهمیت کشتیرانی در این دریاست (روشندل، ص 15).در قرن سیزدهم/ نوزدهم، براساس عهدنامههای گلستان و ترکمانچای، کشتیهای تجاری ایران و روس حق تردد در دریای خزر را داشتند، اما امتیاز کشتیرانی کشتیهای جنگی منحصر به دولت روسیه بود. این عهدنامهها مانع بزرگی در ایجاد خط کشتیرانی از سوی دولت ایران بود. محرومیت دولت ایران از داشتن نیروهای دریایی جنگی در دریای خزر به حملات ترکمنها به مناطق ساحلی منجر شد. بهعلاوه روسها نیز به بهانه این تجاوزات، کشتیهای جنگی خود را در سواحل استرآباد و آشوراده مستقر کردند و لنگرگاههایی برای کشتیهای جنگی در این مناطق ساختند (مفخّمپایان، ص 291ـ293؛ نیز رجوع کنید به ترکمانچای*، عهدنامه؛ گلستان*، عهدنامه).مکنزی (ص160) از گزارشهایی درباره وجود سی کشتی روسی در 1259/1843 در دریای خزر خبر داده است. در 1262، دولت ایران به کشتیهای جنگی روسیه اجازه داد به مرداب انزلی وارد شوند (مفخّم پایان، ص 304). در 1278/ 1861، شرکت کشتیرانی ققفاز مرکوری، تحت حمایت دولت روسیه، کار حملونقل مسافر و کالا را در دریای خزر آغاز کرد. مسافرانی که رهسپار عثمانی، مصر و حتی مکه بودند، از راه دریا به باکو میرفتند و سپس از طریق راهآهن و نیز دریای سیاه راه خود را ادامه میدادند. این شرکت پنج خط کشتیرانی برای بندرهای ایران تأسیس کرد (همان، ص 409ـ411).امیرکبیر در دوره صدارت خود، حدود 25 تا 35 کشتی بادبانی را در دریای خزر به کار انداخت و برای هدایت آنها از ملوانان روسی استفاده کرد. ناصرالدین شاه که در فکر ایجاد نیروی دریایی در دریای خزر بود، سرانجام یک کشتی تفریحی خرید که در سواحل شمالی ایران و کرانههای جنوبی دریای خزر تردد میکرد (همان، ص 306، 405).وضع کشتیرانی در دریای خزر تا زمان انقلاب اکتبر روسیه، 1917/ 1296ش، به همین صورت بود. دولت شوروی ممنوعیت کشتیرانی ایران در دریای خزر را لغو کرد. در اوایل سلطنت خاندان پهلوی، نیروی دریایی و نگهبان ساحلی در دریای خزر تأسیس گردید و به این ترتیب، نخستین گام در راه تشکیل خطوط کشتیرانی در این دریا برداشته شد، هرچند تا 1368ش، توفیقی در این امر حاصل نشد. در این سال، کشتی «ایران بشیر» و سپس کشتیهای دیگر از راه آبراهه ولگا ـ دن وارد آبهای خزر شدند (همان، ص 307ـ309).شبکه راههای دریایی بین بندرهای مهم این دریا مانند باکو، لنکران، ماهان قلعه، آستاراخان، نوشهر و انزلی برقرار است (روشندل، ص 15). راه آبی دریای خزر در فعالیتهای اقتصادی و حملونقل کالا اهمیت بسیار دارد، به طوری که در دهه 1360ش، حدود هشتاد درصد واردات ایران از شوروی، از مرزهای آبی انجام گرفته است (مفخّمپایان، ص 417). بندرهای انزلی، نوشهر و نکا اصلیترین بندرهای تجاری در سواحل جنوبی دریای خزر به شمار میروند که با بیش از یازده پُست اسکله به طول حدود 1400 متر، سالیانه حدود یکهزار فروند شناور را پذیرا هستند (دانهکار، ص 125).ب) ماهیگیری. صید ماهی یکی از مهمترین راههای گذران زندگی در میان ساکنان سواحل دریای خزر است، هرچند صید ماهی در بخش ایرانی دریا، در مقایسه با بخش روسها، کمتر بوده که یکی از مهمترین دلایل آن تجهیزات و تخصص پیشرفتهتر روسها در ماهیگیری بوده است. بهعلاوه اغلب اوقات، اتباع روس اجاره بهای بیشتری به حکام نواحی شمالی میدادند و اتباع ایران نمیتوانستند با آنها رقابت کنند (تیموری، ص 274، 290).در قرن یازدهم، تجارت ماهی در دست ایرانیان بود (د.ایرانیکا، ج 5، ص 57). شاهعباس دوم صفوی رودخانههای منتهی به دریای خزر را از مهر تا فروردین، برای ماهیگیری به ماهیگیران اجاره میداد و باقی سال ماهیگیری آزاد بود (رجوع کنید بهاولئاریوس، ص 39).از زمان انعقاد عهدنامه ترکمانچای، روسها موجب توسعه خرید و فروش و صید ماهی در رودخانهها و سواحل ایران شدند. حاجیمیرزا آقاسی با اجاره دادن شیلات* دریای خزر به روسها مخالف بود، اما نتوانست مانع آن شود و سرانجام نیز امتیاز بهرهبرداری از ماهیان سواحل خزر به یکی از اتباع روس واگذار گردید (تیموری، ص 274ـ275؛ بازن، ج 2، ص 513؛ مفخّم پایان، ص 349). به نوشته ویلیام ریچارد هولمز، که در حدود 1259 (در دوره قاجار) به ایران سفر کرد، مسئول شیلات ایران میرابوطالبخان بود که به علت نبود تأمین مالی و جانی، تبعه روس شده بود (رجوع کنید به ص 82، 128؛ نیز رجوع کنید به تیموری، ص 275؛ مفخّمپایان، ص 346ـ348). ملگونوف (ص 181) ضمن نام بردن از انواع ماهیهایی که در دریای خزر صید میشد، نوشته است که شیلات در اجاره حکمران رشت بود. مکنزی نیز در 1275 به اجاره ماهیگیری در مناطق مختلف شهرهای ساحلی اشاره کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 51، 64، 114). او (ص 80) نوشته است که شخصی به نام سهرابخان امتیاز ماهیگیری از تنکابن تا گرگان را در اختیار دارد، انواع ماهیهای حلال را صید میکند و ماهی خاویار را برای مصرف بازار روسیه نگه میدارد و سالیانه 2350 تومان به حاکم گیلان میپردازد.امیرکبیر، که درصدد جلوگیری از نفوذ روسها بود، شیلات را به مدت چهار سال به میرابراهیمخان دریابیگی، تبعه ایران، اجاره داد، اما چون خویشان میرابراهیم تابع دولت روسیه بودند، برای ممانعت از دخالت مأموران روسیه در امور شیلات، به بهانه تأخیر میرابراهیم در پرداخت اجارهبها، اجارهنامه وی را فسخ کرد (تیموری، ص 287ـ289).در 1293، محمدحسینخان سپهسالار، صدراعظم، شیلات و حق صید انواع ماهی در دریای خزر را به مبلغ 31،000 تومان از ناصرالدین شاه قاجار اجاره کرد و سپس به لیانازوف، سرمایهدار روس، اجاره داد. تمام آبهای قابل صیادی ایران به مدت حدود سی سال در اجاره خاندان لیانازوف بود (همان، ص 292ـ293؛ مفخّم پایان، ص 349ـ350). پس از آن نیز، این امتیاز در اختیار شرکت شیلات شرقی قفقاز گذاشته شد که بعضی رودخانهها را به خانهای محلی، و آنان نیز به مردم اجاره داده بودند.پس از انقلاب شوروی، قراردادی برای صیدماهی بین دولت ایران و شوروی بسته شد که براساس آن، روسها تجهیزات و امکانات لازم برای توسعه شیلات را در اختیار ایران میگذاشتند. بدینترتیب، شرکت مختلط ماهی ایران و شوروی در 1307ش/ 1928 تأسیس شد (مفخّم پایان، ص 351؛ پورکاظمی، ص 122ـ 123؛ د. ایرانیکا، ج 5، ص 56). در 12 بهمن 1331، شیلات ملی شد و صید در دریای خزر تحت نظارت شرکت سهامی شیلات ایران قرار گرفت (بازن، ج 2، ص 514؛ نیز رجوع کنید به شیلات*).پس از انقلاب اسلامی ایران (1357ش)، که احتمال میرفت صید ماهی اوزونبرون بهسبب حرام بودنِ استفاده از آن منع شود، صید این نوع ماهی به شدت کاهش یافت. این محدودیتهای دینی یکی از دلایلی بود که در قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، فروش خاویار ایرانی را در انحصار روسها قرار داد. در 1361ش، براساس فتوای امام خمینی، به استناد شهادت کارشناسان درباره فَلس داشتن ماهی اوزونبرون، این ماهی حلال شناخته شد و ایرانیان به صید این نوع ماهی مجاز شدند (همان، ج 2، ص 512، 525ـ526؛ مفخّم پایان، ص 346؛ د.ایرانیکا، ج 5، ص 59؛ نیز رجوع کنید به خاویار*).با تشکیل کشورهای جدید در ساحل دریای خزر و شکلگیری ابتدایی روابط بازار که با نابودی دستگاه مدیریت صید همراه بود، صید بیرویه و قاچاق در رودخانهها و دریای خزر آغاز شد و بازار سیاه استروژن توسعه یافت که نسل این ماهی را با خطر نابودی روبهرو ساخته است (اسدیکیا، 1377ش، ص 39).دریای خزر ظرفیت تأمین حدود پانصد هزار تن ماهی را دارد. صید ماهی در این دریا در 1348ش حدود 000 ،530تُن بود که در 1359ش به دلیل آلودگی دریا، به 000 ،387تُن کاهش یافت. از 1371 تا 1375ش، صید ماهی سالیانه در کشورهای ساحلی خزر از 000 ،190تُن به 000 ،250تُن و صید ماهی استروژن از 6000 تُن به 000 ،11تن رسید (همان، ص 38). میزان بهرهدهی صید در دریای خزر حدود چهارده کیلوگرم در هکتار است و حدود هشتاد درصد خاویار جهان از ماهی استروژن دریای خزر تأمین میشود (مفخّم پایان، ص 343ـ344؛ پورکاظمی، ص130).در سواحل جنوبی دریای خزر، بیش از یازده هزار صیاد با استفاده از حدود هزار شناور کوچک و بزرگ با صید منابع آبزی آبهای جنوبی خزر، معیشت خود را تأمین میکنند. صید ماهی در 1378ش در ایران 000 ،110تُن بود، شامل هزار تُن ماهی خاویاری، 000 ،95تُن ماهی کیلکا و 000 ،14تُن ماهیان دیگر. در همین سال، حدود صد تُن خاویار تولید شد (دانهکار، ص 125ـ126).ج) منابع نفتی. اکتشافات گسترده و ارزیابیهای حاصل از حفاری در مناطق گوناگون خزر، ذخیره نفت دستیافتنی قطعی و انباشتهشده دریای خزر را حدود 18 تا 20 میلیارد بشکه برآورد میکند. ذخیره احتمالی نفت دریای خزر حدود پنجاه میلیارد بشکه تخمین زده میشود. براساس ارزیابیهای زمینشناسی و ناکامی حاصل از حفاری در مناطق جنوبی دریای خزر، عمده حجم این ذخایر در حوضه شمالی این دریا انباشته شدهاست. در حال حاضر تقریبآ تمامی کشورهای اروپایی در جمهوری آذربایجان سرمایهگذاری کردهاند. کنسرسیوم بینالمللی نفت جمهوری آذربایجان نخستین کنسرسیومی بود که فعالیت در منطقه را آغاز کرد (رجوع کنید به ملکی، ص 147ـ149).سه کشور آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان در خشکی محصورند و هزینه انتقال نفت به بازارهای بینالمللی برایشان سنگین است. به علاوه، امنیت خطوط انتقال نفت نیز اهمیت دارد. این عوامل، مسیر ایران را برای انتقال نفت این کشورها به بازارهای جهانی به مناسبترین مسیر بدل میسازد. شبکهای از خطوط ارتباطی در شمال، بندرهای در حال توسعه در ساحل جنوبی خزر، راهآهن سراسری شمال به جنوب و بندرهای تجاری بزرگ در سواحل خلیجفارس و دریای عمان، ایران را به پل ارتباطی جمهوریهای آسیای مرکزی با نقاط دیگر بدل کرده است (ماجدی، ص 52ـ53؛ اسدیکیا، 1374ش، ص 107)در حال حاضر، تنها خطوط لوله برای صدور نفت آذربایجان خطوط لوله باکو ـ نوروسیسک و باکو ـ سوپساست که نفت آذربایجان را به دریای سیاه میرساند و ایران در دریای خزر نفت یا گاز تولید نمیکند. توجه ایران به نفت دریای خزر، به طرح موضوع نفت تَهاتُری (پایاپای) انجامید. براساس این طرح، دولتهای حوضه دریای خزر میتوانند در شمال، برای مصرف داخلی به پالایشگاههای ایران نفت