حیدری ـ نعمتی

معرف

نام دو دسته رقیب که در عهد صفوی و قاجار در بیشتر شهرهای ایران منازعات مستمر و شدید داشتند
متن
حیدری ـ نعمتی، نام دو دسته رقیب که در عهد صفوی و قاجار در بیشتر شهرهای ایران منازعات مستمر و شدید داشتند.درباره منشأ انتساب نامهای حیدری (حیدریان یا میرحیدری) و نعمتی (نعمتیان یا نعمت‌اللهی) و سبب اصلی درگیریهای آنان گزارشهای متفاوتی داده شده است. برخی دسته حیدری را به شیخ‌قطب‌الدین حیدر*، از مشایخ صوفیه (متوفی 618 در زاوه، تربت‌حیدریه* کنونی)، منسوب دانسته‌اند (رجوع کنید به حمداللّه مستوفی، ص 154؛ خواندمیر، ج 2، ص 332؛ شیروانی، ص 189؛ معصوم‌علیشاه، ج 2، ص 642). ابن‌بطوطه که در سده هشتم از زاوه می‌گذشت، از مریدان قطب‌الدین حیدر یاد کرده است که حلقه‌های آهنی را به نشانه تقوا از دست و گردن خود آویخته بودند (ج 1، ص 394).شوشتری (ج 1، ص 82)، دسته حیدری را از پیروان قطب‌الدین سلطان میرحیدر تونی (متوفی 830، در تبریز)، از عارفان سده نهم، معرفی کرده است. طباطبایی تبریزی (ص 68ـ69) محل تولد تونی را باکو دانسته که بعدها در تون، از شهرهای خراسان، نشو و نما یافته است. ابن‌کربلائی نیز (ج 1، ص 467) او را پیشوای حیدریه (شاخه‌ای از سلسله قلندریه) نامیده است. برخی مورخان معاصر نیز، دسته حیدری را به شیخ‌حیدر*، پدر شاه‌اسماعیل صفوی، منسوب کرده‌اند (رجوع کنید به لمتون، ص 16؛ کاگایا، ص 734).دسته نعمتی به سیدنعمت‌اللّه کرمانی مشهور به شاه‌نعمت‌اللّه ولی* (متوفی 834)، شاعر و عارف کرمانی، منسوب‌اند. منشأ منازعات مستمر این دو دسته به درستی معلوم نیست، اما چنین می‌نماید که در آغاز بر اختلافات مذهبی مبتنی بوده است. حیدریان خود را شیعه اثناعشری و نعمتیها را سنّی می‌دانستند و حتی ازدواج بین آنها صورت نمی‌گرفت. بعضی از حیدریها، نعمتیها را نجس می‌شمردند (رجوع کنید به ملکم، ج 2، ص 429؛ د. ایرانیکا، ذیل مادّه).ظاهراً نخستین درگیریها از شهر تبریز آغاز شد. به گفته شوشتری (همانجا)، برخی اهالی تبریز به تصور شافعی بودن سیدنعمت‌اللّه به این مذهب گرویده بودند. با به سلطنت رسیدن شاه‌اسماعیل صفوی و رواج تشیع به عنوان مذهب رسمی، پیروان تسنن مجالی برای ابراز قدرت نداشتند و از این زمان به‌بعد جنبه عقیدتی و متصوفانه این دو گروه کم‌رنگ شد و رقابت آنان بیشتر برای کسب منافع مادّی و نفوذ در میان ساکنان شهرها بود (رجوع کنید به پطروشفسکی، ص 367؛ میرجعفری، ص746). درواقع، دوره صفویه اوج شدت و گسترش منازعات حیدریها با نعمتیها بود، تا جایی‌که محلات شهرها بین آنان تقسیم شد و نعمتی‌خانه و حیدری‌خانه نام گرفت (رجوع کنید به فسائی، ج 2، ص908ـ 910؛ کاگایا، ص 735). وینچنتیو دالساندری، سیاح ونیزی که در زمان شاه‌طهماسب اول صفوی به ایران آمده بود، در سفرنامه‌اش (ص 474) می‌نویسد مردم تبریز در دو دسته نعمتی و حیدری، در نُه محله، سی سال است با یکدیگر دشمنی و نزاع دارند. این دو دستگی به تبریز محدود نبود و در بیشتر شهرهای ایران نیز درگیریهای شدیدی روی می‌داد (رجوع کنید به کمپفر، ص 137ـ 138). ملاجلال‌الدین محمد منجم یزدی، منجم شاه‌عباس اول (ص 131)، از نبرد