خالد نقشبندی، لقب خالدبن احمدبن حسین شهرزوری، صوفی و عالم بزرگ شافعی مذهب قرن سیزدهم. او را با القابی چون ابوالبهاء، ذوالجناحین و ضیاءالدین نیز خواندهاند (رجوع کنید به محمدبن سلیمان بغدادی، ص 7؛ ابنعابدین، ص 47؛ حامد بیسارانی، گ 19). خالد نقشبندی از مشایخ معروف نقشبندیه* است و نسب بسیاری از شیوخ این طریقت به او میرسد (برای اطلاع از شجره طریقتی شیخ خالد رجوع کنید به محمدبن سلیمان بغدادی، ص 7ـ10؛ نقشبندی خالدی، ص 107ـ108). شیخ خالد در 1190 (ابنعابدین، ص 48؛ زرکلی، ج 2، ص 294) و به قولی در 1193 (خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 654؛ قزلجی، ص 47، پانویس)، در روستای قرهداغ (از توابع سلیمانیه در منطقه شهرزور عراق) به دنیا آمد و از اینرو وی را خالد سلیمانیه نیز خواندهاند (رجوع کنید به هدایت، ص 258؛ خانی خالدی نقشبندی، همانجا). گفتهاند وی از نوادگان پیر میکائیل، معروف به ششانگشت، است که از صوفیان معروف عصر خویش بود (رجوع کنید به محمدبن سلیمان بغدادی، ص 41؛ حیدریزاده، ص 27).خالد تحصیلات اولیه شامل قرآن و مقدمات صرف و نحو عربی و نظم و نثر فارسی و فقه شافعی را در زادگاه خود نزد پدرش، احمدبن حسین عثمانی، آغاز کرد و تا دوازده سالگی تحصیل را در مدارس قرهداغ ادامه داد (جاف، 1357ش، ص 239ـ240). سپس نزد اکثر علما و مشایخ عراق به تکمیل تحصیلات خود در علوم مختلف از قبیل فقه و حدیث، تفسیر و ادب و لغت، اصول و منطق و حکمت، تصوف، ریاضیات و هندسه پرداخت (حیدریزاده، همانجا؛ قس محمدبن سلیمان بغدادی، ص 42ـ43؛ ابنعابدین، ص 47ـ48). در همان زمان از محضر درس شیخ معروف نودهی (رجوع کنید به برزنجی*، سادات)، از شیوخ طریقت قادریه، استفاده کرد و بعد از اختلافی که بین آن دو پیش آمد (رجوع کنید به ادامه مقاله) برای ادامه تحصیلاتش به شهر کوی (از توابع استان اربیل) رفت و نزد علمای آنجا به خواندن کتب منطقی از جمله شرح جلالالدین دوانی بر تهذیبالمنطق تفتازانی مشغول شد و سپس نزد ملامحمد بالکی مشهور به ابنآدم تلمذ کرد (حیدریزاده، همانجا؛ خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 655). آنگاه به سلیمانیه بازگشت و تحصیلات خود را در منطق نزد علمای آنجا تکمیل کرد (رجوع کنید به خانیخالدی نقشبندی، همانجا). پس از آن به بغداد رفت و نزد صبغةاللّه افندی به تعلم پرداخت، همچنین شرح تفتازانی و شریف جرجانی را بر مختصرالمنتهی ابنحاجب در بغداد آموخت (ابنعابدین، ص 48؛ حیدریزاده، ص 28؛ خالدی نقشبندی، 1368ش، مقدمه معتمدی، ص 24). سپس به قصد تکمیل علوم ریاضی و حساب و هندسه به شهر سنندج نزد شیخ محمد قسیم سنندجی رفت و از او اجازه تدریس گرفت (محمدبن سلیمان بغدادی، ص 44؛ خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 656؛ قزلجی، ص 48). او در 1213 به سلیمانیه بازگشت و تا 1220 در مدرسه استادش شیخ عبدالکریم برزنجی ــکه در همان سال در اثر ابتلا به طاعون درگذشت ــ به تدریس علوم مشغول شد (ابنعابدین، ص 49؛ خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 657).