حوض(2)، آبگیری طبیعی در جنوبشرقی موریتانی، در زاویه آبگیرهای سنگال و نیجر. حوض از شمال به صخره ساحلی ظهر تِشِت محدود است که از تشت تا اراتان و در حاشیه فلات آدافر امتداد دارد. از شمالشرقی به صخرهای ساحلی در جهت ظهر ولاته و نعمه/ نمه، که منطقه کمارتفاع جَوْف را در بر میگیرد، محدود میشود. در جهت مغرب، مرز چندان مشخصی ندارد ولی همین مرز پس از دماغهای در جهت باسیکونو و نره، تمبرده را در برمیگیرد و سپس از طریق عیونالعَطروس به تِشِت میرسد.بنابراین، حوض مشتمل است بر یک فلات و پس از شیب صخره ساحلی، دشتی که به دو منطقه تقسیم میشود: منطقه البیعار در جنوب، پوشیده از مرتع و چاه؛ و منطقه ائوکر در شمال، که سراسر شنزار است.آب و هوای حوض حد فاصل بین آب و هوای بیابانی و آب و هوای ساحلی است. سه فصل دارد: بارانی (تیرـ شهریور/ ژوئیه ـ سپتامبر)، گرم و خشک (فروردین ـ تیر/ مارس ـ ژوئیه) و معتدلِ خشک (مهر ـ فروردین/ اکتبر ـ مارس). فراوانی بارش ]در فصل بارانی[ موجب رویش گیاهان اعم از مرغزارها و مراتع و جلب کاروانها و گلهها به سوی آنها میشود.پیشینه. موقعیت حوض در خروجی بیابان موجب شده است که در طول تاریخ مورد مناقشه قرار گیرد. براساس برخی روایات، اقوام فولانی از ماسینا به این منطقه آمدند. بربرهای لمتونه مملکت اودغوست را (که حوض شمالی را در برمیگرفت) بهوجود آوردند (قرن پنجم/ یازدهم)، سپس فرمانروایان سیاهپوستِ غناییِ سونینکه حوض را تصرف کردند (380/990) که پایتخت آنها، کومبی صالح، آنجاست. مرابطون در 446/1054 ]در دوره فرمانروایی یحییبن عمر[ اودغوست، و در 469/1076 غنا را گرفتند. مرگ ابوبکربن عمر ]فرمانروای مرابطون[ در 480، به غنا امکان بازیابی استقلال داد ولی نفوذ سلطه فرمانروای آن هرگز از ائوکر و باسیکونو فراتر نرفت. در 600/1203، سومانگورو کانته، پادشاه ساسوها، غنا را تصرف کرد. مشرکان سونینکههای مسلمان را تا ولاته فراری دادند (621/1224). در 638/1240، سونجاتا کیتا شهر غنا را منهدم کرد.حملههای اعراب به صحرا در اواخر قرن هشتم/ چهاردهم، زمانی صورت گرفت که بربری کردن اهالی به شدت جریان داشت. شهرهای شتو و بیرو، متعلق به سونینکهها، نام بربری گرفتند و تِشِت و ولاته خوانده شدند. از اعراب مَعْقِل*، بهخصوص شاخه حسّان، سپاهیان مزدور را، که فرمانده جنگهای آن دوره بودند، در اختیار بربرها گذاشتند. حوض در منتهیالیه خط سیر آن دسته از قبایل عرب قرار داشت که از شمال میآمدند و پس از رسیدن به سنگال به سمت شرق تغییر مسیر میدادند. بنابراین، این منطقه فقط تحت تأثیر حوادث فرعی حملههای اعراب قرار گرفت.در آغاز قرن نهم/ پانزدهم، اولاد داوودبن محمد بر حوض استیلا یافتند. در ابتدای قرن بعد عموزادگانشان، اولاد داوودبن عَرّوق، جانشین آنها شدند. آنها نیز به نیجر عقبنشینی کردند و در میانه قرن یازدهم/ هفدهم، اولاد محمد ـ اولاد مبارک جای آنها را گرفتند که آنان نیز زیر فشار ترارزه ها و براکنه ها بهناچار به سوی غرب حرکت کردند. اولاد ناصر در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم، اولاد مبارک را به سوی مشرق راندند.در حدود 1267/1850 اعراب حسّان برتری سیاسی مشدوف ها را پذیرفتند. مشدوفها بربرهایی تقریباً اصیل ولی عربزبان بودند که موفق شدند در پرتو اتحاد با الحاج عمر و تُکُلُر*های او، که نیورو را به تصرف در آوردند (1850)، بر منطقه حاکمیت یابند.از 1308/1890 نفوذ فرانسویان آغاز شد. در 20 جمادیالاولی 1309/ اول ژانویه 1891، نیورو اشغال گردید. دو سال بعد، آرکینار منطقه نره و ماسینا را تصرف کرد. سرهنگ روله، که از تمبوکتو حرکت کرده بود، حوض را کاملاً به اشغال درآورد و بدون زحمت وارد ولاته شد.طریقت قادریه در قرن دوازدهم/ هجدهم رایج شد، در حالی که تجانیه* در قرن سیزدهم/ نوزدهم، تحت نفوذ الحاج عمر، رواج یافت، اما آنچه در این منطقه اهمیت بسیار داشت، «تجانیسم متفاوت» بود که شریفِ توات، محمد ولد احمدولد عبداللّه (یا الشریف الاخضر)، و جانشین او، شیخحمااللّه، باب کردند. پدر شیخحمااللّه، شریفِ تِشِت بود و مادرش تکلر. او ارتش قدرتمندی از قبایل موریتانی گرد آورد که از نظر اداری به مناطق نیورو، کفه، تمبرده، نره و نمه وابسته بودند. حمالیّه* منشأ حوادث کائدی (1309ش/1930) و نیورو ـ آسابه (1319ش/ 1940) بودند.در 1319ش/1940، تقریباً تمامی قبایل تحت تأثیر تبلیغات حمالیه قرار گرفته بودند که اسلامی جنگجویانه را تبلیغ میکرد و به علت منش بیگانهستیزش، همه ناراضیان مشرق موریتانی و مغرب سودان را گردهم آورده بود. اتحادیه بزرگ مرابطون، بهنام تنواجیب ها که عوامل آن در کایس، یلیمانه، نیورو، کفّه و تمشکت حضور داشتند، در برابر این تبلیغات مقاومت کرد و به مسلک قادریه وفادار ماند. در جریان ترک مخاصمه 1319ش/1940، حمالیهپنداشتند زماناز میان برداشتن رقبای تنواجیب و تصاحب اموال ایشان فرا رسیده است؛ اما پس از اقدامات خونین ایشان، 33 نفر از غارتگران، از جمله فرزند ارشد شیخحمااللّه، به اعدام محکوم شدند و ارتش آنان را در یلیمانه تیرباران کرد. شیخحمااللّه ابتدا به الجزایر و سپس به فرانسه تبعید شد و در دوره اشغال، در همانجا درگذشت.اگرچه مارتی نیورو را مکه سودان به شمار آورده، بیتردید عملا حوض پایگاه اصلی صدور اسلام به کشورهای افریقای سیاه بوده است. حوض همچنان منطقهای حساس بهشمار میرود؛ ازاینرو، فرماندار کل افریقای غربی فرانسه در مهر 1323/ اکتبر 1944 تصمیم گرفت منطقه حوض را، به مرکزیت عیونالعطروس، تشکیل دهد. حکومت موریتانی ضرورت این اقدام را اثبات کرد. این تصمیم موجب تغییر مرز شد. حوض از سالهای دور، بین مالی و موریتانی تقسیم شده بود و در پی این توافقنامهها بهطور کامل تحت مالکیت موریتانی قرار گرفت و با وجود استقلال، همچنان تحت حاکمیت این کشور است.منابع:La Campagne saharienne 1935-36 (anon.),ii , secteur soudanais, in Bulletin du Comtie de l'Afrique francaise, (1937), 36-38; Chabas, Etude sur le Hodh occidental, MS Nouakchott, 23; A. Chambon, Les populations de race noire et d'origine servile dans la subdivision d'Aioun el, Atrous, MS CHEAM 3503; Fevez, Itineraire de Oualata a El Ksab, in BCHSAOF, 1922/7, 241-250; R. Furon, "A propos des formations quaternaires du delta interieur du Niger soudanais", in Bull. Mus. Hist. nat., 2nd series, XVII (1945), 450-451; G. P. Gillier, La penetration en Mauritanie, Paris 1926; P. Marty, Etudes sur l'islam et les tribus du Soudan, les tribus Maures du Sahel et du Hodh, III, Paris 1921; Rocaboy, Le Hamalliisme, MS CHEAM; R. Vaufrey, "Le neolithique paratoumbien, une civilisation agricole primitive au Soudan", in Revue scientifique, LXXXV (1947), 205-232.