خالد ضیاء (عشاقیزاده/ عشاقلیگیل)، از پیشگامان داستاننویسی نوین ادبیات ترکی. وی منسوب است به شاخهای از خاندان قدیم حلواچیزادهها که از عشاق*، ولایتی واقع در آناطولی داخلی غربی، به ازمیر مهاجرت کرده بودند. در 1284/1867 در استانبول به دنیا آمد. پدرش ضمن علاقه به ادبیات فارسی و تصوف به شیوه زندگی غربی نیز تمایل داشت (خویوگوزل، ص 13ـ14). خالد ضیاء که دوران کودکیش در اواخر دوره تنظیمات* و مشروطیت اول سپری شد، پس از آنکه خواندن و نوشتن را در یک مکتب ابتدایی اصول جدیدی آموخت، در رشدیه (= مدرسه متوسطه) نظامی فاتح استانبول به ادامه تحصیل پرداخت. وی در همان سالهای کودکی و نوجوانی بسیاری از کتابهای داستانی و نمایشنامه را از جمله نمایشنامههای نامق کمال* و رجائیزاده* اکرم و ترجمه هرنانی ویکتور هوگو، مطالعه کرد. در ربیعالاول 1295/ مارس 1878 خانواده او به علت مشکلات مالی ناشی از حوادث مشروطیت اول و جنگ روسیه و عثمانی، به ازمیر نقل مکان کردند و خالد ضیاء در رشدیه آن شهر ادامه تحصیل داد (همان، ص 15).وی در خاطرات خود تصویر روشنی از این مدرسه به دست داده است (رجوع کنید به پاکالین، ج 3، ص 66ـ67، به نقل از خالد ضیاء عشاقیزاده، )چهل سال(). خالد ضیاء در ازمیر تحت حمایت پدربزرگش، حاجیعلی افندی که از مردان معتبر و بانفوذ شهر بود، پرورش یافت (رجوع کنید به بانارلی، ج 2، ص1050). او در رشدیه ازمیر با زبان فرانسه آشنا شد. پدربزرگش او را به مدرسهای که راهبان کاتولیک ارمنی برای کودکان ارمنی در ازمیر برپاکرده بودند، گذاشت. وی در این مدرسه، در عرض سه سال ضمن تکمیل آموختن زبان فرانسه، به آموختن زبانهای ایتالیایی و آلمانی نیز همت گماشت و در عین حال بیش از پیش با وجوهی از زندگی غربی آشنایی یافت که در آثارش بازتاب یافت. او با جدیت تمام به مطالعه کتابهای فرانسوی ادامه داد. در همین سالها به نشر ترجمه برخی از مطالب علمی در مجله خزینه اوراق پرداخت و در آخرین سال تحصیلش نخستین اثر ادبیش که شعر منثوری تحت عنوان عشقیمین مزاری (مزار عشقم)، بود در روزنامه معروف ترجمان حقیقتِ استانبول منتشر شد (خویوگوزل، ص 15ـ19). انتشار نوشته اخیر در جمادیالآخره 1301/ آوریل 1884، سرآغاز پیدایش یک نوع ادبی جدید در ادبیات ترکی به شمار میرود (رجوع کنید به ادامه مقاله).خالد ضیاء پس از فارغالتحصیل شدن از مدرسه تبشیری مذکور، مدتی در تجارتخانه پدرش کار کرد، سپس به استخدام شعبه ازمیر بانک عثمانی درآمد و در عینحال در مدارس ازمیر به تدریس زبان فرانسه پرداخت و همچنان به فعالیتهای ادبی خود ادامه داد. از جمله پس از انتشار دوازده شماره از نوروز، نخستین مجله ادبی ازمیر، روزنامه خدمت را با همکاری دوستانش انتشار داد. او در مجله نوروز، بعضی از ترجمههای خود از نویسندگان و شاعران فرانسوی را به چاپ میرساند (همان، ص 19ـ22). با انتشار روزنامه خدمت از محرّم 1304/ نوامبر 1886 مرحله جدیدی در حیات ادبی خالد ضیاء آغاز شد. او رمانهای خود را از جمله سفیله، نمیده، بیر اولونون دفتری (دفتر یک مرده) و فردی و شُرَکاسی (فردی و شرکایش)، و بعضی از داستانهایش را از جمله بیرمخطرهنین صون یاپراقلری (برگهای واپسین یک اخطاریه) و بیر ازدواجین تاریخ معاشقهسی (تاریخ معاشقه یک ازدواج) به صورت پاورقی و اشعار منثور و مقالات ادبی و مطالب علمی بسیاری را در همان روزنامه منتشر ساخت (آقیوز، ص 113ـ114). در همین دوره متون درسی که در مدرسه تدریس میکرد و بعضی از آثار دیگرش نیز به صورت کتاب منتشر شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله). وی زبان انگلیسی را نیز از یک معلم خصوصی فراگرفت ()دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی(، ذیل «عشاقلیگیل، خالد ضیاء»).