جنگ جهانی دوم، دومین جنگ فراگیر (شهریور1318ـ 1324/ سپتامبر 1939ـ اوت 1945) که علاوه بر اروپا، در بخشهای گستردهای از قاره آسیا و افریقا تأثیرات مخرب عمدهای برجای گذاشت و کشورهای اسلامی، از جمله ایران، را درگیر خود ساخت. مقاله حاضر شامل این بخشهاست:1) درآمد2) در جهان اسلام3) در ایران1) درآمد. علل اصلی جنگ جهانی دوم عبارت بود از اشتباهات عهدنامه ورسای (7 مه 1919/ 5 شعبان 1337) که ظاهراً به جنگ جهانی اول *پایان داد، پیامدهای بحران اقتصادی 1929/ 1308 ش، و از همه مهمتر رقابت سیاسی فاشیسم و دموکراسیهای غربی و مارکسیسم. عامل اخیر چنان مؤثر بود که نبرد میان کشورهای درگیر، به شکل بیسابقهای، عموم مردم را به قلمرو جنگ کشاند، به طوری که در پایان جنگ تعداد کشتهشدگان نظامی و غیرنظامی تقریباً با هم برابری میکرد. این جنگ، که بین دو بلوک متحدین (آلمان و ایتالیا و ژاپن) و متفقین (انگلیس و فرانسه و امریکا و شوروی) درگرفت، به لحاظ گستردگی جغرافیایی و قدرت تخریب منابع انسانی و طبیعی، بیهمتا بوده است.وضع اسفبار زندگی مردم آلمان به دنبال شکست در جنگ جهانی اول و الزام دولت آلمان به پرداخت غرامت جنگی سنگین، ظهور آدولف هیتلر را که عامل اصلی شروع جنگ جهانی دوم بود، تسهیل نمود. وی که شکست آلمان را نتیجه توطئه یهودیان و کمونیستها میدانست، نه تنها خواستار تجدیدنظر در عهدنامه ورسای شد، بلکه با طرح شعار پان ژرمنیسم و با اعلام برتری کامل نژاد ژرمن، حق گسترش قلمرو آلمان تا سرزمین ملتهای اسلاو در اروپای مرکزی و شرقی را مسلّم انگاشت و تبعیض نژادی را اساس جهانبینی خود قرار داد و به همین شکل در صدد گسترش نفوذ خود در دیگر نقاط جهان برآمد (چرچیل، ج 1، ص 7، 12، 28، 41ـ 45). از سوی دیگر جامعه ملل، ایتالیا را به سبب اشغال اتیوپی در 1314 ش/ 1935، تحریم اقتصادی کرد و این امر به ایجاد محور رُم ـ برلین در 1315 ش/ 1936 انجامید (چرچیل، ج 1، ص 136، 148).تضادهای داخلی نظامهای اجتماعی متفاوت که اساساً خصلتی اقتصادی داشتند، عامل تعیین کننده دیگری در بروز جنگ جهانی دوم بودند. پس از جنگ جهانی اول، بریتانیا، روسیه، فرانسه و ایالات متحده امریکا، حدود 78 میلیون کیلومتر مربع از خاک کره زمین (بیش از نیمی از خشکیهای جهان) را در اختیار داشتند. در مقابل، سرزمینهای متعلق به آلمان، ایتالیا و ژاپن مجموعاً به حدود 6ر2 میلیون کیلومتر مربع میرسید. این عدم تناسب وقتی چشمگیرتر میشود که مستعمرههای بریتانیا و فرانسه را با متصرفات آلمان، ایتالیا و ژاپن مقایسه کنیم. کل جمعیت بریتانیا و فرانسه حدود 90 میلیون نفر بود، در حالی که امپراتوریهای این دو کشور یکسوم کره زمین را تشکیل میدادند. در مقایسه، آلمان و ایتالیا و ژاپن با 180 میلیون نفر جمعیت (دو برابر جمعیت بریتانیا و فرانسه)، فقط یک بیستم سرزمینهای بریتانیا و فرانسه را در اختیار داشتند. این تفاوتها بیانگر چرایی عزم کشورهای کامیاب (بریتانیا، روسیه، فرانسه، ایالات متحده امریکا) در حفظ مرزهای موجود و اجتناب آنها از جنگ، و در عین حال دلیل تداوم ناخرسندی فزاینده آلمان، ایتالیا و ژاپن بود. این امر سه کشور اخیر را در طول بیست سال ترک مخاصمه (1919ـ 1939)، به سوی توسعه ابزارهای جنگی کشاند و آنها را به گسترش سرزمینهایشان، از طریق اعمال زور یا تهدید به اعمال زور، واداشت و ستیزهجوییهای آنها اسباب جنگ جهانی دوم را فراهم آورد (برون و لی، ص 7ـ 8).