بلال بن رباح

معرف

صحابی‌ و مؤذّن‌ پیامبر اکرم‌ صلّی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلّم‌
متن
بِلال‌بن‌ رَباح‌، صحابی‌ و مؤذّن‌ پیامبر اکرم‌ صلّی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلّم‌. پدرش‌ از اسیران‌ حبشه‌ بود (ابن‌اثیر، 1399ـ 1402، ج‌1، ص‌66) و خود بلال‌ نیز در طایفة‌ بنی‌جُمَح‌ یا سَراة‌، که‌ ساکن‌ مکّه‌ بودند، در خانواده‌ای‌ از بردگان‌ زاده‌ شد (ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌505؛ ابن‌سعد، ج‌3، ص‌232؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌3، ص‌120). چون‌ نام‌ مادرش‌ حَمامَة‌ بود، به‌ ابن‌حمامة‌ نیز شهرت‌ یافت‌ (ابن‌اسحاق‌، ص‌191؛ ابن‌قتیبه‌، ص‌88؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌179؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌1، ص‌327).برخی‌ سال‌ ولادت‌ او را با تولد ابوبکر یکی‌ دانسته‌اند (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌238؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌475). بنابراین‌، ولادت‌ او سال‌ سوم‌ پس‌ از عام‌الفیل‌ بوده‌ است‌. مشهورترین‌ کنیة‌ وی‌ ابوعبداللّه‌ بوده‌ و کنیه‌های‌ دیگری‌ نیز برای‌ او ذکر شده‌ است‌ (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌232؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌178؛ ابن‌ابی‌حاتم‌،ج‌2، ص‌395؛ طوسی‌ 1380، ص‌8؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌429؛ نَووی‌، قسم‌1، جزء1، ص‌136). نسبتهای‌ او را حَبشی‌، قُرشی‌ و تَیمی‌ گفته‌اند (نووی‌، همانجا؛ مزّی‌،ج‌4، ص‌290).بلال‌ را با قامتی‌ بلند و لاغر، رنگ‌ پوستی‌ بسیار گندمگون‌، پشتی‌ خمیده‌، مویی‌ بلند و خاکستری‌ و صورتی‌ ظریف‌ توصیف‌ کرده‌اند (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌238ـ239؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌180). او از نخستین‌ کسانی‌ بود که‌ اسلام‌ اختیار کرد (ابن‌سعد، ج‌4، ص‌215؛ ابن‌حنبل‌، ج‌1، ص‌404؛ طبری‌، ج‌2، ص‌315؛ ابن‌عبدربّه‌، ج‌3، ص‌355) و در این‌ راه‌ شکنجه‌های‌ فراوانی‌ از کفّار مکّه‌، بویژه‌ اُمَیَّة‌بن‌ خَلَف‌، دید ولی‌ از دین‌ خود دست‌ برنداشت‌ (ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌210ـ 211؛ طبری‌، ج‌2، ص‌452؛ ابونُعَیم‌، ج‌1، ص‌148). وَرَقة‌بن‌ نَوْفَل‌ از جمله‌ کسانی‌ بود که‌ شاهد شکنجه‌ شدن‌ او بود و معترض‌ بدان‌؛ و ابیاتی‌ نیز دراین‌باره‌ از او نقل‌ شده‌ است‌ (ابن‌اسحاق‌، ص‌190؛ ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌211؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌3، ص‌120ـ121). عمّار یاسر نیز در ابیاتی‌ بلال‌ را مدح‌ گفته‌ و زحماتش‌ را ستوده‌ است‌ (ابن‌اسحاق‌، ص‌190ـ 191). از بلال‌ در زمرة‌ «نجبا» و «رفقا»ی‌ پیامبراکرم‌ یاد شده‌ است‌ (ابن‌حنبل‌، ج‌1، ص‌148؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌452). او خزانه‌دار بیت‌المال‌ پیامبر هم‌ بود (ابن‌اثیر، 1970ـ1973،ج‌1، ص‌243) و در تمامی‌ جنگها همراه‌ آن‌ حضرت‌ بود (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌239؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌178؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌433). در جنگ‌ بدر * ، به‌ اشارة‌ بلال‌، امیّة‌بن‌ خلف‌ و فرزندش‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ کشته‌ شدند (ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌531؛ طبری‌، ج‌2، ص‌452ـ453) و به‌ نقل‌ برخی‌، امیّه‌ را خود بلال‌ در جنگ‌ بدر به‌ قتل‌ رساند (ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌182؛ ابن‌اثیر، 1970ـ1973، همانجا؛ همو، 1399ـ1402، ج‌2، ص‌127ـ 128).گروهی‌ بلال‌ را آزاد شدة‌ ابوبکر می‌دانند، ولی‌ این‌ امر از جهت‌ تاریخی‌ مسلّم‌ نیست‌، زیرا ابوجعفر اسکافی‌، استاد ابن‌ابی‌الحدید، از واقدی‌، ابن‌اسحاق‌ و دیگران‌ نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ بلال‌ را پیامبر آزاد کرد (ابن‌ابی‌الحدید، ج‌13، ص‌273؛ تستری‌، ج‌2، ص‌393). شیخ‌ طوسی‌ (1380، همانجا) و ابن‌شهرآشوب‌ (ج‌1، ص‌171) نیز بلال‌ را آزاد شدة‌ پیامبر معرّفی‌ کرده‌اند؛و نقل‌ این‌ جمله‌ از پیامبر اکرم‌ صلّی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلّم‌ که‌ «اگر ثروتی‌ داشتم‌، بلال‌ را می‌خریدم‌ و آزادش‌ می‌ساختم‌» (ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌181؛ ابن‌اثیر، 1970ـ1973، همانجا؛ ذهبی‌، ج‌1، ص‌352) با واقعیت‌ تاریخی‌ سازگار نیست‌؛ برای‌ اینکه‌ خدیجه‌ * تمامی‌ ثروت‌ خود را در اختیار پیامبر نهاده‌ بود تا در راه‌ خدا به‌ کار برد؛ و بعلاوه‌ توان‌ اقتصادی‌ ابوبکر چنان‌ نبود که‌ بتواند بردگان‌ زیر شکنجه‌، از جمله‌ بلال‌، را خریداری‌ و آزاد کند ( رجوع کنید به عاملی‌، ج‌2، ص‌36ـ38، 277ـ283؛ نیز دربارة‌ اختلافات‌ روایی‌ در این‌ خصوص‌ رجوع کنید به ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌211؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌181؛ ابن‌اثیر، 1399ـ1402، ج‌2، ص‌66ـ 67؛ ذهبی‌، همانجا). به‌ هرحال‌، بلال‌ پس‌ از آزادی‌ به‌ جمع‌ مسلمانان‌ پیوست‌ و نخستین‌ مؤذّن‌ اسلام‌ گشت‌ و در سفر و حضر پیامبر را همراهی‌ نمود (ابن‌اسحاق‌، ص‌299؛ ابن‌سعد، ج‌2، ص‌136ـ137، 177ـ179، ج‌3، ص‌234؛ ابن‌اثیر، 1970ـ 1973، همانجا). بلال‌ در حدیثی‌ طولانی‌، فضیلت‌ اذان‌ را از پیامبر اکرم‌ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ روایت‌ کرده‌ است‌ (ابن‌بابویه‌، 1400، ص‌175ـ178؛ همو، 1401، ج‌1، ص‌189ـ194؛ فتّال‌ نیشابوری‌، ج‌2، ص‌343ـ345). در روز فتح‌ مکّه‌ نیز بلال‌ به‌ دستور پیامبر اکرم‌، بر فراز کعبه‌ شد و اذان‌ گفت‌ که‌ بسیار باشکوه‌ بود، و کفّار مکّه‌ از این‌ واقعه‌ بسیار ناراحت‌ شدند (طبرسی‌، ج‌5، ص‌136؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌466؛ قطب‌ راوندی‌، ج‌1، ص‌97ـ98، 163ـ164). بلال‌ پس‌ از رحلت‌ پیامبر صلّی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلّم‌، جز در چند مورد، برای‌ احدی‌ اذان‌ نگفت‌ (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌236ـ237؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ ابن‌بابویه‌، 1401، ج‌1، ص‌184؛ مفید، ص‌73؛ قس‌ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌180ـ181؛ صفدی‌، ج‌10، ص‌276).