میان حیدری و نعمتی در 1003 در قزوین سخن گفته است که به سود حیدریها، خاتمه یافت. از گفته وی برمی‌آید که شاه‌عباس بنابه مصلحت سیاسی از درگیری میان این دو دسته خشنود بوده و حتی گاه این درگیریها به تشویق او انجام می‌گرفته است. برخی سیاحان اروپایی که به ایران سفر کرده‌اند، شرحی از این منازعات به دست داده‌اند. شاردن، که در زمان شاه‌عباس دوم و سلیمان اول صفوی مدتی را در اصفهان گذراند، از درگیری حیدری و نعمتی در نُه محله اصفهان یاد کرده است (رجوع کنید به ج2، ص321، ج8، اضافات لانگه، ص 156). گزارش تاورنیه* (ج 2، ص160ـ161) نیز حاکی از دشمنی شدید این دو دسته است. شدت این خصومتها و درگیریها در ایام عاشورا بیشتر می‌شد و غالبآ به کشتار می‌انجامید. حتی در پایان مسابقات ورزشیِ به‌ظاهر دوستانه، نزاعهای جدی میان آنان روی می‌داد که فقط با مداخله داروغه پایان می‌گرفت (کمپفر، همانجا؛ تحویلدار، ص 88ـ90). کمپفر (همانجا) بر آن است که سلیمان اول صفوی از حیدریها حمایت می‌کرده است.دسته‌بندی حیدری و نعمتی در دوره زند و قاجار همچنان برقرار بود. از نوشته نادرمیرزا قاجار (ص 192) چنین برمی‌آید که محله‌ها همچنان میان این دو دسته تقسیم شده بود، چنان‌که حاجی ابراهیم کلانتر* در زمان علیمرادخان زند*، کدخدای حیدری‌خانه شیراز بود. سرجان ملکم* که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آمده بود، از دوام منازعات حیدری و نعمتی و اینکه حکومت تلاشی برای جلوگیری از آن نمی‌کند، سخن گفته است (رجوع کنید به همانجا). به گفته او (همانجا)، در ماه محرّم اگر دسته‌ای مسجدی را به تکیه تبدیل می‌کرد، دسته دیگر آن مسجد را به زور می‌گرفت یا تکیه و تزیینات آن را از بین می‌برد. در زمان ناصرالدین‌شاه و براثر سیاست او، ظاهراً از شدت این درگیریها کاسته شد (رجوع کنید به بلاغی، ج 1، ص 218ـ219)، اما در دوره مظفرالدین‌شاه، همچون زمان شاه‌عباس اول، این دو گروه دستاویز سیاسی شدند. در شوشتر و دزفول، شیخ‌خزعل* که با خانان بختیاری دشمنی داشت، پشتیبان نعمتیها بود، و بختیاریها از حیدریها حمایت می‌کردند و بیشتر از یک ماه در این دو شهر آشوب به راه انداختند (کسروی، 1362ش، ص 207ـ208).با آغاز انقلاب مشروطه در ایران، نزاع حیدری و نعمتی با شدت کمتری در برخی شهرهای ایران ادامه داشت، اما در نائین و اردبیل، کار این دسته‌بندی بالا گرفت. در اردبیل، میان دو دسته بر سر برپاکردن انجمن ولایتی اختلاف افتاد؛ حیدریها حاجی‌میرزا ابراهیم‌آقا و نعمتیها میرزاعلی‌اکبرآقا را انتخاب کردند. رقابت چنان بالا گرفت که دو گروه از نیروهای شاهسون کمک گرفتند و پس از سنگربندی به جنگ پرداختند (رجوع کنید به همو، 1363ش، ص 196ـ197). به گفته امیرخیزی (ص 411)، تعصب حیدری و نعمتی در اردبیل به حدی بود که او و ستارخان در سفر به آنجا، به‌سبب دسته‌بندی مردم شهر از رفتن به خانه اهالی خودداری کردند. در نائین نیز محلات حیدری مخالف مشروطه و محلات نعمتی هواخواه آن شدند و نزاعهایی میان آنان درگرفت (بلاغی، ج 1، ص 219ـ221؛ نیز رجوع کنید به کاگایا، ص 735).