جونپور، سلاطین (یا سلاطین شرقی)، سلسلهای مسلمان و مستقل از پادشاهان دهلی، که از 796 تا 883 حکومت کردند.سلاطین جونپور در منطقهای در شمالشرقی شبهقاره حکومت مستقل تشکیل دادند که از مشرق تا بِهار و از مغرب تا دهلی میرسید. مرکز حکومت آنها شهر جونپور*بود. این منطقه تا پیش از آن، جزء قلمرو سلسله تغلقیه *و ایالت شرقی این پادشاهی بود؛ ازاینرو، این سلسله را پادشاهان یا سلاطین شرقی خواندهاند (فرشته، ج 2، ص 304؛ ماجومدار، ص 187؛ حسنی، ص 242). سلاطین این سلسله عبارت بودند از: ملکسرور، مبارکشاه، ابراهیمشاه، محمودشاه، محمدشاه و حسینشاه.1) ملک سَروَر، نخستین فرد این سلسله (حک: 796ـ 802)، از غلامانی بود که از طرف فیروزشاه تغلقی (متوفی 790) شحنه دهلی شد ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «ملک سرور»). پس از مرگ فیروزشاه، ملکسرور از محمدشاه، فرزند کوچک فیروزشاه،برای رسیدن او به پادشاهی حمایت کرد. در 791، محمدشاه به ملکسرور، مقام وزارت و لقب خواجه جهان داد (سرهندی، ص 145ـ147؛ فرشته؛ حسنی، همانجاها؛ قس د. اسلام ، همانجا). چون محمدشاه درگذشت (796)، ملک سرور از سلطنت ناصرالدین محمود شاه تغلقی، پسر خردسال محمدشاه، نیزحمایت و مقام وزارت را حفظ کرد و لقب ملک شرق و حکومت کنوج/ قنوج تا بهار* را به دست آورد (سرهندی، ص 156؛ فرشته؛ د. اسلام، همانجاها). سپس به جونپور رفت و بدینگونه از سمت غرب تا اقطاع کنوج، و از سمت شرق تا بِهار را تصرف کرد و بر آگره، اَوَد، سندیه (سندیله)، دَلمَو، بهروچ و تِرهوت مستولی شد. وی استحکامات ویران شده آنجا را بازسازی کرد و تمام شاهزادگانِ آن حدود را مطیع خود ساخت. حاکمان لکهنویی و جاجنگر و بنگاله اطاعتِ او را پذیرفتند و هدایایی را که قبلاً به دربار دهلی میفرستادند، روانه دربار ملک سرور در جونپور کردند (سرهندی، ص 156ـ157؛ هروی، ج 1، ص 257؛ فرشته؛ ماجومدار؛ د. اسلام، همانجاها). از این پس، چون قدرت محمودشاه رو به ضعف نهاد، ملکسرور به استقلال حکومت کرد و در قلمروش به نام او خطبه خواندند و سکه زدند (فرشته، همانجا؛ طباطبائی، ج 1، ص 139؛ ماجومدار، همانجا). در 801 که امیر تیمور به هند حمله کرد و دهلی را گرفت، ملک سرور هیچ نیروی کمکی به دهلی نفرستاد (ماجومدار، همانجا). وی در 802 وفات یافت. دوران کوتاه حکومت او با اقتدار سیاسی و اداری توأم بود (همانجا). پس از مرگ او، منطقهای از مشرق دهلی تا حوالی بنگال، به عنوان متصرفات ملکسرور بر جایماند و بعدها در زمان جانشینان وی شهر جونپور، پایتخت شاهان جونپور، یکی از مراکز مهم فرهنگی مسلمانان هند شد (رجوع کنید به همانجا؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).2) مبارکشاه (حک: 802ـ804). قَرَنْفُل، پسر خوانده ملک سرور، که به عقیده برخیمحققان، بردهای سیاه و حبشی بود(رجوع کنید به د.اسلام،چاپ دوم؛ذیل«ابراهیمشاهشرقی»،«شرقیها»). بنا بر وصیت ملک سرور، جانشین او شد. قرنفل، به اتفاق اشراف و سرداران، خود را مبارکشاه خواند و به استقلال حکومت کرد و به نام خود خطبه خواند و سکه زد. وی در 804 درگذشت (سرهندی، ص 169ـ171؛ فرشته، ج 2، ص 304ـ 305؛ حسنی؛ ماجومدار، همانجاها).3) ابراهیم شاه (حک: 804 ـ844). وی برادر کهتر مبارکشاه بود و جانشین او شد. محمود شاه از مقابله با او ناتوان بود (سرهندی، ص 171، 175؛ هروی، ج 1، ص 258ـ261؛فرشته، ج 2، ص 305) و بنابراین، ابراهیم شاه در 841 برخی نواحی را تصرف کرد (رجوع کنید به هروی، ج 1، ص 291) و بزرگترین قدرت شمال هند شد ( د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «ابراهیم شاه شرقی»). وی در 844 براثر بیماری درگذشت (فرشته، ج 2، ص 306).