تبریزی، میرزاآقا ، اولین نمایشنامهنویس فارسی زبان. اهل تبریز بود، و نام کامل او میرزاآقابن محمدمهدی است. از طفولیت به آموختن زبانهای فرانسه و روسی پرداخت، و زبان فرانسه را در حدی فراگرفت که منشی اول سفارت فرانسه در ایران و مترجم معلمان دارالفنون شد. مأموریتهایی در بغداد و استانبول داشت و نشانهای درجه یک و دو و سة معلمخانة پادشاهی (دارالفنون) و نشان مجیدیه از دولت عثمانی دریافت کرد (آخوندزاده، نامة میرزاآقا تبریزی، ص389). از تاریخ تولد و مرگ او اطلاعی نیست، فقط میتوان حدس زد که در 1288/ 1871 بین سی تا چهل سال داشته است (تبریزی، 1355ش، مقدمة مؤمنی، ص بیستوپنج). میرزاآقا مجذوب شیوة نویسندگی میرزا فتحعلی آخوندزاده و طیاطر (تئاتر) بود که احتمالاً تمثیلات ِ او، موجب آشنایی میرزاآقا با آن شده بود، ولی درخواست آخوندزاده را برای ترجمة طیاطر نپذیرفت و خود به پیروی از او برای ادامة آن سیاق به فارسی نمایشنامه نوشت و برای آخوندزاده فرستاد و تقاضا کرد که مدتی کتاب از نظرها پوشیده بماند تا وقت اشتهار آن برسد (آخوندزاده، نامة میرزاآقا تبریزی، ص391ـ392). آخوندزاده در جواب نامههای میرزاآقا ضمن تحسین نمایشنامههای او، توصیههایی در مورد زبان نمایشنامه و پرهیز از استهجان، و راهنماییهایی در بارة اجرای نمایش و اصول آن، مطابق با تئاتر اروپایی، کرد (تبریزی، 1355ش، ص200ـ215).در حدود سالهای 1324 تا 1326 عبداللّه قاجار، رئیس مطبعة شاهنشاهی، نمایشنامهای را بدون نام نویسندة آن منتشر کرد. در 1326 بخشی از این نمایشنامه در پاورقی روزنامة اتحاد تبریز چاپ شد که با تعطیل جراید مشروطهخواه، ناتمام ماند (بکتاش، 1356ش ب ، ص24؛ آرینپور، ج1، ص358ـ359). همین نمایشنامه در 1340 در نخستین مجموعة فارسی ادبیات نمایشی ایران زیر عنوان مجموعه مشتمل بر سه قطعه تیاتر منسوب به میرزاملکمخان ناظمالدوله در چاپخانة کاویانی برلین به چاپ رسید. آثار این مجموعه از آرشیو فردریش روزن خاورشناس آلمانی (1856ـ 1935 میلادی) به دست آمده بود و اغلب محققان ایرانی و ایرانشناسان تا 1333ش/1954 که آ. ع. ابراهیموف، محقق آذربایجانی، آرشیو اسناد و نامههای آخوندزاده را منتشر ساخت، آنها را متعلق به میرزاملکمخان میدانستند. از نامههای آخوندزاده که از آرشیو وی در باکو به دست آمد، معلوم شد که این نمایشنامهها متعلق به میرزاآقا تبریزی است (ملکپور، ج1، ص185ـ186؛ قس براون، ج4، ص330 و افشار، ص7 که آنها را از ملکمخان دانستهاند).نسخة خطی چهار نمایشنامة تبریزی اکنون در آرشیو آخوندزاده در باکو نگهداری میشود و تاریخ نگارش آنها 1288 است (تبریزی، 1355ش، مقدمة مؤمنی، ص شش، دوازده ـ سیزده). این نمایشنامهها عناوین مفصّلی دارند به این شرح: 1) سرگذشت اشرفخان حاکم عربستان در ایام توقف او در طهران که در سنة 1322 به پایتخت احضار میشود و حساب سهسالة ولایت را پرداخته مفاصا میگیرد و بعد از زحمات زیاد دوباره خلعت حکومت پوشیده میرود و این حکایت در چهار مجلس تمام میشود انشاءاللّه تعالی ؛ 2) طریقة حکومت زمان خان بروجردی و سرگذشت آن ایام در چهار مجلس تمام میشود بعوناللّه ؛ 3) حکایت کربلا رفتن شاهقلیمیرزا و سرگذشت آن ایام و توقف چند روزه در کرمانشاهان نزد شاهمراد میرزا حاکم آنجا در چهار مجلس تمام میشود ؛ 4) حکایت عاشق شدن آقاهاشم خلخالی به سارا نام دختر حاجی پیرقلی و سرگذشت آن ایام (آرینپور، ج1، ص360؛ سلطانزاده، ص86 ـ87؛ ملکپور، ج1، ص195). پس از شناسایی رسالة اخلاقیه در مجموعة نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نمایشنامة پنجمی نیز اضافه شد به نام حکایت حاجی احمد مشهور به حاجیمرشد کیمیاگر (ملکپور، همانجا). رسالة اخلاقیه بجز این نمایشنامه شامل چند داستان و واقعة تاریخی و چند تمثیل کوتاه به صورت سؤال و جواب است. در رساله، شرح مسافرت میرزاآقا در 1279 از استانبول به حلب به شیوة کتابهایی چون سیاحتنامة ابراهیمبیک * نوشته شده و در چهارده فصل به طرح موضوعات اخلاقی پرداخته شده است (همان، ج1، ص191؛ تبریزی، 1354ش، مقدمة صدیق، ص بیستودو).میرزاآقا آنچه را از طریق مراوده و مکاتبه با اندیشمندان عصر چون میرزاآقاخان کرمانی، میرزاحبیب اصفهانی، ملکمخان ناظمالدوله و سیدجمالالدین اسدآبادی دریافته بود، در نمایشنامههای خود منعکس میکرد. ازینرو نقد اجتماعی در نمایشنامههای او رنگ بارز و مشخص دارد (زرینکوب، ص161). کمتر اثر ادبی از دوران قاجار، مانند نمایشنامههای او مستقیماً دربار را هجو کرده است (ملکپور، ج1، ص197).در آثار تبریزی اصول و قواعد نمایشنامهنویسی فرنگی رعایت نشده، اما او در پرداخت شخصیتها و انعکاس واقعی گفتگوهای قشرهای گوناگون مردم موفق است. مثلهای محلی (برای نمونه رجوع کنید به تبریزی، 1355 ش، ص 34)، تکیهکلامهای مردم و لهجههای محلی، مثل گفتارهای وارطانوس، دقیق و روشن منعکس میشوند (رجوع کنید به همان، ص 52 ـ60). نگرش دقیق میرزاآقا به رفتار و روحیة شخصیتهای نمایش و جستجوی صمیمانة او همانند کار مستندساز است و نمایش برای او امکانی است تا فساد حکومتی را افشا کند (شهریاری، ص18). با توجه به اینکه در دورانی طولانی بعد از دورة ناصرالدینشاه حتی یک نمایشنامة در خور توجه نوشته نشد، کار او را در آن شرایط دشوار اجتماعی و سیاسی میتوان جنبشی در نمایشنامهنویسی دانست (بکتاش، 1356 ش الف ، ص 85).منابع: فتحعلی آخوندزاده، الفبای جدید و مکتوبات ، گردآورنده حمید محمدزاده، تبریز 1357ش؛ یحیی آرینپور، از صبا تا نیما ، ج1، تهران 1357ش؛ ایرج افشار، «نمایشنامهنویسی در ادبیات ایران»، اطلاعات ماهانه ، سال4، ش2 (اردیبهشت 1330)؛ ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبیات ایران ، ج4: از صفویه تا عصر حاضر ، ترجمة بهرام مقدادی، چاپ ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوائی، تهران 1369ش؛ مایل بکتاش، «قاضی بغداد»، فصلنامة تئاتر ، ش1 (پاییز 1356 الف )؛ همو، «میرزاآقا تبریزی»، فصلنامة تئاتر ، ش1 (پاییز 1356 ب )؛ میرزاآقا تبریزی، چهار تیاتر ، با مقدمة محمدباقر مؤمنی، تهران 1355ش؛ همو، نمایشنامههای میرزاآقا تبریزی ، با مقدمة ح. صدیق، تهران 1354ش؛ عبدالحسین زرینکوب، از گذشتة ادبی ایران: مروری بر نثر فارسی، سیری در شعر فارسی با نظری بر ادبیات معاصر ، تهران 1375ش؛ و. سلطانزاده، «پیرامون نمایشنامهنویسی در ایران»، در مسایل ادبیات نوین ایران ، ترجمة ح.صدیق، تهران 1354ش؛ خسرو شهریاری، «یک تصویر در دو آینه»، فصلنامة تئاتر ، ش9 و 10 (بهار و تابستان 1369)؛ جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی در ایران ، ج1، تهران 1363ش.