خالد در 1220 از راه موصل و شام به مکه سفر کرد و در اثنای سفر از مشایخی چون شیخ محمد کُزبَری (متوفی 1221) و شیخ مصطفی کردی استماع حدیث کرد (محمدبن سلیمان بغدادی، ص 45؛ قزلجی، همانجا؛ محمدامین زکی، ص 225) و به واسطه او از طریقت قادریه اجازه تعلیم یافت (حیدریزاده، ص 29؛ خانیخالدی نقشبندی، همانجا). یکی از افرادی که تأثیر معنوی بسیاری بر شیخ خالد گذاشت شخصی هندی به نام میرزا رحیماللّه عظیم آبادی، معروف به درویش محمد بود که شیخ خالد شیفته اخلاق و صفات او شد. خالد در معیت وی در 1224 از راه ایران به هند سفر کرد و ضمن ملاقات با بعضی از بزرگان در میان راه، در تهران با برخی علمای شیعه گفتگو کرد (رجوع کنید به محمدبن سلیمان بغدادی، ص 47ـ49؛ خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 658ـ660؛ قس قزلجی، همانجا؛ محمدامین زکی، ص 225ـ226 که تاریخ این سفر را 1222 آوردهاند). او در آغاز ورود به دهلی قصیده فارسی مفصّلی در ستایش شاه عبداللّه دهلوی (متوفی 1240) سرود و در آنجا حدود یک سال نزد شیخ عبداللّه دهلوی درس آموخت و از طریقتهای نقشبندیه، قادریه، کبرویه، چشتیه و سهروردیه اجازه ارشاد یافت (محمدبن سلیمان بغدادی، ص 54؛ خانی خالدینقشبندی، 1996، ص 665ـ667). وی پس از بازگشت به عراق در سلیمانیه و بغداد زیست و به ارشاد مردم و نشر طریقت قادریه پرداخت (قزلجی، همانجا؛ محمدامین زکی، ص 226). خالد در سلیمانیه مخالفانی داشت که از جمله آنان ملامحمد بالکی و شیخ معروف نودهی بودند. شیخ معروف رسالهای در نکوهش خالد با عنوان تحریرالخطاب فیالرد علی خالدالکذاب نگاشت و آن را نزد سعیدپاشا (والی بغداد) فرستاد و خواستار تبعید خالد از بغداد شد. در این رساله خالد به کفر متهم شده بود. با این حال، سعیدپاشا در حمایت از شیخ خالد دستور داد علمای بغداد جوابی در رد اتهامات شیخ معروف بنویسند (خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 668ـ669؛ خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 22، پانویس 3؛ جاف، 1357ش، ص 241ـ242). از جمله کتابهایی که آن زمان در رد رساله شیخ معروف نودهی نوشته شد عبارت بود از: سل ّالحِسام الهندی لنصرة مولانا خالدالنقشبندی تألیف ابنعابدین (متوفی 1252) که بسیاری از علمای بغداد و شام و سلیمانیه بر آن تقریظ نوشتهاند و القولالصواب بِردِّ ماسُمِّیَ بتحریرالخطاب از شیخ محمدامین طبقچلی (رجوع کنید به خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 128؛ جاف، 1357ش، ص 242؛ درنیقه، ص 81ـ82).با این حال، خالد به سبب مخالفتهای شدید مجبور به ترک سلیمانیه شد. وی در 1228 دوباره به بغداد رفت و در مدرسه احسائیه به تدریس مشغول شد. در 1330 تکیه و کتابخانهای در آنجا تأسیس شد که به کتابخانه و تکیه خالدیه مشهور گردید (خانیخالدی نقشبندی، 1996، ص 669؛ آقابزرگ طهرانی، ج 7، ص 291؛ محمدامین زکی، همانجا؛ برای روایت دیگر درباره سبب خروج خالد از سلیمانیه رجوع کنید به ادموندز، ص 72ـ73). در این زمان بسیاری از علما و رجال بغداد در صف مریدان شیخ خالد قرار گرفتند و محمودپاشا فرزند، عبدالرحمانپاشا والی بابان، نیز به بغداد آمد (شیکلی، ص90ـ91). او پس از مشاهده استقبال علما و مردم بغداد از خالد، از وی دعوت کرد تا به سلیمانیه بازگردد و پس از آن خانقاهی نیز با نام خالدیه یا مولانا خالد در سلیمانیه تأسیس شد (قزلجی، ص 47؛ خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 40).شیخ خالدنقشبندی به دمشق، شام، قدس، مدینه و مکه نیز سفر کرد (حیدریزاده، ص 29؛ محمدامین زکی، ص 227). هدایت در تذکره ریاضالعارفین (ص 258) به سفر خالد به دیگر شهرهای قلمرو عثمانی نیز اشاره کرده است.خالد نقشبندی خلفا، مریدان و شاگردان بسیاری در اغلب نواحی اسلامی داشت. او مروج طریقت نقشبندیه در کردستان، عراق، ترکیه، سوریه، عربستان و غیره بود و به همین دلیل کتابهای زیادی در شرح احوال و آثار و مناقب او نوشتهاند (رجوع کنید به خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 127ـ129). برخی خلفای مشهور خالد نقشبندی عبارتاند از: شیخ اسماعیل اَنارانی در دمشق؛ شیخ عثمان سراجالدین در کردستان عراق که مؤسس طریقت مجدّدیه خالدیه (رجوع کنید به ادامه مقاله) بود؛ شیخ خالد جزیری در دیار بکر؛ شیخ خالد کرد در مدینه؛ شیخ احمد غربوزی در ازمیر؛ شیخ عبدالغفور کردی کرکوکی در بغداد؛ و شیخ محمودبن عمر در عمادیه (رجوع کنید به خانی خالدی نقشبندی، 1996، ص 693). ملایحیی مُزُوری عمادی (رجوع کنید به حسینی نقشبندی، ص 404)، شیخ محمدبن عبداللّه خانی (خانیخالدی نقشبندی، 1401، ص 47ـ48) و شیخ محمدبن سلیمان بغدادی*، مؤلف الحدیقة النَّدیّة فیالطریقةالنقشبندیة و البهجةالخالدیة، از شاگردان و مریدان مشهور او بودهاند (رجوع کنید به محمدبن سلیمان بغدادی، ص 1). بسیاری از دانشمندان وابسته به حکومت عثمانی به طریقت وی پیوستند از جمله سید محمود شهابالدین آلوسی بغدادی، مؤلف تفسیر روحالمعانی، و سیدمحمدامین ابنعابدین مفتی دمشق (رجوع کنید به مردوخ روحانی، ج 1، ص 308؛ درنیقه، ص 82ـ83). داودپاشا (والی بغداد) و بسیاری افراد دیگر نیز از مریدان خالد نقشبندی بودهاند (رجوع کنید به درنیقه، همانجا؛ حسینی نقشبندی، ص 405ـ406؛ صواف، ص 39ـ 42). خالد در 1242 در دمشق در اثر ابتلا به طاعون درگذشت و در کوه قاسیون دفن شد (ابنعابدین، ص 55ـ56؛ اسماعیل بغدادی، ج 1، ستون 344).خالد نقشبندی چهار پسر به نامهای بهاءالدین محمد، شمسالدین عبدالرحمان، شهابالدین و نجمالدین و یک دختر به نام فاطمه داشت. که سه پسر او بر اثر ابتلا به طاعون درگذشتند و تنها نجمالدین (متوفی 1270) پس از تربیت و تعلم نزد عمویش، شیخ محمد صاحب، طریقت را اخذ کرد (صواف، ص 47ـ50).طریقت خالدیه به عنوان یکی از شاخههای طریقت نقشبندیه پس از شیخ خالد نقشبندی شکل گرفت و به دلیل سفرهای متعدد وی و تعداد کثیر مریدان و خلفایش به سرعت در مناطق مختلف اسلامی انتشار یافت. پس از مرگ وی، پیروان او به مناطق مختلف، از حوزه بالکان تا جنوب شرقی آسیا رفتند. امروزه مریدان او عمدتآ در سرزمینهای اسلامی عرب، ترک و کردنشین حکومت عثمانی و نیز نواحی کردنشین ایران یافت میشوند. خالد بر حیات دینی موطن خود کردستان تأثیر خاصی داشت (شیکلی، ص 89)؛ زیرا نزد کردها، عمل به شعائر اسلامی پیوسته با عضویت در طریقتی صوفیانه همراه بوده است. البته طریقت نقشبندیه قبل از خالد نیز در کردستان رواج داشته است (رجوع کنید به جاف، 1353ش، ص 265ـ 266؛ قسادمونذر، ص 77) و در واقع وی حلقه اتصال نقشبندیه هند با نقشبندیه کردستان ایران و عراق و سوریه به شمار میرود.یکی از مهمترین آموزههای طریقتی خالد، تعلیم درباره «رابطه» است، که گویا در زمان خود او مناقشهبرانگیز بوده است. مراد وی از رابطه، ربط قلبی مرید به شیخ و به تصور در آوردن صورت و هیئت شیخ برای مدد جستن معنوی مرید از روحانیت شیخِ کامل است که این رابطه به هنگام غیبت شیخ و پس از مرگ وی نیز محفوظ میماند (خالد نقشبندی، 1420، ص 94، 123ـ124؛ خانی خالدی نقشبندی، 1401، ص 22ـ26).خالد نقشبندی آثار و تألیفات بسیاری به عربی، فارسی و کردی دارد از جمله: مجموعه مکاتبات به عربی و فارسی که بخش عربی آن با عنوان بُغیةالواجد فی مکتوبات المولی خالد بهکوشش برادرزادهاش، محمد اسعد صاحبزاده، گردآوری و تنظیم شده و در 1324 در دمشق به چاپ رسیده است (جاف، 1357ش، ص 246). علاوه بر این، رسالههایی نیز از شیخ خالد به چاپ رسیده از جمله: رساله العقد الجوهری فی بیان الفرق بین کَسْبَیِ الماتُریدی و الاشعری در علم کلام و مسئله جبر و اختیار و اراده جزئیه که شروحی نیز بر آن نگاشته شده است (رجوع کنید به خالد نقشبندی، 1420، ص 133ـ152؛ همو، 1368ش، مقدمه معتمدی، ص 126)؛ رسالهای در بحث عبادات (خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 126ـ127)؛ فرائد الفوائد که شرح حدیث جبرئیل به فارسی است (اسماعیل بغدادی، همانجا)؛ رساله جلاء الاکدار و السیفالبتار بالصلوة علیالنبی المختار که در آن نام اصحاب غزوه بدر را بهترتیب حروف الفبا گردآورده است (خالد نقشبندی، 1368ش، همان مقدمه، ص 127؛ قس همو، 1420، ص 98)؛ رسالهای در آداب ذکر طریقت نقشبندی (رجوع کنید به خالد نقشبندی، 1368ش، همانجا؛ همو، 1420، ص 93ـ97)؛ حاشیهای بر النهایه رملی در فقه شافعی؛ تعلیقاتی مدون بر حاشیه خیالی بر شرح عقاید نسفی در علم کلام که در 1307 در استانبول چاپ شده است؛ حاشیهای به نام تتمه بر کتاب عبدالحکیم سیالکوتی در نحو؛ شرحی فارسی بر اطباقالذهب زمخشری؛ دیوان اشعار فارسی و عربی و کردی (همو، 1368ش، مقدمه معتمدی، ص 126ـ127) مشتمل بر غزلها و قصیدهها و قطعات و مثنویات و غیره که در آنها خالد تخلص میکرده و سرودههایش را با اشعار حافظ، سعدی، شبستری، مولوی و جامی و شاعران دیگر آراسته است (همان، ص 241به بعد؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به اسماعیل بغدادی، همانجا؛ زرکلی، ج 2، ص 294؛ نیز برای دیدن برخی از رسائل بهطور کامل رجوع کنید به خالد نقشبندی، 1420).