در شعبان 1310/ مارس 1893 برای استخدام در اداره رژی به استانبول عزیمت کرد. شغل جدید درآمدی کافی و فرصت زیادی را برای خواندن و نوشتن و آشنایی با اهل قلم و محافل ادبی در اختیار او گذاشت (همانجا). در همین دوره داستانها و نوشتههای دیگرش در مجلههای ثروت فنون* و مکتب به چاپ رسید. با شروع دوره جدید انتشار ثروت فنون به سردبیری توفیق فکرت*، به توصیه رجائیزاده اکرم، که رهبری معنوی جریان نوگرایی در ادبیات را به عهده داشت، خالد ضیاء به همکاری با آن پیوست و رمانهای مائی و سیاه (آبی و سیاه)، عشق ممنوع و قیریق حیاتلار (زندگیهای گسیخته) را پیاپی به صورت پاورقی در ثروت فنون منتشر ساخت؛ ولی انتشار رمان اخیر، به علت توقیف مجله در رجب 1319 نیمه تمام ماند. انتشار این رمانها سبب شهرت روزافزون او شد، چنانکه وی از ارکان جریان نوگرایی در ادبیات ترکی به شمار میآید.با توقیف ثروت فنون و تشدید سانسور و اختناق، خالد ضیاء به مانند اکثر ثروت فنونیها از نوشتن دست برداشت؛ و این دوره سکوت تا انقلاب «مشروطیت دوم» در تابستان 1326/ 1908 ادامه یافت (بانارلی، ج 2، ص 1053؛ قدرت، ج 1، ص 172). با اعلان حریت (مشروطیت دوم) وی از نظر شغلی ارتقای مقام یافت و در رجب 1326/ اوت 1908 به عنوان کمیسر رژی گمارده شد ()دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی(، همانجا). وی همزمان به تدریس ادبیات اروپایی و فلسفه زیباییشناسی در دارالفنون، یعنی دانشگاه استانبول پرداخت (د. ا. ترک، ذیل «خالد ضیاء») و در عین حال به نوشتن در زمینههای مختلف و فرستادن آنها به مطبوعات استانبولی چون صباح، شورای امت، طنین و مصور محیط ادامه داد. او خود از فعالیت دامنهدارش در این دوره سخن گفته است (رجوع کنید به خویوگوزل، ص 36ـ37). وی در همین دوره، واپسین رمان خود، نسل آخر را در روزنامه صباح به صورت پاورقی منتشر کرد؛ لیکن به علت تغییر اوضاع با استقبال خوبی مواجه نشد (آقیوز، ص 114).خالد ضیاء پس از حوادث «31 مارس» که به خلع سلطان عبدالحمید منجر شد، به جمعیت اتحاد و ترقی پیوست که نقش حزب حاکم را در ترکیه پس از اعلان حریت داشت. وی به توصیه جمعیت مذکور به رئیس دفتری محمدرشاد، سلطان جدید، منصوب گردید و در اواخر رجب یا اوایل شعبان 1330/ ژوئیه 1912 از مقام خود بر کنار شد. در همین زمان از عضویت «مجلس اعیان» هم که از طرف سلطان به آن گمارده شده بود، به علت انتقادهایی که مطرح میشد، کنارهگیری کرد و دوباره به دارالفنون بازگشت. در همین ایام به ریاست مجلس اداری انحصار توتونی که شکل جدید رژی بود، منصوب گردید و در نهادهایی چون کمیسیون اصطلاحات علمی و هیئت ادبی دارالبدایع که وزارت معارف تشکیل داده بود، «جمعیت عمومیه بلدیه» و «مجلس عمومی ولایت» عضویت داشت ()دایرةالمعارف زبان و ادبیات