خانه در کشورهای مسلمان (2)ب) غرب آسیا1. عراق. این کشور که مرکز اصلی تمدنهای باستانی بینالنهرین و صاحب طولانیترین پیشینه شهرنشینی محسوب میشود، از زمانهای دور شاهد تحولات معماری مسکونی بودهاست. اولین سکونتگاهها (متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد) غارها، چادرها و خانههای حصیری بوده که بعدها بناهای ساخته شده با آجر جای آنها را گرفته است (حیدری، ص 42).در شهرهای سومری نظیر اوروک، اریدو و اور، از هزاره چهارم تا دوم پیش از میلاد، در خانهسازی از ضوابط و قوانین خاصی پیروی می شد (رجوع کنید به حیدری، ص 28). چنانکه براساس قانوننامه حمورابی (ص 67)، هرگاه براثر ویرانی خانهای، ساکنان آن تلف یا دچار خسارت مالی میشدند، معمار خانه مقصر شناخته و موظف به جبران مافات میشد. این قانون ضمنآ، سبب دقت در کار و درنتیجه پیشرفت فنون خانهسازی گردید (کینگ، ص 174).در بیشتر دورههای باستانی، اغلب خانهها یک طبقه بودند و پرداخت دستمزد به معمار براساس مساحت زمینِ بنا تا حدودی نشاندهنده این ویژگی است (رجوع کنید به همان، ص 175). براساس یافتههای باستانشناسی، در نخستین منازل بزرگ، فضاهای مسکونی و خدماتی در اطراف یک حیاط واقع و درِ آنها نیز به حیاط باز میشد (حیدری، ص 42ـ45). خانه افراد مرفه بزرگتر و گاه دوطبقه ولی دارای نقشه مشابه بود. حیاط با آجر مفروش و جوی کوچکی برای هدایت آب باران در کف آن ساخته میشد. در این خانهها اتاقهای طبقه اول آشپزخانه و محل خدمتکاران، و اتاقهای طبقه دوم ویژه خواب و استراحت بودند (ناردو، ص 75).گونهشناسی خانههای عراق. این کشور دارای دو گونه آب و هوای غالب است که نقش مهمی در شکل خانههای آن دارد.بهطورکلی، در مناطق کردنشین در مشرق و مناطق ترکنشین در شمال، آب و هوای کوهستانی غالب و خانهها شبیه خانههای مناطق کوهستانی ایران است. این خانهها یک طبقه و مصالح آنها اغلب سنگ و سقف آنها تخت تیرپوش است. در مناطق ساحلیِ بخش جنوبی، خانههای حصیری متداول است (رجوع کنید به حیدری، ص 24ـ25، تصاویر). گرچه گونه اصلی و متداول خانههای عراقی همانگونه بغدادی است که در بخشهای مرکزی و غربی و جنوبی عراق رواج دارد.بغداد پایتخت و مهمترین و تاریخیترین شهر عراق در دوره اسلامی به شمار میرود و میتوان فرهنگ و تاریخ معماری این شهر را همان فرهنگ و تاریخ و معماری کشور عراق به شمار آورد. نزدیک مرکز شهر زمان منصور که هنوز وجود دارد، بناهای بسیاری با استفاده از خشتهایی از گِل رودخانه دجله ساخته شدهاند که مُهر سازنده شهر قدیمی بابل در دوره بُختُنَصر بر آنها خورده است (رجوع کنید به وارن و فتحی، ص 26).ساختمایه و ساختمان. مصالح بهکار رفته در خانههای بغداد در پایان قرن سیزدهم/ نوزدهم عمدتآ بومی و خشت و آجر بود. ملاط اصلی خانههای سنّتی عراقی آهک با پایه گچ است که خاصیت انعطافپذیری آن با خاکستر چوب تقویت شده است. سنگ گچ مورد نیاز از معادن رسوبی در بالای دره فرات و موصل و مناطق شمال عراق تهیه میگردد. برای عایقبندی معمولا از کاهگل و در مکانهای بااهمیتتر، از قیرهای طبیعی استفاده میکردهاند. الوارهای چوبی با کیفیت را برای استفاده در سقفهای تیرپوش، از بصره و مناطق شمالی کشور یا از هند میآوردهاند. استفاده گسترده از آجر در خانههای دوره متأخر عراقی افزایش یافته است (همان، ص 116، 118). چوب در خانههای عراقی پس از آجر دومین ساختمایه بود که از آن در ساخت در و پنجره، ارسی، سقف، ستونها و تیرها، سرستونها و غیره استفاده میشد. فراوانی، دسترسی آسان، سادگیِ ساخت، و وضع اقلیمی، استفاده از چوب را در خانههای عراق تأیید میکند (همان، ص 116). در ساخت خانههای عراقی از فلز کمتر استفاده میشد. با واردات آسان و ارزان مفرغ و برنج به عراق، درها و پنجرههای فلزی ساخته شد (همان، ص 122). شیشه بسیار کم و معمولا به صورت قطعات کوچک در شَناشیلها (رجوع کنید به ادامه مقاله) و در و پنجرهها و سقفها برای نورگیری استفاده میشد. از آجر در کف، دیوارهای طبقات و سقفهای گنبدیِ اغلب خانههای عراقی استفاده میشد (همانجا).نظام سازهایِ طاق و قوس در زیرزمینها، در ترکیب با نظام سازهایِ دیوار باربر در طبقه اول و در ترکیب با نظام سازهایِ تیر و ستون در طبقات بالاتر، به طور کلی ساختار خانههای عراقی را تشکیل میدهد. نظام سازهای تیر و ستون (تیرپوش) در پوشش سقف طبقات همکف، اول و دوم کاربرد داشته است. سقف تیرپوش روشی سریع و ارزان است و بار کمی به دیوارهای زیرین وارد میکند که این دیوارها از آجر با هسته سنگی و ملاط گلآهک و به صورت باربر ساخته شدهاند. امتیاز دیگر سقفِ تیرپوش یکپارچگی و پیوستگی آن با سازه زیرین است. چون نهتنها سازه حمایتکننده آن ضعیف است بلکه خاکی که این سازه حمایتکننده بر روی آن قرار گرفته است نیز ظرفیت باربری کم و بهطور فصلی رطوبت زیادی دارد. درنتیجه، جابهجایی سازهای مسئلهای رایج و اجتنابناپذیر است و سازه باید دارای پیوستگی باشد تا در برابر این جابه جایی مقاومت کند. برای ساخت سقف تیرپوشِ طبقه آخر، از الوارهای قابشده درهمِ ساده استفاده شده که به انسجام ساختمان منجر گردیده است، بهویژه اگر از آجر با ملاط گلآهک ساخته شده باشد. در زیرزمینهای خانههای عراقی از نظام ساختمانی طاق و قوس استفاده میشده زیرا آجر بهطور طبیعی قدرت تحمل بیشتری دارد و همچنین ظرفیت باربری این قوسها زیاد و روش ساخت آنها آسان و ارزان است که از مزایای این نظام سازهای بهشمار میرود. معماران عراقی برای پوشاندن فضاهای بزرگتر، ترکیب سیستم طاق و تُویْزه با سیستم گنبدی را همراه با گوشهسازیهای زیبا به کار میبردهاند (رجوع کنید به همان، ص 94، 118 و تصاویرِ ص 96ـ97).مناطق مسکونی براساس الزامات و شرایط مشخصی رشد میکنند، اما خانهها ویژگیهای ثابتی از نظر شکل یا ابعاد ندارند و جهت رشد آنها یکسان نیست، هر چند از اصول مشخص و الگویی فراگیر پیروی کرده و درنتیجه بافتی متراکم اما نظمی پنهان دارند. الگوهای فراگیر سبب ارتباط بنا با طبیعت میشود. به همین سبب بافتِ شهر از بالا مانند بافت چوب و دارای دانههای متنوع اما هماهنگ باهم و یکدست به نظر میرسد. در بغداد که درون دیوار دفاعی قرار دارد، همه خانهها باید بهطور فشرده طراحی شوند و کمترین مقدار زمین را اشغال کنند تا دایره دفاعی اطراف شهر تا حد امکان کوچک و قابل دفاع باشد. شکل دایرهوار شهر (رجوع کنید به بغداد*) نیز بیشترین فضای داخلی برای خانهها و حداقل محیط دفاعی شهر را فراهم کرده و شکل کنونی خانههای حیاطْ مرکزی برای پاسخگویی به این نیاز طراحی شده است (همان، ص 28ـ29).