چَرْکَس، از اقوامقدیممناطقشمالغربیرشتهکوهقفقاز و حوضه رودهایتِرِک* و کوبان.سهطایفه بزرگــ کهاز روزگار بسیار قدیمدر جنوبغربیقفقاز میزیستهاند ــ مجموعه چرکسها را تشکیلمیدهند. اینطوایفعبارتاند از: کابارْدها، ساکنِ جمهوریخودمختار کاباردینـ بالکار؛ آد یغه/ آدیگه(عنوانقدیمو اصلیچرکسها)، ساکنایالتخودمختار آدیغهدر کراسنودار؛ و چرکسهایایالتخودمختار قرهچایغو از نواحیاستاورپولروسیهو اَبخازها (رجوع کنید به لانگ،ص24؛ هامرـ پورگشتال، ج4، ص3183ـ3184؛ وصفیزکریا، ج، ص684ـ685؛ آکینر، ص235،250، 286ـ287). چرکسها، بهجز بعضیاز کاباردهایارتدوکسناحیه موزدوکدر آستیا یشمالی، مسلمانحنفیاند و بهزبانچرکسی(از گروهزبانهایشمالغربیقفقاز) سخنمیگویند. چرکسها فاقد خطبودند تا اینکهاز 1302 شتا 1315 ش/1923ـ1936 خطلاتینیو در 1315 ش/1936 خطسیریلیرا بهکار گرفتند (آکینر، صـ243، 254ـ 258، 289ـ292).پیشینه. استرابون ، جغرافیانویسدوره باستان، از چرکسها بهنامکرکتیاد کردهاست(ج5، ص191، 207).تاریخنویسانقدیمروس، اَسلافچرکسها را کاسُوکمینامیدند و آسهایقفقاز (اوستها * ) نیز آنانرا کاساکمیخواندند (باکیخانوف، ص7).نامچرکسمخصوصمردمجنوباوکراینبود (کنتارینی ، ص123). چرکسها بهپنجطبقه اجتماعیتقسیممیشدند: امیران، نجبا، روستاییانآزاد، کشاورزانوابستهبهزمین، و بردگانِ بومیو غیربومی( د. اسلام، چاپدوم، ذیلمادّه؛ سامی، ج3، ص).چرکسها، پیشاز اسلامآوردن، ربالنوعهایکشاورزیمانند خدایحامیکشتو کار، خدایحامیگلههایگوسفند، خدایرعد و طوفانو خدایباغها را پرستشمیکردند( د. اسلام، همانجا). مسعودیدر قرنچهارم، چرکسها را مسیحیو آنها را کَشکنامیدهاست(ص). چرکسها در عصر امپراتوریرومشرقیبا دینمسیحآشنا شدند (آکینر، ص267).اجداد چرکسهایقفقاز (بهویژهطایفه آدیغه)، بههمراهمهاجرانیکهاز قِرِم(کریمه) بهکوبانآمدهبودند، پیشاز حمله مغولاندر اوایلقرنهفتم، از سواحلدریایآزوفو دریایسیاهتا اعماققفقاز پیشرفتند و در اراضی سمتراستو چپبخشعلیایرود تِرِکــ کهبعدها کاباردیایبزرگو کاباردیایکوچکنامگرفتــ پراکندهشدند و پساز اختلاطبا آلانهاییکهاز مقابلمغولانگریختهبودند، قومکابارد را بهوجود آوردند (هامر ـ پورگشتال، ج4، ص3183ـ3184؛ آکینر، همانجا). نامچرکستقریباً از همیندورانمتداولشد و برایقرونمتمادیمعرّفاقوامیبود کهاز شمالتا مغربقفقاز و سواحلدریایآزوفو دریایسیاهسکونتداشتند (آکینر، ص268، 287؛ مینورسکی، ص187). سرزمینچرکسها در 643ـ 645 بخشیاز قلمرو اردویزرینبود و امیرانچرکسجزو رعایایآنانبهشمار میآمدند (کارپینی، ص76؛ مقریزی، ج2، ص241).