یکی‌ از موارد اذان‌ گفتن‌ بلال‌ پس‌ از فوت‌ رسول‌ خدا، به‌ درخواست‌ حضرت‌ فاطمه‌ سلام‌اللّه‌علیها بود، ولی‌ چون‌ آن‌ حضرت‌ به‌ یاد مصائب‌ پس‌ از فوت‌ پدر افتاد و از شدت‌ ناراحتی‌ تاب‌ نیاورد، بلال‌ بناچار اذان‌ را ناتمام‌ رها کرد (ابن‌ بابویه‌،همان‌، ج‌1، ص‌194). دیگربار، زمانی‌ بود که‌ بلال‌ برای‌ زیارت‌ قبر پیامبر اکرم‌ به‌ مدینه‌ آمد و حسنین‌ علیهماالسلام‌ ازاو درخواست‌ کردند که‌ اذان‌ بگوید، و او نیز پذیرفت‌؛ این‌حادثه‌ سخت‌ شورانگیز بود و مدینه‌ را تحت‌ تأثیر قرار داد (ابن‌اثیر، 1970ـ1973، ج‌1، ص‌244ـ245؛ نووی‌، همانجا؛ مزّی‌ ج‌4، ص‌289). آخرین‌ بار زمانی‌ بود که‌ خلیفة‌ دوم‌ از مدینه‌به‌ شام‌ رفت‌ (بنا به‌ گفتة‌ طبری‌ در سال‌ 17) و در منطقة‌ جابِیَه‌به‌ درخواست‌ مسلمانان‌، از بلال‌ خواست‌ که‌ اذان‌ بگوید؛ او نیز پذیرفت‌ و همگان‌ به‌ یاد دوران‌ رسول‌ خدا، سخت‌ گریستند (ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ طبری‌، ج‌4، ص‌65ـ66؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌470ـ471).در بارة‌ اینکه‌ چرا بلال‌، پس‌ از فوت‌ پیامبراکرم‌ دیگر اذان‌ نگفت‌، و از مدینه‌ به‌ شام‌ رفت‌، بیشتر منابع‌ به‌ مسئلة‌ درک‌ فضیلت‌ جهاد و پیوستن‌ به‌ مجاهدان‌ اشاره‌ کرده‌اند، و زمان‌ آن‌ را در حکومت‌ ابوبکر (ابن‌سعد، همانجا؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ ابونعیم‌، ج‌1، ص‌150ـ151؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌181) یا در حکومت‌ عمربن‌ خطّاب‌ دانسته‌اند (ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌180ـ 181؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌467؛ ابن‌اثیر، 1970ـ1973، ج‌1، ص‌244). ولی‌ از حضور بلال‌ در جنگها و فتوحات‌، یادی‌ نشده‌ است‌ (امین‌، ج‌3، ص‌605)؛ و از برخی‌ نقلها برمی‌آید که‌ او در مقام‌ اعتراض‌ به‌ حوادثی‌ که‌ پیش‌ آمده‌ بود به‌ شام‌ رفته‌ است‌ (نوری‌، ص‌379؛ قمی‌، ج‌1، ص‌104ـ 105).بلال‌ راوی‌ حدیث‌ نیز بود، و جماعتی‌ از صحابه‌ و تابعان‌ از او حدیث‌ نقل‌ کرده‌اند (ابن‌سعد، ج‌7، ص‌509؛ ابن‌ابی‌حاتم‌، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌180، ابن‌عساکر، ج‌10،ص‌429، 435؛ ابن‌اثیر، 1970ـ1973، همانجا؛ نووی‌، قسم‌1، جزء1، ص‌136ـ137؛ مزّی‌، ج‌4، ص‌288ـ289). ابن‌عساکر (ج‌10، ص‌430ـ431) و ابن‌اثیر (همان‌، ج‌1، ص‌245) پاره‌ای‌ از احادیث‌ منقول‌ از او را آورده‌اند، که‌ در جمع‌، 44 حدیث‌ است‌ (ذهبی‌، ج‌1، ص‌360) که‌ در هر شش‌ کتاب‌ صحیح‌ اهل‌ سنّت‌ (صحاح‌ ستّه‌) به‌ نقل‌ از او ذکر شده‌ است‌ (صفدی‌، همانجا).