جنگهای ایران و روس، دو دوره جنگ میان ایران و روسیه(1218ـ 1228/ 1803ـ1813 و 1241ـ1243/ 1826ـ 1828) بر سر تصرف منطقه قفقاز، که به شکست ایران و انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمان چای انجامید. این جنگها از اثرگذارترین وقایع دو قرن اخیر ایران در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بودند.مهمترین علت این جنگها، سیاستهای توسعه طلبانه روسیه بود، سیاستی که از زمان پتر کبیر و با رشد سرمایههای تجاری روسیه شروع شد. سیاستمداران این کشور، برای پیشرفت، تسلط بر هند را شرط لازم میشمردند و ازاینرو، ایران و خلیجفارس به مثابه دروازه هند مورد توجه ایشان قرار گرفت. توسعه طلبی دولت روسیه همسنگ سیاستهای استعماری دولتهای اروپایی بود (رجوع کنید به واتسون، ص78؛ اتکین، ص28). از دوره کاترین، امپراتور روسیه، این کشور توسعه یافت و توجه آن کشور به قفقاز و سواحل غربی و جنوبی دریای خزر بیشتر شد، زیرا حفظ این مناطق به منزله حفظ مرزهای روسیه در برابر عثمانی بود. اهمیت تجاری و حاصلخیز بودن قفقاز و نیز دستیابی به دریای مازندران از دیگر انگیزه های روسیه برای تصرف این ناحیه بود (رجوع کنید به مفتون دنبلی، ص174ـ175؛ اتکین، ص15، 25، 28؛ واتسون، ص81؛ عشقی، ص25). در این دوره مناسبات ایران و روسیه بر پایه بیاعتمادی، طرح اتهامات متقابل و برخورد نظامی قرار داشت.دولت روسیه، به ویژه در دوره پتر و کاترین، به بهانه حمایت از گرجیان و ارمنیان و نجات آنان از حاکمیت مسلمانان، برای آمال توسعهطلبانهخود توجیهمذهبیساخت. ارمنیان و گرجیان نیز به آنان وعدههمکاری بر ضد ایران داده بودند (مفتوندنبلی، ص175؛ ملکم ، ج2، ص187ـ 188؛ خاوریشیرازی، ج1، ص191؛ هدایت، ج9، ص289ـ290، 388؛ قس نفیسی، ج1، ص297).علت دیگر بروز جنگ، اردوکشی نظامی آقامحمدخان در 1209 و 1210 به گرجستان برای پیشگیری از تبدیل آن منطقه به پایگاه روسیه علیه تمامیت ارضی ایران بود، که کاترین دوم را برای تصرف قفقاز مصرّ کرد. کاترین رسماً خود را حامی گرجیها خواند (ساروی، ص272ـ 275؛ هدایت، ج9، ص261ـ 265،270ـ271، 290، 388؛ اعتضادالسلطنه، ص46؛ عشقی، ص37، 40ـ41) و در بیانیهای در سال1210 اعلام کرد که قصدش از حمله به ایران، رهانیدن مردم ایراناز فشار ستمآقامحمدخان است(مفتوندنبلی، ص176؛ هدایت، ج9، ص290؛ عشقی، ص41؛ اتکین، ص117).پس از تصرف تفلیس* به توسط آقامحمدخان، کاترین به سپاهی هشتهزار نفره دستور حمله به ایران را داد. در 1210، دربند، باکو، طالش، شماخی، گنجه و سراسر غرب دریای خزر، از مصبّ رود اترک تا کُر، به تصرف روسیه در آمد (هدایت، ج9، ص388)، اما پس از مرگ کاترین در 1211/ 1796، ناگهان به سپاه روسیه دستور تخلیه گنجه* و بازگشت به روسیه داده شد. آقامحمدخان نیز دست به ضد حمله زد تا قلعه شوشی را تصرفکند، اما در 1212 در آنجا بهقتلرسید (مفتوندنبلی، ص176ـ 178؛ خاوریشیرازی، ج1، ص45ـ46؛ کارنگ، ص285؛ عشقی، ص41ـ43). مرگ کاترین و قتل آقامحمدخانرابطه دو کشور را در وضع نه جنگ و نه صلح قرار داد و مسئله قفقاز حل نشده باقی ماند (هدایت، همانجا).در 1213/1798، گئورکی، حاکم گرجستان، از پاول اول، جانشین کاترین، درخواست حمایت و اعزام نیرو کرد. در 1214/ 1799، سربازان روسی به تفلیس وارد شدند و مورد استقبال قرار گرفتند و گئورگی از بیم اسکندر میرزا، برادرش، که به دربار ایران پناهند هشده بود و مدعی تاج و تخت گرجستان بود، خود را تابع روسیه اعلام کرد (مفتوندنبلی، ص179ـ 181؛ خاوری شیرازی، ج1، ص192؛ هدایت، ج9، ص389؛ کارنگ، ص286؛ بینا، ج1، ص89 ـ90). در 1215/ 1801، الکساندر تزار روسیه شد و سیسیانوف* را با اختیارات تام به گرجستان فرستاد و او در 1218/ 1803 شهر گنجه را تصرف کرد (مفتوندنبلی، ص180 ـ182؛ خاوری شیرازی، ج1، ص192ـ 195؛ باکیخانوف، ص186). به این ترتیب، صلح پایان یافت و دوره اول جنگهای ایران و روسیه آغاز شد. این دوره از جنگها از آنرو دارای اهمیت است که به ضرورتِ این درگیریها، ایران ناچار شد برای نخستینبار به طور وسیع نه تنها با روسیه که با دولتهای اروپایی بریتانیا و فرانسه تماس حاصل کند و در پی اصلاحاتی، به ویژه در زمینه نظامی، برآید.الف) دوره اول. با توجه به تحولات جنگ و ارتباط آن با مسائل خارج از ایران، دوره اول جنگهای ایران و روس را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد: 1) از 1218 تا 1222/ 1803ـ1807، که با انعقاد معاهده تیلسیت بین روسیه و فرانسه پایان یافت. 2) از 1222/ 1807 تا معاهده بخارست در 1227/1812. 