دیناسلامرا بهاحتمالبسیار بعضیاز خاناتاردویزریندر روسیه، نظیر باتو *و برادرشبِرکِهخان*، با فتحسرزمینچرکسها، در میانآنانرواجدادند (رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ج1، ص669، 720؛ خواندمیر، ج3، ص17، 75؛ حمداللّهمستوفی، تاریخگزیده، ص585).چرکسهایعثمانی. بعد از اینکهقوایسلطانمحمد فاتحدر اواخر قرننهمسرزمینچرکسها را اشغالکردند، چرکسهایاینسرزمینها بهاطاعتدولتعثمانیدر آمدند (روملو، ج2، ص839؛ هامر ـ پورگشتال، ج1، ص658ـ659؛ عاشقپاشازاده، ص183ـ184). مظالمحکومتتاتار ــ نظیر تحمیلنظاممالیاتیاِبلیک(تحویلدخترانو پسرانچرکسبهحکومتکریمه)، بهبردگیگرفتنمستمر چرکسها و تحمیلقاعده تعیینحکامبرایچرکسها از سویدولتتاتارهایکریمهــ بارها موجبشورشمردمچرکسعلیهدولتکریمهو همراهیبا مخالفاندولتعثمانیو استمداد از حکامو دولتهایهمجوار شد (ابنرضوان، ص35، 40 ـ 43، 50ـ 53؛ هامرـ پورگشتال، ج2، ص1156، ج4، ص2885، 2901، 2933، 2953، 3130ـ3132). چرکسهایکابارد، برایدفعمظالمدولتهایتاتارستانو کریمهو عثمانی، از مجاورتبا دولتروسیهتزاریــ کهتا قفقاز پیشآمدهبود ــ بهرهبردند و در 964/1557 از ایوانمخوفیاریخواستند (هامر ـ پورگشتال، ج4، ص3184؛ آکینر، ص236). اینامر بهخویشاوندیایوانمخوفو شاهانکابارد (آکینر، همانجا) و مناسباتنسبتاً دوستانه بعدیآنها انجامید. ضعفدولتهایکریمهو عثمانیاز آغاز قرندوازدهمهجریو توسعه نفوذ روسیهدر مرزهایتاتارستانو کوبانو قفقاز، سببتحولاتیدر میانچرکسها گردید. دولتروسیه، طبققرارداد سال1112/1700، جلوگیریاز دستاندازیچرکسها بهقلمرو روسیهرا برعهده دولتعثمانیگذاشتو سپس، با استناد بهنسبتتاریخیمیاناسلافچرکسو مردماوکراین، خواهانواگذاریچرکسها بهدولتروسیهگردید (هامر ـ پورگشتال، ج4، ص2871، 3185، ج5، ص3285، 3289). بسیاریاز چرکسهایقفقاز از همانآغاز جنگهایروسیهو عثمانیدر 1182، بهدولتروسیهپیوستند و پساز خاتمه اینجنگها و انعقاد قرارداد کوچکْ قینارْجهدر 1188/1774، کوبانو تاتارستانکریمه(بهجز بندر آناپا و توابعآن) و همچنینکابارد بزرگو کوچک، بهدولتروسیهواگذار گردید (علویشیرازی، ص59؛ هامر ـ پورگشتال، ج5، ص3531، 3562، 3581، 3605ـ 3606؛ ماتیه، ج5، ص3677). در دوره تسلطروسها بر قفقاز، هزارانخانوار قزاقو روسبهسرزمینچرکسها مهاجرتکردند (علویشیرازی، ص51، 56، 59). بسیاریاز چرکسها در نهضتهایبزرگمسلمانانقفقاز، مثلنهضتشیخ منصور اُشُرمه(از علماینقشبندیه) و شیخشامل(رئیسنقشبندیهو سرکرده مجاهدان)، و در جنگهایمعروفکریمهمیانروسیهو عثمانی(1269ـ1272/ 1853ـ 1856) شرکتکردند (رجوع کنید به منفرد و بیات، ص18، 44ـ45؛ بنیگسنو براکسآپ، ص65 ـ 66). دولتروسیهپساز اینجنگها، بهویژهپساز خاتمه