پیامبر اکرم‌ در مدینه‌ میان‌ بلال‌ و ابو رویحة‌ عبدالله‌بن‌عبدالرحمان‌ خَثعَمی‌ قرار برادری‌ نهاد (ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌355) و نام‌ آن‌ دو در یک‌ دیوان‌ ثبت‌ گشت‌، و به‌ گفتة‌ ابن‌هشام‌ تا زمان‌ وی‌ دیوان‌ حبشه‌ و خَثعَم‌ یکی‌ بوده‌ است‌ (ج‌1، ص‌356؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا). برخی‌ نیز پیمان‌ برادری‌ او را با عُبَیدة‌بن‌الحارث‌ (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌51؛ ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌178) و یا با ابوعُبَیدَة‌ بن‌ الجَرّاح‌ (نووی‌، قسم‌1، جزء1، ص‌136؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌1، ص‌326) ذکر کرده‌اند. بلال‌ صاحب‌ فرزند نشد (ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌431؛ ابن‌اثیر، 1970ـ1973، همانجا). بیشتر منابع‌ تاریخ‌ درگذشت‌ او را سال‌ 20 در دمشق‌ ذکر کرده‌اند (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌238؛ ابن‌قتیبه‌، همانجا؛ طبری‌، ج‌4، ص‌112؛ خطیب‌ بغدادی‌، ج‌1، ص‌184) ولی‌ سالهای‌ 17،18 و 21 نیز ذکر شده‌ است‌ (طوسی‌، 1380، همانجا، ابن‌عبدالبرّ، ج‌1، ص‌179؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌433، 476ـ479؛ ابن‌اثیر، همانجا) و در پاره‌ای‌ منابع‌ تصریح‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ بیماری‌ طاعون‌ از دنیا رفته‌ است‌ (طوسی‌، همانجا؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌476؛ مزّی‌، ج‌4، ص‌290؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌1، ص‌327). بنابر مشهور در باب‌الصغیر دمشق‌ مدفون‌ است‌ (طوسی‌، همان‌، ص‌9؛ ابن‌سعد؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساکر، همانجاها). برخی‌ نیز مدفن‌ او را در باب‌ کَیْسان‌ داریّا و باب‌الاربعین‌ حلب‌ دانسته‌اند (ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌480؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ نووی‌، قسم‌1، جزء1، ص‌137؛ ذهبی‌، ج‌1، ص‌359ـ360)، ولی‌ مزّی‌ (ج‌4، ص‌291) احتمال‌ می‌دهد کسی‌ که‌ در حلب‌ مدفون‌ است‌ خالد برادر بلال‌ باشد. سن‌ او را به‌ هنگام‌ وفات‌ بیش‌ از 60 ذکر کرده‌اند که‌ در پاره‌ای‌ منابع‌ 63، 64 و 70 نیز ذکر شده‌ است‌ (ابن‌عبدالبرّ؛ نووی‌، همانجاها؛ مزّی‌، ج‌4، ص‌290). از پیامبر اسلام‌ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ احادیث‌ فراوانی‌ در جلالت‌ قدر او وارد شده‌ است‌، از جمله‌: بلال‌ از سابقان‌ و پیشی‌ گیرندگان‌ در اسلام‌ بود (ابن‌سعد، ج‌3، ص‌232؛ ابونعیم‌، ج‌1، ص‌149)؛ او سید مؤذّنان‌ است‌ (ابونعیم‌، ج‌1، ص‌147؛ ذهبی‌، ج‌1، ص‌355)؛ بهشت‌ مشتاق‌ سه‌ تن‌ است‌: علی‌، عمّار و بلال‌ (ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌451؛ صفدی‌، ج‌10، ص‌276)؛ سه‌ تن‌ از سیاهان‌ از سادات‌ بهشت‌اند: لقمان‌ حکیم‌، نجاشی‌ و بلال‌ (ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌462) و نیز دعای‌ پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم‌ در حق‌ اوبه‌ جهت‌ یاری‌ دادن‌ به‌ حضرت‌ فاطمه‌ علیهاالسلام‌ در کار منزل‌ است‌ (ورّام‌، ج‌2، ص‌230).حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ نیز بلال‌ را از سابقان‌ در اسلام‌ دانسته‌ (ابن‌ بابویه‌، 1362ش‌، ج‌1، ص‌312؛ فتّال‌ نیشابوری‌، ج‌2، ص‌307) و اخلاص‌ و تهذیب‌ نفس‌ او را ستوده‌ است‌ (ابن‌فهد حلّی‌، ص‌27). امام‌ سجاد علیه‌السلام‌ نیز در مدح‌ بلال‌ و نقل‌ احتجاج‌ او با مخالفان‌ دربارة‌ فضائل‌ امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام‌، مطالبی‌ بیان‌ داشته‌ است‌ ( رجوع کنید به تفسیر امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام‌، ص‌621ـ623). امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ بلال‌ را «عبدصالح‌» (کشّی‌، ص‌39) و دوستدار اهل‌بیت‌ نامیده‌ است‌ (مفید، ص‌73).به‌ نقل‌ مفسّران‌، در شأن‌ بلال‌ و یاران‌ او چندین‌ آیه‌ نازل‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به نساء: 69، ابن‌شهرآشوب‌، ج‌3، ص‌87؛ انعام‌: 52، طوسی‌، 1409، ج‌4، ص‌144؛ زمخشری‌، ج‌2، ص‌27؛ طبرسی‌، ج‌2، ص‌305ـ306؛ فخررازی‌، ج‌12، ص‌234؛ نحل‌: 107، زمخشری‌، ج‌2، ص‌636؛ طبرسی‌، ج‌3، ص‌387ـ388؛ ابوالفتوح‌ رازی‌، ج‌7، ص‌149؛ نحل‌: 110، ابن‌سعد، ج‌3، ص‌248؛ طوسی‌، همان‌، ج‌6، ص‌431؛ کهف‌: 28، صفدی‌، ج‌10، ص‌276؛ حجرات‌: 11 و 12، زمخشری‌، ج‌4، ص‌370؛ ابوالفتوح‌ رازی‌، ج‌10، ص‌253؛ طبرسی‌، ج‌5، ص‌136؛ ابن‌عساکر، ج‌10، ص‌466).منابع‌ : ابن‌ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغة‌ ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌ ابی‌ حاتم‌، کتاب‌ الجرح‌ و التعدیل‌ ، حیدرآباددکن‌ 1371ـ1373/ 1952ـ 1953، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌ اثیر، اسدالغابة‌ فی‌ معرفة‌ الصحابة‌ ، چاپ‌ محمد ابراهیم‌ بنا و محمد احمد عاشور، قاهره‌ 1970ـ 1973؛ همو، الکامل‌ فی‌ التاریخ‌ ، بیروت‌ 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛ ابن‌ اسحاق‌، کتاب‌ السیرة‌ ، چاپ‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌1398؛ ابن‌ بابویه‌، امالی‌ الصدوق‌ ، بیروت‌1400/1980؛ همو، کتاب‌ الخِصال‌ ، چاپ‌ علی‌ اکبر غفاری‌، قم‌1362ش‌؛ همو، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌ ، چاپ‌ علی‌ اکبر غفاری‌، بیروت‌1401؛ ابن‌ حجر عسقلانی‌، الاصابة‌ فی‌ تمییز الصحابة‌ ، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌1412/1992؛ ابن‌ حنبل‌، مسندالامام‌ احمدبن‌ حنبل‌ ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبری‌ ، بیروت‌1405/1985؛ ابن‌شهرآشوب‌، مناقب‌ آل‌ ابی‌ طالب‌ ، چاپ‌ هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌، قم‌ ] 1379 [ ؛ ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة‌ الاصحاب‌ ، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌ ] 1380/1960 [ ؛ ابن‌ عبدربّه‌، العِقد الفَرید ، ج‌3، چاپ‌ عبدالمجید ترحینی‌، بیروت‌1407/1987؛ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة‌ دمشق‌ ، ج‌10، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1415/ 1995؛ ابن‌ فهد حلّی‌، عدّة‌ الدّاعی‌ و نَجاحُ السَّاعی‌ ، چاپ‌ احمد موحدی‌ قمی‌، بیروت‌ 1407/ 1987؛ ابن‌قتیبه‌، کتاب‌ المعارف‌ ، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن‌ 1850؛ ابن‌هشام‌، السیرة‌ النبویة‌ ، چاپ‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌1412/1992؛ حسین‌بن‌ علی‌ ابوالفتوح‌ رازی‌، تفسیر روح‌الجِنان‌ و روح‌الجَنان‌ ، چاپ‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌ و علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌ 1382ـ1387؛ علی‌بن‌ حسین‌ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌ ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ احمدبن‌ عبدالله‌ ابونُعَیم‌، حلیة‌ الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء ، بیروت‌ 1387/1967؛ محسن‌ امین‌، اعیان‌ الشیعة‌ ، چاپ‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌ 1403/1983؛ محمد تقی‌ تستری‌، قاموس‌ الرجال‌ ، قم‌1410؛ حسن‌بن‌ علی‌ (ع‌)، امام‌ یازدهم‌، التفسیر ، قم‌1409؛ احمدبن‌ علی‌ خطیب‌ بغدادی‌، تاریخ‌ بغداد ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ محمدبن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء ، ج‌1، چاپ‌ حسین‌ اسد، بیروت‌ 1402/1982؛ محمودبن‌ عمر زمخشری‌، الکشّاف‌ ، چاپ‌ مصطفی‌ حسین‌ احمد، بیروت‌ 1406؛ خلیل‌بن‌ ایبک‌ صفدی‌، کتاب‌ الوافی‌ بالوفیات‌ ، ج‌10، چاپ‌ جاکلین‌ سوبله‌ و علی‌ عمارة‌، ویسبادن‌1400/1980؛ فضل‌بن‌ حسن‌ طبرسی‌، مجمع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌ ، چاپ‌ احمد عارف‌ زین‌، صیدا 1333ـ1356/1914ـ1937؛ محمدبن‌ جریر طبری‌، تاریخ‌ الطبری‌: تاریخ‌ الامم‌ و الملوک‌ ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌ ] 1382ـ1387/1962ـ1967 [ ؛ محمدبن‌ حسن‌ طوسی‌، التبیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌ ، چاپ‌ احمد حبیب‌ قصیر عاملی‌، قم‌1409؛ همو، رجال‌ الطوسی‌ ، نجف‌1380/ 1961؛ جعفر مرتضی‌ عاملی‌، الصحیح‌ من‌ سیرة‌ النبی‌ الاعظم‌ صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلّم‌ ، قم‌1403؛ محمدبن‌ حسن‌ فتّال‌ نیشابوری‌، روضة‌الواعظین‌ ، چاپ‌ حسین‌ اعلمی‌، بیروت‌1406/1986؛ محمدبن‌ عمر فخررازی‌، التفسیر الکبیر ، قاهره‌ ] بی‌تا. [ ، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ] بی‌تا. [ ؛ سعیدبن‌ هبة‌اللّه‌ قطب‌ راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌ ، قم‌ 1409؛ عباس‌ قمی‌، سفینة‌ البِحار فی‌ مدینة‌ الحکم‌ و الا  ´ثار ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ محمدبن‌ عمرکشّی‌، اختیار معرفة‌ الرجال‌ ، ] تلخیص‌ [ محمدبن‌ حسن‌ طوسی‌، چاپ‌ حسن‌ مصطفوی‌، مشهد1348ش‌؛ یوسف‌بن‌ عبدالرحمان‌ مُزّی‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال‌ ، چاپ‌ بِشار عوّاد معروف‌، بیروت‌ 1403ـ1405/ 1983ـ1985؛ محمدبن‌ محمد مفید، الاختصاص‌ ، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ] بی‌تا. [ ؛ حسین‌بن‌ محمد تقی‌ نوری‌، نَفَسُ الرحم'ن‌ فی‌ فضائل‌ سلمان‌ (رض‌) ، چاپ‌ جواد قیومی‌، تهران‌ 1369ش‌؛ یحیی‌بن‌ شرف‌ نووی‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌ ، تهران‌ ] بی‌تا. [ ؛ مسعودبن‌ عیسی‌ وَرّام‌، تنبیه‌ الخواطر و نزهة‌ النواظر ، تهران‌ ] 1376 [ .
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده