بلاط (۱) (یا بلت )

معرف

معرّب‌ دو واژة‌ لاتینی‌ و یونانی‌
متن
بَلاط‌(1) (یا بَلَت‌)، معرّب‌ دو واژة‌ لاتینی‌ و یونانی‌. در صورت‌معرّب‌ شدن‌ از واژة‌ لاتینیِ «پالاسیوم‌ » به‌معنای‌ کاخ‌ است‌ (مسعودی‌، ص‌167؛ ابن‌عدیم‌، ج‌1، ص‌142، 145؛ مقدسی‌، ص‌147؛ ابن‌حوقل‌، ص‌195، در اشاره‌ به‌ دارالبلاط‌ قسطنطنیه‌ رجوع کنید به کانار ، 1950، ص‌412، 423، پانویس‌ 2)؛ و در صورت‌ عربی‌ شدن‌ از واژة‌ یونانیِ «پلاتایا» (پلاته‌) (که‌در آن‌ صورت‌ از طریق‌ زبان‌ آرامی‌ وارد عربی‌ شده‌) دارای‌این‌ دو معناست‌: 1)«جادة‌ سنگفرش‌ شده‌» ( رجوع کنید به ابن‌عدیم‌،ج‌1، ص‌164)؛ 2)«سنگ‌فرش‌ کردن‌». به‌صورت‌ «بَلاطَةٌ»(با «ة‌» وحدت‌ به‌معنای‌ «یک‌ بَلاط‌»)، «سنگی‌» از هر جنس‌ است‌ که‌ برای‌ فرش‌ کردنِ زمین‌ یا پایة‌ ستونها و کتیبه‌های‌یادبود و تاریخی‌ به‌کار آید (برای‌ مثال‌ رجوع کنید به ابوالیمن‌ عُلَیمی‌، ص‌372). از همین‌ جاست‌ که‌ بلاط‌، به‌ معنای‌ «ستون‌» یا«ایوان‌» یا «تالار ستون‌دار»، و بویژه‌ شبستان‌ مسجد نیز به‌کار رفته‌ است‌ (برای‌ مثال‌ رجوع کنید به ابن‌جُبَیر، ص‌190). در دایرة‌المعارف‌ اسلام‌ ترک‌ ، بَلاطة‌ به‌معنای‌ زمین‌ هموار، سنگفرش‌، و زمین‌ سنگفرش‌ شده‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (برای‌ معنای‌ اخیر، قس‌ نام‌ «بَلاطَةُالجَنَّه‌» در قُبَّة‌الصخرة‌ قدس‌؛ بادِکِر، ص‌50 و بعد).در سرزمینهای‌ شرقی‌ و غربی‌ اسلامی‌، بویژه‌ در سوریه‌ و فلسطین‌ و آناطولی‌ (آسیای‌ صغیر) و اسپانیا، بَلاط‌ یا نام‌ برخی‌ از شهرها و روستاها و مکانهاست‌ یا با نام‌ آنها ترکیب‌ شده‌ است‌؛ از جمله‌: شهر بلاط‌ در شمال‌ سوریه‌ که‌ درگذشته‌ در کنار یکی‌ از جاده‌های‌ رومی‌ قرار داشته‌ است‌ (کانار، 1951، ج‌1، ص‌218)؛ محلّة‌البلاط‌ در حَلَب‌ (ژ. سوواژه‌)؛ دهکدة‌ پیشین‌ بیت‌البلاط‌ در غوطة‌ (واحة‌ سرسبز و خرم‌) دمشق‌؛ روستای‌ بَلاطه‌/بُلاطه‌ در فلسطین‌ نزدیک‌ نابُلُس‌ (48کیلومتری‌ شمال‌ بیت‌المقدس‌؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌1، ص‌710) که‌ ممکن‌ است‌ نام‌ آن‌ از واژة‌ لاتینی‌ «پلاتانوس‌» مشتق‌ شده‌ باشد؛ باب‌ البلاط‌ در اورشلیم‌ (سوواژه‌، 1933، ص‌99، پانویس‌ 1)؛ میدانِ سنگفرش‌ شدة‌ البلاط‌ در مدینه‌ میان‌ مسجدالنبی‌ و بازار (یاقوت‌ حموی‌، ج‌1، ص‌709)؛ محلة‌ بَلَت‌ یا البلاط‌ در استانبول‌ که‌ در گذشته‌ زندان‌ (برای‌ نگهداری‌ اُسرا) بوده‌ و امروزه‌ نام‌ محلّی‌ است‌ در«خلیج‌» (شاخ‌ زرین‌) میان‌ ] محله‌های‌ [ فَنار و ایوانسرای‌؛ روستای‌ بلاط‌ در آسیای‌ صغیر (مغرب‌ آناطولی‌) در نزدیکی‌ دهانة‌ رودخانة‌ بُیوک‌ مَنْدَرَس‌ در نه‌ کیلومتری‌ دریای‌ اژه‌. نام‌ آن‌ در بعضی‌ سالنامه‌ها به‌ صورت‌ «بلاط‌ بورغازی‌» نوشته‌ شده‌ و در منابع‌ غربی‌ به‌ صورت‌ « Palatiya /Palatia » آمده‌ است‌؛ در آناطولی‌ غربی‌ بر سر راه‌ خط‌ آهن‌ کوتاهیه‌ـ بالیکَسیر قصبه‌ای‌ است‌ به‌ نام‌ دورسون‌بیگ‌ (تابع‌ ولایت‌ بالیکسیر) که‌ در گذشته‌ بلاط‌ نامیده‌ می‌شده‌ است‌؛ روستای‌ پولات‌ در کرانة‌ شمالی‌ جزیرة‌ مرمره‌؛ روستای‌ پالاتیا در آسیای‌ صغیر؛ و روستای‌بالاتْچیق‌ (نام‌ جدید آن‌: «رَشادیه‌» و «اورتاقْلار») بر سر راه‌ خط‌ آهن‌ ازمیر ـ آیدین‌.در اسپانیا از میان‌ معانی‌ گوناگون‌ واژة‌ بلاط‌، ظاهراً رایجترین‌ معنی‌ «جادة‌ سنگفرش‌ شده‌» است‌؛ ازینرو جاده‌های‌ رومی‌ را در اسپانیا و پرتغال‌ بدین‌ نام‌ می‌خواندند ( (رجوع کنید به واژگان‌ منسوب‌ به‌ ریموندو مارتین‌). نام‌ شهر اَلبَلَت‌ درمرز رومانگوردو ، که‌ اکنون‌ شهری‌ ویرانه‌ است‌، ظاهراًاز یکی‌ از همین‌ جاده‌های‌ رومی‌ گرفته‌ شده‌ است‌ (نیز رجوع کنید به بلاط‌الشهداء * ). در زبان‌ اسپانیایی‌ جاینامهای‌ گوناگونی‌وجود دارد، مانند اَلْبَلَت‌ و اَلْبَلَته‌ و مشتقات‌ و اسامی‌ مصغّر آنها (مانند «البَدَلِخو» ، و «اَلبَلَتِلّو» ) که‌ می‌توان‌ آنها را مشتق‌ از «اَلبلَد» یا «البلاد» (با معانیِ جایگاه‌ و سرزمین‌ و ناحیه‌) دانست‌؛ ازینرو «اَلبَلَت‌ دولاریبِرا» نزدیک‌ رودِ خوکار ، «البلت‌ دل‌ سورل‌» نزدیک‌ والنثیا/والانس‌ (بَلَنْسیه‌)، و «البلت‌ دل‌ تارونخرس‌» در ناحیة‌ ساگونتو احتمالاً هیچ‌ رابطه‌ای‌ با جاده‌های‌ رومی‌ ندارند و ظاهراً فقط‌ نام‌ قریه‌ها و روستاها هستند. «البلت‌»های‌ فراوانی‌ هم‌ که‌ در ایالتهای‌ تِروئل‌ ، اوئسکا ، گواذالاخارا ، سیوداد ـ رئال‌ ، تولدو (طلیطله‌) و اَخَرَفة‌ سِویا (سویل‌: اشبیلیه‌) وجود دارند، باید به‌همین‌ ترتیب‌ تعبیر شوند. اشتقاق‌ از ریشة‌ «پلاتایا» یا «پالاسیوم‌»، که‌ دربارة‌ نام‌ مکانهای‌ اورشلیم‌ و سوریه‌ و مدینه‌ مصداق‌ می‌یابد، در اندلس‌ یافت‌ نمی‌شود.افزون‌ بر البلاط‌ در اسپانیای‌ اسلامی‌ (اندلس‌)، اقلیم‌دیگری‌ هم‌ به‌نام‌ البلاطة‌ در پرتغال‌، در «فَحص‌ بلاطه‌» ـدشتی‌ بسیار بزرگ‌ میان‌ شهرهای‌ لیسبون‌ (پایتخت‌ پرتغال‌)و سانتارِم‌ (شَنْتَرین‌)ـ جای‌ داشت‌ که‌ علاوه‌ بر این‌ دو شهر،شهر سینْتْرا (مطابق‌ با شهر امروزیِ ریباتخو ) و سرزمینهای‌ اطراف‌ آن‌ را هم‌ شامل‌ می‌شد. ادریسی‌ (493ـ560) به‌سینترا (شَنْتَره‌) نامی‌ داده‌ که‌ با نام‌ وَلَده‌، شهر کوچکی‌ درناحیة‌ آسامبوخا، مطابقت‌ می‌کند. او از شهر البلاط‌ در اسپانیانیز نام‌ برده‌ (ص‌175) که‌ اکنون‌ در جنوب‌ شرقی‌ شهر کاسِرِس‌ (قاصرش‌) روستایی‌ به‌این‌ نام‌ باقی‌ است‌. از اِل‌کَمْپو دووَلَدَه‌ (ترجمة‌ فحص‌ بلاطه‌) نیز گهگاه‌ یاد شده‌ است‌، که‌ دامنه‌اش‌ از آنچه‌ ادریسی‌ به‌ آن‌ نسبت‌ داده‌، محدودتر است‌و نمی‌توان‌ آن‌ را مشتق‌ از مادة‌ Plata دانست‌.