امتیاز دیگر خانههای حیاطدار، فشردگی و نحوه ترکیبشان با واحد همسایه برای ایجاد امنیت و جلوگیری از نفوذ گرما به خانههاست. فضاهای خالی در مقایسه با حجم پُرِ بنا تا حد امکان کوچک در نظر گرفته میشوند و کوچههای باریک کمترین گرما را به محوطه قابل سکونت انتقال میدهند و خنکای شب تا مدتها در بنا باقی میماند. برای هر کدام از واحدها، حداقلِ سطح خارجی دیوارها در نظر گرفته میشود تا از نفوذ گرما در تابستان جلوگیری کند (همان، ص 28).ترکیب خانهها پشت به پشت هم با دیوارهایی مشترک، باعث تراکم بالای بافت شهر شده و فقط یک جبهه از نما، به اندازه در ورودی، با کوچه در ارتباط است. خیابانها و کوچهها باریک و یکدست و سادهاند. در خانهها تنها مکان تزیین شده نمای ورودی است. مشخصه خیابانهای باریک محلات قدیمی بغداد، خانههایی با پنجرههای بیرون زده و پرکار معروف به شناشیل و درها و سردرهای تزیین شده است. درگاههای ورودی گاهی بسیار پرکار و تزیین شده و معمولا نشاندهنده کیفیت ساختمان است. در بعضی نمونهها، درگاه تمام وسعت نمای خارجی یک بنا را دربرمیگیرد و خانه در انتهای یک راهرو باریک واقع شده است (رجوع کنید به همان، ص 42).اندامهای فضایی. در خانههای عراقی، تمایل به درونگرایی و رعایت محرمیت با سادهبودن نمای خارجی تقویت و فضای داخلی به دیوانخانه (مخصوص مهمانان) و حرم (ویژه خانواده) تقسیم میگردد. در خانههای بزرگ، در بالای هشتی گنبدی دایرهای یا چندوجهی قرار دارد و این فضا مِجاز (گذرگاه) نامیده میشود. گاه درون مجاز اتاقی برای نگهبان یا مستخدم خانه قرار میگرفته است. معمولا پلکان طبقه بالای هشتی، در یکی از اضلاع آن بوده و نیمکتهایی از جنس مصالح بنایی (دکّه) در دیوار این فضا، محل نشستن نگهبان خانه یا مراجعانی بوده است که نیاز نبوده به داخل حیاط وارد شوند. یک خمیدگی متقارن و چهارگوش، غیرمستقیم، هشتی یا مجاز را به حیاط متصل میکرده است. مجاز گرچه از دورههای باستانی سومری و کلدانی در خانههای عراقی وجود داشته، اما پیوستن آن به داخل خانه با شکستگی و انحنا احتمالا از دوره اسلامی معمول گردیده است (رجوع کنید به همان، ص50، 60، 215؛ احمد قاسم جمعه، ص 335؛ هادی منعم، ص 34؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص 179).راهروی ورودی، دومین پیونددهنده فضای خارج و داخل خانههای عراقی است که بلافاصله بعد از هشتی یا گاهی به جای آن و پس از در قرار میگیرد و معمولا با یک پیچش و بهصورت غیرمستقیم ورودی یا هشتی را به حیاط متصل میکند (وارن و فتحی، ص 46، 50؛ حیدری، ص 108).پایداری اقلیمی در خانههای عراقی. در این اقلیم، تغییراتِ آب و هواییِ فصلی و روزانه بسیار گستردهای بهطور عمودی و افقی وجود دارد. در خانههای سنّتی عراق، از سقف خانه تا زیرزمین در میانه روزِ تابستان، تقریباً ْ20 اختلاف دما و 60% اختلاف در رطوبت نسبی وجود دارد. اغلب هنگام طلوع آفتاب در سطح سقف خانههای بغداد، دمای هوای محیط به سرعت از ْ30 به بالای ْ50 میرسد (فتحی و رُف، ص 42).تغییرات آبوهوایی در عراق فقط با استفاده از الگوی حیاط مرکزی در طراحی خنثی میشود. برای مثال، در یکی از خانههای سنّتی عراق، بین کف حیاط طبقه همکف با کف حیاط طبقه بالای آن 2 تا 4 درجه اختلاف دما در طول روز ثبت شدهاست و کف حیاط مرکزی در طبقه دوم، 8% تا 10% رطوبت نسبی کمتری در مقایسه با طبقه زیرین خود دارد. همچنین، حیاط طبقه دوم 4 تا 5 درجه از سقف خانه خنکتر است و 5% تا 10% رطوبت نسبی بالاتری دارد. بنابراین، تغییرات دما از سقف خانهها تا سطح حیاط مرکزی، تقریبآ 6 تا 10 و تغییر رطوبت در حدود 20% است. اختلاف دما و رطوبت، ناشی از دور بودن سطوح پایین حیاطِ مرکزی از تابش مستقیم نورخورشید، به سبب وجود درختان و ارتفاع بلند دیوارهای حیاط است که حیاط را به صورت تنظیمکننده دمای خانه درآورده است. حیاط و سطوح خارجی، که تشعشعات مستقیم و غیرمستقیم آفتاب را جذب میکنند در کاهش دما بسیار مؤثرند و جریان هوا در حیاطهای بزرگتر بیشتر است و دما را از طریق انتقال آن از سطوح دیوارها به هوا و به جریان درآوردن آن کاهش میدهد. حیاطهای کوچک این مزیت را دارند که سایبانهایی از جنس کرباس به راحتی سطوح نمای آن را پوشش میدهند و جلوی تابش مستقیم آفتاب به اتاقها را میگیرند. سایبانهای کرباسی، با محبوس کردن رطوبت هوا در قسمتهای پایینی، باعث کمتر شدن اختلاف دما و رطوبت میشوند (همان، ص 42، 47).تغییرات آب و هوایی افقی در خانههای عراق. در خانههای عراقی تفاوت دما بین اتاقهای جبهه غربی (که با آفتاب بعد از ظهر مواجه است) و جبهه شمالی (که از آفتاب تابستان در امان است) بیشتر از ْ7 است. حتی در زیرزمینها که با مصالحِ حجیم عایق شدهاند، این پدیده وجود دارد و زیرزمین جبهه غربی بهطور ثابت از زیرزمین جبهه شرقی گرمتر است. اختلاف دما به صورت افقی در حیاط مرکزی چندان تفاوتی با اختلاف دمای عمودی ندارد، اما ْ5 تا ْ7 تفاوت یکی از احکام طراحی خانههای عراقی به حساب میآید و باعث طراحی فضاها براساس نیاز در فصول مختلف و اوقات مختلف روز میشود. همه اتاقهای زمستانی که تابش مستقیم آفتاب برای گرم کردن این اتاقها در زمستان بسیار ضروری است، در جبهه غربی یا شمالی ساختمان قرار میگیرند و اتاقهایی که باید در تابستان استفاده شوند، در جبهه جنوبی یا شرقی ساختمان قرار میگیرند تا ساکنان از تابش مستقیم نور آفتاب در امان باشند یا تأثیر آن را، با اجازه ورود به نور خورشید فقط در ساعات خنک روز، کاهش دهند (همان، ص 47).ساختوساز با مصالح حجیم و با ظرفیت حرارتی بالا، در خانههای عراقی، عایقبندی مؤثری در اتاقهای سکونتی بهوجود میآورد. دیوارهای طبقه همکف که از آجر با هسته مرکزیِ قلوهسنگ و ملاط شفته ساخته میشوند و ضخامتشان بین 60 تا 120 سانتیمتر است، تأخیر زمانی 7 تا 120 ساعتهای را برای گرما ایجاد میکنند و گرما را در روز به خود جذب مینمایند و در ساعات خنکتر شب به هوا انتقال میدهند (همان، ص 48).