چایلاق توفیق، پیشاهنگ گردآوری فرهنگ مردم، زندگینامهنویس، طنزپرداز، روزنامهنگار و مورخ ترک. وی در رمضان 1259 در استانبول بهدنیا آمد. نامش محمد بود و از 1294، به مناسبت منتشر کردن روزنامه فکاهی چایلاق، به چایلاق (قوش) شهرت یافت. او فرزند خانوادهای میانهحال بود. پدرش، مصطفیآقا، که دوران جوانی خود را در کانون ینیچری گذرانده بود، پس از انحلال آن تشکیلات در 1242، مدتی به عنوان «چوخادار» (خدمتگزار) درگاهِ بعضی از وزرای بلندمرتبه، و سپس تحصیلدار گمرک خدمت کرد. حرفههای پدرش، که از قرار معلوم سرانجام سلمانیگری (اینال، ج10، ص 1819) و به روایتی قهوهخانهداری (گوردلوسکی، ص 97) بود، در پرورش وی بیتأثیر نبود. مادرش سواد خواندن و نوشتن داشت. محمد توفیق در باره فرهنگ مردم و عادات و رسوم قدیمی، که هسته آثار بعدیاش را تشکیل میدهد، از پدر و مادرش آگاهی بسیاری اخذ کرد. محل کار پدرش در آشنایی وی با ارزشهای زندگی بومی حکم آموزشگاهی را داشت. تنها تحصیل رسمی او، که در 1269 شروع شد و چهار سال ادامه یافت، در رشدیه (مدرسه متوسطه) بایزید صورت گرفت. وی پس از آن مدتی به کار در ادارات دولتی پرداخت و با وجود تحصیلات اندک، به تربیت خود همت گماشت. در این میان نزد خیالی *خمسه نظامی خواند (چایلاق توفیق، 1290ـ1293، ص 195). نام محمد توفیق حتی در 1280 به عنوان شاعر و نویسنده مقالات تاریخی، به تذکره جدید فطین داوود راه یافت. وی با چاپ سرودههایش در روزنامه مخبر، در آغاز 1284 نخستین گامها را در راه زندگی مطبوعاتی خود برداشت. او که به وساطت علی سُعاوی، سردبیری این روزنامه را پذیرفته بود، در کارهای گوناگون روزنامه، از جمله در تصحیح، به وی کمک میکرد (سعاوی، ص 908ـ909؛ چایلاق توفیق، 1294، ص30). با تبعید علی سعاوی در ذیقعده 1283 به قَسطَمونی، بیشتر کارهای روزنامه را او به عهده گرفت و با توقیف مجدد روزنامه (4 صفر 1284)، به نویسندگی در روزنامه استانبول ادامه داد. توفیق در این هنگام نخستین کتاب خود، لطائف انشاء، را انتشار داد. آنگاه به پیشنهاد عزتپاشا، والی بورسه، که متوجه تواناییهای وی شده بود،عهدهدار نشر روزنامه رسمی ولایت به نام خداوندگار شد، سپس به استانبول بازگشت و شخصاً روزنامهای سیاسی به نام عصر را منتشر کرد که به علت مأموریت وی در دیوان استیناف، انتشار آن فقط سه ماه ادامه یافت. پس از آن، وی با انتشار دادن ضمیمه طنزآمیز روزنامه ترقی به نام ترقی ـ اِیلَنْجه(ترقی ـ تفریح)، فعالیت مطبوعاتی خود را ادامه داد.در اوایل 1288/ 1871، به همراه عاکفپاشا، که به حکومت بوسنه (بوسنی) منصوب شده بود، به آنجا رفت و مدیر تحریرات (مکاتبات رسمی) سنجقِ سرای (سارایوو) شد و زبان بوسنیایی (صربو ـ کروات) را نیز فرا گرفت.