3) از معاهده بخارست تا عهدنامه گلستان در 1228/1813.پساز فتح گنجه در شوال 1218 و تخریب مسجد آن و ساختن کلیسا به جای آن و اخراج مسلمانان از شهر، روسها به ادامه جنگ ترغیب شدند. از 1219 تا 1220/ 1804ـ 1805، آنها در نظر داشتند از ارس بگذرند و حوزه جنوبی آن را تصرف کنند. ارتش ایران در این زمان تحت فرماندهی عباسمیرزا * و چهار افسر فرانسوی قرار داشت(قوزانلو، ج2، ص714). آنها توانسته بودند قوای ایران را تحت یک مرکز فرماندهی در نخجوان* در آورند، اما هنوز خود را با شرایط جدید جبهه منطبق نکرده بودند. ایرانیان قصد داشتند زودتر از روسها به قرهباغ* برسند و گنجه را آزاد کنند و پس از آن به طرف تفلیس بروند و گرجیها را بر ضد روسها بشورانند (همان، ج2، ص696، 714).در 29 صفر 1219 سپاه ایران تعرض خود را آغاز کرد اما از سپاه سیسیانوف که محمد خان ایروانی (قوانلو) او را به تصرف ایروان دعوت کرده بود، شکست خورد و به اردوی عباسمیرزا، که در اوچ کلیسا در سه فرسخی ایروان* بود، عقب نشست (مفتوندنبلی، ص 183ـ184؛ خاوری شیرازی، ج1، ص201؛ هدایت، همانجا؛ قوزانلو، ج2، ص714ـ 715). سپس اوچ کلیسا به محاصره روسها درآمد اما با مقاومت اهالی و رسیدن فتحعلیشاه با پنج هزار نیروی کمکی، نیروهای روس به سمت تفلیسعقب رانده شدند و ایروان مدت کوتاهی به دست ایرانیان افتاد (رجوع کنید به مفتوندنبلی، ص187ـ192؛ مستوفیتبریزی، گ [473]؛ خاوری شیرازی، ج1، ص206ـ 207، 209ـ211؛ هدایت، ج9، ص 394، 397ـ401). جنگ در جبههها با آغاز فصل سرما متوقف شد.در این زمان فتحعلیشاه از ناپلئون کمک خواست. رقابتهای استعماری در اروپا، فرانسه را برای تحاد علیه روسیه و دسترسی به هند متوجه ایران کرد. رومیو، فرستاده ناپلئون، در 1219/ 1805 و ژوبر در 1221/ 1806 بهتهرانرسیدند. آناندر نامههاییقصد ناپلئونرا، که میخواست در دو جبهه اروپا و ایران با روسیه بجنگد، به ایران اعلام کردند. رومیو زمینه عقد قرارداد فینکنشتاین*را فراهمکرد (گاردان ، ص78ـ80؛ هدایت، ج9، ص418ـ420؛ نفیسی، ج1، ص94ـ95؛ بینا، ج1، ص112ـ 115).در 1220، عباسمیرزا با بیستهزار سپاهروانهجنگشد. ایرانیها در جبهههایایروان، قرهباغ، طالشو دریای مازندران قرارگاههای خود را تقویت کرده و روسها نیز به فرماندهی کِتلیرفسکی صفآرایی کرده بودند. عباسمیرزا تعرض را از جبهه قرهباغ، که حاکم آن از روسها تقاضای حمایت کردهبود، آغاز کرد، قلعه پناهآباد و شوشی را از روسها گرفت و به سمت گنجه رفت. فتحعلیشاه نیز در پیسپاه از ارس گذشت (مفتوندنبلی، ص226ـ230؛ خاوریشیرازی، ج1، ص223ـ 225؛ هدایت، ج9، ص406ـ 408؛ قوزانلو، ج 2، ص734ـ 736، 738ـ 739). پس از شکست قوای روس در گنجه، سیسیانوف به سوی رودخانه ترتر حرکت کرد و در گنجه درگیری آغاز شد. روسها مردم گنجه را قتلعام کردند. نیروی مرکزی به رهبری عباسمیرزا شکست خورد و از گنجه عقب نشست، شاه نیز به تهران بازگشت(مفتوندنبلی، ص231ـ234؛ مستوفیتبریزی، گ [475 ر ]؛ خاوریشیرازی، ج1، ص228ـ230؛ قوزانلو، ج2، ص741ـ 745).در رجبسال1220، دستهایاز سپاهیانروسی، بهفرماندهیشفت ، در بندرانزلیپیادهشدند و بهسویرشتحرکتکردند تا از آنطریقبتوانند تهرانرا تصرفکنند، اما دشواریهایعبور از مردابانزلیو نیز حملهغیرهمنتظرهسرهنگ موسیخانلاهیجی(منجمرشتی)، فرماندهایرانی، با کمک گیلکها قوای روسیرا وادار به عقبنشینی به باکو کرد. سپاهعباسمیرزا نیز در باکو متعرض نیروهای شفت شد و سپاهیان روس به انزلی گریختند (مفتوندنبلی، ص235؛ خاوری شیرازی، ج1، ص226ـ 228؛ اعتضادالسلطنه، ص109ـ110؛ قوزانلو، ج2، ص 748-750 ). در اینمیان، سیسیانوف نیز به دست حسینقلیخان، حاکمباکو، بهقتلرسید (مفتوندنبلی، ص237ـ239؛ خاوریشیرازی، ج1، ص237ـ 241؛ هدایت، ج9، ص414ـ416).در دو سال اول جنگ، عباسمیرزا سازماندهی ارتش را با کمک «ارکان حرب» پیش میبرد. ارکان حرب حکم شورای اجرایی را داشت که با کمک افسران اروپایی ایجاد شده و به ایرانیان کمک کرده بود تا با فنون جدید نظامی آشنا شوند (رجوع کنید به قوزانلو، ج2، ص 697، 710ـ711).خانهای منطقه قفقاز، برای حفظ استقلال خود در برابر دولتهای روسیه و ایران، همواره سیاستی دوگانه داشتند و از دو دولت امتیازات بیشتری میخواستند. در 1221 اتحادی از خانهای شکی، طالش، قرهباغ و داغستان ایجاد شد و آنان بهعباسمیرزا قول همکاری دادند (رجوع کنید به همان، ج2، ص766).