از او به نیکی یاد شده است. در دوره سلطنت وی، جونپور به دارالعلم و دهلی ثانی و شیراز هند یا شیراز شرق مشهور شد و علما، مشایخ، سادات، نویسندگان و هنرمندان از ولایات گوناگون راهی جونپور شدند. همچنین کتابهای مهمی در ادبیات و فقه و کلام در این شهر نوشته شد و مدارس بسیاری در آنجا دایر گردید. بهدستور ابراهیم شاه بناهای زیبایی در جونپور ساخته شد. مهمترین بنای برجای مانده از وی، مسجد اتلا است (همانجا؛ ساهای، ص 63؛ حسنی، ص 243؛ سبحانی، ص 153؛ اکرام، ص130ـ131؛ د. اسلام، همانجا).4) محمود شاه. وی فرزند ابراهیم شاه بود و در 844 به پادشاهی رسید. وی در دوره حکومت خود به نواحی اُریسه حمله و آنجا را تاراج کرد و بتخانهها را ویران نمود. در 856، با هم فکری همسرش، بیبی راجی، و به دعوت برخی از اعیان که از رفتار افغانها به ستوه آمده بودند، قصد تصرف دهلی را کرد. بُهلولِ لودی *برای کمک به پسرش، خواجه بایزید، که زمام دهلی را به وی سپرده بود، از دیبالپور با لشکر بسیار عازم دهلی شد و با لشکر اعزامی محمودشاه جنگید و بر آن پیروز شد. محمودشاه ناگزیر به جونپور بازگشت. پس از آن بهلول لودی به متصرفات محمودشاه، از جمله اتاوه و شمسآباد، حمله کرد و جنگ میان آن دو همچنان ادامه یافت تا آنکه محمودشاه در 862 بیمار شد و درگذشت (فرشته، ج 2، ص 308؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «محمودشاه شرقی»).محمود شاه پادشاهی قدرتمند بود. به معماری علاقه وافر داشت و مسجد مشهور لال/ لعل دروازه و قصری که برای همسرش در نزدیکی آن ساخت، از بناهای زمان اوست ( د. اسلام، همانجا).5) محمد شاه. وی پسر بزرگ محمودشاه بود که با صوابدید مادرش، در 862 به حکومت انتخاب شد.او در آغاز با بهلول لودی صلح کرد. مقرر شد محمدشاه متصرفات پدر را در اختیار داشته باشد و متصرفات بهلول لودی در دست خود او باقیبماند. پس از مدتی، امرا و بیبی راجی، به دلیل بیکفایتی و خونریز بودن محمدشاه، از وی ناراضی شدند. بهلول لودی، به بهانه آزاد کردن پسرعمویش قطبخان لودی، که در جنگ با محمودشاه اسیر شده بود، به سوی جونپور حرکت کرد و در سَرَسْتی، نزدیک رابِری، با محمدشاه جنگید. سرانجام محمدشاه که حمایت امیران و خاندانش را از دست داده بود، پس از پنج ماه سلطنت در جنگ با حسینخان، برادرش، در 862 کشته شد (فرشته، ج 2، ص 308ـ309).6) حسین شاه، آخرین سلطان جونپور. نخست او و بهلوللودی باهم صلح کردند و عهد بستند که تا چهار سال، هر کدام به ولایت دیگری تعرض نکند. حسینشاه برخی سرداران و مدعیان را دستگیر کرد. پس از مدتی، با سپاهی به اریسه حمله برد و به قتل و تاراج پرداخت و در ترهت ویرانی بهبار آورد و راجای اریسه را به اطاعت واداشت (هروی، ج 1، ص 306ـ 307؛ فرشته، ج 2، ص 309ـ310؛ حسنی، ص 244؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «حسین شاه»).حسینشاه در 871، قلعه بنارس را بازسازی کرد. او سپس لشکری به گُوالیار فرستاد و حاکم آنجا خراجگزار وی شد (فرشته، ج 2، ص310؛ قس حسنی؛ د. اسلام، همانجاها)، اما در جنگ با بهلول لودی شکست خورد (هروی، ج 2، ص 308ـ310؛ فرشته؛ حسنی؛ د. اسلام، همانجاها). بهلول لودی، کانپلی (کنبل) و پَتیالی و شهرهای دیگری را در ناحیه دوآب از تسلط حسینشاه بیرون آورد و پس از تسلط بر جونپور، حسین شاه به منطقهای دور از متصرفاتش در بِهار رفت و به ولایتی کوچک، که محصول آن پنج کرور بود، قناعت کرد و بهلول متعرض او نشد (هروی، ج 2، ص310ـ312؛ فرشته؛ حسنی؛ د. اسلام، همانجاها). با سقوط جونپور در 883 حکومت سلاطین جونپور پایان یافت (رجوع کنید به فرشته، همانجا؛ نیز رجوع کنید به حسنی؛ د. اسلام، همانجاها).حسینشاه در زمان سکندر لودی نیز تحریکاتی کرد، اما پساز تعقیب سکندر نزد علاءالدین شاه، پادشاه بنگال، رفت و همانجا ماند تا اینکه در 905 درگذشت (فرشته، همانجا).وی به هنر اهمیت بسیار میداد. او بنیانگذار مکتب خیال در موسیقی هندی (ترکیبی از موسیقی هندی، عربی و ایرانی) است. او آهنگ نیز میساخت و مهارتش در آهنگسازی و نواختن ساز او را یکی از بزرگان موسیقی هند کرده است ( د. اسلام، همانجا؛ اکرام، ص 220ـ221).معماری. پادشاهان جونپور در طول حکومت خود سبک یا مکتب جونپور را در معماریایجاد کردند که در سه مرحله رشد کرد: شکلگیری، جدا شدن از سبک دهلی، و بلوغ هنری. سبک تغلقی در سبک جونپور نفوذ دارد و برخی عناصر بومی و محلی نیز همراه آن است. بخش مهمی از بناهای باقیمانده از این سلسله متعلق به دوره ابراهیم شاه است (آلفیهری، ص 95). با هجوم سکندرشاه لودی به جونپور، بسیاری از این بناها تخریب شدند و امروزه فقط پنج مسجد از این دوره باقیمانده است (همانجا؛ مخفی، 2006).مسجد اتلا از مهمترین بناها و نمونه برجسته معماری این دوره است و در ساخت دیگر مساجد این دوره از آن الگوبرداری شده است. این مسجد را ابراهیم شرقی در 811 روی شالوده معبد هندویی بنا کرد که در 778 فیروزشاه تغلقی ویران کرده بود (ساهای، ص 63؛ آلفیهری، ص 96). از ویژگیهای مهم ساختمان این مسجد، درِ بزرگ آن است که نمای مسجد را دربرگرفته و گذرگاهی ایوان مانند است که با طاقچهها و طاقهای کوچکی زینت یافته است. گنبد مسجد 25 متر بلندی دارد. تالار مسجد دارای سه محراب در دیوارِ سمت قبله است. تیرهایتالار به طرز باشکوهی با بنمایههای گل نیلوفر و طرحهای هندسی ظریف مزین شدهاند (آلفیهری، ص 98؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «جونپور»).مسجد خالص مخلص و مسجد جَهنجَهری(جَنجَری) از دیگر مساجد باقیمانده از این دورهاند. مسجد خالص مخلص، که همچون مسجد جهنجهری، قسمت اعظم آن تخریب شده، در سالهای 829 تا 833 به دستور دو تن از حکام شهر، ملک خالص و ملک مخلص، بر روی خرابههای معبدی هندو ساخته شد. از مسجد جهنجهری تنها بخش مرکزی پیشانی سردر باقیمانده، که چون تزیینات بسیاری در آن به کار رفته است، از مساجدی به سادگی خالص مخلص متمایز میشود (همانجاها).مسجد لال/ لعل دروازه در حدود 851، به همراه قصر بیبیراجی، ساخته شد. این مسجد کوچکتر از مسجد اتلا است. به نظر میرسد این مسجد نمازخانه قصر سلطنتی بوده که بعدها خراب شده است. نام مسجد از ورودی بزرگ قصر گرفته شده که از سنگهای قرمز رنگِ شَنْگَرف ساخته شده بوده است (آلفیهری، همانجا؛ مخفی، 2006). بیبی راجی در مجموعه لال دروازه مدرسهای دینی بنا کرد که تاکنون دایر است (مخفی، 2006).