ترکی(، همانجا). به مناسبت عضویت در هیئت ادبی دارالبدایع سه نمایشنامه به نامهای فروزان، فاره (موش) و کابوس را برای نمایش آماده کرد. هر سه نمایشنامه علاوه بر اجرا شدن در استانبول، به صورت کتاب نیز انتشار یافتند (خویوگوزل، ص 40). وی در ایام جنگ جهانی اول بارها به عنوان مأموریت یا برای معالجه به کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، رومانی، آلمان و سوئد مسافرت کرد و در فاصله برافتادن اتحاد و ترقی و برآمدن کمالیستها و اعلان جمهوریت در آبان 1302 به نوشتن مقاله و داستان و ارسال آنها به مطبوعات استانبول و نیز انتشار قیریق حیاتلار، که با توقیف ثروت فنون نیمه تمام مانده بود در روزنامه وقت ادامه داد و کتابهایی نیز در این دوره منتشر کرد (رجوع کنید به خویوگوزل، ص 41ـ43).عشاقیزاده در دوره جمهوریت، اگر چه نه به گستردگی دورههای قبلی، همچنان با مطبوعات همکاری داشت و گذشته از مقاله و داستان، خاطراتش را، که بعدها به صورت کتابهایی منتشر شد (رجوع کنید به ادامه مقاله) به صورت پاورقی انتشار داد. وی در عین حال بسیاری از آثار پراکنده سابق خود را گردآوری و پس از تغییر الفبا به لاتینی در 1307ش/ 1928 با الفبای جدید چاپ کرد و با شتابگیری جریان ساده شدن زبان ترکی، بعضی از آثار قدیمی خود را به زبانی ساده و قابل فهم برای نسل جدید بازنویسی کرد. مقالاتش درباره زبان، ادبیات، تئاتر و موسیقی نیز در چهار جلد تحت عنوان )درباره هنر( گردآوری شد که دو جلد آنها در زمان حیات نویسنده و دو جلد بعدی پس از درگذشت وی و به همت پسرش منتشر شدند (همان، ص 43ـ45).خالد ضیاء که سالهای پایانی زندگیش با تلخکامیهایی نظیر خودکشی پسر جوانش همراه بود، در 7 فرودین 1324 درگذشت (همان، ص 46؛ ایشیق، ذیل «عشاقلیگیل، خالد ضیاء»؛ قاباقلی، ج 2، ص 576).آثار. خالد ضیاء در طی شصت سال نویسندگی خود (قاباقلی، ج 2، ص 577) حدود شصت جلد کتاب (بانارلی، ج 2، ص 1054)، به جز نوشتههای گردآوری نشدهاش، نوشت که میتوان آنها را چنین دستهبندی کرد :1) رمانها. خالد ضیاء از بنیانگذاران رماننوین ترکی به شمار آمده است (قراعلی اوغلو، ج 2، ص 567). رمانهای نخستین وی؛ سفیله، نمیده، )دفتر یک مرده( و )فردی و شرکایش( که در قالب پاورقی در خدمت منتشر شدند، با توجه به طرحهای ساده و موضوعات عاشقانه احساساتی به نوعی در ادامه جریان رمان عصر تنظیمات به شمار میروند (میدان لاروس، ذیل «عشاقلیگیل»). در این رمانها با نویسندهای رمانتیک رو به روییم که به تدریج عناصر رئالیستی و حتی ناتورالیستی در نوشتههایش افزایش مییابد و در رمان )فردی و شرکایش( از رمانتیسم دور میشود. خالد ضیاء محصولات قلمی دوره زندگی در ازمیر را آثار دوران کودکی هنری خویش به شمار آورده است (قاباقلی، ج 2، ص 579؛ قراعلی اوغلو، ج 2، ص 569). با این حال در نخستین رمان منتشرشدهاش در ثروت فنون، یعنی )آبی و سیاه( یک نویسنده واقعگرا (رئالیست) به نظر میرسد (رجوع کنید به آقیوز، ص 115؛ آرگونشاه، ص 78). قهرمان این داستان خصوصیات رمانتیک را دارد (قدرت، ج 1، ص 175). موضوع اصلی )آبی و سیاه(، که نامش یادآور نام رمان معروف استاندال، سرخ و سیاه است (آقیوز، ص 116)، بازنمایی افول جریان ادبی ثروت فنون در قالب داستان زندگی یک شاعر