پس از یک سال و اندی به استانبول رفت و به مدیریت تنظیمات شهرداری بر گزیده شد. محمد توفیق از سوی دیگر اداره روزنامه لطایف آثار را، که از زمان خدمت او در بوسنی آغاز به انتشار کرده بود، بهعهده گرفت و بار دیگر به روزنامهنگاری پرداخت. از این تاریخ بهبعد، لطایف آثار، به عنوان ادامه ترقی انتشار یافت. پس از انتشار دهشماره از آن، محمد توفیق بار دیگر از روزنامهنگاری کناره گرفت و اوقات فراغت خود را وقف آثاری کرد که از مدتها قبل طرح نوشتنشان را ریخته بود. دوره لطائف حکایات و غرائب روایات ، که حاصل کار وی در زمینه گردآوری لطیفهها بود، قافله شعرا و روزنامه فکاهی گَوَزه (پرحرف) محصول این دوره زندگی او بود.محمد توفیق در 5 محرّم 1293 روزنامه فکاهی چایلاق را بنیان گذاشت. بلافاصله پس از توقف انتشار چایلاق (12 جمادیالا´خره 1294) بهعلت سختگیری حکومت نسبت به روزنامههای فکاهی در جریان جنگ ترک ـ روس (1294ـ 1295/ 1877ـ 1878)، به انتشار روزنامه سیاسی عثمانلی پرداخت (30 رجب 1294ـ 9 محرّم 1295) و با روزنامه وقت و روزنامه ترجمان حقیقت نیز همکاری کرد. آنگاه به انتشار مجله کوتاه عمر شمروخ ادب (خوشه ادب) و در ادامه آن مجموعه آثار ادبیه دست زد و حیات ادبی خود را از 1301 به بعد منحصراً در روزنامه طریق ادامه داد. لطیفهها و نوشتههای محمد توفیق در اینجا، که مایه شهرت او با نام «لطائفنویس طریق» شد، بهویژه در شمارههای رمضان توجه و علاقه وسیعی را بر میانگیخت(برای بعضی از این نوشتهها با امضای محمد توفیق رجوع کنید به « رمضان مخابرمزدن ورقه» ( نوشتهای از مخبر رمضان ما )، طریق، ش 792، 5 رمضان 1303، ش 812، 25 رمضان 1303؛ محمد توفیق دهلوی، «عُکاظ رمضان»، طریق، ش 1136، 1 رمضان 1304، ش 1163، 29 رمضان 1304).سالهای پس از 1298 از نظر آفرینش ادبی پربارترین دوره زندگی او بود. وی افزون بر گردآوری لطایف،که در رأس علایقش قرار داشت و بخش عمده آنها را به صورت مجموعههای پیاپی در همین دوره منتشر کرد، استانبولده بر سنه(یک سال در استانبول) را نیز در زمینه تاریخ ادبیات و فرهنگ ترک فراهم آورد (رجوع کنید به ادامه مقاله). در سالهای پایانی زندگی،استادی کتابت و انشای «مکتب اعدادیه ملکیه» (مدرسه متوسطه کشوری) و سرمنشیگری «مکتب ملکیه طبیه» (مدرسه پزشکی کشوری) را عهدهدار بود. او در 1311 درگذشت.محمد توفیق که از نظر سن هم نسل نامق کمال *و محموداکرم رجائیزاده*بود، راهی بسیار متفاوت با راه ادبای دوره نوگرایی در پیش گرفت و در این میان نه به پیروان ادب غرب نزدیکی نشان داد و نه پیرو ادبیات قدیم شد. آنچه او را از اهل ادب آن دوره متمایز میکرد، اساس قرار دادن زندگی روزمره محلی و تلاش برای تثبیت ارزشهای وابسته به رسوم و سنن موجود بود. علاقه و دقت به جنبههای فرهنگ مردم (فولکلور)، عمدهترین خصوصیت آثار اوست. اندیشه ثبت سنن و رسوم زندگی روزمره، بهمنظور حفظ آنها از فراموشی و نابودی و انتقالشان به نسلهای بعدی، که بر آثار او غلبه داشت، در استانبولده برسنه و در رمان ایکی گلین اوداسی (دو حجله) بیشترین بروز را داشته است. هنگامی که بیشتر فعالان میدان ادبیات و در رأس آنان نامق کمال، از قلمرو فرهنگ توده دوری میگزیدند، و حتی با تحقیر به آن مینگریستند، محمد توفیق با جرئت به آن روی آورد.او وظیفه اصلی زندگینامهنویس را ارزیابی و نشان دادن شخصیت کسانی میدانست که شرح احوالشان نوشته میشود (چایلاق توفیق، 1298 الف، ص 34ـ 35). بر این اساس، او ضمن اقدام به پدید آوردن کلیاتی بهنام مشاهیر عثمانیه(رجوع کنید به ادامه مقاله)،به آزمایشهای قلمی در زمینه تهیه شرححال شخصیتهای مشهور تاریخ ترک نیز پرداخت (رجوع کنید به همو، 1298 ج ، ص 35ـ46؛ همو، 1298 ب ، ص 77ـ83).محمد توفیق، که به سبب طبع مزاحپسندش، در زمینه لطائف و فکاهیات بسیار قلم زده بود، گفته است ملل متمدن برای جلوگیری از نابودی لطیفههای زنده در حافظهها، بهطور جدّی به گردآوری و ثبت آنها همت گماشتهاند، و خود او نیز در تلاش نجات لطیفهها از آفت فراموشی است (1299، مقدمه، ص 2ـ 4).وی در سراسر دوره درگیریهای صربستان و در اوایل جنگ 1293/1876[عثمانی ـ روس] ، با هجوها و طنزهای تصویریاش (کاریکاتورهایش) ترجمان احساسات ملت ترک شده بود. طرح و افشای شیفتگی به غرب و رویگردانی از اخلاق و سنن ملی و به نمایش گذاشتن ویژگیهای فرنگیمآبها، در آثار فکاهی چایلاق توفیق از همان آغاز نویسندگیاش جالبتوجه است. در باره فکاهینویسی چایلاق توفیق، نه به حد کفایت اما تا حدودی، بحث شده است (رجوع کنید به قوتای، ص 64ـ67؛ چاپاناوغلو، ص20ـ22؛ اوگان، ص 48ـ49).احمد راسم *، که توفیق را از نزدیک میشناخته، وی را نویسندهای متواضع و بیادعا معرفی نموده است.هرچند موقعیت واقعی محمد توفیق، به علت نداشتن ادعای رعایت موازین هنری در نوشتههای خود و حضور نیافتن در گروههای ادبی، در تاریخ ادبیات ترک نادیده گرفته شده، مؤلفان خارجی به اهمیت او، به عنوان نویسندهای که معرفی حیات بومی را در کانون فعالیت نویسندگی خود قرار داده و فرهنگ مردم و سنن ملی را به شایستگی در آثار خود منعکس کرده، به خوبی پی بردهاند.آثار. 1) لطائف انشاء (استانبول 1284ـ 1285، 3 ج). این مجموعه ادامه مجموعهای است به همین نام که مصطفی رفیق، دوست نامق کمال، شروع به انتشار آن کرده بود (استانبول 1281ـ1282، 2 ج).2) نظامالعالم لجناب آق حصاری(استانبول 1287). محمد توفیق اثر حسن کافی آقحصاری، از مؤلفان عثمانی، را که در باره اداره امور دولت بود، با این عنوان و توضیحات و تعلیقاتی برای چاپ و انتشار آماده ساخت.3) قافله شعرا(استانبول 1290ـ1293)، مشتمل بر شرححال شعرای معروف قدیم و جدید ترک با نمونههای سرودههای آنان (که از مدخل «درویش» فراتر نرفته است). چون منبع اصلی احوال و آثار شاعران معاصرِ مؤلف، خود آنان بودهاند، تراجم احوال آنان در بر دارنده اطلاعاتی منحصر بهفرد و دست اول است (برای فهرست 287 شاعر معرفی شده در قافله شعرا رجوع کنید به لوند، ج 1، ص 345ـ347).4) استانبولده بِر سنه(استانبول 1299ـ1300). این اثر، که ماندگارترین کار اوست، زندگی در استانبول را در فصول سال وصف کرده و هر ماه را با موضوعی پیوند داده است. این اثر، موضوع تحقیقات تئودور منتسل، خاورشناس آلمانی، شد (برای ترجمه آلمانی آن رجوع کنید به ( کتابخانه ترکی )، ش 2ـ4، 6، 10، برلین 1905ـ1909).5) ایکی گلین اوداسی (استانبول 1301ـ1302). رمانی است متشکل از حکایت چند حادثه تودرتو، که در آن به مسئله تربیت زنان پرداخته شده و در ضمن در بر دارنده عادات و آداب مختلف و عناصر فراوانی از فرهنگ مردم است.از دیگر آثار چایلاق، بوآدم است. در این کتاب، که یکی از آثار محبوب و پرخواننده محمد توفیق است، 226 لطیفه فکاهی که همه با عبارت «بوآدم» (این شخص) شروع میشوند، جمعآوری شده است. ترجمه آلمانی 197 لطیفه همین مجموعه، یک سال بعد به چاپ دوم رسید (1302/1884). منتسل نیز آن را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده است. کوشش دیمیتریف ، در انتشارات مؤسسه زبانهای شرقی در لنینگراد نیز منتشر گردیده است .از جمله آثار تاریخی محمد توفیق این کتابهاست: مشاهیر عثمانیه: ترجمه احوال بارباروسِ* مشهور(استانبول 1293). این اثر، ضمن به دست دادن تاریخچه دریانوردی عثمانی تا دوره سلطنت سلطانسلیمان قانونی، گزارش زندگی بارباروس خیرالدین پاشا و جنگهای دریایی زمان اوست؛ تاریخ و یا سنه 1171 جنایتلری (تاریخ یا جنایات سال 1171؛ استانبول 1302)، در باره محیط و شرایط پیدایی دولت عثمانی، ادوار سلطنت سلاطین عثمانی، از عثمان غازی تا چلبی محمد؛ یادگار مجارستان ـ عصر عبدالحمیدخان (استانبول 1294) که در آن بر نزدیکی و دوستی مجارها و ترکها تأکید شده است؛ اصول انشاء و کتابت(استانبول 1307ـ 1308، 2 ج)؛ لوامعالنور (استانبول 1308)، در باره زندگی و شخصیت حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، افراد خاندان آن حضرت و شخصیتهای برجسته آن روزگار، نیز از آثاری است که محمد توفیق در اواخر عمر منتشر ساخت.منابع: چایلاق توفیق، «ترجمه حال ـ بیرافاده»، شمروخ ادب، ش 2، ربیعالاول 1298 الف؛ همو، «فاضل احمدپاشا»، مجموعه آثار ادبیه، ش 3/1، ربیعالا´خر 1298 ب؛ همو، قافله شعرا، استانبول 1290ـ1293؛ همو، «مرحوم رشیدپاشانک ترجمه حال سیاسیسی»، شمروخ ادب، ش 2، ربیعالاول 1298 ج ؛ همو، نوادر الظرائف، استانبول 1299؛ همو، یادگار مجارستان، استانبول 1294، ص 29ـ32؛ احمد راسم، محرّر، شاعر، ادیب ، استانبول 1924، ص50ـ51؛ علی سعاوی، «ینی عثمانلیلر تاریخی»، علوم غزتهسی، ش 15، 1 محرم 1287؛ فطین داوود، تذکره، چاپِ شناسی، استانبول [ 1282]، ص 35ـ36؛Munir Suleyman Çapanoglu, Bas(n tarihimizde mizah dergileri , Istanbul 1970; W. Gordlevski, Oçerki po novoy Osmanskoy literatur , Moscow 1912, 96-99; Ibnulemin Mahmud Kemal Inal, Son as(r Turk şairleri , Istanbul 1930-1941; Cemal Kutay, Nelere gulerlerdi ?, Istanbul 1970; Agah Sirri Levend, Turk edebiyat (tarihi, 1972; M. Raif Ogan, "Mizah yazarligimiz uzerine", in Hilmi Yucebaş, Hiciv ve mizah edebiyat ((antolojisi , Istanbul 1976.برای صورت کامل منابع رجوع کنید به د.ا.د.ترک ، ذیل مادّه.