ارتش ایراندر ساحلدریایمازندران، طالش، قرهباغ، نخجوان، ایروانو اوچکلیسا مستقر شد. در این زمان اسداللّهخاننوری، وزیر جنگ، مأمور شد تا یکصد فوجمحلیرا گردآورد. مهم ترین منبع درآمد دولت ایران، در آن زمان، مالیات از بخش زراعت بود که بر اثر جنگ وصول آن لطمه جدّی دیده بود. وضع نامطلوب نیروینظامی ایران را سربازانفراریو متمرد بدتر میکردند. با اینهمه، عباسمیرزا توانست یکصد هزار مرد جنگی گردآورد و سواره نظام ایلات را تقویت کند. سپاهروسی، که در اروپا متحمل شکست شده بود، تا اوایل تابستان1221 حرکتی نکرد ولی نیرویدریایی آنها بندرهایغازیان و لنکران را به توپ بستند. عباسمیرزا، با اطلاع از وضع جبهههای اروپا و شکست روسیه از فرانسه، اقدامات خود را در ربیع الاول 1221از جبهه قرهباغ شروعکرد. ایرانیان روسها را عقبراندند. با اینحال، قلعه شوشی در تصرف روسها ماند (رجوع کنید به قوزانلو، ج2، ص761ـ765، 767ـ771).در جبهههای طالش و باکو روسها تفوق پیدا کردند. خانهای پنبک، شورهگل، گنجه و گرجستان علیه ایران دست به کار شدند. عباسمیرزا، برای جنگ با روسها و خانهای متحد روسیه، سپاهی به شورهگل و پنبک فرستاد که در نتیجه، روسها به قلاع خود گریختند (مفتون دنبلی، ص239ـ241).سال1221 از لحاظسیاسیسالیدشوار و پیچیدهبرایدولتمردانایرانبود. آنانگرفتار بند و بستهایسیاستمدارانغربیشدهبودند. ناپلئونپساز پیروزیدر اروپا، برایرسیدنبههند، ایرانرا وارد بازیهای سیاسی جهانی کرد. قرارداد فینکنشتاین که در 1222/1807 با فرستاده ایران، محمد رضاخان، بستهشد، ایرانرا بهادامهنبرد و فرانسهرا بهارسالکمکهاینظامیمتعهد کرد. به دنبال این قرارداد، گاردان* (مستشار نظامی فرانسه) به ایران آمد و به نوسازی ارتش ایران پرداخت؛ در اصفهان کارخانه توپریزیو در تهران زرادخانه و توپخانه صحراییایجاد کرد و چهار هزار سرباز ایرانی را به روش اروپایی آموزش داد و تجهیز کرد (رجوع کنید به مفتون دنبلی، ص277ـ 278؛ خاوری شیرازی، ج1، ص244ـ247، 269ـ270؛ گاردان، ص105ـ 108، 110ـ116). همچنین ناپلئون نفوذ خود را در قسطنطنیه افزایش داد و از اختلاف روسیه و عثمانی، بر سر حاکمیتبر قفقاز غربی و امیرنشینهایگرجی، استفادهکرد و عثمانی را به اتحاد با ایران برضد روسیه تشویق نمود. عثمانی، سپسدر 1224/ 1809 با ایران علیه روسیه متحد شد (رجوع کنید به خاوری شیرازی، ج1، ص262ـ263؛ اتکین، ص137ـ 138).در 1222/ 1807، ناپلئوناز ایرانخواستبهتفلیسحملهکند. عباسمیرزا این پیشنهاد را نپذیرفت زیرا برای ایران توانفرسا بود. دولتبریتانیا نیز خواهانادامهجنگنبود و بهمتارکهو صلح بین دو کشور تمایلداشت. اما فتحعلیشاهبهعباسمیرزا فرمانداد تا بهتفلیسحملهکند و او در پایان بهار دست به عملیات نظامی زد. در طالش ایرانیها پیشروی کردند و سالیان و منطقه خنثین در قرهباغ را گرفتند. روسها بحثمصالحهرا پیشکشیدند، اما مذاکرهنتیجهاینداشتزیرا ایرانیها مصالحه را مشروط بهخروجروسها از قفقاز کردند (رجوع کنید به مفتون دنبلی، ص 267ـ269؛ خاوری شیرازی، همانجا؛ هدایت، ج9، ص432؛ گاردان، ص84؛ نفیسی، ج1، ص121).مرحله دوم جنگهای دوره اول از 1222/ 1807، پساز عقد قرارداد تیلسیت بین روسیه و فرانسه، آغاز شد و تا 1227/1812 ادامه یافت. روسیه با ناپلئون در دهکده تیلسیت قرارداد صلحی امضا کرد که حاکمیت روسیه را بر گرجستان، قرهباغ و اران را بهرسمیتمیشناخت. پساز آنناپلئونخواستار صلحبینایرانو روسیهشد، اما راهبهجایینبرد (خاوریشیرازی، ج1، ص282ـ284؛ هدایت، ج9، ص442ـ 445؛ گاردان، ص144ـ146؛ نفیسی، ج1، ص123ـ 125).در پی شکست مذاکرات، گودوویچ در زمستان1223 با دو سپاه به ایروان و نخجوان و یک سپاه به قلعه قارْص در عثمانی حمله برد. شورش ینی چریها در عثمانی سبب برکناری سلطان عثمانی شد و دولت عثمانی نتوانست با ایرانهمکاری کند. در جنگ ایروان، ایرانیان ارتش روسیه را زمینگیر کردند و ذخیرهتسلیحاتیزیادیبهچنگآوردند. در نخجواننیز ایرانیان، به فرماندهی عباسمیرزا، پساز شکستاولیه، سپاهروسیهرا شکستدادند. با ادامهجنگ، گودوویچ شکستخورد و بهتفلیسگریخت. سرما نیز بسیاریاز سپاهیانروسیرا از بینبرد (مفتوندنبلی، ص292ـ296؛ مستوفی تبریزی، گ [486]؛ خاوریشیرازی، ج1، ص284ـ 288؛ قوزانلو، ج2، ص784ـ789).