تا زمانیکه هیتلر، از طریق تجدیدنظر در عهدنامه ورسای، سرزمینهای متعلق به آلمان را مطالبه میکرد، کشورهای غربی به خصوص انگلیس، به سیاست ترضیه خاطر و تسکین وی ادامه دادند، اما اشغال پراگ، پایتخت لهستان، به دست ارتش آلمان برای متفقین تحملپذیر نبود. اتحاد جماهیر شوروی، که به قدرت مقاومت دولتهای غربی در برابر آلمان اطمینان نداشت، ترجیح داد به آلمان نزدیک شود. پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی در 31 مرداد 1318/ 23 اوت 1939، نگرانی هیتلر را از جنگ در دو جبهه زدود (مهدوی، ص 383ـ 385؛ نقیبزاده، ص 167ـ 168، 178ـ182). در 9 شهریور 1318/ اول سپتامبر 1939، ارتش آلمان به لهستان حمله برد و در 3 سپتامبر انگلیس و فرانسه به رایش آلمان اعلام جنگ کردند. لهستان در کمتر از یک ماه از ارتشهای آلمان و شوروی شکست خورد و زمینه برای حمله به دیگر مناطق فراهم آمد (چرچیل، ج1، ص319، 330؛ هویل، ص 17، 21ـ23). در آغاز، آلمان و متحدانش در تمام جبهههای مغرب و مشرق اروپا و خاورمیانه و خاور دور به پیروزیهای گستردهایدست یافتند. پیروزیهای اولیه و نیز هراس از خطراحتمالی جنگ شوروی با متحدین و کسب ثروتهای کشاورزی و صنعتی بخشاروپایی شوروی که برای آلمان در جنگ طولانی اش با متفقین ضروری بود سبب شد که هیتلر بهاتحاد جماهیر شوروی حمله کند و در آنجا به پیروزیهای چشمگیری نایل شود ( تاریخ جنگ دوم جهانی، ص 120ـ 122؛ دبورین، ص 81 ـ83).از پاییز 1942/ 1321 ش، اوضاع تغییر کرد و اولین نشانههای شکست متحدین پدیدار شد. اشغال سرزمینهای شوروی باعث اتحاد متفقین با این کشور شد و زمینه را برای تصرف سرزمینهای از دست رفته فراهم نمود. در اواخر نوامبر 1942/ آبان 1321، ارتش سرخ شوروی در جبهههای مشرق، ضدحمله گسترده خود را در حوضه ولگا در شمال و استالینگراد در جنوب آغاز کرد و تا 2 فوریه 1943/ 13 بهمن 1321، کلیه قوای آلمان را سرکوب نمود. ارتش سرخ شوروی، بهرغم مقاومتهای سرسختانه قوای آلمانی در سایر نقاط شوروی، به پیشروی ادامه داد و توانست همه سرزمینهای تصرف شده را پس بگیرد. بدین ترتیب در اوایل 1943/ 1321 ش، دولتهای محور، ابتکار عمل را در کلیه جبههها از دست داده بودند ( تاریخ جنگ دوم جهانی، ص 132ـ140؛ تیلور، ص 249ـ266).پساز گردهمایی سران انگلیسو امریکا و شوروی در اجلاس تهران (7ـ 10 آذر 1322/ 28 نوامبر ـ اول دسامبر 1943)، امریکا و انگلیس مشغول تدارک حملهای شدند که بزرگترین عملیات نظامی جنگ جهانی دوم به شمار میرفت. روسها نیز در بهار 1944/ 1323 ش، هم زمان با حمله نیروهای مشترک امریکا و انگلیس در شمال نورماندی، تهاجم بزرگ خود را در حوضه دنیپر آغاز کردند و از آنجا به رومانی و بلغارستان و سپس آلمان حملهور شدند. در جبهه غرب، سپاه مشترک امریکا و انگلیس پس از پس گرفتن پاریس در 25 اوت/ 3 شهریور، به سوی مرزهای آلمان پیشروی کرد و به این ترتیب، از فوریه 1945/ بهمن 1323 از مشرق و مغرب به خاک آلمان هجوم بردند ( تاریخ جنگ دوم جهانی، ص 192 بهبعد؛ تیلور، ص 311 به بعد).هیتلر که از قرارگاه زیرزمینی خود در برلینِ تحت محاصره، ناامیدانه به مقاومت ادامه میداد، وقتی خبر مرگ موسولینی را شنید، در 30 آوریل 1945/ 10 اردیبهشت 1324 خودکشی کرد و دولت جدید آلمان را دونیتس، فرمانده نیروی دریایی، در ایالت شلسویگ تشکیل داد و از متفقین تقاضای ترک مخاصمه کرد. در 8 مه/ 18 اردیبهشت، سند قطعی تسلیم بیقید و شرط آلمان در برلین امضا شد و براساس تصمیماتی که روزولت، استالین و چرچیل در اجلاس یالتا در فوریه 1945/ بهمن ـ اسفند 1324 گرفتند، این کشور به مناطق اشغالی تقسیم شد (اسکورزنی، ص 581 ـ583؛ تیلور، ص 386).اما جنگ در خاور دور تا چند ماه دیگر ادامه داشت. ژاپن که هنوز اندونزی، هندوچین، بخش مهمی از خاک چین و تعداد زیادی از جزایر اقیانوس آرام را در اشغال داشت، با مقاومت سرسختانه خود، موجب ترس متفقین از ادامه جنگی طولانی شده بود. از همینرو، پس از مدتی، با اینکه ژاپن قبلاً شرایط صلح را از امریکا پرسیده بود، امریکا مسئولیت پرتاب دو بمب اتمی را بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی (به ترتیب در 6 و 9 اوت 1945/ 15 و 18 مرداد 1324)، پذیرفت و به این ترتیب سند تسلیم بیقید و شرط نیروهای مسلح ژاپن در 2 سپتامبر/ 11 شهریور همان سال بر عرشه رزمناو امریکایی میسوری به امضا رسید و جنگ کاملاً خاتمه یافت (تیلور، ص 394ـ400؛ اسکورزنی، ص 226).پس از پایان جنگ، قدرتهای پیروز در اجلاسهای یالتا و پوتسدام در مورد پیامدها و دستاوردهای جنگ و به خصوص تقسیم جهان به توافق رسیدند. در اجلاس یالتا سه قدرت پیروز جنگ در باره موضوعات مهمی توافق کردند که عبارت بود از اشغال آلمان و غرامت پرداختنِ این کشور، مسائل مربوط به خاور دور، موضوع تنگههای بوسفور و داردانل، ایجاد سازمان ملل، سرنوشت لهستان، سرنوشت مستعمرات و موضوع قیمومت سازمان ملل متحد، مسئله ایران و تخلیه آن از قوای متفقین و بالاخره همکاری شوروی و امریکا در حمله به ژاپن (سونار کلان، ص 68ـ70؛ انصاری، ص 28ـ30). در اجلاس پوتسدام نیز، که آخرین ملاقات سران سه قدرت پیروز جنگ بود، آنها در این موارد به توافق رسیدند: خلع سلاح و نازیزدایی در آلمان و متعاقب آن ایجاد نظامی غیر متمرکز و دموکراتیک در آنجا و همچنین بستن قرارداد صلح با اقمار آلمان، یعنی رومانی و بلغارستان و مجارستان و فنلاند (نقیبزاده، ص 193ـ 195).شمار تلفات جنگ جهانی دوم در منابع متفاوت برآورد شده است. بر پایه یکی از این برآوردها، تلفات نظامی این جنگ بیش از 23 میلیون تن و تلفات غیرنظامی آن بیش از 26 میلیون تن بوده است. در مورد میزان خسارات مالی و هزینههایی که طرفین درگیر متحمل شدهاند نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. با این حال، این جنگ از لحاظ هزینه به جنگ چهار تریلیون دلاری و از لحاظ تلفات انسانی به جنگی با تلفات چهل میلیون تن نیز موسوم شده است (برای جزئیات رجوع کنید به هویل، ص 323ـ 324؛ تیلور، ص 401ـ402).جنگ جهانی دوم بر سراسر جهان و نیز جهان اسلام تأثیرات گستردهای داشت که برخی از آنها عبارتاند از: فروپاشی نظام چند قطبی و شکلگیری نظام دو قطبی شرق و غرب به رهبری شوروی و امریکا، رنگ باختن نفوذ قدرتهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان در سیاستهای بینالمللی، شروع جنگ سرد به عنوان صحنه رقابت دو بلوک در قالب اتحادیهها و پیمانهای خاص، تحریک جنبشهای ضداستعماری و متعاقب آن استقلال مستعمرات و ایجاد چند کشور جدید.منابع: مسعود انصاری، تشنجات سیاسی پس از جنگ دوم جهانی، [تهران 1353 ش]؛ اتو اسکورزنی، جنگ ناشناخته: روایت یک آلمانی از جنگجهانیدوم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران 1374ش؛ تاریخ جنگ دوم جهانی: سپتامبر 1939ـ اوت 1945، تهران: اقبال، 1327 ش؛ آلنجان پرسیوال تیلور، جنگ جهانی دوم ، ترجمه بهرام فرداد امینی، تهران 1374 ش؛ گریگوری ابراموویچ دبورین، رازهای جنگ جهانی دوم ، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران 1356 ش؛ پیردو سونارکلان، یالتا، ترجمه سیروس سعیدی، تهران 1368 ش؛ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم ( 1500ـ1945)، تهران 1355 ش؛ احمد نقیبزاده، تحولات روابط بینالملل، تهران 1372 ش؛Geoffrey Bruun and Dwight E. Lee, The Second World War and after, Boston 1964; Winston Leonard Spencer Churchill,The Second World War, London 1948-1954; Martha Byrd Hoyle, A World in flames: a history of World War II , Newton Abbot, Engl. 1971.