نهضتشیخشاملدر 1279، دهها هزار چرکسرا بهسیبریتبعید کرد و، با تشویقو تهدید، باعثمهاجرتتعداد بیشتریاز آنها بهقلمرو دولتعثمانیشد و زمینهایآنانرا بهمهاجرانقزاقو روسو اوکراینیواگذار کرد (آکینر، ص268؛ منفرد و بیات، ص49؛ بنیگسنو براکسآپ، ص24؛ سامی، ج3، ص1872). مهاجرانچرکسدر بلغارستان، آناطولی، بغداد، شام، مصر، حجاز و یمنو عثمانیپراکندهشدند (نیکیتن، ص؛ وصفیزکریا،ج، صـ 688، 692ـ694؛ کرمبیک، ص 68ـ71). اسماعیلپاشا (حک: 1280ـ1296)، خدیو مصر، صدها نفر از اینمهاجرانرا در ارتشخود جایداد (میور، صـ201).گروههاییاز چرکسها بهسپاهعثمانیپیوستند و در جنگجهانیاولو همچنینجنگهایدوره آتاتورکشرکتکردند (وصفیزکریا، ج2، ص688). بر اساسسرشماریرسمی1344 ش/1965، جمعیتچرکسها در ترکیه337 ، 57 تنبود (اسعدی، ج2، ص278). بهنوشته احمد وصفیزکریا (ج2، ص692ـ694)، چرکسهایشامدر سوریه(حلب، حران، لاذِقیه و قُنِیطَرهو جولان)، فلسطین، اردنو بعضیشهرکها و روستاهایاطرافاردنو ترکیهسکونتداشتند.غالبزمیندارانو بازرگانانو کارخانهدارانبزرگاردناز بازماندگانچرکسها هستند و هموارهچند وزیر و نماینده دائمدر هیئتدولتو مجلساینکشور دارند (اسعدی، ج1، ص7؛ تاریخمعاصر کشورهایعربی، ج1، ص175).چرکسهایمصر. غلامانجنگیچرکساز دوره ایوبیانو بهخصوصدر عصر ملکصالحنجمالدین(حک: 637ـ 647) در مصر ظاهر شدند. سیطره مغولانبر قفقاز و قپچاق، تعداد غلامانجنگیچرکسرا در مصر افزایشداد (ابنخلدون، ج5، ص426ـ427). در 784/1382، مملوکیچرکسیبهنامبرقوق*سلطنتممالیکبحریرا برانداختو واحد نظامیجداگانهو مخصوصی، عمدتاً از چرکسها، تشکیلداد کهبهسبباستقرار در قلعه قاهره، ممالیک* برجی(حک: 784ـ922) نامیدهشدند (مقریزی، ج2، ص241؛ تاریخاسلام، ص300ـ 301).ممالیکچرکس، با حمایتاز بازرگانانداخلیو خارجی، سببرونقتجارتمصر شدند و پساز آنبا ایجاد انحصاراتتجاریدولتی، اسبابسقوطبازرگانیرا فراهمآوردند (تاریخ اسلام، ص307ـ 308). در طولحکومتممالیکچرکسی، فرزندانآزاد و مسلمانغلامانچرکســ کهطبقآیینممالیکاز ورود بهجرگه انحصاریو غیرارثیغلامانجنگیو حکومتگر محرومبودند ــ تدریجاً در زمره دیوانیانمصر در آمدند و منصببزرگدفترداریو نظارتبر دخلو خرجمصر بهچرکسها رسید (هامر ـ پورگشتال، ج4، ص3082). اینانفرقههایشبهنظامیمعروفذوالفقاریهو قاسمیهرا بهوجود آوردند (همان، ج4، ص2988).ناپلئون، پساز تصرفبندر اسکندریهدر محرّم1213/ ژوئیه 1798، اعلامیهایآراستهبهآیاتقرآنصادر کرد و مردمرا کهاز حکومتممالیکچرکستنفر داشتند، با وعده خلاصیاز مظالمچند صدساله اعیانمملوک، بههمکاریبا ارتشفرانسهفراخواند (لوتسکی ، ص45ـ 46).