دولتبریتانیا، کهاز اتحاد روسیهو فرانسهبیمناکبود و هند را از جانبآناندر خطر میدید، درصدد جلب دوستی ایران برآمد. در 1808/1223، جانملکم از سوی کمپانی هند شرقی انگلیس رهسپار ایران شد تا برای اخراج فرانسویها از ایران زمینه سازی کند، اما در مأموریتش شکستخورد، زیرا فتحعلی شاه هنوز به وعدههای گاردان دلگرمبود. بهعلاوه، ملکمخارکو پنجنقطهدر خلیجفارسرا برایپایگاهنظامیـ تجاریخواستهبود. در بازگشتاز ایران، ملکماز لردمینتو، فرماندار هند، خواستبهخارکلشکر بکشد (مفتوندنبلی، ص297ـ301 و پانویس828؛ خاوریشیرازی، ج 2، ص290ـ 294؛ هدایت، ج9، ص445ـ446، 453ـ456؛ بینا، ج1، ص129ـ130). گاردان، که بر اثر قرارداد تیلسیت قادر به انجام تعهداتش نبود، با ورود سفیر بریتانیا، سرهارفورد جونز *، به ایران در اواخر 1223/1809، تهرانرا ترککرد. پساز آن، هارفورد جونز قرارداد مجملرا با میرزاشفیعمازندرانی، بهامضا رساند (مفتوندنبلی، ص301ـ304؛ خاوریشیرازی، همانجا؛ سپهر، ج1، ص180ـ181؛ عشقی، ص56).از این پس به جای مستشاران فرانسوی، مستشاران نظامی انگلیس وظیفه آموزش نظامی سپاه ایران را بهعهدهگرفتند، بهشرطآنکهایرانبههیچکشوریاجازهندهد کهبرایرسیدنبههند از خاک ایران عبور کند. هارفورد جونز مبلغ کلانی برای ایران از کمپانی گرفت(قوزانلو، ج2، ص791). در 1224، مراجعشیعه نظر خود را در بارهجنگ با روسیه، به عنوان جهاد اعلام داشتند، فتحعلیشاه را موظف به جهاد در راه خدا کردند و رسالات جهادیه نوشتند و مردم ترغیب به حضور در جبهه شدند (خاوری شیرازی، ج1، ص294ـ296؛ هدایت، ج9، ص456ـ 457؛ میرزابزرگ قائممقام، مقدمه زرگرینژاد، ص82 ـ 84، 119ـ129؛ نیز رجوع کنید به جهادیه* ).در 1224/ 1809، ژنرال گودوویچ، به دلیل شکست در ایروان، از مقام خود خلع شد و به جای او تورماسوف به فرماندهی کل قفقاز تعیین و عازم تفلیس گردید. از سوی دیگر، والی اَخیسخه و اهالی گرجستان در نامهای به فتحعلیشاه قول همکاری با سپاه ایران را دادند. شاه به محمدعلی میرزا دولتشاه فرمان تصرف گنجه را داد و دستور داد عباسمیرزا نیز از پی او روانه شود. در این مأموریت، محمدعلیمیرزا سپاه روس و ارمنیان و ایلات بزچلو را شکست داد (مفتون دنبلی، ص312ـ 314 و پانویس867؛ هدایت، ج9، ص460ـ462؛ قس قوزانلو، ج2، ص794).تورماسوف در ربیعالاول 1225/ آوریل1810، بارون ویردی را برای مصالحه و متارکه جنگ روانه کرد. از سوی ایران برای مذاکره قائم مقام تعیین شد، اما چون روسها خواهان مداخله نکردن ایراندر جنگ روسیه و عثمانی شدند و ایران با عثمانی قرار اتحاد بسته بود، صلح واقعنشد و عباسمیرزا دستور قطعمذاکراترا داد و درگیریها بار دیگر آغاز شد. روسها لنکرانرا بهتوپبستند. مستشارانانگلیسیدر مواضعارسـ لنکراناستحکاماتجدید بنا کردند. جان ملکم تعدادی توپ و توپچی ماهر از راه هند به ایران فرستاد و در تبریز به آموزش ایرانیان پرداختند. نبرد در جبههقرهباغ و شرور و نخجوانو پنبکادامهیافت. روسها کشتهبسیاریدادند (مفتوندنبلی، ص327ـ329؛ خاوریشیرازی، ج1، ص311ـ313؛ هدایت، ج9، ص463ـ465، 467ـ468؛ قوزانلو، ج2، ص795ـ796).خانهای باکو، قبه، لزگی و داغستان با ایران متحد شدند و سپاه ایران با کمک توپچیهای انگلیسی نیروهای روسی را شکست دادند. سپس، با قطع خطوط ارتباطی روسها، نیروهای ایران در حوالی گنجه تفوق یافتند (مفتون دنبلی، ص331ـ334 و پانویس908؛ خاوری شیرازی، ج1، ص335ـ337؛ هدایت، ج9، ص469، 478ـ 481؛ قوزانلو، ج2، ص 797- 801).براساسقرارداد جدید ایرانو انگلیس، بریتانیا متعهد شد بهایراندر جنگقفقاز کمکرساند و تا سه سال سالانه دویستهزار تومان کمک مالی کند، تعدادی قورخانه در ایران تأسیس نماید و سیهزار تفنگ، بیستعرادهتوپ، سیمعلمنظامو مهندسبرایآموزشفنونجنگیبهایرانبفرستد (مفتوندنبلی، ص344؛ خاوریشیرازی، ج1، ص331ـ334؛ محمودمیرزا قاجار، ج2، ص [175]؛ هدایت، ج9، ص476ـ 478). از اینپسسیاستدو پهلویانگلیس، برایعقد قرارداد صلحبا روسیهو انضماممناطقاشغالیبهروسیه، آغاز شد (رجوع کنید به مفتوندنبلی، ص345، پانویس936).در 1226، جنگ در جبهه ایران همچنان جنبه تدافعی داشت. در این سال، برای استحکام مبانی اتحاد عثمانی و ایران، سیدعبدالوهاب افندی و چهار افسر توپخانه برای کمک به سپاه ایران روانه شدند. سپاهایراندر گنجهو جنوبشرقیقرهباغپیشرویکردند. فصلسرما بار دیگر جنگرا متوقفکرد (مفتوندنبلی، ص385ـ387، پانویس1013؛ محمودمیرزا قاجار، ج2، ص [172]؛ خاوریشیرازی، ج1، ص324ـ325؛ قوزانلو، ج2، ص802 ـ804).جنگ ایران و روساز 1227 و انعقاد عهدنامهبخارستوارد مرحلهسومشد و تا 1228 ادامهیافت(رجوع کنید به مفتوندنبلی، ص388). روسها لنکرانرا بهتوپبستند. غازیانبر اثر شلیک توپخانه نابود شد، اما روسها قادر به حفظ این مناطق نبودند. قوای محلی همواره در خطوط مرزی در تردد بودند. جاده گرجستانـ قفقاز پرمخاطره بود و توپخانه و ارابه بزرگ نمیتوانست از آن عبور کند. به علاوه، قفقاز از نظر بهداشت و امراض گوناگون مشکلات بسیاری برای سپاهیان روسی ایجاد کرد. اقتصاد منطقه مختل شده بود و روسها نتوانستند بهپیشبینیتوسعهطلبانهخود در آنمنطقهجامهعمل بپوشانند. نیازهاینظامیسببتورمسریعدر قیمتکالاهایاساسیشد. در 1226 قحطیشدیدیمنطقهرا فرا گرفت(رجوع کنید به عشقی، ص140ـ 141؛ اتکین، ص126ـ 128).ارتش روسیه با معضل فرار سربازان و ضعف روحیه سپاهیانش روبهرو بود. در سالهای پایانیجنگ، گرسنگیبر تعداد فراریانافزود. عباسمیرزا از سربازانروسیفراریاستفادهکرد. در جنگ اصلاندوز یک واحد دویست نفره سربازان روسی در ارتش ایران خدمت میکرد (مفتون دنبلی، ص 352، پانویس947؛ اتکین، ص129ـ131).در سپاه ایران اوضاع متفاوت بود. ایرانیان با فنون جدید نظامی آشنا شده بودند. تعداد سپاهیان ایران چندین برابر روسها بود. بخشاعظم سپاه، سواره نظام ایلی بود که در جنگهای چریکی مهارتداشتند. افراد یکجانشینروستاییدر پیادهنظامخدمتمیکردند. مقرریسپاهبسیار کمبود. بنابراین، ارتشایرانبهغنایمدلبستهبود کهعاملمهمدر پیشرویجنگبهشمار میآمد. عباسمیرزا، کهدر آغاز جنگها پانزدهسالداشت، در طولجنگآزمودهشد و شهامتبسیار از خود نشانداد. در بینسردارانایرانیدو تندر شجاعتزبانزد بودند: حسینقلیخان، کهدر 1222 حاکم ایروانشد؛ و صادقخان قاجار، فرمانده پیاده نظام ایران، که در 1227 با کمک دو افسر توپخانه انگلیسیطالشرا تسخیر کرد و در 1228 بدون کمک انگلیسیها همراه ده فرمانده و 500 ، 2 سرباز با شهامتاز لنکراندر برابر حملهروسها دفاعکرد و در میداننبرد کشتهشد (اتکین، ص131ـ133).مشکلبارز ارتشایرانضعفتوپخانهو تاکتیکبود. ارتشایرانچند توپداشتکهیا از روسها غنیمتگرفتهبود یا از دورهصفویباقیماندهبود و بنابرایندقتکافینداشت. تفنگهایایرانینیز قدیمیبودند و سربازانایرانیکهبا توپخانهآشنا نبودند، از توپخانهروسها میترسیدند (همان، ص134ـ 135).ارتش ایران نابسامان و بیانضباط بود. هر هنگ سوار از افراد یک ایل بودند، و فقط به ایل خود وفادار بودند و با هنگهایدیگر همکارینمیکردند. حرکتسوارهنظامبینظمبود و حمله نظامی بیشتر به کوچایلیشباهتداشت. سربازانگاهروستاییانرا غارتمیکردند. جنگاز نظر آنان شبیخون با هدف کسبغنیمت بود. در نظام سنّتی ارتش ایران فرماندهی بر اساس لیاقت افراد نبود و معمولاً نزدیکاندربار بهمقامهایمهممنصوبمیشدند و فرماندهانبهولینعمتخود وفادار بودند نهبه ارتشو حکومتایران(همان، ص135ـ137).در 1227، روسیهبا عثمانیقرارداد صلحبخارسترا منعقد کرد. با خروجعثمانیاز جنگ، جبههچپایرانخالیشد و روسیهقوایبیشتریبهقفقاز فرستاد. همچنینتمامکشورهایاروپایی، از جملهبریتانیا، علیهناپلئونبا روسیهمتحد شدند (قوزانلو، ج2، ص806؛ بینا، ج1، ص159). در جبههشورهگل، حسینخانسردار *به گوگچه گول حمله کرد. در قرهباغایرانیها با روسها درگیر شدند. جنگدر جبههطالش، گوگچه، شکی، و کُر ادامهیافت(خاوریشیرازی، ج1، ص347؛ قوزانلو، ج2، ص806ـ807).بریتانیا همچنانخواهانصلحبینایرانو روسیهبود. ژنرالرتیشچف، فرماندهقوایروسیه، در نامهای از دربار ایران تقاضای مذاکره برایصلحکرد و از سفیر بریتانیا نیز درخواستنمود تا واسطهاینصلحباشد. سفیر انگلیس، برای مذاکرات صلح، چهلروز وقتتعیینکرد و قرار شد عباسمیرزا در جبهه طالش به فعالیت ادامه دهد. در این میان خبر شورش اسکندرمیرزا در گرجستان، سردار روس را به عباسمیرزا بدگمان کرد. رتیشچف از آن پس، با بهانههای گوناگون، مذاکراتصلحرا معلقنگاهمیداشت(مفتوندنبلی، ص388ـ392؛ خاوریشیرازی، همانجا). گفته شده که تأخیر در مذاکرات صلح از سوی روسیه و انگلستان برای اغفال مقامات ایران برایحملهغافلگیرکنندهبهاصلاندوز بودهاست(خاوریشیرازی، ج1، ص 346ـ347؛ مفتون دنبلی، ص390، پانویس1021). بهعلاوه، پیشنهاد صلحرتیشچفپذیرفتنینبود، زیرا روسیهعلاوهبر مناطقاشغالشده، اراضیغیراشغالیرا نیز میخواست. سر گور اوزلی، سفیر بریتانیا در ایران، به ایران فشار میآورد تا تن به صلح دهد و افسران انگلیسی نیز در آموزش ایرانیان کوتاهی را شروع کردند (خاوری شیرازی، ج1، ص347؛ قوزانلو، همانجا).