زیرزمینها با سقف طاقی و کف آجرفرش، در درون زمین که بهعنوان عایق عمل میکند، قرار گرفتهاند و دما در آنها، در هر شبانهروزِ تابستان فقط یک درجه سانتیگراد تغییر میکند. بنابراین، مرکز خانه آب و هوایی تقریبآ بدون نوسان دارد (همانجا). برای خنک کردن خانه در ساعات بسیار گرم ظهرهای تابستان، از بادگیر و پنجرهها استفاده میشود، به این طریق که با ساخت بادگیرها در مسیر و جهت باد، جریان هوای بیرون را به سرداب که رطوبت بالایی دارد و خنک است، هدایت میکنند و پس از خنک و مرطوب کردن هوا آن را به دیگر بخشهای خانه راه میدهند. بادگیرهای بغدادی، برخلاف جنوب ایران و خلیجفارس، فقط به جانب شمالغربی ساخته شدهاند (حیدری، ص 101؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به وارن و فتحی، ص 86ـ87).در خانههای سنّتی عراق، حیاط مرکزی یا میانسرا، عمدهترین فضای خانه است. حیاط نور و تهویه هوا را برای خانه به ارمغان میآورد. تمام فضاها و طبقات مختلف خانه در حیاط به هم میرسند (حیدری، ص 82). حیاط مرکز همه ارتباطات و قلب زندگی در خانه و فضایی است مشجّر با باغچههای مختلف که معمولا در وسط آن، حوض کوچکی قرار دارد با فوارهای که با پخش آب رطوبت و خنکی هوا را افزایش میدهد. هیچکس نمیتواند از اتاقی به اتاق دیگر یا از طبقهای به طبقه دیگر حرکت کند، مگر اینکه با زندگی جاری در داخل حیاط ارتباط برقرار کرده باشد. حداقل این است که باید فضای مشجّر آن را ببیند (وارن و فتحی، ص 56).مشخصات فیزیکی حیاط مرکزی معمولا به اندازه و شکل و طرح ساختمان بستگی دارد. نقشه حیاط مرکزی معمولا مستطیلشکل و راست گوشه و در نمونههای معدودی، ذوزنقه شکل است و معمولا قناسیهای زمین را در جرزها حل میکنند. ابعاد حیاط مرکزی با توجه به مساحت طبقات و شکل زمینی که بنا در آن قرار گرفته است، تغییر میکند و از ابعاد خیلی کوچک 4 متر × 3 متر گرفته تا ابعاد متوسط و بزرگ و خیلی بزرگ با مساحت 22 متر × 15 متر دیده شده است (عزاوی، ص 54).حیاط (حَوْش) معمولا مربعشکل است و در اصلیترین شکل خود، در دو طرف به شکل قرینه دارای فضای باز مرکزی در امتداد اضلاع حیاط است که بین آنها، پنجرههای ارسی زیبا بهطور یکدست و با ارتفاع زیاد تعبیه شدهاند. از جایی نزدیک به دالان، یک راهپله به طبقات بعدی حیاط میرسد (وارن و فتحی، ص 46ـ47؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، همانجا).حیاط مرکزی در ترکیب و طراحی خانههای بغدادی از مهمترین عناصر بوده است. در نمونههای بزرگتر که محدودیت زمین وجود نداشته، حتی حیاط دومی برای خدماتدهی به ساکنان وجود داشته و ممکن بوده است که این حیاط خود همچون فضای تقسیم و هشتی عمل کند (رجوع کنید به فتحی و رُف، ص 41). این دو حیاط «الحوش البَرّانی» و «الحَوش الجَوّانی» نامیده میشدهاند (احمد قاسم جمعه، ص 328).حیاط (حَوْش) چهار نوع است: حَوْشالحَرَم که حیاط خصوصی و محل زندگی خانواده است، حَوْشالدیوانخانه، برای مهمانان یا مناسبات اقتصادی صاحبخانه، حَوْشالمطبخ، برای آشپزخانه و حضور زن خانه و مهمانان او، و حَوْشالطَّوْلة یا حیاط حیوانات و اصطبل. این حیاط در یک طرف خانه که فقط برخی ساکنان از آن استفاده میکنند واقع است و در سه یا دو طرف آن دیوارِ خانه و در دیگر وجوه آن، دیوار بیرونی خانه قرار دارد. مزایای اقتصادی حیاط مرکزی رسیدن به تراکم مسکونی بالا، کاهش دادن ابعاد خانه و سطح اشتغال آن، و استفاده حداکثر از ظرفیت زمین است. ساخت حیاط مرکزی سنّت خانهسازی در این منطقه است که آب و هوای گرم و خشک دارد. حیاط مرکزی داخلی در طراحی خانههای جدید در این اقلیم نیز دیده میشود، البته باتوجه به تغییر نیازها و تمایلات ساکنان (حیدری، ص 86 ـ87؛ عزاوی، ص 55ـ57).اتاقهای اطراف حیاط مرکزی به انواع مختلفی تقسیم میشوند. فضاهای عملکردی مانند سرویس بهداشتی، آشپزخانه و انبار در طبقه همکف، با حداقل ایجاد سروصدا برای فضای استراحت، در ایوانچهها، زیر پلهها و گوشههای بنا قرار گرفتهاند. راهپلهها تمامآ عملکردی است و همیشه با دیوارهای آجری ساده و از جنس مصالح تودهای ساخته شدهاند. راهپلهها صرفاً سریعترین وسیله ارتباط بین طبقاتاند و اغلب حیاط را به بالکن یا طارمِه ــکه رواق یا فضایی است با ستونهای چوبی و دور حیاط اصلی در طبقههای بالاــ مربوط میکنند (وارن و فتحی، ص 48، 50، 66، 215).ارسی اتاقی بزرگ است که با یک پنجره ارسی از طارمه جدا میشود و هیچ راه ورودی به آن ندارد. اغلب اتاق ارسی در دو ضلع کوچک خود دارای در ورودی است که به ایوانچهها باز میشود. گاه به جهت امتیازات سازهای و ساختاری، قابهای پنجره ارسی در درون یک دیوار باریک و باربر قرار میگرفت. در این گونههای نادر، پنجره با درهای لعابکاریشده جایگزین میشد. این گونه در خانههای کربلا دیده شده است (همان، ص 70).حجره یا اوده اتاق کوچکی با ارتفاع کم است که در گوشههای خانه واقع است و برای انبار کردن موادغذایی یا اثاث منزل از آن استفاده میشود (حیدری، ص 76).شناشیل اتاقی است در طبقه بالا با پنجرهای بیرون زده به همین نام. این اتاق مشخصه اصلی خانههای شهری است و تنها نمایی که خانه عراقی در کوچه به نمایش میگذارد، همین بیرونزدگیهای چوبی در داخل بافت یکنواخت کوچه است، که سبب گردش و تلطیف هوا میشود (رجوع کنید به هادی منعم، ص 39ـ 42؛ احمد قاسم جمعه، ص 323ـ324؛ برای انواع شناشیل در حلّه عراق رجوع کنید به فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص 171ـ 173).احداث سرداب در خانههای عراقی به دوره سومری و کلدانی میرسد (احمد قاسم جمعه، ص 334). فضاهای زیرین شامل سرداب و نیمسرداب یا نیم است. هر دو فضا سقفهای طاقی آجری دارند و از حیاط نور و هوا دریافت میکنند. سرداب در بخش زیرین حیاط قرار دارد. قسمتی از ارتفاعِ نیم زیر حیاط و بقیه در طبقه همکف است. سرداب بیشتر برای استراحت در بعد از ظهرهای تابستان و نیم برای سکونت اهل خانه از اوایل بهار تا اواخر پاییز یا نگهداری موادغذایی مناسب است. در دو طرف نیم، معمولا دو اتاق کوچک نردهدار به نام تَخْتَنبوش قرار دارد که به فضای زیر آن رهرب میگویند (حیدری، ص100، 104، تصویر؛ وارن و فتحی، ص 216؛ هادی منعم، ص 37).کبشکان به اتاقهای گوشواره در نیماشکوب یا طبقه دوم و فضاهای کناری و اصلی خانه اطلاق میشود که به طور سنّتی به خانمها اختصاص دارد (حیدری، ص 77). دیگر فضاها در خانه با دیوارهای باریک و تیغهای یا درها و پنجرههای چوبیِ باز و بستهشونده از هم جدا میشوند. فضاهای جنبی مانند پلکان طبقات و راهروها نیز مکان مشخص و ثابتی در خانه ندارند و باتوجه به طرح خانه تغییر میکنند. در زمستانها، ساکنان خانه در اتاقی میخوابیدهاند که تقریبآ تمام ساعات روز در آن زندگی جریان داشته و از بقیه فضاها گرمتر بوده است، اما در تابستان از پشتبام برای خواب استفاده میشده است (رجوع کنید به وارن و فتحی، ص60، 66).