منابع‌: ابن‌جبیر، رحلة‌ ، چاپ‌ دخویه‌؛ ابن‌حوقل‌، کتاب‌ صورة‌الارض‌ ، چاپ‌ کرامرس‌، لیدن‌ 1938ـ1939؛ ابن‌عدیم‌، زبدة‌الحلب‌ فی‌ تاریخ‌ حلب‌ ، چاپ‌ دهان‌؛ عبدالرحمان‌بن‌محمد ابوالیمن‌ علیمی‌، الانس‌ الجلیل‌ ، قاهره‌ 1253؛ محمدبن‌محمد ادریسی‌، المغرب‌ ، چاپ‌ دزی‌ و دخویه‌، لیدن‌ 1866؛ محمد ظلی‌ بن‌درویش‌ اولیاچلبی‌، سیاحتنامه‌ ، ج‌9، استانبول‌ 1935، ص‌146 به‌ بعد؛ علی‌ جواد، ممالک‌ عثمانیه‌ نک‌ تاریخ‌ و جغرافیا لغاتی‌ ، بخش‌1، استانبول‌ 1313، ص‌191؛ علی‌بن‌حسین‌ مسعودی‌، کتاب‌ التنبیه‌ والاشراف‌ ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ 1894؛ محمدبن‌احمد مقدسی‌، احسن‌التقاسیم‌ فی‌ معرفة‌ الاقالیم‌ ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ 1877؛ یاقوت‌ حموی‌، معجم‌البلدان‌ ، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873؛M. Canard, "Extraits des sources arabes", ap. A.A. Vasiliev, Byzance et les Arabes, ii/2, Brussels 1950; idem, Histoire des Hamdanides , i, Algiers 1951; W. Heyd, Histoire du commerce du Levant, Leipzig 1923, i, 544ff. and ii, 353 ff.; David Lopes, Estudo dos nomes geographicos do territorio muc § ulmano, que depois foi portuguإs, 47; August Friedrich von Pauly, Paulys Real -Encyclopجdie der classischen Altertumswissenschaft, ed. G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhous, Stuttgart 1894- 1970, Munich 1973-1974, s.v. "Miletos"; E. Quatremةre, Histoire des sultans mamelouks, ii/  Paris 1845, 277 no.3; E. Saavedra, La Geografia de Espa·a del Edrisi, 51-52; J. Sauvaget, Alep , Paris 1941, no. 112; idem, La mosquإe omeyyade de Mإdine, Paris 1947, 69, no. 2; idem, Les perles choisies , Beirut 1933; F. Taeschner, in Orientalistische Literaturzeitung, 39, Berlin 1936, no. 10, cols. 621-623; P. Wittek, Das Fدrstentum Mentesche (Istanbuler Mitteilungen, Heft 2), Istanbul 1934, 185 (index);K. Wulzinger, P. Wittek, and F. Sarre, Das Islamische Milet (Staatliche Museen zu Berlin), Berlin and Leipzig 1935.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده