حیدر حسینی، نام دو تن از خوشنویسان ایرانی.1) میر (سید) حیدر، ملقب به گُندهنویس، خوشنویس اواخر سده هفتم و اوایل قرن هشتم. بهنوشته فضائلی (ص317) براساس تنها اثر موجودِ منسوب به وی (سطرهایی در نسخه دیوانالحادرةدرکتابخانهایاصوفیه)،بهرقممحمدبن حیدرالحسینی و به تاریخ 722، ظاهراً نام وی محمد و نام پدرش حیدر بوده است و چهبسا به مسامحه، وی به نام پدرش خوانده شده است. تاریخ ولادت وی مشخص نیست، اما چون از شاگردان یاقوت مستعصمی* (متوفی698) بهشمارآمده (رجوع کنید به مصطفیعالیافندی، ص 43)، احتمالا در اواسط قرن هفتم به دنیا آمده است.میرحیدر را یکی از شش شاگرد برجسته یاقوت دانستهاند که به استادان ستّه معروفاند و گاه مُجاز بودند رقم یاقوت را در آثار خود به کار ببرند. در عین حال حیدر حسینی در خوشنویسی همپایه یاقوت دانسته شده است (رجوع کنید به حبیب اصفهانی، همانجا؛ ابنکربلائی، ج 1، ص 270؛ منشی قمی، ص21؛ سپهر، ص14) و چون خط جلی را بسیار زیبا مینوشت، به او گنده (جلی) نویس لقب دادهاند (رجوع کنید به حبیب اصفهانی، ص 68؛ فضائلی، همانجا). به گفته منشیقمی مؤلف گلستان هنر (ص 22)، وی مجذوب و اهل حال بود و همه کس را تعلیم نمیداد، اما هر که از وی تعلیم میگرفت به مناصب و مراتب عالی دست مییافت، که از آن جملهاند: خواجه تاجالدین* علیشاه گیلانی، وزیر سلطانمحمد خدابنده؛ سلطانابوسعید (حک : 717ـ 736)؛ و خواجه غیاثالدین محمدبن رشیدالدین* فضلاللّه، وزیر سلطانابوسعید (نیز رجوع کنید به سپهر، ص 15؛ فضائلی، ص 318). معروفترین شاگرد وی، عبداللّه صیرفی*، خطاط برجسته قرن هشتم، بود که در کتیبهنگاری تسلط بسیار داشت و شاگردانی چون خیرالدین مرعشی (خطاط بزرگ عثمانی، استاد حمداللّه آماسی*) را پرورانده بود (ابنکربلائی، ج 1، ص370؛ منشیقمی، ص 24؛ فضائلی، ص 321). از جمله معاصران میرحیدر، مبارکشاه زرین قلم* و شاگردش یحیی صوفی (از خطاطان برجسته قرن هشتم) بودند (ابنکربلائی، همانجا).از آثار میرحیدر، جز نسخه منسوب به وی که به قلم نسخ عالی نوشته شده، چیزی در دست نیست؛ اما پرورش شاگردانی چون عبداللّه صیرفی، که در نسخ و ثلث سرآمد روزگار خود بود، گویای منزلت برجسته اوست. وفات میرحیدر 726 ذکر شده است (حبیب اصفهانی، همانجا). از محل دفن وی اطلاعی نیست.2) میرحیدر حسینیتبریزی، خوشنویس اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم. از تاریخ ولادتش اطلاعی در دست نیست.وی در بخارا میزیست، اما اصالتاً اهل تبریز بود و از اینرو به تبریزی مشهور است (مصطفی عالیافندی، ص 76؛ بیانی، ج 1ـ 2، ص 171).در خوشنویسی، میرحیدر را از جمله هفت تن شاگردان میرعلی هروی* (متوفی 951) محسوب کردهاند (رجوع کنید به مصطفی عالیافندی؛ بیانی، همانجاها)؛ با اینحال بیانی (همانجا)، با استناد به نمونه خطی از وی که تاریخ 868 را نشان میدهد، در صحت این اظهارنظر تردید کرده و نیز دوره حیات این دو خوشنویس را همزمان ندانسته و بر آن است که میرحیدر یکی از زبردستترین خطاطان قرن نهم بوده است.میرحیدر از جمله نستعلیقنویسان ممتاز عصر خود بود (مصطفی عالیافندی، ص 114؛ بیانی، همانجا). بیشتر آثار خوشنویسی او به قلمهای نیم دو دانگ، دو دانگ، سه دانگ، چهار دانگ، کتابت خوش و خفی است. نمونههایی از آثار او در کتابخانههای خزینه اوقاف و روان کوشکو شهر استانبول موجود است (بیانی، همانجا).از تاریخ وفات وی نیز اطلاعی نیست، اما براساس یکی از آثارش، تا روزگار پادشاهی شاهاسماعیل اول صفوی (حک: 996ـ 1038) در قید حیات بوده است (رجوع کنید به همانجا).منابع: ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطانالقرائی، تهران 1344ـ1349ش؛ مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران 1363ش؛ حبیب اصفهانی، تذکره خط و خطاطان، ترجمه رحیم چاوشاکبری، تهران 1369ش؛ هدایتاللّه سپهر، تذکره خوشنویسان،] تهران: یساولی، بیتا.[؛ حبیباللّه فضائلی، اطلس خط، اصفهان 1350ش؛ مصطفی عالیافندی، مناقب هنروران، ترجمه و تحشیه توفیق ه . سبحانی، تهران 1369ش؛ احمدبن حسین منشیقمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1366ش.