بدهند و در مقابل به همان میزان، از پایانههای نفت ایران در خلیجفارس به بازارهای جهانی نفت صادر کنند. تا اوایل خرداد 1383/ پایان مه 2004، حدود 000 ،130بشکه در روز از نفت روسیه، ترکمنستان و قزاقستان با کشتی به بندر نکا حمل شد و از آنجا با خط لوله نکا ـ تهران به تهران انتقال یافت (مستقیمی، ص 68، 75). بندرهای انزلی، نوشهر و نکا در دریافت منابع نفتی فعالاند. فراوردههای نفتی در دریای خزر به دلیل مشکلات اقتصادی کشورهای ذینفع به صورت خام صادر میشود (همان، ص 83، 88).4) محیط زیست. دریای خزر به علت داشتن اکوسیستم ویژه دارای اهمیت زیستمحیطی است. مهمترین منابع آلودگی دریای خزر عبارتاند از: الف) آلودگیهای ناشی از خشکی و دریا. دریای خزر که در خشکی محصور است، ظرفیت تحمل محدودتری نسبت به دریاهای دیگر دارد و آلودگیهای واردشده به آن یا دچار تغییرات زیست ـ ژئوشیمیایی میشوند یا سالها در دریا باقی میمانند. ب) منابع نفت و گاز. با افزایش تولید نفت و حمل و نقل دریایی آن، آلودگیها در دریای خزر افزایش یافته است. به علاوه، حفاری، نشت لوله، سکوهای نفتی و نشت طبیعی نفت، از منابع مهم آلودگی در این دریاست. ج) عوامل انسانی. این عوامل عبارتاند از: گسترش شهری و توسعه صنعتی و کشاورزی، دفع مواد زائد به دریا، ورود گونههای مهاجم مانند برخی ماهیها و جلبکها به صورت عمدی یا ناخواسته. د) نوسانهای سطح آب دریا. این نوسانها عمدتآ به سبب عوامل طبیعی به وجود میآیند و بر تأسیسات، تسهیلات و بناهای ساحلی تأثیر منفی دارند. فعالیتهای انسانی از قبیل سدسازی و انحراف مسیر رودخانهها و ورود مواد آلاینده به دریا نیز در نوسان سطح آب دریا مؤثر است (همان، ص 55، 142ـ159).برای مبارزه با این مشکلات زیست محیطی، ایران و شوروی در 1351ش تفاهمنامهای امضا کردند که براساس آن، طرفین ملزم به حفظ محیط زیست و همکاریهای اطلاعاتی، علمی و تخصصی در این زمینه شدند. دو طرف در 1352ش نیز برای جلوگیری از آلودگی آب خزر موافقتنامهای امضا کردند که مبنای برخی مطالعات زیست محیطی، تحت عنوان مدیریت پاکسازی آب، از 1355ش در دریای خزر بوده است (مفخّم پایان، ص 317).پس از فروپاشی شوروی، برنامه محیطزیست دریای خزر را پنج کشور ساحلی آن به اجرا درمیآورند. برنامه محیط زیست خزر،برنامهای بین دولتی است، میان کشورهای حاشیه خزر درباره حفظ محیطزیست این دریا. این برنامه را در 1377ش/ 1998، کشورهای منطقه ساحلی دریای خزر (آذربایجان، ایران، ترکمنستان، روسیه و قزاقستان) با همکاری سازمانهای ذیربط بینالمللی، نظیر برنامه توسعه سازمان ملل (UNDp>، محیط زیست سازمان ملل (UNEp>، بانک جهانی و اتحادیه اروپا، در رامسر راهاندازی کردند (حسینی، ص 66). یکی از بزرگترین دستاوردهای این برنامه، کنوانسیون «چارچوب حفاظت از محیط زیست دریای خزر» معروف به کنوانسیون تهران است. برای تهیه متن این کنوانسیون، هفت گردهمایی کارشناسی با شرکت کشورهای ساحلی و سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل از 1374 تا 1381ش/ 1995ـ2002 تشکیل شد. این متن در 13 آبان 1382 در تهران به امضای کشورهای ساحلی دریای خزر رسید و در 21 مرداد 1385 با تصویب مراجع قانونگذار کشورهای عضو، بهطور رسمی لازمالاجرا شد. کنوانسیون تهران با 37 مادّه، دو هدف عمده دارد: جلوگیری، کاهش و مهار آلودگی؛ نگهداری و بازیابی محیط زیست