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ابنعابدین، سل الحسام الهندی لنصرة مولانا خالد النقشبندی، ]دمشق 1301[؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 5؛ محمدبن سلیمان بغدادی، الحدیقة الندیة فی الطریقة النقشبندیة و البهجة الخالدیة، در عبدالمجیدبن محمدخانی خالدی نقشبندی، السعادة الابدیة فیما جاء به النقشبندیة، استانبول 1401/1981؛ حسن جاف، «تحقیق در مورد شرححال و آثار مولانا خالد نقشبندی»، در هشتمین کنگره تحقیقات ایرانی، دفتر1، به کوشش محمد روشن، تهران: فرهنگستان ادب و هنر ایران، 1357ش؛ همو، «طریقت در میان کردها»، بررسیهای تاریخی، سال 9، ش 5 (آذر ـ دی 1353)؛ حامد بیسارانی، ریاض المشتاقین، نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ش 34566؛ عبدالرحمان حسینی نقشبندی، السادات النقشبندیة: تاریخ و مواقف و دروس و عبر، اربیل 1998؛ ابراهیم فصیح حیدریزاده، المجد التالد فی مناقب الشیخ خالد، ]استانبول 1292[؛ خالد نقشبندی، بعض رسائل و مؤلفات مولانا الامام خالد النقشبندی، در محمدشریف صواف، مولانا الشیخ خالد النقشبندی: حیاته، منهجه، آثاره، دمشق 1420/2000؛ همو، نقشی از مولانا خالد نقشبندی و پیروان طریقت او، تحقیق و تصحیح و ترجمه مهیندخت معتمدی، تهران 1368ش؛ عبدالمجیدبن محمد خانی خالدی نقشبندی، السعادة الابدیة فیما جاء به النقشبندیة، استانبول 1401/1981؛ همو، الکواکب الدریة علی الحدائق الوردیة فی اجلاء السادة النقشبندیة، چاپ محمد خالد الخرسه، ]دمشق ? 1996[؛ محمد درنیقه، الطریقة النقشبندیة و اعلامها، ]طرابلس ?1407/ 1987[؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1989؛ محمدشریف صواف، مولانا الشیخ خالد النقشبندی: حیاته، منهجه، آثاره، دمشق 1420/2000؛ محمد قزلجی، التعریف بمساجد السلیمانیة و مدارسها الدینیة، ]بغداد [1356/1938؛ محمدامین زکی، تاریخ السلیمانیّة، نقله الی اللغة العربیة جمیل احمد روزبیانی، بغداد 1370/1951؛ بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیرکرد، تهران 1364ـ 1371ش؛ احمد نقشبندی خالدی، کتاب جامعالاصول فی الاولیاء، مصر 1331، چاپ افست قاهره ]بیتا.[؛ رضاقلیبن محمدهادی هدایت، تذکره ریاضالعارفین، چاپ سنگی تهران 1305؛Cecil John Edmonds, Kurds, Turks and Arabs: politics, travel and research in north-eastern Iraq 1919-1925, London 1957; Ferhad Shakely, "The Naqshbandi sheikhs of Hawraman and the heritage of Khaliddiyya - Mujaddidiyya in Kurdistan", in Naqshbandis in Western and Central Asia: change and continuity, papers read at a conferene held at the Swedish Research Institute in Istanbul June 9-11, 1997, ed. Elisabeth Ozdalga, Istanbul: Swedish Research Institute in Istanbul, 1999.