نبرد اصلاندوز سرنوشت جنگ ایران و روس را رقم زد. رتیشچف، کتلیرفسکی را از آقاوغلان با سپاهی مأمور کرد و خود به تفلیس بازگشت. عباسمیرزا نیز با سپاه و چند عراده توپ به اصلاندوز رفت. کتلیرفسکیشبانههمراهمرادخاندلاغرده، کهایلشدر اصلاندوز بود، از آقاوغلانحرکتکرد، تمامقراولاناردویعباسمیرزا را دستگیر و سپاهایرانرا محاصرهکرد. تلاشعباسمیرزا برای ساماندهی به سپاه به جایی نرسید. روسها اردوی ایران را بهتوپبستند. توپچی انگلیسی سپاه ایران، به بهانه عقد قرارداد صلحبریتانیا و روسیه، از جنگ دست کشید و معلمان نظامی انگلیسی سربازان را رها کردند. سپاهیان ایرانی روی به گریز نهادند. جمعی از اسیران روسی به سوی جبهه روسیه گریختند و راهنمای آنها در حمله به سپاه ایران شدند. ایرانیان شکست خوردند و روسها تمام وسایل اردوی ایران را به غنیمت بردند. عباسمیرزا به مشکین و سپس تبریز رفت و روسها به قرهباغ رفتند (مفتوندنبلی، ص 394ـ399؛ خاوری شیرازی، ج1، ص346ـ351؛ هدایت، ج9، ص482ـ485). گفته شده است که افراد انگلیسی حاضر در اردوی ایرانبرایروسها خبرچینیمیکردند (رجوع کنید به مفتوندنبلی، ص395، پانویس1033).سر گور اوزلی و ابوالحسنخان ایلچی، به تقاضایرتیشچف، واسطهصلحشدند. سر گور اوزلیدر طرحصلحجانبروسها را میگرفت. در عینحالمیکوشید مناطقمسلماننشینرا از قلمرو روسیهجدا یا حداقلتحتالحمایهبریتانیا کند. او پیشنهاد داد گرجستانرا بهازایمبلغی، کهکمپانیهند شرقیمیپرداخت، بهایرانباز گردانند. سرانجامفتحعلیشاهپیشنهاد مذاکره صلح را پذیرفت و حاصل جنگهای دهساله ایرانو روسیهبا حفظسرزمینهایاشغالیبرایروسها، انعقاد عهدنامهگلستان* در 1228 شد (همان، ص406ـ407، پانویس1054؛ خاوریشیرازی، ج1، ص359ـ361؛ سپهر، ج1، ص230ـ231؛ قوزانلو، ج2، ص 810 ـ812).ب) دوره دوم. این جنگها در سالهای 1241ـ1243/ 1826ـ 1828 شکل گرفت و به عهدنامه ترکمان چای*انجامید. اینجنگها بهدلیلپارهایعللسیاسیو اجتماعیبهوجود آمدند. علل اجتماعی از هنگامی شکل گرفت که روسها به عنوان دولت غالب بر مردم منطقه مسلط شدند. شیوه اداره آنها با شیوه سنّتی اداره قفقاز در تضاد بود. حاکمان محلی منطقه قفقاز طی قرنها نوعی استقلال داشتند و با پرداخت مالیات تابع شاهان ایران بودند و در حوزه حکومتی خود قدرت مطلقه داشتند و حکومت در خاندان آنان موروثی بود. از هنگامی که سرزمینهایشان اشغال شد، حقوق موروثی آنان از بین رفت و آنان تابع افسران روسی شدند، قدرت آنان تحت الشعاع زمامداران روسی قرار گرفت، عایدات املاکشان را از کف دادند و ترقی آنها در دستگاه دولتی روسی بسیار کم شد (جهانگیرمیرزا، ص5). در این میان حسینخان سردار، برایگریختناز محاسباتدیوانی، بهبهانهاستفادهایلاتگرجستاناز یگینزمین(سرزمینآفتابرو) کهاز مراتعدولتایرانبود، اختلافبیندو دولتروسو ایرانرا زمینهسازیکرد (همان، ص6؛ اسناد روابط ایران و روسیه، ص15ـ16؛ خاوری شیرازی، ج1، ص600ـ601). حسینقلی خان بادکوبهای، که در این زمان حاکم اردبیل و طوالش بود، تصرف محالّ اُجارود را به وسیله روسیه، برخلاف مواد عهدنامه گلستان میشمرد و خانهای قفقاز، که به آذربایجان مهاجرت کرده بودند، عباسمیرزا و دربار را تحریک میکردند (جهانگیرمیرزا؛ خاوری شیرازی، همانجاها).تا پیشاز اشغال، مسلمانان، قفقاز را ادارهمیکردند و موقعیتبرتریداشتند اما پس از اشغال، پایینتر از دیگر اقوامقرار گرفتند و بهآدابو رسومشانتوهین شد. علمای دین که پساز اشغال به موقعیت و نفوذشان آسیب وارد شده بود، به شدت از حکومت روسها ناراضیبودند. خانهای منطقهعریضههاییتهیه میکردند و به مسلمانانیکه به زیارت عتباتِ در عراقمیرفتند میدادند تا علما و مجتهدانعراقو آذربایجانرا از درد مسلمانانقفقاز آگاهکنند (جهانگیرمیرزا، ص7). وضعدهقاناننیز بهبود نیافتزیرا مأمورانروسیافراد فاسدیبودند کهاجحافاتآنها به مراتب بیشتر از خانها و حاکمان پیشینبود. این رفتارها به نارضایتیمردمانجامید که با انتقام جویی دولتمردان ایران نیز همراه بود.