طبیعی. برنامه محیط زیست دریای خزر از حمایت مالی برخی سازمانهای بینالمللی از جمله صندوق تسهیلات زیست محیطی جهانی، بانک جهانی، برنامه محیط زیست دریای سازمان ملل، برنامه عمران سازمان ملل و بخش کمکهای فنی اتحادیه اروپا بهره گرفته است (غفارزاده، ص 82؛ امام و رسولی، ص 83ـ85).5) نظام حقوقی. دریاچه خزر تا فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای مجاور این دریا متعلق به ایران و روسیه (و سپس شوروی) بود. برخی مواد قراردادهای گلستان (1228) و ترکمانچای (1243) به نحوه استفاده ایران و روسیه از این دریاچه اشاره دارد. براساس این قراردادها، روسیه حق داشت در دریای خزر ناوگان نظامی داشته باشد و رفتوآمد کشتیهای تجاری دو کشور در پهنه این دریا آزاد اعلام شده بود. پس از قراردادهای 1300ش/1921 و 1319ش/1940، شرایط یکسان دریانوردی برای هر دو کشور برقرار شد و خزر دریای دو کشور ایران و شوروی به شمار آمد (کاظمی، ص 13ـ15). با فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهای ساحلی (جمهوریهای آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و فدراسیون روسیه)، جغرافیای سیاسی حوضه خزر تغییر کرد و این قراردادها مورد مناقشه قرار گرفت (رجوع کنید به سالیکوف، ص 175؛ بوداغاف، ص 169ـ170). به سبب درآمدهای نفتی و منابع انرژی نفت و گاز در این دریا، به تدریج برخی از کشورهای تازه استقلال یافته قراردادهایی با شرکتهای نفتی بستند. در 1373ش/1994، ایران و روسیه به انعقاد یک جانبه این قراردادها اعتراض کردند. در اجلاس 1375ش/ 1996 عشقآباد، بر ضرورت اتفاق آرای کشورهای ساحلی دریای خزر تأکید شد، اما به تدریج مذاکرات دوجانبه و سهجانبه انجام گرفت، از جمله در قرارداد 1377ش/ 1998 روسیه و قزاقستان، مناطق شمالی دریای خزر بر مبنای خط میانه دو کشور تقسیم شد (دریای خزر، ص 40ـ43؛ کاظمی، ص 28). جمهوری آذربایجان نیز قسمتهای وسیعی از کف دریا را «بخش آذربایجانی دریای خزر» اعلام کرد و برای بهرهبرداری از منابع انرژی دریای خزر، قراردادهای یکجانبه با شرکتهای بینالمللی منعقد نمود. به این سبب، تاکنون توافقی کلی درباره نظام حقوقی این دریا به دست نیامدهاست (کاظمی، ص 20ـ21). ایران با اعتراض به تدابیر یک جانبه کشورهای ساحلی، این قراردادها را با موافقتنامه 1375ش/1996 مغایر دانسته است (ممتاز و میرزایی ینگجه، ص 16ـ17).منابع :ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ?]1320ش[؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ ابنفقیه؛ بهناز اسدیکیا، «آیا خزر قربانی نفت خود میشود؟»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 22 (تابستان 1377)؛ همو، «حق ترانزیت و دسترسی کشورهای محاط آسیای مرکزی و قفقاز به بنادر دریایی و شبکه راههای بینالمللی»، همان، ش 10 (تابستان 1374)؛ اصطخری؛ رویا امام و مریم رسولی، «محیط زیست دریای خزر: چالشها و راهکارها»، بندر و دریا، دوره جدید، ش 15 (خرداد و تیر 1387)؛ بهرام امیراحمدیان، «ایران و دریای خزر در چشماندازی ژئوپلتیک»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 35 (پاییز 1380)؛ همو، «جغرافیای دریای خزر»، ش 14 (تابستان 1375)؛ اوستا، وندیداد، ترجمه هاشم رضی، تهران 1376ش، آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام اولئاریوس: بخش ایران، ترجمه احمد بهپور، تهران 1363ش؛ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام، ترجمه لیلا رُبنشه، تهران 1375ش؛ مارسل بازن، طالش: منطقهای قومی در شمال ایران، ترجمه مظفر امین فرشچیان، مشهد 1367ش؛ احمد بریمانی، دریای مازنداران، تهران ?]1355ش[؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتابالمسالک و الممالک، چاپ ادریان فانلیوفن و اندریفری، تونس 1992؛ بوداغ بوداغاف، «خزر دریاست یا دریاچه؟»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 10 (تابستان 1374)؛ محمد پورکاظمی، «دریای خزر: تاریخ صنعت خاویار»، همان، ش 36 (زمستان 1380)؛ ابراهیم تیموری، عصر بیخبری، یا، 50 سال استبداد در ایران تاریخ امتیازات در ایران، تهران 1357ش؛ حدودالعالم؛ محمدسعید حسینی، «دریای خزر و چالشهای زیستمحیطی موجود»، در محیط زیست و دریای خزر: الزامات کنوانسیون تهران، دستاوردها و چالشها، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام: مرکز تحقیقات استراتژیک، 1385ش؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛ افشین دانهکار، «محیط زیست دریای خزر: بیمها و امیدها در آغاز هزاره سوم»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 35 (پاییز 1380)؛ دریای خزر: رژیم حقوقی، مواضع کشورهای ساحلی و حضور آمریکا، گفتوگوهای ناصر قبادزاده با هوشنگ حسن یاری و دیگران، تهران: فرهنگ گفتمان، 1383ش؛ جلیل روشندل، «نظامیگری در دریای خزر، گرایشی برخاسته از فقدان رژیم حقوقی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 22 (تابستان 1377)؛ کاکیمبیگ سالیکوف، «دریاچهای با سرنوشت دریایی»، همان، ش 10 (تابستان 1374)؛ شناخت دریای مازندران و پیرامون آن، پدیدآورندگان: فردوسی و دیگران، زیرنظر کمال محمودزاده، تهران: وزارت جنگ، 1350ش؛ حمیدرضا غفارزاده، «نقش برنامه محیط زیست خزر (CEp> در شکلگیری کنوانسیون تهران»، در محیط زیست دریای خزر، همان منبع؛ احمد کاظمی، وضعیت حقوقی دریای خزر: چالشهای فراروی ایران، تهران 1381ش؛ علی ماجدی، «منابع انرژی و انتقال آن از حوزه دریای خزر»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 21 (بهار 1377)؛ بهرام مستقیمی، حفظ محیط زیست دریای خزر: راهکارهای دیپلماتیک، تهران 1384ش؛ مسعودی، مروج (پاریس)؛ لطفاللّه مفخّم پایان، دریای خزر، ترجمه و تحقیق جعفر خمامیزاده، رشت 1375ش؛ چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1359ش؛ قاسم ملکی، «ملاحظات استراتژیک در بهرهبرداری از منابع انرژی خزر»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 36 (زمستان 1380)؛ گریگوری والریانوویچ ملگونف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (1858 و 1860م)، تصحیح، تکمیل و ترجمه مسعود گلزاری، تهران 1364ش؛ جمشید ممتاز و سعید میرزایی ینگجه، «رژیم حقوقی دریای خزر: دیدگاههای ایران»، ترجمه امیرمسعود اجتهادی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 35 (پاییز 1380)؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان؛EIr.s.v. "Caspian Sea" (by Xavier de Planhol); EI2. s.v. "Bahral-Khazar " (by D. M. Dunlop>;Herodotus, The history of Herodotus, tr. George Rawlinson, Chicago 1952; William Richard Holmes, Sketches on the shores of the Caspian, London 1845.