محمدعلیپاشا، هنگامتشکیلارتشجدید مصر، بار دیگر بهچرکسها و ممالیکسابقرویآورد و فرماندهیبسیاریاز واحدهاینظامیروستاییرا بهآنانسپرد (میور، ص198ـ 200؛ تاریخاسلام، ص506).چرکسهایعراق. حسنپاشا ایوبی(حاکمعراق، حک: 1160ـ1136) و پسر خواندهاشاحمدپاشا (حاکمبعدیعراق، حک: 1136ـ 1188) ارتشکوچکیاز غلامانجنگیچرکسو گرجیبهوجود آوردند کهپساز آنانقریبهشتاد سال حکومتخودمختار عراقرا در اختیار داشتند ( تاریخاسلام، ص497ـ 498؛ د. اسلام، چاپدوم، ج1، ص905). حسنپاشا خانههاییمخصوصِ تربیتفرزندانغلامانچرکسو گرجیدایر کرد.سلیمانپاشایکبیر(حک: 1194ـ1217) تعداد اینمراکز را افزایشداد؛ از جملهمدرسه بزرگسلیمانیهرا ساخت( د. اسلام، همانجا). با شکستداوود پاشا (حک: 1232ـ 1247)، آخرینو معروفترینحاکمعراق، حکومتخودمختار ممالیکچرکسو گرجیعراقبر افتاد (لوتسکی، ص169؛ ملکم، ج2، ص74ـ75، 126ـ127؛ سپهر، ج1، ص189، 192ـ197).چرکسهایایران. ولایتچرکسدر جغرافیانویسیعصر مغولان، حدشمالیمملکتایرانبود (حمداللّهمستوفی، نزهه القلوب، ص21). مشایخصفوی، در نیمه دومقرننهم، بارها بهجنگبا چرکسها پرداختند و هزارانبرده چرکسیرا با خود بهاردبیلآوردند (فضلاللّهبنروزبهان، ص268ـ270؛ باربارو، ص99؛ سفرنامه بازرگانونیزیدر ایران، ص401). غلامانو کنیزانچرکسمورد توجهشاهانصفویبودند. مادر پریخانخانم(دختر شاه طهماسباول) و مادر شاهسلیماناولاز کنیزانچرکسبودند (کمپفر، ص25ـ26، 55، 61؛ تتویو همکاران، ص؛ دالساندری ، ص441). جنگ با چرکسها در اواسطسلطنتشاهطهماسباول، بار دیگر صورتگرفت(نویدی، ص96؛ باکیخانوف، ص96). چرکسها در رقابتخونینطرفدارانحیدرمیرزا و اسماعیلمیرزا (پسرانشاهطهماسباول) و قتلحیدر میرزا نقشاساسیداشتند (اسکندرمنشی، ج1، ص208ـ209؛ روملو، ج3، ص 1507). بعضیاز غلامانچرکس، نظیر فرهادبیگچرکسو بهبودخانچرکس، صاحبمقاماتعالیشدند (اسکندرمنشی، ج2، ص789، 955، 967). غلامانچرکسیکیاز گروههایاصلیارتششاهعباساولو جانشیناناو بودند. تعداد غلامانمملوک، اعماز چرکسو گرجیو ارمنی، در دوره شاهسلیماناولبینپانزدهتا هجدههزار نفر و شمار چرکسها و گرجیانو داغستانیهایاصفهاندر همانزمانحدود سیهزار نفر بود (دلاواله ، ص344ـ346؛ کمپفر، ص89، 197). در عصر صفوی، صدها خانوار چرکسدر بلوکدِزْکرد فارساسکانیافتند. روستایچرکسدر بلوکدِزکرد فارسیادگار همینمردماست(فسائی، ج2، ص1318، 1618؛ دومورینی، ص56). گروهیاز چرکسها در محله ماهنو و اطرافبقعه مقامحسیندر شوشتر سکونتداشتند. حکومتشوشتر در سالهایسلطنتشاهصفی(حک: 1038ـ1052)، مدتیدر اختیار شبلیسلطانچرکسو خانداناو بود (جزایری، ص21، 46ـ47). لطفعلیخانچرکسیکیاز سرکردگانغلامانچخماقیدر عصر کریمخانزند