فضاهای نیمهباز و فضاهای پوشیده در خانههای عراقی. در نحوه طراحی ارتباط اتاقهای اصلی، گرایش بالقوهای به تعادل و تقارن وجود دارد و در طراحی اولیه ایوان با اتاقهای کناری در دو طرف، بهوضوح این گرایش نمایش داده میشود. چهار فضایی که به طارمه باز میشوند شامل ایوان، تالار، ارسی و ایوانچهاند. ایوان و تالار جزو فضاهای نیمه باز یا پوشیدهاند که در میان فضاهای باز و فضاهای پوشیده و بسته قرار میگیرند و از بالکن، به عنوان فضاهای کاربردی جدا میشوند. ایوان فضای باز غیرمنفصلی در جلوی خودش دارد و در یک جهت با دو یا چند ستون از فضای طارمه جدا میشود و در سه جهت بسته است. این فضاهای نیمه باز تا آنجا که ممکن است به صورت مرکزی در نما قرار گرفتهاند و از نظر بصری، در مقایسه با فضاهایی مانند ایوانچهها، اهمیت بسیاری دارند. فضاهای نیمهباز کوچک فرورفته در طارمه، ایوانچه خوانده میشوند. ایوانچه اغلب راهروی کوچکی است که دسترسی به فضاهای اصلی یا راهپلهها را ممکن میکند و در بالای آن بخشی از نیماشکوب قرار دارد که کابیشخان خوانده میشود. این فضا معمولا با درهایی دو لنگه به ایوان یا فضای کناری متصل میگردد که در صورت نیاز با گشودن درها، فضا بسط پیدا میکند و یکی میشود (همان، ص 67).تالار فضاهایی ستوندار، تخت، بدون در و از انواع ایوان است که اغلب از فضای حیاط عقبنشینی میکند و معمولا بهصورت جفت و در مقابل یکدیگر در جبهه شمالی و جنوبی ساختمان بنا میگردد (فتحی و رُف، ص 41؛ وارن و فتحی، ص 30).نمای خانه. در نمای طبقه بالای خانههای عراقی، ستونها همیشه از طبقه اول بلندتر و تقریباً دوبرابر ستونهای طبقه همکف است. در پشت ردیف ستونها، در نمای طبقات معمولا دیوار باربر آجری قرار گرفته و طاقنماهایی با طرحها و فضاهای پر و خالی، به منظور عمق دادن به نما، در آن کار شده است. در طبقه بالا، سعی شده همه چیز چوبی، سبک و ظریف باشد. نمای ساختمان با ریزهکاریها و نازککاریهای پرجزئیات از گچ تقویتشده که چشمنواز است. پنجرههای کشویی و بازشو به بالکن در نما دیده میشوند. از چوب نیز در سقف و ستونها و سرستونها و پنجرههای نما استفاده میشود. نمای ارسی یکپارچه و دوطبقه است و تابلویی زیبا را در مقابل بینندگان به نمایش میگذارد. در همه وجوه نمای حیاط، ردیف ستونهای چوبی هشتوجهی قرار دارند که هر کدام از آنها قطرشان رو به بالا کاهش مییابد و در انتها قبل از رسیدن به سقف، با مقرنس پرکار و زیبایی پایان مییابد و در هر خانه، نوع تزیینات مقرنسها متفاوت است. برای این سرستونها گونهشناسی مشخص و دقیقی وجود ندارد، اگرچه تاکنون هشتادگونه مختلف از آنها مستندسازی شده است (وارن و فتحی، ص 61ـ63، 65).در مهمترین شهرهای شمال عراق و مناطق کردنشین نظیر موصل، کرکوک و اَربیل نیز دهها خانه تاریخی برجا مانده است. این بناها سبک و شیوه خانهسازی در سدههای پیشین بهویژه دوره عثمانی را نشان میدهند، خانههایی چون منازل سیدعبداللّهاغا (تاریخ ساخت: 1311) و شیخ جمیل افندی (ساخته شده در 1320ـ1330) در اربیل (حمید محمدحسن، ص 215، 231)، میکاییل (تاریخ ساخت: 1314) در کرکوک (محمدعبداللّه صالح، ص 194)، توتونجی (تاریخ ساخت: 1222) و امینبیگ جلیلی (تاریخ ساخت : 1162) در موصل (عبداللّه امیناغا، ص 176؛ احمدقاسم جمعه، ص 327ـ 328).منابع : احمدقاسم جمعه، «الممیزات و التصامیم المعماریة التراثیة فی الموصل و تأثیرها علی النمو العمرانی الحضری فیها»، آدابالرافدین، ش 16 (تشرینالثانی 1986)؛ حمورابی، شاهبابل، قانوننامه حمورابی، ]برگردان از ترجمه انگلیسی از[ کامیار عبدی، تهران 1373ش؛ حمیدمحمد حسن، «امثلة من البیوت التراثیة فی قلعة اربیل التاریخیة»، سومر، ج 44، ش 1 و 2 (1985ـ 1986)؛ علی حیدری، البیتالبغدادی، دمشق 2008؛ عبداللّه امیناغا، «نظرة فیعمارة الدور فی الموصل»، سومر، ج 43، ش 1 و 2 (1984)؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، «التراث العماری لمدینة الحلة»، سومر، ج 45، ش 1 و 2 (1987ـ1988)؛ لئونارد ویلیام کینگ، تاریخ بابل از تأسیس سلطنت تا غلبه ایرانیان، ترجمه رقیه بهزادی، تهران 1378ش؛ محمد عبداللّه صالح، «بیت میکائیل التراثی فی قلعة کرکوک»، سومر، ج 45، ش 1 و 2 (1987ـ1988)؛ دان ناردو، بینالنهرین باستان، ترجمه سهیل سُمّی، تهران 1385ش؛ هادی منعم، «البیت البغدادی»، التراثالشعبی، سال 8، ش 9 (1397/1977)؛Subhi Azzawi, "The courtyards of oriental houses in Baghdad: non functional aspects", in The Arab house: proceedings of the colloquium held in the University of Newcastle upon Tyne, 15/16 March 1984, ed. A. D. C. Hyland and Ahmed Shahi, [Newcastle upon Tyne]: Centre for Architectural Research and Development Overseas, 1986; Ihsan Fethi and Susan Roaf, "The traditional house in Baghdad: some socio-climatic considerations", in ibid; John Warren and Ihsan Fethi, Traditional houses in Baghdad, Horsham, Engl. 1982.2. عربستان و یمنعربستان. بنابر کاوشهای باستانشناسی، تاریخ سکونتگاهها در شبهجزیره عربستان تا شش هزار سال پیش و همزمان با جامعه کوچنشینان بوده است.برخی آثار کشف شده در شهرهایی مانند مکه و مدینه، ارتباط میان سکونتگاههای باستانی با معماری بومی عربستان را نشان میدهد. ساختوساز بناها در عربستان (برخلاف دیگر کشورهای شبه جزیره) پیش از صنعتی شدن بسیار متنوع و واردات مصالح معماری به دلیل سختی حمل و نقل محدود بود (کینگ، ص 1، 3). سازگاری با محیط با به کارگیری روشهای ساخت بدوی و ساده امکانپذیر میشد. از انواع این ساختوسازهای بومی، خانههای سنگی، خشت و گلی، کوخهای گلی با سقفهایی از شاخ و برگ درختان، و خیمههای کوچنشینان از موی شتر و بز و گاه چرم با اسکلتی از تیرهای چوبی است (جوادعلی، ج 8، ص 22؛ دلّو، ج 2، ص 8). اغلب خانههای مردم فقیر عربستان ساختمان محکمی نداشت، از خشت و گل بود و با استفاده از تنه و شاخ و برگ درختان بنا میشد. جمعیت محدود اغنیا در شهرهایی نظیر مدینه، از سنگ و آهک نیز استفاده میکردند. خانههای آنان بزرگتر بود و فضاهای باز، سایهبان، چاه و تنور داشت (دلّو، ج 2، ص 12ـ 14؛ جوادعلی، ج 8، ص 9). با افزایش جمعیت و ازدیاد فقر، خانههای بزرگِ دارای حیاط مرکزی برای چند خانوار ساخته شد (مظاهری، ص 118).تابستانهای گرم، تابش شدید آفتاب و گردوغبار از ویژگیهای آب و هوای عربستان است. در مناطق حاشیه دریا، هوا مرطوب است و با نزدیک شدن به مرکز سرزمین، خشکتر میشود. در نقاط مرکزی، در شبهای زمستان بر اثر بادهای شمالی و شرقی درجه هوا تا حدود صفر کاهش مییابد. در مناطق مرتفع جنوبغربی، بارانهای شدیدتری میبارد تا جایی که گاه در منطقه نجد، برکههای وسیع ایجاد میشود. در معماری این مناطق برای مقابله با باران، تمهیداتی از جمله اندودکاریهای ضدآب بر روی دیوارها و لولههای زهکشی و اندودکاریهای مجدد ساختمانهای خشتی و گلی به کار گرفته شده، اما رطوبت گاهی در تابستانها در شهرهایی مانند مدینه و مکه، عامل مخرب ساختمانها بودهاست. به طوری که دیوارها به سبب ضعیف بودن ملاط مخلوط سیمانیِ درونشان و نم کشیدن رو به ویرانی گذاشتهاند و سنگها در طول زمان از بین رفتهاند (کینگ، ص 3، 85). در اَبها، خانهها به صورت برجهای گلیِ متوالی ساخته شدهاند و با ردیفی از سنگهای بیرونزده مجزا شدهاند. همین حالت دیوارها، آنها را از فرسایش بارانهای مکرر حفظ میکند (پیتر بریج، ص 182).از دیگر تمهیدات مقابله با گرمای عربستان، ایجاد گردش هوا در فضاهای داخلی است. حیاط مرکزی عامل اصلی نوررسانی و تهویه اتاقهاست، اما در منطقه نجد در مرکز عربستان، تهویه اتاقها از طریق بازشوهای دو یا سه تایی انجام میشود. این بازشوها به شکل مستطیل یا مثلث درون دیوار نزدیکِ سقف قرار دارند تا مانع دید و ورود غبار معلق در خیابانهای خاکی به اتاق شوند. پنجرههای کوچک، بادگیرها و پلکان عمودی بین طبقات نیز با خاصیت گردش هوا، گاه با تعبیه محفظههای مثلثشکل در دیوارههای پلکان به خنککردن هوا کمک میکند (کینگ، ص 50، 153، 172).ساختمایه برگرفته از بستر محیطی بنا و موقعیت جغرافیایی خانهها در این کشور تنوع زیادی دارد. همجواری با دریا، کوههای مرتفع، نخلستانها و بیابانهای گرم، موجب دسترسی ساکنان به سنگهای مرجانی، چوب، سنگهای کوهستانی و خشت میشود. شیوههای ساختمانی خصوصآ در بخشهای کناری و حاشیه شبه جزیره متأثر از همسایگان بوده است. برای نمونه، در مکه و جده الگوهایی از خانههای سوری و ترکی و در بخشهایی از جده الگوهای ایرانی به اجرا درآمده است (همان، ص 209). به طور کلی دو گونه ساختمایه در ساختمانهای عربستان غالب است، یکی خشت و گِل و دیگری سنگ و چوب. پوششهای سقف نیز اغلب تیر چوبی بوده است. بر این اساس، چند نوع سازه باربر در خانهها وجود دارد :1) سنگ در ترکیب با چوب. سنگهای مرجانی بیشتر در جده، ضُباء و الوَجْه و قطیف به کار میرفته، اما به دلیل کم دوامی مرجان و شرایط بد آب و هوایی، شواهد تاریخی کمی به جا ماندهاست. بر اساس سنّتی محلی، برای تقویت مرجان از چوبهای صندل استفاده میکردند که در اغلب مناطق ساحلی دریای سرخ وجود دارد. صندل در بین ردیفهای افقی بلوکهای مرجانی به فاصله یک تا دو متر تعبیه میشد. در حجاز شمالی از این عناصر تقویتی به عنوان حامی یا عضو کمکی (عِضاده) یاد شده است (همان، ص 10، 18، تصویر 17، ص 20، تصویر 19). در هُفوف و احساء نیز، تیرهای چوبی افقی (تنه درخت نخل محلی یا صندل هندی) در میان سنگها برای استحکام بیشتر دیوار کار گذاشته میشده است. این روش سنّتی که در مکه و طائف و جده به کار میرفته، احتمالا در سراسر شبه جزیره عربستان معمول بوده، چنانکه در بخشهای مرتفع یمن نیز دیده شدهاست (همان، ص 11، 198).2) سنگ. در مناطق مرتفع مغرب و جنوب غربی و نجد شمالی، ساختمانهای سنگی شبیه نمونههای حَوْران در شمال اردن و جنوب سوریه دیده شدهاست. در منطقه مرتفع غامِد در جنوب غربی، مصالح اصلی سنگ بوده و به کارگیری چوب و خاک رس نیز ثبت شده است. در نجد مرکزی، سنگ در ستونها و پی استفاده میشود. در بعضی شهرها مانند جَلاجِل، سازه خانهها ستونهای سنگی است که در طبقات بالا امتداد مییابند و تیرهای افقی وزن سقفها را به آنها منتقل میکنند. ارتفاع ستونها در شهرهای مختلف فرق می کند. در خانههای هفوف و اَحساء، سامانه سازهای به صورت ستون و صفحات سنگی است (همان، ص 109ـ111، 153، 199) و دیوارها غیرباربرند و در آنها قوس نما، طاقچه و پنجره طراحی میشود و اگر بازشو نداشته باشند، با نقوش گچی تزیین میگردند. پنجرهها جفتیاند و در شهر قطیف، ستونکی در وسط دو پنجره بار قوس بالای پنجرهها را نگه میدارد و این مجموعه در قاب مستطیلیِ عقب نشستهای در دیوار جای گرفته است (همان، ص 203ـ 204).در مناطق شرقی مانند احساء، جنوب غربی مانند بَراقِش، ظفر، اُخدود (نجران) در حضرموت و بخشهای شمالی مانند قریة الفاو در عسیر، ارتفاعات تهامه و تپههای پایین دست مکه، مدینه، خیبر و طائف به کارگیری سنگ ارجح بوده است. سنگ آهک در منطقه قطیف نیز به کار گرفته شده است (همان، ص 80، 183).در مدینه و خیبر، مصالح بنایی سنگ بازالت بوده که در نزدیکی مدینه به دست میآمده و در خیبر، بازالت به سبب سیاهی با گل پوشانده میشده است (همان، ص 11ـ 12).در دَرعیه، نخستین پایتخت سعودی، نزدیک ریاض، سنگهای تخت با طرح خفته راسته در ردیفهای خشت به کار رفته و با اندود گل پوشانده شده است. در ارتفاعات جنوب غربی عربستان نیز ساختمانها تمامآ سنگی بوده است (همان، ص 12، 111، 113).گاهی در سقفسازی، صفحههای مسطح سنگی روی تیرهای گز قرار گرفته و روی سنگها با برگ نخل پوشیده و گلاندود شده است. نمونههای این سقفهای سنگین اما مستحکم در جَلاجِل، دَرعیه و بنیمالک دیده میشود (همان، ص 153).3) گِل. بهکارگیری گل در عربستان به پیش از اسلام در دره نجران میرسد. پیامبر اکرم خانه خود و مسجد نبی را در مدینه با خشت ساخته بود. البته در خانههای عربستان، بیشتر خشت خام به کار میرفته است. در نجد، حدود یک متر ضخامت در کف و دیوارهای ضخیم مانع انتقال گرما در تابستان و سرما در زمستان بوده است. به دلیل مقاوم نبودن خشت در باران، دولت سعودی دستور منع استفاده از آن را داده است. تنها راه حفاظت بناهای تاریخی گلی، تجدید مداوم لایههای گِل است. خشتهای خشک شده در آفتاب در جنوب نجد، تا دوره عباسیان به کار میرفته است (همان، ص 12ـ13، 86).در اغلب نقاط مرکزی، پی با آهک پر شده و زیرسازی سنگی در دو تا سه ردیف، حدود یک متر بالاتر از سطح زمین قرار گرفته است. این شیوه برای اولینبار در ریاض و سپس در ساختمانهای اموی و عباسی و بعد در عربستان مرکزی استفاده شده است. رُس که در عمق یک متری سطح زمین یافت میشده، در حائل به رنگ سفید یا قرمز، و در منطقه العُلا، در شمال حجاز، زرد رنگ بوده است (همان، ص 12ـ13).خانههای بلند در غرب عربستان و اغلب خانههای برجی نجران، با سبک ساختمانی زَبور (رَجهای گلی) که جزء معماری بومی است، ساخته شدهاند. در این روش، از مصالح ترکیبی گل رس، شن، نی و ردیف قالبهای گلی و بعدها آجری که برای شکل دادن به آنها چوبهایی در بینشان قرار میدهند، استفاده میگردد و ردیف بلوکها در سراسر محیط خانه چیده میشود.4) سنگ و گل. در مناطق مرتفع جنوب غربی عربستان، به دلیل افزایش مقاومت در قسمت پایینی بنا، از سنگ استفاده میشود تا از ریزش بنا در لبهها در هنگام بارندگی سنگین، جلوگیری گردد. در شمال ابها، در منطقه طبب، این شیوه استفاده میشده است. مصالح اصلی آن خشت و گل بوده و با ردیفهای تختهسنگی بین ردیفهای خشت تقویت میگردیدهاست. کارگذاشتن صفحههای سنگی در گل دیوار، منحصر به عسیر است (همان، ص 111ـ113، 211).5) چوب. کاربرد چوب به صورتهای سازهای و تزیینی یکی از ویژگیهای بنیادی ساختمان در اغلب شهرهای حجاز بوده است. تیرکهایی از چوب مانگروو با طول متوسط 8ر2 متر، از مشرق افریقا و هند و چوبهای وارداتی دیگر مانند ساج و صندل در عربستان کاربرد داشته و در خانههای مکه در دورههای اولیه اسلام به کار میرفته است. در مناطق ساحلی نظیر جده، بیشترین کاربرد چوب در ساخت روشن (مَشْربیه رجوع کنید به ادامه مقاله) بودهاست که تزیینات منحصر به فردی را در نمای خانهها به وجود میآورد. در مناطقی نظیر مکه، چوب مورد نیاز را از ساج وارداتی، هرچند که کندهکاری در آن دشوار است، تهیه میکنند، چون در مقابل حشرات مقاوم است (همان، ص 15، 48ـ49).چوبهای بومی، در مناطق مرکزی عربستان به کار میرفته است. در احساء و عسیر، شاخههای نازکتر به سبب داشتن خاصیت کششی به عنوان تیر سقف، در مجموعه دو تا سه تایی به عنوان نعل درگاه و سقیف، و شاخههای ضخیم برای تختهپوشهای در بهکار میرفتهاند. از کُنده نخل برای تقویت سقف مسجد مدینه استفاده شده است. در نجران، نخل دونیم شده به صورت دو یا سه تایی زاویهدار برای تقویت پلکان گلی استفاده میشد. در نجد، علاوه بر چوبهای مذکور، چوب درختان کُنار، توت و عناب و صندل وارداتی از عمان و هند استفاده میگردید (همان، ص 15، 183).سقف خانههای عربستان به جز بخشی از جده و قطیف (که سقف گنبدی دارند)، تخت و چوبی است. درخت نخل از پرکاربردترین مواد اجرای سقف است. در نجد، تیرهای اصلی سقف از چوب گز و تیرهای فرعی بین این تیرها از چوب نخل است. در مدینه نیز نمونهای سقف با تیرهایی از ساقهها و تختهکوبهایی از درخت نخل وجود دارد و سقف خانهها در مکه از ساقههای نخلپوشیده از برگ نخل ساخته شده است (همان، ص 86، 96، 147، 199). حصیرهای بافته شده از برگهای نخل گاهی برای پوشش سقف در خانههای نجد، مدینه و ریاض به کار میرفتهاند (رجوع کنید به مرتضی، ص 50، تصویر25). در منطقه هفوف نیز، از تنههای درخت حرا در سقفسازی استفاده شدهاست (کینگ، ص 16، 203).6) گچ. گچ به صورت اندود برای حفاظت دیوارها و برای تزیین در طول سواحل خلیج و دریای سرخ از جمله در جده استفاده شدهاست (همان، ص 11).طراحی معماری سنّتی و جداسازی حریم زنان و مردان در خانههای عربستان بازتاب حفظ حریم زنان در خانه است. در مغرب و جنوب عربستان، فضاهای خصوصی زنان و مردان در خانه تقسیمبندی کلی دارد. در منطقه ساحلی الوجه، برای حفظ حریم خانم خانه، درِ اتاقها بهگونهای طراحی شده که با ورودی همجهت نباشد (همان، ص 11،20ـ30، 86، 211). در نجد، فضاهای عمومی و خصوصی خانهها ورودیهای جداگانه دارند و مهمانان بدون ورود به حیاط، از راهروی مسقفی که با یک پیچ به حیاط مرکزی میرسد، مستقیمآ به مجلس (رجوع کنید به ادامه مقاله) وارد میشوند. اگر مجلس به حیاط پنجره داشتهباشد، آن را برای جلوگیری از دید با بوریا میپوشانند. در بعضی نمونهها، مانند شهر حائل، گاه در یک خانه دو بخش جداگانه با فضاهای متفاوت، برای مردان و زنان وجود داشته است. بخش مردان شامل یک مجلس و دو اتاق کوچکتر و بخش زنان شامل یک حیاط مرکزی کوچک، یک ایوان و دو پستو در دو طرف بودهاست و دیوارهای دور بام آن را به تراسی محفوظ برای زنان تبدیل میکردهاند که از اطراف دید نداشته باشد. از نمونههای دیگر رعایت مسئله محرمیت در عربستان، دید نداشتن فضاهای عمومی به فضاهای خصوصی است. گاه نیز برای حریم خانم خانه، پلکان طبقات به هیچ اتاقی دید نداشته است (رجوع کنید به همان، ص 50، 136، 147).اندامهای باز و نیمهباز خانه. تراسهای بدون سقف از مهمترین بخشهای خانههای درونگرای منطقه ساحلی دریای سرخ برای استراحت در شب است. در جده، تراسها مسقفاند. در مدینه، از تراس بسیار استفاده میشده و راه دسترسی به آن نردبان بودهاست. در مکه تراس غالباً خصوصیترین مکان خانه است که برای خشک کردن لباسها یا خوابیدن در تابستان به کار میرود. بدین سبب، تراس دارای دیوارهای مشبکی است که حریم آن را حفظ میکند. در نجد، تراس راه ورود به اتاقهای طبقه دوم است و طارمیهای مرتفع آن مانع دید از پایین میشود (همان، ص 20، 45، 97، 144).حیاط از عناصر اصلی و قلب خانههای عربستان است (لعیبی، ص 51)، که به دوگونه مرکزی و فرعی دیده میشود. در حیاط مرکزی، اتاقها در اطراف حیاط قرار دارد. در ضباء و الوجه و مدینه در شمال حجاز و دورتادور خانههای برجیشکل منطقه مرتفع جنوب و نجران، حیاط در بیرون خانه قرار گرفته و با دیواری کوتاه از گذر عمومی جدا شدهاست (کینگ، ص 125). حیاط مرکزی گاه محاط به رواقی ستوندار بوده و به اشکال مختلف مثل دایره و مربع ساخته شده است (لعیبی، همانجا). رواق دور تا دور حیاط و واسطه فضایی بین اتاقها و حیاط است و معمولا تراس طبقه بالا را نگه میدارد (کینگ، ص 144، 161). حیاط محل استراحت، بازی کودکان، خواب و پخت و پز بوده است (نویصر، ص 133).ایوان فضای گذر و رابط میان اتاقهاست که جبهه رو به حیاط آن باز و دارای طاق و سقفی بلند است. از ایوان برای صرف غذا و قهوه و خواب استفاده میشود و گاه حلقه اتصال بعد از مدخل به طرف خانه است (همان، ص 126ـ127).اندامهای بسته. اتاق در خانههای چندطبقه مکه، فضای کاملا بستهای است که بخش بیشتری از ساختار خانه را تشکیل میدهد. دو نمونه خاص از اتاقها در خانههای عربستان مجلس و صُفّه نام دارند. در امتداد مجلس، اتاق خواب مرد خانواده و به موازات آن، اتاقهای فرزندان قرار دارد (لعیبی، ص 52).مجلس، «دیوانیه» یا «قهوه» اتاق پذیرایی اصلی در خانههای عربستان مرکزی است که همیشه تزیینات فراوان بهویژه گچبری در آن صورت گرفتهاست (همان، ص 51). طاقچههای بسیار برای قراردادن اثاث، بخاری دیواری، میلههایی برای آویختن لباس و نصب چراغ، روزنهایِ سقف برای خروج دود بخاری، از ویژگیهای مجلس است (نویصر، ص 128ـ129؛ آلزلفه، ص 56).مجلس در جده در خانههای چهار طبقه در طبقه چهارم، در مدینه، در طبقه همکف با چند پنجره کوچک و پردههای چوبی یا حصیری، و در خانههای آپارتمانی مکه در هر طبقه احداث میشود (کینگ، ص 50، 147).صفه، در مسیر دسترسی به اتاقنشیمن قرار دارد و برای انتظار مهمان مرد یا پذیرایی از وی در زمانی است که خانم خانه در اتاقنشیمن حضور داشته باشد (همان، ص 97).در ضُباء و الوجه در خانه های درونگرای حیاطدار، سرسرا بعد از در خانه یا مشرف به حیاط است و معمولا یک یا دو اتاق برای مرد خانه باز میشود و پلکانی برای دسترسی به طبقه بالا دارد (همان، ص 20).روشن بالکن پیشآمده رو به خیابان است که در اغلب خانههای ساحلی منطقه غربی عربستان با گونهشناسی درونگرا و خانههای بلندمرتبه غربی و جنوب غربی با عمق کم ساخته میشود. روشن از سه طرف بسته و برای خواب یک نفر مناسب است. در دیواره روشن، دریچههایی قرار دارند که نور و هوا را به داخل راه میدهند (همان، ص 47ـ48).آشپزخانه فضای متعلق به خانم خانه است و در بخش خصوصی خانه، در گوشه حیاط مرکزی مناطق ساحلی در طبقه همکف قرار دارد (همان، ص 30، 86، 97).زیرزمین یا سرداب در خانههای عربستان، با ارتفاع حدود یک متر و سقفی بالاتر از سطح حیاط (نویصر، ص 23، 137ـ 138)، برای نگهداری آب و خنککردن بخشهای دیگر خانه استفاده میشده است، مثلا در جده محفظه آب پایینتر از کف اتاق قرار داشته و با روزنی در بالای آن اتاق را خنک میکردهاست. در مدینه نیز، زیرزمین برای دسترسی به چاه همواره مورد توجه بودهاست. در جلاجل، در عمق پنج شش متری به آب میرسند، همه خانهها چاه دارند و با تعبیه یک سنگاب که روزنهای برای خروج آب دارد، امکان شستشو و گاهی استحمام فراهم میشده است (کینگ، ص 45ـ 46، 88، 149).ساباط گذر سرپوشیده است و خانههای ساباطدار در حجاز، ریاض و قطیف، کوچهها را سایهدار میکردهاند. ساباط در گذرهای باریک شهر العلا نمایانگر زندگی اجتماعی است و اتاقی که روی ساباط احداث میشود، ارتباط دو واحد همجوار را نشان میدهد. ساخت خانههای خانوادگی در همسایگی یکدیگر، دلیل پدیدآمدن ساباط در عربستان است. با ساباطها زنان امکان مییافتند از یک خانه به خانه دیگر بروند، بدون آنکه لازم باشد به خیابان پا بگذارند (رجوع کنید به همان، ص 79، 152، 172).در نجد معمولا در یک یا چند کنج از خانه، برجهای محافظت و دفاع قرار داشتهاست. ویژگی شاخص معماری در شهر جوف، برج مدور متصل به خانه است که گاه در باغ مجاور خانه قرار دارد (همان، ص 131، 161).درِ خانهها اغلب با طرحهای هندسی رنگی تزیین شده است. برخی درها ساده و بدون نقش است (همان، ص 170، تصاویر). در خانههای دارین، تقارن اهمیت دارد و در قطیف، به سبب ارتباط تجاری با کویت و بحرین تزیینات مفصّلی به کار میرود. در هفوف، از قوسهای گرد یا دارای سنگ سَرطاق به کرّات استفاده شده که جدیدتر از قوسهای جناغی است (همان، ص 144، 196، 199).کنگرهها عناصری تزیینی است که قدمت آنها در مغرب، مرکز و مشرق عربستان به قرن هشتم پیش از میلاد میرسد. این عنصر تزیینی اسلامی، به قُرطُبه (کوردوبا) و اشبیلیه (سویل) نیز راه یافت (همان، ص 212). کنگره برای ایجاد پوشش در بالای دیوار و شکستن و دورکردن مسیر باران از دیوار، در نماهای بیرونی خانههای سنّتی عربستان، با گل و سنگ ساخته شده است (مرتضی، ص 123؛ نویصر، ص 116ـ117). فُتَحات (بازشوها) نیز با جنبههای تزیینی و کاربردی در خانههای عربستان ساخته میشود (نویصر، ص 114ـ115).از دیگر تزیینات، ردیف پیوسته لوحههای مثلثی شکل برجستهای است که بالای دیوارها و نزدیک پشت بام برای جلوگیری از راه افتادن آب باران روی دیوار، ساخته میشود. گچ مادّه اصلی تزیینات معماری در مناطق ساحلی و مرکزی عربستان است. بیشترین تزیینات گچی دیواری در مجلس دیده میشود. در خانههای اعیانیتر در ریاض، زیر سقف با پارچه کتانی پوشیده یا تیرهای سقف رنگ میشوند (کینگ، ص 147، 171ـ 172).در نجد، شکل سنّتی درها بدون تغییر و در مناطق ساحلی متنوعتر است. بسیاری از درها کوبههای برنجی به شکل دست دارند. کوبه بر روی صفحه چوبی پرتزیینی قرار میگیرد که بالایش به شکل مثلثی و سنتوری درآمده است و کل این سطح با نقوش هندسی که زمانی رنگ میشدهاند، تزیین میشود. معمولا در نجد، بالای در ورودی یک پیش آمدگی کوه مانند در دیوار قرار دارد که به ساکنان امکان میدهد، بدون دیده شدن با افراد جلوی در صحبت کنند (رجوع کنید به همان، ص 138، تصویر 124، ص 140، تصویر 127، ص 144).در جده، درِ خانهها با طرحهای گیاهی کندهکاری میشود (همان، ص 49). در عسیر این طرحها متنوعاند (آلزلفه، ص 38، 39ـ42، تصاویر). در روستای غامد درِ چوبی خانه دولنگه است و تماماً نقاشی میشود و دو کوبه دارد. در جنوب عسیر، درِ دولنگه چوبی با بستهای فلزیِ افقی ساخته میشود و قابی با نواری عمودی از چوب در وسط دو لنگه برای لولای در تعبیه میگردد و کوبههای حلقهای شکل بر روی هر دو لنگه و نیز نقشهای کندهکاری شده بر آن دیده میشود (کینگ، ص 109، تصویر 95، ص 114، 115، تصویر 104). کتیبه درها بیشتر شامل آیات و ادعیه، نام سازنده و تاریخ ساخت است که بر روی قطعات چوبی کنده میشود (آلزلفه، ص 38، 46).گونهشناسی و سازماندهی فضایی. گوناگونی خانههای عربستان بر اساس جغرافیای محیطی و شکل سازماندهیِ متأثر از آن بررسی میشود :1) گونه درونگرا با حیاط مرکزی. خانههای منطقه ساحل دریای سرخ و تهامه در مغرب عربستان، اغلب با جهت شمالی ـ جنوبی، ورودی شمالی یا جنوبی دارند. این خانهها در ضباء، دوطبقه و در الوجه، دو یا سه طبقهاند. ویژگی شاخص این خانهها ساخت روشن در نمای رو به خیابان است. خانههای درونگرای حیاطدار تبوک، در شمال حجاز، به شیوه بومیِ مناطق کویری از خشت خام ساخته میشوند، یک طبقهاند با حیاط مرکزی و یک در ساده رو به خیابان. بیرونِ هر بنا سکویی ساخته شده و ناودانهایی برای دفع آب باران از بام تعبیه گردیده است (همان، ص 19، تصویر، ص 20، 32، 75، 76، تصاویر).خانههای هفوف و احساء در شرقیترین بخش عربستان، معمولا یک، دو و گاهی سه و چهارطبقه بودهاند. حیاط مرکزی اغلب بزرگ بوده و با افزایش اعضای خانواده، اتاقهای دیگری در آن ساخته میشدهاست. این خانهها دارای قوس، تزیینات گچی و چوبی و شبکه خنکسازیِ مُلهَم از معماری شهرهای ساحلی خلیجفارس است (کینگ، ص 177، 183).خانه امیر سعدبن جیلُوی نمونهای از این خانههاست که در حدود 1321ش/ 1942، در دو طبقه با حیاط مرکزی ساخته شدهاست و دو ورودی دارد که با چرخش جهت، مانع دید مستقیم به حیاط میشوند، زندگی ساکنان در دو طبقه، دور حیاط اتفاق میافتد که با رواق دوطبقه از حریم حیاط جدا شدهاند. این خانه دارای یک بخش خصوصی در جناح شمال غربی است که از نقشه مستطیلی بنا بیرون زده و شامل راهپله، سرویس بهداشتی و راهروست. در داخل دیوارهای اتاقها از طاقنما استفاده شدهاست. در طبقه بالا، در نتیجه افزایش فاصله از خیابان، تعداد پنجرهها هم بیشتر میشود (همان، ص 183، 186، 199).در منطقه مرکزی و شمال عربستان، خانهها یک، دو و گاهی سه طبقهاند. بام آنها گاهی با دیوارهای بلند به قسمتهای کوچکتر تقسیم میشود. خانهها با حیاط مرکزی در نجد معمولا دوطبقه است و رواقها در اطراف حیاط تکیهگاه تراسهای طبقه بالاست (همان، ص 144، 147).2) گونه درونگرای چندطبقه. در جده خانهها به طور متوسط چهارطبقه گاه تا هفت طبقه و تراسدار ساخته میشوند. در خانههای چهارطبقه، پایینترین طبقه برای مستخدم، طبقه دوم برای پختوپز، طبقه سوم برای خواب و طبقه چهارم مجلس است (همان، ص 49ـ50).العُلا شهری سنگی است و مانند خیبر، اغلب مردم به دلیل رطوبت در طبقات بالایی خانهها زندگی میکنند (همان، ص 79).خانههای مدینه با سنگ ساخته میشوند، دوطبقهاند و سقفهای تخت دارند. اغلب خانهها پایینتر از سطح زمین قرار دارند و در این شهر، آب از طریق چاه همواره فراهم بوده است. خانههای مکه دو طبقه و از قرن سیزدهم/ نوزدهم سه و چهارطبقه ساخته شدهاند دلیل آن احتمالا نیاز به اسکان زائران در ایام حج بودهاست. استفاده از فضاهای مسکونی قابل اجاره کلبهمانند در جده به قرن دهم برمیگردد. خانهها که غالباً بدون حیاط مرکزی بودند، با سنگ ساخته و با اندود پوشانده میشدند (همان، ص 85ـ88، 211). خانههای طائف سنگی است و در قرن چهاردهم، جهت جنوب شرقی و شمال غربی داشته و با سنگ و ساقههای چوبی در ردیفهای افقی، درست شبیه مکه و مدینه، ساخته میشده، که البته در اواخر همین قرن اثری از آنها باقی نماندهاست (همان، ص 105).در شهر قطیف در منطقه شرقی عربستان، علاوه بر خانههای معمولی، خانهها به صورت مجموعهای آپارتمانی ساخته شدهاند. خانههای این منطقه برونگراترند و به کلاه فرنگی شباهت دارند. ستونهای چوبی و معرقکاری شده دارند و رو به دریا ساخته میشوند و بازشوهای زیادی برای جریان هوا دارند (رجوع کنید به همان، ص 193، تصاویر 185، 186، ص 196ـ199).3) کلبههای چوبی. در عسیر، کلبههایی چوبی به نام عُشّاش به شکل هرمی با پوشش گچ یا گل و تزیینات گیاهی و در مناطق کوهستانی آن نیز کلبههایی با دیوارههای سنگی ساخته میشود که با فضاهای نشیمن، آشپزخانه و محل نگهداری حیوانات متصل به فضای اسکان اصلی، معرّف نمونههایی از زندگی بدوی است که ساخت آنها در بخشهای بسیاری از عربستان به ویژه در قسمتهای شرقی عسیر و کل منطقه نجران رایج بوده است (آلزلفه، ص 13، 14، تصویر، ص 18). در جده، کلبههایی از برگ نخل، بوریا و نی ساخته میشود (کینگ، ص 40). ساکنان روستاهایی در سواحل جنوب غربی عربستان کلبههایی از گالی، علف هرز و طناب میسازند و سطح آن را گل مالی میکنند (پیتربریج، ص 201).4) گونه برجی شکل برونگرا. گونه شاخص خانههای برجی در جنوب و جنوبغربی عربستان است که به دلیل نبود امنیت در کوهها و کمبود فضای افقی بین صخرههای شیبدارِ دامنه کوه ساخته میشود. لوکاک منشأ خانههای برجی را از یمن در دوران پیش از اسلام دانسته است که شش الی سیزده طبقه داشتهاند. نمونههای این خانهها در لبنان، فسطاط مصر و سیراف ایران نیز دیده شدهاست. خانههای برجی عربستان، به طور کلی روی تپههای مرتفع بنا میشوند و هر خانه نیز در فضاهای کنده شده در کوه شکل میگیرد (کینگ، ص 119، 123، 210).در کوههای تهامه، عسیر و پشت دشتهای ساحلی، تراسبندیهای روی شیب، به صورت طبقه طبقه کنده میشوند تا از فرسایش در هنگام بارندگی جلوگیری کنند و استفاده از خاک کمیاب را به حداکثر برسانند. در نجران، این برجها بین سه تا پنج و به ویژه چهارطبقهاند و کنجهای ساختمان جلوآمدگی رو به بیرون دارد که به قول بومیان، ابزاری برای مقابله با زلزله بوده است. در این منطقه، خانههای برجی داخل حیاط مرکزی قرار دارد و دور حیاط دیوارچینی کوتاه اجرا میشود. درهای حیاط و خانه در ضلع جنوبی تعبیه میگردد و دیوارهای ساختمان به داخل شیب دارد. به طوری که محیط طبقات بالایی به سبب افزایش ایستایی بنا کمتر است. درِ خانه به سرسرای ورودی باز میشود. اتاقها در سمت راست سرسرا قرار میگیرند و پلکانی برای دسترسی به طبقه بالا تعبیه شده است (همان، ص 117، 123ـ125).منابع : محمد آلزلفه، لمحات عن العمارةالتقلیدیة فی منطقة عسیر، ریاض 1415؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبلالاسلام، بغداد 1413/1993؛ برهانالدین دلّو، جزیرة العرب قبل الاسلام: التاریخ الاقتصادی، الاجتماعی، الثقافی و السیاسی، بیروت 1989؛ شاکر لعیبی، العمارةالذکوریة: فنالبناء والمعاییرالاجتماعیة والاخلاقیة فی العالم العربی، بیروت 2007؛ علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران 1378ش؛ محمد نویصر، خصائص التراث العمرانی فی المملکة العربیة السعودیة: منطقة نجد، ریاض 1419/ 1999؛Geoffrey king, The traditional architecture of Saudi Arabia, London 1988; Hisham Mortada, Traditional Islamic principles of built environment, London 2003; Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984.