ثروتفنونی به نام احمد جمیل است که شباهتهایی با توفیق فکرت، سردبیر ادبی ثروت فنون دارد. نام کتاب هم نمایانگر بر باد رفتن آرزوهای نویسنده جوان و تحول احوال او از «آبی» امید بخش به «سیاه» نومیدی است. در این رمان ابعاد جهانبینی هنری و دغدغههای یک نسل و جرگه ادبی، که در کشمکش دائمی با هواداران ادبیات سنّتی است و سرانجام در نتیجه فشار روزافزون استبداد حاکم از شکوفایی بازمیماند و به سکوت واداشته میشود، نشان داده شده است. این رمان را بیانیه ادبی جریان ثروت فنون دانستهاند (رجوع کنید به قدرت، ج 1، ص 174ـ181؛ قراعلیاوغلو، ج 2، ص 590ـ602؛ بانارلی،ج 2، ص 1052؛ تانپینار، ص 469؛ موتلوآی، ص186؛ کرمان، ص117، 127؛ آرگونشاه، ص79ـ 81؛ آقیوز، ص 115ـ116؛ رئیسنیا، ج 3، ص 278ـ 279؛ فرهنگ آثار، ج 1، ص 7).عشق ممنوع، دومین رمان منتشرشده خالد ضیاء در مجله ثروت فنون، استادانهترین رمان وی به شمار آمده است (آرگون شاه، ص 81). رمضان قورقماز (ص 147) عشق ممنوع را برای رماننویسی ترک تولدی دیگر دانسته است. این رمان ظاهراً از رمان مادام بواری نوشته فلوبر اثر پذیرفته است (موتلوآی، ص 187؛ برای خلاصه رمان مورد بحث رجوع کنید به بانارلی، ج 2، ص 1052ـ1053؛ قدرت، ج 1، ص 181ـ189؛ رئیسنیا، ج 3، ص 280ـ281). با این همه خالد ضیاء خود رمان قیریق حیاتلار را چه از نظر زبان و چه از نظر ساختار برتر از رمانهای )آبی و سیاه( و عشق ممنوع میداند (قاباقلی، همانجا؛ قراعلیاوغلو، ج 2، ص 570). لیکن هیچ یک از رمانهای او به موفقیت عشق ممنوع که خلاصه سراسر حیات هنریش محسوب شده است، دست نیافت (قورقماز، ص 147) او پس از نسل آخر، یعنی از 35 سالگی به بعد دیگر هرگز رمان ننوشت (موتلوآی، ص 494).2) داستانهای بلند و کوتاه. خالد ضیاء عشاقیزاده داستاننویسی را نیز همزمان با رماننویسی از اواخر دهه دوم عمر خود شروع کرد، در این زمینه نیز نخستین داستانپرداز بزرگ به شمار آمده است (قاباقلی، ج 2، ص 582). داستانهای او در دو نوع مورد بررسی قرار میگیرند: داستانهای بلند، که خود آنها را رمان کوچک نامیده (رجوع کنید به خویوگوزل، ص 80) و فرق عمده آن با رمان این است که از لحاظ حجم کوچکتر از رمان است؛ فرق عمده داستانهای کوتاه او با داستانهای بلندش نیز حجم آنهاست. داستانهای بلند وی به ترتیب تاریخ انتشار عبارتاند از: بیر مخطرهنین صون یاپراقلری، بیر ازدواجین تاریخ معاشقه سی، دَلی (دیوانه)، بومویدو؟ (آیا این بود؟)، هیهات، بیریازین تاریخی (تاریخ یک تابستان) و )نامههای مادر( (رجوع کنید به همان، ص 80ـ91).به گفته خویوگوزل که کاملترین فهرست و معرفی داستانهای کوتاه و مجموعههای آنها را به دست داده است، خالد ضیاء 125 داستان کوتاه نوشته است که در هفده کتاب گردآوری و بسیاری از آنها با الفبای جدید (لاتینی) نیز منتشر شدهاند (رجوع کنید به ص 92ـ102؛ برای فهرستهای دیگر رجوع کنید به بانارلی، ج 2، ص 1054؛ آقیوز، ص 114ـ115؛ قاباقلی؛ ایشیق، همانجاها). خالد ضیاء در داستانهای کوتاهش برخلاف رمانهایش به درون محلات و خانهها راه مییابد و زندگی مردم خردهپا نظیر دایهها، خدمتکاران، مأموران پست، بقال محله، دختران ترشیده و حمالان را به تصویر میکشد (قاباقلی، همانجا).3) شعر منثور. شعر منثور را در ادبیات ترکی، خالد ضیاء رواج داد (قاراتاش، ص 315). این نوع ادبی از طریق ترجمه اشعار غربی، به ویژه فرانسوی، به ترکی عثمانی وارد شد (گاریپر، ص 363). نخستین شعر منثور خالد ضیاء با عنوان عشقمین مزاری (مزار عشقم)، در بهار 1300/1883 در روزنامه ترجمان حقیقت چاپ استانبول انتشار یافت. این نوشته و دیگر شعرهای منثور خالد ضیاء در مجموعه منثور شعرلر (اشعار منثور) به صورت کتابی انتشار یافت. مزاردان سسلر (صداهایی از آرامگاه) دومین کتاب شعر منثور خالد ضیاء بود که در 1307/1891 انتشار یافت (خویوگوزل، ص 104). شعر منثور پس از آن بهتدریج، بهویژه مورد استقبال شاعران و نویسندگان جریانهای ادبی «ثروت فنون» و «فجرآتی» قرار گرفت و به عنوان یک نوع ادبی در ادبیات ترکی ادامه یافت (رجوع کنید به گاریپر، ص 361ـ409).برخی دیگر از آثار خالد ضیاء عبارتاند از: نمایشنامههای فروزان (1918)؛ کابوس (1918)، فاره (موش؛ 1926)؛ و خاطرات او با عناوین )چهل سال(، در پنج جلد (1936)، ساده شدهاش (1969) در 677 صفحه؛ )دربار و ماورایش(، در سه جلد 1940ـ1942، ساده شدهاش (1965) در 407 صفحه؛ )یک داستان تلخ( (1942)، خاطرات مربوط به پسرش که در 1316ش/1937 خودکشی کرد (برای فهرست دیگر آثار او در زمینههای مختلف رجوع کنید به خویوگوزل، ص 246ـ247).منابع: رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز 1374ش؛ فرهنگ آثار: معرفی آثار مکتوب ملل جهان از آغاز تا امروز، به سرپرستی رضا سیدحسینی، تهران: سروش، 1378ـ1383ش؛Kenan Akyuz, Modern Turk edebiyatInin ana Cizgileri, Ankara 1995; Hulya Argunah, "Tanzimat'tan II: mesrutiyet'e Turk roman 1", Turkiye arastirmalari literature dergisi, vol.4, no.8 (2006); Nihad Sami Banarli, Resimli Turk edebiyati tarihi, Istanbul 1987; cafer Gariper, "Turk edebiyatinda mensur siir literaturu", Turkiye arastirmalari literatur dergisi, vol.4, no.7 (2006); Omer Faruk Huyuguzel, Halit Ziya Usakligil, Ankara 2004; IA, s.v. "Halid Ziya" (by Mehmed Kaplan); Ihsan Isk, Turkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara 2004; Ahmet Kabakli, Turk edebiyati, Istanbul 1965-1966; Seyit Kemal Karaalioglu, Turk edebiyati tarihi, vol.2, Istanbul 1982; Turan Karatas, Ansiklopedik edebiyat terimleri sozugu, Ankara 2004; Zeynep Kerman, Yeni Turk edebiyati incelemeleri, Ankara 1998; Ramazan Korkmaz, "Servet-i funun edebiyati", in Yeni Turk edebiyati el kitabi (1839-2000), ed. Ramazan Korkmaz, Ankara: Grafiker, 2005; Cevdet Kudret, Edebiyatimizda hikaye ve roman: tanzimattan mesrutiyete kadar, vol.1, Istanbul 1977; Meydan Larousse: buyuk lugat ve ansiklopedi, Istanbul: Meydan Yayinevi, 1990-1991; Rauf Mutluay, 100 soruda Tanzimat ve Servetifunun edebiyati, Istanbul 1988; Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972; Ahmed Hamdi Tanpinar, 19 uncu asir Turk edebiyati tarihi, Istanbul 2003; Turk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul: Dergah Yayinlari, 1976-1998, s.v. "Usakligil, Halit Ziya" (by Mustafa Kutlu).