از منابع چنین برمی‌آید که دشمنی حیدری و نعمتی، به‌جز مدت کوتاهی که زمان آن به درستی مشخص نیست، بر پایه اختلافات مشربی بود، اما بعدها به صورت نزاعهای محلی درآمد که بیشتر در ایام عزاداری امام حسین، در دهه اول محرّم، بروز می‌کرد. امروزه نشانه‌ای از منازعات حیدری و نعمتی در شهرهای بزرگ ایران باقی نمانده و حتی شاید بسیاری از اهالی شهرهای بزرگ ندانند که جنگ حیدری و نعمتی چه بوده، لیکن آثار آن در برخی شهرهای کوچک و قصبات ایران به‌جا مانده است.منابع: ابن‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابن‌کربلائی؛ روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان‌القرائی، تهران 1344ـ1349ش؛ اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، تبریز 1339ش؛ عبدالحجت بلاغی، کتاب تاریخ نائین، و کتاب فرهنگ تاریخ نائین، تهران 1369؛ ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، اسلام در ایران: از هجرت تا پایان قرن نهم هجری، ترجمه کریم کشاورز، تهران 1354ش؛ حسین‌بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ حمداللّه مستوفی، نزهة‌القلوب؛ خواندمیر؛ وینچنتیو دالساندری، سفرنامه وینچنتودالساندری، در سفرنامه‌های ونیزیان در ایران: شش سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی، 1381ش؛ نوراللّه‌بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، تهران 1354ش؛ زین‌العابدین‌بن اسکندر شیروانی، بستان‌السیاحه، یا، سیاحت‌نامه، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست ]بی‌تا.[؛ محمدرضابن محمدصادق طباطبایی‌تبریزی، تاریخ اولاد اطهار، چاپ سنگی ]تبریز [1304؛ حسن‌بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگارفسائی، تهران 1382ش؛ کان (هیروشی) کاگایا، «دو دستگی اجتماعی و مذهبی در ایران»، آینده، سال 15، ش10ـ12 (دی ـ اسفند 1368)؛ احمد کسروی، تاریخ پانصدساله خوزستان، تهران 1362ش؛ همو، تاریخ مشروطه ایران، تهران 1363ش؛ انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران 1360ش؛ محمدمعصوم‌بن زین‌العابدین معصوم‌علیشاه، طرائق‌الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ?] 1318[؛ جلال‌الدین محمد منجم‌یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف‌اللّه وحیدنیا، تهران 1366ش؛ حسین میرجعفری، «حیدری و نعمتی»، آینده، سال 9، ش10 و 11 (دی و بهمن 1362)؛ نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ سنگی تهران 1323، چاپ محمد مشیری، چاپ افست تهران 1360ش؛Jean Chardin, Voyages du Chevolier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, new ed. by L. Langles, Paris 1811; EIr., s.v. "Haydari and Nemati" (by John R. Perry); Ann Katharine Swynford Lambton, Islamic society in Persia: an inaugural lecture delivered on 9 March 1954, [London] 1954; John Malcolm, The history of Persia: from the most early period to the present time, London 1829; Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse, Introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 14
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده