تازا ، شهری در شمالشرقی مراکش. این شهر در َ16 ْ34 عرض شمالی و َ01 ْ4 طول غربی، در حدود صد کیلومتریِ شرق شمالشرقی شهر فاس * در درهای میان قلل متراکم جبال ریف و دماغههای شمالیِ اطلس متوسط قرار دارد و وادیِ ایناوَن / اِنّاون ، شاخابهای از وادی سِبو، به آن میریزد. این دره، بزرگراهی تاریخی را دربرمیگیرد که از فاس و مِکناسَه تا وجده ، تِلِمْسان و شمالغربی الجزایر امتداد دارد و نیز مسیر راهآهنی است که این نقاط را به هم مرتبط میکند. تازا در شکافی بین کوهها، حدوداً به عرض سه کیلومتر، واقع شده است و مرز ناهموار میان مغربالاوسط و مغربالاقصی را تشکیل میدهد. اهمیت عمدة مسیر شرق به غرب به سبب وجود این وادی بود و مزایای راهبردی و اقتصادی با تصرف ناحیة تازا تأمین میشد و تا اندازهای درة شیبدارِ وادی تازا ــ که به سمت شمال یعنی تا غرب شهر امتداد دارد ــ از آن محافظت میکرد.در این منطقه، نشانههای سکونت در دوران نوسنگی پیدا شدهاست، اگر چه نقش آنجا در دورة باستان، شامل دوران روم و بیزانس، روشن نیست.در اوایل دورة اسلامی (قرن دوم تا چهارم)، تازا مهمترین سکونتگاه در منطقهای بود که گروهی از بربرهای نیمهکوچنشین مکناسه آن را اشغال کرده بودند. بنا بر گفتة ابنخلدون (ج 6، ص 176)، مکناسهها «رباطِ» تازا را بنیان نهادند. این گفته آشکارا نادرست است، زیرا تازا در آن زمان هنوز رباط به شمار نمیآمد؛ با وجود این، احتمالاً در مقابله با ادریسیان (طرفداران فاطمیانِ قَیرَوان) و در مقابله با فاطمیان (طرفداران امویان قرطبه) سهم مهمی داشته است. موحدون تازا را به صورت رباط و شهری با استحکامات نظامی درآوردند. در 528، عبدالمؤمن پس از استیلا بر اطلس کبیر و متوسط، به وادی تازا رسید. ظاهراً وی در آنجا، پیشروی خود را متوقف کرد و مدتی به چارهجویی برای عبور از کوهستان ریف پرداخت و نکوشید برای مقابله با نیروهای مُرابطون وارد دشتها شود. ظاهراً او به ضرورت پاسداری از این منطقة سوقالجیشیِ مهم و ساختن قلعه و پادگان در آنجا پی برده بوده است. کسانی که از این قرارگاه مرزی قلمرو موحدون پاسداری میکردند، به طورطبیعی، جذب رباطنشینان میشدند (مبارزه با موحدون، جاذبههای یک جنگ مقدّس را داشت). رباط نامیدنِ قلعة جدید، به آن ارزش مذهبی میداد، اما تازا هرگز نقش مذهبی رباط را نداشت و همچنان قرارگاه نظامی ــ که از جادة منتهی به فاس پاسداری میکرد ــ باقی ماند. ظاهراً بخش بزرگی از باروهایی که عبدالمؤمن ساخته، پابرجا مانده است. این بخش، دیوارهای از قلوه سنگ است که در میان برجهایی با اندازههای نابرابر، قرار گرفته است و بقایای دیواری خارجی در بعضی از قسمتهای جلو آن دیده میشود.به سبب نبودِ مدافع، حاکم موحّدیِ تازا نتوانست در برابر مَرینیان ایستادگی کند و آنان در ] ذیحجّه [ 613 تازارا تصرف کردند (ابنابیزرع، ص 286). حاکمان جدید نیز به استحکامات آن توجه کردند. آنان مسجد جامع آنجا را در دو نوبت بازسازی (در 693 و 754) و آن را وقف مدرسهها کردند. در روزگار آنها، تازا دستکم یک بار به وظیفهاش، یعنی محافظت از گذرگاه، عمل کرد و آن هنگامی بود که ابوحَمّود ] ابوحَمّو [ دوم، سلطانِ عبدالوادی (بنیعبدالوادِ) تلمسان، در 784 به آنجا حمله برد و یک هفته تازا را محاصره کرد اما مجبور به عقبنشینی شد.در آغاز قرن دهم/ شانزدهم، لئوی آفریقایی تازا را وصف کرده است. او تازا را سومین شهر پادشاهی فاس معرفی کرده و گفته است که آنجا به عنوان نوعی تیول به پسر دومِ سلطان وطاسیانِ فاس واگذار شد. جمعیت آن حدود پنج هزار خانوار، شامل تعداد زیادی یهودی ] حدود پانصد خانوار [ ، بود که در زیر فشار تهدید همیشگی کوهنشینان اطراف زندگی میکردند (ج 1، ص 354ـ355).در اواخر قرن دهم، یکی از شریفان سعدی ] سعدیان * [ ، شاید احمدالمنصور، به منظور مهار کردن چشمههایی که آب شهر را تأمین میکرد و نیز حفاظت از جان خود در برابر یورشهای ترکهای شهر الجزایر، برای این شهر باستیونی (برجی) ساخت که هنوز در گوشة جنوبشرقی محوطة شهر باقی مانده است. گفتنی است که از قلعة تازا هرگز برای دفاع در برابر دشمنانی که از جانب شرق آن را تهدید میکردند، استفاده نشد؛ بلکه قلعهای در دسترس برای مدعیانی بود که در آن مناطق علیه «مخزن» ] دولت [ ، که خود سازندة آن بود، شورش میکردند (کامپاردو و باسه ، 1919). در 1004 الناصر، برادرزادة المنصور، علیه سلطان قیام کرد و تازا را مرکز عملیات نظامی خود قرار داد. در 1074 اولین سلطان سلسلة علوی، ] مولای [ رشید، آنجا را مرکز فرماندهی خود برای یورش به شهر فاس کرد. در 1084 نیز احمدبن مُحرِز در آنجا در برابر عموی خود، سلطان مولای اسماعیل، مقاومت کرد.مولای اسماعیل، بناهای مذهبی گوناگونی در شهر به وجود آورد، اما تازا در زمان او به مکانی درجه دوم، از نظر اهمیت، تبدیل شده بود. در 1260/ 1844، مولای عبدالرحمان، قوم غیاطة ] غیاتة [ منطقة تازا را علیه ژنرال فرانسوی، بوژو ، رهبری کرد، اما نیروهای مراکشی در وادی ایسلی شکست خوردند. در 1291/ 1874 نیز مولای حسن، از تازا لشکر عظیمی را بر ضد همین غیاطه رهبری کرد. در 1312ـ1313/ 1895، مولای عبدالعزیز به منظور تحکیم اقتدار خود، یک «محلة» نیرومند (رجوع کنید به محله(1) * ) یا قوای نظامی به تازا فرستاد، اما در 1320/1902 بوحماره ] بوحماره جیلانی زرهونی [ قدرت را در تازا بهدست گرفت و خود را سلطان آنجا خواند تا اینکه در 1327/1909 دستگیر و از آنجا بیرون رانده شد.از 1321 تا 1323/ 1903ـ 1905، تازا براثر ناآرامی و جنگ، خسارات فراوانی دید؛ منطقة یهودینشین «مَلاّ ح * » ویران شد و ساکنان آن به مِلیلّه، دَبْدو و تلمسان گریختند و فقط تعدادی از آنان پس از آنکه فرانسه آنجا را اشغال کرد، به آنجا برگشتند.در چهاردهم جمادیالا´خرة 1332/ دهم مه 1914، سربازان فرانسوی تازا را اشغال کردند و از آن به عنوان مرکزِ عملیات نظامی در ریف و در کوههای مشرف به جنوب بر ضد دو قوم غیاطه و وَزاعین استفاده کردند، دو قومی که سرانجام در 1307ش/ 1928 تسلیم فرانسویان شدند.جمعیت تازا در دورة تحتالحمایگی افزایش یافت. در پادگانة (تراس) بالایی، در ارتفاع 585 متری، شهر قدیمی با دیوارههای آن قرار دارد. در 1332/1914 در پادگانة میانی، در ارتفاع پانصد متری، طرح اردوگاه نظامی ریخته شد و از 1338/1920 به بعد شهر جدیدی به وجود آمد که چند هزار اروپایی را در خود جای میداد. در پادگانة پایینی، در ارتفاع 445 متری، ایستگاه راهآهن قرار داشت. جمعیت تازا پیش از جنگ جهانی دوم حدود 000 ، 35 تن بود و تا دهة 1360ش/1980، حدود 000 ، 108 تن شد. شهر تازا، مرکز اداری «مُحافظه» (استان) تازاست و در دهة 1980، جمعیت آن 000 ، 616 تن بود. ] جمعیت آن در 1373 ش/ 1994، 025 ، 708 تن بوده است (در ) کتاب سال بریتانیکا 1998 ( ، ص 667) [ .بناهای تاریخی بسیار جالب شهر تازا اینهاست: دیوارهایی که موحدون ساخته و مرینیان به آنها استحکام بخشیدهاند؛ مسجد جامع که در قرن ششم عبدالمؤمن، پیش از مسجدی که در تینمَل * ساخت، بنا کرده است؛ مسجد اندلسیها با منارهای از دورة موحدون؛ کاخ دارالمخزن، که احتمالاً مولای رشید در قرن یازدهم بنا کرده است و هماکنون تقریباً تمامی آن رو به نابودی است؛ باستیون بزرگ و چهارگوش در مرکز قدیمی شهر.منابع: ابنابیزرع، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینة فاس ، رباط 1972؛ ] ابنخلدون [ ؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المغرب فی ذکر بلاد افریقیة و المغرب ، پاریس 1965، ص 118، 142؛ ] کتاب الاستبصار فیعجائب الامصار ، چاپ سعد زغلول عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیه، 1985، فهرست؛ لئوی آفریقایی، وصف افریقیا ، ترجمه عنالفرنسیة محمد حجی و محمد اخضر، بیروت 1983؛ عبدالواحدبن علی مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب ، چاپ محمدسعید عریان، قاهره 1368/ 1949، فهرست [ ؛Lieut. Campardou, "La nإcropole de Taza", Bull. de la Soc. de gإogr. d'Oran , XXXVII (1917); Campardou and H. Basset, "Le Bastioun de Taza", Archiwes berbةres(1919); Roland Frejus, Relation d'un voyage fait en Mauritanie , Paris 1670, 123 ff.; Guides Bleus, Maroc , Paris 1987, 399-402; G. Marµais, Manuel d'art musulman , 351, 476, ff., 728 ff.; Marmol, Description general de Africa , Granada 1573, II, fols. 161 ff.; L. Massignon, Le Maroc dans les premiةres annإes du XVI e siةcle: tableau gإographique d'aprةs Lإon l'Africain , Algiers 1906, 253; [ 1998 Britannica book of the year, Chicago 1998]; H. Terrasse, Histoire du Maroc ; United Kingdom. Admiralty Handbooks, Morocco, London 1941-1942, II, 65-68 and index.