بزرگترین و آخرین مسجدِ سلاطین جونپور، مسجدجامع است که بنای آن در زمان حسینشاه بهپایان رسید. شبستان نسبتاً بزرگ آن بر هیچ ستونی تکیه ندارد (همانجا). ارزش مسجدجامع به تزیینات آن است که در سبک معماری جونپور ابداع شد. برای نمونه، طاقچههای محراب به طرزی استادانه با اشکال هندسی و بنمایههای گیاهی و سقفها با گلهای نیلوفر و طرح اسلیمی تزیین شدهاند (آلفیهری، ص 100). در کنوج (در حدود نود کیلومتری جونپور) نیز مسجدی از دوران شاهان جونپور باقی مانده که امروزه ظاهرش تفاوت کرده است. این بنا شبستانی (به ابعاد 9*36 متر)، شصت ستون در چهار ردیف و سقفی مسطح و در قسمت مرکزی گنبدهایی به سبک هندویی دارد. طبق کتیبه مسجد، در 809 به دستور ابراهیم شاه، در شکل مسجد، که به روایتی اصلاً بنایی هندویی بود، تغییراتی داده شده، اما سبک هندویی آن حفظ شده است (همان، ص 102).در کنوج آرامگاهی از دوران حسین شاه باقیمانده که در 875 ساخته شده است. این آرامگاه، که جهانجی نام دارد، مقبره سید شیخ مخدوم جهانیه جهانگشت است (همانجا). این بنای مربع شکل دیوارهایی به طول تقریباً دوازده متر دارد و از سنگهای قرمز رنگِ یکاندازه ساخته شده است. در بالای بنا، گنبدی روی ساقهای هشت ضلعی قرار دارد و اطراف آن را چهار طاقی چتری شکل احاطه کرده است. هر طاقی روی چهار ستون باریک قرار گرفته است. تنها تزیین جالبتوجه آرامگاه لوحهای کوچکی است که از سقف آویزان شدهاند و روی آنها اسم جلاله اللّه نقش شده است. این بنا بر اثر زلزلهای آسیب دید و به گواهی کتیبهای فارسی، در 1208 به دست شخصی بهنام عباس علی تعمیر شد (همان، ص 102ـ103).منابع: عبدالحی حسنی، الهند فی العهد الاسلامی، چاپ عبدالعلی حسنی و ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد، دکن 1392/1972؛ توفیق ه. سبحانی، نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند، تهران 1377 ش؛ یحییبن احمد سرهندی، تاریخ مبارکشاهی، چاپ محمدهدایت حسین، کلکته 1931؛ غلامحسینبن هدایتاللّه طباطبائی، سیرالمتأخرین، چاپ سنگی لکهنو 1314؛ محمد قاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته ( گلشن ابراهیمی )، [لکهنو]: مطبع منشی نولکشور، [بیتا.]؛ احمدبن محمد مقیمهروی، طبقات اکبری، چاپ بی.دی و محمدهدایت حسین، کلکته 1927ـ [1935]؛Bianca Maria Alfieri, Islamic architecture of the Indian subcontinent,photographs by Federico Borromeo, London 2000; EI 2, s.vv."Dj awnpur" (by J.Burton-Page), "H usayn Sh ah (2)"(by A.S.Bazmee Ansari), "Ibrahim Sh ah Sh arki" (by J. Burton-Page), "Mah mud Sh ah Sh arki" (by Mohibbul Hasan), "Malik Sarwar" (by R.M. Eaton), "Sh arkis" (by K.A. Nizami); S.M. Ikram, History of Muslim civilisation in India and Pakistan [ 93-1273/711-1856 ]: a political and cultural history , Karachi 1995; A.K. Majumdar, "The succession states of the Delhi sultanate. D: Jaunpur", in The Delhi sultanate , ed. R.C. Majumdar, Bombay: Bharatiya Vidya Bhavan, 1967; Shahid Akhter Makhfi, "Legacy of the Sharqi Kingdom of Jaunpur", Victory News Magazine, 2006. [Online]. Available: http://www. victorynews magazine. com/Legacy of Sharqi Kingdom Jaunpur. htm. [9Aug. 2006]; Surendra Sahai, Indian architecture: Islamic period, 1192-1857 , New Delhi 2004.