خانزاده بیگم، همسر جهانگیر و میرانشاه، شاهزادگان تیموری (گورکانی). سوینبیگ مشهور به خانزاده بیگم دختر حسینصوفی، شاه خوارزم، بود (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص180). تیمور گورکان* (متوفی 807) در سومین لشکرکشی به جانب خوارزم در 773، خانزاده را برای جهانگیر*، پسر ارشدش، خواستگاری کرد (ابنعربشاه، ص 26ـ27). پس از درگذشت حسین صوفی، برادرش یوسف صوفی جانشین وی شده بود. او با تیمور مصالحه کرد و خانزاده بیگم را به عقد جهانگیر درآورد (شرفالدین علییزدی، همانجا؛ قس ابنعربشاه، همانجا).در شوال 775، تیمور امیرانی را برای آوردن خانزاده بیگم به خوارزم فرستاد و یوسف صوفی برای آنان هدایایی فرستاد و جشنی شاهانه ترتیب داد (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 182ـ183). تیمور نیز برای استقبال از خانزاده سمرقند را آذین بست (همان، ج 1، ص 184ـ185). در اواخر 775، جشن عروسی برگزار شد (همان، ج 1، ص 188). خانزاده پسری به دنیا آورد به نام محمدسلطان که بسیار موردتوجه تیمور بود و حتی با وجود فرزندان دیگر، او محمدسلطان را به ولیعهدی خود برگزید. محمدسلطان پیش از تیمور درگذشت (ابنعربشاه، ص 27). جهانگیر دو سال پس از ازدواج در 777 فوت کرد (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 201).از وقایع پس از مرگ جهانگیر تا ازدواج خانزاده بیگم با میرانشاه* (متوفی 810) و زمان دقیق این ازدواج اطلاعی در دست نیست. پس از آنکه در 795 میرانشاه براثر افتادن از اسب آسیب دید و دیوانه شد، به اذیت و آزار امرا و بیحرمتی به بزرگان پرداخت و حتی قصد مجازات خانزاده را نیز داشت. ولی خانزاده گریخت و به سمرقند نزد تیمور رفت و پیراهن خونآلوده خود را به تیمور نشان داد و نیز گفت که میرانشاه درصدد شورش است (دولتشاه سمرقندی، ص330؛ کلاویخو، ص 172). خانزاده بیگم، خود وساطت کرد تا تیمور میرانشاه را ببخشد، ولی هرگز نزد او برنگشت و در سمرقند ماند (کلاویخو، ص 172، 248). خانزاده از میرانشاه فرزندی به نام خلیلسلطان داشت که نایبالسلطنه تیمور بود (همان، ص 172ـ173). کلاویخو، سفیر اسپانیایی که خانزاده بیگم را از نزدیک دیده و در مجلس مهمانی او شرکت کرده بود، وصف آن مهمانی را در سفرنامهاش ذکر نموده و خانزاده بیگم را زنی چهلساله، خوشسیما و فربه توصیف کرده است (رجوع کنید به ص 245).پس از فوت تیمور در 807، خلیل سلطان پدرش را برای جانشینی تیمور به سمرقند دعوت کرد، اما میرانشاه از بیم حمله خانزاده از رفتن سر باز زد. به ویژه آنکه از تنفر خانزاده از خود آگاه بود و میدانست که خانزاده خواهان سلطنت خلیل سلطان است و پیوسته او را به این کار ترغیب میکند. به این ترتیب، برخی از امرا خلیل سلطان را به پادشاهی رساندند، اما به زودی کشمکشها و درگیریها میان مدعیان حکومت آغاز شد و سرانجام شاهرخ تیموری به حکومت رسید (روملو، ج 11، ص 61؛ کلاویخو، ص310ـ311؛ برای وقایع پس از مرگ تیمور رجوع کنید به تیموریان*). خانزاده در 814 چند روز پس از فوت خلیلسلطان، در مشهد درگذشت (حافظابرو، ج 3، ص 436، 439؛ نیز رجوع کنید به روملو، ج 11، حواشی و تعلیقات نوائی، ص 654).منابع: ابنعربشاه، کتاب عجائب المقدور فی اخبار تیمور، قاهره 1285؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران 1372ش؛ دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن 1319/1901، حسن روملو، احسنالتواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی، ج 11، تهران 1349ش؛ شرفالدین علییزدی، ظفرنامه : تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران 1336ش؛ روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران 1344ش.