بگین، مِناخیم ، نخسـت وزیر سابـق اسـرائیل، از معروفترین شخصیتهای افراطی صهیونیست و رهبر گروه دست راستی لیکود . در1331/1913 در برست لیتوفسکِ لهستان به دنیا آمد. پدرش صهیونیست بود و به دست آلمانیها به قتل رسید و همین امر موجب کینة شدید بگین به آلمانیها شد (خَوَنْد، ذیل «بَیغِن»). وی تحصیلات خود را در دانشکدة حقوق دانشگاه ورشو به پایان رساند، در 1308 ش/ 1929 به جنبش صهیونیستی بیتار پیوست که برای تشویق جوانان یهودی به مهاجرت به فلسطین تأسیس شده بود. او طرفدار صهیونیسم تجدید نظرطلب، به رهبری ولادیمیر ژابوتنسکی بود که از سازمان صهیونیسم بینالملل، به رهبری وایزمن ، جدا شده بود و از آن انتقاد میکرد. بگین از ژابوتنسکی تندروتر بود و در 1317 ش/1938 از او انتقاد کرد (شریدة، ص 88).با آغاز جنگ جهانی دوم (1939ـ 1945) و حملة ارتش آلمان به لهستان، بگین به روسیه گریخت. در 1319 ش/ 1940، دستگاه اطلاعات و جاسوسی شوروی ] سابق [ وی را بازداشت کرد و به اردوگاه کار فرستاد. پس از حملة آلمان به روسیه (1941)، از زندان آزاد شد و به ارتش ژنرال لهستانی، اندرس ، پیوست (عبدالله، ص 25).در 1321 ش/1942، بگین به عنوان سرباز وارد فلسطین شد و در «سازمان نظامی قومی یهود» (به اختصار: اَرگون)، که از «سازمان صهیونیسم تجدید نظرطلب» به رهبری فکری ولادیمیر ژابوتنسکی پیروی میکرد، به فعالیت پرداخت و یک سال بعد فرماندهی ارگون را بر عهده گرفت و دربارة ساکنان عرب فلسطینی به خشنترینِ اعمال، از جمله کشتار «دیریاسین»، دست زد (شمالی و دجانی، ص 49). وی به مخالفت با قیمومت انگلستان بر فلسطین برخاست و در مهر 1324/اکتبر 1945 با تعداد دیگری از صهیونیستهای تندرو، «جنبش مقاومت یهود» را ایجاد کرد که متشکل از ارگون و دیگر سازمانهای مخفی برای فعالیت زیرزمینی بر ضد انگلیسیها بود (بگین، ص 90).در 1325 ش/1946، ارگون هتل داودشاه را در قدس، که مقر فرماندهی قیمومت انگلیس بود، منفجر کرد (شمالی و دجانی؛ عبدالله، همانجاها؛ بگین، ص 239)؛ و همین امر سبب شد که سازمان بزرگ هاگانا، که برای تشکیل دولت یهودی با انگلستان همکاری میکرد، با ارگون و جنبش مقاومت یهود قطع رابطه کند.پس از غصب فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل در 1327 ش/ 1948، بگین به فعالیت سیاسی روی آورد و جنبش معروف «حِروُت» (حرّیت، آزادی)، مهمترین حزب دست راستی اسرائیل، را تأسیس کرد و رهبری آن را بر عهده گرفت. در 1328 ش/ 1949 به عضویت نخستین کنست (مجلس) انتخاب شد و تا 1363 ش/1949 که از سیاست کناره گرفت، در همة انتخابات عضویت کنست را به دست آورد.در 1331 ش/1952، دربارة پذیرش غرامت پرداختیِ آلمان اختلافنظر سیاسی به وجود آمد. بگین که بشدت با آن مخالف بود، با به راه انداختن تظاهرات و استفاده از زور، کوشید تا جلسات بحث را در کنست بر هم زند، و همین امر سبب شد که به عنوان فردی بیاعتقاد به اصول دموکراسی، از اوانتقاد شود. از 1334 ش/ 1955، بگین در مقام رئیس بزرگترین حزب معارض (حِروت)، عملاً رهبری جناح معارض دولترا در کنست در دست گرفت و برای تثبیت رهبری فردی خویش بر حزب حروت، همه رقبای مهم خود مانند اری ژابوتنسکی، هلیل کوک ، شموئیل تامر ، و عازر وایزمن را از حزب اخراج کرد (شریدة، ص 89).بگین هرگز نتوانست با بن گورین * ، نخستوزیر ورئیس حزب کار که در همة کابینههای ائتلافی، حزب حروت را نادیده میگرفت، مناسباتی ایجاد کند (عبدالله، ص 26). شدت اختلاف آن دو به حدی بود که بن گورین حتی از ذکر نام بگین خودداری میکرد و از وی پیوسته به عنوان «مردی که در کنست در کنارِ پاور ] نام یکی از نمایندگانمجلس [ مینشیند» یاد میکرد. بنابراین، در 1344 ش/ 1965، حزب حروت ائتلاف «کاهان» را با حزب لیبرال ایجاد کرد تا در روابط با حزب کار که از 1327 ش/1948 پیوسته حکومت را در دست داشت، به نوعی مشروعیت دست یابد، و سرانجام در اردیبهشت 1346/ مه 1967، در آستانة جنگ ژوئن که لوی اشکول کابینة جنگی ائتلافی تشکیل داد، بگین برای نخستین بار وارد کابینه شد (همانجا) و تا 1349 ش/1970 در آن باقی ماند. اما در مرداد 1349/ اوت 1970، برایاعتراض به پذیرش طرح ویلیام راجرز ، وزیر خارجة امریکا، که متضمن عقبنشینی اسرائیل از اراضی اشغالی سال 1346 ش/ 1967 بود، بگین از کابینة خانم گلدا مایر استعفا کرد (خوند، همانجا).در 1352 ش/1973، گروهبندی «لیکود» (وحدت) با شرکت تعدادی از احزاب دستراستی به ریاست بگین تشکیل شد. پس از جنگ مهر 1352/ اکتبر 1973 و بروز بحثهای بازنگرانه در اسرائیل و نیز در محافل سیاسی امریکا، بگین (و ائتلاف لیکود) دریافت که فرصت برای رسیدن به حکومت فراهم آمده است. برای نخستین بار در 1356 ش/1977 گروه لیکود در انتخابات پیروز شد و بگین در سمت نخستوزیری اسرائیل، فعالیت جدیدی آغاز کرد. با این پیروزی، برای نخستین بار، صهیونیسم تجدیدنظرطلب با شعارهای قومی، توانست صهیونیسم پراگماتیک ] صهیونیسم ناظر بر واقعیات و مصلحت اندیشی [ را شکست دهد (مهتدی، ص 478). لیکود تا 1371 ش/ 1992 در حکومت باقی ماند و تنها برای چهار سال (1363ـ1367 ش/ 1984 ـ 1988) قدرت را با حزب کار تقسیم کرد و در این مدت شعار اصلی لیکود این بود: «حق ملت یهود در ارض اسرائیل ابدی و غیرقابل بحث است» (همانجا). بگین در این فترت، برای بهتر کردن چهرة خشن خود به برخی از کشورهای غربی سفر کرد و با تبلیغات، خود را شخصیت مناسب برای حل کشمکش اعراب و اسرائیل معرفی کرد (خوند، همانجا). این تبلیغات مؤثر افتاد و بگین با کمک امریکا، مهمترین کشور عربی (مصر) را از صحنة مبارزه بیرون کرد و انور سادات، رئیس جمهور مصر، را به دیدار از اسرائیل و امضای موافقتنامة صلح در کمپ دیوید امریکا با نظارت جیمی کارتر ، رئیس جمهوری امریکا، واداشت؛ ازینرو در 1358 ش/ 1979 جایزة صلح نوبل مشترکاً به مناخیم بگین و انور سادات اعطا شد.دورة حکومت بگین از نظر اقتصادی، بدترین دوره برای اسرائیل بود، به طوری که نرخ تورم در یک سال به 400% افزایش یافت (شریدة، ص 90). پس از خروج مصر از صحنة مبارزه، بگین برای پایان دادن به مقاومت فلسطین برنامهریزی کرد و در خرداد 1361/ژوئن 1982 برای نابود کردن سازمان آزادی بخش فلسطین، اخراج نیروهای سوریه از لبنان، و تحمیل موافقتنامة صلح به لبنان، به آنجا حملة نظامی کرد. در اینحمله ارتش اسرائیل کشتار و ویرانی فراوانی در لبنان به بار آورد و دولت لبنان وادار شد که در اردیبهشت 1362/ مه 1983 به امضای موافقتنامة صلح با اسرائیل تن دهد. اما مقاومت شیعیان لبنان، موجب تلفات بسیاری در ارتش اسرائیل شد و موافقتنامة صلح نیز بیاعتبار گردید. بگین در شهریور 1362/ سپتامبر 1983 بدون ذکر دلیل استعفا کرد و اندکی بعد برای همیشه از سیاست کناره گرفت. برخی بالا بودن تلفات ارتش اسرائیل در لبنان، و برخی دیگر اندوه ناشی از مرگ همسرش، الیزه ، را علت استعفای او دانستهاند. وی در 1372 ش/1993 در هشتادسالگی درگذشت.در زمینة فکری، بگین سردمدار اندیشة جمع میان اعتقادات یهودی و ملی گرایی افراطی است. او به شعائر دینی یهود سخت پایبند بود، اما بر خلاف احزاب دینی، معتقد نبود که نصوص تورات باید مصدر قوانین اسرائیل باشد. بگین علاوه بر نوشتن مقالات بسیار در مطبوعات، کتابهایی نیز تألیف کرده است، از جمله: لَیلوت لیفاینم (شبهای سفید)، دربارة اردوگاههای کار در اتحاد شوروی ] سابق [ ؛ و همیرد (عصیان)؛ دربارة سازمانهای مخفی در فلسطین، که هر دو به زبان عبری است (عبدالله، ص 27).منابع: مناخیمبگین، الارهاب، یومیات قادة العدو ، ترجمة منیر بهجت حیدر، بیروت 1983؛ مسعود خوند، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة ، بیروت 1994؛ محمد شریدة، شخصیّات اسرائیلیّة ، بیروت 1995؛ نصر شمالی و هشام دجانی، الاحزاب والکتل السیاسیة فی اسرائیل ، دمشق 1986؛ هانی عبدالله، الاحزاب السیاسیة فی اسرائیل ، بیروت 1981؛ محمد علی مهتدی، «شناخت سیاستهای داخلی و خارجی اسرائیل. 2: احزاب سیاسی اسرائیل»، فصلنامة خاورمیانه ، سال 1، ش 3 (زمستان 1373).