بود (فسائی، ج1، ص615). مناسباتچرکسهایقفقاز و دولتایرانپساز سقوطصفویهبهشدتکاهشیافتو بهحوادثینظیر جنگمحمدعلیخان(غلامنادرشاه) با قُلدادخانچرکسدر 1160، همکاریگروهیاز چرکسها با طهمورثخان(والیتفلیس) و پسرشهراکلیوس(پادشاهگرجستان) و شرکتآناندر جنگبا خانهایآذربایجانو آقامحمدخانقاجار(حک: 1210ـ1211)، محدود شد (هامر ـ پورگشتال، ج5، ص3403؛ سپهر، ج1، ص42). دولتقاجار در 1219، بهمنظور احیایمناسباتقدیمو جلبهمکاریمردمکاباردیو طوایفچرکس، برایجنگبا روسها، تلاشهاییکرد (رجوع کنید به اسنادیاز روابطایرانبا منطقه قفقاز، ص167، 195ـ196)، کهالبتهبیثمر بود. پساز آن، مطالبچندانیدر باره چرکسها در دستنیست.منابع: شیرینآکینر، اقواممسلماناتحاد شوروی، ترجمه محمدحسینآریا، تهران1367 ش؛ ابنخلدون؛ ابنرضوان، تواریخدشتقپچاق، [ تحقیقو ترجمه آنانیاز زاجاچکوفسکی]، ورشو 1966؛ مرتضیاسعدی، جهاناسلام، تهران1366ـ1369 ش؛ اسکندرمنشی؛ اسنادیاز روابطایرانبا منطقه قفقاز، تهران: وزارتامورخارجه، دفتر مطالعاتسیاسیو بینالمللی، 1372 ش؛ جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، در سفرنامههایونیزیاندر ایران: ششسفرنامه، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی، 1349 ش؛ عباسقلیآقا باکیخانوف، گلستانارم، چاپعبدالکریمعلیزادهو دیگران، باکو 1970؛ تاریخاسلام: پژوهشدانشگاهکیمبریج، تألیفآ.ج. آربریو دیگران، ترجمه احمد آرام، تهران: امیرکبیر، 1380 ش؛ تاریخمعاصر کشورهایعربی: 1917ـ1970 ، تهیهشدهدر فرهنگستاندانشهایاتحاد شوروی، پژوهشگاهخاورشناسی، ترجمه محمدحسینشهری، ج1، [ تهران]: آوا، 1360 ش؛ احمدبننصراللّهتتویو همکاران، تاریخالفی: تاریخایرانو کشورهایهمسایهدر سالهای850ـ 984 ه، چاپعلیآلداود، تهران1378 ش؛عبداللّهبننورالدینجزایری، کتابتذکره شوشتر، اهواز: کتابفروشیصافی، [بیتا.]، چاپافستتهران1348 ش؛ حمداللّهمستوفی، تاریخگزیده؛ همو، نزهه القلوب؛ خواندمیر؛ وینچنتو دالساندری، سفرنامه وینچنتو دالساندری، در سفرنامههایونیزیاندر ایران، همان؛ پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله: قسمتمربوطبهایران، ترجمه شعاعالدینشفا، تهران1348 ش؛ گوستاو دومورینی، عشایر فارس: اصلاحات اداری، ترجمه جلالالدینرفیعفر، تهران1375 ش؛ رشیدالدینفضلاللّه؛ حسنروملو، احسنالتواریخ، چاپعبدالحسیننوائی، تهران1384 ش؛ شمسالدینبنخالد سامی، قاموسالاعلام، چاپمهران، استانبول1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛ محمدتقیبنمحمدعلیسپهر، ناسخالتواریخ، چاپجهانگیر قائممقامی، تهران1337 ش؛ سفرنامه بازرگانونیزیدر ایران، در سفرنامههایونیزیاندر ایران، همان؛ درویشاحمد عاشقپاشازاده، عاشقپاشازادهتاریخی، چاپعالیبیگ، استانبول1332؛ محمدهادیعلویشیرازی، دلیلالسفرا: سفرنامه میرزا ابوالحسنخانشیرازی( ایلچی) بهروسیه، چاپمحمد گلبن، تهران1363 ش؛ حسنبنحسنفسائی، فارسنامه ناصری، چاپمنصور رستگار فسائی، تهران1367 ش؛ فضلاللّهبنروزبهان، تاریخعالمآرایامینی: شرححکمرانیسلاطینآققویونلو و ظهور صفویان، چاپمحمداکبر عشیق، تهران1382 ش؛ جووانید پیانو کارپینی، سفرنامه پلانکارپن: نخستینسفیر واتیکاندر دربار مغولدر سال1245 میلادی، ترجمه ولیاللّهشادان، تهران1363 ش؛ کرمبیک، قاچاقکَرَم: خاطراتیاز دوازدهسالطغیانو یاغیگریدر قفقاز، چاپسیروسسعدوندیان، تهران1380 ش؛ انگلبرتکمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوسجهانداری، تهران1360 ش؛ آمبروزیو کنتارینی، سفرنامه آمبروزیو کنتارینی، در سفرنامههایونیزیاندر ایران، همان؛ ولادیمیر باریسوویچلوتسکی، تاریخعربدر قرونجدید، ترجمه پرویز بابائی، تهران1349 ش؛ هانریماتیه، ذیلتاریخامپراطوریعثمانی، در یوزففونهامر ـ پورگشتال، تاریخامپراطوریعثمانی، ترجمه میرزا زکیعلیآبادی، چاپجمشید کیانفر، ج5 ، تهران1369 ش؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ احمدبنعلیمقریزی، کتابالمواعظو الاعتبار بذکر الخططو الا´ثار، المعروفبالخططالمقریزیه ، بولاق1270، چاپافستقاهره [بیتا.]؛ جانملکم، تاریخایران، ترجمه اسماعیلحیرت، چاپافستتهران1362 ش؛ افسانهمنفرد و کاوهبیات، چچنها در گذر تاریخ، تهران1374 ش؛ ولادیمیر فئودوروویچمینورسکی، سازماناداریحکومتصفوی، یا، تحقیقاتو حواشیو تعلیقاتاستاد مینورسکیبر تذکره الملوک، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپمحمد دبیرسیاقی، تهران1334 ش؛ ویلیاممیور، تاریخدوله الممالیکفیمصر: 1260ـ1517 م، ترجمهالیالعربیه محمود عابدینو سلیمحسن، مصر 1342/1924؛ زینالعابدینعلیبنعبدالمؤمننویدی، تکملهالاخبار: تاریخصفویهاز آغاز تا 978هجریقمری، چاپعبدالحسیننوائی، تهران1369 ش؛ بازیلنیکیتین، خاطراتو سفرنامه، ترجمه علیمحمد فرهوشی، تهران1356 ش؛ احمد وصفیزکریا، عشائر الشام، دمشق1403/1983؛ یوزففونهامر ـ پورگشتال، تاریخامپراطوریعثمانی، ترجمه میرزا زکیعلیآبادی، چاپجمشید کیانفر، تهران1367ـ1369 ش؛Alexandre Bennigsen and Marie Broxup, The Islamic threat to the Soviet state, London 1985; EI 2 , s.vv . "Baghdad" (by A. A. Duri), "Čerkes" (by Ch. Quelquejay); David Marshall Lang, The Georgians, Bristol 1966; Strabo, The geography of Strabo , with an English translation by Horace Leonard Jones, vol.5, London 1961.