از علتهای سیاسی آغاز دوباره جنگ، ابهامات عهدنامه گلستانبود(رجوع کنید به گلستان*، عهدنامه). به علاوه، با جلوس نیکلای در روسیه، شورشهای همگانی روی داد که خبر آنها به ایران رسید. دولت انگلیس که مترصد بود از نفوذ روسها در ایران بکاهد، عباسمیرزا را به حمله به روسیه تحریک کرد و حتی پیشنهاد پرداخت پول نیز داد (عبداللّهیف، ص136ـ 138؛ ناطق، ص21ـ23). عباسمیرزا، که امیدوار بود با کمک بریتانیا همه یا حداقل بخشی از سرزمینهای اشغالی را دوباره به دستآورد، نامههایی به دربار روسیه فرستاد مبنی بر استرداد مناطق اشغالی. از سوی دیگر او نگران پادشاهی خود بود زیرا سفیر روسیه، یرمولوف ، طی ده سال سفارت خود ترجیحمیداد محمدعلیمیرزادولتشاهجانشینفتحعلیشاهشود (محمودمیرزا قاجار، ج2، ص[234]؛ قهرمانی، ص625ـ630؛ شچرباتوف، ص 58 ـ63،70ـ73؛ «اعلان جنگ روسیه بایران»، ص 528ـ532).اخباری که از وضعمردم مسلمان قفقاز به کربلا رسیده بود، علما و در صدر آنانسیدمحمد مجاهد را بر آنداشتتا با تشکیلمجمععلما، علیهروسها اعلامجهاد و شاهرا مکلفبهجهاد کنند (رجوع کنید به جهانگیرمیرزا، ص14ـ15؛ محمود میرزا قاجار، ج2، ص [232]؛ هدایت، ج9، ص641ـ642). تلاشروسیهبرایادامهصلحبهجایینرسید (جهانگیرمیرزا، ص15ـ17).انگلیس برای دفع نفوذ روزافزون روسیه از فرصت به دستآمده استفاده کرد. انگلیسیها با فرمان فتحعلیشاه برای خانهای مهاجر، که آنان را صاحباختیار ولایات قدیم اعلامکردهبود، عازمولایاتاشغالیشدند. شورشاز همهطرفبرخاست. دربار ایراننیز با علما همصدا شد و سیصد هزار تومانهزینهجهاد را پرداخت (خاوری شیرازی، ج1، صـ603، 612ـ 617؛ جهانگیرمیرزا، ص18؛ اعتضادالسلطنه، ص372ـ373؛ ناطق، ص27).مرحله اول از دوره دوم جنگ ایران و روس از ذیحجه 1241 تا آخر محرّم1242 به طول انجامید. در اینمرحلهایرانتماممناطقیرا، کهطبقعهدنامهگلستانبهتصرفروسها در آمدهبود، از آنانپسگرفت(رجوع کنید به محمودمیرزا قاجار، ج2، ص [235ـ236]؛ خاوری شیرازی، ج1، ص618ـ619؛ هدایت، ج9، ص648؛ سپهر، ج1، ص367).عباسمیرزا به جمعآوری ایلات و اهالی گرجستان، شیروان و شکی پرداخت و خود به قره باغ رفت و قلعه شوشی را به محاصره درآورد(خاوریشیرازی، ج1، ص620؛ هدایت، ج9، ص648ـ649؛ سپهر، ج1، ص368ـ369). حاجیمحمدخان دَوَلو قاجار، بعد از تصرف قلعه گِرْمی، با چند سردار بهلنکرانحملهبرد و لنکرانرا پساز چهاردهسال، در شبتاسوعای1242 از روسها بازپسگرفتو غنایمو اسرایبسیاریبهدستآورد (خاوریشیرازی، ج1، ص 621؛ هدایت، همانجا). در پی آن، قلعه سالیان نیز به تصرف سپاه ایران در آمد. حکومت طالش به میرحسنخان داده شد. عباسمیرزا، اغورلوخان، پسر حاکم گنجه، را برای فتح طالش فرستاد. روسها در شمکور شکست خوردند و به تفلیس گریختند (خاوریشیرازی، ج1، ص621ـ622؛ هدایت، ج9، ص649ـ651؛ سپهر، ج1، ص369).علما در محرّم1242، در عزاداری امامحسین علیهالسلام، سربازان را به جهاد ترغیب میکردند. لشکریان فوج فوج نزد عباسمیرزا میرفتند و خواستار جنگ میشدند و نایب السلطنه آنان را به صبر و آرامش دعوت میکرد (جهانگیرمیرزا، ص29ـ30). در این زمان پاسکویچ فرمانده سپاه قفقاز شد. در 28 صفر 1242، اردوی ایران و روس در برابر هم صف آرایی کردند (خاوریشیرازی، ج1، ص626؛ جهانگیرمیرزا، ص38ـ 41؛ هدایت، ج9، ص653ـ656؛ سپهر، ج1، ص368ـ 369). مرحله دوم این دوره از جنگها از صفر 1242 آغاز شد که به عقبنشینی و شکست ایران انجامید. عباسمیرزا فرمان داد پسرانش که در جنگ شرکت داشتند، از محل درگیری کناره بگیرند ولی بیاحتیاطی آنان در اینکار سببشد تا سپاهیان به تصور گریختن آنان، فرار و از گنجه تا ارس عقب نشینی کنند (رجوع کنید به خاوری شیرازی، ج1، ص626ـ627؛ جهانگیرمیرزا، ص51 ـ 52؛ هدایت، همانجا؛ سپهر، ج1، صـ373).از سوی دیگر، حسنخان سارواصلان، مصطفی خان شیروانی و محمدحسینخان شکی دست به غارت زدند. عباسمیرزا سپاه سه هزار نفری برای محافظت ایروان فرستاد و خود تا اوایل زمستان در کنار رود ارسماند. پس از آنسیفالملوک میرزا، حاکم قراچه داغ، را به حفظ و حراست معبرهای ارس گماشت و خود به تبریز رفت. سیفالملوک میرزا در انجام دادن وظیفه خود کوتاهیکرد و به قراچهداغ بازگشت و سپاه روس، به فرماندهی مددوف ، از ارس گذشت. عباسمیرزا برایمقابله با روسها سپاه فرستاد و روسها به قرهباغ عقبنشینی کردند و اسلحه و توپخانه و آذوقه آنان به دست سپاه ایران افتاد (خاوری شیرازی، ج1، ص629؛ جهانگیر میرزا، ص63ـ64؛ هدایت، ج9، ص657؛ سپهر، ج1، ص373).پاسکویچ در شوال1242 سردار خود، گودوویچ، را با تجهیزات کامل به محالّ ایروان فرستاد. گودوویچاز حسنخانسارواصلانشکستخورد (خاوریشیرازی، ج2، ص644ـ 645؛ جهانگیرمیرزا، ص68، 71؛ هدایت، ج9، ص661ـ 662).از سوی دیگر، درباریانتهرانبا بیاناینکهعباسمیرزا با روسها سازشکردهاست، شاهرا به نایب السلطنه بدگمان ساختند و فتحعلیشاهبهسرعتاز تهرانبهخویرفت. ولیعهد نیز بهخدمتاو رسید. در این هنگام پاسکویچ به پیشرویخود ادامهداد و قلعهعباسآباد و سردارآباد و ایروانرا تصرف کرد (جهانگیرمیرزا، ص72ـ73).روسها در 1243 قلعه ایروان را تصرف کردند (خاوریشیرازی، ج2، ص656ـ 658؛ هدایت، ج9، ص673)، سپس سپاه روسیه به سوی مرند و تبریز رهسپار شد. تصرف مرند به علت خیانت حاکم آنجا، نظرعلیخان یکانلو، رخ داد. او به فرمان عباسمیرزا کشته شد و طایفه یکانلو، ساکنمحالّ مرند، از اطاعتدولتایرانرویبرتافتند. پاسکویچتبریز را نیز در 3 ربیعالا´خر 1243، بدون مقاومت اهالی آنجا، تصرف کرد (رجوع کنید به پاسکویچ* ).عباسمیرزا در شندآباد بود که خبر سقوط تبریز را شنید؛ گروهی از سپاهیانش با شنیدن این خبر گریختند و عباسمیرزا نیز به ارومیه رفت ( جهانگیرمیرزا، ص92ـ93؛ خاوری شیرازی، ج2، صـ661؛ سپهر، ج1، ص387ـ 388).بدین ترتیب، دوره دوم جنگهای ایران و روس با انعقاد عهدنامه صلح ترکمان چای در شعبان 1243 پایان یافت(رجوع کنید به ترکمانچای*، عهدنامه).منابع: میورییل اتکین، روابط ایران و روس: 1828ـ1780، ترجمه محسن خادم، تهران 1382 ش؛ اسناد روابط ایران و روسیه در دوران فتحعلیشاه و محمدشاهقاجار، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380 ش؛ علیقلیبن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال1259 ق، چاپ جمشید کیانفر، تهران1370 ش؛ «اعلان جنگ روسیه بایران، 1242 هجری»، یغما، سال 2، ش11(بهمن 1328)؛ عباسقلیآقا باکیخانوف، گلستانارم، چاپ عبدالکریم علیزاده و دیگران، باکو 1970؛ علیاکبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران، تهران1342ـ 1348 ش؛ جهانگیرمیرزا، تاریخ نو: شامل حوادث دوره قاجاریه از سال1240 تا 1267 قمری، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران1327 ش؛ فضلاللّه بنعبدالنبی خاوری شیرازی، تاریخ ذو القرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران1380 ش؛ محمدفتحاللّهبنمحمدتقیساروی، تاریخمحمدی ( احسنالتواریخ)، چاپغلامرضا طباطبائیمجد، تهران1371 ش؛ محمدتقیبنمحمدعلیسپهر، ناسخ التواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید کیانفر، تهران1377 ش؛ شچرباتوف، «مقدمات جنگ دوم ایران و روس»، ترجمه محمودکی، بررسیهای تاریخی، سال9، ش2 (خرداد ـ تیر 1353)؛ فتحاللّه عبداللّهیف، گوشهای از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ایران در آغاز قرن نوزدهم، ترجمه غلامحسین متین، تهران [1356 ش]؛ خانک عشقی، سیاست نظامی روسیه در ایران: 1815ـ1790، [تهران] 1353 ش؛ جمیل قوزانلو، تاریخ نظامی ایران، تهران1315 ش؛ شرفالدینقهرمانی، «یکسلسلهاسناد تاریخی»، مجلهشرق، دوره1، ش10(مهر 1310)؛ عبدالعلی کارنگ، «سقوط گنجه»، در یادگارنامهحبیبیغمائی، زیرنظر غلامحسینیوسفی، محمدابراهیمباستانیپاریزی، و ایرجافشار، تهران: توس، 1356 ش؛ آلفرد دو گاردان، مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ترجمه عباس اقبالآشتیانی، تهران1362 ش؛ محمودمیرزا قاجار، تاریخ صاحبقرانی، نسخه خطی کتابخانه ملی ایران، ش1892/س1117؛ محمد رضیمستوفیتبریزی، زینهالتواریخ، نسخهخطیکتابخانه(ش1) مجلسشورایاسلامی، ش 33632؛ عبدالرزاقبننجفقلیمفتوندنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخجنگهایاولایرانو روس، چاپغلامحسینزرگرینژاد، تهران1383 ش؛ عیسیبنحسنمیرزابزرگقائممقام، احکامالجهاد و اسباب الرشاد ، چاپ غلامحسین زرگرینژاد، تهران1380 ش؛ هما ناطق، «میرزا صالح شیرازی و جنگهای ایران و روس»، راهنمای کتاب، سال17، ش1ـ3 (فروردینـ خرداد 1353)؛ سعید نفیسی، تاریخاجتماعیو سیاسیایراندر دورهمعاصر ، تهران1361 ش؛ رضا قلیبن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری، در میرخواند، ج8 ـ10؛John Malcolm, The history of Persia: from the most early period to the present time , London 1829; Robert Grant Watson, A history of Persia: from the beginning of the nineteenth century to the year 1858 , London 1866, repr. 1976.